سياسي مشاركت و تكثر
(27)بحران از عبور
سياسي مشاركت و تكثر
خرده در جامعه آحاد سياسي مشاركت چون و چند تبيين
و سياستانديشان توجه محل همواره آن نظامهاي
كه سومر جامعه در مثال بهعنوان.است بوده سياستمداران
ماهيت و حدود موضوع ميشد ، اداره شهر شوراي مجمع توسط
تشكيل را عملي و نظري مباحث مهمترين از يكي سياسي مشاركت
سياسي مشاركت مبحث آتن ، مردمسالار جامعه در يا و ميداد
.ميگرفت قرار تفسير و تعبير مورد آزاديها حدود و
آگاهيهاي افزايش با همراه نيز جديد عصر در بهاينترتيب
مشروعيت جايگزيني بر اجتماعي انقلابهاي تاثير و عمومي
;پدرسالارانه و فرهمند مشروعيت بهجاي ديوانسالارانه
نظامهاي توجه مورد سياسي مشاركت به مربوط انديشههاي
كه بود شرايط اين تحتشد واقع مردمسالار و توتاليتر
گروههاي و مردم رابطه چگونگي به تكثرگرايي نظريه
وبر آراء بر اتكاء ضمن و پرداخت سياسي نظام با اجتماعي
زمينه در ماركس انديشههاي يا قدرت منزلتي منبع باب در
نخبهگرايان افكار با مخالف در از قدرت ، طبقاتي منشاء
تعدد بر مفهومي چنين.درآمد موسكا و پارتو همچون قدرت
را دولت و داشت تاكيد مردمسالار نظامهاي در قدرت مراكز
اينرو از.نميشمرد جامعه عمومي امور كنترل مرجع يگانه
بنيادين موءلفه قدرت ، منابع تفرق و تكثر كه بود
منظر از را تكثر تا داد تشكيل را تكثرگرا ديدگاههاي
.دهد قرار مطمحنظر اجتماعي فرهنگهاي خرده حراست امكان
معرف تكثرگرايي الگوي چشمانداز اين از ديگر بهعبارت
حاكميت سياق اين بر و بوده حكومتي قدرت مستمر توزيع
بر را اجتماعي متعدد گروههاي وفاق و همكاري از برآمده
ضمن تكثرگرايي كه است چنين.ميدهد رجحان متمركز حاكميت
يا تودهاي نظامهاي در اكثريت استبداد تكوين از ممانعت
سلايق و علايق ;سنتي نظامهاي در فردي ديكتاتوري
افراد حقوقي مناسبات حدود و آزاديها و سازماني گروههاي
براي چارهجويي به پرتو اين در و ميكند تحديد را جامعه
.ميپردازد سياسي نظام در اجتماعي مشاركت تحقق
چون انديشمنداني آراء به تكثرگرايي انديشه ميان اين در
ريكور و بنتلي لرداكتون ، مديسون ، توكويل ، روسو ، لاك ،
نظريات تكميل در يا مقابل در خود كه دارد تكيه
پسانوين ديدگاههاي در سپس و شدهاند مطرح نخبهگرايي
وري بينش نخستين لاك جان نگره اين از.گرديدهاند ادغام
خردگراييها اصل با را ماكياولي زميني سياست كه است
بر "طبيعتا نميتواند فردي هيچ دهد نشان تا كرد تركيب
طبيعت براساس آدميان كه چرا ;براند حكم مردم ساير
رضايت كسب بدون را ايشان نيست قادر كسي لذا و برابرند
آدميان معهذا.دهد قرار ديگر فرد اقتدار و حاكميت تحت
جامعه ، در ميكنند توافق "مشتركا سياسي جامعه به ورود با
حفظ با و دارند پاس را خود حقوق طبيعي ، كوشش و توان با
تابعيت از ديگران ، به آن واگذاري عدم و آزادي و حيات حق
عليرغم نيز حكومت بالاخره و برهند حاكم قدرت مطلق
از قانون ، اين مفاد اجراي و طبيعي قانون از پشتيباني
لاك عقيده به بنابراين.گردد منصرف آن جانشيني انديشه
در رضايت عنصر تركيب ازطرفي و است محدود دولت قدرت چون
