ايران در تعزيه
الهي حكمت در بديع آثاري
ايران در تعزيه
(1)ايران در تعزيه سير درباره همايوني باصادق وگو گفت
:گشايي جستار
رخداد كه گاه آن و اسلام به گرويدن از پس ايرانيان
خاطره و ياد پيوست ، وقوع به كربلا خونين و غمبار
خواهيهاي اسلام و ايثارگريها و دلاوريها فداكاريها ،
تاريخي ناخودآگاه به را گراميش ياران و شهيدان سالار
بزرگمردان اين سوگ در آييني ونمايشهاي سپردند خويش
.كردند برگزار
و نمود رخ اسلام از پس آن ، امروزي نمود و شكل به تعزيه
شعر ، مانند هنري ديگر نمودهاي با و يافت چشمگيري تحول
.رسيد ويژهاي همكنشي به موسيقي
(ع)حسين امام ;شهيدان سالار سوگواري رسيدن فرا انگيزه به
و مردم فرهنگ پژوهشگر همايوني ، صادق با داشتيم وگويي گفت
زمينههاي و زمينه اين در تاكنون ايرانيكه تعزيهشناس
خاستگاه شيراز ، " ،"ايران در تعزيه" كتابهاي چاپ به مشابه
خوانندگان شما توجه ،"خواني تعزيه و تعزيه" ، "تعزيه
.ميكنيم جلب وگو گفت اين به را گرامي
معارف گروه
تعريف چگونه را آن شما و دارد مشخصي تعريف چه تعزيه *
ميكنيد؟
به است آمده فرهنگها در كه بطوري لغوي نظر از تعزيه -
نيز تعزه و سوگواري تعزيت ، لغات.است كردن عزاداري معني
كلي بهطور و"اصطلاحا ولي ميكنند افاده را معني همين
نمايش به و (ع)حسين امام براي عزاداري مجلس كردن برپا
تعزيهخواني است داده رخ كربلا در كه را حوادثي گذاشتن
.است خواني تعزيه ديگر نام نيز خواني شبيهميگويند
خواني تعزيه كه كنم يادآوري بايد هم را اين "ضمنا
و وغمانگيز خونبار حوادث نمايش بردارنده در فقط اصطلاحي
گذشت اثر در امر اين بلكه نيست كربلا صحراي دهنده تكان
بر علاوه سو يك از كه است يافته گسترشي آنچنان زمان هر
و خاندان وحتي ائمه ساير بر كه را مصائبي كربلا ، مصائب
گاه و برميگيرد در (ع)علي حضرت و (ص)محمد حضرت بيت اهل
يوسف نظير مذهبي وحكايات قصهها گاه و تاريخي حوادث شامل
و ميشود نيز ابراهيم حضرت و اسماعيل حضرت يا و زليخا و
حوادث و شاد تعزيههاي درقالب كه مييابد كليتي گاه
و دين مخالفين شكست و بدي و سبكسري دربردارنده كه جالبي
بعضي در گاه.ميشود شامل ميشود ائمه و اسلام و پيامبر
تعزيههايي و ميدهند رخ اسطورهاي حوادث تعزيهها از
كلي طور به ولي اسطورهاند ، شامل كه دارند وجود نيز
آنان ، حقارت معاندين ، تمسخر دربردارنده شاد تعزيههاي
از ديگري جنبه حقيقت در و آنانست زبوني و وگرفتاري شكست
.ميدهند ارائه را تعزيه
نمايشهاي يافته تحول را تعزيه ميتوان شما نظر به آيا *
دانست؟ آييني
داراست كه خاصي سيرتكاملي و جريان با تعزيه البته -
پيش تاريخي يا مذهبي نمايشهاي ومداومت استمرار نميتواند
مبناي بر كه است پديدهاي "اولا زيرا شود تلقي اسلام از
روزگاراني طي در "ثانيا داده ، رخ تاريخي واقعي حوادث
و تاريخ در "، ثالثا است يافته وتكامل تطور دراز
گذشت با كه بيابيم را پديدهاي نميتوانيم اسطورهشناسي
ارائه ماست نظر مورد كه شكلي و نحو به را تعزيه زمان
نيز ايرانزمين اسطورهشناسي و ديگرتاريخ طرف از و بدهد
محبوب قهرمانان از بعضي غمانگيز بسيار سوگواريهاي از
كه دربردارد را موضوعاتي و مضامين روزگاران آن تاريخي
.نيست انكار و نفي قابل ايرانيان بين در آنها استمرار
محمدبن ابوبكر بخاراي تاريخ در كه"سياوش سوگ" نظير
برابر ق. -ه سال 333 در كتاب اين شده اشاره بدان الزشخي
است عربي زبان به آن اصل كه شده تاليف ميلادي دهم قرن
