همسايه و است ايران سايه كه شهري كرج ،
!تهران
است مطبوعات فروش دكههاي فاقد بهبهان
دانشگاه آموزشي سيستم در بازنگري تقاضاي
پيامنور
!آزمايشگاهي موش دي.آر اتومبيل
نكنيم ويرانه به تبديل را طبيعت
مريوان در كاردانش رشته به بيمهري
همسايه و است ايران سايه كه شهري كرج ،
!تهران
ايران گويي است ايراني صداهاي همه آيينه كه است شهري كرج
جاست همين از.است آمده پديد كرج و فشردهاند هم در را
و خويشي و پيوستگي ايران همه با كرج :گفت ميتوان كه
كدام هر شهركهايش كه شهري.دارد تنگاتنگ خويشاوندي
و ايراني گوناگون و دلنشين لهجههاي و است شهرستانكي
گوش به آنها از فارسي شكرين زبان گونهگون گويشهاي
"همسان نگاهي" و "مشترك دردي" كه پيداست ناگفته.ميرسد
پراكندگي ، همه با و است خوانده فرا خود به را كرج مردم
از كرج.است ساخته روان آنان ميان را وحدت و يگانكي
هيچ اسلامي ميهن در و است ايراني شهرهاي شگفتانگيزترين
ديگر و ديگرگون اينچنين كه يافت نميتوان را شهري
كسي هر و !اقليتاند در آن بوميان كه شهري !باشد گونهتر
شدن تهراني هواي سر ، در و بودن تهراني سوداي دل در كه
بزرگ همسايه به كرجاست گشته كرج ابدي مهمان است داشته
و فقير خود اينكه با است نكرده بيحرمتي هرگز !خويش
روشنايي با همراه را زندگياش ناب آب بوده ، عائلهمند
كه است سال سالهاي و است كرده پيشكش بزرگ تهران به خود
و ميدهد نوازش را تهران استوارش سد و كرج "چالوس جاده"
:كه است دريافته نوعي به هم شايد
!برنخيزد هرگز كه افتد چنان /ستيزد مهتر با كه كهتر آن هر
سال چند در و ندارد گذشته كرج به مانندگي هيچ امروز كرج
پيموده ساله ده را صدساله راه شاهنامه سهراب مانند اخير
كشاورزي ، دانشكده در كاخي جز نادان ، قاجاريان از !است
جز نيز خوشگذران پهلوييان از و است نمانده كوخي هيچ
بيان خود و -است شده موزهاي امروز كه -مهرشهر در كاخكي
چيزي بودهاند غافل ازخدا كه است خودپرستاني فرجام
.است نمانده
پهلوي ، فرمانروايي آغاز و قاجاريه انقراض از پس البته
:از عبارتند آن مهم عوامل و يافت بيشتر توسعه كرج
ايران شمال به را تهران كه راهي سر بر گرفتن قرار :الف
(چالوس -كرج جاده) ميپيوندد
كرج اطراف در صنايع توسعه :ب
ايران غرب به تهران راه مسير در گرفتن قرار :ج
براي بودن دلنشين و آن هواي و آب خوشي و بودن ييلاقي :د
.دم و دود از خسته تهرانيان
!حومه و تهران ترهبار و ميوه تامين :-ه
(قديم جاده) تهران -كرج جاده ميان صنايع گسترش :و
در ساكن و تهران در شاغل كارگران و كارمندان پناهگاه :ز
!كرج
...!مهاجرپذيري استعداد :ح
...پايتخت به نزديكي :ط
فرزندان اينكه با و شد بزرگتر و بزرگ كرج گونه بدين
به را ساوجبلاغ منطقه و طالقان شهريار ، مانند خود قديمي
بزرگ شهرهاي از يكي خود و !كرد مستقل و رسانيد بلوغ
تهران با روزي كه بگوييم اگر و ميرود شمار به ايران
جمعيت روزافزون افزايشنگفتهايم گزاف !زد خواهد پهلو
بهداشتي ، آموزشي ، مشكلات آن نامحدود گسترش و كرج در
