انسان لباس در اهريمن
كتابهاي
:ويژه گزارش يك
نجات نابودي خطر از قديمي
مييابند
جهان سينماي
انسان لباس در اهريمن
"هميشگي مظنونين" برفيلم يادداشتي
دارد را اهميت بيشترين كه چيزي آن هميشگي مظنونين در *
بلكه نميباشد ، جنايتكار فرد شخصيتي خصوصيات "اصلا
موفقيت و پيشبرد در را اصلي حرف فيلمنامه معمايي گرههاي
فيلمنامه ماهوي ارزشهاي به چه اگر امر اين.ميزنند فيلم
كم فيلم احتمالي جذابيتهاي از ديگر طرف از اما افزوده ،
است كرده
حادثهاي -پليسي فيلمهاي آهنگ ضرب با "هميشگي مظنونين"
از كه ازاشخاصي نفر پنج جنايت ، يك بدنبال":ميشود آغاز
دستگير ميآيند ، حساب به هميشگي مظنونين پليس ، اداره نظر
آزاد ازمدتي پس ولي ميگيرند قرار بازجويي مورد و
گروه يك تشكيل براي مقدمهاي آشنايي همين و ميشوند
."...و ميشود آنها توسط حرفهاي خلافكار
به و كرده عدول روند اين از فيلم "تدريجا زمان ، گذشت با
اين...":ميشود نزديك معمايي -جنايي فيلمهاي محدوده
جنايتكار طرف از ماموريت ، يك انجام جهت خلافكار گروه
در و ميشوند اجير "كايزرشوزه" نام به ناشناسي و مخوف
فرد اين هويت تعيين درجستجوي شدت ، به نيز پليس حال همين
بازمانده تنها از بازجويي درجريان تا ميكند تلاش و است
"...و كند شناسايي را "كايزرشوزه" واقعي هويت گروه ، اين
ژانرهاي به فيلم تعلق و داستاني سير خط به باتوجه
فيلم ابتداي در كه نكتهاي عجيبترين شده ، ياد سينمايي
از يكي قول از فيلم ، داستان بيان ميكند ، توجه جلب
اول روايت "اصولا كه چرا.است "كينت وربال" شخصيتها
كه ميآورد ارمغان به فيلم هر براي را محدوديتي شخصها ،
بدينترتيب ، .صحنههاست كليه در ماجرا راوي دائمي حضور آن
راوي فرد آن در كه جذابي فصول ساخت در كارگردان دست
چنين كه است طبيعي.ميشود بسته باشد نداشته حضور
نظر به بيدليل جنايي يا حادثهاي فيلم يك براي محدوديتي
ميان تناقض تدريج به كه هنگامي لحظات درگذر اما.ميرسد
"كينت وربال" راوي گفتارهاي و فيلم در شده ديده حقيقت
به كسي "كايزرشوزه" كه ميشود مشخص نهايت در و شده روشن
نحوه اين كه درمييابيم تازه نميباشد ، "وربال" همان جز
جهت در كارگردان جانب از شده فكر تمهيدي ماجراها بازگويي
اصلي امتياز واقع ودر است بوده تماشاگران كردن غافلگير
فرد اينكه.است گرفته سرچشمه رويكرد همين از نيز فيلم
يكي مزبورباشد ، جنايتكار خود جنايي ، داستان يك كننده نقل
شاخصترين شايد كه است معمايي كتابهاي جالب شگردهاي از
.باشد "آگاتاكريستي" اثر "راجراكرويد قتل" رمان آن نمونه
نقل او نوشتههاي براساس داستان كه دكتري نيز كتاب آن در
بوده قتل عامل خودش كه ميكند اعتراف انتها در ميشود ،
ديدن همچنين و -كتاب اين مطالعه از ناشي غافلگيري.است
به "اصولا كه ميگيرد نشات آنجا از -هميشگي مظنونين فيلم
گفتار به داستان ، هر مخاطب اوليه ، فرض پيش يك عنوان
داستان امين را او و دارد اطمينان ماجرا كننده روايت
كه بپذيرد نميتواند ناخواسته دليل همين به.ميكند تصور
مورد او ازديد وقايع كه باشد شخصي همان نظر ، مورد قاتل
.است گرفته قرار بررسي
جنايي رمانهاي شگردهاي ديگر از هميشگي مظنونين البته
تماشاگر ذهني انحراف براي "مثلا.است كرده استفاده نيز