;است ضروري جامعه در متفاوت سلايق نيز و اجتماعي قرارداد
عنصر منزله به تكثرگرايي آنكه جز نميماند چارهاي لذا
بهعلاوه و جلوگيرد قدرت تمركز از سياسي نظام لاينفك
است درحالي اين.باشد طليعهدار را گوناگون علايق تبلور
تعارض در از اجتماعي قراردادهاي به اعتقاد ضمن روسو كه
عليرغم و درآمد تكثرگرا سازمانهاي "خصوصا و جامعه با
و اقوام نظير كوچكتر جوامع وجود عمومي ، اراده از حمايت
مضر كلان ، جامعه دل در را احزاب و سازمانها و نژادها
روسو بهنظر.داد تشخيص عمومي منافع و اراده بهحال
منافع و اراده مبين اجتماعات خرده منافع و ارادهها
منافع و اراده تضعيف و تجزيه باعث حتي و نبوده عمومي
جوامع حضور كه آنجا از وجود اين با.ميگردد نيز عمومي
انعكاس لذا ;است غيرارادي و جبري كلان جامعه در كوچكتر
خرده برابري كاهش به تكثرگرا جامعه در عمومي اراده بهينه
بر آنها تاثيرگذاري و عملكرد و نفوذ تحديد نيز و جوامع
اما روند اين ادامه در.بازميگردد تصميمگيري فرآيند
آن در كه ميدارد عرضه تكثرگرايي از مثبت ديدگاهي توكويل
جامعه اعضاي همه براي شرايط عمومي بربرابري آزادي حق
به دارند حق شهروندان او نظر از بهعلاوهميجويد اتكاء
اين غير در كه چرا بپردازند حزبي و صنفي تشكلهاي ايجاد
براين.ميگرايد بهبيثباتي اجتماعي وفاق و تعادل صورت ،
كوتهفكري و بيثباتي بود معتقد نيز مديسون جيمز سياق
نقاط از اقليتها به ظلم در اكثريت استبداد و تودهها
راهحل و بوده اكثريت آراي مبتنيبر حكومتهاي مهم ضعف
و ترويج كه ;كوچك و ساده جوامع ايجاد نه نيز مشكل اين
نظام ترتيب بهاينميباشد بزرگ جوامع در تكثر ترسيم
انتخابات فساد از منطقهاي و سالارانه صالح نمايندگي
نظام نيز و ميكند محدود را اكثريت نابخردي و ميكاهد
مشترك و واحد انگيزه با اكثريت استبداد از حزبي چند
اضافه.آورد بهعمل ممانعت شهروندان ديگر حقوق به تجاوز
متناظر قدرتهاي رقابت برآيند را آزادي لرداكتون اين بر
آن تداوم و حفظ تحليل به نيز منظر همين از و ميدانست
بهوسيله معاصر آزادي بود مدعي كه جايي تا ;ميپرداخت
دولت اقتدار افزايش بهسود قدرت مراكز تعدد حذف و برابري
در مختلف گرايشهاي رقابت تشويق لذا و افتاده مخاطره به
اساس اين بر.است برخوردار تام ضرورتي از قدرت تعديل جهت
از متشكل را جامعه سياسي حوزه نيز بنتلي آرتور كه بود
و خود گوناگون منافع وفق كه كرد تلقي متفاوتي گروههاي
و ميگذارند فشار تحت را حكومت متفاوت ، منابع طريق از
نتيجه در ملي مصلحتي تامين جهت همين در هم حكومت هدف
مبارزه حال در و متكثر اجزاء منابع و منافع نهايي سازش
و است كثرت زاده آزادي نگره اين از كه چرا ;ميباشد
و منافع با منطبق سياستهاي تحقق موجد مداراآميز رقابت
توافق نظريه زاويه از ريكور پل بالاخره.گروهها منابع
و چندانديشي و گفتمان ضرورت كه كرد ميل جهت بدان تعارضي
و فكري برخوردهاي بلافصل حاصل را اجتماعي رفتاري چند
و عام فضاي در تجربي و عقيدتي گوناگون صور ميان عملي
بود حالي در اما همه اين.نمايد تلقي مردمسالاري گسترده
