خودش از كه است اين طنز تعهد مهمترين
كند مراقبت
ابوالقاسم استاد درگذشت سال ششمين مراسم
شد برگزار شيرازي انجوي
نوار معرفي
خودش از كه است اين طنز تعهد مهمترين
كند مراقبت
كاريكاتور طنز مسايل درباره معمارزاده هوشنگ با گفتوگو
سالانه دو نمايشگاه و
كاريكاتور ، سالانه دو نمايشگاه برپايي به توجه با *
كشورهاي ديگر با ايران در را كاريكاتور نقش و جايگاه
ميكنيد؟ مقايسه چگونه سبك صاحب
جهان.ميبريم سر به "اطلاعاتي انفجار" عصر در ما ،
نزديكتر هم به بسيار ملتها و كشورها و كوچكتر بسيار
هنرمند يك شرايطي چنين در.شدهاند زماني هر از
و هنر با بايد "طبعا و بماند محبوس خود لاك در نميتواند
آنچه جريان در و كند برقرار ارتباط كشورها ساير هنرمندان
عام ضرورت اين اگر ولي.گيرد قرار ميگذرد ، عرصه اين در
به و بپذيريم احتياطي اقدامات و مطالعه بدون بخواهيم را
هم آن نامطلوب عواقب منتظر بايد "طبعا كنيم ، عمل آن
از پس غرب ، جذابيتهاي از پيروي در چنانچهباشيم
در را شدن آنها عين و افتاديم چاله اين داخل مشروطيت ،
.ديديم خودمان موفقيت دروازه واقع
امر يك اين آيا كاريكاتور ، مثل هنرهايي مورد در اما *
غرب در كه صورتي همان به را آن كه نيست اجتنابناپذير
بپذيريم؟ دارد وجود
زباني مشخصههاي هنري هر و است ارتباطي زبان يك هنر ،
پايبند مشخصهها اين به بايد هنرمند كه دارد را خودش
در هنر يك خاستگاه اگر كه نيست معنا بدان اين ولي.باشد
هميشه براي بايد هنر آن بود ، واقع خاص جغرافيايي محيط يك
نگاه "مثلا .بوده ابتدا در كه باشد همان رفت كه جا هر
شاهد به بحث از ديگري جاي در اميدوارم موسيقي ، به كنيد
به ما كه جاست اين نكته حال ، هر به.برگردم موسيقي مثال
فرهنگ و خاك و آب جز ديگري جاي خاستگاهش كه هنري هر
نزديك قوي فرهنگي پشتوانه با و آگاهانه اگر است ، خودمان
.ميشويم حل آن در زياد احتمال به نشويم ،
چه باشيم ، اثرگذار بتوانيم و بشويم حل آن در اگر *
دارد؟ اشكالي
سطح در دستاورد يك و ندارد اشكالي هيچ خودش جاي در
"غالبا كه ما كاريكاتوريستهاي چنانكه هست ، هم جهاني
دست زمينه اين در درخشاني موفقيتهاي به هستند هم جوان
كه اين از قبل ما كه جاست اين مساله ولي يافتهاند ،
دور بحث از كه اين براي و هستيم ايراني باشيم جهاني
برپايي به نگاهي مقدمه اين با بفرماييد اجازه نيفتيم ،
در من البتهبيندازيم كاريكاتور سالانه دو نمايشگاه
و نميكنم داوري پيش امسال سالانه دو نتيجه مورد
از ارزيابيام ولي بنشيند بار به دوستان زحمات اميدوارم
در تاكنون ما كه است اين گذشته مشابه فعاليتهاي
و كنيم نگاه خارجيها دست روي از كردهايم سعي كاريكاتور
البته.كنيم كار آنها انتظارات مطابق و سياق و سبك به
مورد مسابقهاي و نمايشگاهي كاريكاتور به محدود من بحث
به كه است مجزايي بحث مطبوعاتي كاريكاتور است ، شما سئوال
