كودكان اعتمادبهنفس تقويت
مطبوعات نهاييجشنواره برندگان
شد اعلام
اسلامي انقلاب دادگاه سوي از
شد توقيف زن روزنامه ويژهنامه
كودكان اعتمادبهنفس تقويت
كودكان تقويتاعتمادبهنفس در والدين نقش
ميانديشيم خود مورد در كه را آنچه و خويشتن از ما احساس
.دارد قطعي و جدي اثر زندگي از ما تجربه جوانب كليه بر
نقش ايفاي عاطفي ، مسائل حرفه ، و كار در ما رفتار شيوه
امور پيشرفت در و فرزندان با رابطه در مادري و پدري
و خويشتن نقش از ما احساس گرو در همه و همه زندگي ،
ما درك و فهم راهگشاي همچنين و خودمان به اعتمادمانسبت
دارند ، زيستي منشا كه مسائلي از جدا.است ديگران و خود از
در ريشه كه برد نام را رواني مشكل مورد يك حتي نميتوان
.شد با نداشته نفس حرمت كاستي و اعتمادبهنفس ضعف
فرد جانب از را واكنشهايي زندگيش محيط و بشر دائم تعامل
عكسالعملي ايجاد خود بهنوبه نيز واكنشها اين.ميطلبد
لحاظ از و نيست يكسان همواره واكنشها.ميكند محيط در
حتي.ميآورد بوجود محيط در متفاوتي ، تغييرات كيف و كم
عدهاي.است متفاوت يكديگر با محيط به نسبت افراد حساسيت
خوشبيني از پر جوي و اعتمادبهنفس حس منبع را دنيا
و نوميدي بدبيني ، از پر را آن عدهاي عكس به و ميبينند
فرد خود و زندگي محيط خصوصيات مجموعه.ميدانند سرگرداني
اعتمادبهنفس رشد موجبات نتواند كه باشد گونهاي به اگر
حس ظهور موجب نمايد ، تقويت اورا"من" و آورد فراهم را وي
و شدن سركوفته دليل به و ميگردد شخص در عداوت و كينه
بيدار او در بيمورد گناه احساس و كينه حس آن ، ابراز عدم
او تنهايي و درماندگي طرد ، حس به منجر سرانجام و ميشود
.شد خواهد
خويشتن به احترام و نفس به اعتماد حس ايجاد استعداد
و جوهر تفكر توان زيرا.است موجود انسان ذات در بالقوه
يك ما كه حقيقت اين و است شايستگي براي ما اساسي سرمايه
براي تلاش در ما حق اساسي منشا هستيم زنده موجود
با كس هر كه است آن ايدهآل تفكر.است سعادت و نيكبختي
احساس يك و خويش عقل نيروي و اعتمادبهنفس از برخورداري
نفس حرمت از بايد نيكبختي براي شايستگي بر مبتني قوي
منوال اين به وضع متاسفانه اماگردد بهرهمند نيرومندي
بيكفايتي ، احساس از مردم ، از زيادي گروهنيست
فعال شركت از ترس و گناه احساس نفس ، به ترديد بيامنيتي ،
.ميبرند رنج زندگي در
چنانچه بودن انسان از فرار بگوييم بهتر يا تفكر از فرار
قرار و انسان نفس رفتن دست از موجب شود عادت و تكرار
كنترل غيرقابل و ناشناخته نيروهاي اختيار در گرفتن
به احترام و اعتمادبهنفس حس زوال به منجر كه ميشود
بدبختيهاي و رنجها همه منشا خود اين و ميگردد خويشتن
استعدادها ، شكوفايي زناشويي ، اجتماعي ، شكستهاي از انسان
.ميگردد انساني والاي ارزشهاي و خلاقيتها و قابليتها
احساس نيرومند ، اعتمادبهنفس از برخورداري از منظور
لياقت ، يعني ;است زندگي در شايستگي از اطمينان
اين پايين معنياعتمادبهنفس و ;ارزشمندي و قابليترقابت
به و نداند زندگي لايق و مناسب را خود انسان كه است
و كند تلقي نابجا و نامناسب گمشده ، را خود شخص يك عنوان
.بداند دارد ، را آن شايستگي آنچه انجام از عاجز را خود