و است كرده برابر چندين را..و مسكن و كاريابي تفريحي ،
:گفت ميتوان چكيده بسيار
اما ماننداست ايران بزرگ شهرهاي به جمعيت نظر از كرج (1
.ندارد را آنها امكانات
چند يا است؟ شده احداث دولتي دانشگاه چند كرج در :مثال
داريد؟ سراغ آن در بزرگ بيمارستان
كرج در امنيت ايجاد ويژه به اجتماعي تخلفات مهار براي (2
حوادث صفحه والا است لازم جامع طرحي آن اطراف و
پر حومه و كرج به مربوط اخبار از همچنان روزنامهها
.بود خواهند
است نابسامان بسيار كرج در پرورش و آموزش وضعيت (3
مشكلات (اسلامآباد و عظيميه) ضعيف و قوي مناطق نزديكي
و جديد مدارس احداث به نياز و دارد رواني و اخلاقي خاص
ضروري و لازم شهرها ديگر از بيش آموزش كيفيت بر نظارت
.است
توليد تعاونيهاي و صنايع گسترش جهت ويژه توجه (4
.است شايسته و بايسته صنعتي و دامداري و كشاورزي
برنامهريزي و امكانات تقسيم و كرج جمعيت دقيق آمار (5
جوانان براي روشن آيندهاي تبيين و درازمدت و مدت كوتاه
.است ضروريتر منطقه اين
هنري و فرهنگي مراكز كنيم مانند آدمي وجود به را شهر اگر
:گفتهاند كه ميشوند محسوب شهر روان و روح پرورشي ، و
است پروردني كه بپرور را روان
است مردني تن تن؟كه ميپروري چه
و محققان از بسياري وجود و كرج دانشجويان افزايش
فكري نيازهاي شهر اين در هنرمندان و شاعران و نويسندگان
رشد شهر ، جنبه اين به توجه.است كرده بيشتر را فرهنگي و
و دارد دنبال به را آگاهانه ايمان و انديشه تعالي و
سامان به و قانونمند شهري داشتن سوي به را جامعه بيگمان
كه ميدهد افزايش را انساني شوق و ذوق و ميكند ، هدايت
:است تبريزي صائب از سخن پايان
كمال معراج به كاري هر ذوق از ميرسد
است مشكل كاركردن كارفرما اميد بر
اديبي مظفر
است مطبوعات فروش دكههاي فاقد بهبهان
شهرهاي در ميخوانيم مطبوعات در "مكررا كه حالي در
جايگاه -مطبوعات ايستگاه -مطبوعات خانه اسلامي ايران
عرضه براي فايبرگلاس متحدالشكل كيوسك يا و مطبوعات
اين پارك از وسيعي محل بابل در يا و شده ايجاد مطبوعات
مطبوعات خوانندگان مطالعه و مطبوعات عرضه براي شهر
محل بر علاوه شهرداري دزفول شهر در يا و شده داده اختصاص
فروش دفتر عرضه براي مناسبي زمين نمايندگيمطبوعات فعلي
مسئولين دلسوزي و همكاري و..و كرده واگذار مطبوعات
در مطبوعات بيشتر و بهتر هرچه عرضه براي شهرداريها
بهبهان متاسفانهدر است ، قدرداني حد در و محسوس شهرها
مساعدتي و كمك هيچگونه و ندارد وجود مطبوعاتي كيوسك حتي
سوي از مطالعه بيشتر ترويج و مطبوعات پيشرفت براي
دو پيش سال چند.است نشده بهبهان مطبوعات با شهرداري
اين در كه شد داير شهر نقطه دو در آهني كيوسك دستگاه
و شكلات و تخمه اقلام مطبوعات ، فروش بر علاوه كيوسكها
كار ادامه از اما شده عرضه مطبوعات با همراه آنها مشابه
اقلام مطبوعات از غير اينكه عنوان تحت نيز كيوسك دو اين
دو هر و آمد عمل به ممانعت برسد فروش به نبايد ديگري
جاي در كيوسكها از يكي "مجددا سال سه از پس و شد تعطيل
