|
|
را جوانيشان بزرگترها وقتي
ميكنند فراموش (بخش واپسين) نيستند پيش دهه كودكان همان نيازهاي از يكي شادي و سالم تفريحات با همراه زندگي * زيانباري پيامدهاي نشود ، تامين اگر و است جواني دوره جدي بارميآورد به جامعه براي آنها روزگاري كه ميكنند فراموش اغلب بزرگترها ، :اشاره همين است سرور و شور دوره جواني ، سن.بودهاند جوان هم جوانهاي رفتار به نسبت ميگذارد ، سن به پا وقتي جوان دور اين.ندارد را آنها تحمل و ميشود حساس بعد ، نسل و پدران از بسياري روابط باطل چرخه يك صورت به تسلسل اما.ميكند ناپايدار و تيره را فرزندانشان با مادران تيرگيها از بسياري شود ، پذيرفته اصل يك ميان اين در اگر "تحملپذيري" اصل آن.برميبندد رخت ميان از عصبيتها و محدوده در تنها مسئله اين نباشيم تحملپذير اگر.است و ميكند پيدا رشد جامعه در.نميماند باقي خانواده گوناگون تفكرات و عقايد و افكار تحملناپذيري زمينهساز جمعيت بودن جوان دليل به جهان كشورهاي ميان در.ميشود اين با رفتار شيوههاي و جوانان به نسبت بايد ما ، كشور .باشيم هشيارتر و حساستر نسل ميتواند ايران جوان نسل مورد در اخير دهه دو تجربه و گزارش اين نخست بخش در.باشد آينده و امروز راه چراغ موانع به ها ، خانواده و جوانان كارشناسان ، با وگو گفت در و استعدادها از گيري بهره وراههاي جوانان مشكلات و گزارش اين پاياني بخش.كرديم اشاره نسل اين ي ها خلاقيت .خوانيد مي را " گزارش گروه" اطاعت به را جوانمان فرزندان كردهايم ، عادت ما بيشتر كه نظراتي و بحثها به كه ميرود يادمان اما فرابخوانيم .بياوريم حساب به را حرفها آن و كنيم توجه دارند آنها پرسشهايشان دارند ، گفتن براي تازهاي حرف هميشه جوانها .است تازه نكات و كنجكاوي از آميزهاي هم شخصيتي لحاظ از خانواده يك فرزندان:ميگويد اجلالي دكتر .گوناگوناند كنشهاي و رفتاري دارايويژگيهاي نيز نيكو فرصت اين از دارد ، كمتري فرزندان كه خانوادهاي شود آشنا خود فرزندان رفتار و شخصيت با كه است برخوردار كه است حساس دوره اين در.دريابد را آنها حساسيتهاي و در و مييابد رشد آنها استعداد تناسب به جوانها شخصيت با و ميكشند قد زيبايي ، و گوناگون گلهاي خانواده محيط ارمغان به را گوناگون رشتههاي در استعداد از دريايي خود با دارند عادت مادران ، و پدران اغلب اما ميآورند اغلب متاسفانه و باشند داشته يكساني رفتار خود فرزندان بروز فرزندان گفتاري و رفتاري سركوب در يكساني اين در.مييابد ادامه شيوه همين به نيز جامعه در و ميكند شكل اجتماعي نهاد كوچكترين در درست برخورد اگر كه حالي .دارد عمدهاي تاثير خردگرا جامعه يك ايجاد در بگيرد ، ميوه ميدان در جوانش فرزند همراه به كه "شعباني حسين" از هستند ، خريد سرگرم تهران غرب در قزلقلعه ترهبار و آموخته را ابتكاري يا تجربه فرزندش از اگر كه ميخواهيم سه:ميگويد حسين.ميخندند دو هر.كند نقل را خاطرهاي او از بود ، دبيرستان اول سال و ساله هرمز 15 كه پيش سال رها باغچه توي كه ياس گل يك شاخههاي كردن جمع در خواستم كهشاخههاي بود اين من قصد.كند كمك من به بود ، شده ساختمان دوم طبقه بالكن به نخ چند طريق از را ياس اصلي داشته بيشتر دادن گل و رفتن بالا براي جا تا كنم ، متصل انتهاي و بودم بسته سرشاخهها به را سرنخها من.باشند مدام پسرم.بودم كرده متصل بالكن نردههاي به نيز را نخ او تشخيص واقعيت به آنكه بدون.است غلط من كار كه ميگفت به ياس شاخههاي چندي ، از بعد.ميزدم داد سرش كنم توجه و پيچيدند نخ دور بدهند ، گل و كنند پيدا طراوت آنكه جاي چنين ديدن از پس بستگان ، از يكي.شدند پژمردگي دچار نخها كه فهماند من به و كرد يادآوري مرا اشتباه وضعيتي مهار ريشه نزديك و شاخهها اليه منتها در بايد را .