صورت مطبوعات توسط جرمي هر
است مطبوعاتي جرم بگيرد
دليل به شلمچه نشريه پروانه
شد لغو تقليد مرجع به اهانت
مسئول مديران نماينده انتخابات
مطبوعات نظارت هيات در
شد برگزار
صورت مطبوعات توسط جرمي هر
است مطبوعاتي جرم بگيرد
مسئول مدير و حقوقدان كاميار محمدرضا با گفتوگو
:اجتماع و حقوق نشريه
است چندي مطبوعاتي فعاليت و مطبوعات حدود و حقوق :اشاره
.است كشور اجتماعي و فرهنگي محافل بحث مورد اول مساله كه
را مطبوعاتي آزاديهاي و حقوق برخي ميان اين در
.ميانديشند مطبوعاتي وجرايم حدود توسعه به و برنميتابند
توسعه بر تاكيد با مطبوعات قانون اصلاح براي مجلس طرح
جرايم برخي به رسيدگي سپردن نيز و تخلفات و جرايم دامنه
مطالب مسئوليت تسري همچنين انقلاب ، دادگاه به مطبوعاتي
جمله از مسئول مدير بر علاوه نويسندگان به نشريات
زمينه همين در.ميگيرد صورت هدف اين با كه است تلاشهايي
مدير و حقوق كارشناس كاميار محمدرضا آقاي با وگويي گفت
نظرتان از كه است گرفته انجام اجتماع و حقوق نشريه مسئول
.ميگذرد
جرم "لطفا گفتگو ، دراين شركت براي شما از تشكر ضمن
جهت از مطبوعاتي جرم تفاوت و كنيد تعريف را مطبوعاتي
ذكر را سياسي جرم با سپس و عادي جرم با حقوقي تعاريف
كنيد؟
ممنوع آن انجام كه رفتارهايي بعضي براي حقوق علم در -
تخلف خاطر به شخص و ميشود مقرر كيفري اجراي ضمانت است ،
داراي كه فعل ترك يا فعل اين به.ميگردد مجازات آن از
دارد وجود فراواني مقررات.ميشود گفته جرم است ، مجازات
"مثلا.است كرده منع اقدامات بعضي انجام از را اشخاص كه
ندارند حقبنمايند تعرض يا توهين هم به ندارند حق اشخاص
كه است اقداماتي اينها نمايند ، كشور امنيت عليه اقدامي
تعيين مجازات آن ارتكاب براي و دانسته جرم قانونگذار
به جهت يك از را جرائم تقسيمبندي ، حيث از.است نموده
و عادي جرائم به جهت يك از و اختصاصي و عمومي جرائم
تقسيمات البته.ميكنيم تقسيم مطبوعاتي و سياسي جرائم
جرائم اموال ، عليه جرائم مثل.دارد وجود هم ديگري مختلف
و انگيزه به توجه با اما.كشور امنيت يا و اشخاص عليه
تقسيم سياسي و عادي جرائم به را جرائم.جرم ارتكاب وسيله
.كردهاند
دارد مشخصي و معين تعريف حقوق عالم در هم مطبوعاتي جرم
در.ندارد ترديد آن در كسي و است اتفاق مورد "تقريبا كه
طريق از ميدانندكه جرمي را مطبوعاتي جرم ديدگاه ، اين
و فارق شود ، واقع مطبوعات در خبر يا تصوير مطلب ، نشر
ارتكاب وسيله عادي جرم از مطبوعاتي جرم كننده متمايز
شده عادي جرم مرتكب نمايد توهين زبان ، با كسي اگرآنست
نمايد تكثير كاغذ در و بنويسد را توهين اين اگر حتي.است
يك در را مطلب اين اگر اما.است عادي شخص ، جرم هم باز
جرم عبارتي به.ميشود مطبوعاتي نمايد ، جرم منتشر نشريه
بگوييم نميگيرد ، تا قرار جرائم ساير طول در مطبوعاتي
است مطبوعاتي جرم امنيت عليه اقدام توهين ، سرقت ، افتراء ،
دليل اين به است ، جرائم ساير عرض در مطبوعاتي جرم بلكه
مطبوعاتي جرم ميگرفت ، قرار جرائم ساير طول در اگر كه
