هگل دولت بنياد "من اراده"
مصلحت ساختن همساز دولت ، بنيادي وظيفه هگل ، ديدگاه از *
.شود نگهداشته فرد آزادي حق بدينگونه ، تا است عام و خاص
جامعه و دولت شدن يكي مستلزم وظيفهاي چنين شدن عملي
آنها جدائي نه است ،
اشاره
مدني جامعه كنترل براي مشخص ابزار دو هگل ، انديشه در
اتحاديه -مردم 2 حامي نيروي يك ايجاد -ميشود 1 ارائه
در رقابتآميز فعاليتهاي و وحدت حفظ جهت دو اين صنفي ،
جامعه يافته سازمان مصالح از دفاع همچنين و طبقات ، درون
نظريههاي مهمترين از يكي است ، ضروري دولت برابر در مدني
كننده تعيين ويژگي هگل نظر از است ، دولت به مربوط هگل
و است شخصي آزادي و مالكيت از حمايت و امنيت مدني ، جامعه
مصلحت تشخيص يعني وظيفه اين اما.است آن غايت فرد ، مصلحت
وظيفه هگل ، ديدگاه از.است شده گذاشته دولت عهده بر
اگر و است عام و خاص مصلحت ساختن همساز دولت ، بنيادي
راستين همبستگي يك خود خودي به اجتماعي و اقتصادي سامان
دولت وجود براي هدفي كند ، ايجاد "من اراده" براساس را
كه هگل انديشه به دارد نگاهي زير مقاله.نميماند باقي
.گذرد مي نظرتان از
مقالات گروه
براين را فرض دموكراتيك ، سياسي فلسفه سنت با همطراز هگل
قانون كه اوست و است اصلي قانونگذار آزاد فرد كه ميگيرد
از را او فرض اين ضمن ، در اما ميكند ، اهداء خود بر را
از حمايت" در قانون كه نميدارد باز نكته اين گفتن
.ميپذيرد تحقق "دادگستري طريق از و مالكيت
را هگل مالكيت ، حكم و قانون حكم اساسي پيوستگي به بصيرت
آيين از جانشينانش ، و لاك برخلاف كه ميدارد وا
پيوستگي همين دليل به قانون.گذارد فراتر پا ليبراليستي
براي يكپارچگي مرحله فرجام نميتواند مالكيت ، حكم با
را آن واقعي كليت نميتواند همچنين و باشد مدني جامعه
و نيرومندتر نيروي با بايد قانون روي ، اين از.نمايد باز
بر صريحتر و مستقيمتر بتواند تا گردد تكميل سختگيرتري
.دهد نيرو اين به را جايش حتي كه چندان كند ، حكومت افراد
.ميشود پديدار پليس نيروي بدينسان
استبداد كه آييني ويژگيهاي از بسياري با هگل پليس مفهوم
اجتماعي و سياسي زندگي بر تحميلياش مقررات توجيه براي
در تنها نه استبدادي پليس.دارد مطابقت ميبرد كار به
آزادي تنها نه و ميكرد دخالت توزيع و توليد فراگرد
ولگردي و فقر قيمتها ، بر و مينمود محدود را سود و تجارت
كه كجا هر در را فرد خصوصي زندگي بلكه ميكرد ، نظارت
.داشت نظارت تحت تاثيرگذارد ، عمومي آسايش بر ميتوانست
نشان پليس ، كاركرد درباره هگل گفتههاي روي ، هر به
بهويژه ميگذارد ، فراتر پا رايج آيين از او كه ميدهد
مدني جامعه رشد به رو تعارضهاي ميكند تاكيد كه آنجا در
مصالح از ناشي كور مرج و هرج دچار را اجتماعي ارگانيسم
آشفتگي ، اين بر نظارت براي و است ساخته خودخواهانه
مبحث همين در درست.دارد ضرورت قدرتمند نهاد يك استقرار
را ملاحظاتش نافذترين و پرآوازهترين هگل كه است پليس
بپيمايد ، بايد مدني جامعه كه كنندهاي نابود مسير درباره
كه ميگيرد نتيجه ملاحظات همين در او.ميدهد دست به
كشيده حدودش فراسوي به خود ديالكتيك براثر مدني جامعه"
بيرون خودكامه و مشخص جامعه يك صورت از و ميشود
