راستين روزهء
(ره)خاتمي الله سيدروح آيتالله حضرت از
ماه روزهاي براي كه ادعيهاي كلام جان:گشايي جستار
مسلمان ميليون صدها لبان و دل بر و ساله هر رمضان مبارك
و پلشتي گونه هر از آدمي پالودگي و تطهير مينشيند ،
آدمي ارتقاء اديان تمامي در نيز دعا كاركرد.است پليدي
آسمانيتر و عالي آمال سوي به داني آرزوهاي و تمنيات از
.است
عنوان به خود كه انسانهايي سوي از ادعيه اين تفسير اما
شمار به انساني اخلاق از تحسين قابل نمونههايي
.است بخش لذت و خواندني ميروندخود
ادعيه عرفاني ، فضايي در خاتمي الله روح مرحوم آيتالله
از منتخبي كه كردهاند تفسير را رمضان مبارك ماه روزهاي
شما نظر و ديد از تفاريق به و شماره چند طي در را آن
.ميگذرانيم ارجمند خوانندگان
معارف گروه
حضرت رباني عالم پرفروغ زندگي از شمهاي
(ره)خاتمي سيدروحالله آيتالله
هميشه تا نيكي به نامش و باد گرامي يادش كه بزرگوار آن
ديده يزد اردكان در قمري سال 1324 در - زنده خاطرهها در
از هم و پدر سوي از هم كه خانوادهاي در.گشود جهان به
ديني سبقه و صبغه اين با.بودند روحانيت سلك در مادر سوي
تا مكتب در و گذاشتند مكتب به را ايشان فرهنگي ، و
بهفرا سن همان واز آموخته وعربي فارسي سيزدهسالگي
سال از و شد اصفهان راهي سپس.شد مشغول ديني علوم گرفتن
.پرداختند تحصيل ادامه به آنجا علميه درحوزه قمري 1342
فيض كسب محضرشان از خاتمي آيتالله مرحوم كه اساتيدي از
آقاي ميرزاعلي حاج مرحوم:چون بزرگي علماي از بايد نمود ،
شيخ آقاي نزد را معقول ايشان همچنين ، برد نام شيرازي
و آبادي محمدنجف سيد آقا مرحوم نزد را فقه خراساني ، محمد
اوتاد از يكي كه -ارباب رحيم آقا حاج مرحوم از را اصول
.گرفت فرا -بود خويش عصر
فضاي در و بازگشت اردكان به قمري سال 1354 در ايشان
و مذهبي فعاليتهاي به رضاخان دولت ضدديني اختناق
مدرسه جهاني ، دوم جنگ دنبال به.پرداخت روشنگرانه
ترميم طلاب از تن چند ياري به اردكان در را مخروبهاي
.نمود
سال در روحانيت نهضت با همراه بزرگوار ، آن سياسي فعاليت
در را اسلامي انقلاب اركان از يكي و گرفت اوج شمسي 1342
و يافت ادامه نهضت خروش تا مبارزات.افكند پي ديار آن
و شدت مصطفيخميني ، آقا حاج مرحوم شهادت از پس بهويژه
بهمن 1357 در 22 انقلاب پيروزي به و يافت وافري شتاب
.شد منتهي
(ره)امام حضرت حكم با اسلامي انقلاب پيروزي از پس ايشان
شهيد سومين شهادت دنبال به و اردكان جمعه امام بهعنوان
و يزد جمعه امام سمت به (ره) صدوقي آيتالله حضرت محراب
.گشت منصوب (ره)امام حضرت نماينده
(رمضان ماه روزهاي ادعيه شرح) كتاب اين جز به ايشان ، از
دعايمكارمالاخلاق شرح و له معظم يادنامه در گفتارهايي
انتشار شرف در بقيه و رسيده چاپ به (ع)سجاد امام حضرت
.ميباشد
را حق دعوت ماه 1368 آبان در (ره)خاتمي آيتالله مرحوم
تقوا و پاكي به زيستن و تلاش عمري از پس و گفت لبيك
بيبديل خدمتي و مردم ميان در پرمنفعت و وجود ذي وحضوري
.شتافت باقي ديار به مسلمين ، و اسلام به انديشمندانه و
خدا خوب بنده اين رحلت مناسبت به پيامي در راحل امام
:فرمودند چنين
خستگي مبارزات تابناك چهره دل زنده خاتمي عزيزم برادر"
بوم و مرز اين اخير دهههاي در ضمير روشن روحانيت ناپذير
خوبان از و بزرگوار ومجتهدي متدين روشنفكري او.بود
