قربانيان بالكان مسلمانان
نژادپرستي و توحش
در آن تحقق و آزادي همايش
ايران اسلامي جمهوري
قربانيان بالكان مسلمانان
نژادپرستي و توحش
با آلباني ، بزرگ رماننويس كاداره ، اسماعيل با گفتوگويي
هرمزكي دكتر و نراقي احسان دكتر حضور
و دين دستاويز مخالفان كشتار براي:كاداره اسماعيل *
اين.زورگويان دست در است اي برنده و سرد تيغ مذهب
هستند و بوده مذاهب همهء در آنها قربانيان و نامردمان
قتل را كوزوو اهالي يكبار سال ده سال ، شش سال ، پنج هر *
است شدن آماده حال در كشتاري اينكه فهميدن.كردهاند عام
ندارد محل در بودن يا و مقام و پست به نياز
دقيق "نسبتا آماري نتوانسته تاكنون كس هيچ:گشايي جستار
تاريخ آغاز از كه دهد ارائه را انسانهايي كشتار از
در.شدهاند كشته يا و كشتهاند يا مذهب نام به تاكنون
سلام و صلح رابر خود دعوي روزنخست از مذهبها صورتيكه
ميگذرد بالكان منطقه در اينك آنچه.كردهاند استوار
به بودن وابسته خاطر به تنها كه است مردمي دردآور داستان
دربدر ، ميشود ، تجاوز آنها به نامي حتي و مسلكي و مذهبي
و عامها قتل اين اينكه گو.ميشوند عام قتل و بدوش خانه
پيوسته ولي بيمذهبند جنگها و دربدريها و تجاوزها اين
.ميكشند يدك خود مشروعيت براي را مذهب نام
اهالي مسلمانند ، جگرند خون و دربدر كه اينان اينك
ديروز -بوسني و آلباني اهالي كوزوو ، اهالي بالكان ،
و فلسطينيان دوباره و مسيحيان روز ديگر بودند ، يهوديان
به نژاد نام به و آئين نام به دين نام به گروهي روزي هر
را ديگر فرقهاي و دين پيروان رگهاي نجسي ، و پاكي نام
تجاوزكردهاند آنان پسران و دختران و زنان به دريدهاند ،
و دانستهاند طاهر و طيب و حلال خود بر را آنان اموال
و امروز چون گاهي.كردهاند تار و تيره را زمين و آسمان
كه رفته بالا آنقدر انسان به تجاوز اين سطح بالكان در
حتي و نزديك و دور همسايههاي حتي و شد برملا چيز همه
را آنها و كرده دردمند و متاثر نيز را متجاوزين همكيشان
.است داده قرار خطر در نيز
در ژيروكاستر شهر در سال 1936 متولد كاداره ، اسماعيل
به و خواند مسكو دانشگاههاي در را ادبيات وي.است آلباني
رمان انتشار با زودي به اما.آورد روي روزنامهنگاري
بزرگ رماننويسان صف به سال 1963 در ،"مرده ارتش ژنرال"
آلباني ديكتاتور خوجه انور منتقدان جمله از وي.پيوست
شده ترجمه جهان زنده زبانهاي اكثر به رمانهايش و بود
،(1970) "سنگ شهر داستان":از عبارتند آثارش ساير.است
"روياها كاخ" ،(1990) "سخت زمستان" ،(1989) "ها پرونده"
كاداره.(1991) "آلباني بهار" بالاخره و (1980) "هرم" و
.است پاريس مقيم هماينك
كه است كاداره با همشهري اختصاصي گفتوگوي ذيل ، مطلب
با نشست اين.ميدهد گفتوگو به تن كم بسيار "اتفاقا
به باتوجه هرمزكي ، دكتر و نراقي دكتراحسان همكاري و حضور
