(ره) خميني امام ديدگاه از سالاري مردم
الاسلام خطابهحجت- (ره) خميني امام سياسي تفكر اصول
(2) روحاني حسن دكتر والمسلمين
ازآنها يكي و دارند فعاليت مهم حزب چند كشورها همه در *
را قدرت ديگري ميخورد شكست يكي.ميگيرد دست در را قدرت
به نه نميكند پيدا ارتباط حزب شكست.ميگيرد دست در
اين ما جامعه در ولي ;روحانيت به نه و دين به نه نظام ،
در بزرگ احزاب تشكيل كه مشكلاتي خاطر به.نيست چنين
اعتماد مورد روحانيت اينكه خاطر به و داشته ما جامعه
اين اگر آنكه نتيجه.است آمده پيش وضعي چنين بوده ، مردم
هم دسته آن اگر است ، روحانيت شكست بخورند شكست دسته
چون و ميشود محسوب روحانيت شكست بازهم بخورند شكست
ضربه نوعي باعث ميشود محسوب اسلام بيان و زبان روحانيت
.نيزميگردد اسلام و دين به
مباحث دراينگونه است ممكن كه كنم اشاره نكته اين به
از ديگري استنباطات ديگران و باشد نداشته وجود اتفاقنظر
را ديگري استراتژي و باشند داشته امام سيره و كلمات
كلمات از خودم استنباط و فهم چارچوب در بنده.كنند تدوين
بهثمر براي امام استراتژي ;(قدسسره)امام حضرت سيره و
حفظ و تاسيس براي همچنين و انقلاب پيروزي و نهضت رسيدن
دوران در هم امام."ميدانم مردم عمومي بسيج" حكومت
و تشكيل براي انقلاب پيروزي بعداز دوران در هم و مبارزه
مردم بسيج و مردم حضور از كشور اراده و حكومت حفظ
تاكيد آن بر و كرد استفاده اصلي استراتژي يك بهعنوان
.نمود
بعضيها داشت ، وجود مختلفي تفكرات مبارزه ، دوران در
يا و بكشانيم خيابانها به را مردم اينكه "اساسا ميگفتند
بهجايي بدهيم آگاهي مردم به بخواهيم فرهنگي ازطريق
به متكي و مستبد نظام يك برابر در بايد ;نميرسيم
مسلحانه قيام و چريكي نيروهاي سازماندهي با بزرگ قدرتهاي
به ميتوانيم اينطريق از تنها و نمود فعاليت آن عليه
.نداشت قبول را استراتژي اين هيچوقت امام.برسيم پيروزي
خدمت ميآمدند افرادي مبارزه ، آغاز و سال 41 مقطع در
آموزش اسلحه ، تهيه طريق از كه ميكردند پيشنهاد و امام
پاسخ ولي ;كنيم مبارزه رژيم عليه مسلحانه مبارزه و چريكي
به ميتوان طريق اين از كه نبود معتقد او بود ، منفي امام
.نبود راه و طريق اين مشوق هم هيچگاه.رسيد پيروزي
هر در مسلحانهاي تحرك هرگونه با امام بگويم نميخواهم
مبارزه امام ، استراتژي "قطعا ، ولي بودند مخالف مقطعي
عمومي افكار بسيج" اول از امام استراتژينبود مسلحانه
.بود "مردم
اعلام خود معروف اعلاميه آن در امام كه سال 42 محرم در
فرياد بايد همه و است حرام تقيه شرايط اين در كه كردند
به اعلاميه آن در امام خطاب "بلغ ما بلغ ولو" بزنند
عازم محرم ماه در كه بود فضلا و علما منبريها ، سخنرانان ،
داستان در.بود همچنين بعد مراحل در.بودند تبليغ
تشويق را مراجع و علما امام كه هست يادتان كاپيتولاسيون
از يكي شب هر و كنند سخنراني و بدهند اعلاميه كه كردند
و خطرات و ميكرد سخنراني قم امام مسجد در بزرگ علماي
خود و ميكرد مطرح را كاپيتولاسيون مسئله زيانبار آثار
اين استراتژي اساس.ميكردند شركت مجلس آن در هم امام
و صحنه در مردم حضور و مردم عمومي افكار طريق از كه بود
و بود امام تفكر اساس اين.برسيم پيروزي به عمومي بسيج
در حتي.نداد تغيير را استراتژي اين مختلف ، مراحل همه در
و ارتش بحث كه وقت آن انقلاب پيروزي از قبل آخر ماههاي
"مردم عمومي بسيج" كه بود اين نظرش امام بود ، مطرح مردم
همين طبقكند جذب و هضم خودش درون در را ارتش ميتواند
پادگانها از سربازها كه داد فرمان اول امام استراتژي
و بپيوندد مردم به ارتش داد فرمان هم وبعد كنند فرار
كمترين با توانست امام كه بود طريق ازهمين.شد هم همين
كسي براي كه برساند پيروزي به را انقلاب شهدا ، تعداد
به ايمان ملت ، قدرت به ايمان اين يعني.نبود باوركردني
،"معالجماع يدالله" اينكه به اعتقاد و مردم حضور اعجاز
هم طريق همين از كه ميداد تشكيل را امام استراتژي اساس
