زنان مشاركت محدوديت عوامل
(بخش واپسين) اجتماعي كت مشار و زنان
عمومي مشاركت از نمونهاي "ملت خانه از" زنان سهم
مجلس دوره اولين در اسلامي جمهوري نظام استقرار از پس
قلمرو در زنان گسترده حضور عليرغم اسلامي شوراي
مجلس ، اولين كرسي از 268 سياسي ، و اجتماعي فعاليتهاي
هر مقابل در يعني.يافت اختصاص زنان به كرسي دو تنها
از نفر هزار حدود 50 نماينده واقع در كه مرد نماينده
ميليون حدود 5/6 نماينده زن نماينده هر بود ، ايران مردان
.بود ايران زنان از
و شد برابر دو حدود در زن نمايندگان تعداد دوم مجلس در
مجلس در.ماند ثابت كرسي چهار روي سوم مجلس در رقم اين
برابر دو از بيش رشدي زن نمايندگان تعداد چند هر چهارم
نماينده از 9 بيش چيزي زنان تعداد مجموع در ولي داشت
.نبود
حوزه در زنان فعاليت عطف نقطه واقع در پنجم مجلس
انتشار جمله از متعددي عوامل.بود مجلس و انتخابات
با رابطه در تئوريك مباحث گسترش و زنان جديد نشريات
نقشي حوزه اين در زنان شدن فعال در "زن اجتماعي حقوق"
.كردند ايفا فعال
حقوقي و قانوني فعاليتهاي عطف نقطه پنجم مجلس چند هر
جامعه مديريت روند از خود حقيقي سهم استيفاي براي زنان
نيز مجلس انتخابات از دوره اين اما ميشود ارزيابي
.برآورد را موضوع اين معنا تمام به است نتوانسته
نفر پنجم 8/2 مجلس انتخابات نامزد مجموع 2872 از كه چنان
،(نامزدها درصد حدود 5/7 در يعني) ميدهند تشكيل زنان را
حايز نفر دو تنها پنجم مجلس انتخابات اول مرحله در
و نوري ناطق از عبارتند دو اين كه ميشوند آراء اكثريت
زنان امكان صورت در ميدهد نشان موضوع اينهاشمي فائزه
اختصاص خود به را مجلس كرسيهاي راحتي به ميتوانستند
در شده انتخاب نماينده كل 138 ميان در همچنين.دهند
مرضيه و هاشمي فائزه:خانمها) زن اولدو مرحله
كه است گفتني.مييابند راه مجلس به (دباغ حديدهچي
نامزدهاي) بيطرف اخوان نيره و راستگو الهه خانمها
آراء اكثريت حايز مرحله اين در گرچه (اصفهان و ملاير
باطل آنها انتخاباتي حوزههاي انتخابات صحت اما شدند
دورهاي ميان انتخابات در دو اين كه اين جالبتر.ميشود
راه مجلس به آراء اكثريت كسب با اسفند 1376 در مجلس
.مييابند
مجلس به ورود براي زن كانديداي مجموع 19 از دوم مرحله در
زنان جمع كه يابند راه مجلس به توانستند نفر تنها 8 پنجم
ميان انتخابات در ديگر زن چهار انتخاب با نماينده
مجلس به نسبت پنجم مجلس در.رسيد نفر به 14 مجلس دورهاي
زماني.است يافته رشد درصد دو زن نمايندگان تعداد چهارم
در زن نماينده دو رقم با پنجم مجلس زن نماينده رقم 14 كه
نظر به توجهي قابل توسعه و رشد ميشود ، مقايسه اول مجلس
چرا.نيست چنين موجود واقعيتهاي به توجه با اما.ميرسد
كه بدانيم نفر ميليون فقط 60 را ايران جمعيت اگر حتي كه
ميدهند ، تشكيل زنان را آنها درصد رقم 1/49 اين از
نماينده واقع در مرد ، نماينده هر كه حالي در يافت خواهيم
دو از بيش نمايندگي زن ، نماينده هراست مرد هزار 122
كه است حالي در اين.دارد عهده به را ايراني زن ميليون
ايران جمعيت كل به نمايندگان كل تعداد نسبت به توجه با