اتكايي و قدرت وجود نيز كودكان در اعتمادبهنفس از غرض
از داشت چشم بدون كودك آن سايه در كه است نفس در مستقل
به را آن بكوشد و كرده آغاز را كاري ديگران مدد و كمك
اعتمادبهنفس كه است ضروري نكته اين ذكر.برساند فرجام
.دارد فرق خدا به اتكاي از بريدن و زدن استقلال از دم با
بويژه افراد در اعتمادبهنفس وجود توجيه اين با
اين و است ضروري كودكي دوران همان از آن پايهگذاران
روزمره حيات به مربوط امور گذراندن با رابطه در هم ضرورت
.كمال كسب امكان رشد و رواني سلامتي با رابطه در هم و است
آن سايه در تا دارند اعتمادبهنفس به نياز فرزندان
كه ميزان هر به.كنند هموار را خود خوشبختي راه بتوانند
زندگي دشواريهاي و مسائل با و كنند رشد بيشتر كودكان
خواهد بيشتر نيز اعتمادبهنفس به آنها نياز شوند مواجه
در.گردد فراهم بايد اكنون هم از امر اين مقدمات و شد
است ضروري ايماني ، جنبههاي تقويت بر علاوه آن ايجاد
تا دهيم قرار مطمئن مربيان و والدين رهبري تحت را كودك
در را مطلوب اخلاقي خصائص بتوانند هدايت ضمن در آنها
جهت نظر مورد مقصد سوي به را آنها و آورند بوجود كودكان
.دهند
كودك به حال عين در شخصيت درون در "قطعي من" استقرار
خودش به وي.ميبخشد اعتمادبهنفس يا نفس بر تسلط قدرت
فائق خود ترس بر تلقين اين با و "بيباكم من" ميگويد
وسيله اين به و "شدهام بزرگ ديگر من" ميگويد.ميآيد
و است ضرورت يك روش اين منبع.ميكند جلوگيري گريستن از
كه ميداند جود و تمام با كودك زيرا عواطف راندن عقب نه
كند انكار را ترس وجود كه موردي در تنها.ميترسد
اعتمادبهنفس.است رانده عقب را ترس عاطفه گفت ميتوان
"الگو من" كهكودك سالگي چهار يا سه حدود در تنها حقيقي
همين به ميگردد ميسر است كرده اقتباس را "سرمشق من" يا
كمتر محسوس طور به سن اين در گريه و خشم كه است جهت
ميكوشد جنجال و جار ايجاد جاي به "غالبا كودك و ميشود
.آيد فائق خويش عاطفه بر
كودكان در احساسات ابراز و شايستگي و امنيت احساس براي
ميگويد كه كودكي.دارد بسزايي اهميت اعتمادبهنفس پرورش
نميكند ، بيان را ترسش كه كودكي از كمتر "ميترسم من"
تو من برو ، " ميگويد غريبه شخص يك به كه كودكي.ميترسد
زبان به چيزي هيچ كه كودكي از سريعتر "ندارم دوست را
با آمدن كنار راه ميپردازد ، گريستن به تنها و نميآورد
.ميآموزد را خويش احساسات
ذهني ظرفيت حداكثر از بهرهگيري براي كودكان اينكه خلاصه
نسبت مثبت نگرشي از ميبايست خود بالقوه توانمنديهاي و
برخوردار تلاش براي غني انگيزهاي و اطراف محيط و خود به
و خودارزشمندي احساس داراي كه كودكي ترديد بدون.باشند
در خود همسالان به نسبت است ، توجهي قابل اعتمادبهنفس
خود از بيشتري كارآمدي و تحصيلي پيشرفت مشابه ، شرايط
تفكر صاحبان ويژگيهاي برجستهترين از نيز و ميدهد نشان
احساس و اعتمادبهنفس داشتن خلاق ، افراد و واگرا
و ارزشمندي خود احساس پرورش.بالاست بسيار خودارزشمندي
رسالتهاي و وظايف مهمترين از كودكان در اعتمادبهنفس
.ميباشد مربيان و اولياء
مورد در افراد خودانگارههاي يادگيري ، و آموزش فرايند در
سازنده و باشند مثبت اينكه و خود تواناييهاي و استعداد