كه است برگردانده پارسي به را آن قبادي وابونصر
و ميكشاند پيش هزارسال سه حدود به را ريشهماجرا
با و داشته سختگرامي را ماجرا اين بخارا مردم بهويژه
برشمردن هنگام نيز نظامي و ميكردند برگزار فراوان اصرار
مراسمي نيز و يادميكند آن از خسروپرويز سرودهايدربار
غمانگيز سرگذشت دربردارنده كه "ايرج كين" نام به ديگر
و مسلم دست به او شدن كشته و است ايرانزمين پادشاه ايرج
:دارد اشارتي نظامي نيز مورد اين ودر تور
سرآغاز را ايرج كين كردي چو
باز نوشدي ايرج كين را جهان
سخن نيز مغ "گئوماتاي مرگ" چون شاد نمايشهايي از همچنين
سپهسالار سورنا پيروزي دادن نشان نيز و است آمده ميان به
يا ميرنوروزي نظير نمايشهايي نيز و كراسوس جنگ در ايراني
يادگار را آن روايتي به كه سده جشن يا و ميرنشين كوسه
در فرود داستان نيز و ميدانند ضحاك وگرفتاري شكست
عجيب شباهتي بهويژه كه زريران يادگار نيز و شاهنامه
عباس حضرت ،(ع) حسين امام جوانمرد برادر رشادت با دارد
اين نمونههاي و حوادث اين نمونههاي البته كربلا دشت در
با و ديگر صور به ملل و اقوام ساير بين در قضايا
خود كه ميشوند مشاهده بيش و كم ديگر خميرمايههاي
اسطورهها مقايسه در جالب بسيار تحقيقاتي زمينه ميتواند
نژادي حتي و ملي و جغرافيايي و تاريخي ويژگيهاي حيث از
.باشد
و اسطورهشناسان ايرانشناسان ، از برخي البته *
آييني نمايشهاي همان يافته تحول را تعزيه فرهنگپژوهان
بازشناسي آن در را اسطورهاي مايههاي بن و دانسته
كه نيستند غافل نيز مهم نكته اين از البته و ميكنند
خونبار رخداد و ايرانيان آوردن اسلام از پس "تعزيه"
سالار سوگ در و يافت اسلامي جنبههاي ايرانيان نزد كربلا
سير و تكامل درباره حال.ميشد برگزار وي ياران و شهيدان
.بدهيد توضيح اسلام از پس ايران در تعزيه
و مورخين طرف از تعزيه يعني موضوع اين به متاسفانه -
و تحقيق همين و است نشده توجهي تذكرهنويسان و نويسندگان
زماني در من.ميكند دشوار را موضوع اين به نسبت بررسي
اولين كه را "تعزيهخواني و تعزيه" كتاب ميخواستم كه
ايجاد نحوه دريافت براي بنويسم است تعزيه موضوع در كتاب
شدم ، متوسل خارجيان سفرنامههاي به آن تحول و تكامل سير و
با و دراز روزگار طي در كه بودند سفرنامهها اين زيرا
اينكه به توجه با و آنها نگارش تاريخ به توجه
سخت بودهاند بيگانه كه آناني براي محرم ماه عزاداريهاي
دهند نشان را عزاداريها نحوه كه ميتوانستند بوده ، جالب
داد دست توفيق حدي تا كه بود مسير همين از "اتفاقا و
نحوه ميشد وضوح به جهانگردان سفر تاريخ به توجه با زيرا
پايتختهايي بالاخص ايران مختلف نقاط در را عزاداريها
را تهران در قاجاريه دوره در يا اصفهان يا شيراز نظير
و پادشاهان تاريخ ، از استعانت با و كرد مشاهده و خواند
مشاهده را تكامل و تطور اين زمان هر در حكومتها سياست
مجالس برگزاري نحوه در حكومتها وجود "اتفاقا و كرد
همين به.است بوده موءثر فوقالعاده عبا آل خاص عزاداري
عزاداريها تجليات اولين ميكنيم مشاهده ما كه است خاطر
حكومت حمايت با است ق.-ه كه 336 ديالمه حكومت زمان در
و كشور اختياردار قرن يك حدود اينان و است شده برپا وقت
و موجد تنها نه بودند مذهب شيعه چون و بودند خلفا سرنوشت
نضج و گسترش آنرا بلكه شدند حسيني عزاداريهاي مشوق
خود سياسي تعرض معزالدوله قمري هجري سال 351 در.دادند
مساجد در سر بر كتيبههايي و ساخت آشكار خلافت عليه را
كه را ديگري ستمگران و معاويه آنها طي و بياويخت بغداد