نظير كم "مسلما بينظير ، گفت نتوان اگر كه بود اميني
".بود
از چشم كه روزي گشود ، جهان به ديده كه روزي ;او بر سلام
برانگيخته پروردگارش پيشگاه در كه روزي و فروبست جهان
.شد خواهد
روز دعاي در كه اين از منظور.كرد دقت و تامل قدري بايد
مرا روزه كه خواهيم مي خداوند از رمضان مبارك ماه اول
مطلب يك اين چيست؟ ;بده قرار حقيقي روزهداران روزه مثل
روزه همچون مرا روزه بگويد ميخواهد بردارد در ديگري
دست صوم حقيقت يعني ، به) هستند راستين صائمين كه آنهايي
.بده قرار (يافتهاند
كردن خودداري و امساك بر پايهاش و اصل گرفتن ، روزه چون
عمليه رسالههاي در كه است دهگانهاي مفطرات از
نيت از بعد چنانكه ;گرفت را روزه اين كسي اگر نوشتهاند ،
نيت با او امساك يعني كرد ، امساك مفطرات اين از
.است حقيقي روزه روزهاش ، اين ;بود قربتاليالله
روزه:كه است شده ذكر بسيار ما ، دين بزرگان كلمات در
و خوردن از و ببنديد را دهان فقط كه نيست آن حقيقي
امساك بر علاوه نظر ، مورد روزه بلكه.كنيد امساك آشاميدن
اينكه تا باشد داشته هم ديگري خصوصيات بايد بستن ، دهان و
مثل مرا روزه":فرمايد دعا كه است اين.بشود حقيقي روزه
آن از مرا بده قرار يعني ، ".بده قرار حقيقي روزهداران
اين.ميكنند رعايت را صوم آداب و شرايط كه روزهداراني
داده دستور كه باشد اموري و آداب آن بر مشتمل من روزه
است اين از عبارت آن و كنيم رعايت را آنها كه است شده
براي تمرين روزه اين كه باشد متوجه و بداند روزهدار كه
از تا است ، نفس خواستههاي و هوسها از كردن خودداري
.بكند خودداري معصيتها و محرمات
اجتماعي ظرافتهاي و اسلام
يك ;است قسمت دو در معنا يك به اسلام دستورات و احكام
بايد خدا با بنده كه روابطي تنظيم به ميشود مربوط قسم
براي كه است مقرراتي و دستورات ديگر قسم و باشد داشته
معاشرت ، آداب و يكديگر با مسلمانان جامعه روابط تنظيم
اين در اسلام دستورات.ميباشد اينها امثال و معامله
وضعيت اگر اينكه براي است ، بيشتر مراتب به دوم قسمت
سالم جامعه با انسان روابط و مطلوب دنيا اين در جامعه
آنجامعه سايه در موءمنين و شد تشكيل صالحي جامعه و بود
آخرت تحصيل.ميشود هم آخرت تحصيل كردند ، زندگي صالح
تنظيم صالح جامعه باشيم خواسته اگر و است برآن مبتني
مردم:كه داده اسلام كه دستوراتي همان به بايد بشود
ديگر قشر به نسبت قشري هر ;كنند رفتار يكديگر با چگونه
هم اسلام اخلاقيات و بشود عمل باشد ، داشته بايد موضعي چه
احسان بكند ، خوبي انسان بايدميشود قسمت اين در داخل
اين.غيرذلك الي نكند ، ظلم نيازارد ، را كسي بكند ،
آميخته يكديگر با مسلمانان كه است اين به مربوط دستورات
.باشند موءتلف اصطلاح به و
كرده ، تاكيد آن روي بسيار اسلام دين كه چيزهايي از يكي
به كه كساني به كردن خوبي.است بيچارگان و ضعفا از حمايت
حالا ما كه كردند پيدا ناتواني و ضعف يك وجوه ، از وجهي
به محتاج اين شده ، بيمار كسيمستضعف به ميكنيم تعبير
و شده فقير "مثلا كسي يكي.است محبت به محتاج ;است ياري
;شده يتيم كسي يااست احسان و مهرباني به محتاج
.است ياري و كمك به محتاج نهايت در اين ;شده بيسرپرست
عاطفي و معنوي كمك به يتيمان نياز
يا و مادر و پدر كه است كسي يتيم.است يتيم جمع "ايتام"
ضعفايي از يتيمان.است داده دست از را خود مادر يا پدر
