اديان مشترك وجوه
(پاياني بخش) جهاني اخلاق به نياز و ها تمدن گفتگوي
متحد ملل سازمان كل دبير عنان كوفي
اغلب.بود خواهيم مخالف فكر اين با ما بيشتر كه معتقدم
آن ، تنوع و آمريكا جامعه بازبودن كه ميكنيم احساس ما
تا ميكرد سعي آمريكا اگر و است كشور آن خصايص بهترين
بزرگ قدرتهاي ساير نظير نمايد ، تحميل را فرهنگي انطباق
.ميگرفت قرار سقوط سراشيبي در خود ، از قبل
علت به تمدنها كه است آن بر مبتني سنتي ديدگاههاي
تا ميشود باعث امر اين شدهاند ، نابود داخلي تعارضات
براي شوند خوبي طعمه و گردد تضعيف آنان تدافعي قدرت
آن تا اما.هستند ورود منتظر دروازهها در كه بربرهايي
اين علت ميكنم گمان باشد ، داشته واقعيت نظر اين كه جا
با تا نمودهاند سعي "غالبا حاكمان و رهبران كه بوده
باعث "نهايتا كه نمايند برخورد نحوي به داخلي درگيريهاي
.است شده اوضاع شدن بدتر
مردم شكايات به و كرده سركوب را عقيده اختلاف آنها
به مجبور را بيشتري مردم اين بنابر و ننمودهاند اعتنايي
.شدهاند موجب را بربرها با مردم اتحاد حتي و ساخته شورش
و تمدن فاقد بربرهايي خارجيها كه اين تصور واقع در
از يكي مسئله اين شايددارد مطالعه ارزش هستند ، عقيده
و كرد تضعيف را برتر تمدنهاي توان كه بود عواملي
.شد آنها سقوط باعث "نهايتا
سال ، صدها براي.است نكته اين بيانگر اسلامي تمدن تاريخ
همچنين فني و علمي پيشرفتهاي عرصه پيشتاز اسلام جهان
اسلام تاريخ از برههاي در كه چرا.بود هنري دستاوردهاي
هندوستان رياضي مفاهيم و يوناني فلسفه مسلمان دانشمندان
مسلمان سياستمداران حال عين در و نمودند نزديك هم به را
را شرقي روم و ايران پادشاهي نظام به مربوط انديشههاي
.ميكردند اصلاح
در ميتوانست مامونيدس نظير سرشناس يهودي دانشمند يك
عثماني امپراطوري بعدها.شود شكوفا مسلمان رهبران خدمت
در افكارشان خاطر به كه يهودياني و مسيحيان به هم
بودند ، گرفته قرار تعقيب و آزار مورد مسيحي كشورهاي
.ميكرد اعطا پناهندگي
خوبي حكومتي نظامهاي قرن چندين براي عثمانيها واقع ، در
و جنوبي مديترانه يعني بودند آن فاقد كه مناطقي در را
مدتها تا ايشان امپراطوري.نمودند برقرار بالكان و شرقي
ما كه بود بومي و فرهنگي كثرتگرايي از شكوه با نمونه يك
.بياموزيم آن از ميتوانيم هنوز
تا داد اجازه عثماني امپراطوري همان متاسفانه معهذا
كه كار محافظه مذهبي مبلغان تحتتاثير اسلامي افكار
را آن و بودند -مطبوعات تا گرفته قهوه از -نوآوري مخالف
حاليكه در كه بود اين نتيجه.گيرد قرار ميناميدند ، كفر
ميرفت ، پيش به علم و گرايي منطق سوي به سرعت به غرب
نوگرايي /نوآوري و ، اصلاحات وقت اسلامي كشور قدرتمندترين
.هستند ضددين "ذاتا كه ميدانست مواردي را
اعاده براي اخير تلاشهاي از بعضي كه دارم بيم اين از
اين اينكه جاي به زيرا باشد ، شكست به محكوم اسلامي شكوه
هرچه كردن محكم بر سعي شود ، برداشته تاريكانديشي موانع
.ميشود آنها بيشتر
عنوان به خشونت به كه نهضتهايي مورد در بويژه امر اين
