معاصر انسان نيازهاي و اديان
ملكيان مصطفي دكتر شبستري ، مجتهد محمد دكتر استاد ميزگرد
در موسيصدر امام علمي همايش در بهشتي محمدرضا دكتر و
(دوم بخش) قم مفيد دانشگاه
استاد زبان از و ميزگرد اين بخش نخستين در :جستارگشايي
بر مسالمتآميز همزيستي كه خوانديم شبستري مجتهد محمد
خود پيروان به دين يك ديني علماي كه بود مبتني امر اين
با برخورد نيز و اجتماعي معاشرت و معامله با ارتباط در
در كه خوانديم همچنين ميدهند؟ تعليمي چه مذهبي اقليتهاي
آگاهي و اطلاعات سطح افزايش دليل به بيستم قرن اوايل
- سنتياش جايگاه از دين عالمان نقش تغيير نيز و آدميان
.داد نقش تغيير تحقيق و مطالعه به - پيروان ارشاد مرحله
بر بيشتر كه قديم نگاه تفاوت به همچنين شبستري استاد
آگاهيها بر بيشتر كه جديد نگاه و داشت تاكيد رفتارها
در گو و گفت اين آغاز چگونگي به و پرداخت ميورزد ، اصرار
نيز نخست بخش پايان دركرد اشاره كاتوليك كليساي
موارد بر تاكيد اديان بين همزيستي بحث در كه خوانديم
را ميزگرد اين ادامه.است موضوعات مهمترين از صلحآميز
.ميگيريم پي
معارف گروه
بايد اديان نشستن هم كنار از كه نيازهايي از يكي امروز
دين به را معنويتي چه ديني چه كه است اين شود ، برآورده
مورد نيز اديان معقوليت كه است درست.ميكند اضافه ديگر
اسلامي الهيات در آيا كه ميشود مطرح سوءال اين و است نظر
آنچه اما مسيحي؟ الهيات در يا دارد وجود بيشتري معقوليت
اين هستند ، آن دنبال وحدت شدت با انديشمندان و علما كه
را امروز انسان تنهايي و غربت و معنويت خلاء كه است
من.پركند را آن ميتواند چيزي چه و كرد پر بايد چگونه
صدر موسي امام كه ميكنم عرض خودم لباسيهاي هم به اينجا
اجتماع و صحنه يك در وقتي كه بود روحاني شخصيتي
در معقوليت خود از هم ميتوانست ميشد ، ظاهر غيرمسلمانان
وارد و تنفيذ و القاء معنويت خود از هم و بدهد نشان سخن
.كند
در كه اي طلبه يك عنوان به بنده عزيز ، برادران و دوستان
جاهاي در اما داشتم ، را تحصيل افتخار قم علميه حوزه همين
در ما معتقدم ديدهام ، گوناگوني تجربههاي مختلف
را سخناني ميتوانيم دنيا در اجتماعاتي و صحنههايي
لحاظ متناسب سنتي با را نقش دو اين بتوانيم كه بنشانيم
دنياي معقوليت گسترده بسيار صحنه در اينكه اول.كنيم
اينكه دوم و كنيم عرضه قبول قابل و شايسته سخني امروز ،
ارتباط و حضور با امروز ، دنياي معنويت خلاءدار صحنه در
را نقش دو اين اگر بكنيم ، تزريق معنويت اندكي خودمان
و بينالمللي صحنههاي در موجه حضور انتظار باشيم نداشته
.است بيجايي انتظار داخلي صحنههاي در حتي
مطرح من كه رسيد من ذهن به سوءال سه دو ، :ايرواني *
دوستان و شد پيدا فرصتي بعدي مراحل در اگر تا ميكنم
سوءالها از يكي.بگويند پاسخ پرسشها اين به داشتند ، تمايل
هماكنون الاديان بين همزيستي كه فرموديد شما ;است اين
تفاهم و گفتوگو مسئله آن و رسيده بالاتري مرحله يك به
گذشته در كه باشد همين عملي صورت به شايد "واقعا و است
افكار تضارب و تقارب و تبادل از ميتوانستند شايد
شده غيرممكن كاري چنين حاضر حال در اما بكنند ، جلوگيري
