افغانستان در فارسي ادب و فرهنگ
خوانندگان نقد
جوان سينماي
افغانستان در فارسي ادب و فرهنگ
دانشنامه سوم جلد انتشار انگيزه به انوشه حسن با گفتوگو
فارسي ادب
كه گوناگوني دايرتالمعارفهاي و فرهنگها ميان در :اشاره
و فرهنگ اهل و دانشوران از گروهي همت به اخير سال چند در
است ، شده منتشر فرهنگي موسسههاي از بعضي همراهي و قلم
دانشنامه ايندارد ويژهاي جايگاه فارسي ادب دانشنامه
در آن سوم جلد و رسيده چاپ به آن از جلد دو تاكنون كه
چنين تدوين برخلاف است ، شده نشر بازار روانه روزها همين
خاص حيطه يا موضوع يك به جلد هر در دانشنامههايي ،
و پژوهشگران و محققان دست موضوع اين و ميپردازد
موضوعي هر درباره تا ميگذارد باز را كتاب علاقهمندان
تمامي مجلد همان به مراجعه با كنند ، تحقيق خواستند كه
خريد يا مراجعه از و بازيابند را نياز مورد اطلاعات
گفتوگويي حاصل زير متنبمانند بينياز مجلدات تمامي
به كه است فارسي ادب دانشنامه رئيس انوشه ، حسن با كوتاه
و ادبيات به كه شاخص اثر اين مجلد سومين چاپ مناسبت
.است شده انجام دارد ، اختصاص افغانستان در فرهنگ
و توسعه چگونگي و دانشنامه كار به شروع از ابتدا *
بگوييد؟ آن پيشرفت
آقاي پيشنهاد شهريور 1372به از فارسي ادب دانشنامه
ارشاد و فرهنگ وزارت محترم مقام قائم جامعي ، مسجد احمد
پرتلاش دوستداران و خدمتگزاران از راستي به كه اسلامي
تاكنون و كرد آغاز را كارش است ، اسلامي و ايراني فرهنگ
ادب نامهاي به را خود فعاليت نتايج از مجلد سه توانسته
ادبي فرهنگنامه صفحه ، هزار در ميانه آسياي در فارسي
در فارسي ادب و صفحه پنج و سي و پانصد و هزار در فارسي
رسانيده چاپ به صفحه وشش هفتاد و صد و هزار در افغانستان
و سالهاي 1375 در ترتيب به نخست كتاب دو.كند منتشر و
دو به نزديك سوم مجلد چاپ اما است ، يافته انتشار 1376
.است شده نشر بازار روانه قبل هفته
و دارد كردي كار چه دانشنامه يك "اصولا انوشه ، آقاي *
ميآيد؟ كار چه به را علاقهمندان يا تحقيق اهل
و تخصصي دايرتالمعارفهاي گونه از فارسي ادب دانشنامه
همه دانشنامه اين دراست فارسي ادبيات "صرفا آن موضوع
ادب به طريقي به و دارند ادبي ربط اصطلاح به كه چيزهايي
دادن كه دايرتالمعارفي شيوه به ميشوند ، مربوط فارسي
معرفي خواننده به است ، مطالب كوتاهترين در آگاهي بيشترين
درباره پرفايده حال ، عين در اما اجمالي ، شرحي و ميشوند
و تخصصي از دايرتالمعارفها ، وظيفه.ميشود داده آنها
به شده طرح موضوع هر از سررشتهاي دادن دست به عمومي ،
به موكول بيشتر آگاهي آوردن دست به و است خوانندگان
است موضوعات از يك هر درباره تخصصي كتابهاي به مراجعه
.است شده گشوده مدخلي آنها براي دايرتالمعارف در كه
حافظ نميتوان دانشنامه در حافظ مقاله خواندن با "مثلا
به وي درباره كليدي اطلاعات ميتوان تنها بلكه شد ، شناس
و او ديوان به بايد حافظ شناخت براي و آورد دست
او روزگار تاريخ يا و غزلهايش شرح در كه كتابهايي
.كرد مراجعه شده نوشته
افغانستان ادب ويژه به را دانشنامه مجلد آخرين چرا *
دادهايد؟ اختصاص
بسا اي جا آن در فارسي ادب سابقه كه است كشوري افغانستان
فارسي گويندگان نخستين از برخي.است كنوني ايران از بيش
افغانستان خاك در امروز كه بودند برخاسته سرزمينهايي از
نوشتند هرات و بلخ در را شاهنامهها نخستين.دارند قرار