(1)".ميآيد
مدني جامعه فزاينده تعارضهاي محصول پليس هگل ، عقيده به
او.است آمده پديد ها تعارض همين چارهگري براي و است
تحت كار" آن ، در كه ميگيرد نظر در را نهايي موقعيتي
امر اين كه بود معتقد او "شد خواهد تنظيم اداري مقررات
است ، آن مستعد مدني جامعه كه را "خطرناكي طغيانهاي"
اجتماعي سازمان يك ديگر سخني به ".ميدهد تسكين و تخفيف"
اجتماعي كشمكشهاي" تا ميگذارد باقي كمي فرصت توتاليتر
".شوند تعديل ناخودآگاه ضرورت يك با و خود خودي به
نظامناپذيري كه بود اين ساخت مطرح هگل كه ديگري روش
صنفي اتحاديه با يعني ديگري ، نهاد با بايد را مدني جامعه
كه است اقتصادي سياسي ، واحد يك اتحاديه اين كرد ، مهار
و مصالح به بخشيدن وحدت -دارد1 دوگانه كاركردي
مصالح از دفاع -و 2 طبقات درون در رقابتآميز فعاليتهاي
.دولت برابر در مدني جامعه يافته سازمان
آن هدف اما ميكند ، عمل دولت نظارت تحت صنفي اتحاديه
كار ، و سرمايهاست صنعت و بازرگاني علايق از پاسداري
ميكنند پيدا تلاقي اتحاديه در كننده مصرف و كننده توليد
خاص مصالح آن ، در كه است جايي همان صنفي اتحاديه و
با كه چندان ميشوند ، تطهير محض خودخواهي از اقتصادي
.يابند تناسب دولت كلي سامان
قسمت تا مدني جامعه به مربوط قسمت از صنفي اتحاديه مبحث
.دارد ادامه دولت ، به مربوط
.است متمايز و جدا جامعه از "لزوما دولت
مالكيت از حمايت و امنيت" مدني ، جامعه كننده تعيين ويژگي
. است آن فرجامين غايت فرد ، مصلحت و است "شخصي آزادي و
ديگر شيوهاي به و دارد جداگانهاي "كاملا كاركرد دولت
همان مطلق ، معناي به وحدت".ميكند برقرار ارتباط فرد با
.است "دولت هدف و راستين محتواي
.است كلي عامليكپارچهكنندهدولتنهجزئي ، بلكه
دولت ، در ".رابگذراند كلياي زندگي" دولت در فردميتواند
مصلحت با فرد ، جزئي زندگي شيوههاي و فعاليتها ارضاءها ،
شناساهاي دولت ، اصول و قوانين.ميشوند تنظيم همگاني
عنصر كه شناساهايي ميكنند ، هدايت را آزاد و انديشنده
اراده و عقلي دانش ذهن ، بلكه طبيعت ، نه آنها تشكيلدهنده
ذهن" را دولت هگل كه است معني همين به.است همبسته افراد
.ميخواند "عيني
خود دوام براي مدني ، جامعه كه ميآفريند را ساماني دولت
نظام".نيست وابسته جزئي نقشهاي و نيازها كور ارتباط به
زندگي از خودآگاهي طرح گونه به دولت ، در "نيازها
مصلحت زمينه در انسان مستقل تصميمهاي با كه درميآيد
بر دال ميتوان را دولت بنابراين ، ميشود ، نظارت همگاني ،
.گرفت "آزادي تحقق"
مصلحت ساختن همساز دولت ، بنيادي وظيفه هگل ، ديدگاه از
.شود نگهداشته فرد آزادي حق بدينگونه ، تا است عام و خاص
است ، جامعه و دولت شدن يكي مستلزم وظيفهاي چنين شدن عملي
وجود جامعه در فرد مصالح و نيازها زيرا آنها ، نهجدائي
پديدار فردي زندگي بر حاكم اجتماعي فراگردهاي در و دارند
.ميمانند باقي و ميشوند
.ندارد (مطلق معناي به همبستگي) جز هدفي دولت هگل ، نظر به
خود خودي به واجتماعي اقتصادي سامان اگر سخن ، ديگر به
دولت براي هدفي ديگر كند ، ايجاد را "راستين همبستگي" يك
.نميماند جاي به
نظر در مدني جامعه گونه به را جامعه هگل ، روي هر به