باب اگر كه است موجود دغدغه اين همچنان گرچهاست
انديشي جزميت با گفتوگو شيوه اين آيا شود ، باز گفتوگو
كامل حق را خود دين هر پيروان و است دين هر در كه
رواج گونه اين آيا و داشت نخواهد منافات ميدانند ،
در سر (تكثرگرايي) پلوراليزم نوعي از اديان بين گفتوگو
شما نكتهايكه مطلب ، اين تاييد در البته آورد ، نخواهد
به ميتوانم را كرديد اشاره مسيحيت در تبشير درباره
نگاه ديگر اديان به اگر ما.بياورم مثال شاهد عنوان
جزو كه دارد وجود دعوت بحث اسلام در كه ميبينيم بكنيم ،
وقتي وضعيتي ، چنين به توجه با.است اسلامي اصول لاينفك
خطر و دغدغه اين ميشود ، مطرح آراء تبادل و گفتوگو بحث
كه ميشود ايجاد -كل صورت به -ديني مراجع و متدينين براي
اين در بيايد ، پيش..و ارتداد از نحوهاي يك مبادا
.ميكنيد پيشبيني را راهحلي چه زمينه
درباره كه ميكنم تقاضا ملكيان دكتر آقاي از اينجا در
بيان را خود سخنان شد ، مطرح ميزگرد ابتداي در كه سوءالي
.كنند
شبستري مجتهد آقاي سخنان ذيل در من كه مطلبي:ملكيان *
همزيستي مسئله به بايد ما كه است اين ميكنم عرض
لازم نظري مباني و مذاهب و اديان پيروان مسالمتآميز
تعبير بهبپردازيم عموميتري سطح در همزيستي ، اين براي
دانشگاهها در و آكادميك محافل در كه نيست اين مسئله ديگر
در مذاهب و اديان پيروان كه تحقيقاتياي مراكز در و
انديشمندان و صاحبنظران كردهاند ، برپا جهان سرتاسر
مذاهب و اديان و پيروان مسالمتآميز همزيستي درباره گاهي
حياتيتر مسئله بلكه بپردازند ، گفتوگو به و بگويند سخن
بازار و كوچه در و جامعه عمومي سطح در بايد و است اين از
و انس و آشنايي مهم و جدي مساله اين با آهسته آهسته ، نيز
مسالمتآميز همزيستي ديگر ، تعبير به.شود پيدا الفتي
"كاملا امري بلكه نيست تجملي امري مذاهب ، و اديان پيروان
عموميت بايد دليل همين به و است فوتي و فوري و حياتي
نيز بازار و كوچه مردم سطح به نخبگان سطح از و يابد
.بكند پيدا سرايت
جهان مردم اينكه براي يعني هدفي ، چنين به دستيابي براي
پيروان با مسالمتآميز همزيستي عمل مقام در و "واقعا
كنند ، پيدا خودشان مذهب و دين از غير مذاهبي و اديان
.شود راسخ مردم نفوس و اذهان در نكته چند بايد
چنان ديگران با اينكه يعني است ، زرين قاعده اول ، نكته
اين.كنند رفتار تو با ديگران كه خوشداري كه كن رفتار
آن به مذاهب و اديان تمام در كه است قاعدهاي قاعده ،
حدس روي از بنده عرض اين و است شده تاكيد برآن و تصريح
مذاهب و اديان يكايك مورد در بود ، فرصت اگر بلكه نيست
قاعده اين به مقدسشان متون كجاي در كه ميدادم نشان جهان
كن رفتار چنان ديگران با" كه قاعده اين.است شده تصريح
تاييد مورد ".كنند رفتار تو با ديگران كه داري خوش كه
نيز ما اخلاقي شهود.هست مذاهب و اديان بنيانگذاران همه
وقتي انساني هر يعني.ميدهد گواهي قاعده اين حقانيت بر
براي كه ميكند ، مشاهده استدلال ، بدون كند ، رجوع خودش به
اين متاسفانه اما.دارد كامل آمادگي قاعده اين تصديق
مختلف مذاهب و اديان و مبلغان و وعاظ كه سخناني در قاعده
.ميآيد چشم به كم بسيار ميكنند القاء خودشان مخاطبان به
