انسان والاترين
قرآن و (ع)طالب ابي بن علي
انسان والاترين
حجتالاسلام نهجالبلاغه ، بنياد سرپرست با گفتوگويي
دينپرور جمالالدين والمسلمين
سرور زادروز خجسته با است مصادف رجب سيزدهم :جستارگشايي
حضرت كعبه ، زاده تشيع ، تاريخ بزرگمرد و جهان پرهيزكاران
فراخ مجالي وي شخصيت و (ع)علي از گفتن سخن.(ع)علي
(ع)علي.نگنجد ما خاكي ذهن حوصله در هيچگاه كه ميجويد
منش و رفتار و بود نمونه انساني ، صفات و اخلاقيات در
از الگويي چونان برجاست ، انسانيت و تاريخ تا شكوهمندش
سخن از اگرچه او سخناناست اجرا قابل انسانها همه براي
اين و است بشر سخنان فراز ولي بوده فروتر (قرآن) خداوند
قرآني معارف و نبوي تربيت از حضرتش برخورداري در بيگمان
حضرتش ، تولد سالروز در.است آمده بهدست اسلامي ، و
نهجالبلاغه بنياد سرپرست با كوتاه گفتوگويي
پرورانجام دين جمالالدين والمسلمين حجتالاسلام
(ع)اميرالموءمنين روز زاد تهنيت و تبريك ضمن دادهايم ،
و نهجالبلاغه بنياد فعاليتهاي درباره را گفتگو اين
.ميخوانيم هم با منشحضرت و كلام شخصيت ،
معارف گروه
گرفت شكل چرا و چگونه "بنيادنهجالبلاغه" اينكه نخست *
تابه آغاز از آن متعدد فعاليتهاي تاريخچه درباره قدري و
.بفرماييد صحبت حال
.برميگردد سال 1355 به نهجالبلاغه بنياد شكلگيري اصل *
ساوجي ، علي موحدي آقايان با همراه سال آن در اينجانب
ديني مباحث تا شديم آن بر مصطفوي محمد شهيد و حيدري
بود اين.كنيم عرضه ريشهاي و جديد ديدگاهي با را اسلام
و (ع)حضرتعلي به مردم علاقه به باتوجه ديديم مناسب كه
آن در پژوهش و تحقيق به نهجالبلاغه ، ;گرانقدرش كتاب
به توجه با و علمي و منقح شيوهاي به را آن و پرداخته
.كنيم ارائه كشورمان ديني جامعه به امروزه ، جذابيتهاي
روي را فيشبرداري و تحقيق مطالعه ، كار كه بود اين
يا چهار به را نهجالبلاغه ما.كرديم آغاز نهجالبلاغه
بررسي و مطالعه را بخش يك كدام هر و كرديم تقسيم بخش پنج
.كرديم
بود؟ چگونه شما كار شيوه *
درنظر آن براي عنواني هرجمله ، مطالعه از پس ما *
ميداديم ، تشكيل "بعدا كه مشتركي جلسه در و ميگرفتيم
انجام به كس هر كار به نسبت انتقادات و پيشنهادها
مطالعه نهجالبلاغه در را جملهاي "مثلا.ميرسيد
آن براي را "آوردهايد؟ كجا از" عنوان و ميكرديم
پانزده تحتعنوان كه آنجا تا.آخر تا و برميگزيديم
فيش هزار پنج اين.كرديم آماده فيش پنجهزار كلي ، عنوان
و تكراري عناوين ودرنهايت شده بازنگري بار سه دو هم
.گرديد پيشنهاد تازهتري عناوين حتي و شد حذف اضافي
دعوت مطهري ، شهيد از بنياد ، بهكار آغاز در ميآيد ، يادم
كار اين ايشان كرديم ، ارائه او به را خودمان كارهاي و شد
در عنوان يك "مثلا اگر گفت حتي و فرموده وتشويق تاييد را
اين حاصل.ندارد اشكالي هيچ بيايد ، موضوع پنج يا چهار ذيل
.رسيد بهچاپ "مصحح نهجالبلاغه" كتاب در سرانجام كار