و برگزيدگان دسته دو به جامعه تقسيم با نخبهگرايان كه
و بارز ويژگيهاي اتكاي به را نخبگان "صرفا مردم ، توده
تشكل سرمنشاء و عامل خود همنوعان به نسبت ممتازشان
بهمثابه را امر اين و ميشمردند آنها حركت و تودهها
توجه شايان.ميكردند تلقي مردمسالاري نظام از رازگشايي
قابل معاصر و كلاسيك جناح دو در نخبهگرايان آراء كه است
موسكا و پارتو انديشههاي ميان اين در كه است تقسيمبندي
دستهبندي نخبهگرايي كلاسيك تصورات زمره در ميخلز و
دسته در لاسول و سارتوري و دال رابرت نظرات و ميشود
از كلاسيك نخبهگرايان.ميگيرد قرار معاصر نخبهگرايي
تصور و تودهها سياسي خصلت معتقدند چشمانداز اين
و توهمآميز ايدئولوژي جز چيزي مردمسالارانه ،
اين در لذا و نيست (اليگارشي)اقليت سلطه تائيدكننده
و حاكم نخبگان گروه سه به جوامع تقسيم با پارتو راستا
(اشرافيت) حاكم اقليتهاي مرگ به مردم ، توده و غيرحاكم
شرايط اين در.مينمايد توجه نخبگان گردش تحقق نتيجه در
و كرده تقسيم تابع و حاكم طبقه دو به را جامعه نيز موسكا
اقليت حوزه در قدرت تمركز بر تاكيد بهواسطه وجود اين با
آزاد رقابت مفهوم در سياسي تكثر از (اليگارشي) حاكم
نيز ميخلز ترتيب بهاين.است نموده غفلت مختلف گروههاي
بلكه ;جديد گروههاي قدرت كسب بهصورت نه را نخبگان گردش
قرار توجه مورد قديمي حاكم گروه در نو عناصر جذب شكل به
را (اليگارشي) اقليت سلطه رشد عامل و منشاء و داده
خود بر حكومت در عوام ذهن ناتواني و ناآگاهي و بيتفاوتي
ويژگي ، همين از استفاده با هم سياسي رهبران كه دانسته
همه اينمينمايند تحكيم را آن و گرفته دست در را قدرت
جامعه در معتقدند معاصر نخبهگرايان كه است صورتي در
پيدايش و اجتماعي ساختهاي پيچيدگي افزايش با همراه نوين
در "مثلا چنانكه ;كرده ميل تفرق به قدرت گوناگون ، نخبگان
به نخبه گروههاي ميان رقابت مردمسالار ، نظامهاي عرصه
جنبه گروهها براي قدرت بازي قواعد يافتن رسميت اتكاي
مردمسالاري رابرتدال ، همينرو از.است گرفته دمكراتيك
رقابتي آن در كه ميكند تعبير سالاري تعدد بهنوعي را
چرخش فرايند نيز انتخابات و دارد جريان نخبگان ميان آزاد
مكانيزم همين بهعلاوهمينمايد تضمين را گروههاينخبه
و احزاب سياسي رقابت نظم كنار در كه است انتخابات
ميآيد سياستمداران عملكرد كنترل بهكار افراد و گروهها
رهبران به اقليتها انواع و تعداد و حجم افزايش با و
سياسي راهبردهاي و مشيها خط انتخاب در كه ميكند تاكيد
همين در.دارند مدنظر را اولويتهايي و ارجحيتها چه
مردمسالار ، جامعه در كه ميكند تصريح سارتوري حوزه
بلكه ;نبوده مستقر حكومتي تشكيلات و ساخت در مردمسالاري
و است كرده رسوب اجتماعي تعاملات در گرايش و انديشه اين
آرامش بل ;معدود احزاب حاكميت نه كه است بدانمعنا اين
مردمسالارانه فضاي مبين گروهها و احزاب مسابقه محيط
حكومت از بيشتر مردمسالاري هم لحاظ بههمين ميباشدو
استقرار تا ميكند تعيين كسب اقليتها متعدد مخالفان
در كه تودهها ، ميان در نه رقابت كه چرا ;اكثريت حاكميت