هزار حدود 223 در نماينده بايد مجلس نماينده هر واقع در
.باشد مردم از نفر
به نفر دو تنها زن نماينده از 14 كه بدانيم است جالب
نس ليسا زير تحصيلات داراي دانشگاهي و عالي تحصيلات لحاظ
تناسب اين كه است حالي در اين آنها هفتم يك يعني.هستند
.است نشده رعايت مرد نمايندگان ميان در
فعاليتهاي در ديگري عطف نقطه پنجم مجلس چند هر
"عملا حضور اما:ميشود ارزيابي ايران زنان انتخاباتي
احقاق روند در مجلس اين زن نمايندگان رنگ كم يا بيرنگ
قوانين اصلاح يا قانونگذاري عرصه در زنان حقوق اثبات يا
در زنان عمومي مشاركت واقعي و كامل تحقق تا ميدهد نشان
.است بسيار فاصله حيطه اين
جامعه عمومي مشاركت در زنان محدوديت عوامل
كار و ساز بين پيوند اساس بر جامعهاي هر ديناميكي روند
جهان كنوني جوامع در.ميگيرد شكل جامعه آن ارگانيزم و
از تابعي نيز حاكم كار و ساز كه ارگانيزم ، تنها نه كه
كم دست يا مردسالارانه ناخودآگاه يا خودآگاه نگرشي
اصلي اركان تا نهادها جزييترين از.است "مردانهنگري"
.نيست نگرش اين از دور به نيز
نهاد سلوليترين عنوان به خانواده راستا ، همين در
نگرش كردن نهادينه راستاي در جامعه از متاثر اجتماعي
گام كودكان در "نگري مردانه" يا "سالارانه مرد"
و ماهيت زن خانوادهها ، در كه است چنين و برميدارد
يا شوهر همسر پدر ، دختر هميشه و نمييابد مستقل هويتي
حيطههاي كه راستاست همين در باز و.است فرزند مادر
و اختيارات و مسئوليت و اجتماعي فعاليتهاي مختلف
به و شده تقسيم جنسيت نوع براساس خانواده در اظهارنظرها
مساله ، اين كنار در.مييابد استحكام نهادي امري صورت
زن كه ميشود تاكيد نگرش اين خانوادهها حيطه در "معمولا
نه نتيجه در خانواده ، به متصل و متكي همواره است عنصري
مستقل و داوطلبانه مشاركت توانايي و آمادگي به زنان تنها
چنين آنها براي "اساسا بلكه نميكنند ، پيدا دست عمومي
.نميشود گرفته نظر در نقشي
نظام نوبت سپس كه چرا نميشود ، ختم جا اين به مساله اما
از يكي عنوان به آموزشي نظامميرسد عمومي آموزش مركز و
در افراد كردن استاندارد و آموزشي اركان اصليترين
سيستم.ميكند ايفا عمدهاي نقش جامعهپذيري راستاي
خانواده مردسالارانه باورهاي راستاي در تنها نه آموزشي
انگارهها اين به رفته آن از فراتر بلكه برداشته گام
.ميدهد همگاني و اجتماعي بعدي
تشكيل "سيستم و معلم كتاب ، " ركن سه از آموزشي نظام هر
مرد" انگارههاي تعميق در آنها سه هر كه ميشود
-درسي كتابهاي محتواي كه ، چنان.ميكنند حركت "سالارانه
در كه است جنسي كار تقسيم سنتي الگوي بر مبتني آموزشي ،
زنها و داشته تعلق اجتماعي كار حوزههاي به مردها آن ،
چنان زنان كه اين حداكثر يا خانگي ، زندگي عرصههاي به
بيروني كار خانگي كار كنار در گاهي كه ميشوند داده نشان
از كه آموزش دستاندركاران ديگر سويي ازميكنند هم
فرهنگ تاثير تحت خود ميكنيم ، ياد "معلم" نام با آنها
براي و بوده جامعه فرهنگي رسوبات كم دست يا اجتماعي غالب
فعاليت براي را حيطههايي همان آموزش ، حين در ايشان همين