كه اين و محل بودن نامناسب علت به اما شد نصب ديگري
جز محلي هيچ اكنون هم و گرديد تعطيل نداشت مالي بازدهي
عرضه مطبوعات بهبهان در مطبوعات نمايندگيهاي دفاتر
از زيادي ازدحام نمايندگي محل در چون و نميكنند
براي مزاحمتهايي ميشود تجمع بيكار افراد و خوانندگان
نصب به نسبت شهرداري دارد جا لذاكردهاند ايجاد عابرين
محلهاي و اقدام بهبهان در فايبرگلاس كيوسك دستگاه چند
اين در مطبوعاتي نمايندگيهاي دفاتر استقرار براي مناسبي
به علاقهمندان و جوانان رضايت تا دهد اختصاص شهرستان
ايجاد وظيفهاش كه شهرداري زيرا نمايد جلب را مطبوعات
همكاري و مطبوعاتي كيوسك نصب است وتفريحي رفاهي امكانات
.ندارد عمومي خدمات انجام از كمي دست هم مطبوعات با
بهبهاني -بهبهان
دانشگاه آموزشي سيستم در بازنگري تقاضاي
پيامنور
نور پيام دانشگاه دانشجويان حق احقاق جهت است خواهشمند
سيستم در شايد انشاءالله تا نمائيد منعكس را زير موارد
.افتد اتفاق موءثر تغييرات پيامنور آموزشي
امكانات اكثر از پيامنور دانشگاه اينكه به توجه با -1
اتخاذ ترتيبي حداقل است محروم ديگر دانشگاههاي در رايج
بهصورت دروس ارائه و برنامهريزيها حتيالامكان كه گردد
منظم بهطور برنامه در شده پيشبيني كلاسهاي و مرتب
.گردد برگزار
حداكثر 20 ارائه قابل واحد تعداد دانشگاهها تمام در -2
دانشگاه در تعداد اين ولي ميباشد عادي شرايط در واحد
اجرايي روش بنابراين ميباشد واحد حداكثر 16 پيامنور
گردد ، اجرا بايد نيز پيامنور دانشگاه در دانشگاهها ساير
"قاعدتا باشد نداشته را واحدي گذراندن توانائي هركس زيرا
.نميرود بيشتر واحد انتخاب سراغ
رعايت لزوم و فرد و زوج ترم بهصورت واحدها ارائه -3
واحدي ترم يك در نتواند كسي اگر كه شده باعث پيشنيازها
بايد واحد آن انتخاب براي ترم دو بگذراند يا انتخاب را
و تحصيل روند در اخلال باعث امر اين كه كند صبر
.خواهدشد دوران اين طولانيشدن
عناوين تغيير به اقدام گذشته سال در پيامنور دانشگاه -4
واحدهاي كه دانشجوياني براي و است نموده واحدها اعداد و
در هنوز كه كرده ايجاد را مشكلاتي گذراندهاند را فوق
صدور موضوع اين كنار در البته ميباشد ابهام
سردرگمي موجب هم با مغاير گاهي و پيدرپي بخشنامههاي
.است شده دانشجويان
طرح مركز طرف از امتحاني سوءالات اينكه به توجه با -5
ارسال كليد بهصورت نيز جوابها "نهايتا و ميگردد
يا اساتيد كليد ، در اشتباه محرزشدن وجود با گاهي ميگردد
عنوان با يا و صحيح جواب به رسيدن در ناتواني بهدليل
ضايع باعث مركز از شده ارسال كليد بودن تغيير غيرقابل
.ميشوند دانشجويان حق شدن
نور پيام دانشگاه دانشجوي
!آزمايشگاهي موش دي.آر اتومبيل
تاريخ 11/1/78 در كه هستم (ديآر) خودروي خريداران از
ميدان به هنوز و گرفتم تحويل كارخانه محل در را خودرو
تكان موتور :شد مشاهده زير معايب كه بودم نرسيده آزادي
آمپر و داشت مشكل گيربكس ميزد ، ريپ باصطلاح و داشت
به.بود خالي كه حالي در ميداد نشان "پر" بنزين