ماهيت ترسيم به سازمانيافته و همسو گروههاي ميان
پرتو همين در بالاخره.سياسيميانجامد مردمسالاري
و قدرت سر بر رقابت و منافع تكثر به توجه با نيز لاسول
كمتر معاصر دنياي در كه يافت اعتقاد نوين ، جوامع در نفوذ
جامعه بر كلي سلطه ميتواند متحدي و كوچك نخبه گروه
تصميمگيري عرصه كه متنوعند گروههاي اين و آورد بهدست
بر اقليت سلطه از نميتوان ديگر لذا و ميكنند متاثر را
بهميان سخني جوامع اين در متمركز قدرت حفظ و تصميمگيري
گروههاي نظارتي نقش به توجه اينخصوص در بلكه ;آورد
براي آنان فرصتطلبي و حاكمه هيات عملكرد بر حاشيهاي
اتكاي به حاكم گروه ضعف نقاط عمدهسازي طريق از قدرت كسب
تام ضرورتي از متمركز منابع و متفاوت وعلائق متنوع نظرات
گوناگون اشكال حضور نيز جهت بههمينمينمايد برخوردار
نظام حكومت ، و شهروندان واسط و پيچيده وسازمانهاي قدرت
ناگزير كه ميكند تمهيد تعادل و نظارت از موءثري كاركردي
بهارمغان را شهروندان آزادي تضمين و حاكمان قدرت تحديد
كلاسيك نخبهگراي آراء به تركيبي نگرش بدينسان.ميآورد
ماركس ، و دال انديشههاي در "خصوصا اجتماعي ستيزهگرايي و
آن در كه كرد ميل تكثر از صنفگرايانه تصوري تدوين به
يا اجباري عضويت با غيررقابتي سازمانهاي برخي وجود
و عمومي سياست تنقيح در متقابل همكاري مكمل نيمهاجباري ،
.شد شمرده توافق سر بر چانهزني تضمين
دارد ادامه
(27)
شهريور شنبه 21
ايشان.آمدند من دفتر به ظهر از بعد خامنهاي ، آقاي..
معتقد ايشان.كردم قانع جمهوري ، رياست پذيرفتن براي را
و هستند مريض طرفي از و شود جمهور رئيس روحاني كه نبود
مناسبي كانديداي.كنند استفاده نميتوانند دست ، يك از
حزب ، مركزي شوراي جلسه در هم عصر.نداريم ايشان از غير
.شد تاكيد تصميم همين [روي]
جنازه تشييع امروز.داشتيم امنيتي مشورتي جلسه شب ،
قرار.گرديده برگزار شكوه با خيلي تبريز در مدني آيتالله
با هواپيما كه ببرند همدان به تشييع براي را جنازه بود
.شده مواجه اشكال
شهريور يكشنبه 22
مسافرت عازم چون و دادم انجام را جاري كارهاي زود ، صبح
.دادم انجام را مانده عقب كارهاي همه بودم ، دور خاور به
بعضي.نمودم غيبت روزهاي براي دوستان ، به را كارها توصيه
از من غيبت موافق كشور ، حساس وضع خاطر به دوستان از
....موافقند اكثريت ولي نيستند ، ايران
هجوم مورد روزها اين نبوي ، بهزاد مهندس آقاي
دست به متهم حتي و شده تفرقهاندازها و شايعهپردازان
اين در توده حزب و ميشود نخستوزيري انفجار در داشتن
نگران و منزل آمدند ايشان.دارد دست شايعهپردازيها ،
براي ضدانقلاب كه است معلوم كرديم ، صحبت هم با و بودند
و اسلامي انقلاب مجاهدين و جمهوري حزب بين تفرقه ايجاد
.ميزند شيطنتها اين به دست تفاهم ، سوء جو ايجاد
رفتم ، فرودگاه به شمالي كره به حركت براي شب ، نه ساعت
تاخير ، نيم و ساعت يك با.كردم سيما و صدا با مصاحبهاي
جت فروند چند.شد انجام دقيقه پنج و چهل و ده ساعت پرواز
...كردند اسكورت مرز تا را ما شكاري
شهريور دوشنبه 23
ونيم ، دوازده ساعت در پرواز ، ساعت ونيم هشت از پس هواپيما