.رساند پيروزي به را انقلاب
(قدسسره) امام ديدگاه از سالاري مردم
.داد ادامه را راه همين هم انقلاب پيروزي بعداز مراحل در
اوليه روزهاي از امام نبود استراتژي اين و تفكر اين اگر
به رابايد حكومت اصل ما كه نميكرد تاكيد انقلاب پيروزي
بود ، تقليد مرجع كه ايشان.بگذاريم رفراندوم و مردم راي
را او رهبري دل و جان با مردم و بود مردم واقعي رهبر
جمهوري" ما حكومت و نظام كه ميكرد اعلام بودند ، پذيرفته
هم مردم قريببهاتفاق اكثريت "قطعا است "ايران اسلامي
مهم مساله اين كه داشت تاكيد او ولي ;ميپذيرفتند
قانون به نسبت.شود گذاشته مردم راي و عمومي بهنظرخواهي
شوند جمع فكر اهل و خبرگان از عدهاي كه ميشد هم اساسي
كه كنند تاييد هم ايشان و كنند تدوين را اساسي قانون و
مساله در ولي ;ميپذيرفتند هم مردم "قطعا صورت آن در
.شد گرفته راي مردم از دوبار امام بهدستور اساسي قانون
اساسي قانون تدوين خبرگان اعضاء مردم راي با يكبار
اساسي ، قانون نهايي تصويب بعداز هم يكبار و شدند انتخاب
در كمتر.شد گذاشته عمومي رفراندوم به اساسي قانون اين
مردم از دوبار اساسي قانون تصويب براي كه دارد دنياسابقه
.شود گرفته راي
مبنا اين بر امام تفكر اساس كه است آن نشانه موارد اين
نظرات و آراء و است مردمي حكومت يك حكومت اين كه بوده
بر امام هم مقدس دفاع در حتيخواهدداشت اساسي نقش مردم
زمينه اين در.فراخواندند را مردم و كردند عمل مبنا همين
امام.است آشكار همه براي بسيج و ميليوني بيست ارتش نقش
صادر كه اطلاعيهاي اولين كردستان داستان در (قدسسره)
از ملي امنيت و كشور ارضي تماميت از دفاع بهعنوان كردند
كردستان مسلمان مردم از و بروند پاوه به كه خواستند مردم
در.كنند دفاع خارج به وابسته مسلح گروههاي برابر در
استراتژي صحت مقدس دفاع سال زمان 8 در و كردستان حوادث
مهمي نقش چه مردم بسيج كه ديديم و شد ثابت همه براي امام
.كرد ايفا مقدس دفاع در را
برابر در نظام ايستادگي و كشور اداره و حكومت حفظ براي
دنيا در نيز كشور كردن اداره بهتر و توطئهها
استراتژي كشورها از برخي.است مطرح مختلفي استراتژيهاي
ميگويند و برگزيدهاند را ابرقدرتها به وابستگي
و كشور يك استقلال براي اقتصادي لحاظ از راه ارزانترين
فتيله ميگويند.است بودن مستقل كم نظام ، يك حفظ براي
بها كمترين با تا بكشيم پايين قدري بايد را استقلال
يك به وقتي معتقدند اينها.كنيم حفظ را كشور بتوانيم
آن توسط كمتري بهاي و خرج با شويم وابسته ابرقدرت
هم كشوري حفظ چنين اين معناي البته.ميشويم حفظ ابرقدرت
استقلال نه و دارد وجود ملي عزت نه اينكه چه است روشن
ديگران اراده نظامي ، چنين در.داشت خواهد وجود واقعي
در گرچه.شد خواهد اجرا آنها خواست و ميشود ديكته
در ولي باشد حكومت حفظ راه ارزانترين است ممكن كوتاهمدت
.بود خواهد شيوه گرانترين بيترديد بلندمدت و ميانمدت
و مسلح نيروي به حكومت حفظ براي نيز حكومتها از برخي
نظام حفظ براي ميگويند.ميكنند تكيه امنيتي نيروهاي
يك با.نيست نيرومند نظامي قدرت يك از بهتر راهي هيچ
توطئههاي برابر در را كشور ميتوان قوي مسلح نيروي
دولتي يك ببينند وقتي هم مردم.كرد حفظ خارجي و داخلي
آن برابر در نميكنند جرات است قوي مسلح نيروي يك داراي
همواره ديكتاتوري نظامهاي در.باشند داشته تعرضي نظام
يا و مسلح نيروهاي و امنيتي نيروهاي به اصلي تكيه
.است خارجي قدرتهاي
پيروزي آغاز از نداشت ، تفكري چنين (قدسسره) امام
همه و توطئهها همه برابر در حكومت تاسيس و انقلاب
.بود مردم به متعال خداوند بعداز همواره تكيهاش مشكلات
ميخواست ، كمك مردم از ميكرد ، محول مردم به را امور امام
دايمي وحدت ميكرد ، اعلام معيار بهعنوان را ملت راي
و ميدانست نظام و كشور حفظ براي اصلالاصول را مردم
تضمين كشور و نظام حفظ مردم حضور با كه داشت تاكيد هميشه