خطي نسخ نسخهشناسيومقابله در شما كار اساس *
است؟ بوده استوار برچهپايهاي نهجالبلاغه
هند ، كتابخانههاي خطي نسخههاي مقايسه و بررسي با ما *
اين در كارمان اساس را نسخه ده عراق و مصر لبنان ، سوريه ،
نسخه براساس نسخهها ، مقابله در ما روش و نهاديم تصحيح
.بود اصح و اقدم
يافت؟ رسميت بنياد فعاليت زماني چه از *
مطالعه و پژوهش كار اسلامي ، انقلاب پيروزي آستانه در *
گروه به ديگري افراد چنانكه نشد ، رها نهجالبلاغه برروي
از ميتوان بنيادرا رسمي حركت مبدا درواقع و پيوستند ما
از پيش.آورد بهشمار نهجالبلاغه هزاره كنگره زمان
صلاح ايشان با و رسيديم (ره)امام خدمت كنگره ، برگزاري
به امام پيام با و پذيرفتند (ره)امام و كرديم مشورت
آن از و يافت رسميت و گسترش كار اين نهجالبلاغه ، كنگره
امر اين توسعه جهت در رسانهها و ارگانها پسنهادها ،
.كوشيدند
و مهمترين از يكي كنگره به (ره)خميني امام پيام درواقع
كه بود كنگره اين در.بود (ره)امام پيامهاي مفصلترين
.رسانديم بهچاپ كتاب شانزده به نزديك
و پژوهشي آموزشي ، از اعم برنامههايي چه هماكنون *
به و داده پوشش نهجالبلاغه بنياد در را...و سخنراني
ميرسانيد؟ انجام
و گرفته درنظر بنياد ، اين در كه برنامههايي مهمترين *
:عبارتنداز شده ، انجام يا
.اميرالموءمنين و نهجالبلاغه تخصصي كتابخانه ايجاد -1
به -تحقيقات و نوشتهها مقالات ، مجموعه كتابخانه ، دراين
گردآوري (ع)علي حضرت و نهجالبلاغه درباره -زباني هر
و پاياننامهها كه دانشجوياني با درضمن ، .ميشود
معرفي با باشند ، داشته موضوع دو اين درباره رسالاتي
.ميكنيم همكاري آنها ، به متخصص استادان و موضوعات منابع ،
تاكنون.مختلف زبانهاي به نهجالبلاغه ترجمه -2
:شدهازجمله ترجمه دنيا زنده زبان چهارده به نهجالبلاغه
روسي ، آلماني ، ايتاليايي ، ارمني ، سواحيلي ، اسپانيايي ،
.خواهدرسيد بهچاپ بهزودي كه...و بوسنيايي
دكتر توسط رسا ، و روان "نسبتا ترجمهاي نشر ، و چاپ -3
.آيتي
قسمت ، اين در.نهجالبلاغه مكاتباتي مدرسه تاسيس -4
.است شده تنظيم و تهيه نهجالبلاغه درباره درسهايي سلسله
خوانندگان كه دارد وجود پرسش مجموعهاي درس هر پايان در
ما براي پاسخها فرستادن از پس.دهند پاسخ بدانها بايد
ارسال برايشان را آنها دوباره و كرده تصحيح را آنها
را مردم اطلاعات و آگاهي درواقع كار اين با.مينماييم
.ميدهيم افزايش (ع)علي حضرت و نهجالبلاغه باب در
اين در دانشكدهاي تشكيل با داريم ، تصميم آينده در
.بپردازيم دانشجو پذيرش به مكاتبهاي ، شيوه با و زمينه
به تا كوشيدهايم شد ، گفته كه فعاليتهايي كنار در
در قدمهايي و شويم وارد اينترنت و كامپيوتري شبكههاي
.نيست كامل ولي برداشتهايم زمينه اين
و بشر سخن از فراتر نهجالبلاغه ، در را (ع)علي سخنان *
شما نظر به.دانستهاند قرآن در خداوند ازسخن فروتر