فرودگاه در تهران ، وقت به صبح ، هفت و يانگ پيونگ وقت به
.نشست زمين به شمالي كره پايتخت يانگ پيونگ
ما استقبال به گل شاخههاي با مرد ، و زن از زيادي جمعيت
و رفت رژه تشريفات ، گارد.بود رسمي استقبال.بودند آورده
فرمانده جمهور ، رئيس معاون مجلس ، رئيس.ديديم سان
آمده استقبال به شخصيتها ، از ديگر جمعي و مسلح نيروهاي
را من خواست و كرد تقديم گل دسته كوچكي ، دختر.بودند
...رنجيد لابد شدم ، مانع ببوسد ،
-است بزرگي كاخ كه -مردم خانه در امروز ، رسمي جلسه اولين
خوش مسلح ، نيروهاي فرمانده "او آجين" ارتشبد.شد تشكيل
.دادم جواب من و كرد تعريف اسلامي انقلاب از و گفت آمد
هم الكلي مشروبات.رفتيم ديگري بزرگ سالن به شام براي
محتوي كه را جام برداشتند كرديم ، اعتراض بود ، ميزها روي
رئيس سخنراني.بود زيادي تشريفات.نكرديم بلند بود ، آب
به راجع چيزها خيلي.شد پخش دو هر كه ;من سخنراني و مجلس
.ندادند جواب را بعضي و دادند جواب و پرسيديم كشورشان
شهريور سهشنبه 24
را انسان كه جوچه ايدئولوژي از جمهوري ، رياست معاون..
تكيه استقلال روي و ميدهد قرار محور اقتصاد ، جاي به
و كرهجنوبي و آمريكا افروزي جنگ از و كرد صحبت دارد ،
وحدت تز روي فشار و جنوبي كره به اتمي بمب و آواكس دادن
تجاوز.گفت سالهاش هفت برنامه و سونگ كيمايل كره دو
.گفتند ناروا را ما به عراق
و گرفته فاصله ماركسيست از كه جوچه مثبت نقطه دو از من
آمريكا سياست تشابه و كردم ستايش ميشود ، نزديك اسلام به
مسئولان با شد قرار و دادم توضيح را كره و خاورميانه در
.شويم جزئيتر مذاكرات وارد بخش ، هر
به ظهر از بعد چهار.كرديم صرف اقامت ، محل در را ناهار
روستايي در محقر خانهاي.رفتيم سونگ ايل كيم زادگاه محل
مطالعه محل كه آن مجاور تپه از سپس.يانگ پيونگ اطراف در
...ديديم آنجا هم خارجي خبرنگار چندكرديم ديدن بوده ، او
شهريور چهارشنبه 25
كارخانه ديدن براي مجلس رئيس با همراه صبح ، نيم و هشت
...رفتيم تراكتورسازي
هزار.رفتيم سونگ كيمايل توجه مورد نمونه مزرعه به سپس ،
ديدن آبياري جالب طرح يك از و داشت زمين هكتار ششصد و
به ثانيه در آب مكعب متر دودونگ 23 رودخانه از.كرديم
از و ميكنند پمپ مصنوعي ، درياچهاي به متر شصت ارتفاع
ميشود آبياري اطراف در وسيعي اراضي كشي ، كانال با آنجا
.ميكنند توليد برق كه گذاشتهاند كار توربينهايي و
كمكاري ساعتهاي در.دارد وسعت هكتار درياچه ، 1600 گفتند
توليد برق پيك ساعات در و ميكنند پمپاژ برق شبكه
...ميكنند
خيلي كاخ ، .رفتيم سونگ كيمايل رهبرشان ملاقات به عصر ،
يك از تعجب نياوران ، كاخ برابر چند.است بزرگ و مجلل
گرم ما با خيلي.ساختهاند خودشان است ، كمونيستي كشور
مشترك ، نقطه.داشتيم مذاكره اندي و ساعت يكگرفت
همه بودند ، كرده تهيه مفصلي شام.است بودن ضدامپرياليسم
.داشتيم مفيدي بحثهاي شام ، صرف ضمن.آمدند همراهان
.و كردن بلند جام مثل بودند ، كرده حذف را نامطلوب تشريفات
ايران به صدام تجاوز آمريكايي ماهيت در خوبي توضيح..