صورت اين از بيش تاكيدي قاعده براين بايد من نظر به
.بگيرد
وظيفه كه كند احساس "عميقا مذهبي و دين هر پيرو اگر
و اديان ساير پيروان با كه است اين او ديني و اخلاقي
آنان كه خوشميدارد كه باشد داشته را رفتاري همان مذاهب
كند عمل قاعده اين مقتضاي به و كنند رفتار او با
شده برداشته ميان از مسالمتآميز همزيستي مانع بزرگترين
.است
حقانيت و صدق از غير نجات و است نجات ديگردرباره نكته
هركس كه كنيم فهم درست و خوب بايد هم را نكته مااين.است
مقدار همان به بكوشد حقيقت تحري راه در وجديت صداقت با
اهل كوشيده ، جديت و صداقت خصلت دو اين با راه اين در كه
راه در كه است كساني آن از نجات ديگر عبارت به.است نجات
از حاصل نظري نتيجه حال جدياند ، و صادق حقيقت و حق طلب
بدون من اگر.نيست مشكلي شد ، چيزي هر جديت و صداقت اين
و صادقانه عمري بدهم ، فريب را ديگران يا خود بخواهم آنكه
مطالعه و كار نظري و فكري مسائل در تمامتر هرچه جديت با
است ب الف ، "مثلا كه رسيدم نتيجه اين به و كردم تحقيق و
جديت از درجه همان و صداقت از درجه همان با هم شما و
دو هر نيست ، ب الف ، كه رسيديد نتيجه اين به ولي كوشيديد
.هست شما و من نظر به كه است عادل خدا اگر نجاتيم اهل
رو آن خداوند ، از.همينطور هم بنده و ماجور و مثابيد شما
چيزي كسي از يعني نميكند ، مالايطاق تكليف است ، عادل كه
هم مالايطاق.ندارد را دادنش انجام قدرت او كه نميخواهد
غسل و وضو مسئله "مثلا و جوارحي و بدني اعمال در تنها كه
هم را انسان هر نفساني و ذهني طاقت.نيست روزه و نماز و
را خود فكري كوشش تمام انساني اگر ميگيرد ، نظر در خدا
و كرد باشد ، داشته را ديگري يا خود فريب قصد آنكه بدون
است ب الف ، كه رسيد نتيجه اين به جديت و صداقت وصف دو با
اين به خلاقيت و صداقت از درجه همان با نيز ديگري و
را اولي اجر هم بايد خداوند نيست ، ب الف كه رسيد نتيجه
اين با كه كساني همه بنابراين.را دومي اجر هم و بپردازد
از من و نجاتند اهل ميكنند ، كار -جديت و صداقت -وصف دو
.ميكنم تعبير نجات پلوراليزم به نكته اين
اديان كه است اين كنيم مداقه آن در بايد كه ديگري نكته
.نيامدهاند خاص تاريخي واقعه چند به ما ساختن معتقد براي
و باطنيتر و عميقتر بسيار پيام القاء براي اديان
اديان كه كنيم گمان اگر است اشتباه.آمدهاند مهمتري
و آمدهاند خاص تاريخي واقعه چند به ما اتصال براي
را تاريخي حادثه چند وقوع به اعتقاد كه بوده اين هدفشان
وقايع.كنند تحكيم و ايجاد آدميان نفوس و اذهان در
تحقق نحوه بلكه نيستند ، دين خود اما مهمند چه اگر تاريخي
و اخلاقيتر در واقعهاي اگر.دينند خارجي و عيني
ميزان به باشد داشته نقشي و سهمي آدميان كردن معنويتر
نيست درست اين.شود واقع تاكيد مورد بايد نقش و سهم همان
است ، قايل تاريخي واقعه چند به شخصي اگر بگوييم ما كه
به اعتقاد نفس گويي نيست ، نجات اهل والا است نجات اهل
.دارد موضوعيت و قداست واقعه چند آن وقوع
جريان در دولتها و حكومتها چقدر هر اينكه ، آخر نكته و
نسبت را انصاف جانب بيشتر عملكردهايشان و قانونگذاريها