كيفيت در مهمي بسيار نقش كننده ، محدود و باشند منفي يا و
دانش اغلب كه چرا هستند دارا آموزشي فعاليتهاي و تحصيلات
افتهاي دچار و ندارند مطلوبي تحصيلي پيشرفت كه آموزاني
تصور خود يادگيري تواناييهاي درباره هستند مكرر تحصيلي
و منفي ذهني تصاوير اين و دارند محدودكننده و منفي ذهني
نحوه و قبلي تجربيات به بخشيدن تعميم اثر در كننده تضعيف
وجود به تحصيلي دوران طي و زندگي مراحل در آموزش و تربيت
به نسبت مثبت مفهوم ساختن براي كودكان به ياري.ميآيند
.است اجتماع وظايف از بلكه معلم وظيفه تنها نه خود
چيست؟ اعتمادبهنفس
شخص كه است محبتي و عشق و عاطفي احساس يك اعتمادبهنفس
احساس خود به نسبت است قائل خود براي كه اهميتي اساس بر
كودكي دوران از "معمولا دقيق و ظريف احساس اين.ميكند
تقويت جامعه و فرهنگ تربيت ، تاثير تحت و ميشود آغاز
مبدل محكم و قوي احساس يك به سالها گذشت از پس.ميشود
به احساس اين.بود خواهد دشوار بسيار آن تغيير كه ميشود
و اشتباهات عليرغم را خود كه ميدهد توانايي ما
و قبول مورد دانسته ، ارزش با و اهميت با شكستهايمان
داشته قدرت "شخصا كه دهيم تشخيص بتوانيم و بدانيم تاييد
.گيريم دست به را خود زندگي اداره مسئوليت ميتوانيم و
اعتبار و ارزش دادن و محبت و عشق احساس يا اعتمادبهنفس
در.كرد اشتباه خودپرستي و خودستايي با نبايد را خود به
نفس به اعتماد ضعف از نشانهاي زدن لاف و خودستايي حقيقت
ادراك معني به اعتمادبهنفس گفت ميتوان كلي طور به.است
و جسمي ذهني ، عاطفي ، قابليتهاي مجموعه از فرد نسبي
و محيط شرايط با ميدهد امكان فرد به كه است اجتماعي
.نمايد مقابله آنها با و شود روبهرو آن مشكلات
:ميگويد امريكايي بزرگ روانشناسان از يكي (1988) براندن
نسبت ما دروني احساس از انعكاسي ما زندگي خارجي نتيجه"
اين روان سلامت و رواني بهداشت اصول از يكي."است خود به
.بدارد دوست را خود و بگذارد احترام خود به شخص كه است
علائم بارزترين از يكي خود از تنفر و نوميدي ياس ، احساس
احساس سالم شخص.است رواني تعادل عدم و بودن غيرعادي
فرد ولي دارند دوست را او اجتماع افراد كه ميكند
اجتماع ندارد ، اعتماد كسي به كه ميدارد بيان غيرعادي
و نداشته واقعي و خوب دوست نيست ، قائل ارزشي او براي
سوءظن آنها به نسبت و بوده بدبين جامعه افراد به و ندارد
.نيست قائل ارزش نيز خود براي دليل همين به.دارد
به و باشد برخوردار شديد تاثيرپذيري قابليت از كه كسي
براي نميتواند باشد ، پايبند خيلي آنان حرف و مردم نظر
.آورد دست به را لازم نيروي استعدادهايش ، توسعه و رشد
دارند سعي هميشه ميباشند ، خاطر اطمينان فاقد كه كساني
تسكين را خود حقارت احساس تا شوند غالب ديگران بر آشكارا
است مطمئن خودش از "واقعا كه كسي اما.كنند ارضاء و داده
مافوق را خود ندارد احتياجي واهمهاي ، و ترس هيچ بدون
خود از كسي هر ارزشمندي احساس و دهد نشان ديگران
كه داشت توجه بايد.كند تغيير ديگران نظر با نميتواند
كس هر و است اوليه و اساسي ميلي ارزش ، از برخورداري ميل
غيرقابل و فرد به منحصر فردي ديگران نظر از دارد نياز