مسلمانان درباره كاداره اسماعيل عميق اطلاعات و حساسيت
نكته گرفته ، انجام بالكان تبارهاي آلباني و آلباني
درك به شاياني كمك اثر ، اين در مطروحه مسائل و سنجيها
عليه بيكران ظلم و خانمانسوز جنگ واقعبينانه و صحيح
ما را بحث محورهاي و گفتوگو موضوعاست بالكان مسلمانان
.بخشيدهاند تداوم استادان و برگزيده
برعهده را مطلب ترجمه زحمت كه كي آقاي از تشكر با
.ميكنيم جلب مطلب اين به را شما توجه گرفتند
معارف گروه
رضوي مسعود:اهتمام به
فيليپه گفته به بنا ميافتد اتفاق كوزوو در امروز آنچه
بوسني در كه است چيزي همان اصل با برابر نسخه گنزالس
گنزالس مثل كسي براي بنابراين.است افتاده اتفاق هرزگوين
يك از نسلكشي و "نژادي پالايش" كه بود روشن روز مثل هم
.است شده آغاز كوزوو در پيش سال
خودش نميخواست كسي موقع آن اينكه براي:كاداره اسماعيل
جنايت اين كه داشتند اميدواهي همه بيندازد ، خطر به را
كه نيستم موافق گنزالس فيليپه با من ولي.بيفتد اتفاق
كه سالهاست خطر -ميشده احساس خطر پيش سال يك از ميگويد
به نامهاي پيش سال هشت از بيشتر من -.ميشود احساس
همين نامه اين نوشتم ، پيشين جمهوري رئيس ميتران فرانسوا
من نامه اين در شده ، چاپ (اونمان) رويداد مجله در هفته
درحال بزرگ كشتار يك كوزوو در كه شدم يادآور ميتران به
.است شكلگيري
ادعايتان براي نشانههايي چه پيش سال هشت شما:نراقي
داشتيد؟
است زنجيرهاي كه است كوزوو تاريخ من نشانههاي:كاداره
و تهاجم مورد پيوسته كوزووييها.بيگسست كشتارهاي از
.شدهاند واقع تجاوز و كشتار
بود؟ چه ميتران پاسخ داشت ، هم تاثيري شما نامه آيا:كي
تنها من البته نكردم ، دريافت هم پاسخي من حتي نه:كاداره
جرجبوش به واسلاوهاول ، به ننوشتم نامه فرانسواميتران به
كه كردم گوشزد آنها به و نوشتم هم دوم پل ژان پاپ و
در وحشتناك و بزرگ كشتار يك كردن آماده حال در ميلوسوويچ
ديگري آلبانيائيهاي و نبودم تنها من البته.است كوزوو
نوشتند ، نامه دادند ، نشان واكنش راستا اين در نيز
.نداشت فايدهاي بدبختانه ولي...و كردند تظاهرات
كوزوو ، يا صربستان در نه و بوديد پاريس در كه شما:كي
.داشتيد خبر كشتار آمايش اين از چگونه
بدانيد شما هستم ، پاريس كه است سال نه -هشت من:كاداره
قتل را كوزوو اهالي يكبار سال ده سال ، شش سال ، پنج هر كه
است شدن آماده حال در كشتاري اينكه فهميدن.كردهاند عام
اينكه ديگر.ندارد محل در بودن يا و مقام و پست به نياز
بشود كه بود اهريمني و خونخوار كافي اندازه به ميلوسوويچ
رهبري را كشتار اين كه اوست اين كه فهميد آساني به
.ميكند
اشارهاي پيدرپي كشتارهاي اين به تاكنون چرا:نراقي
نگرفتند؟ آنرا جلوي چرا نشده ،
كه دارد بيرون و درون در زيادي دوستان يوگسلاوي:كاداره
