...باشيم اين از به فرهنگستان با
استاد سلامتي نگرانبراي چشمها

...باشيم اين از به فرهنگستان با
با مقالهاي خرداد 78 شنبه 8 مورخ همشهري روزنامه در
اعتماد دكتر آقاي قلم به "!فرهنگستان واژههاي" عنوان
ايراني يك عنوان به هرچيز ، از پيش.رسيد چاپ به سرابي
درستي براي كه ايرانياني تمامي و ايشان از صميمانه
را خود و هستند قائل اهميت پارسي زبان شيوايي و كاربرد
مهم امر اين در همياري و اظهارنظر و بحث به موظف
تك تك استفاده مورد زبان اين كه چرا سپاسگزارم ، ميدانند
برتمامي آن از نگاهداري و ماست آيندگان و گذشتگان و ما
.واجب ما
هر در و امر اين در كه ميكنم احساس ديگر ، سويي از اما
و علمي پايههاي بر اتكا و سازنده و مثبت نقد ديگر كار
تمسخر و كنايه و احساسي اظهارنظر از بهتر بسيار منطقي
ياد مقاله در را جنبه اين متاسفانه ، .داد خواهد نتيجه
و طعنهها و سوءال و تعجب علامتهاي از پوشيده كه شده
.يافتم كمتر بود كنايهها
در شده ساخته واژگان تمامي "الزاما كه نيست بحثي
كه چرا نيست ، برخوردار كامل شيوايي و سلامت از فرهنگستان
اشكالهاي موارد برخي در حتي.كرد نتوان يافت بيخار گل
ما نيست بهتر آيا اماميخورد چشم به نيز مهمي
نسبت علمي جستجوي و بررسي با ابتدا پارسي زبان دوستداران
و علاقه سر از لحني با سپس و شويم مطمئنتر نقايص اين به
به را آنها كين ، و نيش از آكنده زباني نه و توجه
چند به دهيد اجازه حال ، هر به دهيم؟ اطلاع فرهنگستان
.بپردازيم شده ياد مقاله در بحث مورد واژگان از مورد
و انسرينگ كلمات تك تك معاني كردهاند ، اشاره سرابي
كه داشت توجه بايد اما.ندارد "پيامگير" به ربطي ماشين
بيگانه ، زبان يك از لغتي مبناي بر جديد واژگان ساختن در
ترجمه از مراتب به شيوا آواي با و درست مفهوم رسانيدن
ترجمه "فرودگاه" كلمه مثال ، براي.است مهمتر لغت به لغت
هوا معناي به air كه حالي در است ، انگليسي airport واژه
اين عهد آن در اگر نميدانم.است بندر معناي به port و
طبع باب چقدر ميشد ترجمه "هوايي بندر" به كلمه
فرودگاه ميكنم گمان اما ميگرفت ، قرار استفادهكنندگان
.است واژه اين مفهوم رسانيدن براي زيبا بسيار واژهاي
پيامگير ، واژه.است بسيار ما زبان در دست اين از واژگاني
ماشين انسرينگ مفهوم حال عين در و خوشآوا است واژهاي
.ميكند تداعي ذهن در راحتي به را
اين دانستن بيربط در اما.نمودهاند اشاره دكتر آقاي
است لازم نكته اين به عنايت چارباغ ، كلمه به نسبت مفهوم
"دقيقا بلكه نيست ، باغ كنار خيابان معناي به چارباغ كه
.است ميشده اطلاق ميانه در درختاني با وسيع خيابان به
دليل همين به "دقيقا نيز اصفهان در چارباغ خيابان
كه كنيم اشاره نيست بد ضمن در.است گرفته نام "چارباغ"
در "بولوار" و "بلوار" املاي دو هر با شده ذكر واژه
صحيح ميزان همان به بلوار بنابراين است ، آمده عميد فرهنگ
.بولوار كه است
به مصدر ، يك اپوزيسيون نمودهاند ، اشاره محترم نويسنده
است ضروري نيز نكته اين به توجه اما.است مخالفت معناي
بيش داراي زبانها ، از بسياري در واژگان ، از وسيعي بخش كه
و خاص زمينههاي در كه كلماتي بويژه.هستند معني يك از
نيز را خود خاص معاني ميكنند ، پيدا كاربرد حرفهاي
اجتماعي و سياسي زمينههاي در اپوزيسيون كلمهمييابند
اين كه كرد توجه بايد و است مخالف گروه معناي به "مشخصا
ما.ميرود كار به زمينه همين در "دقيقا ما زبان در واژه
اپوزيسيون من با او" مثل جملهاي در را واژه اين هيچگاه
را "مخالفت" عام معناي آن از و نميبريم كار به "ميكند
متون در ما زبان در واژه اين بلكه نميكنيم ، برداشت
ميرود بكار "اپوزيسيون براي بيان آزادي حق" نظير سياسي
كه اين براي اما.است مخالف گروه همان نظر ، مورد معناي و
به نكنيم ، بسنده واژه كاربرد از خود برداشت به تنها
OXFORD فرهنگ در opposition كلمه براي شده ياد معناي
اين نيز اصلي زبان در حتي كه شود مشخص تا ميكنم ، اشاره