كه را قرآن آيه اين و ميآورند روي اجرايي ابزاري
ميگيرند ، ناديده "نيست دين در اجباري هيچ" ميگويد
بيشتر بيگانگي خود از به امر اين كه نگرانم.دارد مصداق
.شود منجر
بين درگيري براي نيازي هيچ دارم اطمينان همه ، اين با
چالش.نيست اديان ساير از بيش اسلام در نوآوري و اعتقاد
است اين نقاط ساير و آكسفورد در اسلامي متفكرين روي پيش
سنت شامل كه را اسلامي افكار سنتهاي عاليترين بايد كه
بلكه حقوق و فقه زمينه در فقط نه آزاد ، تفسير يا اجتهاد
آنها.دهند ادامه را است هنري و علمي زمينههاي تمام در
آزادانه تا نمايند تشويق را خود مسلمان مسلكان هم بايد
كه همانطور كنند ، تحقيق فرهنگها ساير بد و نيك درباره
.مينمايند كار اين به مبادرت خود فرهنگ در
درك بايد هستيم توسعه حال در كشورهاي اهل كه ما همگي
در و يافته توسعه كشورهاي بين فاصله بيشترين كه نمائيم
اين بردن بين ازاست "دانش فاصله" جهان در توسعه حال
و آزاد انديشههاي و روشنفكرانه تحقيق طريق از فقط فاصله
.است امكانپذير شجاعانه
معناي كه حالي در كه است اين دارد قرار ما فراروي آنچه
جذب براي بايد ميكنيم ، حفظ را خود رسوم و اعتقادي سنتي ،
داشته باز ذهني است ، تحول دستخوش "دائما كه جهاني درك و
.باشيم
به او پيام هستم مطمئن بود ، زنده امروزه خلدون ابن اگر
خود گذشته سنتهاي بهترين با:بود اين جهان مسلمان مردم
و درآينده همزيستي براي را خود كامل نقش و كنيد زندگي
.نماييد ايفا گوناگون سنتهاي بين مداوم و متقابل تاثير
مشاراليه:نمود تبليغ را پيام اين معاصر مسلمان يك حداقل
براي گذشته ماه در ايشان درگذشت كه است احمد اقبال آقاي
مهم دانشگاهي سمت وي قبل سال چهاراست حزنانگيز همگي
به خدمت براي و كرد ترك امريكا متحده ايالات در را خود
.نمود عزيمت پاكستان كشورش
تا نداد كفاف عمرش نامبرده كه بود اسفبار واقعه يك اين
ابن نام به دانشگاهي كشورش ، در داشت آرزو كه همانگونه
الهام او از ديگران يقين به ولي.نمايد تاسيس خلدون
.داد خواهند ادامه را راهش و گرفت خواهند
شامل "صرفا نميتواند ما جهاني اخلاق خلاصه طور به
ديگر عبارت به يا باشد "كنند زندگي بگذار و كن زندگي"
عين در.نمايند تحميل اتباعشان بر را خود عقايد دولتها
خود خواسته بتوانند نبايد نيز "عمده كشور" دو يا يك حال
آنها با مشترك فرهنگ ميشود تصور كه كشورهايي به را
.نمايند تحميل دارند
از منطقه هر در را گوناگون سنتهاي حضور بايد ما بالعكس
را آنها حتي و باشيم پذيرا اجتماع هر در حتي و جهان
.كنيم ترويج
نه ميكنم صحبت اينجا در امروز اينكه از اينجانب خرسندي
اسلامي مطالعات مركز يك اينجا كه است اين خاطر به فقط
يعني انگلستان در مركز اين كه است لحاظ اين به بلكه است ،
تاريخي پايگاه يعني آكسفورد در و غربي مهم دولت يك
.است شده واقع غرب تعاليم
دانشگاه اين به وابسته مركزي چنين يك كه است خوب بسيار
مركز اين آنكه ضمن آينده در اميدوارم.است عظيم