و كرد تقبيح و نكوهش بودند كرده ستم پيامبر خانواده بر
كه است اين جالب و شد برپا عزاداري رسمي مراسم بعد سال
مراثي در قصائدي بويه آل دربار شاعر و وزير عباد صاحببن
:گويد قصيدهاي ، در است پرداخته حسين امام
شد جاري نبي محمد دوستان خون
ميريزد فراوان ما اشكهاي باران
او دشمنان بر باد بيشمار نكوهش و لعنت
آينده و گذشته در
را خود كنيد پريشان
آمد اولادانش سر بر كه سختي مصائب در
را شهادت حديث بشنويد پس
داشتند دريغ حسين از را آب چگونه كه
بود مجاهد كربلا در او كه حالي در و
ورزيدند ستم و بخل او بر
كردند جدا تن از را پيغمبر سرفرزند آتشين ، زمين در
امام است زنده اما
اسب به سوار و ركاب در پا
...نميشود كشته او
ق. -سال 560ه در كه "النقص" كتاب در رازي عبدالجليل
ارائه زمينه اين در را وعاظ از بسياري اسامي شده نوشته
نخستين.ميكند بيان را زمان آن سوگواريهاي شرح و ميدهد
است روضهخواني و عزاداري موجد كه كاملي كتاب
ملاحسين وسيله به هجري نهم قرن در كه است "روضتالشهدا"
.است شده نوشته كاشفي واعظ
و شده نوشته نثر و شعر صورت به كربلا واقعه كتاب آن در
با مجالس در كه بوده گرفته قرار توجه مورد اندازهاي به
آن شنيدن با مردم و ميشده خوانده بلند صداي
دگرگونيهايي با آن خواندن زمان گذشت با و ميگريستهاند
از و مييابند دگرگوني متن و شعر خواندن نحوه حيث از
و ميشود پديدار روضهخواني اصطلاح كه همانجاست
دلچسبتر را آن آواز هنر بهكارگيري با نيز روضهخوانان
عزاداريهاي پيدايش سرآغاز همين و ميخوانند مطلوبتر و
ذوق بروز و گوناگون مراسم انجام و سينهزدنها و مفصل
بسيار صحنههاي ايجاد و محرم دهه مراسم نظر از جمعي
و علم با دستجات حركت.شد دستهگرداني و عزاداري پرشكوه
و كرنا و طبل و شتر و اسب از استفاده نوحه ، خواندن كتل ،
، چلچراغها افزود سينهزني رونق بر قاسم حجلههاي ساختن
پارچهها از استفاده با را اشتران و اسبها و ميشد روشن
حمايت.شدند كشانده عزاداريها صحنه به وسائل و ابزار و
دسته و سينهزنيها نوع اين گسترش در نيز صفويه بيدريغ
شديد جنبه هم امر اين چه بود موءثر فوقالعاده گردانيها
برابر در سياسي جنبه حدي تا هم و داشت مذهبي و ديني
نظير كساني سفرنامههاي در بعد به اين از.عثمانيان
كه تاورنيه و آمده ايران به ميلادي سال 1667 در كه شاردن
و سالامون و است ق.-ه مقارن 1078 كه سال همان در نيز او
و سينهزدنها و دستهگردانيها همه گاسپاردروويل سرهنگ
گزارش "مشروحا آنها از و ديده را عاشورا پرشكوه مراسم
برده نام تعزيه از كه سفرنامهنويسي نخستين.دادهاند
از سفر مشاهدات" كتاب در كه است فرانكلين ويليام است
نحوه و تعزيه به بار اولين براي "ايران به بنگال
زنديه سلطنت زمان در شخص اين.ميكند اشاره تعزيهخواني
از و آمده ايران به شمسي برابر 1166 ميلادي 1787
.است برده نام ميشد خوانده شيراز در كه تعزيهاي
با كتابي گذشته سال در شوم موفق من كه شد موجب خود اين و
كه متعددي دلائل با و بنويسم "تعزيه خاستگاه شيراز" نام
كه بدانم تعزيه خاستگاه را شيراز شهر است آمده كتاب در
در بالاخص و است بوده خام و ناقص تعزيه زمان آن در البته
خود تنوع و زيبايي و تكامل اعلاي حد به قاجاريه دوره
در نيز آن سقوط و تعزيه زوال موجبات البته كه ميرسد
.ميشود فراهم قاجاريه دوره همان
و اجتماعي تحولات در تعزيه نقش شما عقيده به *
است؟ بوده حد چه تا ايرانيان روانشناختي