.كردهاند پنهان و لاپوشاني را كشتارها اين هميشه آنها
به كشتارها اين پوشاندن در يوگسلاوي خود در "خصوصا همه ،
و چپيها دست هم راستيها ، دست هم كردهاند كمك دستگاه
متفقالقول و متحد بزرگ كتمان اين در آنها !همه خلاصه
كه كساني حتي كه است اين است عجيب كه چيزي.هستند و بوده
به وقتي آنگاه ميكردند ، فرار جهنم اين از ميشدند پيروز
به را بود گذشته آنچه همه ميرسيدند آزاد سرزمين يك
.كوزوو هم و آلباني ساكنان هم.ميسپردند فراموشي
راست هم هرزگوين بوسني مورد در ميگوئيد را آنچه ولي:كي
.است
بر بود درآمدي پيش يك افتاد اتفاق بوسني در آنچه:نراقي
.ميگذرد كوزوو در امروز كه آنچه
را قتلها اين حكم كه اينهايي كه است اين من پرسش:كي
چه هستند ، احكام اين مجري كه آنهايي ميكنند ، صادر
پنهانكاري كه آنهايي آنهاچيست؟ انگيزه كسانياند ،
چرا؟ و كيانند ميكنند
چه.دارد پيچيده پاسخي و است پيچيدهاي پرسش:كاداره
محكوم براي همه.همه شايد !ميكنند؟ پنهانكاري كساني
براي همه جنايت ، و كشتار كردن محكوم براي همه ظالم ، كردن
از هيتلر ، از جلوگيري براي همه ديكتاتوري ، از جلوگيري
ميلوسوويچ امروز و ديكتاتورها همه از خلاصه و استالين
صبر اينقدر جهان صورت اين غير درميكنند و كرده ترديد
جنايت و قتل اينهمه خاكي كره جاي جاي در تا نميكرد
را قتلها حكم كساني چه پرسيديد اما.گيرد انجام
بگويم بايد هستند؟ احكام مجري كساني چه و صادرميكنند
و است قدرت بر كه گروهي كه است اينطور جا همه در "اصولا
راديكال ضديت و كينه نوع يك هست هم ديكتاتور و يكهتاز
و مرگ به راضي كه معنا اين به راديكال -دارد خود رقيب با
يك از آنها است همينطور هم صربها مورد در -اوست نيستي
اين موتور عنوان به ناسيوناليستي آييني بنيادگرايي نوع
پيدا آدم جور همه آنها ميان در.ميكنند استفاده كشتارها
.دارند را كمونيستي دوران نوستالژي كه كساني:ميشود
فاشيسم ، نوستالژيكهاي حتي مائوئيسم استالينسم ، نوستالژي
اين مجريان.است ارتدكسي مذهب اينها همه ملات البته
به بايد كرد پيدا اينها همه ازميان ميتوان را قتلها
سرخورده لاتهاي حتي و نظامي شبه و نظامي گروههاي اينها
جمع هم دور اشرار همه واقع در.افزود هم را اجتماعي
اين برسانند ، ظهور به بالكان در را شرالاشرار تا شدهاند
.را انساني ضد هيولاي
را آنها ضديت بايد اينها همه به كه نميكني فكر:نراقي
.كرد اضافه هم اسلام با
مذهب هر بالكان اهالي ولي است ، همينطور البته:كاداره
.ميگرفتند قرار صربها كشتار مورد باز داشتند هم ديگري
!نادرست هم و است درست هم فكر طرز اين كه ميكنم فكر من
و داريم ، هم مسلمان و مسلمانيم ما كه زيرا است درست
مذهبي فرهنگ صربها مثل ما اصلي فرهنگ زيرا است نادرست