از نيز زياد ارزش احساس از ترس اما.شود شناخته مقايسه
سعي محروم فرد.ميكند جلوگيري افراد عادي شكوفايي
و كرده اكتفاء محقر گمنام نقشهاي اجراي به ميكند
.كند گوشهگيري
تكوين در محيط و اطرافيان رفتار و برخورد طرز
ارثي صفتي نفس به اعتماد كه چرا است موءثر اعتمادبهنفس
تجارب از ناشي محدوديتهاي و است اكتسابي شكل به و نيست
انباشته هم روي ميكند تحمل انسان كه گمراهكنندهاي
به.ميدهد كاهش را فرد خاطر اطمينان كمكم و ميشود
حالتي از عبارت ميتوان را نفس به اعتماد عدم ديگر عبارت
ترسو و خجول و كمرو جامعه ، افراد برابر در شخص كه دانست
.نباشد زندگي لازم موارد در تصميمگيري به قادر و بوده
اهداف به نيل عدم اثر در كه است عواملي جمله از شكست
احساس ايجاد افراد در موفقيت عدم و ميگردد حاصل بلند
و زيان جبران از عجز همين و نمود خواهد زبوني و پستي
.ميانجامد نفس به اعتماد عدم به شكست ، و تحقير احساس
از رابطه اين در مربيان و خانوادگي محيط والدين ، نقش
را اعتمادبهنفس عدم ريشه و است برخوردار زيادي اهميت
براي.كرد جستجو است برتري به ميل در كه شكستي در بايد
باشد داشته نفس به اعتماد و كند ارزش احساس بشر اينكه
در نمونه عنوان به.نمايد كسب موفقيتهايي زندگي در بايد
تنبيهي جنبه بيشتر آموزشگاه و مدرسه برنامه كه مواردي
دست به است ، دانشآموز توانايي از خارج و مشكل يا و دارد
نتيجه در و ميشود شكست به منجر و دشوار موفقيت ، آوردن
و ميآورد وارد لطمه دانشآموز شخصيت به مداوم شكستهاي
از و ميدهد نشان را خود ، ناراحتي ناسازگاري شروع با او
است نامطلوب هميشه شكست.ميپردازد آن جبران به طريق اين
غيرعادي رفتار به منجر "معمولا پيدرپي موفقيت عدم و
مداوم موفقيت و است مفيدي و مثبت تجربه موفقيت.شد خواهد
.ميگردد نفس به اعتماد احساس و شخصيت تعادل ايجاد باعث
در ميتواند...و جنسيت سن ، مانند افراد شخصي ويژگيهاي
احترام عدم كه طوري به باشد موءثر اعتمادبهنفس حس ايجاد
حس موجب است اجتماعي تقبيح مورد كه خصوصياتي و كفايت و
و شديد اتهام و گناه احساس.ميشود بياعتمادي و تحقير
و كفايت احساس گذشته ، غيراخلاقي رفتارهاي به نسبت مداوم
از ترس دچار را شخص و ميبرد بين از فرد در را امنيت
.ميكند تنبيه و شكست
جزئيترين.ميكند بروز مختلف طرق از اعتمادبهنفس فقدان
.ميشود فرد در عاطفي واكنش ظهور موجب ناخوشايند محركهاي
خشن واكنش بروز موجب حرفها برخي يا و كوچك اتفاقهاي
در.است همراه روحي و جسمي خستگي احساس با اغلب و ميشود
.ندارد وجود فرد براي مطمئن تصميمگيري امكان حالت اين
.است فروپاشي حال در كه ميكند تصور فرد حالت اين در
به شخص گرچه.نميدهد رخ پديدهاي چنين واقع در البته
بايد ولي نميكند عمل و زندگي كامل ، شخصيت يك عنوان
خود تعبير به) متلاشي و پاشيده هم از قطعات اين بتواند
"مجددا را خويش اعتمادبهنفس و دهد قرار هم كنار را (او
.آورد دست به
:از عبارتند اعتمادبهنفس ضعف رواني آثار و ويژگيها
و پرخاشگري بدبيني ، اضطراب ، بيثباتي ، محروميت ، نگراني ،
علائم.خودكشي حتي و افسردگي انواع:شديد موارد در