سياسي وضع حيث از تعزيه تكامل و نضج دوران به اگر -
ستمگريهايي دوش به دوش كه ميكنيم مشاهده بنگيريم ايران
سرزمين اين مردم به نسبت حكام و پادشاهان ناحيه از كه
گويي مييابند ، رشد "كلا آن عوامل و تعزيه ميگيرد ، صورت
در را ديني عزاداري تنها نه كه بستريست عزاداري مراسم
بار زير كه را ملتي دردمندانه و خاموشي صداي بلكه بردارد
گوش به شده خم خودكامگي و جور و ظلم و ارعاب و فشار
قدرت و ميبيند را سبعانه ستمگريهاي كه ملتي.ميرساند
حوادث بويژه و مذهبي عزاداريهاي متن در ندارد كشيدن نفس
و ظلم بر ;ميآيد در صدا به ملت اين كه تعزيههاست جالب
از.ميكند محكوم را زمانه ستمكار.ميفرستد نفرين جور
را آنچه و ميكند پاسداري حق از مينمايد ، حمايت مظلوم
بالنده و بودن زنده روح استمرار و حيات ادامه لازمه كه
تا تعزيه.ميدهد پرورش خود در است كردن مقاومت و بودن
كه ميكند رسوخ اجتماعي لحاظ از زمان مسائل در حد بدان
شاه حتي اينكه جالب و مينشاند هم كنار در را گدا و شاه
ميكند جبار و ستمگر و ظالم بر فرستادن لعنت به وادار را
و غنيترين و جالبترين از تعزيه از بعد اين "اتفاقا
.است آن اجتماعي جنبههاي باارزشترين
در ناصرالدينشاه پادشاهي دوره در گوبينو روايت بنابه
و تكيه و ميدان از اعم تعزيهخواني براي محل سيصد حدود
كه بوده روستايي و بخش و شهر كمتر در.داشته وجود حسينيه
فراوان تكاياي.باشد نداشته اختصاص تعزيهخواني به محلي
قزوين كاشان ، شيراز ، تبريز ، اصفهان ، نظير بزرگ شهرهاي در
بوده آن در همگان حضور امكان كه جايي تنها و داشته وجود
حيث از تعزيهها خود البته است بوده مجالس اين در شركت
بالاتر همه از و مذهب تاريخ و موسيقي و شعر كار ، ابزار
اينها همه و بودهاند غني فوقالعاده ظلمستيزي انگيزه
.كند جلب و جذب خود سوي به را جمعيت موج كه ميشده سبب
كاربردن به كار ، ابزار ، تنوع تعزيهها موضوعات تنوع
استفاده كتلها ، و علم و لباسها در زيبا بسيار رنگهاي
موسيقي رموز به دقيق بسيار توجه خوانندگان ، بهترين از
داشتن سرگرمي و هنري جنبه حال عين در نيز و ايران آوازي
نه را تعزيه كه است بوده آن موجب همه و همه آن توامان
و بعدي چند نمايشي بلكه سوگوارانه نمايش يك تنها
هم هنوز كه نمايشي.كنند تلقي جذاب و حيرتانگيز
جالب و حيرتانگيز و غني بسيار مايههاي خمير ميتواند
چه ، .باشد برداشته در جهاني نمايشهاي عرصه در را هنري
.است نشده شناخته بايد و شايد كه آنچنان تعزيه هم هنوز
با همگام و همگاه ايران در تعزيه گفتيد ، آنچه برپايه *
قومي روانشناختي و وفرهنگي فكري اجتماعي ، تحولات
را خاصي واشكال ويژه وكاركردهاي ساختارها ايرانيان ،
حيث از را تعزيهها همايوني ، آقاي جناب است ، پذيرفته
"اصولا و كرد بندي دسته ميتوان چگونه مضمون و موضوع
صورت چگونه مايهها درون و موضوعات تنوع اين پرداخت
است؟ گرفته
يكي ;دستهاند سه شامل ايراني تعزيههاي موضوعات -
كه مصائبي و كربلا صحراي غمبار حوادث به مربوط موضوعات
ائمه زندگي و سرگذشته و است رفته گرامي پيامبر خاندان بر
است تاريخي موضوعات ديگر و آنان سرگذشت وبهويژه اطهار
بهويژه را غيرمذهبي يا مذهبي تاريخ از گوشهاي گاه كه
از عبارتند ديگر وموضوعات ميكند بيان قصص مبناي بر
.تعزيه پرداخت در آنها از سودجستن و اساطير از استفاده
معاندين لعن بيشتر گفتم كه شاد تعزيههاي اينها از گذشته
تنوع وجالب ، مهم بسيار نكته برداشته در را آنان تمسخر و
