است فرهنگي توسعه بستر كتابخواني
جامعه در كتابخواني و كتاب كنوني وضعيت به نگاهي
نشر ، اهل و دارند نظر كتاب فرهنگي ساختار به مطالعه اهل
ميانديشند نيز خود سرمايه بازگشت و اقتصادي بعد به
:اشاره
آمده ، پديد كتاب نشر و توليد در كه تازهاي گشايش با
اما هستيم ، كتاب بازار به علاقهمندان بيشتر رويكرد شاهد
و است اندك كتاب تيراژ هنوز كشورمان جمعيت با مقايسه در
از فرهنگي توسعه بستر عنوان كتابخوانيبه كه ، زمان آن با
چه اگرداريم فاصله هنوز باشد ، برخوردار لازم رونق
و كاغذ قيمت نوسانات از ناشي خود كه كتاب قيمت افزايش
است ، داشته تاثير كتابها تيراژ كاهش در است چاپ خدمات
مطالعه ما كشور در هنوز كه است اين واقعيت اما
رواج جهان كشورهاي از بسياري در كه آنچنان وكتابخواني
كه كارشناساني قول به والا.است نشده نهادينه دارد ،
قيمت افزايش ميخوانيد ، حاضر گزارش در را نظراتشان
تاثير هم كتاب بهاي روي ناخواه خواه گوناگون كالاهاي
نيز را جايي ميتوان بالاخره خانوار سبد در و ميگذارد
و كتاب به عمومي نياز اين ، بر علاوهداد اختصاص كتاب به
جستوجوي به را قانونگذار دستگاههاي ميتواند كتابخواني
و خواننده سود به كتاب بهاي تعديل براي مناسب راهحلهاي
مشكلات است بديهي.وادارد مترجم و موءلف زيان به نه
آن نشر و كتاب بر كننده تعيين عامل يك عنوان به اقتصادي
تا بود اقتصادي مشكلات حل فكر به بايد.است تاثيرگذاشته
.برسد مردم بدست ارزانتر نيز كتاب آن ، تبع به
پيادهرو امتداد در و ميافتي بهراه انقلاب ، ميدان از
قدمزنان كتاب ، تازههاي جستوجوي به دانشگاه ، روبهروي
سلانه ، سلانه و آرام جمعيت ، انبوه ميان در.ميزني پرسه
و شور.ميكني درنگ فروشيها كتاب ويترين مقابل گاهگاه ،
هنوز مردم پس ميآيي ، وجد به ميبيني كه را آدمها هياهوي
را دانش اهل اشتياق هنوز كتاب ، گراني و ميخوانند كتاب
.نبردهاست پايان
در را دلبازي و دست و سبكبالي آن ديگر كه است ديري اما
برخورد آدمهايي با بهندرت.نميبيني كتاب خريداران
يك با و بگذارند قدم كتاب بازار به بيدغدغه كه ميكني
از انگار كتابها.بازگردند خانه به شادمانه كتاب ، بغل
چشمهاي و دستها از و گرفتهاند فاصله مشتاق دستهاي
كتابها !نه.ميگريزند كتاب دوستداران پرخواهش
:دلتميگذرد در و ميگريزي تو نميگريزند ،
"...ميگيرم جايي كتابخانهاي ، از"
"دارد را خواندنش وقت كي" يا
"!بعد باشد ، حالا":كه ميگيري نتيجه نهايت در و
ميخواهد دماغ و دل هم خواندن كتاب":ميگويد دوستي
سر تا ميگويي خود با.ميكند كند را پايطلب نان ، دغدغه
فكر.بكشي محكمتر را كفش پاشنه بايد و نمانده چيزي برج
."...كه كن نان
تو و است نان ;نيست "خربزه" ،"كتاب" كه ميداني خوب اما
معنا و شوق از تهي ذهن با بازبماني ، روحت تغذيه از اگر
.نميآوري تاب چندان
هنوز پسميآيي وجد به نشر تازههاي از و ميزني قدم
بر تقاضا ، و عرضه دوسويه جريان و دارد وجود طلب و عشق
