|
|
شده تعريف اساسي قانون در آزادي مرزهاي
است نظام در آن تحقق و آزادي همايش نخستين برگزاري بهانه به (پاياني بخش) اسلامي جمهوري است آزادي تجليات از يكي قانوني اجتماعات برگزاري گاهي آزادي حدود و تعريف به مربوط دربحثهاي: اشاره ودر مييابد برتري قانوني برجايگاه سليقهاي برداشتهاي جرياناتي كه شاهدهستيم علني بهصورت موضعگيريها برخي در كه آزادي قانوني جايگاه گرفتن ناديده با ميكنند سعي است شده تعريف روشني به ايران اسلامي جمهوري اساسي قانون .بپردازند آن معرفي به سياسي گرايشهاي و سليقه و ميل به كه ميشود منجر برداشتهايي سوء به موضعگيريها قبيل اين صورت به بلكه عمل در نه را آزادي قانوني جايگاه نهايت در منصه به عمل در آزادي آنكه محض به اما.باشيم پذيرا نظري قلمداد قبول غيرقابل و بغرنج پديدهاي را آن ميرسد ظهور تعيين و شناخت براي ميگويند كارشناسان رو اين از كنيم را اسلامي جمهوري اساسي قانون پيوسته بايد آزادي حدود سليقهاي برداشتهاي از و قرارداد استناد مورد و محك .ورزيد اجتناب فراقانوني را آن مرور به ميتواند قانوني چارچوبهاي در آزادي پذيرش بويژه ، جامعه بالندگي و سياسي رشد موجبات و كند نهادينه ايران سربلندي و استقلال حفظ جهت در را كشور جوان نسل .سازد فراهم آزاد احزاب فعاليت اصل 26 بخصوص اساسي قانون سوم فصل در ملي ، وحدت آزادي ، استقلال ، اصول كه آن بر مشروط است .نكنند نقض را اسلامي جمهوري اساس و اسلامي موازين هستند آزادي تحديدكننده سويي از سياسي احزاب نگرش اين با عنوان به احزاب كه معنا اين بهدهنده بسط ديگر سوي از و دولت نقش كاهش درصدد مدني جامعه موءلفههاي از يكي سوي از و است تلاش در مردم توده نفع به و است درجامعه است مردم متن از برخاسته كه يخود اعضا به اتكاء با ديگر .دارد مردم حقوق بسط و اعاده در سعي از را سياسي آزادي نيز قاضيزاده كاظم حجتالاسلام گفته چنين و داده قرار بررسي مورد (ره)امامخميني ديدگاه واداشته چالش به را گوناگوني عرصههاي آزادي گرچه:است زمينه اين در.است سياسي آزادي آن مبحث مهمترين اما است به توجه با.دارند فراواني "نسبتا نظريات (ره)خميني امام به توجه ديني ، حكومت و دين درباره امام كلان ديدگاههاي آنره سياسي مفهوم به اصل در كه آزادي مبحث طرح كيفيت .است ژرفكاوي و دقت قابل است ليبراليسم چون مكاتبي آورد را اسلام اما نميدهند ارائه آزادي از جديدي تعريف امام جهت اين در و دانسته انسان واقعي آزاديهاي تامينكننده آزادي امروزين مدعيان به نسبت را بيشتري پيشرفت ادعاي .دارند مباحث مهمترين از يكي آزادي مرزهاي:است گفته قاضيزاده و سنن و فرهنگ حوزه در آزادي مرز بويژهاست اختلاف مورد اين به خود سخنان در خميني امام گرچه.مخالف عقايد ابراز بودن تفسير قابل به توجه با اما كردهاند اشاره مرزها با هرچند نيست ، شفاف چندان ايشان ديدگاههاي مرزها ، اين نسبت ايشان مخالفت يا موافقت ابراز و عملي شيوه به توجه يك به ميتوان سياسي اظهارات يا و حركتها از بعضي به .رسيد مناسب جمعبندي اجتماع و فرهنگ قلمرو آزادي فطرت در ريشه كه آرماني است ، بشر آرمانهاي از يكي آزادي آزادي جستجوي در خويش حيات تاريخ طول در انسان و دارد او همه با شده كشيده اسارت و بند به كه هرگاه و است بوده .است جنگيده خود آزادي براي جان پاي تا و وجود فرهنگ با آزادي رابطه مورد در موحدي ابراهيم محمد دكتر آن ، مختلف ابعاد در آزادي اصل:ميگويد چنين ملل بومي كه گفت بايد درواقع يا و است انسان طبيعي و فطري نياز اين به رسيدن در او خطاي و آزمايش عرصه بشر طولاني تجربه شده ارائه سياسي نظام قالب در كه بوده معجزهآميز كيمياي در سياسي كار و ساز نوع علاوهبر آزادي مفهوم.