و ساخته تعزيهها همه كه حالي عين در كه آنها پرداخت در
تعزيهپردازان تعداد و نيست نفر دو يا يك پرداخته
ديده مطالب يا موضوع در تكرار هرگز است زياد فوقالعاده
.نميشود
آنها همه.ندارد وجود "اصلا واحد تعزيههاي بين تناقض
كه آن بدون ميكنند ، حركت يكديگر وموازي مستقيم خط روي
تعزيهخواني نحوه و كار ابزار البتهكنند تلاقي هم با
اقليمي و جغرافيايي وضعيت و موقعيت و امكانات به توجه با
.است طبيعي امري كه متفاوتند
كار وغايت قصد نظر از انگيز حيرت وحدتي از كل در ولي
.بهرهورند
چه موسيقي و است؟ چگونه تعزيه با شعر و موسيقي رابطه *
در نقشي چه نواها و موسيقي است؟ يافته آن در كاربردي
است؟ داشته آن تكامل
متعددي عناصر تلفيق از كه است آييني و ملي هنري تعزيه -
آن اركان اساسيترين از موسيقي و شعر و است پذيرفته شكل
مفهوم و معني آن ديگر بگيرند ، تعزيه از را شعر اگر.است
به تعزيههايي كه شده ديده بيش و كم نميكند ، القاء را
تعزيه را آنها من كه است آمده در اجراء به نثر صورت
ولي شوند تلقي مذهبي خاص نمايش نوعي شايد.نميدانم
شعر در ديگر مهم نكته و نيست درست آنها پنداشتن تعزيه
در جز كه حالات بيان زيرا است ، آن آهنگ و موسيقي تعزيه
در تنها شود منعكس مطلوب نحو به نميتواند موسيقي
بستر كه پذيرفت بايد را نظر اينتعزيههاست آهنگهاي
تعزيهها تنها زيرا است ، بوده تعزيه ايران در موسيقي
حتي و ودستگاهها نواها و آهنگها توانستهاند كه بودهاند
تعزيه اگر ما.نمايند احياء را ايران موسيقي گوشههاي
اين.ميكرد حفظ را موسيقي نمودي چه نيست معلوم نداشتيم
در شما.است نوشته و آورده زبان به صبا كه است حرفي
ميتوانيد را نواها غمانگيزترين و نواها شادترين تعزيه
.بيابيد
ايران خوانندگان بهترين از خوانان تعزيه از بسياري
ونواهايي مقامها تعزيهخواني در گذشته آن ، از بودهاند
جالب.ميباشند خاص واصطلاحات اسامي داراي كه است نهفته
تبيين و توضيح هنگام تعزيهخوانان از بسياري كه است اين
و گوشهها و دستگاهها از فقط ، مكالمات شعري شرح و
و خاص مقامي آهنگي هر چه.ميبرند نام موسيقي اصطلاحات
را آن بايد متبحر تعزيهخوان يك كه داراست را ويژه جايي
بوده كسي خوب خوان تعزيه بالاتر همه از و بشناسد و بداند
و موسيقي.باشد خوش صداي داراي چيز هر از بيش كه است
ملي و مذهبي جالب و شگرف هنر اين جان و روح موسيقي آهنگ
چه از بايد نقشهايي چه و كساني چه اينكه درباره. است
ودرمقالات شده گفته قدر آن كنند استفاده آهنگهايي
تنها.نميبينم آنها تكرار به نياز كه آمده وكتابها
بايد و ميخوانند اشتلم باصداي كه هستند خوانان اشقيا
و رو همين از.باشند تكاندهنده و خشن و قوي صداي داراي
در و ناصرالدينشاه زمان در بهويژه كه است بوده جهات
خواني تعزيه براي داشته خوش صداي كه را كودكان دولت تكيه
موسيقي دستگاههاي بدانها آموزش ضمن و ميگرفتند كار به
دستگاهها آوازخواني در تنها نهيادميدادند آنها به را
از نيز كرنا و طبل نواختن در بلكه ميشد حفظ و رعايت
زمان در بيشتر كه ميشد استفاده نواهايي و آهنگها همان
از و يورشها و تلاقيها و برخوردها در گذشته جنگهاي
استفاده آرامشها و رفتنها خواب به يا برخاستنها خواب
نواي گاه تعزيه آهنگهاي در كه ميبينيم ما.ميشد
نواي گاه عروسي مراسم كه ويژه نواهاي گاه لالاييها ،
به پرمايه و غني دستگاههاي از وگاه ماتمها و عزاداري
كرد ادعا ميتوان بنابراينميشود گرفته بهره كامل نحو
تعزيهها طرفي از و است آن موسيقي در تعزيه وجان روح كه
