|
|
نميدانيم را قدرش كه ثروتي
ميراث فهرست به كهن و تاريخي بناي دهها پيوستن مناسبت به كشور فرهنگي براي تاريخي و كهن ابنيه و زيست محيط حفظ) اكوتوريسم * جهان در ارزي درآمد منابع بزرگترين از يكي (گردشگري رونق برخورداريم آن از كافي حد به ما كه است معاصر كردستان - پلنگان روستاي ابيانه هاي كوچه از يكي پيشدرآمد فرهنگي ميراثهاي غارتگران توسط كه كلنگهايي غوغاي در اقدام ميآيند فرود باستاني تپههاي و آثار ابنيه ، بر پيدرپي رساندن بهثبت در فرهنگي ميراث سازمان بايسته ميراثها اين فهرست در ارزشمند ابنيه و تاريخي بناهاي ناگوار واقعيت يك اين.است اميدواري مايه و خوشحالكننده و شهرها در باارزش دفينه دهها كشف شاهد هفته هر كه است را آنها جملگي بيترديد هستيم ، كشور خروجي مبادي يا كلنگ مثل كهنه ابزارهاي با فرهنگي ميراثهاي غارتگران ديد بايد.كشيدهاند بيرون خاك دل از مجهز و مدرن و ميراثها اينقبيل حفظ در ما مردم بيانگيزگي چيزي چه در آشكار چپاولهاي اين به نسبت آنها بيتفاوتي وقتي.نميدانيم را ثروت اين قدر هنوز شايد.دارد ريشه مدفون گنج يك بهخاطر نامحدود باارزش قديمي بناي يك غمانگيز واقعيت اين ميشود ، گوياي ويران محدود باارزش ارزشمند موقعيتهاي كوشيدهايم ، حاضر گزارش در.است "اكوتوريسم" قالب در را ايران فرهنگي ميراث و زيستمحيطي نخستين.بشناسيم نيز را راهكارها و موانع.كنيم تعريف .ميخوانيد را گزارش اين بخش بهتناسب شهروندان آمدندنخستين بهوجود شهرها كه روزي و دادند شكل را شهر كلي نماي و معماري خود ، سنن و ذوق قالب در فرهنگها مليتها ، اقوام ، گوناگوني بهاينترتيب سنن و ارتباطات دستي ، صنايع معماري ، ارزشمند و زيبا آثار اروپا ، در صنعتي انقلاب.ماند باقي يادگار به شهرها در شهرها آبادي و عمران و ونقل حمل زمينه در مثبتي پيامدهاي افزايش با و مرور به مثبت رويكرد امااين.داشت همراه به رقابتهاي چارچوب در صنعتي توليدات رشد و شهرها جمعيت نظام هويت و ساختار در ناگواري اثرات سرمايهداري ، خاسته نو و تنوع بردن ازبين ضمن و گذاشت بهجاي شهرها بومي كه رفتارهايي و روابط و سنن و آداب و معماري گوناگوني شهرها بر را ناهنجار يكنواختي نوعي داشت ، تاريخ در ريشه نقاط ساير به اروپا از مرور به مخرب موج اين.كرد تحميل و ابنيه و شهرها كهنترين امروزه ، و كشيد دامن نيز جهان .است شده موجي چنين دستخوش آسيا شرق در باستاني آثار توسعه منفي تاثيرات از آگاهي با چين دولت نمونه بهعنوان بودجه پيش سال ازدو شهرها ، بومي هويت بر شتابناك صنعتي هويت حفظ براي پايدار توسعه چارچوب در را قابلتوجهي است داده اختصاص پهناور سرزمين اين بومزيستي و معماري حاكي يافته ، انتشار زمينه اين در تاكنون كه آمارهايي اما ميراث و كهن ساختارهاي از قابلتوجهي بخشهاي نابودي از .ميباشد چين فرهنگي دوسويه تخريب يكنواخت ساختار با شهرها كلان پديدآمدن و شهرنشيني توسعه را آنها نظير ميتوان دنيا همهجاي در كه آزاردهنده و زيستگاههاي طبيعي ، فضاهاي نابودي باعث يكسو از ديد ، به ديگر سوي از و ميشود زيست محيط آلودگي حياتوحش ، ميراثهاي و كهن ابنيه و آثار دامنهدار و تدريجي تخريب غمانگيز بشر براي آنها هردوي نتيجه كه ميانجامد فرهنگي .است زيانبار و سوءتفاهم يك با بيشتر فرهنگي ميراثهاي و زيست محيط از دفاعكنندگان سوءتفاهم يك اين و ميشوند معرفي "توسعه مخالفان" برچسب .نيست بيشتر كارشناسان از يكي در خانوادهاش همراه بهتازگي كه بلژيك در محيطزيست :ميگويد است ، گزيده اقامت بروكسل حومه روستاهاي از يكي براي مردمي ، شوراي همراه به روستا اين به ورود محض به وضع بهبود پمپبنزين ، جابجايي آشاميدني ، آب وضع بهبود و نزديك همكاري موزه ايجاد و بيمارستان تجهيز جاده ، .