.حكمفرماست كوچك بازار اين
:ميگويد كتابفروش مرادي احمدرضا
ناشر و تقاضاست و عرضه تابع هم كتاب كالاها ، همه مثل"
دريابد را بازار نياز تا باشد كتاب و مطالعه اهل هم بايد
بازگشت كه باشد قوي آنقدر كاسبياش شم حال ، درعين و
دست از سرمايهاش وگرنه ;ببيند چشم به را سرمايهاش
".ميكند باد كتابش و ميرود
:ميگويد و
اول حرف ميان اين در آنچه و است آشفته سخت كتاب بازار"
كتاب همه ، اين با "است اقتصاد كه فرهنگ نه ميزند ، را
.دارد فرهنگي وجهه آن اهل براي
:ميگويد قديري مسعود
مسائل ناشر و فروشنده و ميبيند را كتاب كتابخوان ، قشر"
را خود مساله هركس...را آن دغدغههاي و پرده پشت
.ميبيند
بپردازند نشر اقتصادي مسائل به آنكه از قبل مطالعه ، اهل
و اقتصادي بعد به نشر ، اهل و دارند نظر فرهنگي ساختار به
باسود سرمايهاش اگر چون ;ميكنند فكر سرمايهاش بازگشت
".است منتفي مساله كل "اساسا بازنگردد ، مقرر
در نشر و چاپ صنعت مشكل معتقدند كه كساني بسيارند اما
در ريشه باشد ، داشته اقتصادي جنبه آنكه از پيش ايران ،
.دارد فرهنگي معضلات
نگرفتهايم جدي
نيست زينك و فيلم و كاغذ گراني از ناشي نشر ، صنعت بحران"
.شود حل قضيه كتاب ارزاني درنتيجه ، و آن شدن ارزان با كه
كار اشكال.است جامعه فرهنگي ريشههاي سر بر مساله
نياز يك بهعنوان را مطالعه هنوز ما مردم كه اينجاست
مشكلات رفع و حل بنابراين ، .نميشناسند ضرورت يك و اساسي
آنها و است فرهنگ اهل بسيج نيازمند هرچيز ، از پيش نشر ،
پيدا راهي فرهنگي بنيادهاي در جستوجو با بايد كه هستند
نيازهاي از بخشي را كتاب با انس و مطالعه مردم ، تا كنند
".كنند تلقي خود اوليه
و تلويزيون و راديو گروهي ، رسانههاي نقش ميان اين در
جاي به بايد رسانهها.است حساس و مهم بسيار مطبوعات
در مطالعه براهميت نشر ، بحران و گراني بر نهادن انگشت
رشد كه دهند نشان و كنند تاكيد فرهنگي اقتصادي توسعه
هيچ و است فرهنگي و اقتصادي توسعه نخست شرط كتابخواني ،
دست توسعه شاخصهاي به كتابخواني و كتاب بدون ملتي
فرهنگي بستر كتابخواني ، ضرورت درك و مطالعه.است نيافته
ملتي هر كه را وقتي ميزان امروزه كه آنجا تا است توسعه
كشور آن توسعه ميزان با ميدهد ، اختصاص كتاب خواندن به
.ميكنند قياس
:ميگويد و
فقط بيطرف ناظري همچون تلويزيون ، و راديو كه سالهاست"
تنها يعني.ميكنند بسنده مردم صوري ديدگاههاي انعكاس به
يكي تنها گراني كه حالي در.ميگذارند صحه كتاب برگراني
".است كتابخواني و كتاب زمينه در موجود مسائل از
:ميگويد او
و مساله كردن ساده براي بهانهاي ;است بهانه كتاب گراني"
;نيستم گراني منكر من.كردن خالي شانه مسئوليت بار زير از
به تلويزيون و راديو.نيست كتاب شامل فقط كه گراني اما
بحثهاي به گراني ، از زدن دم و مردم با همدردي جاي
آن كتاب كه بدانند مردم بايد.دهد ميدان چالشي و عميقتر
ساير با مقايسه در و نيست گران ميگويند ، كه هم قدرها