آوازي موسيقي كه بودهاند نوحهخوانيها و عزاداريها و
.كردهاند حفظ را ما
دارد وجود ايران در كه نحوي به تعزيهخواني مراسم آيا *
وجود هم كشورها ساير در است نظر مورد و شده شناخته و
است؟ چگونه و كشور كدام در دارد وجود اگر و خير؟ يا دارد
صحبت آن از كه تبييني و توضيح و شكل و فرم با تعزيه -
ندارد ، و نداشته وجود ايران كشور در جز جا هيچ در شد
اروپايي كشورهاي اكثر در مذهبي نمايشهاي نشود ، اشتباه
ديده آن از جلوههايي و بارقهها هم هنوز و داشته وجود
اروپا كشورهاي از بعضي در مذهبي گرداني دسته حتيميشود
عيسي تنديس پاك ، عيد روز در و دارد وجود اسپانيا نظير
و زيبا بسيار مراسم و شكوه و تشريفات با را مريم و مسيح
را آن معيني سير خط در و آورده بيرون كليسا از جالبي
حالي در برميگردانند خود جايگاه به بعد و ميدهند حركت
بزرگان و بدست شمع مردمان دسته و كر موسيقي گروههاي كه
پديدارند چشمها فقط كه بلند كلاههاي و پوشيده لباسهاي با
البته مذهبي نمايشهاي نمونههاي يا ميكنند همراهي آنرا
ديده ساده صورتهاي به ولي شكوه پر بسيار صورت به نه
است پديدهاي.است ايران خاص پديدهاي تعزيه ولي ميشود
بوجود تشيع عقائد و شعائر برپايه كه ملي و مذهبي سخت
يا اسطورهشناسي و ريشهيابي نظر از ، البته است آمده
ساير در آن از جلوههايي است ممكن فرهنگها تقاطع و تعاطي
بر نادانسته و دانسته تاثيراتي يا بخورد چشم به كشورها
امعان خور در تاثرات و تاثير اينگونه ولي باشند داشته آن
نمايشهاي زيرا است روشن هم آن علت نيست دقت و توجه و نظر
و آمده بوجود مذهب شيعه مردم شعائر مبناي بر كه آييني
بيش و كم ديگر سوي از و است پذيرفته تكامل و نضج
.است نهفته آنها پود و تار در خاك و آب اين ويژگيهاي
ارشاد محمدرضا :از گفتوگو
الهي حكمت در بديع آثاري
از يادكردي و "عصار آثار مجموعه" به نگاهي
(بخش واپسين) تهراني عصار سيدمحمدكاظم علامه
رضوي سيدمسعود
رساله شش عصار ، سيدمحمدكاظم علامه مرحوم آثار مجموعه
.ميباشد وبديع فرد به منحصر "نوعا آنها از برخي كه است
و آشتياني استاد توضيحات و مقدمهها با كه رسالهها اين
وحدت رساله":از عبارتند است همراه نصر سيدحسين دكتر
،"فيمسئلتالبداء اجابتالدعاء" ،"بداء رساله" ،"وجود
و "كريم قرآن از فاتحه سوره تفسير" ،"علمالحديث"
به آثار اين بر علاوه البته"اختيار و جبر در شذراتي"
مشكل مباحث بر له معظم" آشتياني ، استاد نوشته
مرتب طور به (الفاظ مباحث) خراساني محقق "كفايتالاصول"
حاكي حواشي ، اين نوشتهاند ، محققانهاي و عالمانه حواشي
مهم مباحث جميع در موءلف و است موءلف فكري استقلال از
عاليه مباحث مطاوي در و تحقيقي مستقل افكار داراي اصولي
بر استاد...تقليد از دور و مستقيمالفكر و دقيق بسيار
انصاري شيخاعظم رسائل و كفايه دوم جلد مشكل قسمتهاي
بيشتر حواشي اين در و نوشتهاند حواشي (عقليه اصول)
خراساني محقق و انصاري اعظم شيخ بين اختلاف موارد متعرض
شيخ از انتصار مقام در موارد اكثر در و شدهاند
".برآمدهاند
(پنج ص آثار ، مجموعه بر آشتياني استاد مقدمه)
ارزشهاي داراي هريك كه است استاد آثار از نمونهاي اينها
خود موضوع فرد به منحصر آثار شمار در برخي و است ويژهاي
ميدهد نشان عصار علامه ،"وجود وحدت رساله" در.ميباشند
و بوده روزگار دانايان بزرگترين از يكي نظري عرفان در كه
ابن" عارفانه عقايد و مكتب بر ناظر "عمدتا ايشان احاطه
گفته به ايشان احاطه و قدرت رساله اين طي و است "عربي