باشد مسلمان ميتواند جامعه يك اينكه "مضافا است ، غربي
هم آدمخوار و وحشي و بربر و بودائي يا يهودي مسيحي ، يا
معتقديني و موءمنيني پيوسته انسانها ، ما تاريخ در.باشد
پوست نامردي و شقاوت و بيرحمي نهايت در كه بودهاند
كشتار براي.كندهاند انديشان ديگر و مذهبان ديگر ازسر
در است برندهاي و سرد تيغ مذهب و دين دستاويز مخالفان
در آنها قربانيان همچنين و نامردمان اينزورگويان دست
.هستند و بوده مذاهب همه
اسلامي و اسلام مسئله ميكنم فكر من اينهمه با:نراقي
.دارد و داشته را اهميت نهايت صربها براي جنگ كردن
از يكي يعني است ، همينطور حاضر حال در كه البته:كاداره
اينها چون كه هست و بوده اين صربها نيرومند تبليغات
اروپا بنابراين اروپا ، و مسيحيت دشمن و هستند مسلمان
اگر كه ميكرد فكر ميلوسويچ زيرا باشد ، خوشحال بايد
كه تشويق نه اگر اروپا ايستاده ، اسلام جلو كه كند وانمود
تمام.بست خواهد آنها جنايات روي بر را چشمش كم دست
ابتدا در ميلوسويچ.هست و بوده همين آنها استراتژي
بر مسيحي غرب كه نميكرد فكر هم متحدين حمله به "اساسا
فكر طرز اين.كند حمله ميداند مسيحي را خود كه او عليه
وجود مذهبها تمام در كه فرومايهايست و بنيادگرايانه
خاطر به تنها وبيجهت بيخود.هست هم مسيحيت در داشته ،
هست ، مسيحي ديوار به ديوار همسايه يا كشوري يا كسي اينكه
غربيست ، شرقيست ، خداست ، با بيخداست يهودي ، است ، مسلمان
برعكس يا كرد آزار و اذيت كشت ، را او بايد بنابراين
فكر ، طرز اين با واقع در صربها.كرد پشتيباني او از بايد
خودشان دام در آنها غافلگيركردند ، را خودشان خودشان
ناگهان كه رفت بالا آنقدر جناياتشان شدت يعني.افتادند
جهان در بار اولين براي حيرتانگيز و خجسته اتحاد اين
غير از دفاع براي و مسيحي كشور يك عليه بر مسيحيت
.آمد بوجود مسيحيان
آقايان شما كه آنچه مورد در ميخواهم من ولي:كي
مسيحيت چونبرم بكار ايهام و ابهام قدري ميگوييد
او نيست ديگران پروتستان و كاتوليك مسيحيت همان ميلوسويچ
از هم مسلمانان نزد همچنانكه.هستند ارتودوكس صربها و
ميشده برخورد موجب گذشته در سني و شيعه مسئله باز ديار
اسلاو ارتودوكسهاي.دارد و داشته وجود حال هر به و
با تاكنون ميلادي ششم و پنجم قرن حدود از "خصوصا و هميشه
فكر.داشتهاند اختلاف پروتستانها و كاتوليكها ديگران ،
...نباشد راستي سر اين به مسئله كه ميكنم
به كه امريكاييهايي و اروپاييها همه حال هر به:كاداره
.مسيحيند صربها و كشيدهاند لشكر بالكان
كه است بار اولين اين ميگويم را همين هم من:نراقي
.مسلمان از دفاع براي ميكند حمله مسيحي به مسيحي
يك ميدهد ، و داده رخ امروز كه آنچه حال بههر:كاداره
عبارت كه بدعتي اروپا ، متمدن جامعه در است بدعتگذاري
!جنايتكار همسايه و دين هم به حمله از است