.نميشوم وارد آن
بر تاثيري چه طنز كلي طور به و كاريكاتور شما نظر به *
رفع و ناهنجاريها اصلاح مثل جامعه در عملكردها شدن شفاف
دارد؟ اشكالات
از بسياري كه دارد بستگي مختلفي عوامل به تاثير اين
علت ، همين به و نيست طنزپرداز كنترل و اختيار در آنها
نداشته سازنده اثر تنها نه طنز اثر يك ميافتد اتفاق گاه
شونده ، انتقاد تحملناپذيري جمله از مختلف ، دلايل به بلكه
به انتقادشوندگان يعني است ، شده وضع شدن خرابتر باعث
و شكستهاند را آن طنز ، آينه دلسوزي از گرفتن تاثير جاي
به آنچه.دادهاند ادامه خودشان كار به لجبازي با
است اين ميشود ، مربوط ترسيمي چه و نوشتاري چه طنزپرداز ،
طنزپرداز زبان به بستگي زيادي ميزان به تاثير اين كه
از اگر زبان در تفاوت اين كه داشت دقت بايد البته.دارد
خارج طنز حيطه از را اثر آن ديگر است ممكن گذشت ، حد يك
شربت ميخواهيد شما كه ميماند اين به حال هر به.كند
همراه را آن اگر آيا.بخورانيد بيمارتان كودك به را تلخي
به موءثرتر را كودك بدهيد ، او به شيرين خوردني يك با
پسگردني با را دارو بخواهيد يا ميكنيد ترغيب آن خوردن
شرايط فقط طنز حيات ادامه و ظهور علت بدهيد؟ خوردش به
عوامل از صرفنظر.است نبوده صريح انتقاد براي نامساعد
براي موءثر زباني عنوان به طنز زبان سياسي ، محدودكننده
.دارد هنر عرصه در انكارناپذير جايگاهي مضمون ، انتقال
به توجه با كه است اين ميشود مربوط ما جامعه به آنچه
شخصي ارتباطات در حتي زبان اين ايرانيها ، ما خلقيات
مورد دراست شده پذيرفته موءثر زبان يك عنوان به هم مردم
جا اين بحثاش جاي كه مختلف دلايل به گرچه ترسيمي ، طنز
عقب نوشتاري طنز از زمينهها پارهاي در هنر اين نيست ،
است ، برخوردار عجيبي تاثيرگذاري از بالقوه ولي افتاده ،
اما.ما جامعه جمعيتي ساختار با جوامعي در بخصوص
"شعر" تاثيرگذاري با را "نظم" تاثيرگذاري كه همانطوري
"قافيه" و "وزن" دو ، هر در كه اين استناد به نميتوان
هم را كاريكاتوري اجراي هر دانست ، يكي دارد وجود
...دانست مطلوب تاثير واجد نميتوان
بودن وارداتي را عقبافتادگي اين علت بعضيها *
.ميدانند كاريكاتور
هر با ما اگر ولي.باشد آن علل از يكي ميتواند اين *
نفس به اتكا و قدرت با و خودمان درون از وارداتي ، مقوله
مصالح جهت در را استفاده بهترين ميتوانيم كنيم ، برخورد
بالنسبه زمينه اين در ولي ببريم ، آن از خودمان جامعه
مغلوب را هنر اين كه اين از بيشتر چون بودهايم ناموفق
را دستاوردهايي من البته.شدهايم آن مرعوب كنيم ، خودمان
.نميكنم انكار داشتهايم زمينه اين در كه
مساله اين بيشتر كالبدشكافي جاي فرموديد ، كه طوري همان *
.نيست جا اين
كه بنبستي از كاريكاتور شدن خارج و راهگشايي براي ولي
صورت بايد "حتما كالبدشكافيها ميكنم ، اين حس را آن من
.بهتر تعصب ، از دورتر هرچه و عميقتر و زودتر هرچه گيرد ،
