شكسپير شاهكار از مبهم روايتي
روءيت قابل و كوتاه داستاني
درد از رهايي براي آرماني فضاهاي ترسيم
"موسيقي و هنر" شماره نهمين
شكسپير شاهكار از مبهم روايتي
شهر تئاتر در"ريچاردسوم" نمايش اجراي به نگاهي
كه است دردآوري تراژدي بودن ، تاريخي از جداي نمايش اين *
از را محوري شخصيت باستان يونان تراژديهاي برخلاف شكسپير
ميآورد زير به بودن فرازميني و اوج
نواخته شيپورها.ميشوند نور كم آرامي به تالار چراغهاي
به موسيقي باشكوه نواي.درميآيند صدا به طبلها ميشوند ،
مردي.ميرود كنار آرامي به سالن عظيم پرده ميرسد ، اوج
آفتاب اين اينك":ميخواند و ميكند حركت صحنه در لنگان
همه و ساخته شكوهمند تابستاني را دلتنگيها زمستان يورك
ژرف آغوش در كشاندند تيرگي به را ما سراي كه ابرهايي
"...اينك.گشتهاند مدفون اقيانوس
"سوم ريچارد" نمايش خيرهكننده و باشكوه ابتداي اين ،
اما.است رشيدي داود كارگرداني به شكسپير ويليام نوشته
مسحوركننده ، و عالي بسيار شروع اين از بعد متاسفانه
كيفيت از لحظه به لحظه و ميكند طي را قهقرا سير نمايش
.ميشود كاسته آن
مسايل آن مبناي كه است آثاري جزء "سوم ريچارد" نمايشنامه
به آن قالب در تا كرده سعي شكسپير و است انگلستان تاريخي
خاك به را انگلستان سال طي 31 كه وبرادركشي انساني فاجعه
به شد باعث را همه اين سخيف انگيزهاي و كشيد خون و
واقعه اين جهت دو از انگليسي تواناي نويسنده.بكشد تصوير
به طرفي از او.ميدهد قرار مكاشفه و بررسي مورد را
يك بهعنوان كرده ترسيمش مهارت و قدرت با كه واقعهاي
بخوبي و ميپردازد آن به بيروني نمودي با تاريخي اتفاق
راه اين در او.بينندهمينماياند به را آن زواياي تمام
تعبير و تماشاگر باور به ميتواند كه تمهيداتي تمام از
دوران ، آن فاخر خاص زبان مانند بيانجامد ، اثر بياشكال
روابط ، و انگيزهها بيان مكان ، و زمان به تجسمبخشي
بر كه فضايي كلي بهطور و هوا و حال كردن برجسته
مردم با كه رابطهاي و خاص زماني برهه آن دولتمندان
.ميكند استفاده دارند ،
براي ميدهد قرار دستمايهاي را داستان او ديگر ، سوي از
به را ساله چندين فتنه اين اصلي ريشههاي بتواند اينكه
و انساني پليديهاي به نسبت را تماشاگر و بنماياند خوبي
و بدترين ورطه در او تا ميشود باعث كه قدرتطلبيهايي
بزند ، دست جنايات هولناكترين به و بيفتد اعمال پستترين
.كند آگاه
كه است دردآوري تراژدي بودن ، تاريخي از جداي نمايش اين
از را محوري شخصيت باستان يونان تراژديهاي برخلاف شكسپير
موجودي به تبديل و ميآورد زير به بودن فرازميني و اوج
.است غوطهور رذالت و پستي نهايت در كه ميكند زميني
جانبه همه حمايت از شكسپير اينكه وجود با دانست بايد
به وابستگي و خاطر تعلق و بوده برخوردار اليزابت ملكه
خانوادهاي عنوان به را اشراف و دربار است ، داشته دربار
و فاميلي درخشان پيشينه داشتن و طولاني سابقهاي با
و ظاهري رفتارهاي جلال ، و شكوه سلطنت ، در ريشهدار
نشان پادشاهي آوردن دست به سر بر داخلي خونبار اختلافهاي
نسب و تبار به نهادن ارج ضمن وسيله اين به تا ميدهد
باعث همواره امر اين كه -انگليس در شاهي سلسله عالي
