كارشناسان هشدار
بگيريم جدي را كسوف خطرات
پيرامون اسلامي تبليغات سازمان توصيههاي
آيات نماز و خورشيدگرفتگي پديده
ادبيات در خورشيدگرفتگي
هنري و فرهنگي مسابقههاي برگزاري ضوابط
شد تدوين
شهداي به افتخاري گواهينامه اعطاي
سوادآموزي نهضت بزرگسال
اعلام فرهنگيان سراسري آزمون ثبتنام زمان
شد
كارشناسان هشدار
بگيريم جدي را كسوف خطرات
پديده بيستم قرن كلي كسوف آخرين :علميفرهنگي گروه
آن ديدار براي بسياري مشتاقان كه است شگفتانگيزي
.نيست واقعيت همه اين اما ميكنند ، لحظهشماري
خارج و داخل در علمي مهم مراجع و مراكز گذشته روزهاي در
.دادهاند هشدار جزئي كسوف به نگريستن خطرات به نسبت كشور
كافي تعداد به حتي ما كشور در كه است حالي در اين
كامل ايمني بيننده به وجه هيچ به كه - مقوايي عينكهاي
.نيست مردم دسترس در -نميدهند
از نگراني كه است حاكي كشورها برخي از رسيده گزارشهاي
قرار توجه مورد جدي بهطور كسوف از ناشي چشمي ضايعات
بودن ناكافي و مدارس تعطيلي به توجه با.است گرفته
در مهمي نقش خانوادهها بخش ، ايمني عمومي اقدامات
كه آنجا تا دارند ، خود فرزندان چشمي ضايعات از پيشگيري
تا كردهاند اعلام تعطيل را چهارشنبه روز دولتها برخي
.كنند مراقبت خود فرزندان از خانه در والدين
نوجوانان و كودكان كه ميكنند جدي توصيه كارشناسان
به و كنند پرهيز كسوف به كردن نگاه از كامل بهطور
خوانندگان برخي.كنند بسنده پديده اين تلويزيون تماشاي
گروه با تماس در هستند خود فرزندان نگران كه نيز همشهري
بعد حداقل كه كردهاند مطرح را خواسته اين فرهنگي - علمي
مراقبت امكان تا شود اعلام عمومي تعطيل چهارشنبه ظهر از
.شود فراهم فرزندان از
ضايعات موجب زمينه اين در بياحتياطي كه است طبيعي
و درماني مراكز "احتمالا و شد خواهد چشمي برگشتناپذير
را مراجعان انبوه به سريع پاسخگويي توان نيز پزشكي
.داشت نخواهند
فيلترهاي بدون وجه هيچ به كه است اين ما جدي توصيه
رصد و نكنيد نگاه خورشيدگرفتگي به استاندارد
تنها .كنيد واگذار مجهز پژوهشگران به را خورشيدگرفتگي
يك حدود همان خورشيدگرفتگي ، به نگريستن براي مناسب زمان
.است كامل كسوف دقيقه
پيرامون اسلامي تبليغات سازمان توصيههاي
آيات نماز و خورشيدگرفتگي پديده
اطلاعيهاي طي اسلامي تبليغات سازمان :فرهنگي علمي گروه
از كه خورشيدگرفتگي پديده وقوع هنگام را آيات نماز احكام
خاطر ميپذيرد ، صورت مرداد بيستم تا 27/17 ساعت 9/15
ركعت دو آيات نماز :است آمده اطلاعيه اين در.كرد نشان
كه است چنين نيز آن دستور.دارد ركوع ركعت 5 هر كه است
خوانده تمام حمدوسوره يك تكبيرتالاحرام نيتو از بعد
حمدوسوره دوباره ركوع از بعد .ميروند ركوع به و شده
سپس و مرتبه تا 5 ميروند ركوع به دوباره و شده خوانده
سپس .ميشود انجام سجده دو پنجم ركوع از برخاستن از بعد