ما.دارند نياز رحمت و كمك به فوقالعاده كه هستند
و محروم مادي ، جنبههاي از يتيم يك كه بگوييم نميخواهيم
در.است شده نيز معنوي جنبههاي از !نه شده ، بيچاره
ارث بوده ، ثروتمند "مثلا پدرش است ممكن مادي جنبههاي
رعايت قيموميت وسيله به بايد هم را آن كه گذاشته ، برايش
كه است معنويش جنبه عمده ولي نشود ، ضايع مالش كه بكنند
محروم مادرانه محبتهاي يا پدرانه محبتهاي از يتيم فرد
پدر جاي به كه است اين مسلمانان وظيفه اينجا در.است شده
ميكردند ، او به نسبت آنها كه را محبتهايي آن مادر ، و
بر كن مهربان مرا !خدايا":ميگويد كه است اين.كنند عطا
شرع در."بفرما من روزي را يتيمان با مهرباني و يتيمان
گفته "مثلا.است شده سفارش يتيم حال رعايت در اسلام مقدس
ثواب چقدر بكشد يتيم صورت بر محبت و لطف دست كه كسي شده
اين معنايش.ميلرزد خدا عرش بگريد ، يتيمي اگر يا دارد ،
اين.بكند گريه يتيمي كه بگذارند نبايد مسلمانان كه است
با كه آنهايي "خصوصا ;است مسلمانان تمام گردن به مسئوليت
كه همانگونه رمضان ، مبارك ماه در بخصوص.دارند رابطه او
روايت آن و فرمودند سفارش شعبان ماه آخر در "ص"رسول حضرت
در معروف خطبه آن از قسمتي در ايشان.است مفصل خيلي
الناس ايتام علي تحننوا":فرمودهاند رمضان ماه توصيف
با بكنيد محبت و مهرباني:يعني "ايتامكم علي لتحننوا
داشتيد ، يتيمي هم شما اگر اين از بعد تا مردم ، يتيمهاي
متعرض هم قرآن در را مطلب اينكنند رعايت را او مردم
را يتيم ملاحظه و بكني ضايع را يتيم حق شما اگر كه شده
اين.ميشود واقع ديگران بيمهري مورد اولادتان نكني ،
تو از رمضان ماه روز اين در ما !خدايا:ميفرمايد كه است
ما دل در را يتيمان با مهرباني و دلسوزي كه ميخواهيم
.بدهي قرار
:است آمده "ص"رسول حضرت روايت همان در
"فقرائكم علي وتصدقوا"
فقراء و مسكينان بر كنيد تصدق رمضان ، ماه اين در !مردم
.درماندهاند خيلي كه آنهايي يعني ، ;مساكينخودتان
اندازه به نه ولي بدبختند ، كه هستند آنهايي فقراء
.مساكين
دريابيد را ضعفا
جامعه نيازمندان و ضعفا به نسبت كه است مسلمانان وظيفه
در بخصوص كه است اين.بكنند كمك برميآيد دستشان از هرچه
.است شده سفارش كردن اطعام دادن ، افطاري به رمضان ماه
طرف اينكه به اختصاص طعام اطعام اين كه نماند ناگفته
.مقدمند آنها البته ندارد ، هم باشد گرسنه و فقير "حتما
ارزش -باشد مالدار و غني طرف اينكه ولو -طعام اطعام اصل
چيزهايي از كردن طعام اطعام و دادن مهماني هماندارد
كه رمضان ، مبارك ماه در بخصوص دارد ، فضيلت بسيار كه است
.دارد مضاعف پاداشي و فضيلت
كان "صائما "مومنا فطر من":فرمودند اسلام گرامي پيامبر
افطاري كه كسي:يعني "النار من نجاه و رقبته عتق بذلك له
كردن آزاد مثل ثوابش را ، صائمي موءمن بكند مهماني و بدهد
الحمدلله هم سنت اين مسلمانان ما ميان در و است ، بندهاي
بهتر الايام قديم در كه ميآيد نظر به ولي هست ، جاري
اينكه به بودن مقيد مسئله گذشته در يعني.بود جاري
شيوع بدهند ، افطاري و كنند مهماني رمضان ماه شبهاي
.داشت بيشتري
رمضان ، ماه اين در كه باشند متوجه ايمان اهل و موءمنين
.ندهند دست از را -صائم به دادن افطاري -حسنه سنت اين
را او يا ببري خانهاش به را افطاري كه اين از اعم حالا
خرما "مثلا گاهي كه هم مساجد دركني دعوت خودت منزل به