مباهات و افتخار سبب و تاج و تخت به بخشيدن اعتبار
انگليس حاكمه هيات به بزند كنايهاي -است بوده درباريان
در بههرحال كه بيپاياني توسعهطلبيهاي و قدرت مورد در
چهارم ، ادوارد از تجليل با حتي و دارد وجود انساني نهاد
را آن نوعي به و كند برقرار اثرش در تعديلي تا دارد سعي
.دهد نجات سانسور تيغ زير به رفتن از
برميآيد "سوم ريچارد" نمايش از نخست نظر در كه آنچه اما
كه آنچه و است داشته را خود تاويل و تعبير رشيدي اينكه
.شكسپير شاهكار از است روايتي تنها ميشود جاري صحنه بر
انتخاب و نمايشنامه كردن كوتاه متاسفانه اينكه مهمتر
و است ساخته خدشه دچار را اثر آن ، ميان از چند صحنههايي
حضورشان بيآنكه و ميمانند محاق در شخصيتها از بسياري
دست به آنها از شناختي بتوانيم و شود تثبيت نمايش در
"شهردار" ،"آن ليدي" كه ميروند بيرون صحنه از بياوريم
.جملهاند آن از...و
نمايش اين اجراي از رشيدي انگيزه و برخورد نوع "اصولا
او كه دريابد نميتواند هيچگاه تماشاگر و نميشود مشخص
از يك كدام كردن برجسته صدد در "سوم ريچارد" تصوير در
صحنه به لزوم نيز سويي از و است بوده نمايشنامه خصوصيات
!است؟ بوده چه -شمايل و شكل اين با -آن آوردن
قرار فرم) پوزيشنها نمايش اين در تعمق قابل مشكل ديگر
و (..و دادنها دست گذاشتنها ، احترام صحنه ، در گرفتن
به.ميشود ارائه شكلينامناسب به كه است بازيگران بيان
مختصات از برخورداري بخاطر شكسپير نمايشنامههاي كلي طور
پرابهتي و سنگين اجرايي شيوه آن ، نگارش زمان و خود خاص
در را تماشاگر ميكند ارائه كه تعريفي با تا ميطلبد را
در بخصوص زمان آن خاص بيان و رفتار.دهد قرار دوران آن
و نرم حركاتي با استوار و سنگين فاخر ، بسيار دربار
ما اما.است بوده جدي و آهنگين بياني و رقصگونه
نقش در) پورصميمي سعيد مانند بازيگر چند بجز كه ميبينيم
بقيه (دورست ماركيز نقش در) مهر حجازي مسعود و (ريچارد
بسيار و ندارند نقشهايشان رفتار و اعمال از شناختي هيچ
خصوصيتي هيچ كه تصويري.ميكنند تصوير را شخصيتها تصنعي
.نيست دارا را افراد اين بيروني ازا به ما از
نظر در بازي اشخاص براي كه مناسبي چندان نه ميزانسنهاي
حركت كمتر اثر اين در.ميشود علت بر مزيد شده گرفته
كه دارد وجود ناب لحظاتي حتي يا مفهومدار صحنهاي
.كند مسحور را او و بنشيند تماشاگر دل بر بتواند
عينيتي و ريچارد دادن نشان براي "سوم ريچارد" كارگردان
پور سراغ به كند برقرار ارتباط آن با بتواند تماشاگر كه
در حضورش طول در كه باسابقه بازيگر اين.است رفته صميمي
در توانا و برجسته چهرهاي توانسته همواره تئاتر زمينه
تمام با نمايش اين در دهد ، ارائه خود از نقشپردازي
در اثر نجات حتي و خود نقش ايفاي براي كه تلاشهايي
مانند ميدهد ، انجام بودن خستهكننده بهورطه افتادن
.نميكند جلوه سابق
در نخست.كرد جستجو اساسي عامل دو در بايد را مساله اين
و بيروني نمودهاي و حالات شرايط ، از پورصميمي درك
و كارگردان تحليل و تعاريف براساس شخصيت دروني احساسات
بروز در او به و ميشود حاكم قصه بر كه هوايي و حال بعد