كه سخناني چنين استواري و رسايي رواني ، همه اين رمزوراز
كجاست؟ از ميبرد ، بشري سخنان فراز را آن
انسان يك (ع)علي كرديد ، اشاره مهمي بسيار مسئله به *
را وي بلند روح و معارف گنجايش دنيا كه است ماورايي
معترف تسنن اهل تا شيعي دانشمندان از را معنا اين.ندارد
.هستند
را اعتراف همين نظير معتزلي ، يك ابيالحديد ابن چنانكه
.دارد حضرت درباره
(ص)پيامبر دامان در سالگي هشت و هفت دوران از (ع)علي
نبود خوب ابوطالب حضرت ، پدر معيشتي وضع كه چرا.شد پرورده
او از فرزندي يك هر برادرانش ، از يكي پيشنهاد به لذا و
و كرد انتخاب را (ع)علي (ص)پيامبر و گرفته تكفل تحت را
انتخاب را كسي من":كردند بيان چنين را انتخاب اين دليل
(ع)علي ".است برگزيده شما براي را او خداوند كه كردهام
از و گرديد متصل وحي ، زلال سرچشمههاي به طريق اين از
.نوشيد آن لايزال چشمه
مدينه انا":فرمودند او حق در (ص)اكرم پيامبر اينرو از
و است آن دروازه علي و علمم شهر من "بابها علي و العلم
هنگام (ص)پيامبر كه است روايت (ع)امير حضرت خود از يا
هر از و درگشودند من سينه به را علم از باب هزار ارتحال
بلاغت و فصاحت دوم ، مسئله و ميشود منشعب هزارباب بابي ،
را خطبههايشان كه طوري به است ، حضرت آن سخنوري و
.ميبردند فرو حيرت و بهت در را همه و خوانده "ارتجالا
ديگر ، نكته و خطابه و بيان فن اضافه به بينهايت ، علم آن
دورانها همه براي بزرگمردي وي از (ع)علي امام عملكرد
زيبا و گفته سخن زيبا (ع)علي امام كلام يك در.برساخت
.است بينظير ويژگي اين و ميكرد عمل
موجودي عنوان به انسان و سو يك از دينورز انسان نسبت *
چيست؟ (ع)علي ديدگاه از ورز فهم و خردمند
ضرورتهاي از يكي شناسي دين مهمتر همه از و ورزي دين *
هماره باشد كه مقامي و موقع هر در انسان.است بشر زندگي
رسالت و ميروم؟ كجا به آمدهام؟ كجا از:كه پرسشها اين
است ندايي دين ، بنابرايناست طرح قابل برايش چيست؟ من
بدان مقام و حال مقتضاي به كس هر بايد كه فطري و دروني
.دهد خور در پاسخي
جاي جاي در را شناسي دين و دينباوري ضرورت (ع)امير حضرت
مردم":ميگويد اشتر مالك به و ميشود يادآور خطبههايش
چونتو انساني يا و تواند ديني برادر يا هستند ، دسته دو
بهنظر.است مترقي و جامع بسيار ديدگاهي اين ".هستند
و هست كه انسان ولي نباشد ، مسلمان فردي اگر (ع)علي حضرت
به انسان اينرو از.دارد ويژهاي جايگاه انسان عنوان به
دينمدار موجودي عنوان به انسان و خردورز موجودي عنوان
.ندارند هم با تضادي هيچ (ع)علي ديدگاه در
انساني اخلاقيات واجد انسان والاي نمونه (ع)علي حضرت *
مردمداري ، دينورزي ، شجاعت ، در حضرتش رو ، اين از بود ،
...و راستگويي دادگستري ، راستكرداري ، آرامش ، ملاطفت ،
ميان (ع)علي امام كه بفرماييد.بودند همگان سرآمد
والاي اخلاقيات طرفي از و حكومتداري سياست ، ضرورتهاي