.نيست "مطلق همبستگي" يك كه جامعهاي همان يعني ميگرفت ،
را جامعه كه بود واداشته را هگل ديالكتيك ، انتقادي خصلت
.ببيند همينگونه
آن ذاتي نفي برحسب را موجود واقعيت ديالكتيك ، روش
نظر در آنها دگرگوني پرتو در را واقعيتها و درمييابد
.است تاريخي مقوله يك دگرگوني.ميگيرد
آزادي و خرد تحقق براي مادي مبناي آن ، در كه زمانهاي
مدني جامعه خرد اما است ، مدني جامعه آن از آمده ، فراهم
براثر آن آزادي و شده تعريف اقتصادي فراگرد كور ضرورت با
اين با.است گشته منحرف خصوصي ، رقابتآميز مصالح رقابت
راستي به همبستگي يك براي زيادي چيزهاي جامعه همين همه ،
را فرد ناپذير جدائي حق مدني جامعه:دارد معقول و آزاد
آنها ساختن برآورده وسايل و بشري نيازهاي ميكند ، تصديق
و ميبخشد سازمان كار تقسيم امر به ميدهد ، افزايش را
مصالح از بايد را عناصر اينميدهد پيشرفت را قانون حكم
نظام برفراز كه نمود واگذار قدرتي به و كرد جدا خصوصي
ايستاده ويژهاي والاي درپايگاه و مدني جامعه رقابتآميز
گونه به را دولت هگلاست دولت همان قدرت ، اين.باشد
تنها افراد ، " درآن ، كه ميبيند "خودمختاري و مستقل قدرت"
گرچه.ميآيند شمار به "جهان در خداوند سير از لحظههايي
در اما ميپنداشت ، گونه اين را دولت واقعي ذات هگل
با كه ميكرد توصيف را دولتي نوع همان تنها واقعيت ،
(2).بود سازگار مدني جامعه
فاشيست دولت يك با همطراز وجه هيچ به هگل دولت هرروي ، به
باز را اجتماعي تحول از سطحي فاشيست دولت يك.نيست
يعني بپرهيزد ، آن از بايد هگل دولت كه مينمايد
.كل مصلحت بر خاص مستقيممصالح و توتاليتر فرمانروايي
نظر به ميكند؟ حكومت كسي چه نام به هگل نظر مورد دولت
جديد ، دولت ذات".او راستين مصلحت و فردآزاد نام به هگل ،
.است "افراد بارفاه و جزئي كامل آزادي با كلي وحدت
در كه است اين در نو جهان و كهن جهان ميان اصلي اختلاف
سوي از نبايد بشري ، زندگي بزرگ مسائل درباره دومي ، جهان
بايد تصميم اين بلكه شود ، گرفته تصميم مافوق مرجع نوعي
اين".گردد اتخاذ انسان آزاد "ميكنم اراده من" سوي از
بزرگ ساختمان در بايد را خود خاص سهم..ميكنم اراده من
فرد كامل تحول دولت ، اين بنيادي اصل ".باشد داشته دولت
و دانش" بايد آن سياسي نهادهاي همه و دولت ساختمان.است
(3).كند بيان را "افرادش اراده
اسديانپور امين
منابع فهرست
نقره ، نشر ثلاثي ، محسن ترجمه هگل ، فلسفه بنيادهاي -1
صفحه 221
همان -2
صفحه 225 همان -3
انديشه تازههاي
|
وصال خيال
بقايي محمد :بهكوشش /لاهوري محمداقبال حجاز ارمغان شرح
288/نسخه هزار /اول ، 1378 چاپ /مشكوه انتشارات /(ماكان)
.تومان 950/رقعي صفحه ،
كه است لاهوري اقبال از دوبيتيهايي شامل حجاز ، ارمغان
اين اقبال.اوست رسول و حق به عشق آنها ، اصلي مضمون
از پس كتاب و سروده حياتش روزهاي آخرين در را دوبيتيها
.اردوست زبان به كتاب آخر ربع.است يافته انتشار او فوت
حجاز ، ارمغان فارسي دوبيتيهاي بر است شرحي كه حاضر ، كتاب
كه گرفته خود به وصال خيال عنوان آنرو ، از و
ظاهري از كتاب.باشد شاعر نيافته تحقق آرزوي نشاندهنده
