خسارات و تعميرات هنري ، آثار
تصاوير قالب در جوانان مسايل
عكس بخش در كننده شركت عكسهاي اسامي
ايران
سينماي جشن سومين
خسارات و تعميرات هنري ، آثار
دادگاه" و "آخر شام" دوتابلوي پاكسازي و تعمير مناسبت به
"الهي عدل
مخارج صرف و استادانه كوشش و تلاش سالها از پس :اشاره
تاثيرات از داوينچي لئوناردو اثر "آخر شام" نقش سنگين
و جمعيت ازدحام و زيست محيط آلودگي زمان ، گذشت مخرب
جاري ماه اوايل از "مجددا و شد پاكسازي بازديدكنندگان
.گرفت قرار كلاسيك هنر شيفتگان ديد معرض به ميلادي
و پارچه روي بر چه قديم اساتيد نقاشيهاي تعمير و پاكسازي
و ماهرانه تكنيك كمك به است مدتي كه گچي ديوارهاي چه
مورد است ، گرديده متداول شيميايي داروهاي و نوين ابزار
زبان آلماني مجله سبب بدين و نيست صاحبنظران همگي تاييد
دادگاه" تابلوي پاكسازي و تعمير درباره نظريه دو فوكوس
(واتيكان) سيكستينا محراب در آنجلو ميكل اثر "الهي عدل
.است كرده درج را
شاهكار "الهي عدل دادگاه " سال 1994 آوريل نهم روز در
هم روي كه تعمير و پاكسازي از پس آنتونيوني آنجلو ميكل
مذهبي آثار دوستداران ديد معرض به انجاميد طول به سال 14
و نشر اجازه و فيلمبرداري و عكس امتياز حق.شد گذارده
و يكصد وسعت به ديواري بر كه نقاشي اين تصاوير تكثير
.T.V وي.تي.ان تلويزيوني شبكه را شده ترسيم مترمربع هشتاد
خريداري دلار ميليون سه قيمت به و معين مدتي براي ژاپن N
توسط فيلمبرداري و عكس دليل همين به و است كرده
.ميباشد ممنوع بازديدكنندگان
واتيكان كليساي سقف بر "جهان آفرينش" نقاشي آنجلو ميكل
اين نهايي مراحل و كرد شروع ميلادي سال 1512 در را
و دستيار از استفاده بدون و تنهايي به را هنري شاهكار
پاپ درخواست به كه بعد سال ولي 24.رساند پايان به شاگرد
با 000/120 برابر دوكات سالانه 1200 دستمزد با سوم پل
محراب "الهي عدل دادگاه " نقاشي آلمان كشور كنوني مارك
كه) آمادوري -فرانسيسكو كرد ، آغاز را واتيكان سيكستيناي
تمام در ميشود ناميده "اوربينو له" زادگاهش شهر خاطر به
و همراه (انجاميد طول به نقش كشيدن كه سالي پنج مدت
هزينه شاگرد و استاد اجرت بر علاوه پاپ.بود وي دستيار
نيز را نقاشي نياز مورد ديگر مواد و اصيل رنگهاي گزاف
.كرد پرداخت و تقبل
وي.است راضي كار نتيجه از كولالوچي -لوئيجي جيان آقاي
عهده به را نقش پاكسازي گروه سرپرستي و است ساله كه 69
و دست حركت هر تابلو كردن پاك هنگام در":ميگويد داشته
.ببينيم روشني به ميتوانستيم را ميكلآنجلو قلمموي
كه زماني خصوص به است زياد شاگرد و استاد كار تفاوت
آزادي يا و نميديده استاد نظارت تحت را خود "اوربينو"
خواندن.است شده ضعفي نقاط موجب ميآورده ، دست به عمل
نبوده خودش تاييد مورد "حتما وضوح اين به ميكلآنجلو دست
برده بين از را اثر اين اوليه طرحهاي حتي هنرمند زيرا
اين اوليه پيشنهادات و مقدمات درباره مدركي هيچ و است
كه دارد احتمال نميگردد ، يافت واتيكان بايگاني در نقاشي
.شود آگاه نوآوريهايش و رموز از كسي نميخواسته وي
پس رنگها درخشندگي و بودن زل درباره منقدين كه را ايرادي
"جهان آفرينش" نقاشي كه زماني ميگيرند ، ما از پاكسازي از
هميشه كه شمعها دود آلودگي از را واتيكان محراب سقف بر