.است چشمگير و بارز بسيار حكمت ، دانايان
براي ايشان علمي رساله كه "بداء رساله" در عصار ، استاد
رسالهاي نقد به بود ، تهران دانشگاه در استادي كرسي اخذ
خراساني محمدآقازاده ميرزا حاج اثر نام ، همين به
از نظري ، عرفان و فلسفه استنادات بر تكيه با و پرداختند
...و وجود مراتب تشكيك و وجود وحدت و اصالت مسئله جمله
بايسته چنانكه "اتفاقا كه را حساس و بحثانگيز مسئله اين
عصار ، علامهساختهاند روشن نگرفته ، قرار تحقيق مورد است
بر و است معتقد شخصي وحدت به عرفان ، اهل مسلك برطبق"
جمله از مسائل ، از كثيري حل اساس ، همين بر و مشرب همين
".است داده قرار را بداء مسئله و الامرين بين مسئلهالامر
استاد كه است عربي زبان به بداء رساله (ده ص همان ، )
در.است گردانده پارسي به را آن شهابي محمود فقيه و فقيد
موجب كه ميشده مطرح بسياري شبهات همواره بداء ، مسئله
مهمترين و ميگرفته قرار فكر و نظر اهل و محققان زحمت
حق جهل مستلزم حقتعالي ، به بداء انتساب كه بوده اين نكته
مصروف عالمان كوشش عمده و ميگرفته قرار خود افعال به
.است ميشده شبهه اين به پاسخگويي
كامل طور به را مسئله اين خود تحقيقات مطاوي در استاد"
ص همان ، ) ".دادهاند جواب اشكالات از و تقرير و بيان
بارع ، حكيم عالي مقدمه و توضيحات با رساله اين (يازده
و متاله فقيه ترجمه و آشتياني جلالالدين سيد استاد
آثار مجموعه در "فارسيمجددا به شهابي محمود فقيد استاد
.است گرديده منتشر عصار
استاد بديع و اول درجه آثار جمله از "علمالحديث" كتاب
و ارج ميتواند اثري هر از بيش شايد كه است عصار علامه
دكتر مقدمه با كه رساله اين.بازنمايد را وي فكري اوج
.است شده نگاشته فصل پانزده در رسيده ، چاپ به نصر سيدحسين
و علم شناخت" درباره منطقي -فلسفي مقدمه يك رساله ، اين
زبان در علم" درباره جالب بحثي سپس و دارد "آن حقيقت
غنيترين از يكي بحث ، اين.است كرده مطرح "اخبار و قرآن
در آن مرتبه و آدمي در معرفت حصول و علم درباره بحثها
بر آن تقدم و مبحث اين ارتباط آنكه جالباست خبر و آيه
كسي و است فقيد علامه ابداعات از صورت بدين حديث ، دانش
و آيات و اخبار ايشان ، نظر از.است نپرداخته بدان چنين
در وجود و نور و علم كه ميسازد مسلم وارده ، احاديث
شرف بشر به رهگذر همين از و يگانهاند انسان موجود
حكمت و نظري عرفان از نيز كتاب اين.است شده عرضه انساني
و حكمت مباحث مهمترين از خلاصهاي واقع در و است مشحون
درباره بحث از پس عصار ، استاددربردارد را اسلامي معارف
دوره يك به را خود گفتار" آدمي ، استكمال در عقل تاثير
از مملو فصولي در و ميدهند سوق اخص معني به الهيات
تقديم بزرگان كلمات به مزين و اسلامي عرفان و حكمت عصاره
و ولي و نبي به علم و واجبالوجود معرفت و توحيد حقايق
فصلي با را خود پرارج كتاب و ميكنند تشريح را مبدا
اسلامي حكمت اصول از كه معلوم و عالم و علم اتحاد درباره
مجموعه نصر ، سيدحسين دكتر مقدمه)".ميرسانند ختم به است
فارسي زبان به"علمالحديث" رساله (ص 146 عصار ، آثار
.است گرديده تحرير و تدوين سليس
در سال دو طي عصار ، علامه تدريس حاصل كريم ، قرآن تفسير
مسائل باب در آن مقدمات است ، اسلامي تبليغ و وعظ موءسسه
جمله از و قرآني انديشه اساسي اصول فهم در مقدماتي و كلي
اثبات و آن مبادي و غايت و موضوع بيان و تفسير علم تعريف
پس.است اخبار و قرآن زمان در علوم جميع بر تفسير برتري