سيستم تعادل عدم ميتوان را اعتمادبهنفس عدم جسماني
سردردهاي معده ، اختلالات قلبي ، ناراحتيهاي خودكار ، عصبي
در و بيخوابي نيز و خوني و رودهاي اختلالات شديد ،
.دانست قلبي سكته و روده و معده زخم شديدتر موارد
نفس به اعتماد ايجاد در والدين نقش
در را نقش موءثرترين و عمدهترين خانواده ترديد بدون
كودك در اعتمادبهنفس حس ايجاد و شخصيت شكلگيري فرآيند
وجود مهرباني و محبت صميميت ، كه خانوادهاي دردارد
باشد داشته بالايي اعتمادبهنفس هم ميتواند كودك دارد ،
او سو يك از.گردد ايجاد او شخصيت در مطلوب تغييرات هم و
روبهرو مشكلات با خود ، شخصيت به اطمينان با ميتواند
رفتارهاي تشويش ، و اضطراب داشتن بدون ديگر سوي از و شود
آنها ميكند سعي داده ، قرار ترديد مورد را خود نامناسب
.دهد تغيير مطلوبي نحو به را
والدين افراطي توجهات (الف
مادر افراطي توجه كه است داده نشان لوي پژوهشهاي نتايج
كاهش باعث نباشد ، فرزند رشدي وضعيت و سن با متناسب كه
دركودك اضطراب نيز و عاطفي بلوغ عدم اعتمادبهنفس ،
بسيار موجودي انسان نوزاد كه ليكميدانيم.ميگردد
بايستي وي جانشين يا مادر لذا و است متكي و وابسته
تامين و نيازها اختيار در وقت تمام طور به "تقريبا
و رشد با اما ، .باشد نوزاد اوليه رواني -جسمي احتياجات
و ميپذيرد تحقق نيز رواني و ذهني نمو و رشد جسمي ، نمو
غير ، به بودن متكي و وابستگي ، عدم به وابستگي ، آرام آرام
مشكلات تحمل به محروميت تحمل عدم و خود به اتكاء به
مادراني ميتواندتوسط طبيعي تحول جريان اين.ميشود تبديل
گونهاي به و ميكنند توجه خود كودكان به حد از بيش كه
اجازه فرزندان به و مينمايند نگهداري آنان از افراطي
به راحتي به ميتوانند كه را ومسئوليتهايي وظايف انجام
.گردد توام مشكلاتي و دشواري با نميدهند ، بگيرند عهده
حد از بيش مواظبتهاي و دخالتها با مادران گونه اين زيرا
.مينمايند سلب خود كودكان از را رواني طبيعي رشد اجازه
متفاوت دسته دو به را مادران اينگونه راستا ، اين در لوي
.ميكند تقسيم
به هستندو كننده لوس بسيار كه مادراني:اول دسته
لذا و ميدهند مثبت پاسخ خود كودك درخواست كوچكترين
نيز و نميكنند تجربه را محدوديتي گونه هيچ آنان كودكان
.ندارند خود بيشمار خواستههاي بر كنترلي گونه هيچ
بايد كنند ، طلب را چيز هر كه ميآموزند كودكان اينگونه
بارز ويژگيهاي از جهت بدين.شود فراهم سادگي و سرعت با
.است تحريكپذيري و پرخاشگري پرتوقعي ، كودكان ، اين رفتاري
زيرا هستند ، مشكل دچار ديگران با دوستي استمرار در آنان
دارندو حد از بيش توقع خود مادر مانند نيز ديگران از
ديگران بر را خود تسلط پرخاشگري ، و صدا سرو با ميخواهند
هر و آورند در خود نيازهاي خدمت در را همگان و كنند حفظ
اين از برخي.آورند بدست زمان اسرع در را ميخواهند چه
تحصيلي پيشرفت هستندو موفق "نسبتا مدرسه در كودكان گونه
اهميت تحصيل مساله به آنان مادران زيرا دارند ، خوبي
مرفه خانوادههاي به "معمولا كودكان قبيل اين و ميدهند
بيش توجهات اين مجموع در اما.دارند تعلق كرده ياتحصيل
بوجود كودك در را خود به اتكاء عدم موجبات مادر حد از