بودند؟ ساخته برقرار توازن چگونه دينيشان
برخورد جمله از.بود نمونه ابعاد همه در حضرت اخلاقيات *
.است مثالزدني مخالفانش ، با حضرت
ميگذشته ، بدبختي ، برآدم (ع) علي امام كه ميكنند روايت
شدن ، برآشفته جاي به حضرت ولي ميدهد دشنام او به شخص آن
برخورد شيوه.ميگويد ناسزا ديگري علي به شايد:ميگويد
.است آموزنده بسيار نيز ناكثين و مارقين قاسطين ، با او
و حجت اتمام ارشاد ، بربنيان گروه ، سه اين با امام برخورد
نفري هزار دوازده لشكري با كه خوارج "مثلابود راهنمايي
و نرمي به آنها با (ع)علي امام بودند ، آمده مولا جنگ به
نفر هزار هشت نفر ، هزار دوازده اين از و كرد صحبت آرامش
.كرد خود به معطوف را
با گفتوگو و بحث بر بيشتر و نبود موافق خشونت با امام
شخصي حق از هميشه (ع)علي امامميورزيد تاكيد مخالفانش
به فدك قضيه در:ميگويد فدك درباره چنانكه ميگذشت خودش
امام كه چرا.نشدم آن درگير هيچگاه ولي شد ستم بسيار من
دفاع مردم حقوق از بايد داردو برعهده را جامعه مسئوليت
را جامعه سلامت و آرامش بخواهد كسي اگر رو اين از كند ،
ديد اگر استدلال ، و ملاطفت و بحث از پس امام زند ، برهم
درگير او با مردم و خدا خاطر به نرسيد ، آرامش به او كه
.ميشود
و خدا كتاب براساس خودش ، گفته طبق (ع)علي امام كلي بطور
امورات در حضرت.ميكرد عمل مردم نظر و (ص)پيامبر سنت
.ميگذاردند احترام آنها به و شده جويا را مردم نظر مختلف
بود نبوي معارف و حق به متصل (ع)علي امام سو يك از پس ،
.داشت توجه حكومتداري در مردم آراي به ديگر سويي از و
قرآن و (ع)طالب ابي بن علي
پرورده و ناطق قرآن كعبه ، زاده (ع)علي :جستارگشايي
تمام دارنده و ارزشها تمام تجلي او.بود (ص)محمد
تاريخي شرايط صعبترين در الهي احتجاجات و استدلالها
بزرگ حرمتگذار او شمشير بزرگ ، حجتي او سخن.بود اسلام
هيچ كه بود مسلمين جامعه در سترگ سايهاي او حضور و دين
قرآن و (ع)علي قرابت.يافت نتوان آن براي برابري و تالي
و وحي از فروتر قرآن ، برادر را علي سخن كه است چنان
را خلق ميان در علي حضور و خواندهاند بشر كلام از فراتر
.ناميدهاند محسوس ميان در معقول حضور
را ذيل مطلب محض رحمت و حكمت آن زادروز آستانه در اينك
خوانندگان به است معاصر پژوهان قرآن از يكي خامه به كه
منقولات از كه مطلب اين در.ميكنيم تقديم ارجمند
مختلف زواياي در قرآن و علي نسبت است ، قرآني دانشنامه
.است گرفته قرار توجه مورد
معارف گروه
خرمشاهي بهاءالدين :نوشته
ائمه از امام نخستين متقيان ، مولاي اميرالموءمنين ، حضرت
خليفه چهارمين صوري تاريخ بروفق و ابوالائمه و اثناعشر ،
تنزيل و بطن و ظهر و قرآن شناخت نظر از.راشدين خلفاي از
بزرگان قرآنشناسترين (ص)رسول حضرت از پس آن ، تاويل و
و عباس ابن چون بزرگي قرآنشناسان كه است اسلام اول صدر