در و گرفت من خانواده با عكس.شد جواب را سئوالش كه دادم
.كردم كاخ همان در مصاحبهاي.كردند چاپ روزنامهشان
كره ، خانمهاي رفتار و لباس در غربي فرهنگ رواج درباره
ارزندهاي هداياي معمول مطابق داشتند انتظاردادم تذكر
كه داشتيم مجله و كتاب جلد چند فقط ما ولي باشيم ، برده
...كردند تهيه فيلم و گذاشتند ميزي روي
شهريور پنجشنبه 26
توپها با تيراندازي رفتيم ، نظامي پايگاههاي از يكي به...
بناست ، .كرديم مشاهده را كره ساخت تانكهاي و ديديم را
.است سفر مهم اهداف از يكي اين جنگ خاطر به.بخريم تعدادي
به سپس و استراحت و ناهار و برگشتيم مقر به دو ساعت
با خود طولاني جنگ براي عظيمي موزه.رفتيم جنگ موزه ديدن
براي موزهاي بايد هم ما.بودند كرده درست كرهجنوبي ،
جالبي بسيار فيلم سالن "مخصوصا.كنيم درست عراق با جنگ
...گذاشتهاند نمايش به خوب را جنگ آثارداشتند
شهريور جمعه 27
رئيس.آمديم فرودگاه به كره از حركت براي صبح ، هشت ساعت
ما ازشكوه با و بود رسمي بدرقه.كرد بدرقه را ما مجلس
آنها تا بيندازيم ، تاخير ساعت دو را حركت كه خواستند
كه نپذيرفتيم ما بيايند ، خودشان ساعت معمول طبق بتوانند ،
در شده تنظيم برنامه خاطر به ;نخورد هم به ما برنامه
.بعدي مقصد
شمال به ناچار.ندادند جنوبي كره فضاي به رفتن اجازه
راهمان مقداري و جنوب به سپس و چين خاك به سپس و رفتيم
كرايه و بنزين بابت دلار هزار پنج و بيست.شد دور
دو ليتر هر بنزين.پرداختيم ديگر سرويسهاي و فرودگاه
از نيست معمول و بوديم دعوت با مهمان اينكه با دلار ،
.بگيرند مدعو مهمان
بند آب و مزرعه از پر و آباد خيلي جنوب طرف چين ، سرزمين
خاطرات ديگران هواپيما ، در.ميشد ديده هوا از...و سد و
كره از هواپيما خدمه.داشتم ديگر كارهاي من و مينوشتند
هفت با ظهر ، از بعد نيم و يك ساعتبود نيامده خوششان
جمعي و مجلس رئيس رسيديم ، كوالالامپور به پرواز ساعت
.گرفتند گرم خيلي.بودند آمده استقبال به فرودگاه در ديگر
شلوغي ترافيك و است پردرخت شهر ، رفتيم مهمانسرا به
شديدي ، باراناستواست خط نزديك چون است ، گرم هوا.دارد
.گرفت باريدن
.داشتيم طولاني مذاكرات و رفتيم نخستوزير ملاقات به عصر ،
كنندهاي قانع توضيحات خودمان ، موضع و عراق جنگ درباره
مهماني.بوديم مجلس رئيس مهمان هيلتون ، هتل در شب.داديم
.آمديم "هوس گست" به را خواب.بود دوستانهاي و ساده
|