هيچوقت امام ترس.كرد نخواهد تهديد را ما خطري هيچ و است
هميشه امام دغدغه و نگراني و ترس نبود ، خارجي قدرتهاي از
و مردم وحدت روزي اينكه از امام.بود داخلي اختلافات از
.بود نگران برود بين از مردم يكپارچه حضور
بهترين و كارآمدترين استراتژي ، اين ميكنم فكر من
تداوم را استراتژي بخواهيم اگر البته.است استراتژي
را كشور و كنيم حفظ را اسلامي حكومت آن ، توسط و ببخشيم
ما.باشيم داشته هم مناسبي سرمايهگذاري بايد كنيم اداره
نظر مردم ، با را حكومت بايد يا هستيم ، دوراهي اين سر بر
نعوذبالله يا كنيم اداره مردم پشتوانه و مردم حضور مردم ،
حكومتهاي و وابسته كشورهاي كه سمتي به برويم بايد
نيروي به متكي يا خارج به متكي يعني رفتهاند ديكتاتوري
ازطريق غير به اگر.شويم امنيتي نيروهاي مجموعه و مسلح
خواهيم مصيبت هزارويك شود اداره بخواهد كشور مردم ، حضور
اگر.گرفتهايم فاصله هم اسلام محتواي و لب از و داشت
من كه است مردم حضور كشور اداره براي ما استراتژي بهترين
در و مبارزه دوران در بود ، همين هم امام استراتژي معتقدم
سرمايهگذاري استراتژي اين براي بايد پس حكومت ، دوران
.كنيم
برنامهريزي به نياز جوان نسل بهويژه مردم حضور براي
بهعنوان جوانان اين از نفر ميليون امروز 20 ما.داريم
نفري ميليون بيست.داريم درس كلاس در دانشجو و دانشآموز
را حكومت مسير و ميدهند تشكيل مارا جامعه آينده كه
وابسته انتخابات به حاكمه قواي همه چونميكنند تعيين
جوانان ميان در راي براي شرايط واجد افراد تعداداست
تعيينكننده اينها كنيد ، حساب را سال تا 30 سال بين 15
شوراي مجلس در خبرگان ، مجلس در ميتوانند اينها.هستند
را اصلي نقش انتخابات ساير در و جمهوري رياست در اسلامي ،
انتخاب يك سالي متوسط بهطور الان ما.نمايند ايفا
جوان نسل روي بايد پس هست اينچنين اگر داريم ، سراسري
سرمايهگذاري از بهغير كار اين براي.كنيم سرمايهگذاري
.درآوريم بهاجرا بايد نيز را ديگري برنامههاي فرهنگي
مديريت و كارشناسي نظريهپردازي ،
مديريت ، گروه بين تفكيك شود اجرا بايد كه طرحهايي از يكي
ما كشور در.است نظريهپردازي گروه و كارشناسي گروه
به سه هر آنكه مهمتر و شده مخلوط هم با سه اين متاسفانه
كشورهاي در.ميشود تمام روحانيت و دين و فقيه و فقه نام
.دارند فعاليت متمايز بهصورت گروه سه اين پيشرفته
ديپلماتهاي تحقيقاتي ، و مطالعاتي مراكز دانشگاه ، اساتيد
فرهنگي ، و علمي جمعيتهاي و سياسي احزاب بازنشسته ،
اينها ;متفكرين و نويسندگان قلم ، اهل بازنشسته ، مديران
جديد ايدههاي و دارند فعاليت نظريهپردازان بهعنوان
بهظاهر گروه اين.ميشود مطرح جامعه در گروه اين توسط
در همواره حاكمه هيئت ولي ندارند حضور كشور مديريت در
بهره آنها نظرات از و است تماس در گروه اين با مهم مسايل
اينها و ميدهد خط گروه اين به حاكميت درواقع.ميجويد
.ميكنند كمك حكومت به نيز
يك برجسته عضو دانشگاه ، استاد بهعنوان گروه اين افراد
را ايدهاي معروف و بزرگ نويسنده يك يا و تحقيقاتي مركز
يك يا مقاله يك مطالب قالب ، در ميكنند بيان و طراحي
تاييد يكي ميكند ، انتقاد يكي آنوقت مصاحبه ، يا كتاب
است ، اشتباه ميگويد يكي است ، درست ميگويد و ميكند
ميشود تبديل و ميافتد جا ايدهها اين بهتدريج كمكم
فقه در ما كه اجماعي همين مثل.جامعه در اجماع يك به
يك بزرگ ، فقيه يك است؟ آمده كجا از اجماعها اين.داريم
سومي كرده ، قبول دوم فقيه كرده ، اعلام را اجتهادي و نظر
تبديل يكمدتي بعداز بهتدريج تا...و چهارمي پذيرفته ،
!است شده شروع نقطهاي يك از بالاخره.اجماع به شده
بعد كنند رايگيري و شوند جمع فقها همه كه نبوده اينطور
رسيده بهتصويب اتفاقآراء يا اجماع با نظريه اين بگويند
در كه است بوده طبيعي "كاملا اجماع يك فقهي اجماع.است
نميخواهم من.است آمده بهوجود طبيعي بهصورت قرنها طول
خيلي اجماع بحث در شوم ، اجماع حجيت يا اجماع بحث وارد