زدوديم ميباشند كردن دود و سوختن حال در مكان اين در
مورد نميتوانند درخشنده رنگهاي اين كه گرفتند ما از نيز
دو هر در.ميشود تكرار همان اينك و باشند استاد تاييد
.است يكي هم نقاش و است يكي رنگها تركيب تابلو
هشتاد و يكصد وسعت به ديواري كه "الهي عدل دادگاه"
.است بينقص و مذهبي نقاشي شاهكار است پوشانده را مترمربع
ضعف احساس اعظم قاضي كبرياي مقابل در فقط آنجلو ميكل
بارها كه است مشخص.است داشته مسئله وي ترسيم در و نموده
را سينه قفسه پرداخته وي تصوير تصحيح و تكميل به بارها و
همچنين.است آورده پايينتر را راست دست و كرده فراختر
سيصد اواست كرده برطرف را نقائص و تكميل را چپ پاي
ديوان در و رستاخيز روز در همگي كه را تابلو ديگر شخصيت
كشيده تصوير به زيبايي كمال در و برهنهاند الهي عدل
.است رسانده اتمام به براحتي و استادانه شدهاند ،
اين در كه چهارم پل) پاپ فرستاده جواب در آنجلو ميكل
رعايت درخواست كه (است نموده جلوس واتيكان تخت بر فاصله
پدر":است گفته داشته استاد از را ادب و حرمت بيشتر
مسيحيت جهان از را هرزگي و فساد و بيحرمتي روحاني
كار نقاشي در وادب حرمت رعايت و افراد پوشيدگيبردارند
."جبران قابل قلممو حركت چند با و است سادهاي
دانشگاه هنر تاريخ استاد "بك -جيمز" ديگر ، سويي از
نمودن پاك و بازسازي و تعمير درباره "نيويورك" كلمبيا
:ميكند نظر اظهار چنين هنري آثار
"سيكستينا محراب" نقش پاكسازي كه است اين بر من اعتقاد"
نيز نگرانيهايم و است شده آن تعمير غيرقابل صدمات باعث
مورد در نگارش و تاليف و تحقيق و تجربه سال سي پايه بر
نتيجه و نقشها گونه اين از علم و شناخت هنري ، آثار تعمير
زمان شرايط انعكاس همچنين.آنهاست پاكسازي و تعمير
براي.ميشمارم مهم بسيار نيز را هنري آثار بر پاكسازي
انجام حتي 1984 يا و سال 1974 در كه تعميراتي مثال
عالي حتي و خوب بسيار زمان آن شرايط در و پذيرفته
.ميشود شناخته مردود و قبول غيرقابل اينك شده ارزيابي
همينطور خطوط و حجم روشن ، سايه و رنگ درباره ميخواهم من
.كنم صحبت يك به يك اثر اين آناتومي
و شدهاند پديدار نقش پاكسازي از پس كه رنگهايي:رنگ
"واقعا گرفته انجام هم گستردهاي تبليغات آنها درباره
مورد اين در هستند؟ آنجلو ميكل نظر مورد رنگهاي همان
كه مانده جاي به نابغه استاد از مستند و كتبي نامه چندين
و است بوده مخالف "كاملا درخشنده و تيره و قوي رنگهاي با
كاستن براي "مجددا را رنگها روي پاياني مرحله در هميشه
هنگام كه است مهم نهايي پوشش همين.ميپوشاند آنها شدت
و كردهاند پيدا شدت رنگها و شده پاك تابلو آلودگي زدودن
.است نبوده استاد تاييد مورد كه درآمدهاند رنگي به
كدام اينكه و يكديگر با سايه و نور ارتباط:روشن و سايه
"كاملا كرده ، پيدا برجستگي ديگر قسمت به نسبت اثر از بخش
ديگري مفهوم گذاشتن نور مقابل در را نور.است شده تخريب
جلب "شديدا مطلب دو اين فرق.روشن و سايه بازي تا دارد
در و تضعيف را حجم و روشن سايه تابلو نظافت ميكند ، توجه
كه بوده همينها "اتفاقا.است برده بين از قسمتها بعضي
.است بوده بخشيده برجستگي و فرم اشخاص بدن به
تعمير و پالايش از پس "الهي عدل دادگاه " نقاشي:حجم