تصوير به جسمي معلوليت با فردي را او ،"وربال" شخصيت از
و كمرنگ ممكن حد تا را او احتمالي تواناييهاي تا كشيده
در كه اطلاعاتي مجموعه ديگر طرف از.سازد جلوهگر اثر كم
بدليل ميشود ارائه گروه اعضاي و "كايزرشوزه" با رابطه
و ازآنها پليس پراكنده بازجوييهاي چهارچوب در اينكه
تماشاگر اختيار در مكرر زماني پرشهاي و قطعها با توام
اين همهميدهند دست از را خود اهميت ميشوند ، قرارداده
و تماشاگر كردن گيج در "نهايتا ساختاري موءلفههاي
به البته.ميكنند ايفاء اساسي نقش او انتهايي غافلگيري
جايزه برنده هميشگي مظنونين فيلمنامه ظرايف ، همين دليل
.است شده اسكار
ناشناختگياش "شوزه كايزر" شخصيتي ويژگي بارزترين شايد
فراواني داستانهاي چه اگر كه گونهاي به.باشد
چهره اما بوده ، سرزبانها بر "كايزر" بيشمار ازجنايتهاي
اين.است ديده كه كرده ادعا نفر يك راتنها او واقعي
افزوده كايزر شخصيت عظمت و قدرت به طرف يك از مجهوليت
واقعيت از هميشه هرچيزي ، خيال و تصور "اصولا كه چرا.است
طرف از و ميباشد برگتر و پرشاخ و پررنگتر آن ، بيروني
فرمي به است ، بخشيده او به خيالي و افسانهاي ابعاد ديگر
واقعي وجود يك "كايزر" آيا نميدانند نيز پليسها حتي كه
ترتيب بدين.خيالپرداز ذهنهاي ساخته يك يا است
افتادن در و ميكند پيدا شيطان همچون قامتي "كايزرشوزه"
بازي.نميباشد سادهاي و كارسهل "مسلما هم شيطان با
او دوگانه نمايش و "كايزر -وربال" نقش در "اسپيس كوين"
.است فيلم قوت نقاط از ديگر يكي پيچيده شخصيت اين از
بازجويي صحنههاي در وضوح به او آزارديده و آرام چهره
ميتوان مظلوم صورت همين وراي در اما ميكند ترحم جلب
.مشاهدهكرد عيان به نيز را شرارت اهريمني جرقههاي
با بيرحم جانيان قبيل اين مشابه نمونههاي
يا "هفت" مثل فيلمهايي در ميتوان را ظاهرگولزننده
هميشگي مظنونين در وليكرد مشاهده نيز "برهها سكوت"
را اهميت بيشترين كه چيزي آن شده ياد فيلم دو برخلاف
بلكه نميباشد ، جنايتكار فرد شخصيتي خصوصيات "اصلا دارد
موفقيت و پيشبرد در را اصلي حرف فيلمنامه معمايي گرههاي
فيلمنامه ماهوي ارزشهاي به چه اگر امر اين.ميزنند فيلم
كم فيلم احتمالي جذابيتهاي از ديگر طرف از اما افزوده ،
تمايل عادت ، به بنا "اصولا تماشاگران كه چرااست كرده
در ولي دارند فيلم هر در داستاني قهرمانان يافتن به
داستان ، اصلي گره نرفتن لو راستاي در هميشگي مظنونين
برجسته و نمييابند پردازش بقيه از بيش شخصيتها از هيچيك
پيدا اول درجه شخصيت "اصلا فيلم دليل همين به.نميشوند
بازي خاطر به "اسپيس كوين" بدانيم كه است جالب.نميكند
دريافت به موفق فيلم شخصيت مهمترين يعني "وربال" نقش در
.ميشود -اول نقش نه و -دوم نقش بازيگر بهترين اسكار
لحظات كه است خشن و مردانه سراسر فيلمي هميشگي مظنونين
از.ميرسند نظر به نوآوري بدون و تكراري نيز آن اكشن
به ممتاز و بكر نيز شخصيتها ميان ديالوگهاي ديگر طرف
نتوان لحظات اغلب در شايد دلايل همين بهنميآيد حساب
پايان اما كرد محسوب باجاذبهاي فيلم را هميشگي مظنونين
مافات جبران شك بدون فيلم برانگيزاننده و تاثيرگذار بندي
.ميبخشد برازنده قامتي فيلم كليت به و كرده
استواري نيما
كتابهاي
:ويژه گزارش يك
نجات نابودي خطر از قديمي
مييابند