فكر بعضيها كه كاراينجاست اشكال.است ارزانتر كالاها
آنكه از غافل.كنند دريافت رايگان رابايد كتاب ميكنند ،
كتاب معتقدم من.ميطلبد هزينه هم آگاهي و دانش نشر
دست به مجاني كتاب اگر حتي و نميخوانند مردم را رايگان
بسياري چوننميشود حل كتابخواني مساله باز برسد ، مردم
".نميشناسند ضروري نياز يك عنوان به را كتاب هنوز ازمردم
:ميافزايد او
خود از اول بايد است ، گران كتاب ميگويد كسي وقتي"
كه كند توجه حال عين در و است؟ ارزان چيزي چه بپرسد ،
سه دو ، ميتواند پنير كيلو يك يا گوشت كيلو يك باپول
كنند باور نميخواهند مردم كه اينجاست مسالهبخرد كتاب
كتاب خريد براي هم مبلغي هزينهها ، ساير كنار در بايد كه
به صف اين از طرف ، كه ميبينيد نتيجه ، در.بگذارند كنار
پر را يخچالش و بخرد اضافي مرغ و گوشت تا ميرود صف آن
و زن براي كتاب تا دو يكي ماهي نيست حاضر ولي كند ،
همين مدام تلويزيون ، و راديو چونبخرد خودش يا بچهاش
كالاي يك كتاب بگويند ، آنكه بدون كردهاند ، تبليغ را
آن خريد از نميتوان باشد ، گران اگر حتي و است ارزشمند
".كرد خالي شانه
را آن هم مجاني و مفت نداند ، را كتاب ارزش كه كسي"
مطرح جاي به جمعي ارتباط وسايل من نظر به.نميخواند
را خود توجه است ، ضدفرهنگي حربهاي كه گراني بهانه كردن
بخريد ، كتاب:بگويند مردم به و كنند متمركز آن ضرورت روي
بگويم ، ميخواهم اين از فراتر حتي من و باشد گران اگر حتي
جاري هزينههاي در كه كرد تبليغ را موضوع اين بايد
".داد اختصاص كتاب به را جايي بايد زندگي
بايد":ميگويد او.دارد نظرديگري (دانشجو)قزلباشان اما
است ، گران كتاب ميگويد كه كسي.گذاشت احترام مردم به
".ميسنجد درآمدش با را نرخها او.نميگويد دروغ
:ميگويد او
و كتاب ارزش درباره ما ملت اندازه به ملتي هيچ شايد"
در و است كتاب ما پيامبر معجزه.باشد نگفته سخن مطالعه ،
وجود با اما ميخورد سوگند قلم به خداوند مجيد ، قرآن
هنوز كتاب تيراژ ما ، درفرهنگ كتابخواني و كتاب اهميت
و است ديگري جاي مشكل اين ، بنابر.است پايين بسيار
پيدا اساسي معضل اين براي راهحلي بايد جامعهشناسان
."كنند
:ميگويد چوبينه بهرام مسعود
و خوب كتاباست ارزنده كتابهاي نبودن اصلي مشكل"
من.ميشد پررونقتر نشر بازار گرنه ، و ;است كم سودمند
و جالب كتاب شايد تا ميزنم اينجا به سري هرهفته ،
چون.برميگردم خالي دست بيشتر اما كنم ، پيدا ارزندهاي
بيتوجهي و سهلانگاري سر از ميبينم ، كه كتابهايي بيشتر
ما متحول جامعه نيازهاي جوابگوي و شده ترجمه يا نوشته
."نيست
اقتصاد و فرهنگ دادوستد
جامعه فرهنگي نيازهاي با ما ناشران بيشتر":ميافزايد او
معيارهاي با را فرهنگي نيازهاي و ندارند چنداني آشنايي
سرمايهشان بازگشت نگران "غالبا و ميسنجند خود محدود
تر فراخ بايد را خود ذهني معيارهاي حاليكه در هستند ،
كتاب بازار به تحركي ارزنده ، آثار انتشار با و بگيرند
هرقدر بازار ، اين در كه كنند باور بايد آنها.بدهند