آورند جا به اول ركعت مانند را دوم ركعت و برخيزند بايد
.ميدهند سلام و تشهد آخر در و
ادبيات در خورشيدگرفتگي
دارد ، را آن ديدن شانس كه فردي زندگي در كامل كسوف ديدن
بر پديده اين شكوه و زيبايي.است نشدني فراموش وقايع از
و شعرا و هنرمندان حساس ذهن به رسد چه دارد ، تاثير همگان
را ذهن روشن ، روز در عالمتاب آفتاب شدن مخفي.نويسندگان
ميشود رهنمون نور بر ظلمت موقتي پيروزي از نمادسازي به
.است ظلمت بر نور نهايي پيروزي خورشيد آمدن بيرون سپس ، و
باشكوه تاج الماس ، انگشتري بيلي ، دانههاي حلقوي ، كسوف
همه ميشود ، ديده كامل كسوف زمان در فقط كه خورشيد
همين به و ميكند ، تسخير را ذهن كه است زيبايي پديدههاي
را كسوف نويسندگان و هنرمندان از بسياري كه هست نيز سبب
.كردهاند خود آثار مايه دست
ايران ادب در كسوف
آشنا آن اصطلاحات و نجوم فن با ايران شعراي از بسياري
پديدههاي به اشاراتي خود شعرهاي در گاه و بودهاند
.دارند نجومي
قديم شعر در كرات به نيز گرفتگي ماه و خورشيدگرفتگي ذكر
.است آمده ايران
روشنايي را جهان ماند كجا
راس عقده اندر افتد خورشيد چو
از يكي در ماه و خورشيد گرفتن قرار به است اشاره كه
.است خورشيدگرفتگي وقوع شرط كه (عقدهالراس) گرهها
:ميگويد پيكر هفت در نظامي
سياه اژدهاي چو دودي ديد
ماه گرفتن در برآورده سر
توسط ماه شدن بلعيده قديمي اعتقاد به است اشارهاي كه
.اژدها
:است آورده مخزنالاسرار در نظامي همچنين
زمين از شده روي سيه كه مه
چنين نكرده رسواش تو تشت
براي زدن تشت خرافي رسم و گرفتگي ماه به است اشارهاي كه
معني به تشت افتادن مثل به اشارهاي نيز و گرفتگي رفع
.دارد شدن رسوا
آمده است ، شاعر اين از ديگري كتاب كه مجنون و ليلي در
:است
بود گرانبها گوهري گرچه
بود اژدها دهان به مه چه
ماه آن و خورشيد آنچنان دريغا
ناگاه افتاد خسوف در كزينشان
كه افسانهاي اژدهاي و گرفتگي ماه به اشارهاي هم باز كه
.دارد ميبلعد ، را ماه
رايج ، نظر خلاف بر كه كنيم توجه نكته اين به است جالب
و است نميرفته كار به گرفتگي ماه براي فقط كسوف اصطلاح
اصطلاحات دوياين هر از اشعارشان در شعرا كه ميبينيد
استفاده ماهگرفتگي براي هم و خورشيدگرفتگي براي هم
.ميكردند
ستم در زمانه رسم از شكايت كه غزلي در فريومدي ابنيمين
:ميگويد ميكند ، هنر اهل بر
روزگار نيست دلم كام به دوستان اي
بود هنر اهل دشمن زمانه آري
ليك بيشمار بود ستاره آسمان بر
بود قمر و شمس دل بر كسوف رنج
اجرام از خيلي كه چرا است ، شاعرانه مبالغه البته كه
اثر در است ممكن گرفتگي اينميشوند گرفتگي دچار آسماني
ديگري اجرام يا باشد ، ماه و خورشيد پشت در گرفتن قرار
"اختفاء" پديده اين به كه شوند آنها شدن ديده مانع
بينصيب "كسوف رنج" از نيز ديگر اجرام يعني.ميگويند
.نميمانند
در اژدها توسط ماه شدن خورده افسانه به اشاره با خاقاني