خوبي به آن در كتابسازي اصول و است برخوردار پيراسته
.است شده رعايت
شكسپير آثار بررسي
:ترجمه /فرانكس فيليپ و استفن مارتين :نويسندگان
تابستان اول ، چاپ /مشكوه انتشارات /شبيري شرارهسادات
.تومان 950/وزيري صفحه ، 273/1378
آموزشي نيازهاي تامين منظور به شكسپير ، آثار بررسي
تك تك ميخواهند كه است شده طراحي دانشجوياني
مورد كلي طور به او آثار بافت در را او نمايشنامههاي
به وي آثار از توصيفي با كتاب اين.دهند قرار ارزيابي
همه از كوتاهي و نقادانه تحليل و تجزيه همراه
كل براي مطالعه زمينه عنوان به بايد كه وي نمايشنامههاي
در شكسپير" كتاب پايان در.است آمده شود ، خوانده مجموعه
به شكسپير مكتوب آثار تبديل نحوه از گزارشي "تئاتر صحنه
.است آمده تئاتر صحنه براي جذاب و زنده محصولي
نمايشنامههاي از بعضي كتاب اين در كه ، آن افزودني نكته
هيچ هنوز كه است گرفته قرار بررسي و نقد مورد شكسپير
ميتوان آنها جمله از كه نيست موجود آنها از فارسي ترجمه
به اندازه" و "طوفان" ،"هيچ براي بسيار هياهوي" به
ترجمه صرافت به ترجمه اهل است اميد كه كرد اشاره "اندازه
علاءالدين دكتر قبل سال چند اگرچه بيفتند ، نيز آثار اين
اما برآمد ، شكسپير آثار مجموعه ترجمه درصدد پازارگادي
توسط آن از جلد دو تنها و نرسيده انتها به كار اين
.شد منتشر سروش انتشارات
(ايران معاصر تاريخ تخصصي فصلنامه) ايران معاصر تاريخ
ايران معاصر تاريخ مطالعات موءسسه :امتياز صاحب
بهار 1378 نهم ، شماره سوم ، سال
ازجمله مذكور فصلنامه ايران ، معاصر تاريخ زمينه در
موضوعات عرصه در بررسي و بحث به كه است تخصصي نشريات
مقالات شماره اين در.ميپردازد سياسي و اجتماعي فرهنگي ،
ميرزا عبدالحسين ش ، ايران 231320 در مهاجر لهستانيهاي
موءسسات رقابت ;اول جهاني جنگ و انگليسها فرمانفرما ،
مناطق و خليجفارس منطقه در يكديگر با انگلستان تجاري
مكتب يا تاريخيگري هجدهم ، و هفدهم سدههاي در مجاور
ديگر بخشهاي در همچنين.است رسيده بهچاپ تاريخ اصالت
و كتاب خاطرات ، و گفتوگو اسناد ، عبارتنداز كه كتاب
موضوعات و مطالب اخبار و گزارش ديگر ، نگاهي كتابشناسي ،
.ميخورد بهچشم متنوعي
(فصلنامه) خاورميانه
استراتژيك مطالعات و علمي پژوهشهاي مركز :امتياز صاحب
خاورميانه
بهار 1378 يك ، شماره ششم ، سال
كه است تخصصي و معتبر نشريات از خاورميانه فصلنامه
و بحث به را خاورميانه منطقه به مربوط مختلف موضوعات
قالبهاي در متنوع مطالب شماره اين در.ميگذارد بررسي
در نفت قيمت كاهش سياسي عواقب".است شده طرح متفاوت
اردبيلي ، كاظمپور حسين حضور با است ميزگردي "خاورميانه
و غنينژاد موسي شهابي ، سهراب سريعالقلم ، محمود
ملي امنيت سياست" مقالات ، بخش در.هاشمي ابوالقاسم
يا امنيتي رژيم:فارس خليج" ،(لطفيان سعيده) "اسراييل
و شرق به ناتو گسترش" (احمديان قدرت) "امنيتي معضل
در جهاني بانك ديدگاه" و (موسوي حسين سيد) "خاورميانه
موضوعات (فرهي فريده) "خاورميانه اقتصادي شرايط مورد
اسناد ، بخشهاي مقالات و ميزگرد بر علاوهميباشند مطرح
رسيده چاپ به رويدادها گزيده و كتاب نقد و معرفي گزارش ،
.است
|
|