اگر يعني.ميبرند بيشتري سود كنند ، عمل جديتر
بيشتر هم اقتصاديشان برد شود ، بيشتر كارشان بارفرهنگي
".شد خواهد
شهرستانها و تهران سطح در كتاب ، نمايشگاههاي برگزاري
و كتاب به نظرمردم جلب و تشويق مهم راههاي از يكي
و مسئولان مردم ، اختيار در را فرصت اين و است كتابخواني
به فرهنگي ، همايش يك در تا ميگذارد قلم اهل و ناشران
يكديگر تجربههاي حاصل از تجربهاندوزي و رايزني
با تا مييابند امكان صاحبنظران بعلاوه ، .بپردازند
راهكارهايي به اساسي بررسيهاي و بحث و مسائل ريشهيابي
دست سنجيده و صحيح راهحلهاي و مشكلات اساسي طرح براي
.بگشايند سردرگم كلاف اين از گره نهايت در و يابند
ميرزاده
گزارش يك بازتاب
|
...اما داشتيم هم پرآب سالهاي
هم برف و پرباران سالهاي تناوب به گذشته سال در 10
و 1377 سالهاي 1370 در دارم خاطر به كه آنجا تا داشتيم
متاسفانه اما بوديم ، برخوردار خوبي آسماني نزولات از
ناشي بيشتر كه شدهايم روبرو نزولات اين كاهش با امسال
در ميدانيم كه همانطور.است گذشته سال خشك زمستان از
استان جنوب و جنوبي استانهاي جمله از ايران آب كم مناطق
را آب سنتي روشهاي با ميبارد ، مفصلي باران وقتي خراسان
مصارف براي آب همان از تابستان در و ميكنند ذخيره
ما يعني.ميكنند استفاده آشاميدن حتي و كشاورزي گوناگون
آب كردن ذخيره براي خوبي روشهاي دور گذشتههاي از
ساله هزار چند تجربههاي براساس ما نياكان و داشتهايم
آنكه وجود با حالا اما آوردهاند ، دست به را آنها
و استحصال براي پيشرفتهاي روشهاي و دستگاهها
سالهاي در ما هنوز است ، آمده وجود به آب ذخيرهسازي
استفاده مفيد بارشهاي از نميتوانيم هم پرآب و پرباران
.كنيم
يك عنوان به آب صرفهجويي درباره كه همه اين ديگر طرف از
اين در خانوادهها كه وقتي تا اما ميشود صحبت مفيد عمل
عادت يك صورت به آب صرفهجويي و نكنند اقدام مورد
براي ما "مثلا.بگيريم خوب نتيجه نميتوانيم درنيايد
عادت پسانداز به تا ميكنيم تهيه قلك خودمان فرزندان
كتاب و حساب خودشان زندگي در آينده در بتوانند و كنند
پسانداز يك خودش كه را آب صرفهجويي اما باشند ، داشته
ياد آنها به هنوز است جامعه افراد همه سود به و مهم
بچهها كه ديدهايم خارجي بارهادرفيلمهاي.ندادهايم
باز را آب شير و برميدارند آب ليوان يك زدن مسواك هنگام
براي بخوريم ، آب ميخواهيم هم وقتي ما امانميگذارند
باز را آب شير طولاني لحظههاي شود ، خنك آب اينكه ،
.ميگذاريم
آب صرفهجويي به مربوط تدبيرهاي از مهمي بخش البته
اساسي فكر يك بيايند كه كشور ، آب متوليان به برميگردد
در و بدهند انجام غيرشرب آب و آشاميدني آب جداسازي براي
را آن مردم نمايند آگاه را عمومي افكار اگر مورد اين
نخواهيم مغايرتي...شاءا ان هم شرعي لحاظ از و ميپذيرند
قرن آينده قرن كه دادهاند هشدار كارشناسان همه.داشت
استفاده فكر به اكنون هم از بايد ما.است آب سر بر جنگ
.باشيم كشورمان آب منابع از خوب
سفري جواد
|
|