:ميگويد گرفتگي ، موقع
داد رضا عمل آن كردن بر
داد اژدها دهان به را مه
:ميگويد ديگر جاهاي در يا و
ماه هفته دو آن گذشت هفته چهار مه از
گذاشتي چون نهان خاك خسوف زير
خسف آيت است دگر سال دو كه گوئي چند
يابم خراسان به رحمان رافت را دفع
دو در ماهگرفتگي يا خورشيد پيشبيني منظور "ظاهرا كه
.است ديگر سال
:است آورده تحفتالعراقي كتاب در خاقاني ، همچنين
ليكن رونده دلش است ماهي
ايمن كلف و خسوف نقش از
:ميگويد عنصري
جعد ز مهت طرف شده منخسف كه گفتم
نقاب غاليه از مه نيست خسوف گفتا
:ميگويد انوري
پس زين ار سقفش آسيب از ماه
است معذور سپهر بر نگذرد
سال همه او ظل مخروط ز كه
است رنجور و كسوف از است خايف
:ميگويد ساوجي سلمان
ميگيرد تاب ماه رخت آفتاب ز
ميگيرد آفتاب تو طلعت ماه ز
به اشارهاي ماهتاب و تاب و ماه الفاظ با بازي جز به كه
از ماه گرفتن نور البته و ماه از ناشي گرفتگي آفتاب
.دارد خورشيد
:است آورده معنوي مثنوي در مولانا
وقوف بي زر ميدهد ميشمارد
خسوف آيد و گردد خالي كه تا
آفتاب نيم بود كمتر گنه چون
تاب نور نيمي و نيمي منخسف
:است آمده چنين قاجار ، شاه فتحعلي به منسوب شعري در
زغالي گرد نشسته مسگر بچه روي به
است گرفته ماه كه ميرسد فلك به مس صداي
به را مسگري كوره زغال گرد و ماه به را مسگر بچه صورت كه
كار صداي و گرفتگي ماه به را ماجرا اين كل و زمين سايه
.است كرده تشبيه خسوف زدن تشت به را مسگران
جهان ادبيات در كسوف
.است بوده مكرر كسوف به اشاره نيز جهان ادبيات عرصه در
:ميگويد باستان يونان شاعر اشيل
بربست اميد نبايد كاري هيچ از
دانست نبايد ناممكن را كاري هيچ
نيست خارقالعاده چيزي هيچ
المپيها پدر زئوس كه چرا
كرد تبديل شب به را روشن روز
كرد پنهان را آفتاب درخشان نور
شدند هراس در مردمان و
آوريل 648 كسوف 6 به اشاره اشيل شعر اين كه ميشود گفته
.دارد ميلاد از قبل
بخشي در قرن 17 انگليسي شاعر (John Milton) ميلتون جان
:ميگويد گمشده بهشت خود معروف اثر از
برآمده تازه خورشيد كه سان آن
مياندازد ديده گرفته غبار افق بر
ميكند ، نمايان كمنور كسوفي در ماه پشت از را پرتواش و
از ترس و مردم دل بر هراس فاجعه ، سپيدهدم سان همان
.ميسازد پريشان را آنان و ميكند مستولي شاهان بر تغيير
اهل يانكي نام به كتابش در (Mark twain) تواين مارك
هنك.ميگيرد بهره كسوف از شاه ، آرتور دربار در كنهتيكت
مرموزي نحو به داستان اين قهرمان (Hank Morgan) مورگان
وسطي قرون انگليس به و ميگردد باز عقب به تاريخ در
تا ميبندند چوبي تير به و ميكنند دستگير را او.ميرسد
به است ، مطلع خورشيدگرفتگي وقوع از كه او.بزنند آتش
جادويي قواي داراي كه ميدارد اعلام خود كنندگان گرفتار
.كند تيره را خورشيد ميتواند و است
مردم.ميپوشانيد را خورشيد قرص روي تدريج به سياهي لبه"