جرمي توهين "مثلا يعني.نداشت جرائم ساير به شباهتي هيچ
با جرمي نيز مطبوعاتي وجرم واختصاصي عمومي اركان با است
توهين اختصاصي و عمومي اركان از متفاوت كه خاص تعاريف
صورتي در نميكرد پيدا جرائم ساير با ارتباطي هيچ و است
.است گرفته قرار جرائم ساير عرض در مطبوعاتي جرم كه
مطبوعاتي جرم شود ، واقع مطبوعات توسط جرمي هر اين بنابر
.است
جرم آن شود ، اضافه جرمي هر به ركن يك زماني يعني
اما است ، مطبوعات طريق از ارتكاب آن و ميشود مطبوعاتي
وجه من خصوص و عموم سياسي و مطبوعاتي جرائم بين رابطه
جرائم به رسيدگي اساسي اصل 168قانون نمونه عنوان به.است
قانون يعني.است كرده اعلام علني را مطبوعاتي و سياسي
علاوه.است آورده هم با را مطبوعاتي و سياسي جرم اساسي
حاكم رازيني آقاي به پاسخ در خامنهاي الله آيت اين بر
رسيدگي آيا":بودند پرسيده كه روحانيت ويژه دادگاه شرع
مطبوعاتي مسائل با رابطه در روحانيون تخلفات و جرائم به
يا ميباشد روحانيت ويژه دادگاههاي و دادسراها صلاحيت در
در روحانيون سياسي تخلفات و جرائم كليه":فرمودند"!خير؟
".شود رسيدگي روحانيت ويژه دادگاه
يعني نمودهاند ، تصريح سياسي جرائم به رسيدگي بر ايشان
علاوه به باشند ، هم سياسي مطبوعاتي ، جرائم بعضي است ممكن
ديگري فرصت به كه ميشود پاسخ اين از هم ديگري برداشتهاي
جرم رابطه اشخاص بعضي ديدگاه از البته.ميكنم موكول
سخن اين من اما است ، مطلق خصوص و عموم مطبوعاتي و سياسي
نباشد سياسي "اصلا جرم خود است ممكن زيراندارم قبول را
مرتكب انگيزه سياسي جرم در افتراء يا و اكاذيب نشر مثل
انتقال سياسي اقدامات مرتكب انگيزه اگر.دارد اهميت
جرم باشد ، حكومت به صدمه و حكومت به تعرض يا حاكميت ،
مي مطبوعاتي پذيرد ، صورت مطبوعات توسط اگر است ، اما سياسي
.شود
كه انديشمنداني حتي حقوقدانان ساير و شما تعريف در
عنوان به وليكن نيست ما نظام و كشور از متاثر آنها آراء
حقوق غالب وجه شدهاند ، شناخته حقوق مسلم اساتيد
ميشود ، مربوط حقوق و آزاديها به كه آنجا از مطبوعاتي
و قواعد جهت از "اصلا جنابعالي ، نظر به حال.است سياسي
توسط كه جرائمي مورد در است حقوقيامكانپذير اصول
بگوييم يعني شد؟ تفكيك به قائل است ، گرفته صورت مطبوعات
.است مطبوعاتي ديگر برخي و عادي برخي سياسي ، آنها از بعضي
جرمي هر نيست جرائم ساير طول در مطبوعاتي جرم گفتيم ما -
اقدام اگرميشود مطبوعاتي جرم پذيرد صورت مطبوعات توسط
است مطبوعاتي باشد هم نظامي اسرار افشاء يا امنيت عليه
در اين بنابرپذيرد انجام مطبوعاتي بوسيله اينكه شرط به
كه گفت و شد تفكيك به قائل نميتوان مطبوعاتي جرائم مورد
.مطبوعاتي برخي و عادي برخي است ، سياسي آنها از برخي
جرم فقط ميگيرند ، صورت مطبوعات توسط كه جرائمي تمامي
از وسيع حمايت فلسفه حال.ديگر جرم نه هستند ، مطبوعاتي
شود توجه فلسفه اين به اگر من نظر به چيست؟ مطبوعات
مطبوعات.ميشود حل زمينه اين در مشكلات از بسياري