داراي (ع)حضرت.بودهاند او تفسيري مكتب شاگردان مجاهد ،
(ص)رسولالله از پس ديگر تعبير بهبودهاند خاصي مصحف
نامدون ولي مكتوب قرآن سورههاي كليه ايشان اشراف تحت كه
عليبن مصحف).است كريم قرآن كننده تدوين اولين بوده ،
از پس كه است اين در او بيهمتاي فضيلت در شرف (ابيطالب
نيست ، ايشان صحابه يا بيت اهل از هيچكس ،(ص)رسولالله
اشاره او به قرآن آيه (فقره سيصد حدود در) همه اين كه
در و ]...جعفر بن اسماعيل از بغدادي خطيبباشد داشته
آيه سيصد قرآن در كه است كرده نقل عباس ابن از [ نهايت
.است شده نازل (ع)علي حضرت درباره
را آيه سيصد نزول عباس ابن از نهايت در و عساكر ، ابن از
اكمال ، تبليغ ، آيات ميان اين در.كردهاند تاييد و نقل
المبيت ليله در ] نفس اشتراء به مربوط آيه مباهله ، مودت ،
/ انسان =] اتي هل سوره در آياتي نجوي ، آيه ،[(بقره ، 207)
به نيزهستند آيات اين راس در الامر اولوا وآيه [دهر
از بعضي اذعان و شيعه متكلمان و مفسران قاطبه تصريح
صالح عنوان به ايشان از كريم قرآن در سنت ، اهل مفسران
و ،(حاقه ، 12) اعيه و اذن و ،(تحريم ، 4) الموءمنين
در عديده آيات كه اين.است شده ياد (بينه ، 7) خيرالبريه
و برآنند جملگي كه است قولي است ، شده نازل (ع)حضرت شان
شيعه مفسران با موارد اين اغلب در نيز سنت اهل مفسران
سنت ، اهل و شيعه بزرگان بعضي كه بدانجا تا.همسخناند
بيت اهل ساير نيز و ايشان حق در نازله آيات مورد در
.كردهاند تدوين كتابها و رسائل (ص)رسولالله
:عبارتند است (ع) حضرت شان در كه مشهوري آيات ساير
."علانيه و "سرا النهار و بالليل الموالهم ينفقون الذين"
الذين آمنوا الذين و الله ليكم و انما" + (بقره ، 274)
(مائده 55)."راكعون هم و الزكوه يوتون و الصلاه يقيمون
سر در سائل به را خويش انگشتري (ع)علي حضرت بخشيدن به كه
علي كان افمن" +[خاتم زكات آيه نيز ].دارد اشاره نماز
الذين" + (هود ، 17)."منه شاهد يتلوه و ربه من بينه
مريم ، )" "ودا الرحمن لهم سيجعل الصالحات عملوا و آمنوا
.(احزاب ، 23)."ينتظر من منهم و نحبه قضي من فمنهم" +(96
كه هستند قرآن مفسران اولين اربعه خلفاي مينويسد سيوطي
حضرت از آنچه اما است ، اندك بسيار نخست تن سه روايات
و يار نزديكترين كه (ع) حضرت.است بسيار شده نقل (ع)علي
وحي ، مكرر نزول ناظر هم بوده ، (ص)اكرم رسول همسخن و همدم
خود.است بوده آن مفسر هم و آن حافظ هم آن ، كاتب هم
و كجا كه ندانم من و باشد شده نازل كه نيست آيتي ميگويد
يا دشت در و روز ، در يا است شده نازل شب در است ، آمده كي
نهايت در و (ع)رضا امام از الرضا اخبار عيون در.كوه در
گفته (ع)اميرالموءمنين كه است شده نقل (ع)حسين امام از
هر مورد در تا بپرسيد من از خواهيد هرچه قرآن درباره است
.است شده نازل هنگامي چه و كسي چه درباره بگويم آيهاي
كه شده روايت ايشان از حديثي القلوب قوت در همچنين
