ملي سرمايه بزرگترين جوانان ،
بهرهگيري براي لازم امكانات ايجاد و برنامهريزي ضرورت
كشور جوان نيروي از
جوانان با شعارگونه و مبالغهآميز برخوردهاي جاي به *
آشنا كشور مشكلات حل جهت در واقعيتها با را آنان بايد
ساخت
جوان نيروي براي بايد مشكلات سد از گذشتن براي ما كشور *
كند سرمايهگذاري خود شاداب و
درآمد پيش
ما كشور جمعيت درصد از 70 بيش آمارها تازهترين براساس
بر جامعهشناسان.ميدهند تشكيل سال زير 20 جوانان را
و بزرگ نيروي يك كشور يك در جمعيتي چنين كه باورند اين
و امكانات بستر آنكه بر مشروط است ، ملي عظيم سرمايه يك
آماده آن هدايت و آموزش تربيت ، براي مناسب برنامهريزي
بزرگ نيروي اين گردد ، مهيا شرايطي چنين اگرباشد
به كشور براي توجهي قابل و مهم پيشرفتهاي ميتواند
فقدان امكانات ، نبود دليل به اگر اما بياورد ، ارمغان
چنين اين سرمايهاي جوان ، نيروي درك عدم و برنامهريزي
غيرقابل و سنگين زيانهاي بيفتد ، هرز و بطالت ورطه در
از نيز ما اكنون.داشت خواهد پي در كشور آن براي جبراني
فرصت.برخورداريم كشور جوان جمعيت ملي بزرگ سرمايه
اگر است ، محدود نيز نيرو اين از مناسب بهرهگيري
از نسل يك رسيدن شامل كه محدود زمان اين از توانستيم
و مناسب برنامههاي تدارك با است ، سالي ميان به جواني
بهره كشور اعتلاي و سازندگي راه در جوانان از اساسي توجه
گونه هر اما يافت ، خواهيم دست بزرگي جهش به بگيريم ،
حيات آب زلال اين فرصتها ، دادن دست از قيمت به تعللي
حاضر گزارش.كرد خواهد تبديل زيانبار سيلابي به را بخش
راهكارهايمناسب و جوانان مسايل از بخشي برگيرنده در
.است عظيم نيروي اين از صحيح استفاده براي
و پيشرفت به دستيابي براي كشور اميد اولين ايراني جوانان
ايران جمهوري رئيس كه آن از پس ميروند ، شمار به توسعه
از. شد بيشتر اميدها اين رسيد پيروزي به جوانان آراي با
دست به كه ميانديشيد گرههايي به جمهوري رئيس سويي
و آزاديها به جوانان سويي از و ميشد باز جوانان
را راه خاتمي آمدن كار روي از پس كه ميانديشند اهرمهايي
بينهايت جوانان معضلات كردن رفع و مشكلات پيمودن براي
شيرين پيماني جوانان و جمهوري رئيس پيمان ميكرد ، هموار
دو.نميشود وارد آن به خللي هرگز كه مينمود نگسستني و
ميرسيد نظر به خاتمي آقاي جمهوري رياست از پس سال
آقاي اميدهاي و انديشهها از همواره جوانان كه پيماني
از فرصتي هر در هم جمهوري رئيس و گفتهاند سخن خاتمي
برنامههاي اجراي براي نيرو قويترين عنوان به جوانان
يگانه تعاملي در جامعه نيروهاي ساير است ، كرده ياد خود
گذشتن براي ايران جوان كشور كه رسيدهاند نتيجه بهاين
و جوان نيروي به كردن اعتماد جز چارهاي مشكلات سد از
كه مادي و معنوي سرمايه بزرگترين.ندارد خود شاداب
با ، نمايد حل آساني به مشكلاترا از بسياري ميتواند
فاصلههاي خود آرزوهاي با جوانان از بسياري حال اين
براي بازتري فضاي خواهان جوانان ميكنند ، احساس را زيادي
مقامهاي دست به فقط كه فضايي تازهاند ، جهان در زندگي
وجود آن در تحول و تغيير امكان اسلامي جمهوري رتبه عالي
احساس هم و كند تعلق احساس هم آن در جوان كه فضايي دارد ،
در جوانان رواني و عاطفي امنيت جهت همين به.آرامش
است جمهوري رئيس نظر مد كه كشور توسعه اهداف پيشبرد
پاي كه هنگام آن در جوانان ميرسد ، نظر به ضروري بسيار
آن اميد ميگذارند كشور فرهنگي و اجتماعي عرصههاي به
حمايتهاي از خود انساني آرزوهاي به رسيدن در كه دارند
قلههاي به رسيدن براي آنها شوند ، برخوردار دولت مادي
دولت كه دارند معنوي و مادي پشتوانه به احتياج افتخار
جوانان خواستههاي تاكنون.دارد عهده به را آن مسئوليت
قدر آن است گرفته انجام كه كارهايي و است شده عنوان فقط
برنامههاي نيز جوانان شوراي كند ، راضي را كسي كه نيست
كرده عنوان مطبوعات و تلويزيون و راديو از بارها را خود
.است نشده ديده برخيزد عملي آن از كه نظري ولي است
و عاطفي و رواني امنيت نبود اعتماد ، عدم مسكن ، بيكاري ،
در زيادي مشكلات جوانان براي همواره اقتصادي ، فشارهاي
براي آنها اميد و توقع.است آورده وجود به اجتماعي زندگي
و نيست ذهن از دور چندان وموفقيتآميز بهتر زندگي كسب
ركود ازقبيل مسايلي.برداشت جلو به را قدمي چند ميبايست
نااميد بهتر زندگي به رسيدن براي را ، جوانان اقتصادي