جامعه به نسبت تعهدي چه طنز برهه ، اين در شما نظر به *
دارد؟
مناسب سئوال خودم جواب براي كه اين براي بفرماييد اجازه
در:بپرسم و بدهم تغيير را شما سئوال.باشم كرده پيدا
و ميدانيد؟ چه را طنز تعهد مهمترين زمان از برهه اين
اين طنز تعهد مهمترين امروز ، شرايط در بدهم جواب بعد
ستونهاي تعدد عليرغم چون كند ، مراقبت خودش از كه است
استفاده دليل به آن ، نسبي رونق و متعدد نشريات در طنز
مواجه خطر با ارتباط ايجاد كارساز ، وسيله اين از ناصحيح
تصور كه "هنر براي هنر" و "متعهد هنر" بحث در.است شده
"متعهد هنر" به اعتقاد محور بر شما اصلي سئوال ميكنم
ميدهد نشان ظاهرش كه دارد وجود مقولهاي شده ، مطرح
"متعهد هنر" مقابل در "هنر براي هنر" به آن ، مطرحكنندگان
را مقوله اين.نيست چنين مساله عمق در ولي دارند اعتقاد
ملاحظه.كرده باز خوب خيلي "فورستر مورگان ادوار"
خودش ، ابتدا محتواي از صرفنظر هنري اثر يك:بفرماييد
اين به بعد.باشد داشته را هنري اثر يك مشخصههاي بايد
اين.خير يا دارد تعهد بر مبتني پيام آيا كه برسيم بحث
از اعم ما ، امروز مطبوعاتي طنز ميكنم تصور كه جاست
توفان دچار اخير سال دو -يكي در بخصوص نوشتاري ، و ترسيمي
است ، طنز اثر هنري ساختار كه را قضيه اصل و شده حوادث
و كرده مردم مطلوب روز مقولات به عجولانه پرداختن فداي
.است انداخته خطر به را خود نهايت در
در شركت به كه جوان كاريكاتوريست يك شما نظر به *
بكند بايد چه است ، علاقهمند هم بينالمللي نمايشگاههاي
باشد؟ داشته هم دستاوردي كه
كوتاهمدت دستاورد كرد ، نگاه ميتوان دستاورد نوع دو به
هست ، كه است همين كوتاهمدت دستاورد.بلندمدت دستاورد و
گفتن سخن آنها مطلوب زبان به نمايشگاهها ، در شركت يعني
سطح در بايد نظرم به كه بلندمدت دستاورد گرفتن ، جايزه و
كه است اين فردي ، سطح در نه باشيم راهكار دنبال ملي
به خودمان بومي مشخصههاي با را خودمان كاريكاتور بكوشيم
از بيش بايد مساله.كنيم عرضه جهانيان به و بياوريم وجود
سالانه دو به كه مقالهاي در من و شود شكافي كالبد اين
.باشم جدي صورت به بحث اين آغازگر كوشيدهام دادهام
اين به را كاريكاتور دوسالانه "مثلا برگزاري شما پس *
نميدانيد؟ مفيد بوده حال به تا كه شكلي
برگزار فعلي سالانه دو همين اگر.نگفتم چيزي چنين من *
كاريكاتور مورد در كه نداشتيم را اين فرصت ما نميشد ،
و مفيد بسيار خير ، .كنيم صحبت ملي هويت مساله و ايران
و دلسوزانه بسيار آن برگزاركننده دوستان و است ارزشمند
و تلاشها همين و پرداختهاند كار سازماندهي به عشق ، با
كاريكاتور سمت به را ما انشاءالله كه آنهاست تداوم
.كرد خواهد رهنمون ايراني
شاهرخينژاد محمدرضا :گفتوگو
ابوالقاسم استاد درگذشت سال ششمين مراسم
شد برگزار
شيرازي انجوي
شيرازي انجوي سيدابوالقاسم زندهياد گراميداشت منظور به