به تفسيري در را فاتحه سوره خواهم اگر":فرمودهاند
."ميكنم تفسير ر[شتر بار =] بار شتر هفتاد اندازه
عبد بن هاشم بن عبدالمطلب بن ابيطالب فرزند (ع)علي حضرت
فاطمه حضرت همسر -رسولالله داماد و عم پسر قصي ، بن مناف
جمله از بسيار فرزندان پدر و است -(عليهاالسلام) زهرا
معروف العباس ابوالفضل ،(ع)حسن امام ،(ع)حسين امام حضرت
.زينب حضرت و حنفيه محمد و بنيهاشم ، قمر به
دنيا به كعبه خانه در را او اسد بنت فاطمه ،(ع)حضرت مادر
ابوتراب ابوالقاسم ، ابوالحسن ، حضرت ، كنيههاي.است آورده
سعد ، ابن طبقات جمله از كهن منابع همه.است ابومحمد و
را (ع)علي حضرت بلاذري الاشراف انساب هشام ، ابن سيره
او سن و آورد اسلام خديجه از پس كه ميدانند كسي نخستين
.گفتهاند سيزده تا هفت از آوردن اسلام هنگام در را
جريان در كه است اين حضرت زندگي مهم رويدادهاي از
ابوبكر ، با همراه مدينه به (ص)رسولالله مخفيانه مهاجرت
(ص)رسولالله قدرتمند مخالفان و قريش سران از عدهاي
(ص)پيامبر سر بر شبانه دستجمعي كه شدند همداستان و همدست
(ص)رسول حضرت و رابكشند ، او و بريزند است خفته بستر در كه
دشمنان كه آن براي و يافت خبر توطئه اين از وحي طريق از
خود تعقيب از و كند سرگشته حال عين در و ناكام را
بخوابد ايشان جاي به كه فرمودند (ع)علي حضرت به بازدارد ،
بلاگردان را خود كه شد برآن مسلم خطري قبول با حضرت و
و خوابيد ايشان بستر در ايشان جاي به و كند (ص)رسولالله
آيه 207 فريقين مفسران از بسياري و شدند ناكام دشمنان
نفسه يشري من الناس من و" ميفرمايد كه را بقره سوره
طلب در كه هست كسي مردمان از نيز و) "الله مرضات ابتغاء
به اشاره و باره اين در (ميگذرد جانش از خداوند خوشنودي
.ميدانند فداكاري اين
در مسلمانان همه كه مدينه به (ص)رسولالله هجرت از پس
(ع)علي حضرت ميجستند ، سبقت همديگر بر ايشان به پيوستن
مهاجران بين (ص)پيامبر مدينه در.بود مهاجران نخستين جزو
بود ، عرب روز آن جامعه در كهن رسمي كه اخوت ، عقد انصار و
برادر اين گفت و نهاد (ع)علي دست در دست خود و كرد جاري
.است من
اسلام اول صدر غزوات بهاتفاق قريب اغلب در (ع)علي حضرت
اول طراز نقش اسلام نهايي پيروزي و توسعه و تكوين در كه
سپهسالاري و آفريد حماسهها و داشت فعال شركت داشت ،
بزرگاني وجود با حتي او ، از پيروزيآفرين و كاردانتر
ولي جنگيد مسلمانان عليه احد در كه وليد خالدبن چون
ميان در شد ، اسلام بزرگ سرداران از و آورد اسلام بهزودي
روياروييها همه و بدر جنگ در (ع)علي حضرت.نبود صحابه
حضرت هم احد غزوه در و.بود (ص)خدا رسول پرچمدار
پس گفتهاند مورخان از بعضي و داد نشان بسيار دلاوريهاي
در (ص)رسولالله كه بود غزوه اين يافتن پايان از
.ذوالفقار الا سيف عليلا الا لافتي :فرمود (ع)منقبتعلي