تاويل با آن فرق و تفسير حقيقت بيان و تعريف به آن ، از
نظير قرآني ، علوم مختلف مسائل عصار ، استاد.است پرداخته
تفسير تا را..و قرآن اعجاز و نسخ و متشابه و محكم
بديعترين و شيواترين به "بسمالله" مقدسه كلمه تفصيلي
كلمه و فاتحه سوره در بحث سپس و كرده مطرح معنا و صورت
به كه نيز رساله اين.است رسيده تربيت انواع و "رب"
آشتياني آقاي محقق حكيم توسط شده ، نگاشته استوار فارسي
توضيحات هم و فاضلانه مقدمه هم كه گرديده شرح و مقدمه
.است ساخته بيش بسيار را اثر ارج ايشان ، عالمانه
:فرمودهاند آغاز چنين را جليله رساله اين عصار علامه
تفسير علم كه كردهاند ، تصور چنين سادهلوحها از بعضي"
از بضاعتي اندك هركس زيرا ندارد ، علوم صفحه در اهميتي
ميدان اين در ميتواند ، باشد داشته عقليه و ادبيه علوم
شايد و بودهاند خيال همين به شايد هم سابقين كند ، تكاپو
از قرآن تفسير علم اخير ، قرنهاي در هم مناسبت همين به
آنها كه تفسير سه دو اخير قرن سه در زيرا ;است رفته بين
واصفي صافي تفسير مثل است ، متقدمين گفتههاي خلاصه هم
خيال شايد.است نشده ديده باشد اهميت شايان كه تفسيري
به آگاهي براي علم دو اين از اطلاعي مختصر كه ، كردهاند
تا اينكه از غافل است ، كافي آن الهيه حقايق و قرآن رموز
به آشنايي و نشود حاصل اطلاع كتابي مصنف روحيات به نسبت
عقيده اظهار كتاب آن به نسبت نميتوان نباشد ، او افكار
نظر در حكم القاء ضمن در را متكلم حال بايد نيز و نمود
كلام با بايد انسان قرآني ، رموز فهميدن براي پس.داشت
مانوس بالا عالم معنويات و روحيات با "قبلا و آشنا قدوسي
اين (ص 319) ".برد پي قرآني رموز به آنگاه ;باشد شده
در دشوار مسائل از ممتنع و سهل طرح و پاكيزه نثر نمونه
.است ايشان نزد
در شذراتي" نام به كوتاهي رساله عصار ، آثار مجموعه در
در اما نيست بيش صفحه ده اگرچه كه آمده "اختيار و جبر
اين.است كلامي كلاسيك مبحث اين در جامع بحثي خود نوع
هشتم شماره در فروردين 1348 تاريخ در بار نخستين مقاله ،
امربين" معاني بيان در و گرديده درج "اسلامي معارف" مجله
.است "ولاتفويض لاجبر" حديث و "الامرين
و تكامل نمايانگر و نماينده عصار ، استاد اينكه كلام ختم
.است شيعي حكمت حوزه در عرفان و حكمت مكتب دو تلفيق
و سبزواري ملاهادي حاج گذشته قرن در مكتب اين نمايندگان
هاشم ميرزا و قمشهاي آقامحمدرضا نيز و زنوزي ملاعلي
قدرت راه ، همان ادامه در عصار ، استادبودهاند رشتي
ممزوج خود آثار در را عرفا شهود و ذوق و حكما منطقي
نقلي علوم در بسيار فضل و وسيع اطلاعات با همراه و نموده
به فرد به منحصر و عميق آثاري شيعه ، بيت اهل معارف و
:صاحبنظر فضلاي گفته به او آثار برخياست آورده وجود
پيشينيان آثار بهترين با خود گوناگون بحثهاي عمق در"
به معاصر دوران اسلامي برجسته كتب از و است مقايسه قابل
و حكمي كتب براي از است شايسته جانشيني و ميآيد شمار
و تركه ابن "القواعد تمهيد" همچون گذشته ، عرفاني
ملامحسن "مكنونه كلمات" و آملي سيدحيدر "جامعالاسرار"
(ص 146 همان ، نصر ، دكتر)".كاشاني فيض
آن ياد و عصار استاد اهميت و ارج پاس به نوشته ، اين
نگاشته تحقيق اهل برخي كلام از بهرهگيري با فاضل ، علامه
موضعي و مقام در و پيش از بيش كه دارد آن جاي اما گرديد ،
عالم اين اقوال و آراء و احوال و حيات فراختر ،
شيعي حكمت و الهي معارف دوستداران اطلاع بزرگواربراي
.الطاهرين آله و محمد علي وصليالله.شود بازگفته و گفته
|