مباحث در ورود بدون من اعتقاد به.است شده گفته سخنها
و اطمينان باعث كه مسالهاي آن اجماع بحث در پيچيده ،
داشته استحكام آنقدر نظريه يك كه است اين ميشود اعتماد
طولاني دوره يك در فقها و انديشمندان همه كه بوده دقيق و
نظريهاي يك ميشود چطور.پذيرفتهاند و كرده قبول را آن
يك درطول فقهاء و محققين علماء ، همه اين و نباشد صحيح
.باشند كرده قبول آنرا همه طولاني مدت
طراحي "عمدتا و نيست طبيعي گرچه سياسي اجماع هم امروزه
"كاملا كه ميشود عمل بهگونهاي ظاهر در ولي است شده
هيچ شايد امروز دنياي سياسي مسايل در.كند جلوه طبيعي
را نظريه يك درواقع.نباشد اجماع از قدرتمندتر دليلي
استدلالهاي و مختلف بيانهاي با ميكنند تكرار آنقدر
انديشمندان و دانشمندان همه "تقريبا بهتدريج كه متفاوت
سياست جهان در اجماع اين بههرحالبگذارند صحه آن بر
در كشورمان در هم ما و دارد فوقالعادهاي ارزش امروز
در امروز جهان در.داريم نياز آن به مسايل از بسياري
تبديل ، و تغيير يك بهصورت ميخواهد حاكميت آنچه واقع
به نهايت در و ميپروراند ميكند ، مطرح گروه اين ازطريق
.ميسازد متولد اجماع حتي يا و اكثريت صورت
و تفكري مسائل رده در كه است كارشناسي گروه ديگر ، گروه
انديشهها طراحي در واقع در و ندارند قرار نظريهپردازي
.است كارشناسي كار اينها كار نيستند ، نوين نظريات و
.دارند بهعهده را اجرا براي طراحي كار "عمدتا درواقع ،
فراهم هم اول گروه كار براي زمينه موارد از بعضي در گرچه
و دارند برعهده را مهمي بسيار نقش كارشناسان.ميآورند
.ميگيرد قرار انتقاد مورد اول گروه از بيش طبيعي بهطور
اول گروه كار مقدمه بهعنوان آنان فعاليت كه زماني
.است ارزشمند اجرا بخش از بيش آنها كار ميباشد
را جامعه و حكومت اداره كه هستند جامعه مديران سوم گروه
حاضر شرايط در ما كشور در البته دارند ، بهعهده
در گرچه نميدهند تشكيل را مجزايي گروه مذهبي دانشمندان
را خاصي گروه مذهبي دانشمندان و رهبران كشورها غالب
رابهعهده كشور اداره بايد جامعه مديران.ميدهند تشكيل
.را فكري كار و نظريهپردازي يا كارشناسي كار نه گيرند ،
هم و ايدئولوگ هم باشد مدير هم مدير يك باشد بنا اگر
مديريتي بحث در.است گرفته دوش بر را سنگيني كارشناس ، بار
مشكلات يكسري كارشناسي بحث در دارد ، وجود مشكلات يكسري
را خودش مشكلات هم نظريه پردازش و ايده طراحي بحث ديگر ،
.دارد
مسئوليتها تفكيك لزوم
و دارد وجود اطلاعات انبوه كه امروز كثرتگراي دنياي در
سياستمداران و دولتمردان است ، شده فراوان تخصصها
اصرار خود انديشههاي و ديدگاهها صحت بر نميتوانند
و فكري كار حوزه از دولتمردي حوزه كشورها اكثر در.ورزند
اين دارند كمي اشتراك درجه يا و شده تفكيك كارشناسي
توسط ما كشور در كارشناسي و تفكر و مديريت كه است درحالي
تفكيك سمت به كمكم بايد ما.ميپذيرد انجام واحدي افراد
ولي نباشد ، امكانپذير كوتاهمدت در شايد البته برويم
.كنيم حركت سمت اين به دارد ضرورت
را سنگيني بسيار مسئوليت بار ما جامعه اول رده مديران
.دارند بهعهده بهتنهايي را مسئوليت سه هر ميكنند ، تحمل
است ، بالا سطح مدير هم ما ، بالاي شخصيت و لايق فرد يك
در.ميدهد انجام كارشناسي كار هم و است نظريهپرداز هم
تفكيك اين اگر.شدهاند تفكيك هم از اينها امروز دنياي
ما اول رده شخصيتهاي مسئوليت بار مقدار يك بيفتد اتفاق
كارشناسي و نظريهپردازي كار طبع.ميشود كاسته
اعتماد بايد "عمدتا مديريت بخش در برعكس است انتقادپذيري
همه دهند انجام گروه يك را كار سه اگر.باشد اطاعت و
را جامعه مديريت و برميگردد آنها به نقدها و انتقادها
است مطرح هم ديگر مساله يك ما جامعه دركرد خواهد تضعيف
.شدهاند آميخته هم مذهب و دين با امر سه اين اينكه آن و
فرهنگي ، اقتصادي ، مسايل به مربوط انتقادات بنابراين
وارد لطمه هم اعتقادات و دين به بهنحوي اجتماعي و سياسي
