وقت تنظيم هنر
گذشته از تصويري
نامهاي صدور با روزنامهنگاران صنفي انجمن
:قضائيه قوه رئيس به خطاب سرگشاده
محدودكننده قضائيه قوه نيست پسنديده
باشد مطبوعات اساسي آزاديهاي
امنيت تامين خواستار عكاسان صنفي انجمن
شد عكاسان فعاليت براي
آزادي خواستار آزاد روزنامه كاركنان
شدند شكري
شكري كاظم از حمايت در نگاران روزنامه تجمع
نگاران روزنامه صنفي انجمن دعوت به
شد برگزار
تصحيح و توضيح
وقت تنظيم هنر
بخوانيد را مطلب اين داريد وقت كمبود هم شما اگر
كه آنجا تا.دارند گلايه وقت كمبود از مردم ، بيشتر
اما.ماست گرفتاريهاي بيشتر مسئول زمان ميرسد ، بهنظر
تنظيم را وقت كه ماييم اين زيرا.نيست چنين "واقعا
با ما برخورد نحوه در اصلي اشكال وبنابراين ميكنيم
.است انرژي و وقت از بهرهگيري براي برنامهريزي و زندگي
شكايت وقت كمبود از مردم بيشتر":ميگويد اريكبرن دكتر
ميكنيم ، برخورد آنها با نزديك از وقتي اما ميكنند ،
نميدانند اما ;دارند دراختيار زيادي وقت كه ميبينيم
.هدرميدهند را آن اما كنند ، تنظيم را آن چگونه
كه كساني و است بهانهگيري نوع مضحكترين زمان ، از شكايت
را خود مسئوليت ميكوشند درواقع مينالند ، وقت كمبود از
.آنهاست نگرش در اشكال درحاليكه.بيندازند زمان گردن به
ساعت 24 كه شنيدهايد را عجيب حرف اين هم شما "حتما
خواست براساس بايد شبانهروز كه انگار "!است كم من براي
.بچرخد ما نياز و
:ميگويد (روانپزشك) فروردين پرويز دكتر
چنين.ميشود ناشي خودمداري از درواقع زمان ، از شكايت"
هستي قوانين به را خود ذهن قانونمنديهاي ميكوشد فردي
و ميل به زمين و زمان گردونه كه دارد انتظار و كند تحميل
مشكل اساس و پايه غيرمنطقي ، تفكر اين.بچرخد او اراده
كند باور فرد و شود اصلاح بايد نگرشي چنين.است (بيماري)
و ميل به خورشيد و اوست اراده از مستقل هستي ، قوانين كه
كه نيست و نبوده هم قرار و نميكند غروب و طلوع او اراده
با را خود بكوشد بايد فرد درنتيجه ، .شود چنين
كه فرصتهايي چارچوب در و دهد تطبيق كيهاني قانونمنديهاي
و وقت از كه بياموزد و كند حركت دارد ، قرار او اختيار در
".كند استفاده وجه بهترين به خود ، انرژي و فرصت
"است مهربان جنگ" بهنام خود معروف شعر در كرين استيون
خواست براساس جهان كه ميكند بيان روشني به را موضوع اين
:ميگويد او.نميچرخد ما داوري و
گفت فلك به انسان ، "
دارم وجود من !قربان
:داد پاسخ فلك
"نميكند ايجاد من براي تعهدي هيچ مساله ، اين
مسئوليتهاي از تا ميگردد ، بهانه دنبال كه كسي بيترديد
خواهد مطرح را خود گلايههاي صورت ، هر در فراركند ، خود
ساعت 48 بهجاي 24 شبانهروز اگر حتي حال ، اين در.كرد
زيرا ناليد ، خواهد وقت كمبود از او باز باشد ، هم ساعت
.است مسئوليت بار از كردن شانهخالي او هدف
دارد نغز سخني اينباره در (David Thoreau) توريو ديويد
:ميگويد ، او
ولي ;نكردهام كمكي طلوع هنگام خورشيد به هرگز من"
".حاضرشوم وجود تمام با شورانگيز لحظات آن در كوشيدهام
و بپذيريم هست كه آنگونه را زمان واقعيت كه است اين مهم
هست ، آنچه از بكوشيم بناليم ، وقت كمبود از آنكه بهجاي
را خود بهرهوري درواقع ، و كنيم استفاده وجه بهبهترين
.دهيم افزايش
:ميگويد فروردين دكتر
و زندگي مهار اما ;نميگردد ما ميل به زمان گردونه"
با بايد كه ماييم اين و ماست خود دست در ما ، اوقات
استفاده بهترين خود وقت از سنجيده ، و درست برنامهريزي
".باشيم داشته حضور زمان متن در درواقع و ببريم را
:مينويسد "آخر وضعيت در ماندن" معروف كتاب در هريس ، تامس
