ميآيد؟ بدست چگونه موفقيت
بياموزيم؟ را خود داشتن دوست چگونه
مطبوعات منصفه هيات كناري بر دليل به
شد شناخته متخلف مطبوعات دادگاه قاضي
نشد برگزار "شبكه" و "امروز صبح" دادگاه
ميآيد؟ بدست چگونه موفقيت
نيازها ، ساير مانند پيروزي و موفقيت به نياز : اشاره
اندازه تا و ميشود آموخته عمر نخستين سالهاي در "ظاهرا
سوي از كه است وابستگي عدم و استقلال حس از متاثر زيادي
.ميشود آموخته فرزندان به مادر و پدر
كودكان در را نفس به اعتماد كه سختگير "نسبتا ومادر پدر
پاداش كودكان مستقل رفتار به سپس و برميانگيزند خود
را پيروزي و موفقيت كسب به نياز خود فرزندان به ميدهند
(1)".ميدهند آموزش
و مسائل با مقابله در جوانان يا كودكان اينكه براي
كوران از و شوند مواجه لازم آمادگي با زندگي قضاياي
سرفراز و موفق زندگاني ، دوران متعدد رويدادهاي و حوادث
دنياي سريع تغييرات موضوع آنها به بايستي آيند ، بيرون
.آموخت را كنوني
با را خود بيشتر موفقيت با كودكانمان ، ميخواهيم اگر"
تحريف و شكل تغيير اين به بايد دهند انطباق سريع تغييرات
و امكانات به نسبت را كودكان بايد.داد پايان زمان
تقويت را آنان آينده حس بايد.كنيم حساس فردا احتمالات
(2)".كنيم
پرورش كودكي دوران در كه موفقيت كسب فطري و رواني حالت
كردن پيدا و است گرديده تقويت مختلف روشهاي به و يافته
بعدي ، تحولات و زندگاني آتي واقعيتهاي از درستي درك
درست اهداف تعيين در مهمي عامل جواني دوران در ميتواند
دوران طول در متفاوتتر و سريعتر مسيرهاي انتخاب و
.گردد زندگي
موفقيت و ايمان
گام هدفي به شدن نائل يا مقصود به رسيدن در هركس
به باشد داشته ايمان خود اقدامات و راه به برميدارد ، اگر
با موفقيت و شكست".شد خواهد موفقيت قرين زياد احتمال
كاري در كه باشيد داشته ايمان اگر ميشود ، آغاز ايمان
نخواهيد توفيق كه باشيد معتقد برعكس يا و ميشويد موفق
مهارتها كه هرچندكردهايد فكر درست صورت دو هر در يافت
همين باشيد ، داشته اختيار در هم را كار انجام امكانات و
براي خودرا فكري راههاي نميتوانيد ، كه بگوييد خود به كه
بگوييد و بخواهيد اگر اما.كردهايد سد موفقيت به رسيدن
منابع به وصول راههاي هستيد ، كاري انجام به قادر كه
(3)".گشودهايد خود روي به را نيرومندي
نشيبهاي و فراز بايستي موفقيت قله به رسيدن براي
موانع از راسخ اعتقاد و استواري با و كرد طي را فراواني
سر به پيروزي با تا نهراسيد مشكلات با برخورد از و گذشت
.رسيد مقصود منزل
بايد جوانان كوبيد ، را ياس خانه در نبايد هرگز بنابراين"
تا و است جديد خدمتهاي تشنه جهان كه باشند امر اين متوجه
در كه مردمي براي دارد را ايجاد قدرت بشري مغز كه آنجا
(4)".است موجود موفقيت اميد ميكنند ، زندگي زمين روي
شكست از بهرهبرداري
وجود زندگي در موفقيت تامين براي عامل يك تنها اگر"
براي آدمي كه است قابليتي از عبارت عامل آن باشد داشته
با را شكست اگر.دارد زندگي در شكست از بهرهبرداري
به محكوم كه است وقت آن كنيد ، تصور يكي سقوط و ورشكستگي
.شد خواهيد سقوط
به زندگي در هركس باشد ، شرمساري مايه كه نيست چيزي شكست
زندگي ديگر حوادث جز هم زندگي شكستهاي و است مشغول كاري
.است عادي و پيشافتاده چيزهاي از
هيچ بلكه ميكند ، آماده موفقيت براي را ما تنها نه شكست