انتقاد و نقد مورد بايد كارشناسي كار بههرحال ، .ميكند
و رشد "اساسا هم جديد ايده و نظريه بحث درگيرد قرار
.است امكانپذير مباحثه آزادي و نقد و بحث با ايدهها بلوغ
نقد و بحث جاي خيلي مديريت و اجرا بخش در بهعكس ولي
.شود اجرا بايد ميدهد دستور را كاري وقتي مدير نيست
بحث از غير است ، كارشناسي بحث از غير مدير دستورات اجراي
اين اختلاط و كشورمان وضع با ولي.است نظريه و تفكر در
است ممكن كارشناسي بخش در حتي انتقادي هر متاسفانه امور ،
.برگردد نظام مديريت به
بخش و كارشناسي بخش در انتقاد و بحث در را جوان نسل بايد
يك به انتقاد يا كارشناس به انتقاد بگذاريم ، آزاد تفكر
بلكه نميكند ايجاد را مشكلي تنها نه دانشمند و انديشمند
به مكرر انتقادات ولي شد خواهد هم رشد و شكوفايي باعث
دوش به را بارها همه چرا.بود خواهد مشكلآفرين مديريت
نقش كه مياندازيم افرادي از محدودي تعداد و خاص گروه يك
و باشند معزز بايد و دارند حكومت در را مهمي بسيار
مديريت نحوه بايد بنابراينشود حفظ جامعه در عزتشان
نشود تضعيف مديريت هم كه كنيم طراحي گونهاي به را جامعه
و كارشناسي بخش در راحتي به بتواند ما جوان نسل هم و
.نمايد انتقاد تفكر
احزاب شكلگيري لزوم
تحركات همهنيستيم حزب داراي ما متاسفانه ديگر طرف از
معناي به روحانيت به برميگردد نهايت در سياسي امور در
يك.نميكند فرقي روحانيون يا روحانيت كلمه ، عام
طرف ، آن در همسو هم گروههايي طرف ، اين در همسو گروههايي
عام معناي به روحانيت دوش به مسئوليت بار نهايت در ولي
مبارزات حكومتي و سياسي مسايل در كه حالي در.است كلمه
بايد حكومت اداره براي طرح و برنامه پيشنهاد و انتخاباتي
اقتصادي بخش در طرحي است ممكن گروه يك.باشد حزب دوش بر
عمل در طرحها اين و باشند داشته فرهنگي يا سياسي يا
قرار هجمه و انتقاد مورد جامعه در ياشود شكست با مواجه
باعث حزب شكست.بخورد شكست حزب يك نهايت در بايد بگيرد
.كشورها ساير مثل بيايد كار روي بعدي حزب كه ميشود
ازآنها يكي و دارند فعاليت مهم حزب چند كشورها همه در
را قدرت ديگري ميخورد شكست يكي.ميگيرد دست در را قدرت
به نه نميكند پيدا ارتباط حزب شكست.ميگيرد دست در
اين ما جامعه در ولي ;روحانيت به نه و دين به نه نظام ،
در بزرگ احزاب تشكيل كه مشكلاتي خاطر به.نيست چنين
اعتماد مورد روحانيت اينكه خاطر به و داشته ما جامعه
اين اگر آنكه نتيجه.است آمده پيش وضعي چنين بوده ، مردم
شكست هم دسته آن اگر است ، روحانيت شكست بخورند شكست دسته
روحانيت چون و ميشود محسوب روحانيت شكست بازهم بخورند
و دين به ضربه نوعي باعث ميشود محسوب اسلام بيان و زبان
.نيزميگردد اسلام
.بزنيم گره روحانيت به را كشورمان امور همه نبايد ما
اين.باشد روحانيت گردن بر بارها همه بگذاريم نبايد
به ما اگر.است ما نفع به اين.كنيم تقسيم بايد را بارها
اين خورديم ، شكست اقتصادي برنامههاي در گروه يك عنوان
نظرات يا برنامهريزي باشد؟ اسلام و روحانيت شكست شكست ،
دارد؟ روحانيت به ربطي چه دارد؟ اسلام به ربطي چه گروه يك
.است بلااشكال حزب يك شكست شود ، تلقي حزب يك شكست بايد
علما و روحانيون از تعدادي احزاب در كه ندارد اشكالي حتي
.نباشد روحانيت بهنام حزب ولي باشند ، عضو هم
مسايل اينگونه بايد.است بحثي قابل و مهم موارد اينها
ما.كنيم پيدا حلي راه آنها براي و گيرد قرار بررسي مورد
همه و بفرستيم مقدم خط به هميشه را گروه يك بايد چرا
كه اقداماتي همه بايد ما.كند تحمل گروه يك را ضربهها
ميشود اسلام و روحانيت از جوان نسل فاصله به منجر
بدانيم.دهيم ارائه حل راه آنها رفع براي و كنيم شناسايي
.است رفته هم اسلام رفت ، روحانيت اگر
روحانيت منهاي اسلام مجدد طرح
روحانيت گذاشتن كنار براي "اخيرا كه را راهي البته
ميدانند چوناست فقيه ولايت به هجمه كردهاند انتخاب