خود بر غيرمعمول سرد نسيم از و ميزدند فرياد ترس از
"...آمدند بيرون ستارگان...ميلرزيدند
را روشن روز دوباره كه ميدهد وعده آنها به مورگان
شاه آرتور.كنند آزادش كه آن شرط به آورد ، خواهد برايشان
تواين مارك.بازميگردد خورشيد البته و ميكند موافقت
البته كه ميكند ذكر سال 528 ژوئن را 21 كسوف اين تاريخ
چه و تاريخ آن در چه كسوفي چنين و است ادبي خيالپردازي
.است نداده روي تاريخ ، آن حوالي
ادبيات عرصه در خورشيدگرفتگي به اشاره معروفترين شايد
ميلو و تنتن مجموعه از خورشيد معبد داستان كه كودكان
داستان همين از اقتباسي است ، هرژه بلژيكي نويسنده نوشته
با تنتن مشابه ، داستان در كه چرا.باشد تواين مارك
كامل خورشيدگرفتگي مورد در روزنامه طريق از كه اطلاعاتي
سرخپوستان دست از را خود رهايي وسيله ميآورد ، دست به
.ميكند فراهم
داستان در روس نويسنده (Anton Chekhov) چخوف آنتوان
در را خورشيدگرفتگي وقوع جريان "خطرناك آدمهاي" كوتاه
از انتقاد بهانه قرن 19 روسيه كوچك شهرهاي از يكي
به رو دانش و علم با همگامي در روس مردم عقبافتادگي
"ناشناسي" اشخاص داستان اين در.است كرده اروپايي گسترش
سفر شهري به (علمي وسائل) "عجيب" وسايل با (دانشمندان)
:ميسازند آماده كسوف ديدن براي را خود تجهيزات و ميكنند
بدبختي واقعه ، اين از كوتاهي زمان مدت گذشت از پس..."
.داد روي بود ، نشده ديده نظيرش تاريخ اين تا كه عظيمي
تاريك دارد آسمان و زمين كه كرديم مشاهده تدريج به همه
و گذاشت زمين روي بر را لوله خارجي شخص كه موقعيميشود
را سياهرنگ شيشه و نمود يادداشتي خود دفترچه در عجله به
رسيد ما گوش به دلخراشي صداي جمعيت ميان از گرفت دست به
:ميزد فرياد كه
.ميشود سياه دارد خورشيد آقايان -
مشاهده وقت آن و نمودند بلند را سرهايشان "فورا همه
روي به دارد ماهيتابه به شبيه شيئي "حقيقتا كه كرديم
.ميسازد جدا زمين از را آن و ميخزد خورشيد
را خورشيد نصف از بيش كه شدند متوجه شهر اهالي كه موقعي
كارهاي ادامه مشغول ناشناس اشخاص و گرفته فرا سياهي
به "فورا و نياورده طاقت هستند ، خود خطرناك و مرموز
تقاضاي و مراجعه ميدان ، پاس مامور پاسبان ولاسوف سركار
.كرديم كمك
مانع چرا نداريد؟ بينظمي اين به توجهي شما چرا سركار -
نميشويد؟ نفر دو اين خطرناك عمليات
محل جزو خورشيد دستور طبق.ندارم تقصير من آقايان -
.نيست من مسئوليت حوزه و ماموريت
انتظامات مسئولين بيعلاقگي و توجه عدم نتيجه در
انظار از خورشيد تمام كه ديديم چشم به زود خيلي بالاخره
به و شد چطور روز كه اين از.رسيد فرا شب.گرديد ناپديد
.بدهد اطلاعي ما به نميتوانست و نميدانست هيچكس رفت كجا
"...نمودند زدن چشمك به شروع ستارهها آسمان در
نعيميپور نفيسه
هنري و فرهنگي مسابقههاي برگزاري ضوابط
شد تدوين