تا اروپا هم اينجا در حتي كه گفت ميشود ولي:كي
اين با امريكا ;است بوده امريكا دنبالهرو اندازهاي
.كرده حل را خودش داخلي مسائل حمله
كه اروپاست كل مرادم اروپا ، ميگويم وقتي بله:كاداره
اگر كه باشد يادتان ولي.برميگيرد در نيز را امريكا
نميكرد ، را كار اين تنهايي به امريكا نميخواست اروپا
.هست باره اين در زيادي تفسيرهاي
كه نبوده اين به قادر تنهايي به هم اروپا البته:نراقي
.برآيد صربها پس از
دو از پس جهان گفت بشود شايد و اروپا ، و مسيحيت:كاداره
بار اولين براي او.رسيده مدرن خودآگاهي يك به سال هزار
هر آنها.نداده دخالت را مذهب خود موضعگيري و داوري در
انديشي ديگر و ديگرباوري جرم به را انسانهايي چندي از
را كوليها يهوديها ، انداختند ، راه را انگيزسيون.كشتند
كردند بياعتنائي فلسطينيان دربدري و كشتار به و كشتند
نوبت كه كردند فكر كه بودند صربها تنها اين اينبار ولي
مثل نگذاشت بار اين اروپايي انسان اما.است مسلمانان
جاها ديگر به واگيردار بيماري يك مانند روند اين هميشه
.ايستاد صربها جلو قد تمام با و كند ، سرايت
آزادي در ريشه كه است جديدي پديده اروپايي خودآگاهي اين
آن طبق كه پيشداورياي.دارد هزارهايش پيشداوري از او
و مذهبي ديني مختلف مرزهاي به بلكه پارچه يك نه انسانيت
البته كه -پارچه يك انسانيت يك نه و ميشد تقسيم مرامي
"تقريبا رهايي البته -هست هم مختلفي رنگهاي داراي
و بودائي و مسيحي چه يهودي ، چه مسلمان ، چهاست همهگير
كشيده جهان مردم بين كه مذهبياي ديوارهاي يعني... ديگر
بدوشيها وخانه جنگها و جنايتها باعث هرازگاهي و بود شده
است ريختن فرو حال در ميشد جهاني و منطقهاي اسارتهاي و
انسانيت درجه خاطر به را خود روابط پس اين از انسانها تا
معلوم نتيجه بكشد ، طول قدر هر صربستان به حمله.بسنجند
.جهان در سترگ تحول يك يعني نتيجه و است
از نوعي به كار اين با اروپا كه ميكنم فكر من:نراقي
گشائي عقده اوست گذشته نتيجه كه روانياي بيماريهاي
.ميكند
و اروپا كه ميكردند فكر همه.است طور همين:كاداره
ومنافع ثروت و نفت هرجايي و خود منافع براي فقط امريكا
.بود هم همينطور البته كه كرد ، خواهد حمله باشد استراتژيك
امريكا و اروپا براي ديگري چيز خرج از غير حمله اين ولي
.ندارد
ساموئل تمدنهاي برخورد تئوري نظريه ، اين طبق پس:نراقي
گفتگوي آن جاي به و ميشود باطل امريكايي هانتينگتون
دنبال پيوسته او دوستان و هانتينگتون ميآيد ، پيش تمدنها
آنها.كنند تقويت را خود قهريه نيروي تا ميگردند فرصت
و فرضي دشمن عنوان به كمونيست بلوك ديروز تا كه ميگويند
!اسلامي كشورهاي و جنوب امروز و داشت وجود ما عملي
اين.نيست تئوري اسمش اين كه باشيد متوجه البته:كاداره
.باشد اينطور كه اوست ميل