مرجعيتي و حوزه و روحانيت ببيند صدمه فقيه ولايت اگر
توطئههاي همه برابر در امروز كه سدي آن.ماند نخواهد
نظام اسلام ، است توانسته و ميكند مقاومت خارجي و داخلي
سد اين اگر.است فقيه ولايت سد كند حفظ را روحانيت و
كه كند فكر كسي اگراست رفته بين چيزاز همه شود ، شكسته
اگر يا ميشود ، قويتر مرجعيت شد ، تضعيف اگر فقيه ولايت
و غلط تصوري ميشود ، مستقلتر حوزه شد تضعيف فقيه ولايت
نظام و اسلام روحانيت ، مرجعيت ، حوزه ، امروز.است ناصحيح
.شدهاند حفظ فقيه ولايت سايه در همه و همه اسلامي
دارند تضعيف قصد و ميزنند نيش كنار و گوشه در كه افرادي
مطرح كمتر را مرجعيت و حوزه و روحانيت اسم "اخيرا
.دادهاند قرار هدف را ولايت يعني اصلي قدرت ميكنند ،
روحانيت و مرجعيت و حوزه بماند اگر اصل اين ميدانند چون
تهديد آنها همه شود تضعيف ولايت اگر ولي ميمانند هم
.شد خواهند
شكل به كه است روحانيت منهاي اسلام بحث همان بحث اين
.است قديمي دعواي همان واقع در.است شده ظاهر جديدي
ولي است حق دين اسلام كه بود مطرح بحث اين و 42 ازسال 41
و است مردم همه وظيفه دين آموزش.نيست روحانيت به نيازي
.بدانند دين امر متولي را خود خاص گروهي كه نيست نيازي
مفهومي اسلامي جامعه در روحانيت نام به خاصي قشر وجود
و نبوده اسلام فرهنگ در روحانيت واژه ،"اساسا.ندارد
همه وظيفه بلكه نيست خاصي گروه وظيفه ديني علوم فراگيري
راه سد را روحانيت چون سخن اين گويندگان.است مسلمانان
كه تفسيري هر روحانيت حذف با ميكردند فكر و ميدانستند
را شعار اين لذا باشند داشته دين از ميتوانند بخواهند
تبليغات شكل با منتهي هدف ، همان هم امروزه.كردند مطرح
روحانيت قدرت امروز ميدانند چون.ميشود دنبال جديدي
مورد را اصل اين لذا است فقيه ولايت محوري اصل به وابسته
و مستقيم غير گاهي حملات اين.دادهاند قرار هجوم و حمله
اين.ميشود مطرح گوناگون تعبيرات با و مستقيم حتي گاهي
ببيند صدمه اصل اين اگر چون است اهميت حائز بسيار مساله
توطئهها انواع برابر در نميتواند ديگري قدرت هيچ
و اسلام مكتب سني ، روحانيت شيعه ، روحانيت.بايستد
.است فقيه ولايت آنها همه اصلي پشتوانه علميه حوزههاي
دارد ادامه
معارف كتابخانه
|
مجيد قرآن از تركي جديد برگردان
وابسته خارجي زبانهاي به مجيد قرآن ترجمه مركز سوي از
كريم قرآن از جديدي ترجمه خيريه ، امور و اوقاف سازمان به
.شد منتشر آذربايجاني تركي زبان به
در و جلدي هزار پنج شمارگان در كه ارزش ، با ترجمه اين
توسط رسيده ، چاپ به قم شهر در كريم قرآن بزرگ چاپخانه
آذربايجاني تركي زبان به "دوزال اسماعيلزاده رسول"
از را آن كه ويژگيهايياست داراي و شده بازگردانده
زبانهاي به شريف قرآن از تاكنون كه متعددي ترجمههاي
كار به زبان كه آن نخست.ميكند متمايز شده ، انجام تركي
عبارت به يا و معيار زبان اثر ، اين تركي ترجمه در رفته
اهالي از هريك و است تركان ميان در رايج ادبي زبان ديگر
شهرهاي در ساكن مردمان از هريك نيز و آذربايجان جمهوري
گويش فراخور به ميتوانند ايران ، اسلامي جمهوري تركنشين
سادگي حتيببرند را كافي بهره ترجمه ، از خود ، تركي محلي
از هريك براي شده انتخاب واژههاي دقيق كاربرد و كلام
و تركيه جمهوري مردمان كه است حدي در قرآني ، واژههاي
خود معنوي ارتباط ميتوانند نيز زبان ترك كشورهاي ساير
.كنند برقرار قرآن با را
كلمههاي كاربرد اسماعيلزاده ، رسول ترجمه دوم ويژگي
برابر در "مثلااست قرآني واژههاي مقابل در تركي اصيل
ميبرد كار به را "آغاردان يئريني ايلهدان ايشيغي" فلق ،
چاپان توءوشهيه -توءوشهيه آنداوسون ""ضبحا والعاديات" و
از ترجمه اين كه است قابليتي اين و ميكند ترجمه "آتلارا
سواد" تنها كه سوادي كم روستائيان منزل تا را كريم قرآن
.كشانيد خواهد بلدند ، را "تركي زبان به نوشتن و خواندن
به بر مترجم بيدليل سماجت عدم حاضر ، ترجمه ديگر خصوصيت