تدوين و تهيه را خود تحقيقاتي و آموزشي برنامههاي
.شود نزديكتر مراتب به همكاري اين ميكند
تبعيت ولز شاهزاده از امروز كه است اينجانب خرسندي باعث
دين بر عموم برابر در قبل سال شش مكان ، همين در كه نمايم
.گذاشت صحه اسلام جهان به غرب تمدن
نه انگلستان وليعهد كه ميآوريد خاطر به شما از بسياري
و وسطي قرون فرهنگ به مسلمانان كمكهاي درباره فقط
كه مسلمان ميليونها درباره بلكه گفت ، سخن اروپا رنسانس
يا مسلمان ميليون يك جمله از ميكنند ، زندگي غرب جهان در
.كرد ايراد سخناني ميبرند ، سر به بريتانيا در كه بيشتر
.هستند بريتانيا براي سرمايهاي مسلمانان اين:گفت وي
جوامع امروزه اينجانب ، نظر به بعلاوه.است چنين كه البته
جوامع اينهستند غربي جامعه از ضروري بخش مسلمانان
پا نوين غرب در كه هستند متعددي سنتهاي از يكي نماينده
.گرفتهاند
در را سنتها گفتگوي حداقل يا تمدنها گفتگوي آنها حضور
گفتگو اين در را خويش سنتهاي آنها.ميسازد ممكن غرب
سنتها ساير مطالعه براي خوبي موقعيت در و ميكنند مطرح
جوامع در طولانيتري تاريخي قدمت داراي آنها از بعضي كه
.دارند قرار هستند ، غربي
سنتها اين در كه را ارزشمندي موارد ميتوانند آنها
خود ديدگاه و زندگي در را آنها نموده ، جذب مييابند
ساير مسلمانان به را سنتها اين همچنين.نمايند ادغام
خانوادگي نزديك علائق داراي كه آنهايي به بويژه كشورها
.دهند انتقال هستند ،
مسلمانان جوامع به آينده نسلهاي كه است اين بر من گمان
افكار از الهام و احياء براي مهم منابع عنوان به غربي
.كرد خواهند نگاه اسلامي
همچنين جوامع درون گفتگو بايستي تمدنها گفتگوي بنابراين
ايران اسلامي جمهوري رئيس خاتمي ، آقاي.باشد جوامع بين
:داشتند اظهار كه وقتي نمودند اشاره مساله اين به "شخصا
سطح در چه و ملي سطح در چه مدنيت ، ارتقاء" براي گفتگو
احترام براساس بايد گفتگو اين و است ضروري "بينالمللي
را بشر ابناي بين تفاوت كه نيست اين هدف.باشد متقابل
عنوان به را آن حتي و نمود حفظ بايد را آن بلكه كرد ، حذف
.داشت گرامي نشاط و قدرت براي منبعي
چهارچوبي:داريم نياز آن به كه است جهاني اخلاق همان اين
آن در كه بودن بشر نوع از احساس مشترك ، ارزشهاي از
.باشند داشته مسالمتآميز همزيستي ميتوانند مختلف سنتهاي
با بيآنكه كنند پيروي خود سنتهاي از بتوانند بايد مردم
افكار تبادل براي كافي آزادي بايستي.بجنگند يكديگر
.بياموزند يكديگر از بتوانند و باشند داشته
آقاي علاقه مورد ميدانم كه آيهاي در قرآن كه همانطور
:ميفرمايد است ، نظامي
و زن يك و مرد يك از را شما آفريديم ما همانا مردم اي"
بشناسيد تا نژادها و قبيلهها و ملتها را شما گردانيديم
-ميافزايد كه سرشناس مفسر يك گفته بنابر و "را يكديگر
(1349).نماييد طرد و تحقير را يكديگر كه نحوي به "نه"
و سنتها به بايد تنها نه ملتي هر كه است معني بدين اين
خود شهروندان به بايد بلكه بگذارد ، احترام ديگران فرهنگ
آقاي كه همانگونه.دهد انديشه آزادي زن و مرد از اعم