غرب بين جنگي زودي به كه ميكند تبليغ سالهاست او:نراقي
...شد خواهد واقع اسلام و
ريشهاي ولي كند تحولات وليموافقم شما با من:كاداره
خاتمي پرزيدنت چون كسي ميشودو شما كشور مثل كشوري در كه
نيز كشورها اين كه ميدهد نشان ميآيند سركار او گروه و
جاي هر در كسي هر امروز "اصولا.ميروند دمكراسي سوي به
را انساني تحولات و دمكراسي و آزادي جلو كند كوشش جهان
سوي از نهايت در و شد خواهد خشونت باني و باعث بگيرد ،
مثل آزادي و دمكراسي فوايد امروزگشت خواهد طرد مردمش
و باشد صادق ملتش براي كس هر اين بنابر است ، روشن روز
در است ممكن..گرفت نخواهد جبهه آزادي برابر در دلسوز
اختلاف هم با دمكراسي و آزادي به رسيدن براي راه گزينش
دمكراسي و آزادي سر بر ولي باشيم داشته نظر و سليقه
سر بر نميتوان همچنانكهداشت نظر اختلاف نميتوان
...داشت نظر اختلاف نميكند يا ميكند تشنگي رفع آب اينكه
كه گرفت نتيجه ميتوان شد گفته تاكنون آنچه طبق:نراقي
!ميشوند؟ نزديك هم به مسيحي غرب و مسلمان شرق
نزديكي بگويم ميخواهم و ميدهم برتري من:كاداره
و ايران جنگ با شما باشد اينطور اگر -همديگر به انسانها
و زخمي و كشته ميليونها كه جنگي كرد ، خواهيد چه عراق
.آورد بار به خسارت دلار ميليارد صدها
به كه شد خواهد اين نتيجه بگذاريم مذهب بر را بنا اگر
.درگيرد مسيحيان بين ديگري جنگ مسلمانان از پشتيباني خاطر
كه هستند و بوده صربها تنها اين زيرا نيست ، طور اين
-است اسلام و مسيحيت بين جنگ كه كنند وانمود ميخواهند
و مسلمانند قربانيان جنگ اين در كه ميكنم تكرار البته
.شوند سركوب جانيان و دفاع آنها از بايد
دست و شد قلمداد تحميلي جنگ يك عراق و ايران جنگ:كي
!داشت هم واقعيت خب كه ديدند آن در خارجي
معنايي آن به نه ولي.است درست تحميلي واژه اين:كاداره
آن دولتها "اولا كه معني اين به بلكه.ميگويند آنها كه
اين پذيرش قابليت اينكه دوم و كردند تحميل ملتها به را
.بحران اين حل قابليت نه و وجودداشت تحميل
و كوزوو مردم براي را خصوصيتي چنين ميتوان آيا:كي
شد؟ متصور آلباني
مردمي تنها "نسبتا شايد آلباني و كوزوو مردم:كاداره
از تعالي از درجه اين وتا كيفيت ، و كميت نظر از كه باشند
گاهي (Mixite)"ميكسيته" به اين از پيش سده يك از بيشتر
.ميكنند زندگي هم با مذهب چهار سه -دو خانواده يك در
انجام مختلف مذهب سه بين اكراهي هيچ بدون گاهي ازدواجها
و رفت هم با كساني يا كسي مديد مدتهاي تا گاهي -ميگيرد
.خبرندارند هم مذهب از هنوز ولي دارند ، خانوادگي آمد
و است دروني و شخصي "اساسا مسئله يك مذهب اينكه فهميدن
اين و.ميدهد خبر ملت يك بلوغ از نيست مربوط كسي به
.بيروني صلح يك به رسيدن براي دروني صلح يك به رسيدن يعني
-دعوا زدوخورد شهر ، در ده ، در محله ، در بالكان ، در..