و نزديكان از چند تني همت به ايران ، مردم فرهنگ پدر
با گذشته هفته پنجشنبه عصر يادبودي مجلس ايشان دوستان
فرهنگ به علاقهمندان و همانديشان عاشقان ، از جمعي حضور
.شد برپا روانشاد آن منزل در اسلامي ايران ادب و
يك هر انجوي استاد قديمي دوستان و ياران نشست اين در
گنجينه شكلگيري نحوه بهويژه و آثارش و او از خاطرهاي
كمنظير مجموعهاي بهصورت اكنون كه را مردم فرهنگ پربار
توجه و درآمده جهان فولكلور گردآوري مراكز سطح در
معطوف خود به را يونسكو جمله از جهان فرهنگي سازمانهاي
.داشتند بيان است داشته
انجوي استاد نزديك ياران از يكي نياوراني ، نشست آغاز در
استاد خاطره و ياد پارسي ادب بزرگان از اشعاري خواندن با
ايشان اخلاقي سجاياي از شد يادآور و داشت گرامي را
وي كردار و رفتار در يكرنگي و صميميت و اخلاص بهويژه
رادمرد اين درگذشت از بعد سال شش امروز كه شده باعث
سيد آن روح به و آئيم گردهم ايشان منزل در ميهنپرست ،
.بفرستيم درود بزرگوار
به علاقهمند و استاد قديمي دوستان از ديگر يكي همچنين
از جلد يك انقلاب از قبل انجوي مرحوم:گفت ايران فرهنگ
پشت در و فرستادند سانفرانسيسكو به من براي را حافظ كتاب
نميخوردم چراغ دود سال اگر 15":بودند نوشته آن جلد
".نميرسيد چاپ به كتابي چنين
مردم فرهنگ صاحبنام پژوهشگر و نويسنده وكيليان احمد سيد
سنتهاي و رسوم و آداب زمينه در ارزشمند آثاري تاكنون كه
شاگردان از را خود و رساندهاند چاپ به كشورمان مردم
اظهار مبسوطي سخنان طي ميدانند انجوي مرحوم بلافصل
آن ميهنپرستانه و متعهد شخصيت و پدرانه رفتار:داشتند
هميشه براي من كه است گذاشته من بر تاثيري چنان بزرگوار
همين رهگذر اين در و ميدانم ايران مردم خدمتگزار را خود
پخش از كه كوتاهي مدت ظرف كه شد موجب وطن به عشق
گذشت و 50 دهههاي 40 در مردم فرهنگ راديوئي برنامههاي
به زمين ايران جاي جاي از افتخاري همكار پنجهزار حدود
مراسم ، رسوم ، آداب ، سخاوتمندانه و بپيوندند ما جمع
.دهند قرار ما اختيار در را خود انديشههاي و باورها
معيشتي وسايل انواع چون گرانبهايي و نفيس اشياء همچنين
سنتي پيشههاي ابزارهاي و دامي كشاورزي ، ابزارهاي سنتي ،
پربار گنجينه اين و دارند ارسال "مجانا مركز اين براي
.است كرده جلب خود به را همگان توجه امروز مردم ، فرهنگ
انجوي استاد منزل گشايش خواهان حاضرين نشست اين پايان در
همين در و شدند ايشان وصيت طبق ايران مردم موزه بهعنوان
سيماي و صدا سازمان حقوقي دفتر به را نامهاي زمينه
شد تقاضا مسئول مقامهاي از و ارسال ايران اسلامي جمهوري
فرهنگ مركز بهعنوان سريعتر هرچه ايشان مسكوني ساختمان
علاقهمندان و پژوهشگران اختيار در و افتتاح ايران مردم
مجموعه استاد مرگ از سال شش گذشت با همچنين.گيرد قرار
حال در همگي و شده مهر و لاك ايشان اسناد و كتابها