مسيح حضرت پاهاي به مثال براي.است گرديده مسطح "كاملا
فراموش آيانيست برجستگي و عمق داراي ديگر كنيد توجه
با را هنر اين و بوده پيكرتراش آنجلو ميكل كه كردهاند
محراب" تابلوي در ميكرده؟ منتقل نقاشي به مهارت
تبديل عادي صورتگر يك به هنرمند پاكسازي از پس "سيكستينا
.نيست اثري وي نقاشي در بعدي سه هنر از كه شده
پيدا تغيير شخصيتها محدوده و مرز:مرزبندي و خطوط
خطوط را اعضا و پيكرها آنجلو ميكل نقوش دركردهاند
و محو صورت به قسمتها بعضي حالا.كردند مي محدود و مشخص
تابلو زدودن از پس) واضح و روشن جاها بعضي و مانند سايه
.ميشوند ديده (آلودگي از
بدن به مثال براي.كردهاند پيدا تغيير اندامها:آناتومي
و نيست ماهيچهاي قبل مانند ديگر كنيد توجه مسيح حضرت
.ميرسد نظر به ناقص مجسمهاي يا و تمام نيمه اثري مانند
دم جديد آنجلوي ميكل از تعمير از پس كه من نظرات مخالفين
عكسهاي خوب بسيارخواستهاند محكم دلايل من از ميزنند ،
كافي همين كنيد مقايسه هم با تعمير از پس و پيش را نقش
براي قوي شيميايي محلولهاي از دادم هشدار بارها من.است
پاك را سطحي رنگهاي اسفنج ، با.نكنيد استفاده پالايش
.نپوشانيد "مجددا نو رنگ با را وسيع قسمتهاي روي و نكنيد
جلسهاي در اثر تعمير از قبل كه بود آن بر من سعي تمام
بحث به واتيكان سيكستينا محراب پاكسازي طرفداران با علني
كه هنري آثار كنسروسازي.شد رد آنها جانب از كه بنشينم
متفاوت بسيار آنها پاكسازي و تعمير با است من مطلوب شيوه
".است
آراسته -گل لادن :ترجمه
تصاوير قالب در جوانان مسايل
:اشاره
"مار دندان" عنوان با سپهوند حجتالله عكس آثار نمايشگاه
برگزار خرمآباد ارشاد هنري - فرهنگي مجتمع در پيش چندي
بهطور سال 1370 از خرمآباد متولد 1351 سپهوند ، .شد
را آثارش نمايشگاه اولين و كرده شروع را عكاسي حرفهاي
نمايشگاه دومين.است كرده برپا "نان آقا ، آقا ، " عنوان با
خرمآباد در دستفروش كودكان و كارگران زندگي پيرامون وي
مراسم بررسي به عكاس اين نمايشگاه سومين "عاشورا" و
.است پرداخته خرمآباد در مالان گل عزاداري
به را رنگي عكس قطعه پنجاه خود ، اخير نمايشگاه در سپهوند
-اجتماعي آسيبشناسي به دارد نگاهي كه گذاشته نمايش
زمينه در را مطلبي وي مناسبت ، همين به.جوانان فرهنگي
مورد در همچنين و مذكور نمايشگاه برپايي انگيزههاي
.ميآيد پي در كه است نوشته "جوانان"
خويش ملت بزرگ حركتهاي تداوم و توسعه طلايهدار جوانان
در را دوملتي اجتماعي فرهنگي سرنوشت كه حركتهايي.هستند
جزء كه حركتهايي.است زده رقم ملت آن خاص تاريخ آوردگاه
به بران ميراث جوانان.است بوده ما ملت تاريخي خاستگاه
دل ساحت در خود موءمنانه حركتهاي با كه هستند كساني حق
اينسرزمين استواري و سربلندي براي آگاهي مرگ و آگاهي
و حريم اين از پاسداري و حفاظت و كوشيدهاند اسلامي
با جوانان و آنهاست برعهده ديني و معنوي بزرگ دستاوردهاي
در) خويشتنشناسي معرفت ، آگاهي ، و علم سلاح به اتكا
و فرهنگي غني پشتوانه با ميكوشند (جهانشناسي با تقابل
در) قومي ارزشهاي بقاي و موجوديت حفظ و ديني سرمايههاي
جهان عرصه در خويش ملت شايسته و خلف فرزندان (عمل مقياس
معنوي سرمايههاي و پشتوانه جوانان.باشند امروز مدرن