و داشتن دست در را خود زندگي اختيار يعني خوب وضعيت"
خود وقت اختياردار يعني داشتن ، دست در را زندگي اختيار
:ميافزايد او."بودن
عمر ، خزان سرد اولينباد كه روزي تا ما از بسياري"
زمان به زيادي توجه درنياورد ، بهلرزه را بدنمان
دوران در.زندهايم ابد تا ميكنيم ، تصور چون.نميكنيم
ميكشيم ، را وقت "غالبا ما جواني ، بيانتهاي بهظاهر
را سالها و هفتهها و روزها.ماست دشمن زمان گويي
موهبت چه وقت كنيم درك بيآنكه ميگذاريم ، پشتسر
".است گرانبهايي
:ميگويد كافين ويليام
بسيار پول آنكه يكي.دارد وجود راه دو ثروتمندشدن ، براي
اين "باشيم قناعت اهل آنكه ديگر و باشيم داشته زيادي
هرچند و است محدود زمان.ميكند صدق هم وقت درباره مساله
آن نميتوانيم اما داريم ، دراختيار زيادي وقت و زمان ما
امكانپذيرتر زمان به توجه با دوم شق.بدهيم افزايش را
باشيم ، داشته دراختيار بيشتري وقت نميتوانيم كه حال:است
خود اوقات از كه كنيم برنامهريزي چنان ميتوانيم
را خود زندگي كتاب تعبيري ، به و ببريم بهره مطلوب بهنحو
.هستيم فصل كدام در كه بدانيم و كنيم فصلبندي
;نيست ساده هم چندان وقت از آگاهانه و سنجيده استفاده اما
.بگيريم ياد را آن از استفاده چگونگي بايد
هستند ديگران اين (نوجواني و كودكي) زندگي اول دوران در
معلمها و مادر و پدر:ميگيرند تصميم ما وقت مورد در كه
و كاريابي و استخدام ادارات تدريج ، به بعد و استادان و
از معدودي تنها.بچهها هم بعد و همسرمان و سازمان رئيس
ميكنند راتهيه خود خواستههاي از فهرستي جواني ، در مردم
آن به درست برنامهريزي با كه ميگيرند تصميم و
پايان به ما از بسياري امابپوشانند عمل جامه خواستهها
.باشيم چيده گلي بيآنكه ميرسيم ، راه
نشان براي زماني خط رسم وقت ، از استفاده راههاي از يكي
به اميد كه زماني تا تولد از:است زندگي مدت طول دادن
.دارد اهميت عمرمان احتمالي مدت به ما اميد.داريم زندگي
خودمان از ما مراقبت چگونگي بر كه ماست اميد همين زيرا
براي زندگي به اميد حاضر ، حال در.ميگذارد تاثير
.است سال دختر 77 نوزادان براي و سال پسر 70 نوزادان
ميتواند اما ;اروپاست و امريكا به مربوط آمار اين البته
.كند صدق نيز كشورها ساير مورد در
مرحله كدام در بدانيد بايد كرديد ، رسم را عمرتان خط وقتي
سيسالديگر "احتمالا هستيد ، ساله پنجاه زني اگر. هستيد
زندگي براي آيا كه اينجاست سوءال كرد خواهيد عمر
كنيد استفاده خود عمر از ميخواهيد آيا داريد؟ برنامهاي
دارد اين به بستگي شما جواب كنيد؟ تلف را آن آنكه يا و
حد چه تا و داريد دردست را خود زندگي مهار حد چه تا كه
.قائليد ارزش خود زندگي براي
براي ساعت هشت:كنيد تقسيم بخش سه رابه شبانهروز اگر
يا و تفريح براي ساعت هشت و استراحت براي هشتساعت كار ،
اوقات آن به "اصطلاحا كه) كننده تجديدقوا فعاليتهاي
مردم همه مورد در برنامه اين البته كه (ميگوييم فراغت
ساعت به 10 بعضي و ساعت به 6 افراد بعضي نميكند ، صدق
يكسان همه گفت بايد هم كار مورد در.دارند نياز خواب
درحاليكه است ، يكي تفريحشان و كار بعضيها.نيستند
و آزاد وقت هرحال ، در.ميكنند كار ساعت روزي 12 عدهاي
بين ساعت تا 8 حدود 5 ميماند ، مردم بيشتر براي كه مهمي
.است خواب و كار
.است تصميمگيري مستلزم خودمان ، وقت گرفتن دراختيار
وقت از عصبانيت ، و دلهره بدون كه بگيريم تصميم بايد
وقت ، از بهرهگيري راههاي از يكي.كنيم استفاده خودمان
بهجاي كه كارهايي يعني.است وقت تلفكننده عوامل حذف
.ميآورند بهبار افسوس و تاسف تنها پايدار ، شادي و لذت