كهن متون و خطي و نفيس كتابهاي ميتوان تكنولوژي مدد به
را آنان و رهانيد نابودي و انهدام خطر از را خطي يا چاپي
.بخشيد تازه جاني
اين تنها نه تا شده آغاز فرانسه در گستردهاي فعاليت
را متنها اين حتي بلكه برهانند حتمي نابودي از را آثار
خوانا شكل به ميبرند رنج بينايي ضعف از كه افرادي براي
.برسانند چاپ به دوباره
تا است استوار موضوع اين بر ويژه گروه اين تلاش حالا
بازسازي دوباره كتابهاي اين از استثنايي كتابخانههايي
.دارند برپا شده
بار يك گوتنبرگ انقلابي اختراع از بعد سال به 500 نزديك
اين.ميكند تجربه را دوبارهاي انقلاب كتاب ، دنياي ديگر
آثاري تا است رسيده خوانها كتاب و كتابها داد به انقلاب
هستند ، چاپ غيرقابل فني لحاظ از ميرفت گمان كه را
.بازگردانند كتاب دنياي به "مجددا و سازند متولد دوباره
نوين انقلاب اين سرآغاز اما و... *
حال عين در كه است كامپيوتري (DUCOTECH) "دوكوتك"
و باعث كند بازي را چاپگر يا فتوكپي دستگاه نقش ميتواند
.است نوين انقلاب اين باني
خواهد قادر و است "زيراكس رنگ" شركت محصول دستگاه اين
به و كند بازسازي مرحله چند طي را قديمي چاپي اثر هر بود
چاپ ماشينهاي به راه اين در كه اين بدون برساند ، چاپ
.باشد نيازي غولپيكر و عظيم
مدير "لومور هانري" كه بود "دوكوتك" تواناييهاي واقع در
از كه انداخت فكر اين به را پاريس فلاماريون انتشارات
ديگري استفادههاي ميتوان توانا اما و كوچك ماشين اين
.كرد هم
متون و كتابها عاشقان از يكي واقع به كه لامور هانري
قديمي كتابهاي بازسازي انديشه در سالها است كهن و نفيس
.ميبرد سر به
چاپ به دوباره را كهن چاپي آثار كوتاه زماني مدت در وي
.رهانيد انهدام خطر از را ناياب كتابهاي اين و رساند
اين "دوكوتك" كاركرد با "اتفاقا "لامور" پيش سال چند
تعجب نهايت در و شد آشنا شگفتانگيز ولي كوچك ماشين
كوچك ماشين اين با ميتوان كارهايي چه كه شد متوجه
در ديگري ، انقلابي كار هر مثل اما.داد انجام شگفتانگيز
ياس ابراز و بدگماني با لامور هانري آقاي كار ابتدا
.شد روبهرو كتاب اهل خصوص به و اطرافيانش
:ميگويد باره اين در لامور
به و زدم دست كاري هر به سازم عملي را فكرم كه اين براي"
".رفتم ميتوانستم كه جايي هر
خود همفكر ناشران از گروهي حمايت شد موفق لامور بالاخره
فرانسه ، معتبر ناشران از متشكل مجموعهاي از و كند جلب را
كتابهاي بازسازي ميتوانست كه كند پايهگذاري را شركتي
.سازد امكانپذير دوكوتك تواناييهاي لطف به را قديمي
يافته توفيق فرانسه اوليسي كتابفروشي اين از پيش البته
به و بازسازي را قديمي خطي اثر يك از نسخه چند تا بود
كه بود تجربه همين لطف به و كند چاپ دوباره ديگر عبارت
"نوشته برمان امپراطوري آواهايا كشور به سفر" ناياب اثر
دوباره حياتي ميلادي سال 1815 در "كول هانري" كاپيتان
.يافته
حروف ، صحافي ، جلد ، كاغذ ، جنس نظر از شده بازسازي اثر اين
جز به ندارد اثر اصل با تفاوتي هيچ "تقريبا...و طرحها
از نوتر خيلي شده ، توليد دوباره اثر كه اساسي تفاوت يك
.است نابودي حال در و قديمي اثر
ملي كتابخانه كه بود تجربهها همين موفقيت لطف به
حافظه به را خود اثر از 600 بيش گرفت تصميم فرانسه
.ببخشد دوباره جاني را آنها تدريج به تا بسپارد دوكوتك