بخاطر مطلب اين متاسفانه كه ميرساند كمك خصوصيات اين
ارتباطي برقراري عدم و نقش از فراگير دركي به نيافتن دست
ما و نميپيوندد تحقق به چندان بازيگران ، ديگر با موءثر
اراده با شخصيتي از "سوم ريچارد" كه ميبينيم خوبي به
و لوده فردي به تبديل دارد هولناك و پست اميالي كه محكم
با مقصودش رساندن انجام به در او تلاش كه سست حدودي تا
سخن ديگر به.ميشود تبديل است ، همراه نزول و صعود
بهرهگيري با تمامتر هرچه قدرت با نويسنده كه را شخصيتي
بتواند تا ميكند تبيين بخوبي او انگيزههاي و پيشينه از
باشد ، پليدش اقدامهاي و رفتار اعمال ، تمامي توجيهكننده
و نميشود منجر ديداري بازشناخت به بههيچوجه نمايش در
تماشاگر براي او حالتهاي و روحيه از بسياري زواياي
عقيم شخصيت اين لمس راه در تلاشهايش و ميماند پوشيده
دوك" بازيگر دهكردي علي است گونه بههمين.ميماند
."باكينگهام
عرصه در توجه قابل بازيهاي با درخشان سابقهاي كه دهكردي
با و ميكند عمل ضعيف صحنه روي در دارد ايران سينماي
است تلويزيون و سينما مديومهاي مناسب بيشتر كه بياني
.نميدهد بروز خود از حركتي و گفتاري خلاقيتهاي از نشاني
را است قصه پيشبرنده و موءثر عناصر از يكي كه را شخصيتي
بازيگران اين مقابل در ولي.ميكند عرضه رمق كم بسيار
(قاتل نقش در) بانكي نيما و صديق اميرحسين نامآور ،
يورك نقش در) نوري ماني و (شهردار نقش در) جوزي محمدرضا
و ميشوند ظاهر صحنه بر چند دقايقي تنها آنكه با (جوان
بر توجه قابل و پرتحرك بسيار برخوردارند ، كمتري تجربه از
.ميشوند ظاهر صحنه
بسياري مشكلات و اختلافها و همسرش از شكسپير بودن كوچكتر
به نسبت تا شد باعث داشتند زندگي در خاطر بههمين كه
داشته واقعيت از دور به و بدبينانه نگاهي آثارش زنهاي
در و احساساتي پرمدعا ، پولدار ، را آنها بيشتر او.باشد
ملكه كه.ميكند تصوير منفعل وقايع و حوادث مقابل
ايفاي و برخوردارند خصوصيات اين از آن ليدي و اليزابت
.است آريا معتمد فاطمه و صابري فريده برعهده اينها نقش
كه ميكند صحبت آهسته قدري به صحنهها تمامي در صابري
كه صحنهها اين حال و حس و ميشود شنيده زحمت به او صداي
هست نيز نمايش قسمتهاي تعيينكنندهترين و مهمترين از
موءثرش حضور برخلاف نيز آريا معتمد.ميرود دست از "كاملا
گوش بيشتر "مونوتون" و جيغگونه زير ، صدايي با سينما در
روبرو ريچارد با كه صحنهاي در و ميآزارد را بازيگر
.نميكند ارائه خوبي بازي ميشود
كه عواملي از يكي شخصيتها ارائه شكل و بازيگران بجز
نوع و قصه بر حاكم فضاي مكان ، زمان ، ارائه در ژرف تاثيري
نمايشنامه با آن براساس كه تحليلي و كارگردان برخورد
.است لباس و صحنه طراحي دارد ،
خلق در تجربهايبسزا و تبحر كه اثر اين طراح اثباتي ،
ايجاد با نيز بار اين دارد ، تاريخي و قديمي فضاهاي
قابل حال عين در و كمترين از كه استليزه صحنهاي
بروز براي بيشتري فضاي است ، شده تشكيل وسايل تبديلترين
طراحي نوع اين اما.ميكند ايجاد بازيگران قابليتهاي
همخواني گرفته نظر در شخصيتها براي كه لباسهايي با صحنه
تلاش و شده گرفته نظر در سنگين و فاخر لباسها زيرا ندارد