داشت را نظر همين "هرمز" پسرم كه فهميدم تازه.ميكردم زمينهها ، همه در بهبعد ، زمان آن ازشدم شرمنده خودم از .ميدهيم انجام هم با را كارها يا و ميخواهم نظر ازاو احساس و است داده من به زيادي درسهاي پسرم وكيلي خدا .كردهام پيدا محكمي تكيهگاه ميكنم به نسبت سركوب سياست انتخاب:ميگويد جامعهشناس يك فرصت.است پيداشته در سنگيني زيانهاي هميشه جوانان ، درفعاليتهاي مشاركت و عقيده ابراز براي جوانان به ندادن و عصبي نامتعادل ، جامعهاي پيدايش موجب سياسي ، و اجتماعي را نارساييها قبيل آثاراين.ميشود نفس به اعتماد فاقد كرات به گذشته رژيمهاي دوران در و ايران تاريخ در ما .بودهايم شاهد از را جامعه كردن اداره شيوه بايد جوانان:ميافزايد وي و بگيرند ياد خانواده يعني اجتماعي هسته كوچكترين محيط جوانها از كه ديدگاهي.برسند پختگي مرحله به جامعه در نيروي يك از را جامعه ميكند ، طلب را محض اطاعت تنها خلاقيتهاي و استعدادها.ميسازد محروم خلاق و بزرگ پيدا شكوفايي و بروز امكان مساعد محيطهاي در تنها جوانان .ميكند ديواري روزنامه ماجراي x نام با او از كه تهران دبيرستانهاي از يكي دانشآموز در كه ميكند نقل را خاطرهاي ميكنيم ، ياد "ضياء" كوچك :است عبرتآموز خود نوع و من شد قرار مطبوعات جشنواره با همزمان پيش سال بهار 2" دبيرستان براي ديواري روزنامه يك همكلاسيهايم ، از تن 5 بهترين از كه بود شده تقسيم طوري كارها و كنيم تهيه گرافيك ، نقاشي ، نگارش ، زمينه در دبيرستان استعدادهاي به كار جريان در.ميشد مطلوب استفاده عكاسي و خطاطي قرار بود ، ما راهنماي كه نگارش دبير موافقت و من پيشنهاد در هم كاريكاتور و طنز عنوان به ويژه ستون يك شد ، روزي.كند ايجاد بيشتري جذابيت تا باشيم داشته روزنامه با دبيرستان دبيران همه و رئيس شد آماده روزنامه كه با جلسهاي در شد قرار حتي و كردند قدرداني ما از خشنودي را روزنامه.بشود تشكر رسمي صورت به ما از اولياء حضور دبيرستان -ورودي مدخل -اصلي راهرو در كه جايگاهي در و دانشآموزان روز سه تا.داديم قرار بود ، شده تعيين بچهها خانواده اعضاي ديگر و مادران پدران ، از بعضي را روزنامه همه تا ميايستادند ، نوبت به و ميآمدند در.بود گرفته قرار توجه مورد خيلي طنز ستون.بخوانند .بوديم كرده شوخي دبيرانمان از تن دو و رئيس با طنز ستون از اثري ديديم شديم ، دبيرستان وارد صبح كه چهارم روز كه داد اطلاع من به پنهاني دبيران از يكي.نيست روزنامه .كنند جمع را روزنامه داده ، دستور رئيس ، آقاي دبيرستان دفتر به ديواري روزنامه تهيهكننده نفر ما 5 برخورد با اما شديم ، باخبر روزنامه برچيدن علت از رفتيم .شديم روبرو رئيس آقاي عصبي و شديد آزرده ديواري روزنامه طنز ستون از او ، كه فهميدم "بعدا .است شده آن در هم با تا بگذارد جلسهاي يك كه كردم خواهش بارها بساط بعد ، به آن از و نشد حاضر اماكنيم گفتوگو مورد و شد جمع دبيرستان در ماه مدت 2 ، 3 تا هم ديواري روزنامه ديواري روزنامه براي سختي شرايط هم ، مدت آن از بعد درست هم روزنامه تا چهار سه ، .شد گرفته نظر در دبيرستان وجود ديگر خانوادهها و بچهها شوق و استقبال آن اما شد ،"واقعا شايد !بودند هم شبيه روزنامهها همه و نداشت ديواري روزنامه از است ، قلبي خوش آدم قضا از كه ما رئيس كه ميگفت ما به كاش اما باشد ، شده دلخور ما پرخواننده خودمان براي هم ما شايد.است آمده پيش نارضايتي اين چرا ".باشيم داشته دلايلي و خلاقيت و ابتكار جوانان ، مورد در تحملپذيري حال هر به عادت يك صورت به خانواده محيط در بايد آنها سوءالهاي در شود ، پذيرفته اصل يك عنوان به نيز جامعه در و درآيد ظرفيت سياسي توسعه و تحولات مقابل در جامعه صورت آن .داشت خواهد بالايي "جهاني عباس" |
|