.است مرسوم خانواده و جامعه در كه ميكنند توصيه مرد و زن
سيستم اساس كه چرا نمييابد خاتمه جا همين در مساله اما
همين در.است شده بنا جنسي كار تقسيم براساس نيز آموزشي
سمت به دختران آموزشي سيستم الگوي طبق بر كه راستاست
.ميشوند داده سوق مولد غير و خدماتي رشتههاي در تحصيل
داده پرورش (دانشآموز) دختران كامل ظرفيتهاي نتيجه در
هدايت "زنانه" "اصطلاحا معين مشاغل به نهايت در نشده ،
.ميشوند
زن مسئولان درصد و تحصيلي مقاطع رفتن بالا معكوس نسبت
.است مساله اين بارز نمونه خود
است جنسيت براساس كار تقسيم مورد در نگرشي چنين "اساسا
براي تحصيل امكان عدم در اصلي عامل عنوان به خود كه
ايران در سال 1990 نمونه براي.ميكند ايفا نقش دختران
يعني 7/8) آنها درصد كه 62 داشت وجود بيسواد ميليون 14
آمار طبق بر باز.ميدادند تشكيل زنان را (نفر ميليون
زنان درصد فقط 36 كشور كل روستاهاي در سال 65 منتشره
روستايي دختران درصد يا 35.بودند سواد با سال شش بالاي
هستند سرزمين اين فرداي مادران واقع در كه لازمالتعليم
.بودند محروم مدرسه به رفتن از
نظام در زنان ، عمومي مشاركت در موجود موانع تمام البته
جمعي ارتباط وسايل ميان اين در.نميشود خلاصه آموزشي
و كرده حركت جنسيتي جامعهپذيري همان چهارچوب در نيز
با روز هر ما كه است همين براي.ميكنند نقش ايفاي
مستقيم كه هستيم روبهرو تلويزيوني و راديو برنامههاي
.ميورزند تاكيد تقسيمكاري چنين بر غيرمستقيم يا
در نگرشي چنين از خالي كل در اما كمتر چند هر مطبوعات
.نيستند مردسالاري بر مبتني جنسيتي كار تقسيم با رابطه
بهانه و نام با كه نشرياتي يا روزنامه حتي اساس همين بر
اين رعايت به موظف را خود ناخودآگاه ميشوند منتشر زنان
و روزنامه در مساله اين بارز نمونه.ميدانند نگرش
با نشريات گونه اين گوهاي و گفت زنان ، مدعي نشريات
همسر با گو و گفت از.است مطرح مردهاي دختران و همسران
دارند تلاش انگار..تا گرفته شهردار و جمهوري رئيس
اين ايجاد در سهمي همسرش بوده ، موفق مردي اگر كه بگويند
خود ، تلاش تمام با نشريات اين.است داشته موفقيت
.ميكنند تاكيد زن بودن "دوم" درجه بر ناخواسته
با زنان گروهي رسانههاي و آموزشي سيستم كنار در همچنين
تاييد فرهنگ" و "سياسي قدرت ساخت" نام به عينيتري موانع
تاييد فرهنگ".هستند روبهرو اجرايي ارگانهاي "رسمي شده
جوامع در قدرت رئوس سوي از كه است فرهنگي "رسمي شده
مثل ما كشور در.دارند اصرار آن اجراي بر و شده تاييد
برپايه و فرهنگي چنين براساس افراد جهان ، كشورهاي ديگر
نقشي ميرود انتظار زنان از شده ، جامعهپذير جنسيت
.كنند بازي زيردست
كار و ساز گفت بايد سياسي قدرت ساخت با رابطه در اما
كردن غيرسياسي براي ناخواسته يا خواسته آن ، سازماندهي
حيطه اين گرچه است ، يافته شكل (زنانه هويت حفظ با) زنان
هنوز اما گرفته خود به را ديگري شكل اخير ساله چند در
چنين.است نكرده جدي تغييري مردانه نگرش يعني آن اساس
كمتري سياسي آگاهي از مردان به نسبت زنان كه است
باز.هستند بيتفاوتتر سياسي مسائل در و بوده برخوردار