:گفتند روز گذشت 20 از بعد كردم ، مراجعه مركزي تعميرگاه
گيربكس شود ، تعويض كلي به بايد و دارد اساسي عيب موتور
اضافه و دارند صدايي چنين ديها.آر همه و است عادي صدايش
هم بنزين آمپر عيب !هستيم نقص رفع درصدد البته كه كردند
مواجه آن با ها(دي.آر) همه كه است باك اشتباه طراحي از
مشهود معايب كه زماني تا گفتند چيست؟ تكليف گفتم !هستند
در اتومبيل نگردد تعويض خراب قطعات و نشود نقص رفع
بنده اتومبيل شد معلوم ترتيب اين به و !ميماند كارخانه
.است شده كارخانه آزمايشگاهي موش
شعار ملك كاظم
نكنيم ويرانه به تبديل را طبيعت
از كه شد بلند جادهاي ساخت سروصداي كه بود پيش چندسال
موج و ميداد ارتباط گيلان به را تهران جنگل ، ميان
از خبرهايي گهگاه آن بعدازبرانگيخت را زيادي مخالفتهاي
توقف يا و ادامه مورد در غيررسمي بهطور و كنار و گوشه
از يكي در پيش چندي اينكه تا.ميشد شنيده پروژه اين
وجود با جاده اين ساخت كه آمد گزارشي طي روزنامهها
.دارد ادامه مخالفتها
اين و ;واداشت ناراحتي و بهتعجب مرا خبر اين خواندن
اين تا جاده اين ساخت آيا كه ماند باقي من براي سئوال
پيكر بر ديگري زخم آن بهخاطر كه دارد ، ضرورت اندازه
طبيعت اين آيا آوريم؟ وارد شمال مصيبتزده جنگلهاي
اكنون كه شده آسيب دچار كم دراز ساليان طول در بينظير
وارد آن به نو صدمهاي جديد ، راهي ساخت بهانه به نيز
.آوريم
دوران كه اين بهانه به تنها كه داريم را آن حق ما آيا
كاري هر ميباشد ، دهه چند به محدود دنيا اين در ما زندگي
بهاي به حتي دهيم ، انجام خود آسايش و راحتي براي را
است؟ رسيده ما به سال ميليونها از پس كه طبيعتي تخريب
ما وضع اكنون ميكردند ، فكر اينچنين هم ما گذشتگان اگر
آن طبيعي منابع و سرزمين اين به نسبت ما آيا پس بود؟ چه
نداريم؟ مسئوليتي و نيستيم مديون
ناخوشايند پيامدهاي جاده اين راهاندازي اين از گذشته
آنها از هيچيك مورد در كه دارد ، همراه به نيز را بسياري
نيازهاي جاده اين ساخت بيشكاست نشده برنامهريزي
...و هتل تعميرگاه ، رستوران ، چند ساخت ازجمله -را ديگري
به خود بهنوبه هركدام كه ميآورد بهوجود -آن كنار در
.ميرسانند آسيب طبيعت
چه مسائل اين تمامي گرفتن درنظر بدون جاده اين ساخت پس
مهلك ضربه اينكه جز باشد ، داشته ميتواند ديگري پيامد
.ميآورد وارد ايران كوچك بهشت براين ديگري
ايران در زيست محيط از حفاظت مردمي گروههاي اگر شايد
اكنون ميكرد ، فعاليت موءثر بهطور و ميگرفت شكل
چنين كه حال ولي.بگيرد را طبيعت تخريب جلوي ميتوانست
تمام از همينطور و زيست محيط سازمان مسئولان از ما نيست
ساختوساز اين جلوي كه خواستاريم طبيعت دوستداران
شود گرفته زودتر هرچه مشابه احتمالي موارد و طبيعتفرسا
اين طبيعت ، تا بيايد ، بهعمل جدي مخالفتهاي آنها با و
.بماند باقي خود قوت به فصل چهار سرزمين
مريوان در كاردانش رشته به بيمهري
.ميگذرد رازي پسرانه كاردانش دبيرستان عمر از سال چهار
آنچناني پيشرفت آن ، معلمان بيوقفه تلاش رغم به اما