است .ميشود متفاوت مختلف ، فرهنگهاي را سياسي الگوهاي طراحي اجتماعي علوم علماي:ميگويد وي .دادند قرار كار دستور در فرهنگها حيات عرصه به توجه با .است اجتماعي زمينه نظريه به مربوط ديدگاهها اين از يكي عرصه آن طبق كه ميكند بيان را ديدگاهي اجتماعي زمينه .دربرميگيرد را انساني حيات گوناگون ابعاد اجتماعي ، و شخصيتها ميان است اجتماعي همبستگي نوعي اجتماعي زمينه به دو اين پيوستگي و تلفيق از اجتماعي زمينه كه گروهها .ميگيرد شكل اجتماعي عمل عنوان داراي انساني ، حيات گوناگون عرصههاي كلي ، مفهوم اين در سياسي فعاليت عرصه در جمله آن از كه است متفاوتي خصوصيات كار و ساز از الگويي "سياسي زمينه" فراسنتي جوامع در مراحل در سياسي فرايند راستا اين در.ميطلبد را سياسي نياز ارضاي به نهايت در كه عمومي نياز به است پاسخي نخست خصيصهاي سياسي عرصه فراسنتي جوامع در.ميانجامد فرد ميان همبستگيهاي مرهون خصوصيت اين و دارد مقاوم و پويا زمينه عنوان با وسيعتري چارچوب داخل در فرايندها .است اجتماعي از است تابعي جوامع گونه اين در نيز انساني فرد جايگاه .ميكند ايفا سياسي فرايندهاي تحقق براي او كه سهمي و است اصلي معيار سياسي اهداف تحقق در او مشاركت ميزان و نمييابد كامل تحقق اجتماع رضايت بدون فردي رضايت و دارد قرار گروه و جامعه كل رضايت طول در فرد رضايت و است جامعه عمومي اهداف تحقق براي فرد آزادي بنابراين .ميكند پيدا تعلق جامعه كليت به نخست قدم در آن حاصل آزادي و سنت ناهمخواني:ميگويد اجتماعي علوم كارشناس يك هويت و ذات از بلكه نيست آنها معناي و شكل به وابسته .دارد شده تعريف و معين واحد غايتي سنت.برميخيزد آنها و ناهمگونيها همه با هستند انسانها آزادي غايت حالآنكه و انسانهاست شبيهسازي سنت آرمان يعني.ناهمسازيها .انسانهاست در موجود تفاوتهاي همه پذيرش آزادي خواسته ملل فرهنگ نوگرايي و پويش دارد توجه به نياز كه آنچه اما را درها ميبايستي و ميشود بارور آزادي سايه در كه است اين و بازگذارد نظرات و انتقادها پرسشها ، روي به همواره .است دستنيافتني آزادي و سنت رويارويي با كه است نكتهاي :ميگويد نيز ملل فرهنگ مظهر بهعنوان مطبوعات مورد در وي و سياسي توسعه زمينهساز و بستر بهعنوان مطبوعات .هستند اجتماعي آزاديهاي دارند برعهده را احزاب وظايف از برخي مطبوعات ما كشور در آرا بازخورد و نظرات انعكاس در ويژهاي نقش جهت اين واز .باشند مي عهدهدار جوامع فرهنگ از نمادي بهعنوان مطبوعات عرصه سو ديگر از است ، مطبوعات مسلم حق آزادي و است آزادي نيازمند خود قابل مطبوعات قانون براساس مطبوعات آزادي حدود البته خود سليقه با را آزادي نميتواند كس هر و است پيگيري .كند ترسيم اسلام در آزادي اجتماعي و معنوي آزادي به را آزادي مطهري مرتضي شهيد آزاديهاي اقسام از را عقيده و تفكر آزادي.ميكند تقسيم آزادي بدون را اجتماعي آزادي و ميكند عنوان اجتماعي را آن تفكر آزادي قبول ضمن و برميشمرد غيرممكن معنوي از برخي درعوض و ميداند انسان برتر استعدادهاي از ناشي .ميكند رد را آن و ميداند تقليد از ناشي را عقايد برپايه آزادي به قرآن و اسلام نگاه كه ميكند اشاره وي زيرا.است دين اصول در تقليد رد و تعقل و تفكر به دعوت تفكر و علم راه از فقط كه است بوده باور براين او شرط به است آزاد تفكري هر و كرد دفاع اسلام از ميتوان به ميتوان علم سلاح با فقط و نباشد فريب و خدعه آنكه .