!مي‌زنيم؟ خنجر خود باستاني آثار به چرا
است اين كار چاره سيبزميني توليد هم باز
!مي‌كند بازي پارتي هم كامپيوتر
!مي‌زنيم؟ خنجر خود باستاني آثار به چرا
بيماري يك همچون بي‌تفاوتي متاسفانه است مشهود كه آنطور
با و كرده رخنه باستاني ابنيه و تاريخي آثار برجان مسري
را قهقرايي و اضمحلال سير آثار اين زمان بيشتر هرچه گذشت
مسئله اين به نسبت توجه كمترين اينحال با و مي‌كنند طي
.مي‌پذيرد صورت دست‌اندركاران و مسئولان طرف از
شيراز به سفري گذشته سالهاي روال به امسال نوروز...
زديم فارس باستاني آثار به هم سري معمول برحسب و داشتيم
به پشت آرام هنوز كه گرفتيم جمشيد تخت از هم خبري و
.است آرميده مرودشت بزرگ دشت سوي به رو و تپه‌ها
كرد جلب را توجهم اول وهله در كه چيزي آنجا از ديدار در
به را همه كه بود ماشين پاركينگ و ورودي بليط بالاي قيمت
با كه بود اين از من تعجب و تاسف اماميداشت وا تعجب
هنوز ارزنده اثر اين از ديدارم پنجمين در كه وجودي
از غريبي طرز به ولي مي‌رسيد نظر به باشكوه و پرصلابت
در وقتي.مي‌گفت سخن انسانها ما كاري اهمال و بي‌توجهي
رنجورش تن طبيعت شلاق كه مي‌آيد نظر به مي‌شوي دقيق آن
زخمها بر مرهمي تنها نه نيز آدميان ما و كرده ريش ريش را
به رو بنا اين ما بي‌توجهي با بلكه نبوده‌ايم دردهايش و
.است گذاشته انحطاط و ويراني
تعداد از سال هر كه ديدم را ريخته فرو ستونهاي كه وقتي
شن‌ها سطح با بزودي كه اثرهايي و نقش‌ها مي‌شود ، كم آنها
اين حق كه انسانها ما بيداد از همه..و مي‌شوند يكي
!دارد حكايت نمي‌آوريم ، جا به را آثار
ورودي ، بليط فروش طريق از كه بالايي درآمد كه هنگامي
بهداشتي؟ غير "واقعا يا بهداشتي سرويس‌هاي ماشين ، پاركينگ
درآمدش كاش اي انديشيدم خود با كردم ، فكر آيد مي بدست !
فكر اين به آيا.مي‌شد خودش نگهداري و بازسازي صرف
امكانات بد وضع از خارجي توريست يك "واقعا كه كرده‌ايم
براي اينكه از و مي‌باشد صفر حد در كه بهداشتي و رفاهي
در كند ، تحمل بايد را فراواني دردسر آشاميدني آب تهيه
نوشت؟ خواهد چه جمشيد تخت و ايران به سفرش از خاطراتش
تاريخي و باستاني آثار از ديدار در كه موردي بديهي‌ترين
در كارشناس و مجرب راهنماهاي وجود مي‌رسد نظر به لازم
.است كنندگان بازديد به آثار اين شناساندن و معرفي جهت
آماتور آنهم بومي راهنماهاي كم تعداد تخت‌جمشيد در اما
سيل دارند گفتن براي مستند غير و تكراري حرفهاي فقط كه
بودند زمينه اين در اطلاعات دريافت تشنه كه را مشتاقان
.مي‌گذاشت نصيب و بي‌بهره
مراكز ايجاد فكر به مسئولان چرا كه است تعجب جاي..