انديشه ابراز وسيله و عمومي عقيده ابراز وسيله بهعنوان
قدرت و حكومت از انتقادكننده معمول بطور مطبوعات.هستند
.هستند
حاكمان و قدرتمندان رفتار بر نظارت نوعي هميشه بنابراين
باعث رفتار اين است طبيعي.ميشود اعمال مطبوعات طرف از
مند انگيزه مطبوعات به نسبت حاكمان اوقات گاهي ميشود ،
خاموش و مبارزه مقابله ، براي هستند قدرت صاحب چون و شوند
چون و كنند استفاده خود قدرت از مطبوعهاي چنين كردن
چون بهانههايي به دارند ، را قدرت از استفاده امكان
يا و است شده كشور امنيت عليه اقدام مرتكب مطبوعه اينكه
در را نشريه است ، شده عمومي افكار تشويش موجب مطبوعه اين
اگر كه آن حال.مينمايند محكوم و محاكمه دربستهاي اطاق
متوجه باشند ، داشته نظارت مردم و باشد علني محاكمه اين
و است نبوده عمومي عفت يا امنيت عليه اقدامي كه ميشوند ،
احتمالات اين از جلوگيري براي.است بوده بهانه فقط اين
آن از فرار براي كه كردهاند ، پيشنهاد حقوقدانان سوء ،
علني صورت به بايد دارد وجود اتهامي اگر خطر ، احتمال
عليه نشريهاي بگوييم ما اگر بنابراينگردد رسيدگي
آيا كه هستيم مواجه ترديد اين با است ، كرده اقدام امنيت
مردم كه چرا !خير؟ يا است صادق اتهام اين طرح در حكومت
اين كه كنند احساس شايد.مينمايند تشكيك مسئله اين در
براي لذا است ، بوده نشريه آن كردن خاموش براي پوششي مطلب
مردم ونمايندگان مردم حضور با دادگاه مردم ، اذهان اقناع
مطروحه اتهام به علني صورت به و تشكيل (منصفه هيات)
غرض كه ميشوند مطمئن مردم وسيله بدين.ميكند رسيدگي
اگر اما است ، بوده نشريه قانون خلاف رفتار مجازات اصلي
و ميشود حذف مطبوعات چرخه از ناظر يك نباشد اينگونه
ادامه خود احتمالي تخلفات به آسوده خاطري با قدرتمندان
هم امنيت عليه اقدام اتهام اگر فلسفه ، بنابراين.ميدهند
جرائم تفكيك متاسفانه.شوند قانع مردم بايد باشد ،
كه داشت خواهد مردم اذهان در نتيجهاي چنين مطبوعاتي
كردن مخفي براي حاكم قدرت استفاده سوء نوعي را آن مردم
كه چرا دانست خواهند مطبوعات با مبارزه در واقعي نيات
به نيست ، ما اقناع براي موجهي علت چون كه ميانديشند
مردم.است شده رسيدگي اتهام به علني غير و مستبد صورت
هم اقناع نميشوند توجيه چون و ميشوند علت جوياي
.نميشوند
اين اساس كه داريم خاصي تقسيمبنديهاي جزا حقوق در ما
عادي ، جرائم به تقسيم يكي كه ميدهند ، تشكيل را علم
صلاحيتها بحث ديگر و..انتظامي و مطبوعاتي يا و سياسي
وظايف محدوده در جرائمي مرتكب نظامي شخصي اگر "مثلا.است
عادي جرائم اين اگر و نظامي دادگاه در شود خود انتظامي
با توجه با حال.ميشود رسيدگي عمومي دادگاه در باشد ،
فعاليتهاي به سياسي جرايم مهر كه پيشنهادي واحده ماده
نميرود؟ سوءال زير صلاحيتها و اصول تمام ميزند مطبوعاتي
مطبوعاتي جرم ما كشور در كه ميرسد نظر به اينكه مهمتر و
مورد حقوقي اصول تمام با كه ميشود تازهاي تعريف محتاج
است؟ متفاوت دنيا در احترام
پشت بديهي "كاملا تعاريف به نميتوانيم ما حقوق علم در-