.مذهب و دين سر بر مگر است ممكن و آسان چيز هر سر بر جنگ
يك ميبينيم بالكان در امروز را چه آن احوال اين با:كي
!نيست؟ است جنگ
را خودشان هيچوقت صربها كه است اين موضوع ولي بله:نراقي
نشينهايي اجاره مثل آنها ندانستهاند بالكان مردم
"تقريبا كردهاند توطئه صاحبخانه عليه بر كه بودهاند
با البته) آمدند فلسطين به جنگ از پس كه يهودياني مثل
و هفتم سده در كه هستند اسلاوهايي صربها ، (تفاوتهايي
هميشه گفت اسماعيل چنانكه و آمدند بالكان به ميلادي هشتم
.بودهاند خونريزي و جنگ باعث
سرود نام به داريم ملي سرود يك آلباني در ما:كاداره
از پيش سال چندي و صد است مردمي خيلي كه سرود اين.پرچم
يكي در شده ساخته (مسيحي روحاني) وك آريشه يك توسط اين
دوست ترا آلباني ، من سرزمين اي":است آمده آن بيتهاي از
گرد آغوشت در را مسلمانان و مسيحيان كه اي تو -ميدارم
و مرتجع روسهاي مثل صربها كه صورتي در.."آوردهاي هم
انسانگرا و فرهيخته روسهاي مقصودم البته كه -مانده عقب
و.بودهاند غيراسلاو با جنگ وسوسه در پيوسته -نيست
من.موافقند هم هانتينگتون ساموئل تئوري با "اتفاقا
با مخالفت با كه بودند كرده فكر حتي صربها كه مطلعم
را اسلام جلو ميخواهند آنها اينكه دادن وجلوه مسلمانان
مسيحي اروپايي كشورهاي از حتي ميتوانند بگيرند ، غرب در
ميخواهد دلم حتي من بدهيد اجازه اگر...بگيرند هم باجي
پرسيدهام خودم از هميشه من:كنم باز پرانتز يك اينجا در
دست خود زندگي روزهاي آخرين در عثماني امپراطوري چرا كه
.زد ارمنيها از دهشتناكي كشتار چنين به
چرا؟:نراقي
اشارهاي نيرومند احتمال اين به تاكنون هيچكس:كاداره
پرده پشت تحريكات از كشتار اين است ممكن كه است نكرده
ميكنم فكر اينطور من.باشد شده ناشي ارتودوكس روسهاي
و است ميان اين در وحشتناك سمپاشي و "ضداطلاعات" يك چون
كه باشد يادمان.ميشود چيستان اين شدن روشن از مانع
عثماني امپراطوري ارجمند و ممتاز مردمان از يكي ارمنيها
و هم ، يونيائيها و يهوديها كه همانطور بودند ،
كشتار اين ناگهان و.بودند گرامي و عزيز هم آلبانيائيها
مسلمان امپراطوري كه نكنيم فراموش.كرد تاريك را هوا
هشت مدت در -بود هوشمند و خردمند امپراطوري يك عثماني
رعايت المقدور حتي و آورد هم گرد را مختلف ملت چهل سده ،
خاطره چنين كه بود ممكن چگونه بنابراينكرد را اقليتها
بر خود زندگي روزهاي آخرين در هم آن وحشتناكي ، ريگ مرده
!گذارد؟ جاي
روسهاست؟ كار اين شما نظر به پس:نراقي
.ميكنم خود از مدتهاست من كه است پرسشي اين:كاداره
تابوي مثل را آن كه بايد و باشد تابو يك هم اين شايد
.بشكنيم ديگر
داشته برايشان فايدهاي چه باشد ، آنها كار اگر:نراقي
است؟
دشمني ميشده ، روسها نصيب كار اين از كه بهرهاي:كاداره
دشمني دشمني ، اين واكنش و بود مسلمانان به نسبت مسيحيان
عميقتر ميخواهم من.است مسيحيان به نسبت اسلام جهان
كه ارتجاعيگرياي و واپسگرايي اين "حتما كه بگويم و شوم
ريشه همه و هستيم آن شاهد ما مسلمان كشورهاي از بعضي در
!دارد عثماني دوره پايان در ارمنيها كشتار در
اروپا سياست در ناگهاني چرخش اين.برگرديم امروز به:كي
كرد؟ ارزيابي ميشود چگونه را غرب و
نوع يك اين نيست ، سياست در ناگهاني چرخش اين:كاداره