را كشورشان ميتوانند موعود زمان از پيش است ، آنان نكرده
و گذاشت احترام جوانان به بايد برسانند ، آبادي و ترقي به
به را پراميدشان و درخشان آينده و بود دوست آنها با
براي مناسب فرصت كسب براي را لازم نيروي تا آورد يادشان
دانشگاه استاد زيباكلام صادق دكترندهند دست از زندگي
مساله:ميگويد جوانان آرمانهايبزرگبراي موردترسيم در
رسيد اوج به خرداد دوم انتخابات با حقيقت در كه جوانان
مورد افراد و گروهها از برخي طرف از ميرسد نظر به
ميخواهند و ميگيرد قرار تبليغاتي برداشت سوء و استفاده
كه وعدههايي و صحبتها طريق از را خود خاص سياسي اهداف
ابزاري جوانان واقع در و نمايند تعقيب ميدهند جوانان به
وي خاص ، سياسي مقاصد به رسيدن براي آنها دست در ميشوند
به خودمان تبليغات در ما كه است اين من احساس:ميافزايد
به را جوانان وراءي سياسي حمايت كه كردهايم حركت سمتي
را واقعيتها آنكه بدون برانگيزيم را آنها و آوريم دست
شيوههاي به جوانان با نيز گاهي. كنيم منتقل آنها به
با كه درحالي ميشود برخورد شعارگونه و مبالغهآميز
مردم كه بگوييم آنها به و شود برخورد جديتر بايد جوانان
و مطالب مدام نبايد دارند ، آنان از انتظاري جامعه و
است ممكن سياست اين.داد تحويل آنها به كليشهاي آرماني
.شد نخواهد چنين مدت دراز در ولي بدهد جواب دركوتاهمدت
ميآورد بوجود جوانان براي سخنان گونه اين كه توقعاتي
آنها سرخوردگي باعث نتيجه در نميشود برآورده "عملا
جوانان به بايد وحقايق اساسي مشكلات بنابراينشد خواهد
.بياوريم بيرون خيال و رويا از را آنها و شود گفته
خصوص در نيز تهران شهر شوراي سخنگوي وسمقي صديقه خانم
با و است جوانان به متعلق ما كشور:ميگويد جوانان مساله
و هستند كننده تعيين آنها كشور جمعيت بودن جوان به توجه
مورد بايد نظراتشان و خواستهها تعليمات و امور همه در
به خاصي توجه ابتدا از خاتمي آقاي گيرد ، قرار توجه
رويكرد اين كه است داشته آنها به مربوط مسائل و جوانان
جوانان مسائل به همه كه شده باعث و است موءثري خودگام
حل توجهات و فكرها اين حاصل انشاءالله.كنند توجه
.ومادي معنوي و فكري مشكلات از اعم باشد جوانان مشكلات
شورا طرحهاي جمله از است طرحهايي اجراي درصدد نيز شورا
شهر امور اداره براي جوانان توان و انديشه از كه است اين
شريك خودشان به مربوط مشكلات حل در را آنان و بگيرد كمك
نقاط در شهروندان كمبودهاي و نيازها بررسي در شورا.كند
ورزشگاه ، مانند جوانان نيازهاي و كمبودها به شهر مختلف
است اميدوار شورا.دارد خاصي توجه آن مانند و تفريحگاه
و زيبا شهري ساختن جهت در بتواند جوانان كمك به بويژه
.بردارد گام قبول قابل
نه جامعه در جوان نيروهاي حضور معتقدند كارشناسان برخي
و متخصص نيروهاي تامين براي نويدي ميتواند بالقوه تنها
نيروي اين از منطقي و درست استفاده بلكه باشد كارآمد
.كند برآورده را بزرگ آرزوهاي از بسياري ميتواند جوان
متوازن ، توسعه براي را كشور كارآمد و جوان نيروهاي حضور
اگر ديگر طرفي از و ميكند ياري درونزا و جانبه همه
و نگردد فراهم مناسب محيط انساني عظيم نيروي اين براي
تنها نه نشود پيشبيني آن كارگيري به جهت مناسب بسترسازي
و مشكلات بلكه دادهايم دست از را تاريخي مناسب فرصت يك
و سرخوردگي بيكاري ، .خريدهايم جان به را متعددي مصائب
اتفاق آنچه از است كوچكي نمونههاي اجتماعي ناامني
.ميافتد
را خود وقتي ميشود نااميدي و سرخوردگي دچار كه جوان يك
اجتماعي نظر از را جامعهاي ميبيند مفيد غير موجودي
به جواني.ميكند جبرانناپذير آسيبهاي و آفتها دچار
فشار ما به راهها همه از وقتي:ميگويد احمدي حسن نام
وقتي جوان نميماند؟ ما براي چارهاي خلاف راه جز ميآيد
پيدا خود براي كاري وقتي ندارد زندگي گذراندن براي پولي
او در بزه و خلاف كارهاي انجام مرورزمينه به نميكند
محدود درچارچوبي را وقتيخود كه است مسلم.ميگيرد قوت
آزادي كه ميكند احساس "عملا و ميبيند تحمل قابل غير و
توجيهي به بزهكاري به زدن دست براي حتي است شده سلب او
".ميرسد قبول قابل
دوام و شكل جوانان از عظيمي بخش حضور با انقلاب سوم دهه
به تكيه و خود خدادادي استعدادهاي با آنها مييابد ديگري
بزرگ تنگناهاي ميتوانند اسلامي ارزشهاي و معارف
براي را راه و نمايند حل را كشور فرهنگي و اقتصادي
.سازند بيخطر و هموار آيندهانقلاب نسلهاي
انصاري شاپور
|