آن از مجازاتها و جرائم بودن قانوني اصل مثل.نماييم
آن براي قانون كه عملي هر آن اساس بر كه است اصولي جمله
در ميتوانيم ما آيااست جرم باشد ، كرده تعيين مجازات
كه چراخير "مسلما !نماييم؟ مجازات را خلافي هر كشورمان
ابتدا در فعل ترك يا فعل كه است اين آن ، بديهي تعريف
تعيين نيز مجازات آن براي و باشد شده گفته مردم به بايد
ما كشور در كه است دليل همين به "اتفاقا و.باشد شده
صورت به مجلس صحن در دارند غالب حقوقي وجهه كه قوانيني
قصاص و حدود مجازات قوانين "مثلا.نشدهاند بررسي واقعي
جاي همه در مسلم و بديهي حقوقي اصول چون..مدني قانون
.ندارد وجود آن به بيتوجهي امكان و است شده پذيرفته دنيا
كميسيونها به قوانين اين اكثر كه ميبينيم دليل همين به
به كه بعد و ميشوند تصويب آزمايشي صورت به و ميرود
قانوني اگرميشود تصويب قعود و قيام يك با ميرود مجلس
علمي اعتبار بشود ، هم تصويب ولو باشد ، اصول اين خلاف
كيفري مسئوليت اطفال ما كشور در بگويم اينكه مثلندارد
و بگويد هم قانونگذار ولو ندارد اعتبار چيزي چنين دارند ،
.باشيم دنيا پاسخگوي بايد ما
و يكسال در "خصوصا ما كشور در شما نظر به كاميار ، آقاي
روي قدر اين مسئولين كه داده رخ حوادثي چه اخير نيم
تغيير تكاپوي به كه چرا.ميدهند نشان حساسيت مطبوعات
افتادهاند؟ قوانين
صاحبان پاي و دست به مطبوعات كه است اين صريح پاسخ
بشري تاريخ طول در كه انگيزهاي همان.پيچيدهاند قدرت
جدا قدرتمندان از ناظر عنوان به مطبوعات است شده موجب
از را مطبوعاتي جرايم به رسيدگي حقوقدان علماء و شوند
بين مقابلهاي چنين باعث نمايند ، تفريق جرايم ساير
توقع مطبوعات از نبايد مااست شده قدرتمندان و مطبوعات
خور در ولوكاري باشيم داشته تشويق و تاييد خوشامدگويي ،
عنوان به استكه اين مطبوعات وجودي علت.بگيرد صورت تشويق
وجوداشكال صورت در و داده قرار تحتنظر را رفتار ناظر
ديگري كاربرد مطبوعات مااز اگرنمايند انتقاد
اگر پسنيست هماهنگ جهاني توقع با ما توقع توقعداريم ،
تعريفي نزنند ، با حرفي قدرتمندان عليه مطبوعات بخواهيم ما
وبايد نمينمايد تطبيق وجوددارد ، جهاني جامعه در كه
دنيا ، جاي هيچ در.دهيم ارائه مطبوعات از جديدي تعريف
و نشدهاند معرفي خطا از بدور قدرتمندان و دولتمردان
و هستند نيز سوءظن معرض در قدرت ، حساسيت دليل به بالعكس
.دارند نظارت به نياز
واحده ماده اين تصويب سياسي و اثراتحقوقي حضرتعالي ،
و ميگيرند شكلي چه مطبوعات مينماييد؟ تبيين چطور را
ميكنند؟ پيدا وضعيتي چه مطبوعاتي حقوق مهمتر
قانون اصل 168.است اساسي قانون نقض قضيه اثر مهمترين -
صورت به بايد مطبوعاتي و سياسي جرائم:ميگويد اساسي
.شود رسيدگي منصفه هيات حضور با و دادگستري محاكم در علني
محاكم عبارت بسياري اخير جريانات اين در كه آنجا از
به لازم كردند تعبير هم انقلاب دادگاه به را دادگستري
تظلمات به رسيدگي مرجع اساسي قانون اصل 159 كه است توضيح
نيز اصل 168است كرده تعيين دادگستري را شكايات و