(ع)علي به (ص)پيامبر كه است بوده شمشيري ذوالفقار و
بدر ، غزوه مانند نيز احزاب يا خندق غزوه در.است بخشيده
در (ع)علي حضرت.بود مسلمانان با پيروزي احد ، خلاف بر و
عمروبن يعني مشركان سپاه پهلوانان بزرگترين جنگ اين
هزيمت سبب امر همين و كشت را عبدالله نوفلبن و عبدود
غزوه در.گرديد اسلام سپاه پيروزي و متحدانش و ابوسفيان
عباده ، سعدبن بعداز مسلمانان ، نهايي پرچمدار هم مكه فتح
بدون و پيروزمندانه ورود از پس و بود (ع)علي حضرت
(ص)رسول حضرت مكه ، به مسلمانان نفري دههزار سپاه خونريزي
سراسر مشركان و جاهلي عرب بزرگ بتخانه كه كعبه خانه به
بردوش كه خواست (ع)علي حضرت از و شد وارد بود ، عربستان
و خرد و برافكند را بتها تبر و چوبدست با و رود بالا او
بين حنين نام به جنگي باز مكه ، فتح از پس.كند خوار
چهل (ع)علي حضرت جنگ اين در.درگرفت مشركان و مسلمانان
با و انداخت خاك به را كفر گردنكشان و مبارزان از تن
داشت ، نام ابوجهل كه آنان بزرگ قهرمان و پرچمدار كشتن
.كرد اسلام سپاه آن از را پيروزي
(ص)پيامبر كه ميگويد (ج 2/57) طبقات در سعد محمدبن
غزوه در مگر نكرد ، شركت (ع)علي حضرت بدون جنگي درهيچ
ايشان (ص)رسولالله كه است تبوك غزوه همان كه جيشالعسره
.كرد خود خودجانشين خانواده ميان در را
گذشت همراهان و (ص)پيامبر رهسپاري از كه چندي از پس اما
او از (ص)رسولالله گويا كه زدند طعنه (ع)علي به بعضي]
[لذا.كردهاند "خانهنشين" را او كه نبودهاند راضي
(ص)رسولالله به و شد بيرون شهر از بيتابانه (ع)علي
و كرد دلتنگي اظهار (ع) علي.شدند شگفتزده حضرت و رسيد
كه بود اينجا و شد جويا را خود خانهنشيني سبب
براي نميخواهي آيا:فرمودند و كردند تبسم (ص)رسولالله
داشت؟ موسي براي هارون كه باشي داشته را منزلتي همان من
حديث به سخن اين و نيست پيامبري من از پس كه اين جز
و خلافت و جانشيني از حاكي دلايل از و] است معروف منزلت
.[است ابيطالب عليبن امامت
بيبديل و شامخ مقام از حاكي كه رويدادهايي از ديگر
سال در كه است اين است ، (ص)رسولالله نزد (ع)علي حضرت
زائران با و كرد اميرالحاج را ابوبكر (ص)پيامبر هجري نهم
.شد نازل توبه /برائت سوره اثنا اين در.فرمود مكه روانه
را سوره اين است خوب گفتند (ص)رسول حضرت ياران از بعضي
در كه بفرستي ابوبكر براي است مشركان از برائت اعلام كه
پاسخ چنين [اسحاق ابن نقل به] حضرتبخواند حج مراسم
الا خواندن نتواند هيچكس موسم اهل بر برائت سوره:دادند
عنه رضيالله علي ، آنگاه.باشد من بيت اهل از كه كسي
بر برائت سوره و برو علي اي:گفت را او و بخواند [را]
پيام مني در قربان عيد روز (ع)علي و بخوان موسم اهل
.كرد ابلاغ را برائت سوره و رساند مردم به را (ص)پيامبر
مساله مكه فتح از پس كه بود اين مهم رويدادهاي از ديگر
و آمد پيش نجران مسيحيان و اسقف با مباهله سپس و مناظره