طعام اطعام نوعي ميدهند ، افطاري بعنوان ديگر چيزي يا و
باشد ، كه نحوي هر به طعام اطعام هرحال به.ميآيد حساب به
روزهدار و دادن افطاري بخصوص و است عبادات بزرگترين از
ادامه در و دارد امتياز بيشتر مراتب به كه كردن اطعام را
."افشاءالسلام و":ميخوانيم شريف دعاي اين
نيكيها به عشق ;بنده ارزش والاترين
انسان.است اعم معنا اين است ، كردن نيكي معناي به احسان ،
به نيكش ، كار اين كه است اين از اعم ميكند كه خوب كار
ديگري به نيكي ، اين يعني نه ، يا باشد مفيد هم ديگري حال
.است كرده نيكي خودش براي فقط نه اينكه يا بكند تجاوز هم
.هست هم خود به كردن نيكي ديگران ، به كردن نيكي گرچه
ديگري به "مستقيما و "صرفا ديگر اينجا كه است اين مقصود
به نيت و قصد روي از كه است وقت يك چون.است نكرده نيكي
ضعفا از ميكنيد ، انفاق شما "مثلا.ميكند نيكي ديگران
قرار خود رحمت زيربال را محرومين ميكنيد ، دستگيري
ديگري به احسان اينها ;ميكنيد عالم را نادان ميدهيد ،
.است
هم خودت به نيكي ميكني ، كه ديگري به احسان البته
با ولي ميكند خوب كار انسان كه بسا زيرا.كردهاي
خواب از صبح "مثلا.ندارد را حالش نميدارد ، دوست ;كراهت
بايد حالا است ، سرد خيلي هوا و ميآيد ، خوابش شده ، بلند
هم نماز ميرود ، البته بخواند ، نماز و بگيرد وضو
كراهت روي از را نماز ولي دارد ، هم قربت قصد و ميخواند
از ندارد ، خواندن نماز به عشق.ميل روي از نه ميخواند
اين به ولي ميخواند خدا امر اطاعت خاطر به يا خدا ترس
مردم به چيزي و ميكند انفاق يا.نميورزد عشق كار
خوشش حال در و دارد ، ديگري داعيههاي يك ولي ميدهد ،
بدهد ، انجام كراهت با يا زور به آدم كه كاري اين نميآيد ،
.ندارد را ارزش آن
خوب كار به وادار را ما خدايا كه نميگوييم ما هم اينجا
:يعني "الاحسان فيه الي حبب" !خدايا:ميگوييم بلكه كن ،
كه باشد طوري.قراربده داشتني دوست من براي را خير كار
با اينكه نه بكنم ، خوب كار علاقه و شوق و عشق با من
ميل باشم ، خير كار عاشق بدهم ، انجام آنرا دشواري و كراهت
داشته دوست را خير امور "كلا و باشم داشته خير كار به
!خدايا:يعني "العصيان و الفسوق فيه الي كره و"باشم
معصيت از بدار ، مكروه من براي را كردن معصيت و گناه
باشيم ، داشته نفرت گناه از كه است اين مهم.باشم متنفر
فراهم اسبابش چون نميكند ، آدم را معصيتها از خيلي والا
باب از نه.نميكند معصيت ديگري جهات يك خاطر به يا نيست
بكند ، معصيت ميخواهد دلش نه ، بدارد ، زشت را معصيت اينكه
كه ميدارد دوست بكند ، غيبت "فرضا كه ميدارد دوست "مثلا
براي يا خدا ، رضاي براي يا ميكند تحفظ ولي بگويد ، دروغ
اين و نگفتن دروغ اين ندارد ، ارزش خيلي اينديگر جهتي
بدش دروغ از انسان كه ميكند پيدا ارزش وقتي نكردن غيبت
بيايد بدش كردن زنا از بيايد ، بدش خوردن شراب از بيايد ،
كه است موءمني وقت آن.باشد متنفر بديها اين همه از و
به بايد موءمن خلاصه.است گرفته قرار قلبش اعماق در ايمان
و بكند خوب كار كه بيايد خوشش "اصلا كه برسد مرتبهاي
منظور دو اين دعا ، اين.بدهد بدانجام كار كه بيايد بدش
كه باشم طوري من كه ميخواهد خدا از و ميكند بيان را
"قهرا ميدارم ، دوست كه وقتي و بدارم دوست را خوب كار
گريزان آن از و بدارم زشت را بد كار و ميدهم ، انجام
.باشم
دارد ادامه
|