عمومي مجمع به خطاب ايران اسلامي جمهوري رئيس خاتمي ،
:داشتند اظهار
ارزشمند اجزاء زنان و مردان همه كه بدانيم بايد ما"
بالقوه توان داراي مساوي طور به كه اين و هستند بشريت
و ميباشند فكري و اجتماعي فرهنگي ، سياسي ، توسعه براي
و مردان فعال شركت طريق از فقط پايدار و فراگير توسعه
".است امكانپذير اجتماعي زندگي در زنان ،
آقايان و خانمها
انسان رفتار اساسي اصول وقتي بزرگ سنتهاي و اديان تمام
تساوي متقابل ، احترام شفقت ، عدالت ، همنوع ، به كمك نظير
يكديگر با ميشود مطرح متعال خداوند درگاه در بشر ابناي
.دارند مشتركي وجوه
است داده امكان جهان سراسر در كشورها به كه است چيزي اين
از و باشند گوناگون فرهنگهاي و سنتها اديان ، نماينده تا
كه بينالمللي توافقهاي ساير و بشر حقوق جهاني اعلاميه
.نمايند حمايت ميشود ، منبعث آن از
به تكاليف و حقوق اين از يك هر به تا باشد گستاخانه شايد
از مهمتر هيچكدام مقوله اين در ولي نمايم اشاره خاص طور
.نيست بيان و انديشه آزادي
گوش يكديگر به تا ميسازد قادر را افراد آزاديها اين
هم از و گذارند احترام يكديگر سنتهاي به دهند ، فرا
و فرهنگ يك مختص كه را ديگري آزادي نوع هر.بياموزند
و است حياتي ما همگي براي نماييم ، تعريف بهخصوص تمدن
.شويم جدا آنها از نبايد هرگز
مركز در و آكسفورد در اهميت با نكته اين كه ميدانم من
مناسبي موقعيت در شمااست شده درك آن اسلامي مطالعات
طور به دريافتهايد كه را آنچه ميتوانيد كه هستيد
چنين كه دارم يقين و دهيد اشاعه دستها دور تا و گسترده
.كرد خواهيد
سپاسگزارم بسيار
انديشه تازههاي
|
سوادكوهي مويد امير اسناد
ريال قيمت20000 نشرني ، 1378 ، تركمان ، محمد:گردآوري
باوند ، خان اسمعيل محمد اسناد از مجلد نخستين كتاب اين
.است سوادكوهي موءيد امير به معروف
علاقهمندان تقديم مجلد اين در كه سندي تعداد 455 از
به پاياني سند و ش.سال 1263 به آنها قديميترين ميشود ،
اسناد بقيه.دارد تعلق ش.اسفند 1299 سوم كودتاي از قبل
فاصله به مربوط تلگرافات و مكاتبات شامل مجموعه اين
.تيرماه 1311) مويد امير فوت تا مذكور كودتاي از پس زماني
.است (ش
و مفيد زندگينامه نبودن موجود دليل به كتاب گردآورنده
علت به و او زندگي طوفاني حوادث و مويد امير از خور در
چاپي آثار در فراوان تحريفات و تناقضها و اشتباهات وجود
و اسناد براساس علاقهمندان ، مطالعه تسهيل براي همچنين و
ايام حوادث از روزشماري مجموعه ، اين آغاز در متقن ، مدارك
فكري و سياسي حيات در آنچه است ، داده دست به را وي حيات
را او زندگي كننده مطالعه هر و است شورانگيز مويد امير
بدان سخت مدرس شهيد كه است اصلي واميدارد ، ستايش به
جانبداري به قيمت هر به صفت آن دارنده از و بود پايبند
و رعب حاكميت اوج در پنجم مجلس در ميپپرداخت ، تجليل و
مورد كه شخصي از دفاع در مدرس شهيد رضاخاني ، ترور و وحشت
هيچگاه" شخص اين داشت اظهار بود ، گرفته قرار فشار و غضب
".است نبوده خارجي رفيق
|
|