را رفتن موفقيت دنبال به شديد ميل آن اندازه به چيز
كه است آرزوهايي نخستين از غلبه به ميل.نميسازد بيدار
.ميشود پيدا ما در كودكي از
چيز هيچ ندهيد ، كف از را خويش دروني تسلط شكست با اگر
(5)".شود بعدي اقدام در شما پيشرفت مانع نميتواند
به است مربوط پيشرفت به مردان بيعلاقگي موارد بعضي در"
است شده چيزي مفهوم به موفقيت شايد.شكست از ترس مفهوم
به كه ميشود استنباط آن از چه.انسانيتزداست و منفي كه
كه دارد وجود امكان اين.كرد پرهيز شكست از بايد قيمت هر
كرده پيدا منفي نگرشي نقشي چنين به نسبت مردان از برخي
(6)".باشند
و شكست وجه دو هميشه ميدهد انجام انسان كه كاري هر در
برداشتن و هدف تعيين با كه كسي ولي دارد ، وجود پيروزي
امكان ميكند اقدام شده ، برنامهريزي و منظم گامهاي
موفقيت مرزهاي به شدن نزديك و اهداف تحقق براي بيشتري
.دارد
بهروزي كيمياي
شكست ، يا موفقيت حالت و وضعيت به نسبت افراد واكنش
كه موقعيتهايي در انسانها.باشد متفاوت ميتواند
بدانند ، فردي تلاشهاي و برنامهريزي نتايج از را پيروزي
موفقيتهاي و بالاتر اهداف تحقق براي بيشتري اميد
به موفقيت به دستيابي كلي طور به.ميكنند پيدا افزونتر
و انتظار به شكست و انجاميد خواهد بيشتر پيروزي انتظار
بايستي هركسي حال ، هر به ولي.شد خواهد منتهي كمتر توقع
در و نگردد مايوس موفقيت كسب و راه مشكلات و شكستها از
و خواستن كه باشد موفقيت كسب طلب در هميشه عمر ، طول تمام
.است موفقيت عامل خود هدف ، به حصول راه در برداشتن گام
سازمان در موفقيت كسب
به كه نياز برجستهترين سازماني رفتار مطالعه ديد از"
نياز.است موفقيت كسب به نياز است بالاتر همه از مراتب
سوي به رفتار:است شده تعريف گونه اين موفقيت كسب به
.عالي استاندارد با رقابت
:ميشود مشخص ويژگيها اين با بالا و زياد به نياز
پيدا براي مسئوليت گرفتن عهده به نيرومند و قوي ميل (1
.مسائل حل راه كردن
است دشوار آن به دستيابي كه هدفهايي برقراري به گرايش (2
.شده حساب خطرات پذيرفتن و اعتدال روي از
ايفاي در واقعي بازخور آوردن دست به براي قوي ميل (3
.وظايف
دادن انجام و وظيفه با ساده و بيتزوير ذهني اشتغال (4
پايين حد در و كم نياز ديگر ، سوي از وظيفه موفقيتآميز
آن خطرپذيري سطوح كه وظايفي دادن ترجيح با موفقيت كسب به
.ميشود مشخص دارند ، مشترك مسئوليت كه كارهايي و است اندك
، زيرا سازمانهاست در مهم انگيزه يك موفقيت كسب به نياز
نياز خطرپذير و كارآفرين سمتهاي و مديري ازمشاغل بسياري
.دارد موفقيت به دستيابي براي انگيزهاي چنين به
كاري به موفقيت كسب به بالا نياز با افراد كه هنگامي
به موفقيت كسب انگيزه شوند ، گمارده غيرفعال و عادي
وجود دليلي اينرو از.آمد درنخواهد فعاليت به احتمال
با اوضاعي چنين در باشيم داشته انتظار آنان از كه ندارد
(7)".كنند وظيفه ايفاي عالي سبكي به و برتر شيوهاي
ملي سطح در موفقيت كسب
آيد بوجود جامعهاي در جانبه همه كوشش و تلاش روحيه اگر
تلاشهاي اتلاف از و باشد جهت داراي عمومي سعي و همكاري و
سوي به جامعه آنگاه شود ، جلوگيري افراد جسمي و فكري
"نسبتا همبستگي". رفت خواهد پيش بيشتر رشد و توسعه
سطوح و كشور يك جاري اقتصادي توسعه وضع ميان پايداري
آن در موفقيت كسب براي نياز اندازهگيري قابل ميانگين