.ميكند هديه جهان به و خودش به غرب كه آزاديست
چه؟ از كه از آزادي:كي
را اسمش شما و من كه ديوهايي همان از آزادي:كاداره
زمان ، از برهههايي در گاهي ببينيد..گذاشتيم پيشداوري
ظهور عطفي نقطههاي و ميخورند ورق تاريخ از برگهايي
من نظر به البته.است عطف نقاط آن از يكي اينميكنند
!خجسته و برجسته عطفي نقطه
دارد ادامه
در آن تحقق و آزادي همايش
ايران اسلامي جمهوري
با ايران اسلامي جمهوري در آن تحقق و آزادي همايش نخستين
طيفهاي از قلم اهل و نويسندگان و انديشمندان حضور
(فردا و امروز) ارديبهشت و 15 روزهاي 14 در فكري گوناگون
.شد خواهد برگزار مدرس تربيت دانشگاه مطهري شهيد تالار در
وزارت اجتماعي و فرهنگي معاونت همت به كه همايش اين در
مدرس تربيت دانشگاه همكاري با و عالي آموزش و فرهنگ
حدود و ابعاد" موضوع چهار در سخنرانان ميشود ، برگزار
،"غرب و اسلام در آزادي تطبيقي بررسي" ،"اسلام در آزادي
قلمرو در آزادي تحقق" و "اجتماع و فرهنگ قلمرو در آزادي"
.پرداخت خواهند سخنراني و مقاله ارائه به "حقوقي و سياسي
از برخي سنجي ظرفيت" درباره قادري حاتم دكتر نخست روز در
معرفت محمدهادي آيتالله ،"آزادي باب در قرآن آيات
حجتالاسلام "اسلام ديدگاه از آزادي مفهوم" درباره
،"آزادي درباره پژوهشي شناسي روش" درباره نبوي سيدعباس
در آزادي مباني" درباره ايازي سيدمحمدعلي حجتالاسلام
درباره "جمعهزاده امام سيدجواد" دكتر و "اسلامي تعاليم
.ميپردازند سخنراني ايراد به "اسلام در آزادي"
لاريجاني ، صادق حجتالاسلام نيز روز همين بعدازظهر در
حجتالاسلام فيرحي ، داود حجتالاسلام محمدمحمدرضايي ،
سخنراني مزيناني مهدي و صالحي سيدجواد مهريزي ، داود
.ميكنند
اكبريان ، حجتالاسلام (دوم روز) چهارشنبه روز نشست در
خسرو دكتر راد ، محسنيان مهدي دكتر ازغدي ، رحيمپور حسن
روز همين بعدازظهر در و...و سجادي سيدمهدي دكتر باقري ،
حسين دكتر قاضيزاده ، كاظم حجتالاسلام حجاريان ، سعيد
مباني" درباره مصباحيزدي آيتالله و حيدري حميد مهرپور ،
.ميگويند سخن.. و ،"اسلام در آزادي حدود و
از مختلف انديشمندان حضور با ميزدگرد چهار برپايي
نيز و دارند آزادي از متفاوتي تلقيهاي كه فكري جناحهاي
.است همايش اين برنامههاي ديگر از آزاد تريبون
دكتر تازه اثر دو "نبوي تجربه بسط" و "نامه -سياست" *
با همزمان را آن صراط انتشارات كه است سروش عبدالكريم
-سياست".ساخت خواهد منتشر كتاب بينالمللي نمايشگاه
خواجهنظامالملك سياستنامه شبيه بسيار نامي كه "نامه
سال چند طي در كه است سروش نامههاي از مجموعهاي است
.است رسيده چاپ به كشور جرايد در تفاريق به و گذشته
نگرش نوع نيز و فرهنگي تحول بيانكننده نامهها اين سير
مقابل در سياسي مذهبي شخصيتهاي موضعگيريهاي به نويسنده
خود نويسنده شخص كه زاويه اين از و است فرهنگي جريانات
شمار به ديني روشنفكري جريان اصلي فكري شخصيتهاي از
.است واعتنا تامل قابل ميرود
مطالعات حوزه در كه است ديگري اثر نيز "نبوي تجربه بسط"
همچنين صراط انتشارات.ميرسد چاپ به سروش از ديني
ساعت به 90 قريب كه حافظ درباره سروش سخنرانيهاي مجموعه
به 125 كه "مثنوي تفسير" مجموعه همچنين و ميشود شامل را
قرار علاقهمندان تقاضاي معرض در نيز را ميرسد ساعت
.است داده
|