باشد ، وابسته خود مادر به حد اين تا كه كودكي.ميآورد
.نيست برخوردار بالايي اعتمادبهنفس از
كنترل با كه هستند غالب و مسلط بسيار مادران:دوم دسته
اتكاء و نفس به اعتماد و خودمختاري از را كودك خود ، شديد
مادراني چنين كودكانميسازند بيبهره خود ، به
مشكلات ، و مسايل از پرهيز و بودن ايمن براي كه ميآموزند
.باشند خود مادران چراي و بيچون اختيار و سلطه در بايستي
و فرمانبرداري چون ويژگيهايي كودكان ، گونه اين لذا
بيكفايتي و خجالت فعلپذيري ، چرا ، و بيچون اطاعت
.ميدهند نشان خويش ، عادي همگنان با مقايسه در را بيشتري
دسته مادران كودكان مشترك ويژگيهاي عمدهترين كلي هطور
خود اعتمادبهنفس ، عدم احساس:از عبارتست دوم و اول
در ناتواني و اضطراب عاطفي ، بلوغ عدم پايين ، پنداره
.اجتماعي صحيح روابط برقراري
در توجه و حساسيت از عاري مادرانه رفتار ديگر طرف از
با توام وابستگي آمدن بوجود زندگي ، سبب اول سالهاي
ناايمن وابسته كودكان مادران.ميشود كودكان در ناايمني
نشان واكنش خود كودكان خلقي وحالات خواستها جهت در بيشتر
مادران.كودك از دريافتي علايم برابر در تا ميدهند
نيازهاي به نسبت بيشتري حساسيت ايمن ، وابسته كودكان
فراهم او براي بيشتري اجتماعي محركهاي دارند ، خود فرزند
كودكاني.ميدهند نشان او به نسبت بيشتري محبت و ميكنند
بهتري اجتماعي رشد دارند ايمني با همراه وابستگي كه
سالمتر اجتماعي روابط در شخصيتي لحاظ از و داشت خواهند
و خودپنداره ناايمن كودكان.ديگرند كودكان از
حالت ديگران با ارتباط در و ندارند بالايي اعتمادبهنفس
.دارند بدبيني و ترديد و شك
دارد ادامه
مطبوعات نهاييجشنواره برندگان
شد اعلام
مطبوعات جشنواره ششمين نهايي برگزيدگان:اجتماعي گروه
.شدند معرفي ديروز
هيات و شدند انتخاب رشته در 21 برتر روزنامهنگاران
صفحهآرايي و انساني علوم مقاله خبر ، رشته سه در داوران
اسامي. نكرد معرفي برتر روزنامهنگار عنوان به را كسي
زير شرح به مختلف رشتههاي در دوم و نخست برندگان
.ميباشد
علي و اول رتبه ربيعي علي يادداشت مقاله رشته در *
.دوم رتبه صباغيان
بدرالسادات و اول رتبه صدر شادي ويژه ستون رشته در *
.دوم رتبه پوريا امير و مفيدي
سيد و اول رتبه علمي محمد اقتصادي مقاله رشته در *
.دوم رتبه علوي علياصغر
و همتي ايرج خدير ، مهرداد داخلي سياسي مقاله رشته در
رتبه داوران هيات رشته اين در دوم ، رتبه خبيري ، كابك
.نكردند انتخاب نخست
عليرضا و ملاصالحي حكمت هنري فرهنگي مقاله رشته در *
.نشد انتخاب نخست رتبه رشته اين در دوم ، رتبه رزازيفر
در دوم ، رتبه مقدسيفرد حميد اجتماعي مقاله رشته در *
.نشد انتخاب نخست رتبه رشته اين
نخست رتبه طباطبايي محيط سيداحمد ورزشي مقاله رشته در *
.دوم رتبه چراغپور جلال و
دوم ، رتبه حقدار علياصغر اسلامي معارف مقاله رشته در *
.نشد انتخاب نخست رتبه رشته اين در
و اول رتبه كاميار رضا محمد تفسير و تحليل رشته در *
.دوم رتبه مقدسيفرد حميد
و كاهه كامبيز و اول رتبه اصلاني محمدرضا نقد رشته در *
.دوم رتبه "مشتركا پوريا امير
و نخست رتبه سعيدي مجيد و منتظري جواد عكس رشته در *