رسمي شده تاييد فرهنگ و سياسي قدرت ساختار چنين مسير در
-اجتماعي امور در حتي و سياسي امور در "عموما زنان كه است
اساس اين بر.هستند خانواده مردان تابع پيچيده فرهنگي
حتي و سياسي امور در كه ميدانند موظف را خود زنان كه
مقابل در اما كنند ، مشورت خانواده مردان با اجتماعي
.نميكنند احساس خود در مشورتي چنين به نيازي هيچ مردان
اينها از بهتر وضع نيز اجرايي ارگانهاي حيطه در اما
جامعه بر حاكم اجتماعي نگرش نوع كه زماني تا زيرا.نيست
پايه "سالار مرد" نگرش براساس اجرايي كارهاي و ساز و
مستقل هويتي نميتوانند اجرايي ارگانهاي باشد گرفته
.دهند بروز
زنان خيل با ما ارگانهاي و ادارهها در كه است اين
حتي نمونه براي.روبهروييم دفتر رئيس و منشي و معاون
اين كنند ، "قضاوت" ميتوانند زنان كه ميشود گفته وقتي
.ميشود خلاصه دادياري به عمل در شدن قاضي
نبود زنان عمومي مشاركت عدم تشديدكنندههاي از ديگر يكي
تعميق و ادامه به كه است زنان مستقل و و خودجوش تشكيلات
زنان قانون طبق چند هر.ميزند دامن "سالاري مرد" روند
اما زنند دست مستقلي كانونهاي چنين تشكيل به ميتوانند
قوانين در موجود واحدههاي ماده وجود كه است آن واقعيت
و ساز كه زماني تا باشد آن عملي اجراي معني به نميتواند
تعداد وجود حتي نيابند ، پويا خود شكلي اجرايي كارهاي
.يافت نخواهند عملي كارآيي قوانين اين از بيشماري
از ناشي خود كه) زنان خودباوري عدم ميان اين در البته
نگرش اين به (است "مردسالاري" يعني جامعه بر حاكم نگرش
نشانههاي از يكي خودباوري.ميزند دامن جامعه بر غالب
فرهنگي يافتگي توسعه و افراد اجتماعي يافتگي رشد بارز
به كه هستند زنان اين نخست اول ، وهله در پس.است جامعه
غلط انگارههاي با تقابل به بايد اصلي نيرويي عنوان
آن اجتماعي جايگاه و زن هويت با رابطه در جامعه در موجود
.نيست اعتراضي جاي صورت اين غير در برخيزند ،
آخر حرف
در آن واقعي مفهوم به و معنا تمام به زنان كه زماني تا
نشوند وارد "خويش سرنوشت تعيين بر جامعه عمومي مشاركت"
و.كرد دلخوش مردم كامل و عمومي مشاركت وجود به نميتوان
يافته ماديت مفهوم از جزيي نه "زن" نپذيريم كه زماني تا
نميتوان است مستقل "ماهيتا هويتي داراي خود كه "مردان"
ديگر بيان به.بود اميدوار زنان كامل و عمومي مشاركت به
ناخودآگاه يا آگاهانه و پذيرفته را زنان مستقل هويت بايد
تطابق نه را اجتماع عمومي مشاركتهاي در زنان شركت شرط
"دقيقا بايد بلكه:"مردانه" معيارهاي و نگرشها با ايشان
در نمونه براي.داد قرار زنانه انگيزشهاي و نگرش براساس
"مردانه" نگرش كه هستند موفق سياست در زناني حاضر حال
يافته رشد "كاملا جامعه يك در كه صورتي درباشند داشته
معكوس شكل روند اين "دقيقا انساني مدنيت بر مبتني و
خود زنانه نگرشهاي سهم كه است سياست اين يعني ميگيرد
.ميبرد بالا را
در فقط نه را زنانه خاستگاه بايد كه اين گفتار چكيده
به جامعه اجرايي كار و ساز از بخشي عنوان به كه كلام
زنان تا آوريم فراهم را آن ارگانيك روند و شناخته رسميت
.شوند وارد عمومي مشاركت به معنا تمام به
پرتويي مسعود
|