انجمن آنجا در شاعر صد استچهار معروف كه غزنه دربار و
را سنتي الشعرا ملك يا اميرالشعرا برگزيدن با ميكردند ،
كه است درست.آورد دوام سال هزار از بيش كه گذاشت پايه
واحد دو در افغانستان مردم و ايرانيان ما امروزه
دنيا كجاي هيچ در اما ميكنيم ، زندگي سياسيجداگانه
علايق همه اين داراي كه كرد پيدا را ملتي دو نميتوان
مشترك فرهنگ و تمدن افغانها و ايرانيان.باشند استوار
فرهنگي ، آبشخور از ملت دو هر و دارند ساله هزار چند
هم سياسي مرزهاي اين.ميخورند آب يكساني ديني و زباني
نتوانسته شده پيدا اخير سال پنجاه و صد كمابيش در كه
صوفي يا خليلي ديوان.شود ملت دو ميان فرهنگي جدايي باعث
هرات و مزار و كابل در و ميكنند چاپ ايران در را عشقري
نيز ايران در كه ميرسد چاپ به كتابهايي فيضآباد و
و ريشهدارترين دري يا فارسي زبان.دارد خوانندگاني
در ادبيات غنيترين داراي حال عين در و رايجترين
.است افغانستان
پشتو زبان يكي افغانستان ، در رسمي زبان دو از چه اگر
زبان پشتو نويسنده يا شاعر كمتر افغانستان در اما است ،
به اثري يا نگفته شعر نيز فارسي به كه يافت ميتوان را
يا نكرده ترجمه پشتو به فارسي از را كتابي ننوشته ، فارسي
ادب و زبان از متاثر نوشته پشتو به كه آثاري در دستكم
مهردل ختك ، خان خوشحال چون بزرگاني.باشد نبوده فارسي
صدها و جلالي جيلاني غلام بينوا ، عبدالرئوف مشرقي ، خان
و شعر در ميآيند شمار به پشتو ادب مفاخر از كه ديگر تن
و اهميت كه بسا اي و دارند بلند آوازهاي نيز فارسي نثر
بنابراين.است پشتو ادب از بيش فارسي ادب در آنها آوازه
از جدا افغانستان در دري يا فارسي ادب درباره پژوهش
افغانستان در آنچه و نيست ايران در فارسي ادب در پژوهش
ميراث از بخشي ميشود ، خوانده دري ادب و زبان نام به
.ميرود شمار به نيز ايرانيان ما فرهنگي
دامنهاي و وسعت چنين با حوزه اين در اين از پيش آيا *
است؟ رسيده چاپ به آثاري
و است نشده چنداني كار هنوز افغانستان درباره ايران در
قابل گرفته انجام پاكستان در اينباره در كه كارهايي با
تحقيق به موسسه و بنياد چندين پاكستان در.نيست قياس
از زيادي شمار توانستند و ميپردازند افغانستان درباره
سالي بيست اين درگيرند خدمت به نيز را افغانستانيها
از تن هزاران است خانگي جنگ درگير افغانستان كه
در و كوچيدند پاكستان به افغانستان قلم اهل و روشنفكران
و علمي كارهاي اسلامآباد و كويته پيشاور ، چون شهرهايي
الله خليل استاد چون كساني.سرگرفتند از را خود ادبي
ايران در و ميگفت شعر فارسي به تنها كه اين با خليلي
به ايران به آمدن جاي به داشت زيادي دوستداران و دوستان
پي جا آن در را خود فرهنگي فعاليتهاي و كوچيد پيشاور
بيشتري رواج و رونق ايران در كار بازار چون عوض در.گرفت
به داشتند سروكار فرهنگي كارهاي با كمتر كه كساني داشت ،
البته.شدند ايران كار بازارهاي جذب و كوچيدند ايران
كمابيش و دارند نشرياتي نيز ايران در افغانيها
كه اين به توجه با اما.ميكنند منتشر نيز كتابهايي
است ، دري يا فارسي زبان افغانستان مردم فرهنگي زبان
و گيرد انجام بيشتري فعاليت حوزه اين در كه است شايسته
پژوهندگان و نويسندگان شاعران ، كه شود فراهم زمينهاي
و كنند منتشر ايران در را آثارشان بتوانند افغانستاني
.باشد بازتر فرهنگي فعاليتهاي براي دستشان