در آنها فارسي يا و عربي معادل كه است كلماتي نبردن كار
ضلالت ، هدايت ، :مانند) دارد كاربرد امروزي تركي زبان
معادلهاي يافتن دنبال به بيجهت مترجم ، و (...و خبردار
از و نرفته تركي زبان در واژهها اين غيركاربردي و كهن
خود مخاطبان با راحتتر ارتباط برقراري امكان جهت ، اين
خط به كريم ، قرآن تركي جديد ترجمه.است كرده تسهيل را
و صفحه يك در آن قرآني متن و شده كتابت "الامدي حامد"
تقسيمبندي.است شده نوشته مقابل صفحه در آن تركي ترجمه
سورهها ، بودن مدني يا و مكي ذكر جمله از ديگر ، قرآنهاي
قرآن اين در...و حزبها جزءها ، به سورهها تقسيمبندي
كريم ، قرآن تركي جديد ترجمه انتشار.است شده رعايت نيز
نظر به و است تركي مكتوب ادبيات باب در جديدي عصر گشايش
كشورمان زبان ترك همميهنان خوب استقبال مورد ميرسد
.گيرد قرار
نمادين بيان اسطوره ،
/سروش انتشارات /اسماعيلپور ابوالقاسم دكتر :نويسنده
اول چاپ :چاپ نوبت /1377:چاپ سال
كه است مهمي كتابهاي جمله از "نمادين بيان اسطوره ، "
اسطورهاي ميراث و عام طور به اسطورهشناسي دانش درباره
به ، ايرانيان و هند جمله از و اروپاييان و هند مشترك
پايهگذاري از پس.است پرداخته بررسي به ويژه گونهاي
رهيافتهاي دوسوسور ، فرديناند وسيله به ساختگرا زبانشناسي
از انساني دانشهاي بر بسزايي تاثير ديدگاه اين از برآمده
.گذارد...و اسطورهشناسي مردمشناسي ، انسانشناسي ، جمله
در پژوهش علمي ، دبستانهاي اين رويكردهاي برجستهترين از
و آداب و جشنها آيينها ، اسطوره ، مانند فرهنگي مقولههاي
لوي چنانكه بود ، زبان از ويژه شكلي عنوان به...و رسوم
.ميدانست زبان معنايي سويهء گسترش را اسطوره استروس
خود "نمادين بيان اسطوره ، " كتاب عنوان بنياد ، براين
وصف اين با.است آن علمي و روششناختي جايگاه نشانگر
نكته اين به كتاب ، آغاز در توجهي خور در كوشش با نويسنده
كاري اسطوره ، از دقيق تعريفي يافتن كه داشته اشاره
پژوهيدني گوناگون جنبههاي از اسطوره ، كه چرا است بيهوده
اسطورهشناختي دبستانهاي از هريك تعريف اساس براين است ،
پديدارشناسي ، مردمشناسي ، روانكاوي ، :چون اسطوره از
از يكي به ناظر...و فلسفي جاندارپنداري ، جامعهشناسي ،
با نويسنده.است فرهنگي پديده اين شده ياد جنبههاي
و پژوهشگران مكاتب ، اين از هركدام به نگاهي
پسين فصلهاي در و آورده را هريك نام به اسطورهشناسان
و هند فرهنگي مشترك سنتهاي به بااشاره خود كتاب
همسان بنيانهاي به هنديان و ايرانيان وآنگاه اروپاييان
در نويسنده.ميپردازد شده ياد ملت دو ميان اسطورهشناختي
اسطورههاي در پژوهش و شناسايي به كتاب از ديگري فصل
تاريخ راستاي در آنها تحولات و مايهها بن و ايراني
برگزيدن كتاب ، اين ويژگيهاي از.مييازد دست ايران فرهنگ
اسطورهشناختي پيچيده مباحث بيان براي شيوا و ساده زباني
عنوان به را كتاب ميتواند كه است ايراني اسطورههاي و
اسطورههاي و اسطورهشناختي مطالعات در شايستهاي مرجع
.دهد جاي ايراني
مستشرقان دايرتالمعارف از تازهاي ترجمه به نگاهي
بدوي اثرعبدالرحمن
مستشرق معرفي 200
/طباطبايي صالح :مترجم /بدوي عبدالرحمن :تاليف و گردآوري
وزيري ، قطع /اسفند 1377 اول ، چاپ روزنه ، انتشارات :ناشر
صفحه تومان ، 780 3400:قيمت /زركوب گالينكور ، جلد
غربي استعمار دست در جنگافزاري "شرقشناسي" روزگاري
ولي بود ، شرق ملتهاي انديشههاي و فرهنگ در نفوذ براي
گرايشهاي و شاخهها با دانشگاهي رشتهاي صورت به امروز
قرن چند از برخاسته غبار هنوز.است درآمده گوناگون
اسلامي شرق با خاورشناسان نسل نخستين ستيزهجويي
ادوار آن فراسوي از معاصر شرقشناسان و است فروننشسته
از تيره جو اين شدن زدوده.مينگرند "ما" به آلوده غبار
زمان گذشت به بياعتمادي و بدبيني پيشداوري ، غبار
.دارد نياز بيشتري
موسوعتالمستشرقين يا "مستشرقان دايرتالمعارف" كتاب اما