اين از استفاده صرافت به هم ديگر كتابخانههاي حالا
از تا ميدهد امكان آنها به دوكوتك.افتادهاند تجربه
بهرهبرداري دوباره فردشان به منحصر گنجينههاي و ذخاير
.بزنند جيب به نيز هنگفتي سود و كنند
فرانسه تلويزيوني شبكه:منبع
ارادتمند سهيل :از ترجمه
جهان سينماي
هافمن داستين براي تازه جايزه
كهنهكار بازيگر هافمن داستين از امريكا فيلم انستيتو
سينمايي فعاليت عمر يك ويژه جايزه و كرد تقدير سينما
بزرگترين جايزه ، اينداد هنرمند اين به را خود امسال
.كند دريافت ميتواند بازيگر يك كه است جايزهاي
هر كه داشت نظر در بايد هم را اسكار معتبر جايزه "مطمئنا
اهدا فيلمسازان و بازيگران به جداگانه صورت به سال
اذعان هم سينما صنعت دستاندركاران خود اما ميشود ،
امريكا فيلم انستيتو جايزه با نميتواند اسكار كه دارند
به افتخاري جايزه يك سال هر هم اسكار مراسم.كند رقابت
"سينمايي فعاليت عمر يك جايزه" عنوان تحت قديمي هنرمند يك
امريكا فيلم انستيتو جايزه اهميت و اعتبار ولي ميدهد ،
موفق كه است هنرمندي هفتمين و بيست هافمن.است بيشتر
.كند دريافت را فوق جايزه سو ، اين به سال 1973 از ميشود
فعاليت به بازيگري حرفه در است سال سي حدود كه هافمن
در او حقيقت ، در.دارد سال يك و شصت هماكنون است ، مشغول
دريافت با و ميگيرد را جايزه اين خود ميانسالي دوران
فورد ، جان مثل بزرگاني نام كنار در او نام جايزه ، اين
وايلدر ، بيلي لين ، ديويد هيوستن ، جان كاپرا ، فرانك
قرار وايز رابرت و اسكورسيزي مارتين اسپيلبرگ ، استيون
به موفق قبل سالهاي طي فيلمساز هنرمندان اين.ميگيرد
.شدهاند جايزه اين دريافت
ديويس ، بت كاگني ، جيمز مثل مطرحي بازيگران تنها حال به تا
استانويك ، باربارا آستر ، فرد استوارت ، جيمز فوندا ، هنري
توانستهاند ايستوود كلينت و پواتيه سيدني پك ، گريگوري
.كنند دريافت را فوق جايزه
كلاسيكي و متوفي هنرمندان به امريكا فيلم انستيتو جايزه
و موني پل اوليويه ، لاورنس سنت ، مك دوميل ، بي سيسيل مثل
سال ، و سن پر بازيگران بين در.نميشود اهدا كوپر گري يا
به دست بيماري با كه ساله يك و نود -هپبورن كاترين فقط
خودداري فوق جايزه دريافت از امروز به تا -است گريبان
.است كرده
از دسته آن به را خود جايزه بريتانيا فيلم انستيتو
كار در زيادي استعداد داراي كه ميكند اهدا هنرمنداني
اين.باشند كرده كمك سينما هنر اعتلاي به و بوده هنري
سينمايي ، دستاندركاران منتقدين ، از گروهي توسط جايزه
(دارند قرار سينما كار با ارتباط در كه) حرفهاي افراد
افكار فوق جايزه اهداي در البته.ميشود اهدا و انتخاب
.دارد زيادي تاثير و نقش هم عمومي
قابليتهاي هافمن داستين بازيگري هنر طبيعي صورت به
هتل در بار هر جايزه ايندارد را جايزهاي چنين دريافت
هنرمند به ميهمانان هزار چند حضور در و هيلتن بورلي
بين در خود برگزيده هنرمند.ميشود اهدا برگزيده
.دارد حضور -اول رديف در ميهمانانو
از بسياري از توانست خود هنري فعاليت سالهاي طي هافمن
با سالها اين طي او.بگيرد پيشي خود همكاران و رقبا
وارن بيتسل ، كتي بنكرافت ، آن مثل جديدي و قديمي بازيگران
هاون ، گلدي جرج ، موزان داناوي ، في ديويس ، جينا بيتي ،
جان و رز كاترين نورتن ، ادوارد لاويتس ، جان لنگ ، جسيكا