منطقه اين در جنبي فعاليت‌هاي عنوان به فرهنگي و تفريحي
يا جمشيد تخت داخلي محوطه در بود خوب چهنيستند توريستي
اوقات براي آن در و مي‌شد ساخته تابستاني سينماي آن خارج
آنها ، بيشتر آشنايي براي و كنندگان بازديد فراغت
آثار ديگر و جمشيد تخت با ارتباط در مستند فيلم‌هاي
و سبز فضاي يك چرا.مي‌دادند نمايش ايران و فارس باستاني
در مسافران و خانواده‌ها تفريح و استراحت جهت بوستاني
باستاني اثر اين از ديدار از بعد آنها تا نشده گرفته نظر
بپردازند؟ استراحت به پارك در را بزرگ‌ساعتي فضاي يك در
را جا نابه حساسيت‌هاي و باشيم بين واقع كمي اگر..
به خود از را آثار اين كه افرادي گناه از و بگذاريم كنار
آثار اين كه مي‌شويم متوجه بگذريم گذاشته‌اند جاي
من‌باب نمي‌توانيم و است ايرانيان ما كهن تاريخ شناسنامه
رهايشان خود حال به است بيداد و ظلم آثار از اينها اينكه
آنها كه انديشه‌هايي و افراد با را آثار اين اگركنيم
حكمرانان كه بايد مي‌داديم قرار هم كنار در كرده بنا را
ويران است شرك و بت‌پرستي نماد كه را "ثلاثه اهرام" مصري
از را فرعونيان شرك و بت‌پرستي و ستم و جور تا كنند
دلار ميليونها سالانه آثار همين ولي !بزدايد خاطره‌ها
همراه به ارز خارجي توريست‌هاي طريق از مصر كشور براي
.دارد
بلكه نيست ، جمشيد تخت براي تنها تراژدي اين متاسفانه
سطح در كه است بيماري يك اين شد نقل كه همانطور
.انديشيد چاره‌اي آن براي بايد و دوانيده ريشه گسترده‌اي
وجود باستاني و تاريخي آثار آن‌قدر فارس استان همين در
نه آينده در اسفباري طرز به آنها اكثر "تقريبا كه دارد
شاپور ، غار.مي‌روند بين از و شد خواهند ويران دور چندان
و گوشه در همه...و فرنبغ آتشكده اردشير ، كاخ بيشاپور ،
اقصي در باستاني و تاريخي آثار ساير و فارس استان كنار
جبر و سائيده‌اند خاك به تن تنها و غريب كشور ، نقاط
شدني نابود و فناپذير كه پذيرفته‌اند را زمان و طبيعت
.است
تمدن نمادهاي اين به واقع‌بينانه‌تري ديد با است اميد
و جهان به بهتر را آنها و بيفكنيم نظر خودمان ديرين
.نمائيم معرفي خودمان مردم حداقل
همدان -اصغرنژاد حسين
است اين كار چاره سيبزميني توليد هم باز
روابط توسط شماره 1810 روزنامه در اينجانب مطلب جوابيه
.شد چاپ شماره 1840 روزنامه در كشاورزي وزارت عمومي
به و پيگيري بيشتر موضوع اين است لازم مي‌رسد نظر به
چند يادآوري جهت بدين.نشود ختم كوتاه پاسخ و پرسش همين
.مي‌دانم ضروري را نكته
ماخذ "مسلما سيبزميني سرانه مصرف و توليد آمار خصوص در
هرچند است قبول مورد و مطمئن فوق ارگان طرف از شده ذكر
-است گندم برابر سيبزميني 6 توليد مسئله طرح در كه
در كه شده‌اند متذكر جمله‌اي در و نمي‌شود حاصل تغييري
ميزان محاسبه نظر از گندم به نسبت سيبزميني صورت هر
هكتار هر در توليدي كربوهيدراتهاي و نشاسته پروتئين ،
.دارد مزيت
مصرف بايد و منطقي اينجانب پيشنهاد كه است معني بدان اين
شايد 150 و اعداد 80120 به كيلوم از 45 سيبزميني سرانه