را آن ميتوان اعتباري به بلكه و كتابها مهمترين از
و ايجاز عين در كه نهاد نام دائرتالمعارفي شاخصترين
را آنها آثار معرفي و را مستشرقان اتفاق به قريب اختصار
جمله از بدوي عبدالرحمن كتاب ، نويسنده.است برشمرده
ذكر و احوال شرح به كه است عرب شده شناخته نويسندگان
كتاب.ميپردازد خاورشناسان از تن حدود 200 آثار مهمترين
كتاب مولف آنكه نخست:كرد خلاصه ميتوان ويژگي چند در را
از و اروپايي زبان چند به كافي تسلط دليل به سو ، يك از
اول ، دست منابع به دسترسي امكان خاطر به ديگر سوي
قرار خوانندگان اختيار در را جامعتري اطلاعات توانسته
مولف -دوستانه روابط -گاه و نزديك آشنايي آنكه ديگر.دهد
كراوس ، پاول مانند معاصر ، خاورشناسانبنام از برخي با
ديگران و نالينو ماريا ماسينيون ، لويي مايرهوف ، ماكس
بيشتر كتاب اين در اول دست و تازه مطالب تا گرديده موجب
از بسياري برخلاف كتاب ، اين در آنكه سوم.بهنظرآيند
آثار ذكر و احوال شرح به تنها مشابه ، نمونههاي
"نسبتا بررسيهاي مواردي ، در و نشده بسنده خاورشناسان
از.است شده آورده خاورشناسان آثار از برخي درباره جامعي
پژوهشگران سوي از انتشار ، اوان همان از كتاب اين اينرو
.شد روبرو استقبال با "شرقي مطالعات"
شايسته كنيم اشاره كتاب نقيصه چند به اينكه از پيش اما
ايناز از پيش كه فارسي شتابزده و مغلوط ترجمه از است
بزرگ و فاحش اشتباهات حاوي و شده منتشر و ترجمه اثر همين
نكته اين يادآوري و بكنيم اشارهاي بود خوانندگان براي
گروهي ميان در ناپسندي سنت كه ندانيم فايده از خالي را
ارتباطات دليل به كه است شده باب مترجمان و ناشران از
در منتشره آثار بهترين و تازهترين..و دولتي گسترده
بحثي سخن اينجاي تا.ميكنند دريافت وقت اسرع در را خارج
اين ترجمه آنكه جاي به ناشران ، از گروه همين اما نيست
بسپارند ، تخصص صاحب و صلاحيت با مترجمان به را آثار گونه
گونه بدين و ميدهند بيدانش و ذوق كم !مترجمان به را آن
كارهاي اينكه بر علاوه نشر ، مالي بحران وانفساي اين در و
بازار روانه را استفادهاي غيرقابل و مغلوط و پراشتباه
تا مينهند فن اهل دوش بر را دوبارهاي زحمات ميكنند ،
كتاب اما.كنند بازار روانه ديگر ترجمهاي آن جبران به
امتيازات كنار در ديگر بشري فرآورده هر همانند حاضر
كتاب در آنكه جمله از كه دارد نيز كاستيهايي عديده ،
همچون معاصر نامآشناي مستشرقان از برخي درباره مقالاتي
وات ، مونتگمري ويليام لالوست ، هانري آرنولد ، واكر توماس
كه حالي در است ، نيامده آدامز جوزف چارلز و اسميت ويلفرد
روحانيون و مترجمان از معدودي آثار و زندگينامه حتي
از ضروريتر كه شده گنجانيده كتاب اين در ماروني
شايد كه كتاب نقيصه ديگر.نبودهاند گفته پيش خاورشناسان
آورد ، حساب به بتوان كتاب نقيصه بزرگترين را آن
گوناگون مواضع در مولف ناهمساز و متناقض اظهارنظرهاي
را پرآوازه خاورشناسي سبك و روش گاه بدوي.است كتاب
ديگر مقالهاي در آنكه مجرد به ولي ميستايد بسيار باشور
را آنچه ميگويد ، سخن ديگري مشهور خاورشناس ستايش در
به بود ، برشمرده نخست خاورشناس امتياز عنوان به پيشتر
مثال ، براي !ميكند انكار را آن كشيده نقد به سختي
گلازير ، درباره وي ناهمساز اظهارنظرهاي به ميتوان
كه آنچه با بعد صفحات در آن مقايسه و مجارستاني خاورشناس
كتاب ديگر مزيتكرد اشاره مينويسد "نالينو" درباره
پانوشت در مترجم كه است فراواني توضيحي يادداشتهاي
كه را خوانندگاني يادداشتها اين.است آورده كتاب مقالات
براي ندارند ، ديرينهاي آشنايي "شرقشناسي" موضوع با
در مترجم.ميكند مساعدت كتاب از بيشتر هرچه بهرهمندي
موارد در را مولف لغزشهاي يادداشتها ، اين از پارهاي
بر را كوتاهي نقد ديگر ، برخي در و كرده گوشزد مختلف
نيز گاهي.است آورده خاورشناسان نظريات از پارهاي
كه شده افزود كتاب متن به اطلاعات تكميل منظور به مطالبي
.شدهاند مشخص [ ]علامت با
|
|