را عليهمالسلام علي و فاطمه حضرت و حسنين (ص)رسولالله
ديدن از مسيحيان و كردند حاضر مباهله براي خود همراه
و (ص)پيامبر صادقانه و معصومانه بس هيات و ملكوتي سيماي
و پذيرفتند را ايشان حقانيت كسانش ، نزديكترين و بيت اهل
.شدند منصرف مباهله اجراي از
حجهالوداع (ع)حضرتعلي زندگي رويدادهاي مهمترين از يكي
و حج ، هم و است شده وارد حج هم كريم قرآن در).است
حجهالوداع هم ايران در رايج تلفظ و فرهنگها ضبط برطبق
دوم اما رايجتر اول تلفظ و حجهالوداع هم و است درست
(ص)رسول حضرت حج آخرين حجهالوداع.(است دقيقتر و مضبوطتر
حدود در و همسرانش همه با همراه هجرت ، دهم سال در
در كه است مدينه مردم و ايشان اصحاب از نفر يكصدهزار
رويدادتاريخي تشيع تاريخ در و معروف اسلامرويدادي تاريخ
نظر قطع -آن وقوع.ميرود بهشمار مهمي عقيدتي پديده و
در (ص)پيامبر خطبه به مربوط كاستهاي و افزود و جزئيات از
و نظر اتفاق مورد -غديرخم محل در زيارت اين از بازگشت
اين در "وداع".است فريقين مورخان و محدثان همه اجماع
بوده (ص)رسولالله حج واپسين كه است آن از حاكي تركيب
.است
و بيمانند رويداد يك مقام در را حجهالوداع آنچه
و توصيه است ، درآورده تشيع و اسلام تاريخ در ارزشمند
در مدينه ، به مكه از بازگشت در (ص)اكرم پيامبر وصيت
بهنام محلي در است [هجري دهم سال] ذوالحجه هجدهم تاريخ
خويش جانشيني به (ع)علي حضرت نصب و جحفه نزديك خم ، غدير
و اسلامي امت رادر مقام همان (ع)علي كه اين به تصريح و
ايشان خود كه داشت خواهد و دارد مسلمانان ميان در
.داشتهاند
زائران راه زيرا.بود حساس و سوقالجيشي موضع يك غديرخم
بر علاوه.ميشد جدا هم از آنجا در عراقي و مصري و مدني
مكان و زمان بهترين كه داشت توجه (ص)رسول حضرت كه آن
هم امين جبرئيل همانجاست ، مهمش وصيت ابلاغ براي مناسب
ما بلغ ايهاالرسول يا":بود آورده را آيه اين و شده نازل
و مفسران بهتصريح كه ;(مائده 67)."ربك من اليك انزل
(ع)حضرتعلي استخلاف مساله آيه ، اين از مراد شيعه محدثان
"نسبتا خطبه (ص)رسول حضرت.بود ايشان امامت به نص و
بسيار جمعيت ميان در و تاريخي و گرم روز آن در كوتاهي
آستين سپسبود هم ثقلين حديث شامل كه كرد ايراد انبوه
:گفتند و كرده بلند را او دست و گرفتند را (ع)علي حضرت
بار اوست ، مولاي هم علي هستم ، او مولاي من كه هركس"
بدار دشمن را او بدخواه و بدار دوست را او دوستدار خدايا
ميگذارد تنها را او كه را كسي و كن ياري را او ياور و
."گذار تنها
و رسالهها فريقين علماي بزرگان رويداد اين درباره
دانشنامه جديد كتابهاي مهمترين از يكي.نوشتهاند كتابها
آن جلد از 20 جلد كه 11 است اميني علامه اثر الغدير
از تن صدها اثر ، اين در اميني علامه.است رسيده بهچاپ
ذكر با هستند سنت ازاهل "عمدتا كه را غدير حديث راويان
.است كرده معرفي هريك وثاقت و منبع
دارد ادامه
|