از مسئولين شناخت عدم و كملطفي سبب به اين و است نداشته
نظام قلب عنوان به كاردانش شاخه.ميباشد دانش كار شاخه
دگرگوني اهداف اساسيترين از يكي و متوسطه آموزش جديد
.است ويژهاي جايگاه داراي متوسطه آموزش نظام
حرفهاي و فني آموزشهاي گسترش راستاي در كاردانش شاخه
در آشنا كار تكنيسينهاي و ماهر كارگران تربيت براي
نظام در موجود خلا ميتواند شود اجرا بدرستي كه صورتي
دانشآموزان از زيادي تعداد هرساله.كند پر را ما آموزشي
دانشگاه از كه آنگاه و ميمانند كنكور سد پشت نظري شاخه
خالي دست با باشند بلد كاري هيچ اينكه بدون شدند نااميد
حتي آن در كه بازاركاري.ميشوند سرازير كار بازار به
كار سختي به دانشگاهها تحصيلكردههاي و متخصصان براي
اين در و ميگذرد عمرش از سال بيست كه جواني.ميآيد گير
عمومي معلومات سري يك و نوشتن و خواندن سواد فقط مدت
كاري بيكاري ، بازار آشفته اين در ميتواند چطور يادگرفته
.بگذراند را آبرومندانهاي زندگي و بيابد
دانشگاهها كنكور در شدنش قبول اميد كه دانشآموزي اما
دو از پس بپردازد تحصيل به دانش كار شاخه در اگر نميرود
كند پيدا مهارت حرفهاي يا فني رشته يك در ميتواند سال
رنج تحمل و پشتكار كمي با كار بازار به شدن وارد هنگام و
براي ميتواند كوتاهي مدت از پس تجربه كسب جهت مشقت و
.كند پا و دست را آبرومندانهاي شغل خود
اجرا بدرستي بزرگ اهداف اين با دانش كار شاخه ببينيم حال
.است منفي پاسخ اين مريوان ما شهر در متاسفانه ميشود؟
.نيست بيش مخروبهاي كه است آموزشي فضاي ما مشكل بزرگترين
از هم و كمي نظر از هم دبيرستان ساختمان اينكه بخاطر
توسعه امكانات لذا.است پاييني سطح در بسيار كيفيت نظر
كلان "نسبتا سرمايهگذاريهاي و نميگيرد تعلق آن به هم
به ميگيرد صورت مشابه دانش كار دبيرستانهاي روي كه
تعداد.نميشود گرفته نظر در دبيرستان اين براي هيچوجه
كه اكنون.بود رشته چهار دوره اولين در تحصيلي رشتههاي
هيچ و است رشته چهار همان هم هنوز ميگذرد سال چهار
شهرهاي كه است حالي در اين و نشده اضافه آن به رشتهاي
با مجهز دبيرستاني داراي سال چهار اين از پس استان ديگر
مشكلات از ديگر يكي.ميباشند بيشتر رشتههاي تعداد
عوض مدير چهار فعاليت چهارسال طي در كه است اين دبيرستان
كاركنان و معلمين از آنها از كدام هيچ كه است كرده
نظري دبيرستانهاي از همگي و نبودهاند دبيرستان
مشكلات دانش كار شاخه اينكه به توجه با و آمدهاند
ميكشد طول نيمسالي حداقل مديران اين لذا دارد ، بخصوصي
ياد را دانش كار شاخه در مديريت الفباي بتوانند تا
مقداري و گرفتند ياد چيزهايي آنكه از پس و بگيرند
عوض ناگهان به و شده تمام يكسال آمد دستشان كار فوتوفن
برگشته بخت دبيرستان اين به ديگري ناآشناي مدير و شده
رازي پسرانه دانش كار دبيرستان اينكه مختصر.ميفرستند
از پس يكي مديران اين با و مخروبه ساختمان اين با مريوان
راه مسئولين سوي از بيمهري اين با و ناآشنا همه ديگري
.برد نخواهد جايي به
مريوان شهرستان معلم امضاي 24
|