سازمان اين از همين ، براي.هستند فرسودگي و پوسيدگي
پيشگيري مجموعه بيشتر نابودي از وقت اسرع در كه شد تقاضا
.آيد عمل به
نوار معرفي
پژواك *
روءيا *
(سمفونيك 3 جاز) آتشين پرنده *
ارغنون موسيقي فرهنگي موءسسه :ناشر *
.است "سانتانا برادران" مشترك كار "پژواك" كاست نوار
در سده يك از بيش كه است خانوادهاي عضو سانتانا كارلوس
موسيقي با نامش آن اطراف نواحي و مكزيك آتلان منطقه
از ميلادي دهه 60 سالهاي در او.است بوده مترادف
(مركزي امريكاي سياهان) افرولاتين راك موسيقي پيشگامان
مرتبهاي در عرصه اين مدعيان كليه با مقايسه در و بود
.داشت قرار والا بسيار
خود كه گروهي سرپرست بهعنوان گذشته سال طي 25 كارلوس
با را (جاز موسيقي نوعي) فانك و جاز موسيقي نهاد ، بنا
ريتميك پلي موسيقي بهصورت مختلف ريتمهاي درآميختن
موسيقي از بهرهگيري با سانتانا كارلوس.است نهاده بنيان
پرداخت "راككوبائي" سبك بهاجراي راك و لاتين امريكاي
جشنواره در سبك اين ارائه با سال 1969 در بهطوريكه
.گذاشت جهاني شهرت عرصه به قدم "وودستاك"
راك موسيقيدانان درميان برجستهاي شخصيت سانتانا كارلوس
پژواك تحتعنوان)"سانتانا برادران" او آلبوم آخرين و است
در ريشه شد ، اجرا برادرانش و او همكاري با كه (ايران در
آتلان منطقه در سانتانا خانواده در موسيقي پيشينه سده يك
.دارد مكزيك
همواره.است "لويدوبر" آثار منتخب "روءيا" كاست نوار
ميشود محسوب آهنگين قطعهاي بهعنوان عوام نزد موسيقي
-(ريتم) وزن و موسيقائي صوت -اساسي ويژگي دو از كه
كه است عاملها اين تركيب از مجموعهاي.باشد برخوردار
زبان به شايد و ميبندد نقش اذهان در ملودي شكل به
هر در بتوان كه است موسيقي از شكل آن ملودي ، سادهتر
.كرد زمزمه زماني و مكان
درميآورد ، خام و ساده صورت از را ملودي كه آنچه حال
همراهيكننده اصوات) هارموني همچون عواملي از بهرهگيري
در مذكور كلي تعاريف.است رنگآميزي و بافت ،(غيرملوديك
اثر كمتر امروزه و ميشود شامل موسيقي قطعه هر مورد
.باشد نداشته خود در را خصوصيات اين كه است موسيقي
ازجمله (لندن -ميلادي متولد 1948) وبر لويد اندرو
(سالگي 6) فعاليتش شروع همان از كه است خلاقي مصنفان
بهگونهاي داشت ملودينويسي در فوقالعادهاي استعداد
اين ميترسيد بود ، لندن موسيقي كالج رئيس خود كه پدرش كه
ازبين موسيقي بيشازحد و رسمي آموزش بهخاطر استعداد
كالج در را موسيقي آكادميك تحصيلات او حال اين با برود ،
.داد ادامه لندن سلطنتي
عروسكي نمايش براي موسيقي تصنيف كودكي دوران از اندرو
تحصيل ، دوران طي و كرد تجربه را (سنجاقكها نمايش)
-غزلسرا و اپرا متن نويسنده -"رايس تيم" با آشنائي
حاصل كه كرد متمركز نمايش موسيقي درخصوص را خود فعاليت
مسيح عيسي" به بين اين از ميتوان كه بود ، اپرا چندين آن
.داشت اشاره...و "گربهها" ،"اويتا" ،"ستاره فوق
|