زمان پوششهاي به تنپوشها اين كردن نزديكتر براي طراح
راستي به ميتواند لباسها اين وقتي كه است بوده قصه وقوع
براي مناسب زمينهاي در كه برود پيش نمايش بيان جهت در
.بگيرد قرار بازي اشخاص اعمال و حركات بروز
نمايش يك براي بسيار هزينه صرف كه است ذكر قابل پايان در
عرصه اين از سال چندين كه تئاتري باتجربههاي از دعوت و
تئاتر براي راهگشا نميتواند خود خودي به بودهاند دور
مينشيند بار به كلان سرمايهگذاري اين زماني بلكه باشد
هنر اين پويندگان براي توجه قابل و مناسب الگويي كه
.شود محسوب
روءيت قابل و كوتاه داستاني
مقدوني كاريكاتوريست "چودو ديميتار" درباره
در اگوست 1941 ، پنجم در DIMITAR CUDO چودو ديميتار
OHRID اوهريد زيباي منطقه در واقع PRILEP پريلپ روستاي
از.است آمده دنيا به MACEDONIA مقدونيه جمهوري از بخشي
مقدونيه جمهوري فعلي پايتخت اسكوپيه شهر در سال 1942
متالورژي تكنولوژي رشته در وي تحصيلات.ميكند زندگي
اصلي شغلميشود شناخته متالورژي مهندس عنوان به و بوده
و طنز هفتگي مجله سردبيري و مديريت حاضر حال در او
كاريكاتوريست يك را خودش اما است ، OSTEN اوستن كاريكاتور
تمام با "تقريبا "چودو ديميتار".ميكند معرفي حرفهاي
بعد و قبل سابق يوگسلاوي و مقدونيه مجلات و روزنامهها
همكاري طنزپرداز و كاريكاتوريست عنوان به فروپاشي ، از
كه بينالمللي معتبر نشريات از برخي همچنين.است داشته
فرانكفورتر:مانند كردهاند معرفي را آثارش و وي
از اشپالتر نبل فرانسه ، از لوموند آلمان ، از آلگماينه
.ذكراند قابل سوئيس ،
و است مقدونيه كاريكاتوريستهاي انجمن فعال اعضاي از وي
آثارش اسكوپيه شهر در انجمن اين ساليانه نمايشگاههاي در
.ميكند ارائه را
در كاريكاتور جمعي نمايشگاه از 35 بيش در چودو ديميتار
خود به را جوايزي و داشته شركت جهان مختلف كشورهاي
.است داده اختصاص
جهان مختلف كشورهاي در انفرادي نمايشگاه چندين او همچنين
:است كرده منتشر آثارش از كاريكاتور آلبوم سه و داشته
با دوم كتاب در 1970 ، (تشنگي و گرسنگي) نام به اول كتاب
رسيده ما دست به كه كتابي آخرين و در 1975 "سيرك" عنوان
گرديده آراسته طبع زيور به در 1994 (جشن) كنايي عنوان با
.است
مهندس از كه است نوظهوري كاريكاتوريست چودو ديميتار
مهندسي و !مستظرفه صنايع به ريختهگري علوم و متالورژي
شگفتي يك مثل را دنيا او.است شده پناهنده كاريكاتور
خارقالعاده موضوعات و كوچك عجايب از كه مينگرد عظيم
يك در را بغض و خنده كه دنيايي.است شده پرداخته و ساخته
به را آدمي گر جستجو نگاه و آميخته هم به متلاطم ترازوي
.ميبرد روح پنهان رازهاي و اتفاقيه وقايع پرده پشت
مقدوني منتقد و هنرشناس "كوجانوفسكي اسلاو" چنانكه يا
خندههاي گستاخانه ، خندههاي مواج ، خندههاي":ميگويد
.كاريكاتوريستهاست ارمغان زيرجلدي خندههاي و دهنده تسكين
كمدي و خوفناك مسائل تجسمي غيرمتعارف روش يك با آنها
فقط نه ميكشند ، تصوير به را بشري جامعه و زندگي !تراژيك
بلكه بدهند ، قلقلك قلم با را عبوس آدمهاي اينكه براي
آنها پيرامون كه آنچه به تا واداشته فكر به را آنها