:ميدهد شرح بدينگونه را وقت كنندههاي تلف هريس ، تامس
هر براي و كردهايم جمع خود بر و دور كه زائدي چيزهاي (1
.دادهايم هدر را خود وقت و پول كدام
.بينظمي و سردرگمي (2
ميكنيم تلف وقت هفتهها و روزها !نه گفتن در ناتواني (3
.ميكرديم قبول را آنها نميبايست اول از كه كارهايي براي
مردم صحبت چطور نميدانيم نمونه براي ;بيشازحد نزاكت (4
.كنيم قطع را
.زائد تشريفات (5
تفكر از بازماندن بهدليل) تلويزيون تماشاي در افراط (6
(...فرصتها مهمترين دادن ازدست و
.فرصتها درك عدم و نبودن موقعشناس (7
.ميزند برق هميشه كه خانهاي "مثلا.تميزي در افراط (8
باعث آنچه هر كلي بهطور و سن رفتن بالا از نگراني (9
.ميشود ما ناراحتي و افسردگي
دست در را وقتمان اختيار خودمان اگر آنكه كلام جان
جلوگيري براي بنابراين.ميكند را كار ديگرياين نگيريم ،
:بايد انرژي و وقت بيهوده رفتن هدر از
.كنيم تنظيم را خود وقت (1
.كنيم تعيين را خود اولويتهاي (2
.بسنجيم را كاري هر ارزش (3
.بگيريم بهره مطلوب بهنحو پراكنده ، اوقات از (4
و (وظائف تقسيم) دهيم انجام معين زمان در را كاري هر (6
.كنيم زندگي حال زمان در حال ، عين در
ميرزاده ميرمحمود
كرد پاره را بعضيها چرت مشروطه
روزنامه -بيدار؟ كند كي مرده را مرده :(بالا)
حشراتالارض
-!ميكند پاره را آدم چرت مشروطهبازيها اين :(پايين)
آذربايجان روزنامه
ساهر آرشيوحميد از كاريكاتورها
روءيازارع :كننده تهيه
نامهاي صدور با روزنامهنگاران صنفي انجمن
:قضائيه قوه رئيس به
خطاب سرگشاده
محدودكننده قضائيه قوه نيست پسنديده
باشد مطبوعات اساسي آزاديهاي
صدور با روزنامهنگاران صنفي انجمن:اجتماعي گروه
خواستارآزادي قضائيه قوه رئيس به خطاب سرگشاده نامهاي
متن.شد قضائيه قوه و مطبوعات متقابل همكاري و شكري كاظم
.است زير شرح به نامه
با مذاكره و ديدار براي انجمن اين قبلي نامه پيرو
در نداشتيم دوست ماند ، بيپاسخ متاسفانه كه حضرتعالي ،
"مجددا قضائيه قوه در ساله ده ماموريت پاياني روزهاي
اما ;بگذاريم ميان در شما با را نكاتي و شده اوقات مصدع
سوي از مطبوعات حوزه در روزها اين كه اسفباري وقايع
اين نوشتن به ناچار را ما ميشود اعمال مربوطه دادگاه
بازداشت به نسبت را انجمن اعتراض صداي تا كرد نامه
جنابعالي از و دارد اعلام خود اعضاي از يكي غيرقانوني
و شغلي امنيت كه غيرقانوني رويه اين از جلوگيري براي
است ، انداخته خطر به را روزنامهنگاران حرفهاي استقلال
آن اخير دوساله عملكرد بررسي متاسفانه.بطلبد استمداد
پاياني ماههاي اين در "خصوصا مطبوعات ، با ارتباط در قوه
و قضا جريان از روشني چشمانداز جنابعالي مسئوليت
به "يقينا امر اين و نميگذارد نمايش به را قانونمندي
.نيست نظام مصلحت و كشور نفع
نظارت اعمال در يكديگر مكمل قضائيه قوه و مطبوعات
هرگز و.جامعهاند در انصاف و عدالت اجراي و اجتماعي
اساسي آزاديهاي محدودكننده قضائيه قوه كه نيست پسنديده
از ماباشد مظالم افشاي و اطلاعرساني جريان در مطبوعات
با گذشته همچون كه خواهانيم كشور روزنامهنگاران تمام
استيفاي در را خود حرفهاي مسئوليت قلب قوت و اقتدار
كه داريم انتظار قضائيه قوه از و دهند انجام مردم حقوق
.باشد روزنامهنگاران مددكار و يار همواره
غيرقانوني بهنحوي كه را ، شكري كاظم آزادي رو اين از
اميد و خواستاريم وقت اسرع در است ، شده زنداني و بازداشت
قضائيه قوه و مطبوعات متقابل همكاري سايه در كه داريم
دادگاههاي سوي از غيرقانوني رفتارهاي اينگونه شاهد ديگر
.نباشيم مربوطه