ادبيات پژوهشگران از آيا دانشنامه ، اين تاليف در *
گرفتيد؟ مدد هم افغاني
پژوهشگران از چندتن فارسي ادب دانشنامه مقالات تاليف در
برخي همكاري از ما و داشتند همكاري ما با نيز افغانستاني
حمزه و خاوري جواد محمد عشيق ، اكبر محمد مانند آنها ، از
اقامت مشهد در كه عشيق آقاي.برديم بهره فراوان واعظي
و كردند تهيه گوناگون جاهاي از فراواني كتابهاي دارند
.گذاشتند دانشنامه اختيار در استفاده براي
؟...آخر سخن و *
.است خانگي جنگ گرفتار كه است سال بيست از بيش افغانستان
شدند ناگزير كشور اين فرهنگ اهل از تن هزاران مدت اين در
دور تا همسايه كشورهاي از و گويند ترك را خود ميهن
يا مشهد در را كتابش يكي.شوند پراكنده جهان دستهاي
دفتر شاعري ;پيشاور در ديگري و ميكند منتشر قم و تهران
كلن" در ديگر آن و ميسپارد چاپ دست به دهلي در را شعرش
كوشش تمامي دانشنامه چه گر."كانادا ونكوور" يا "آلمان
همه درباره آگاهيهايي بتواند تا بسته كار به را خود
موءثر جا همه كوششها اين اما بياورد ، دست به اينها
يافتند خبر كتاب چاپ از كه هنگامي اميدواريم و است نبوده
در و بيايند ما ياري به بيشتر رسيد ، آنها دست به يا
هيچ البته.دهند ياري را ما آن محتواي كردن بهتر
بركنار و كامل اول چاپ همان در نميتواند دايرتالمعارفي
است آثار گونه اين از متعدد چاپهاي و باشد كاستيها از
آن فايده بر و ميكاهد آن نواقص از رفته رفته كه
.ميافزايد
خوانندگان نقد
سيما اول شبكه از "توفانشن" فيلم پخش بهانه به
!بزرگ سنگ
برفروزد ايزد كه را چراغي"
"بسوزد ريشش كند پف كس آن هر
ارديبهشت روزهاي از يكي در خبر گوينده كه بود بيتي اين
شكست خبر هيجانزده صدايي با ادامه در و خواند را آن 59
هيجانهاي هنوزكرد قرائت را طبس در امريكا نيروهاي
باقي مردم ميان در امريكا سفارت گرفتن و انقلاب پيروزي
يك امريكا شكست كه شد تلقي بيت اين با خبر آن اما بود ،
از بعد نسل قولي به و جوان نسل.است بوده الهي معجزه
صحراي در روز آن بداند تا بود زمان مترصد هميشه انقلاب
جوانان پرسشهاي پاسخگوي منبعي هيچ ولي گذشت ، چه طبس
سينما كمك به حادثه اين تا گذشت دهه دو به نزديك.نبود
.باشد سئوالها پاسخگوي نتوانست "شن توفان" اما شد ، زنده
غيبي امداد يك را طبس عمليات شكست ميخواهد "توفانشن"
فيلم ، با از برداشتي چنين بينندگانبجاي اما دهد ، نشان
دارد ، دوگانه بافتي فيلم.هستند روبهرو گنگ و مبهم فيلمي
از مجموعهاي كه است آرشيوي فيلمهاي آن از قسمتي
غير فيلمهاي ديگر قسمتي و متن گفتار بوسيله را اطلاعات
:ميكند ارائه را ويتنام در امريكا حضور به مربوط آرشيوي
عمليات فرماندهي.روست پيش سياسي برنامه يك از بخشي گوئي
از كه افسري ديده ، را ويتنام جنگ كه است افسري دست به
با و ميشود عصباني فقط است ، كاره هيچ "عملا آخر تا اول
همه كه هم مخفي مامور آن.ميزند حرف تندي با زيردستانش
كفر لشكر تا باشد صهيونيست بايد "احتمالا دارد حضور جا
از دستكمي هم ايراني تيمسار جناب آن اما و باشد كامل
زياد سالها اين طي بيننده.ندارد سريال ديگر آدمهاي
كه تصويري همان درست است ، شنيده آدمها اين درباره
ارائه خودمان جنگي فيلمهاي در عراقيها از "اكثرا
خاطرات كتاب براساس فيلم فيلمساز گفته به.ميكنيم
كتاب و فيلم بين اختلافهايي اما شده ساخته "بكويث چارلي"
فرمانده فيلم در كه آنچه برخلاف "مثلا ميخورد ، چشم به