.است بوده بازي هم وويت
بخاطر هافمن كه آمده امريكا فيلم انستيتو گزارش در
واقعگرايانه كاراكترها ، قوي حس انتقال حرفهاي ، بازيهاي
دريافت را جايزه اين بازي ، جنس بودن كامل و بازي بودن
مثل بازيگري با رابطه در عباراتي چنين شنيدن.ميكند
.نيست شگفتي باعث هافمن
نسل هم بازيگران از اندكي تعداد كه است واقعيتي اين
يك نقش ايفاگر سينما پرده روي او مثل توانستهاند هافمن
اين از قبل وي.باشند متفاوت و مختلف شخصيتهاي از سلسله
اسكار كريمر عليه كريمر و من رين فيلمهاي براي دوبار
در او حال همين دراست گرفته را مرد بازيگر بهترين
دم لين ، شب ، نيمه كاوبوي فارغالتحصيل ، مثل فيلمهايي
.است داده ارائه عالي بازيهايي نيز توتسي و سگ جنبان
.شد اسكار جايزه دريافت نامزد او آخر فيلم اين براي
كه ميبرند اسم "كاراكتر بازيگر" يك عنوان به هافمن از
وي.كرد ارائه متفاوتي نقشهاي مختلف ، فيلم هفت و سي در
اين.شد روبرو زيادي مشكلات با سينما عالم به ورود هنگام
و بود شديد انتقاد مورد خود كوتاه قد دليل به بازيگر
نخواهد موفق حرفه اين در وقت هيچ او كه ميگفتند بسياري
به او از اگر كه ميشد گفته چنين سينما صنعت خود در.بود
بسيار كار شود ، استفاده اصلي و اول نقش بازيگر عنوان
هم او بيني شكل و نگاه نوع حتي.است گرفته صورت اشتباهي
!بود انتقاد مورد
را خود توانست هافمن مسائل ، و انتقادات اين تمام وجود با
تماشاگران.كند مطرح فيلم سري يك اصلي بازيگر عنوان به
در را او ديدني و جذاب بازي حال تا گذشته از سينما
همه من ، ماراتن پاپيون ، پوشالي ، سگهاي مثل فيلمهايي
و ديدهاند بتگيت بيلي تريسي ، ديك جمهور ، رئيس مردان
اندكي تعداد.پذيرفتهاند فيلمها اين در را او شخصيت
هم هافمن مثل كه داشتهاند وجود سينما تاريخ در بازيگر
تحسين با كارهايشان هم و باشند پرفروش فيلمهاي بازيگر
.باشد شده روبرو منتقدين
تجربهاي حكم هافمن به امريكا فيلم انستيتو جايزه اهداي
اين او مثل بازيگري البته.دارد او براي را گرانبها
.قبيلندارد اين از تمجيدهايي و تحسين به نيازي روزها
ارزشي كم و كمفروش فيلمهاي او كه نكنيم فراموش البته
خود كارنامه در نيز را (بيتي وارن كنار در) ايشتار مثل
.دارد
بازيگران و نقش كه است بازيگراني جمله از هافمن داستين
او كار طول در.ميدهد قرار تاثير تحت را خود مقابل
آنها و ميدهد فيلمسازان به سازندهاي و خوب پيشنهادات
.ميكنند استقبال پيشنهادات اين از گشاده روي با
زيادي احترام او براي هافمن مقابل نقشهاي بازيگران
آنها به فراواني كمك كار طول در وي كه چرا قائلند ،
.ميكند
مجموعهاي امريكا ، فيلم انستيتو جايزه اهداي مناسبت به
شده تهيه كليپ صورت به هافمن فيلمهاي موفق صحنههاي از
كارگرداني وظيفه سينما سرشناس فيلمسازان از يكي.است
نشده افشا وي نام اما است ، داشته عهده به را كليپ اين
.است
وضعيت با رابطه در جديد و قديمي بازيگران از رشته يك
قدرت و هنر درباره و پرداختند هافمن از ستايش به جديد ،
ABC تلويزيوني شبكه.پرداختند صحبت به او بازيگري
و هافمن داستين به جوايز اهداي مراسم از تكههايي
.كرد خواهد پخش ويژهاي برنامه در را وي همكاران صحبتهاي
خبرگزاريها:منبع
زياري كيكاووس:ترجمه
|