امنيت تامين خواستار عكاسان صنفي انجمن
شد عكاسان
فعاليت براي
با مطبوعات عكاسان صنفي انجمن موءسس هيات:اجتماعي گروه
عكاسان فعاليت براي امنيت تامين خواستار بيانيهاي صدور
.شد خطير مواقع در
دانشگاه كوي به حمله واقعه به اشاره با بيانيه اين در
مورد پا ناحيه از كاظمنژاد رسول جريان اين در:است آمده
جواد مهري ، بهروز مانند عكاساني و گرفت قرار گلوله اصابت
سليماني ، فرهاد سربخشيان ، حسن هوشمندزاده ، پيمان منتظري ،
و ضرب مورد آنكه بر علاوه.. و توكليان نيوشا صحت ، ناصر
به آسيبرسيدن بابت از نيز را خساراتي شدند واقع شتم
عكاسان انجمن موءسس اعضاي.شدند متحمل كارشان تجهيزات
حلقه مواقعي چنين در كه خواست انتظامي نيروي از مطبوعات
كارشان محل نشريه از فارغ را عكاس خبرنگاران امنيتي
.آورد فراهم
آزادي خواستار آزاد روزنامه كاركنان
شدند شكري
بيانيهاي صدور با آزاد روزنامه كاركنان:اجتماعي گروه
:شدند شكري كاظم آزادي و مطبوعات قانون اجراي خواستار
هر با روزنامهنگاران بازداشت و روزنامهها تعطيلي "
حال در اسلامي ايران كه كنوني شرايط در سياسي ، گرايش
نه است ، فرهنگي و سياسي توسعه از خاصي روند كردن تجربه
.هست نيز كننده نگران بلكه نيست ، خوشايند تنها
با توام رفتاري به قضائيه قوه فراخواندن ضمن ما
اكنون كه ملاحظاتي و مصالح رعايت و مطبوعات با قانونمندي
از را خود نگراني است ، ضروري ايران اسلامي جامعه براي
اعلام امروز صبح روزنامه تحريريه عضو شكري ، كاظم بازداشت
سريعتر چه هر نامبرده كه هستيم آن خواهان و ميداريم
احتمالي تخلفات مناسبتر فضايي در و گردد آزاد
قرار بررسي مورد مطبوعات قانون چارچوب در روزنامهها
".گيرد
شكري كاظم از حمايت در نگاران روزنامه تجمع
نگاران روزنامه صنفي دعوتانجمن به
شد برگزار
خبرنگاران از نفر پنجاه و يكصد از بيش:اجتماعي گروه
را خود همبستگي ،"امروز صبح" روزنامه در حضور با ديروز
.كردند اعلام شده بازداشت روزنامهنگار شكري كاظم با
روزنامهنگاران صنفي انجمن پيشنهاد به كه مراسم اين در
مدير حجاريان و صنفي انجمن رئيس مزروعي بود شده برگزار
.كردند ايراد سخناني امروز صبح روزنامه مسئول
دو يكي در:گفت شكري بازداشت خواندن غيرقانوني با مزروعي
و است كرده پيدا افزايش شدت به مطبوعات به هجوم اخير سال
وي.است مطبوعات به جديد هجومي سرفصل شكري كاظم دستگيري
و نيست تنها شكري داد نشان امروز همبستگي:داد ادامه
روزنامهنگاران:گفت مزروعي.هستند او با روزنامهنگاران
اين و كردهاند آماده برخوردها اينگونه براي را خود
روزنامهنگاران بين صنفي همبستگي افزايش باعث برخوردها
.شد
فعاليتهاي از تقدير منظور به تقديري لوح:افزود وي
.ميشود اهدا وي خانواده به فردا شكري
خطري زنگ شكري دستگيري:گفت مراسم اين در نيز حجاريان
تهاجم روزنامهنگار يك به تهاجم و است مدني جامعه براي
شده انجام اقدامات مورد در وي.است مدني جامعه عناصر به
قاضي اما است شده انتخاب شكري براي وكيلي:گفت شكري براي
همچنين و كند ملاقات وكيلش با شكري است نداده اجازه هنوز
ايشان كه نوشتهام جمهوري محترم رياست به نامهاي
در.است پيگيري حال در كه فرمودهاند پينوشت دستوراتي
روزنامههاي روزنامهنگاران از برخي مراسم اين پايان
.پرداختند نظر اظهار به مختلف
انجمن مديره هيات بعدازظهر ساعت 5 امروز است ذكر به لازم
. ميرود شكري خانواده ديدار به صنفي
تصحيح و توضيح
سپردهگذاري حداقل كرد اعلام روزنامهنگاران صنفي انجمن
.است ريال هزار دويست تعاون صندوق در عضويت براي
|