محاكم صلاحيت در را سياسي و مطبوعاتي تخلفات به رسيدگي
محاكم عبارت از حقوقدانان از يك هيچ.ميداند دادگستري
سال در.است نكرده ارائه را اختصاصي محاكم دادگستري ،
جرائم به كه ميگفت مطبوعات قانوني لايحه ماده 30 1358
هيات حضور با جنايي دادگاه در مطبوعات توسط ارتكابي
تقسيمات از يكي جنايي دادگاه.شود رسيدگي منصفه
مطبوعات قانون كه سال 1364 در.بود دادگستري دادگاههاي
و شده تغيير دچار قضايي سازمان كه آنجا از شد ، تصويب
بود ، شده تشكيل و 2 كيفري 1 دادگاه و حذف جنايي دادگاه
علت و كرد اختيار را صالحه دادگاه عبارت مجلس اين بنابر
مقدمات مجلس كه بود اين نشد جانشين كيفري دادگاه اينكه
زودي به كه ميكرد پيشبيني و داشت را عمومي دادگاه بحث
اين "اتفاقا و شود حذف قضايي نظام از كيفري دادگاه
اين كه نمايد معين بايد قانون.درآمد هم صحيح پيشبيني
و است دادگستري محاكم آن من نظر به.كجاست صالحه دادگاه
.است اساسي قانون اصل 168 مخالف اين از غير برداشتي هر
گاهي كه است نگراني اين آمدن وجود به خلاف تفسير نتيجه
باشد ، شده انجام مطبوعات سوي از تخلفي اينكه بدون اوقات
اعمال با ندارد ، قانوني و كافي تضمينات كه دادگاهي در
.شود محكوم عمومي نظارت بدون و سختگيرانه روشهاي
مرانلو زهرا:گو و گفت
دليل به شلمچه نشريه پروانه
شد لغو تقليد مرجع به اهانت
از فكور نامه هفته و شلمچه نشريه پروانه:اجتماعي گروه
.شد لغو مطبوعات بر نظارت هيات سوي
ارشاد و فرهنگ وزارت داخلي مطبوعات كل مدير سحرخيز
هيات عضو پنج:كرد اعلام خبر اين بيان با ديروز اسلامي
صفحه 3 در مندرج مطالب خود نشست در مطبوعات بر نظارت
آقاي همان !گنجي آقاي" عنوان با شلمچه نشريه شماره 40
به توجه با را "آمد بيرون ساواك از پروندهاش سرشناس
منطبق (رحمهالله) خويي العظمي آيتالله به مستقيم توهين
نتيجه در و كرد ارزيابي مطبوعاتي قانون ماده 27 بر
براي را آن مسئول مدير و لغو را هفتهنامه اين پروانه
در وي گفته به.كرد معرفي تهران دادگاه به قضايي رسيدگي
عدم علت به "فكور" نامه هفته پروانه همچنين جلسه اين
قانون ماده 16 موجب به گذشته يكسال طي در منظم انتشار
همچنين گزارش بنابرهمين.شد لغو هيات سوي از مطبوعات
براي مكرر تخلفات علت به "دوستان" هفتهنامه پرونده
اضافه وي.ميشود ارجاع تهران دادگستري به قضايي رسيدگي
"اصفهان نويد" و "آوا" ،"روز تصوير" نشريه سه پرونده:كرد
.دارد قرار هيات نظارتي كار دستور در حاضر حال در نيز
مسئول مديران نماينده انتخابات
مطبوعات نظارت هيات در
شد برگزار
نيامد دست به نصاب حد
در مسئول مديران نماينده تعيين انتخابات :اجتماعي گروه
برگزار نصاب حد به نرسيدن دليل به مطبوعات بر نظارت هيات
.نشد
ماده 30 براساس انتخابات اين ما ، خبرنگار گزارش به
جلسه" است كرده ذكر كه مطبوعات قانون اجرايي آييننامه
مسئول مديران مطلق اكثريت حضور با انتخابات برگزاري
و.نشد برگزار نصاب حد به نرسيدن دليل به "مييابد رسميت
.شد موكول (بهمن 5) ديگر هفته سه به بعدي جلسه
|