".بپردازند تحليل به و بنگرند ترديد ديده به ميگذرد ،
و زندگي مسائل كه است آگاه ناظر يك چودو ديميتار
يك روشن ، خط يك اغلب.ميشناسد را آن متحول پديدههاي
بشري مسائل عميق درك براي كه ذهني ارتعاش يك صريح ، اشاره
به را او انديشه كه دارد ، وجود او نهاد در است ، لازم
روي هميشه او دليل همين به ميكند ، نزديك مخاطب ذهنيت
متمركز كاريكاتور وسيله به طرح قابل حقايق مهمترين
گرافيكي ، سازيهاي تصوير يا و نقاشي از فراتر.ميشود
.است نافذ بسيار و ناب هنر يك كاريكاتور امروزه
آگاه كاريكاتوريست يك قلم ضربههاي گاه معاصر ، جهان در
فلجكننده و برقآسا فريب ، مردم رياكاران براي بيترديد
.است
كار اول همان را آخر حرف كاريكاتور":طنزشناس يك قول به
"!ميزند
و آثارش ارائه براي فوق روشهاي از نيز چودو طريق هر به
:ميگويد او.ميبرد بهره ميپرورد ، ذهن در آنچه
از كه است چاقويي مثل است ، ليزر نور درخشش مثل كاريكاتور
ذهن ميتواند لحظه هر اما نميكشد ، ولي ميزند ، برق تيزي
نقاش يك اگر !كند بيدار را انديشه و بيندازد خش را مخاطب
مقصود بوم روي مختلف عناصر كشيدن با ميكند كوشش امروزه
ساده خط چند فقط ترسيم با كاريكاتوريست دهد ، نشان را خود
.ميكند عنوان را خود نظر مورد مطلب صريح و
پيرامون جهان از خود انتزاع و فرم اصالت به نقاشان هرچه
گرايش محتوا اصالت به معاصر كاريكاتوريستهاي ميپردازند ،
نزديك (سوررئاليسم) واقعگرايي فرا به و كرده پيدا
تجسمي هنرهاي در رايج فنون همه از راه اين در و.ميشوند
مثل را خود كاريكاتورهاي چودو ، ديميتار.ميگيرند بهره
شده چاپ آثار.ميكند تعريف روءيت قابل كوتاه داستان يك
مجله يكصد از بيش در كاريكاتور هزار مرز 15 از كه او
اين از توجهي قابل مجموعه گذشته ، خارجي و داخلي
.هستند صحنهاي تك داستانهاي
Stories داستاني كاريكاتورهاي در او توجه قابل آثار از
شدهاي مسخ مردان كه اثري به كرد اشاره ميتوان Cartoons
سو آن و سو اين به لاكپشت مثل را خود اتومبيل بدنه
هنگام ديپلمات سخنران يك ديگر صحنهاي در يا و ميكشانند
!نشنود را خودش صداي تا بسته را خود گوشهاي رسمي نطق يك
اين و ميماند خاطر در او طنزآميز تصاوير زمان گذشت با
آنها ، انساني مضامين و تازگي جذابيت ، خاطر به فقط نه
پديدههاي و مفاهيم از او واقعبينانه درك خاطر به بلكه
"كاملا طور به چودو ديميتار كاريكاتورهاياست نيز مختلف
.است شناسايي قابل رشته اين هنرمندان ديگر آثار از متمايز
به منحصر بسيار او پريمتيو و كودكانه گاه و ساده اجراي
.دارد را خود خاص سبك و است فرد
.شناخت ميتوان هم امضاء بدون را او كارهاي
و است تلاش و عشق از مملو آثارش كه هنرمندي بقاي راز
آنكه جز به چيست؟ اوست ، سرزمين هنر و فرهنگ بازتاب هنرش
بدانيم؟ قدر و بشناسيم درستي به را او
ديواندري علي
درد از رهايي براي آرماني فضاهاي ترسيم
روغن و رنگ نقاشيهاي از نمايشگاهي :هنر و ادب گروه
خرداد تا 14 دوم از تابلو شامل 30 اختياري صاحب ابراهيم
.شد برگزار شيث درنگارخانه
از فارغالتحصيل و شيراز متولد 1336 صاحباختياري