.دوم رتبه سربخشيان حسين و پارسانژاد اميد
پژمان و اول رتبه دادبين فرزاد گرافيك و طرح رشته در *
.دوم رتبه رحيميزاده
و اول رتبه دادبين فرزاد مجله جلد روي طراحي رشته در *
.دوم رتبه پارسانژاد كورش
اول رتبه فراهاني الكوبه مشهد عذرا خبري گزارش رشته در *
.دوم رتبه صفاييفر احمد و
صولت و اردلان نجفقلي پروين تحقيقي گزارش رشته در *
.نشد انتخاب نخست رتبه رشته اين در دوم ، رتبه فروتن
و نخست رتبه اسدي عباس توصيفي تحليلي گزارش رشته در *
.دوم رتبه نظرپور فرهاد
مسعود و نخست رتبه روستايي فرزانه گفتوگو رشته در *
.دوم رتبه سفيري
رشته اين در اول ، رتبه ديزجي محمدحسين تيتر رشته در *
.نشد انتخاب دوم ، رتبه
شهرام و اول رتبه نبوي سيدابراهيم مكتوب طنز رشته در *
.دوم رتبه "مشتركا صدر رويا و جوادينژاد
نيكآهنگ و اول رتبه نيستاني مانا تصويري طنز رشته در *
.دوم رتبه رحمتي جمال و كوثر
و نخست رتبه شمس محمدرضا نوجوان و كودك ادبيات رشته در *
.دوم رتبه شعباني نوشين
نوجوان و كودك مقاله و مصاحبه خبر ، و گزارش رشته در *
.دوم رتبه ديزچي محمدحسين و اول رتبه سيدآبادي علياصغر
اول رتبه شفيعي فرشيد نوجوان و كودك تصويرگري رشته در *
.دوم رتبه نوري محمدمهدي و
احمدرضا و اول رتبه كشاورزنژاد شهلا جدول رشته در *
.دوم رتبه رضاييپور
و عمره به تشرف و بلورين قلم رشته هر نخست برگزيدگان به
اهدا جشنواره ويژه جايزه و بلورين قلم دوم برندگان به
.ميشود
به شد برگزار پنجشنبه كه جداگانهاي مراسم در همچنين
اسامي.شد تقديم هدايايي نيز نوقلمان دوم و اول نفرات
:است زير شرح به نوقلمان برندگان
و طوفانياصل اويس ترتيب به گزارش و خبر رشته در *
.بهمن پناهفرهاد
.قاسمي مهدي و غلامي لزر حديث مصاحبه رشته در *
.صفري محمد و نوري شرفالدين بزرگمهر مقاله رشته در *
بيتا و رستاقي صديقه و رضايي محدثه داستان رشته در *
.دوم "مشتركا ترابي
.توكلي ناصر و لزرغلامي حديث شعر رشته در *
.خطير خورشيد و عتيبي ساناز مكتوب طنز رشته در *
.منصوررحيميان امير و گلمژده حسين تصويري طنز رشته در *
و جايزه معادل كارگر و كار روزنامه مديرمسئول ربيعي علي
قلم جبهه شهيد صارمي شهيد خانواده به را خود بلورين قلم
.كرد تقديم مطبوعات و
اسلامي انقلاب دادگاه سوي از
شد زنتوقيف روزنامه ويژهنامه
يادگارفر حكم با و انقلاب دادگاه سوي از:اجتماعي گروه
دادگاه اين ماموران پنجشنبه صبح زن روزنامه پرونده قاضي
ويژهنامه و رفتند مطبوعات جشنواره برگزاري محل به
.كردند توقيف را روزنامه اين شمارههاي ساير و روزنامهزن
آرايش همچنين ماموران زن روزنامه عمومي روابط گزارش به
اين غرفه مسئول از و زده هم به را زن روزنامه غرفه
جلوگيري فوق موارد تكرار از تا گرفتند كتبي تعهد روزنامه
زن روزنامه مسئول گفتهمدير به كه است حالي در اين.كند
جشنواره ششمين مناسبت به ويژهنامهاي برايانتشار وي
اسلامي ارشاد و فرهنگ وزارت مطبوعات كل اداره از مطبوعات
فعاليت ادامه وزارتخانه اين مديركل و كرد تكليف كسب
.دانست بلامانع را آن ويژهنامه انتشار و روزنامه
|