تا ملي سطح در نيكبختي و اقتصادي توسعه.وجوددارد كشور
براي كشور يك مردم كوششهاي تاثير و زيرنفوذ اندازهاي
كسب انگيزه تقويت بنابراين (8)".دارد قرار موفقيت كسب
از جامعه مختلف سازمانهاي در و سني سطوح كليه در موفقيت
.ميباشد دلسوز و متعهد مديران و مربيان وظايف
موفق افراد ويژگيهاي
خاصي رفتارهاي و خصوصيات از زن ، چه و مرد چه موفق افراد
افراد ساير و ميگرداند موفق را آنها كه هستند برخوردار
رفتارها ، اين از الگوبرداري با ميتوانند جوانان بخصوص
مقاصد به نهايت در و بردارند قدم پيروزي و كمال مسير در
.برسند خود
براي زياد تلاش و سعي و بزرگ و عالي اهداف يا هدف تعيين
افراد ويژگيهاي از يكي فراوان پشتكار و هدف به دستيابي
زندگي در افراد بعضي چرا كه دلايلي از يكي".است موفق
تلاش مقداري مستلزم موفقيت هر كه است اين نميشوند ، موفق
به نيز دلخواه دستاوردهاي تعيين و هدفگذاري.است كوشش و
اينگونه كه است راحتتر خيليها براي. است نيازمند كوشش
تا بگذرانند خودرا روزمره زندگي و بگذارند كنار را امور
(9)".كنند طرح نقشه خود زندگي براي اينكه
ميتوانند كه هستند خاصي نبوغ داراي مديران موفقترين"
دريابند اطلاعات از انبوهي ميان از را كلام جان و چكيده
افراد اين.سازند منتقل ديگران به سرعت به را آن و
بيان براي كارگشا و كليدي كلمات و عبارات از ميتوانند
(10)".كنند استفاده خود نظرات و عقايد تشريح و دقيق
افراد اين كه است داده نشان موفق مردان زندگاني مطالعه"
.ميباشند صميمانه روابط ايجاد در بينظيري قدرت داراي
چه باشند ، معلم چه و هستند انعطافپذيري و نرمش داراي
ميتوانند و دارند خاصي جاذبه كشور ، رهبر يا بازرگان
(11)".كنند جلب خود به را دسته هر از كثيري افراد
و باشند مسلط خود رفتار و تفكر بر كه افرادي كلي طور به
خود كارهاي در و باشند دارا را رواني مهار اعمال توانايي
در كه دارد بيشتري احتمال برخوردارند راسخ اعتقاد از
.برسند موفقيت به شغلي زندگي
ساير از مخاطرات قبول و خطرپذيري شجاعت ، نفس ، به اعتماد
محافظهكار افراد "معمولا است ، زيرا موفق افراد ويژگيهاي
.گردند موفقيت قرين كارها كليه در نميتوانند
مهرياري حجتالله
اجتماعي سرويس در منابع
.است موجود
بياموزيم؟ را خود داشتن دوست چگونه
شكيبايي تمرين
تغيير براي.نميگيرد صورت سرعت به نفس عزت ترميم
و زمان گذشت به گرفتهاند ، شكل عمر يك طي كه الگوهايي
نيابد ، بهبود"سريعا ما نفس عزت اگر.داريم نياز شكيبايي
درمان فراگرد در آلودمان شتاب نياز.شويم دلسرد نبايد
شكست احساس كه شود سبب و باشد داشته معكوس اثري ميتواند
.دهيم دست از بيشتر را خود نفس عزت و كنيم ناكامي و
خودشناسي افزايش با و روزانه شكيبايي با نفس عزت بهبود
ديده صدمه نفس عزت زيرا است لازم شكيبايي.ميشود حاصل
اينكه به ايمان.نمييابد بهبود زماني برنامههاي طبق ما
رسيد ، خواهيم بايد كه جايي به درمان فراگرد در سرانجام
براي كه ميآموزيم.ميكند ايجاد نفس به اعتماد ما در
كنيم تشويق را خود فراگرد اين در جزئي پيشرفتهاي
قدمهاي به سرانجام كوچك گامهاي همين كه وميدانيم
خواهد درمان تدريج به ما نفس عزت و شده بدل غولآسا
.گرديد
به درمان فراگرد در سرانجام اينكه به ايمان و شكيبايي
ايجاد نفس به اعتماد ما در رسيد ، خواهيم بايد كه جايي