كردهايم آغاز را صميمانهاي زندگي و رفاه امكانات از روستا ساكنان همه ميخواهيم ما توسعه قالب در موهبتها اين اگر اما شوند برخوردار بهتر ".ميشود منجر بزرگ فاجعه يك به نگردد فراهم پايدار محدوده با كهن روستاي يك كوچههاي در اگر كنيد ، مجسم خودرو روغن تعويض سالن يا پمپبنزين جغرافيايي كوچك سمي پسابهاي با نساجي كارخانه يك يا و شود ايجاد خواهدماند باقي چيزي چه روستا آن از ديگر بيايد بهوجود بناهاي بيايند ، اينجا مشتاقاند زيادي عده كه درحالي و ببينند را دستي صنايع كارگاههاي و باغها كوچه قديمي ، كارخانه آن از بيشتر بهمراتب درآمدي كنند ، خرج پول آنها نباشد ، پمپبنزين يا كارخانه نميگوييم ما.نساجي آب كه مسيري در.خودشان جاي در اما باشند بايد هم تحتكنترل و نكنند آلوده را چاهها و رودخانهها چشمهها ، همه مثل زيست محيط كارشناس يك كه است شگفتانگيز.باشند كارخانه منكر اما كند ، استفاده پارچهاي پوشاك از مردم !باشد آن سازنده ...خودمان نگراني كشور روستاهاي و كوچك شهرهاي از بسياري ساكنان امروزه و انرژي خوب ، جاده آنهادارند مشتركي خواستهاي ما ، منطقي "كاملا خواستها اين.ميخواهند مجهز بيمارستان نيز -مالي مسايل سواي -نيازها اين تامين چگونگي اما است ، به كه روستاهايي در شهرداريها از بسياري.است بحث قابل خود برنامههاي صدر در را بلوارسازي شدهاند ، شهر تازگي .ميشود آن ضميمه هم فواره يك و ميدان يك.دادهاند قرار احداث نيز ، محدود بسيار وسعت با حتي روستاها هادي طرح در گنجانده پهن آسفالته خيابانهاي حداقل يا راهها ، بزرگ .است شده ساختار گوناگون هويت جاي به بشود ، عمل ترتيب اين به اگر ما ملي هويت و سنن و آداب و فرهنگ به كه روستايي و شهري .داشت خواهيم هويت بدون و شكل يك شهرهايي بخشيدهاند ، شكل با را كهن ساختمان يك خيابان يك توسعه براي است ممكن با يابسپاريم بولدوزرها تيغه به ساله صد چند پيشينه و خودرو روغن تعويض مثل آلودهكننده ، كارگاههاي كشاندن آلودگي امروز شهر و ديروز روستايي كوچههاي داخل به غيره نياز تامين بايد پس.آوريم وجود به كنترلي غيرقابل و وسيع هر هويت و بافت حفظ و پايدار توسعه چارچوب در بايد مردم .شود انجام منطقه !تابستان روياي زمستان ، افسانه استانهاي در بخصوص ما روستايي مناطق از بسياري در مطرح را پرسش اين هميشه بومي ساكنان سردسير ، و كوهستاني لبريز شهري جمعيت از ما آبادي تابستانها چرا كه ميكنند و ميمانيم ما ميوزد خزان باد آنكه محض به اما ميشود ، از عنقريب كه زمستاني سرماي و سوز و آبادي خلوت كوچههاي يخاب با را دستها بايد كه زمستاني هم آن.ميرسد راه در سرد آب شير كنار را گرم شيرآب كه شهرها مثل نه.شست باشيم؟ داشته اختيار زيست محيط حفظ به علاقهمندان همه.است حساب حرف يك اين در گاز از برخورداري براي مناطق اين بايد كه ميگويند گرماي از زمستانها دارند حق هم آنهاگيرند قرار اولويت بودن با آنكه سواي باشند ، برخوردار گرم شيرآب و مطبوع حرف.نميروند وچوب هيزم سراغ به روستائيان ديگر گاز ، همه و كوچك شهرهاي و روستاها بايد اول كه است اين اصلي تاريخي و فرهنگي طبيعي ، جاذبههاي داراي كه را مكانهايي كرد ، آماده سكونت براي خارجياند و داخلي گردشگران براي جمعيت مناطق اين تابود جاذبهها آن حفظ فكر به بعد پايدار نيز فرهنگي و طبيعي جاذبه هيچ باشند ، نداشته بومي مثل نيز جاذبهها آن زمان ، مرور به و ماند نخواهد .ميگذارند ويراني روبه روستا كاهگلي خانههاي همگاني نياز يك ميان به را اصلي بحث است بهتر رسيديم ، اينجا به كه حالا جغرافيايي و طبيعي موقعيت يك با ايران ما سرزمين.بكشيم آبي كم و بازده كم كشاورزي زمينهاي با همواره ويژه ، از حاصل درآمدهاي اخير ، قرن يك طول در و است بوده روبرو داشته اساسي نقش ما كشور اقتصاد شكلگيري در نفت صادرات ديگ ته به كفگير معروف قول به بد ، يا خوب امروز امااست .