وي بيحد علاقه و عشق.است تهران زيباي هنرهاي دانشگاه
نقاشي رشته به گرايشاش موجب طبيعت از خاصي فضاهاي به
راه اين در خود اصلي مشوق را محصص ايراندخت او و است شده
با را كلي مسير كارش ، سبك زمينه در نقاش اينميداند
حسي فضاي:ميگويد و ميكند دنبال خود اعتقادات و ويژگي
موجود طبيعت در را آنها كه دارد وجود آثارم در روحي و
خود ، دردهاي تسكين براي گاهي هنرمند.ديد نميتوان
شيريني كه خاصي فضاي به و ميكند مطرح را آرماني فضاهاي
:مولانا قول به.ميرسد دارد ، ويژهاي
را درد بيفزا خود درون در
را زرد سبزو و سرخ ببيني تا
كه است براين انسان تلاش":ميگويد همچنين صاحباختياري
زيبائيها و زيباست خداوند چون برسد ، حقيقتي به ميخواهد
اين از سوزن سر يك دادن نشان براي نيز مادارد دوست را
كه كارهايي براساس كس هر كه هستيم تلاش در زيبائيها
تعالي از درجهاي به خويش ، دروني معنويات و داده انجام
".ميرسد
"موسيقي و هنر" شماره نهمين
(خرداد 1378 و ارديبهشت) "موسيقي و هنر" مجله شماره آخرين
شماره اين در.منتشرگرديد متنوع مطالب و مقالات با
و نظرها اظهار با ايران ملي بزرگ اركستر كامل گزارش
شجريان ، محمدرضا فخرالديني ، فرهاد عليتجويدي ، نقدهاي
به...و موسيسيان گرگين روشنروان ، كامبيز سرير ، محمد
ديدگاههاي همچنين.است يافته انتشار مطلب اولين عنوان
.است گرديده درج آن ضمن در نيز ترقي بيژن و مشيري فريدون
و ياني" ،"صبا و نوآوري" شماره ، اين مطالب جمله از
جشنوارههاي" ،"موسيقي عرصه در بانوان" ،"روحاني شهرداد
مرثيه موسيقي" ،"موسيقي سرنوشتساز مرحله دو" ،"موسيقي
.ميرسد خوانندگان نظر به..و "كاشاني محتشم
نيز "موسيقي و هنر" شماره نهمين تاريخي و بنيادين مطالب
به رنسانس از انتقال دوران موسيقي":دارد عناويني چنين
سازهاي" ،"سازتراشي يا سازسازي" ،"نظامي موسيقي" ،"باروك
آخرين...و "اجتماع و هنر متقابل تاثير" ،"تصنيف" ،"پستي
.ميدهد تشكيل اخير ماههاي در موسيقي اخبار را مجله بخش
:فرشته نگارخانه
تا 31 از 17 معاصر نقاشان از گروهي نقاشي نمايشگاه
بلوار مادر ، ميدان:نشاني.تا 20 ساعت 17 ازخرداد
.پلاك 9 ششم ، كوچه شمالي ، رازان خيابان ميرداماد ،
:گلستان گالري
.خرداد تا 21 از 16 قدسي ليدا سراميك و سفال نمايشگاه
دروس ، خيابان:نشاني.تا 19 و 16 تا 12 ساعت 10 از
.تلفن2541589.پلاك 42 كماسايي ، خيابان
:والي نگارخانه
ساعت 10 از.خرداد تا 19 صنعتي سيدمحمود نقاشي نمايشگاه
پلاك خدامي ، خيابان ونك ، ميدان:نشاني.تا 20 و 17 تا 12
.تلفن8047698.86
:لاله نگارخانه
از.خرداد تا 27مهديپور جواد خوشنويسي آثار نمايشگاه
:تلفن.لاله هتل جنب فاطمي ، خيابان:نشاني.تا 20 ساعت 9
.650492
:شيث نگارخانه
تا از 17 هنرمندان از گروهي چيني گره و معرق نمايشگاه
عصر ، ولي چهارراه:نشاني.تا 20 ساعت 16 از.خرداد 22
:تلفن.پلاك 41 شرقي ، شيرزاد كوچه دانشجو ، پارك جنوبي ضلع
.6709185
:الهه نگارخانه
هاني آثار.نيما شعر چهره از طراحي و نقاشي نمايشگاه
.تا 19 ساعت 16 از.تير هفتم تا خرداد از 27 بالالخاص
.شماره 47 گلفام ، افريقا ، خيابان:نشاني
|
|