جامعه تغذيه فرهنگ در را اساسي مشكل اما.برسد كيلو
.مي‌دانند
اين با و دشوار است كاري تغذيه فرهنگ تغيير كه نيست شك
حتي و كرده باز را خود جاي فرنگي غذاهاي از بعضي دشواري
پيتزا و ماكاروني است ، گرفته پيشي هم ما سنتي غذاهاي از
اشخاصي چه و پيمود را راه اين بايد چگونه ولي...و
.شوند پيش‌قدم بايد (حقوقي و حقيقي)
"كاملا كشاورزي وزارت عمومي روابط وظيفه مقوله اين در
:اگر بود ، خواهد نتيجه‌بخش و مشخص
خصوص در مقاله‌اي خبرنگار يك كه باشند نداشته انتظار -1
يا دهد ارائه سيبزميني مزيت يا نظر مورد غذاهاي انواع
خانواده برنامه در تلويزيوني برنامه تهيه‌كننده يك "مثلا
از كه باشد غذايي پخت در خانمها مشوق زندگي تصوير يا
مهم اجرائي واحد اين وظيفه بلكه مي‌شود ، تهيه سيبزميني
و كارشناسان تخصص از استفاده با كه است كشاورزي وزارت در
ديكته را اي مشي خط تغذيه فرهنگ تغيير لزوم بر تاكيد
اصلي تعيين‌كننده كه نمايد اتخاذ ترتيبي "عمدتا و نمايد
.باشد
و راديويي برنامه‌هاي خريد -نشريات در مقاله چاپ
آنچه "اولا:نمود خواهد محقق را هدف دو تلويزيوني
و بي‌رويه توسعه از دوم و شد خواهد منتشر ضروريست
كه كشاورزي وارداتي فراورده‌هاي بعضي انتخاب در بي‌دقتي
.مي‌شود جلوگيري مي‌باشد ارزبر
صنايع در سرمايه‌گذاري منظور به خصوصي بخش تشويق رسالت
آن عمومي روابط و كشاورزي وزارت عهده به هم تبديلي
ارائه صحيح ، راهنمايي تسهيلات ، ايجاد با تا مي‌باشد
صحيح سياستگذاري و جامعه نيازهاي تعيين خاص ، امتيازات
و برنامه‌ريزي را سازندگي جهاد وزارت با هماهنگ
سوق سيبزميني توليد قطبهاي طرف به را سرمايه‌گذاران
.كنند ايجاد مزارع جوار در تبديلي صنايع و دهند
الگوي تغيير و سيبزميني توليد افزايش است مسلم آنچه
اميد بهداشت خواهد پي در را گندم واردات كاهش مصرف
از دلسوزانه حركتهاي و فعاليتها قبيل اين شاهد كه روزي
.باشيم ارگانها كليه طرف
اعرابي جهانگير -زنجان
!مي‌كند بازي پارتي هم كامپيوتر
كه هستم بوكان پرورش و آموزش در شاغل غيربومي دبيران از
و بوده‌ام خدمت به مشغول شهرستان اين در سال ده مدت به
تقاضاي خانوادگي مشكلات دليل به پي‌درپي سال سه "حدودا
دارم را (مياندوآب) سكونتم محل شهرستان به دائم انتقال
مختلف بهانه‌هاي به من دائم انتقال سال هر متاسفانه ولي
و امتياز بيشترين اينكه با و نمي‌شود واقع قبول مورد
هر مي‌باشم دارا خودم ، رشته متقاضيان بين در را سابقه
مي‌گويند و مي‌اندازند كامپيوتر گردن به را تقصير سال
.مي‌كند انتخاب خودش كامپيوتر
پارتي وجود "احتمالا و است ديگري واقع‌مسئله در اما
كمك با و خودبخود مراحل بقيه و باشد مشكل حلال بايد
.شد خواهد طي كامپيوتر
امر مسئولين يا كامپيوتر بي‌عدالتي‌هاي دست از هرحال به
.مي‌برم پناه پرورش و آموزش محترم وزير عدالت به
من براي را حقي اگر مورد اين در ايشان لااقل كه اميدوارم
.دهند انجام را لازم اقدامات هستند قائل
كرددريلو جلال -مياندوآب
|