منطقه نفتخيز كشورهاي همه بلكه ما براي نه.است خورده مشترك نظر مورد دراين نيز كشور اقتصادي كارشناسان تمامي و بياوريم روي نفت بدون اقتصاد به بايد ما كه دارند شعارهاي از دور بيائيد.باشيم داشته غيرنفتي صادرات اقتصاد ببينيم ، بيحساب ، خياليهاي خوش و اغراقآميز كنيم؟ استوار بايد پايههايي چه بر را خودمان غيرنفتي محصولات صدور يا كشاورزي محصولات صدور فني ، دانش صدور زمره در استثنايي موارد جز كه فني دانش مورد در صنعتي؟ ما صدور قابل كشاورزي محصولات.ميباشيم واردكنندگان و جغرافيايي موقعيت به توجه با و نيست توجه قابل چندان هم مورد اين در باران و برف كاهش پيدرپي پيشامدهاي محصولات كه بخصوص.كنيم باز حساب خيلي نميتوانيم موانع به خرما و پسته مثل ما بلندآوازه و پرسابقه و فرآوري در ما ضعف آن مهمترين و برميخورد گوناگون به توجه با نيز فرش صدور زمينه دراست بستهبندي گوناگون سازمانهاي و دستها دخالت اثر بر كه مشكلاتي نميتوان آمده ، پيش آن صادرات بازار و ملي صنعت اين براي تكاني خانه يك به نياز ملي صنعت اين واقع در و گشود حساب بارها و بارها نيز را چاره و راه و دارد اساسي بازنگري و ميماند و دادهاند نشان فرش صنعت دلسوزان و كارشناسان ثروت بزرگترين اما و..!ديد و ماند منتظر بايد كه عمل يك چارچوب در را ارزي درآمدهاي ميتواند ، كه ما ملي به اساسي توجه كند ، تامين نفت به اتكا بدون و ملي اقتصاد .است ايران كهنسال سرزمين در "اكوتوريسم" موقعيت آن ظاهر برخلاف اما است فرنگي واژه يك "اكوتوريسم" بار و بيبند توسعه و تجددگرايي با قرابتي هيچ محتوايش .ندارد و طبيعي جاذبههاي احياء و حفظ يعني اكوتوريسم ، .خارجي و داخلي گردشگران جذب براي كشور فرهنگي ميراثهاي ايران به كه مشتاقاند جهانگرد ، هزاران مثال ، عنوان به هم و ببينند را گلستان طبيعي پارك هم و بيايند معماري آثار و ابنيه هم و را مركزي كوير كاروانسراهاي در.را ما شهرهاي ديگر و يزد كرمان ، و اصفهان ارزشمند از يافته توسعه كشورهاي مردم رويگرداني دليل به حال عين زيادي عطش آنها شهرنشيني ، و شهرها در معماري يكنواختي و فرهنگي و تاريخي آثار و ابنيه و كهن معماري ديدن براي كه جهان كشورهاي از بسياريدارند زيبا طبيعي مكانهاي اين به پاسخگويي در ميباشند دارا را موقعيتهايي چنين دلار ميلياردها و كردهاند تجهيز و آماده را خود نياز .آوردهاند ارمغان به خود ملت براي نيز را ارزي درآمد جاذبههاي لحاظ از ايران اسلامي جمهوري اگر ترديد ، بدون و تمدن طولاني پيشينه لحاظ به فرهنگي ميراثهاي و طبيعي دستكم باشد ، نداشته را نخست مقام دنيا در ايراني فرهنگ ابنيههاي و مساجد.دارد جا سرزمينها داراترين رديف در و درهها كهن ، كاروانسراهاي ما ، كويرهاي ما مذهبي صنايع كارگاههاي تالابها ، رودخانهها ، زيبا ، روستاهاي جمشيد ، تخت همچون ديرسال شكوهمند بناهاي و فرش و دستي جاذبههاي از سرشار ديگر ابنيه صدها و بم ارگ طاقبستان ، حساب به بزرگ ثروت يك ما كشور براي و گردشگرياند و رشد مجال سياستها ناهمسازي كه ، دريغا اماميآيند .نميدهد اقتصادي عظيم بنيه اين به بالندگي ...سوءتفاهم انواع نوعي تداعيكننده گردشگر يا توريست نام بعضيها ، ذهن در رسوبات قبيل اين شايد.است لجامگسيختگي و باري و بيبند بيبندوباري شاهد كه دورتر گذشتههاي از ذهني ، .باشد مانده جاي به بوديم ، ايران در خارجي توريستهاي هزاران اخير سالهاي در كه خواندهايم و شنيده بسيار اما اماكن از بازديد خواستار و مشتاق جهان سراسر از نفر خواسته اين و بودهاند ما ميهن طبيعي جاذبههاي و تاريخي مطرح ايران مردم فرهنگي ارزشهاي از عميقي درك با را جريانات بعضي توسط سوءظنها به زدن دامن اما.كردهاند از بهينه استفاده براي را زمينه رسانهها ، يا و غيرمسئول .است كرده نامساعد ملي بزرگ ثروت اين "دارد ادامه" |
|