اين در جزئي پيشرفتهاي براي كه ميآموزيم و ميكند
.كنيم تشويق را خود فراگرد
خشم كردن فراموش
، خشم ايام مرور به.است نفس عزت عمده مانع چسبيدن خشم به
عاطفي و جسمي لحاظ به را ما سرانجام و شده بدل تنفر به
.زد خواهد صدمه
دروني هيجانات خشم ، كردن رها صورت در آنكه بيم از گاهي
خشم همچنان يابد ، افزايش ناگهان شكستن حال در سدي چون ما
به كه است اين "احتمالا بزرگتر ، ترس.ميكنيم حفظ را خود
اما.نماند باقي ما براي چيزي ديگر خشم نشستن فرو محض
ما كنترل از بيشتر بكوشيم ، بيشتر خشم كنترل در هرقدر
ما خود جز ديگري كس بههيچ تنفر و خشم حفظ.ميشود خارج
انرژي صرف منبع عنوان به خشم تلقي با.نميرساند آسيب
خشم احساس ادامه.زنيم دست زندگي در گزينشي به ميتوانيم
.ميطلبد بيشتري انرژي آن ، كردن فراموش با مقايسه در
در را انرژي همه اين ميخواهم آيا:پرسيد خود از ميتوان
خشمانگيز مسئله مايلم يا كنم صرف فرد اين بر گرفتن خشم
كار به خود سود به ديگري در را خود انرژي و كرده حل را
برم؟
ابتدا ميتوانيم ميشويم ، خشم طوفان گرفتار كه ديگر بار
سپس و گرفته اندازه را آن تحمل در مصروف انرژي مقدار
يا دهيم ادامه همچنان عاطفي بار اين حمل به بگيريم تصميم
.بسپاريم فراموشي دست به را آن
سازندگي آغاز و تخريب توقف
به ميزند ، سر ما از خطايي وقتي كه ميآيد پيش بارها
با.ميكنيم سرزنش را خود سخت اشتباه جزئيترين خاطر
گونه ، بي وسواس اضطراب و دلهره گناه ، احساس و شرمساري
.ميآوريم فراهم را خود نابودي موجبات ، پرخوري و خوابي
خطايي آيااست كارساز اينجا در خطا اهميت ميزان ارزيابي
سهوي خطايي آيا است؟ رسانده زيان كسي به سرزده ما از كه
آنكه محض به ميزند؟ سر بشري بني هر از كه است بوده
ميتوانيم كنيم ، بررسي معقول منظري از را خود اشتباهات
كه پرسش اين طرح با و سازيم متوقف را ويرانگر گرايشهاي
انجام ميتواند كاري چه و كرد ميتوان چه خطا جبران براي
از -همه از مهمتر و -ندهد روي خطايي چنين دوباره كه گيرد
.كنيم آغاز را سازندگي آموختهايم ، چه اشتباه اين وقوع
تجربههاي از اما ساخت ، متوقف نميتوان هرگز را كردن خطا
.گرفت بهره زندگي بهكرد براي درسهايي عنوان به ميتوان آن
همواره ، زيرا كرد خواهيم "خطا" زندهايم كه وقتي تا
.دارند وجود آموختن براي درسهايي
خطا از پس را خود نابودي اما نكرد ، خطا نميتوان هرگز
درسهايي عنوان به آن تجارب از و ساخت متوقف ميتوان كردن
.گرفت بهره زندگي بهكرد براي
رابينسن. ب دكتر : نوشته
غيبي منوچهر دكتر : ترجمه
مطبوعات منصفه هيات كناري بر دليل به
شد شناخته متخلف مطبوعات
دادگاه قاضي
تعطيلي باعث مرتضوي توسط هياتمنصفه بركنارياعضاي *
است شده مطبوعات دادگاه
و فرهنگ وزارت مجلس امور و حقوقي معاون:اجتماعي گروه
بركنار اعضاي برخي شكايت پي در كرد اعلام اسلامي ارشاد
سعيدمرتضوي ، قاضي از مطبوعات دادگاه منصفه هيات شده
.شناخت متخلف را وي حكمي ، صدور با قضات انتظامي دادسراي
جمهوري خبرگزاري با تماس در دوشنبه روز نوري اعظم
انتظامي دادسراي داديار:گفت مطلب اعلاماين ضمن اسلامي
شعبه قاضي مرتضوي صراحتآقاي به خود نظريه اعلام با قضات
راي وصدور داوري امر انجام بدون راي صدور براي را 1410
قوانين رعايت عدم لحاظ به آن بودن قطعي اعلام و غيابي