عمل يا حالت.1:ميرود بكار شده ياد مفهوم براي كلمه
...رقيبان ميكنند ، مخالفت (باكسي) كه كساني.مخالفت2000
.است آمده كجا از "گروه" كلمه كه ديد ميتوان بنابراين "
از شماره 2 معني فرهنگ ، اين در بدانيد كه است جالب حتي
.است شده خوانده "گروهي نام" دستوري لحاظ
معني يك از بيش ميتواند واژه يك كه نكردهاند توجه
براي را "چينيجا" اصطلاح كسي كه است بديهي.باشد داشته
ما از بسياري اما.نميبرد بكار "رستوران در غدا جاي"
ظروف كه قفسهاي يا ويترين به خانهها ، در كه ميدانيم
اين باز و ميگويند بوفه نيز ميكنيم نگاهداري آن در را
همان در buffet كلمه به نگاهينيست خودساخته استفاده يك
آنجا در كه پيشخواني.1:ميگويد بالا در شده ياد فرهنگ
كنار ميز.ميشود2000 مصرف يا فروخته نوشيدني و غذا
آن در غيره و ظروف بشقابها ، كه ظروفي قفسه يا و ديوار
ميبينيم بنگريم ، خود اطراف به اگر و ".ميشود نگهداري
شكل "معمولا كه ظرفها اين اتفاق به قريب اكثريت كه
تداعي چينيجا واژه بنابراين ، هستند چيني دارند تزئيني
دست به (كاربرد اين در البته) بوفه مفهوم از درستي
"چيني ظروف جاي" به بوفه ترجمه از گرفتن ايراد.ميدهد
كه دارد همانقدراشكال "رستوران در غذا جاي" برابر در
جاي به را "شير" كلمه جايي در انگليسيزبانان چرا بگوييم
زبان واژگان كه است بديهيكردهاند ترجمه Milk به Lion
نشان را خود درست معني استفاده مورد مطلب و متن به نسبت
براي "چينيجا" ترجمه كه كنيم توجه بنابراين ، .ميدهند
ترجمه وجه آن در و شده ساخته بوفه كلمه معاني از وجه يك
.ميرسد نظر به درستي
خضراييمنش ناصر
استاد سلامتي نگرانبراي چشمها
عيد بوي هنوز كه زماني فروردين ، اوايل روزهاي از يكي در
به ميريخت ، تن بر تازگي از ارمغاني بهار ، طراوت با
تركمن موسيقي از بازمانده خليفههاي آخرين از يكي ديدار
از آوازهاش كه نوازندهايمحجوبي نظرلي:رفتيم صحرا
فراسوي تا كاووس گنبد توابع از "قوشان چاي" كوچك روستاي
جو و پرس كمي با را منزلش.است نورديده در نيز را مرزها
گلياش كوچك خانه كه گندمي مزرعه بين در روستا انتهاي در
و آمد بيرون استقبال به پسرش.يافتيم بود كرده احاطه را
مدتي از پس.كرد هدايت آنجا اتاق سه از يكي به را ما
كه).قربان عيد تبريك و سلامي و شد وارد نظرلي خليفه
فارسي (ميگيرند جشن گوسفند ذبح با را عيد اين تركمنها
.شكسته و مينمود احوال مريض.نميكرد تكلم خوب را
كه بهطوري.بود گشته ايام تطاول دستخوش نيز حافظهاش
معمول از بيشتر تامل به ناچار ما پرسشهاي يادآوري براي
فروغش كم چشمان در را برقي ميگفت ، كه موسيقي از.ميشد
بنوازد نميتوانست گذشته مانند اينكه از و كرد حس ميشد ،
و خشن پيرامونش طبيعت بنابه دستهايش.بود غمگين و دلگير
انگشتها اين چگونه كه حيرت در من و ميآمد نظر به زمخت
.است تار دو نازك سيمهاي لابلاي در افسونگري به قادر
تواني سحرآميز نواي آن گويي برخاست ، ساز صداي وقتي
خود چند هر.است كرده عطا بيمار و ضعيف جسم آن به دوباره
بتواند او كه است آن از مانع جسماني ضعف بود ، معتقد او
اجرا ميدهد فرمان مغز كه آنگونه را گوشهها و مقامها
.كند
در مقامي موسيقي محقق درويشي محمدرضا كه مقالهاي در
را او (مضمون به نقل) بود نوشته او درباره روزنامه همين
طبيعي محيط با و زده مافيها و دنيا به پا پشت كه پيري
بود ، همين و است كرده توصيف است ، بازي نظر در پيرامونش
بين در كه شاگردانش از هيچگاه بيماري ، وجود با او چه
كنند ، ياريش كه بود نخواسته بودند ، نيز پزشكان بعضي آنها
وقت.كرد مشاهده زندگيش در "كاملا ميشد را مالي ضعف اما
سرسبز زمينه در تا بيايد بيرون كردم ، خواهش او از رفتن
متواضعانه او و بگيرم او از يادگار به عكسي گندمش مزرعه
ترك كه را آنجا.ايستاد بيتكلف و آمد پسرش كمك به
كه اميد اين با داشتيم ، برايش سلامت آرزوي ميكرديم
او نظارهگر استاد ، سلامتي براي نيز نگران چشمهايي
.باشند
نوروزي عليرضا -كاووس گنبد
|