نامحدود آينده با رويارويي و گذشته با تقابل در جامعه
تا ميرود جوان نسل زيردستان بيشك كه آيندهاي هستند ،
سيماي قد ، از تمام نماي كه بگيرد خود به ديگر چهرهاي
داشت توجه نكته اين به بايد حال.ميباشد ملت هر واقعي
با مساوي جهاني عرصه در حضورش در ميتواند چهرهاي كه
چشمههاي از كه باشد ملت آن تاريخي هويت اصالت و اصل
.باشد جوشيده ملت آن تاريخي و فرهنگي والاي روح و حقيقت
محكم حضور خويش روي پيش و زمينه پس در همواره كه جواناني
به احترام و اجتماعي اصالت و اسلامي فرهنگ پايدار و
و آرام دلي با ميتوانند باشند داشته را خود غني گذشته
خويش جامعه و ملت از واقعي چشماندازهايي استوار گامهايي
خوداتكايي و ما ، حكايت ما ، حرف جهاني منظر در كه باشند ،
ويژهاي جايگاه همواره اعتقاد و ايمان به توسل با ما
اين فاقد هزاراندليل به كه جواناني اما.باشد داشته
پوياي و زنده فرهنگ و جامعه واقعي چشماندازهاي و بينشها
نميتوانند تنها نه فرهنگها ديگر با تقابل در هستند خود
به خود بلكه باشند ما جامعه براي شايستهاي نمايندگان
او ذات او ، اصل با بن و اساس از كه است چيزهايي مروج خود
نميتواند تنها نه بيگانه اين و است بيگانه او تاريخ و
گلهاي و غنچهها تمام آن شوم سايه بلكه باشد ترقي نردبان
در استعمار سايه اين بايد ميپژمرد ، را سرزمين اين زيباي
تا زدود و كرد پاك جوانان روي از را پليد و استعمار ساحت
از سرشار زمين و بتابد آنان روان و روح بر حقيقت آفتاب
.شود شادي و طراوت و عطر بوي
در خواستهام را مهم نكته اين فقط عكسهايم با من
را جوانان كه ، بگويم امروز جوان نسل تاريخي خاستگاه
تيپهاي آمدن بهوجود و ظاهر به اهميت و رواج دريابيم ،
هجمههاي سوي به آنان گرويدن و جوانان بين در گوناگون
نيروي رابطه قطع باعث (پليد غرب) بخصوص بيگانگان فرهنگي
من عكسهاي.ميشود خود زنده جامعه با جوان نسل دروني
فضايي اين نگرفتن جدي و سهلانگاري نوعي از بيانيهاي
و دين تاريخ ، فرهنگ ، طلايهدار و برومند جوان كه است
سهراب قول به و آمدهاند گرفتار بدان ملي قومي ارزشهاي
. نگرفت جدي مزرعه يك سر را زاغچهاي كس هيچ
عكس بخش در كننده شركت عكسهاي اسامي
ايران
سينماي جشن سومين
در كننده شركت عكسهاي ايران ، سينماي عكاسان انجمن اعضاي
.ميكنند قضاوت را ايران سينماي بزرگ جشن سومين عكس بخش
سينما خانه جشن سومين دبيرخانه به رسيده فيلم عكسهاي
شقايق و باد -(عطار هاشم) تكسوار آخرين:از عبارتند
مجيد) سپيد بالهاي (شليله اردشير) بازيگر -(احمدي احمد)
-(رخشان رضا) بلوغ -(محمدي احمد) سري باشگاه -(بهروز صباغ
-(احمدي حافظ) پيروز جنگجوي -(عطار هاشم) خاموش پرواز
-(بيات غوغا) زن دو -(عادل شهاب) كتاني كفشهاي با دختري
سكوت -(صادقي بهروز) پيروزي سحرگاه -(عطار هاشم) خدا رنگ
محمد) شبيخون -(نيكرفتار علي) سياوش -(مخملباف ميثم)
شيدا -(عادل شهاب) شوكران -(عابدي امير) شوخي -(فوقاني
اكبر) عشق2 - (نيكرفتار علي) طوطيا -(احمدي حافظ)
محمد) فرياد -(فوقاني محمد) نيست كافي عشق -(اصفهاني
جنگي مجروح -(عابدي امير) قرمز -(عليقليزاده
معصوم -(عطار هاشم) بلور جنس از مردي (محمدرحماني)
.(برزويه بابك) هيوا (كارخاني مهرشاد)
|