.است دانسته انتظامي كيفر و تعقيب مستوجب لازمالمراعات ،
نظامنامه ماده 26 به استناد با دادسرا اين:افزود وي
مراتب كه داده را مشاراليه انتظامي تعليقتعقيب پيشنهاد
و قضات و انتظامي معاوندادسراي تاييد به ترتيب به
.است رسيده انتظامي دادستان
حكم علت به سالگذشته اسفندماه از:داشت اظهار نوري
بركنار اعضاي توسط بارها كه مرتضوي آقاي قانون خلاف
موجبات بود ، شده تاكيد آن بودن خلاف صاحبنظران شدهو
تشكيل روند ترتيب بدين و فراهم مطبوعاترا دادگاه تعطيلي
.شد مواجه اخلال با مطبوعات دادگاه
مرتضوي آقاي مدت اين طول در متاسفانه:كرد تاكيد نوري
دادگاه تعطيلي علت كه داشت سعي خود مصاحبههايمكرر با
آن وزير و اسلامي ارشاد فرهنگو وزارت متوجه را مطبوعات
.نمايد
وظايف انجام به تكليف عدم بارها مرتضوي آقاي:گفت وي
تعطيلي عامل را اسلامي ارشاد و وزارتفرهنگ قانوني
و عجولانه راي آنكهصدور حال و دانسته مطبوعات دادگاه
يكقاضي انتظار مورد صدر سعه از بدور كه وي قانون خلاف
رسيدگي روند در وقفه و مطبوعات دادگاه تعطيلي موجب بود ،
.شد جرائممطبوعاتي به
اين:افزود اسلامي ارشاد وزارت مجلس امور و حقوقي معاون
خلاف راي از قبل قضاييه قوه حقوقي بودكهاداره شرايطي در
را دوره ميان در جايگزينافراد امكان عدم مرتضوي قانون
.بود نموده اعلام صراحتا
اين القاء با مطبوعات دادگاه قاضي:كرد نشان خاطر نوري
خود قانوني وظايف به اسلامي ارشاد و وزارتفرهنگ كه مطلب
الزام براي اجرايي مطبوعاتضمانت قانون در و نكرده عمل
اصلاح بحثلزوم نيست ، جايگزين اعضاي تعيين به ارشاد وزير
صرفا اصلي بحث حاليكه در نمود ، مطرح را مطبوعات قانون
.بود مرتضوي آقاي خلافقانون راي
تلاش اسلامي جمهوري خبرنگارخبرگزاري گزارش اين پايه بر
حكم مورد در قضات انتظامي دادسراي بيشترياز اطلاعات كرد
اين اما آورد خصوصبدست دراين دادسرا اين سوي از صادره
.بود بينتيجه خبر ، مخابره ساعت تا تلاش
مرتضوي اگر حكم اين براساس گفت ما خبرنگار به حقوقدان يك
مصون تعقيب از بشكند را هياتمنصفه اعضاي بركناري حكم
انتظامي تعقيب مورد نكند را كار اين اگر ولي ميماند
.ميگيرد قرار
نشد برگزار "شبكه" و "امروز صبح" دادگاه
مسئول مديران اتهامات به رسيدگي دادگاه:اجتماعي گروه
اعضاي نرسيدن حدنصاب به دليل به شبكه و امروز صبح نشريات
.افتاد تعويق به منصفه هيات
و متهمين حضور با ديروز دادگاه جلسه ما خبرنگار گزارش به
هيات اعضاي از يكي كه اين دليل به اما شد تشكيل شاكيان
به بود كرده اعلام را خود حضور عدم قبل از كه منصفه
.نيافت رسميت جلسه نيامد دادگاه
هيات عضو پنج كه گفت رابطه همين در مطبوعات دادگاه رئيس
سوي از كه زماني هر در حضور براي را خود آمادگي منصفه
عضو دو كه تاريخي هر و كردهاند اعلام شود معين دادگاه
.ميشود تشكيل دادگاه كنند اعلام ديگر
امروز صبح مديرمسئول حجاريان سعيد شكايت با ارتباط در وي
اينكه و منصفه هيات اعضاي از يكي حسينيان روحالله از
متشاكي يا شاكي نميتواند منصفه هيات عضو قانون طبق
كه گفت شود محاكمه وي حضور با دادگاه در كه باشد متهمي
روحانيت ويژه دادگاه به را حسينيان از حجاريان شكايت
حضور نكند اعلام دادگاه آن كه زماني تا و فرستاده
.است بلامانع امروز صبح دادگاه منصفه هيات در حسينيان
|