حالت با كتاب در ميشود داده نشان معنويت و دعا مخالف
و ميشود ياد نيايش مراسم از احساسات با همراه و مشتاق
يقه به دست يكديگر با سربازان پايان در اينكه ديگر
فقط نميكنند ، بلكه رها را خود زخمي رفقاي نيز و نميشوند
خود ديدگاه با شمقدري ميرسد نظر به.نميبرند را اجساد
.است داده قرار استفاده رامورد كتاب مطالب
چيز همه و نميافتد منتظرهاي غير اتفاق هيچ فيلم در
نيست ، خبري هم صحنه طراحي از ميرود ، پيش معمولي و روان
دستكم تا نميبيند هم را منطقه عمومي نماي حتي بيننده
توفان شروع فصل.دريابد يكديگر به نسبت را عناصر موقعيت
الهي غيبي امدادهاي ايجاد در عنصر مهمترين ميتوانست كه
پديده يك عنوان به كه درآمده كار از خام آنقدر باشد
مورد الهي وجه به برسد ، چه نميكند عمل هم طبيعي موسمي
زده حرف آن از مدام كه جهنمي دليل همين به و فيلمساز نظر
"اصلا كند نابود خود در را كفار لشكر است قرار و ميشود
مشغول آنقدر عواملش و كارگردان.نمينشيند باور به
بردهاند ازياد كه بودهاند صحنه طراحي و ويژه جلوههاي
و بلاتكليف آدمهاي مهم نيستند ، مهم زياد اينها كه
بيننده خوب ميچرخند هم دور مدام كه هستند سرگرداني
و بزرگ آثار بشود؟ساختن فيلم اين از چيزي چه جذب قراراست
كه دارد ارزش وقتي شن توفان همچون هزينهاي پر
فيلم شروع در چند هر.باشد داشته محكم و قوي فيلمنامهاي
واقعيت براساس فيلم اتفاقهاي تمامي كه ميشود گفته
انقلابي مسافران بدانم ميخواهد دلم خيلي شده ، بازسازي
مستند حد چه تا بچه پسر فرار و تريلر راننده و اتوبوس
چرا كه كنم مطرح را سئوال اين ندارم قصد "اصلا است؟
فيلمهايي چنين ساخت كلان ، صرف چنين اين سرمايههايي
نگه راضي هم را بينندگان عاديترين حتي كه ميشود
چنين تاريخ با حقي چه به بپرسم ميخواهم اما نميدارد ،
واقعه اين از فيلم چند است قرار مگر ميشود ، رفتاري
بر را سنگهايي چرا اينكه آخر نكته و شود؟ ساخته
.نيستيم پرتابش و كردن بلند به قادر كه ميداريم
گودرزي معظمي محمد
جوان سينماي
حالفرار در پنجره يك از فوري عكس
يك از فوري عكس" كشور جوان فيلمساز قراگزلو نوروزي بهنام
ايران جوانان سينماي انجمن براي را "فرار حال در پنجره
.است ساخته
در خياباني به فيلم ساختن براي كه است گروهي درباره فيلم
كردن دنبال از پس گروه.ميروند جنوبي شهرهاي از يكي
فالگيري دختر پير به خيابان در متفاوت آدمهاي زندگي
ميكرد فكر و ميگذراند روزگار روياهايش در كه ميرسند
كه دارد بچهاي و داشته شوهر زماني و كرده ازدواج كه
...و خفته گهواره در سالهاست
تاكنون ، و است قراگزلو نوروزي بهنام فيلم ششمين فيلم اين
"نوزيد باد "اصلا ،"كات" ،"رويا فانوس" ،"خيابان" فيلمهاي
ثبت به خود تجربي فيلمسازي كارنامه در را "The End" و
.است رسانده
هلند جشنواره به فيلم نه ارسال
به ايران جوانان سينماي انجمن سوي از فيلم عنوان نه
كشور در CINE-KID ونوجوانان كودكان بينالمللي جشنواره
:است ترتيب بدين فيلمها اين اسامي است شده ارسال هلند
:نوروزگلي /عصمتي زماني علي :كسوف آژير ، فرتاش :فرشته دست
:كيف احمدلو ، شاهد:برجك جعفري ، مهدي :زيارت قنبري ، رهبر
:جايزه /ميرنقيبي مسعود :نقرهاي روياي موفق ، محمد
جشنواره اين .ياري داريوش :كجاست خانه ميهندوست ، اسماعيل
.ميشود برگزار امسال ماه آبان نهم لغايت اول از
|