رفت باطل تفكر جنگ دانشگاه سياسي علوم استاديار جمعهزاده امام جواد سيد تعاريفي از يكي:ميگويد اسلام در آزادي مورد در اصفهان قبول و بحث ديگرمورد تعاريف از بيشتر آزادي مورد در كه هر بتواند فرد كه است آن گرفته قرار اجتماعي فيلسوفان مزاحمت موجب كه درصورتي دهد ، انجام بود ، مايل كه كاري زيباتري تعريف غربي انديشمند كرزن اما.نشود ديگران كه نيست آن حقيقي آزادي كه ميگويد او ميدهد ، ارائه آنچه كه است آن آزادي بلكه دهيم انجام داريم ، ميل هرچه .دهيم انجام داريم ، حق را ايجابي و سلبي جنبه دو از را آزادي اسلام ، مبين دين طول در انسان تلاش سلبي بعد در.ميدهد قرار تاكيد مورد نظامهاي و مستبد حكام طاغوتها ، بردن بين از زمان يا دروني مانع عوامل همين حقيقت در كه است ديكتاتوري از بعد كه است ايجابي آزادي ديگر جنبه.است آزادي بيروني ميتواند آزادي دروني ، و بيروني موانع رفع و طاغوت رفع عقل كه است زمان اين در.كند ظهور آن واقعي مفهوم به .ميگردد حاكم برجامعه خردگرايي و محوري آن از پيروي و عقل آزادي تنها را آزادي دانشمندان برخي همان كه فردي تمايلات همه بر هيچگاه عقل و ميكنند ذكر .نميگذارد صحه است ، انسان نامحدود آزادي و هوي عقل دشمن:است فرموده زمينه همين در نيز (ع)علي و خردگرايي مترادف منظر اين از آزادي بنابراين.است هوس .است هويگريزي و كليسا اربابان خيانت متاسفانه:ميگويد جمعهزاده امام غرب متفكران برخي شد موجب وسطي قرون در كشيشان بد عملكرد .بخوانند آزادي مقابل را خدا به عقيده برابرست خدا به ايمان و اعتقاد اسلام نظر از كه درحالي همين در نيز الهي اولياء و او اختيار و انسان آزادي با كه آزادي اين.شوند انسان حريت يادآور تا آمدهاند جهت .مييابد تجلي علم و عقل رشد در ميكند ياد آن از اسلام و آزادي داراي انسان اسلام ديدگاه از:ميافزايد وي گزينههاي ميان از عقل از بهرهمندي با و است اختيار همين در مطهري شهيد.برميگزيند را گزينه بهترين مختلف خود آثار و افعال در انسان كه است كرده خاطرنشان زمينه با و اعلاست درحد آزادي و اختيار اين و است آزاد و مختار يا فعل يك انتخاب و ندارد منافاتي هيچ هستي نظام ضرورت يا طبيعي عامل هيچ و ميداند بديهي امر را فعل يك ترك مهم مباحث براساسنميكند مجبور را انسان طبيعي مافوق و اداره از او افعال و شده آفريده آزاد انسان نيز كلامي مجازات صورت غيراين در كه چرا ميگيرد سرچشمه او اختيار و بيهوده كاري نيكوكاران ، پاداش و بيعدالتي بدكاران ، .خواهدبود بيدليل اشاره با قصص سوره آيه 68 تفسير در نيز طباطبايي علامه تاكيد ندارد سلطه حق ديگري بر كس هيچ اسلام در اينكه به اختيار و آزادي و انسانيت در انسانها تساوي ميكند بياختيار سلطه تحت و غيرآزاد انسان بنابراين و آنهاست .نخواهدبود انسان بياختيار انسان و است سبب به انسان:ميگويد مورد اين در نيز نائيني غروي انتخاب ميتواند و است اراده و شعور داراي موجودي خلقتش نوع اين برابر در و است بشر تكويني آزادي ، اين و كند اجتماعي حيات در آدمي و دارد وجود تشريعي آزادي آزادي ، دوام اجتماع در نميتواند فرد.ميشود ملتزم آن به خود حقوق ميكنند كمك او به كه افرادي براي اينكه مگر يابد را او حقوق نيز افراد آن ، ازاي در و باشد قائل متقابل .ميشمارند محترم اجتماع تعديل از است عبارت دين حقيقت كه دارد تاكيد وي را فرد يك حيات تعديل آن تبع به كه حياتي سير در انساني مييابد مفهوم جايي تا بشر آزادي و حريت و دربردارد هم مقيد آزاديها اين تمام و نرساند اجتماع حيات به ضرري كه .اوست فرمان برابر در بودن تسليم و خدا بندگي به رضايي مريم |
|