آيتالله رياست به نشستي در فرهنگي انقلاب عالي شوراي
.كرد تصويب را هنري و فرهنگي مسابقات برگزاري ضوابط يزدي ،
ديني ، مسابقه هرگونه برگزاري ضوابط ، اين تصويب تاريخ از
اهداف متضمن بايد باشد ، عمومي صورت به كه وهنري فرهنگي
.باشد منطبق مصوبه اين باموازين و بوده هنري و فرهنگي
از پس مسابقه ، برگزاري متقاضي حقوقي و حقيقي اشخاص تمامي
يا بار يك براي اسلامي ارشاد و فرهنگ وزارت مجوزاز كسب
.كنند برگزار را مسابقه ميتوانند خاص ، زماني دوره يك
اين طبق نيز جمعي ارتباط وسايل و چاپخانهها نشريات ،
مربوط آگهي يا خبر هرگونه انتشار و چاپ از موظفند مصوبه ،
مجوز ارائه از قبل هنري و مسابقاتفرهنگي برگزاري به
.كنند خودداري اسلامي ، ارشاد و فرهنگ وزارت از لازم
شهداي به افتخاري گواهينامه اعطاي
نهضتسوادآموزي بزرگسال
پرورش ، و آموزش عالي شوراي توسط صادره راي طبق
راهنمايي ساله سه دوره تحصيلات پايان افتخاري گواهينامه
.خواهدشد اعطا سوادآموزي نهضت بزرگسال شهداي به تحصيلي ،
و شاهد مردمي ، مشاركتهاي معاونت عمومي روابط گزارش به
بزرگسال شهداي به است كرده موافقت شورا اين ايثارگر ،
در اسلام مقدس حريم از حراست در كه سوادآموزي نهضت
نايل شهادت رفيع درجه به اسلامي انقلاب از دفاع صحنههاي
سه دوره تحصيلات پايان افتخاري گواهينامه گرديدهاند ،
شود اعطا پرورش و آموزش وزارت توسط تحصيلي راهنمايي ساله
قانوني مزاياي از بتوانند لزوم صورت در آنها خانواده تا
.كنند استفاده آن
اين اجرايي دستورالعمل:است افزوده عمومي روابط اين
تاييد از پس و تدوين ايثارگران امور كل اداره توسط مصوبه
.شد خواهد اعلام پرورش و آموزش وزير
اعلام فرهنگيان سراسري آزمون ثبتنام زمان
شد
و كارداني مقاطع سراسري آزمون برگزاري و ثبتنام زمان
معاونت سوي از سال 78 در فرهنگي ناپيوسته كارشناسي
اعلام پرورش و آموزش انسانيوزارت نيروي و برنامهريزي
.شد
پرورش ، و آموزش وزارت عمومي روابط گزارش به
اختصاصي ، شرايط بر علاوه آزمون ، اين در داوطلبانشركت
رسمي كارگزيني حكم و وزارتخانهباشند اين دراستخدام بايد
.باشد ابلاغشده جاري سال ماه شهريور پايان تا آنان قطعي
آزمون در شركت متقاضيان از نام ثبت گزارش ، اين اساس بر
مردادماه شنبه 23 روز از فرهنگيان آموزشعالي سراسري
شهريورماه چهارم روزپنجشنبه اداري وقت پايان تا و آغاز
.داشت خواهد ادامه
آبان 78 را 14 آزمون برگزاري زمان پرورش ، و آموزش وزارت
روزهاي در مربوطه آزمون در شركت كارت:افزود و كرد ذكر
آزمون برگزاري طريقحوزههاي از آبانماه ، دوازدهم و دهم
.شد خواهد توزيع
از معادل يا و عمومي ديپلم فوق تحصيلي مدرك دارندگان
آموزش رشته در كشور عالي آموزش وموسسههاي دانشگاهها
شوراي معادل مدرككارداني دارندگان همچنين و ابتدايي
.شدند منع آزمون اين در شركت از پرورش ، و آموزش عالي
|