موجب بيشتر كنند رعايت مذاهب و اديان همه پيروان به
.ميشوند مذاهب و اديان پيروان مسالمتآميز همزيستي
مذاهب و اديان پيروان همه آنكه براي ديگر ، تعبير به
داشته همزيستي جهاني جامعه در يا جريان يك در بتوانند
همه به دولتها و حكومتها كه كنند احساس بايد باشند ،
و زاويه يك از آنها همه به و مينگرند چشم يك به آنها
بكنند احساس اينكه بهمحض برعكس ، .ميكنند نگاه مسافت
مشي طرفدارانه عمل ناحيه در چه و نظر ناحيه در چه حكومت
شده منعقد مسالمتآميز همزيستي عدم نطفه ميكند ، سلوك و
.است
جهت در بايد است قبول قابل و حق اگر برشمردم كه نكاتي
كند اثبات من براي بتواند كسي اگر و شود كوشش تعميقاش
اقتضاء حقطلبي صورت آن در است ، قبول غيرقابل و باطل كه
.بگيرم پس را آن و برگردم سخنم از كه ميكند
درباره بسياري سئوالات نيز من خود ذهن در:ايرواني
اما است ، شده ايجاد ملكيان آقاي و شبستري آقاي سخنان
.است كم بسيار فرصت متاسفانه
تا شود مطرح سئوال كه بدهيد اجازه:نشست حاضران از يكي
.گردد برطرف ديگران ابهام
كه علمي همايش و جلسه يك در..بفرماييد اجازه:ايرواني
تعايش عملي صورت به كه است علمي شخصيت يك به مربوط
داشته جواب در عجله نبايد كردند ، تجربه را (همزيستي)
كه ميكنيم فكر ما.بهراسيم مخالف سخنان از و باشيم
برخوردار استحكامي و قوت چنان از ما ديني گزارههاي
الحمدلله ، .كنند تحمل را مختلف نظريات ميتوانند كه هستند
"صرفا اينجا در نظريات بيان و است علمي جلسه يك جلسه
دكتر آقاي از.نيست نظر آن بودن مسلم يا موافقت بر دليل
.كنند آغاز را خودشان مطالب كه ميكنيم تقاضا بهشتي
از قبل:الرحيم الرحمن بسمالله:بهشتي محمدرضا دكتر
به توجه با و كردند ، آغاز اساتيد كه بحثي به ورود
بزرگداشت براي حاضر نشست فرموديد ، اشاره كه نكتهاي
اديان ميان همزيستي مسير در كه است وارستهاي انسان
مجتهد استاد از تاسي به نيز من لذا است ، بوده پيشگام
درصدد سپس و كنم نقل موسيصدر امام از خاطرهاي شبستري ،
.آيم برمي شما سئوال به پاسخ
با همراه آلمان از سال 1346 ، در كه سفري در هست ، خاطرم
آنجا در و داشتيم لبنان به بهشتي آيتالله شهيد مرحوم
كه نكاتي از يكي بوديم ، صدر موسي امام مهمان را مدتي
نقش ذهنم در و بود توجه جالب زمان ، آن نوجوان من براي
نقطهاي در لبنان ، به ورود محض به كه بود خاطره اين بست
بهشتي آيتالله شهيد مرحوم.كرديم توقف زدن بنزين براي
پياده ماشين از اينكه محض به.بود روحانيت لباس به ملبس
شما كه پرسيد ايشان از بود ، بنزين پمپ مسئول كه فردي شد ،
نشان خاطره اين.برويد صدر آقاي ديدن به ميخواهيد
جا همه در لبنان در صدر موسي امام چهره حضور كه ميدهد
فعاليت اوج سالهاي با سالها ، اين اينكه باميشد حس
ميان در تنها نه صدر موسي امام چهره.دارد فاصله ايشان
محبوبيت از نيز ديگر اديان پيروان ميان در بلكه مسلمانان
نوع و برخورد نوع دليل به هم آن كه بود برخوردار فراواني
به انفسكم الي الناس دعات كونوا" باب از.بود ايشان منش
محبوبيت چنين در ايشان منش و برخورد نحوه "السنتكم غير
.بود موءثر بسيار فراگيري
دارد ادامه
|