انسان پاسخ و طبيعت قدرت
مهر تجلي
جامعه ژرفاي در اوديسهوار
انسان پاسخ و طبيعت قدرت
"مونش ادوارد" اثر "فرياد" تابلوي به نگاهي
به مبتلايان دنيايجهنمي در اسطورهاي ، "مونش ادوارد"
.ميزيست مرگ سياهجامه فرشتگان و خونآشامها فكري ، جمود
يك فرزند پنج از فرزند دومين بشري ، "مونش ادوارد" اما
حومه در سال 1836 در كه بود نروژي روشنفكر بسيار خانواده
.آمد بهدنيا "لوتن" شهر
زود خيلي ولي شد ، مهندسي مدرسه وارد سال 1879 در "مونش"
سال در "كريستيانا" سلطنتي نقاشي آكادمي در ثبتنام با
نيز را هنر تاريخ همزمان بهطور و داد رشته تغيير 1881
در رايج محافظهكاري.كرد مطالعه University Library در
در كه كرد ترغيب را ديگر جوان هنرمند چند و او آكادمي ،
استوديوي ساختمان به و كنند ترك را آكادمي سال 1882
در.ميكرد نقاشي كروگ كريستين كه جايي بروند ، "پولتوستن"
هنر در مليگرايانه نقد و فكري جريانهاي با "مونش" آنجا
.شد آشنا زمان آن روز اروپايي
پاييزي نمايشگاه در نخستينبار براي مونش سال 1883 در
سياسي ازنظر مونش بعد سال چند طيكرد شركت "كريستيانا"
اين.شد "كريستيانا" كوليهاي راديكال محفل غرق اخلاقي و
مشغوليهاي دل پيدايش سرمنشا تعيينكننده ، سالهاي
انسان روانشناسي و زيستي طرحهاي يعني وي ، مادامالعمر
از را او پدرش مرگ تكاندهنده خبر سال 1889 در.بودند
سال در پاريس به مراجعت با.درآورد پا از جسماني لحاظ
كروگ ، از گرفته الهام (طبيعتگرايي) ناتوراليسم از 1891 ،
بود خصوصياش زندگي منعكسكننده بيشتر كه مصنوعي هنر به
.يافت گرايش
نقاشيهاي جمعآوري به "مونش" بعد ، به سال اين از
.پرداخت "زندگي كتيبه" تحتعنوان ناهمگونش و بلندپروازانه
كندوكاو به و بود خلاقيتش اوج در سالها آن در "مونش"
جديد سده آغاز در.پرداخت خط و رنگ نهفته پتانسيل در
قريحه خوش بودبسيار شده خستگيذهني حالت دچار "مونش"
و پخته "زندگي كتيبه" سال 1902 در سرانجام.بود خلاق و
سال 1916 در سپس او.شد گذاشته نمايش به برلين در معقولش
.گذراند آنجا در را عمرش باقي و خريد "الكي" در خانهاي
در "تقريبا آثارش كه بينالمللي بلندآوازه نقاش اين
محبوب و بود درآمده بهنمايش اروپا مهم شهرهاي تمامي
و زيست انزوا در "تقريبا بود ، آلمان اكسپرسيونيست نقاشان
و فعال همچنان سال 1944 به سالگي سن 80 در مرگش زمان تا
.باقيماند خلاق
* * *
"زندگي كتيبه" مجموعه از مهم قطعهاي "فرياد" تابلوي
جوان ، نسل افراد از يك هر ويژه تشويشهاي براي سمبلي.است
انهدام از ترس شهري ، انزواي جنسي ، ميل سركوبي:مثل
از خود پيشگويي با اثر اين.غيره و هستهاي
قسمت در "مونش" مدادي نوشته و بيستم قرن اكسپرسيونيسم
(بكشد نقاشياي چنين ميتواند ديوانه يك فقط) آن بالايي
خاص نمونهاي تابلو اين.است بيپايان جذابيت از منبعي
نقاشيهاي از يكي و حياتي 931892 و مهم سالهاي از
و دروني احساسات كردن منتقل براي "مونش" قهرمانانه
و طرح.است مخاطبان از گستردهاي طيف به شخصياش
آن "مونش".شد آغاز شخصي تجربهاي از آن اصلي درونمايه
قدم راهي در دوست دو همراه":ميآورد ياد به چنين را
افسردگي احساس كمي.بود غروب حال در خورشيد.ميزديم
نرده به ايستادم ، .گرفت خون رنگ آسمان ناگهان.ميكردم
به و ميكردم خستگي احساس مرگ حد سر تا.دادم تكيه آهني
فراز بر شمشير و خون همچون كه ميكردم نگاه آتشين ابرهاي
زدن قدم به دوستانم.بودند آويزان شهر سرمهاي آسمان
فرياد و ايستادم آنجا وحشت از لرزان من.دادند ادامه
."شنيدم را طبيعت گوشخراش و بيپايان و بلند
قدم "مونش" با سال 1891 در كه اسكروسوئينگ كريستين
:ميگويد چنين را تجربه اين با "مونش" دلمشغولي ميزد ،
كند ، نقاشي را غروبي خاطره ميخواست مونش اوقات گاهي"
اما.شده لخته خون رنگ به حقيقت در !نهخون همچون قرمز
ميديد ، او كه شكلي به را آن نميتوانست ديگري هيچكس
چگونه اينكه و غروب آن درباره اندوه با او.كند مشاهده
او.ميگفت سخن خود با بود كرده بزرگ تشويشي دچار را او
كافي و مناسب نقاشياش براي موجود ناچيز وسايل كه اين از
".ميكرد ياس احساس نبودند
از مجموعهاي به تصوراتش تبديل كار "مونش" سال 1892 در
تنهايي مرد بر طرحها اين.كرد آغاز را كلي طرحهاي
از و بود داده تكيه جادهاي نردههاي به كه داشت تمركز
طرحهاي از جدا.ميكرد نگاه "اسلو" دره آب به بالا
افراط نوعي نمودار طرحها اين مونش ، اوليه طبيعيگراي
بر فراوان تاكيد و محيط از آني برداشتي روزافزون ، گرايي
.است فرد
در است ، "فرياد" پيشدرآمد درواقع كه "ياس" تابلوي
اين از شده نقاشي تصوير اولين و شد خلق تابستان 1892
و قلممو از استفاده آزاد و بيدقت شيوهاست درونمايه
پل" و "ونگوگ ونسان" آثار موهون رنگگذاري نمادين مقياس
در جاده عجولانه و شتابزده پرسپكتيو.است "گاگوبين
"مونش" نئوامپرسيونيستي اثر "Rele Lafayette" * يادآور "اس -ي"
محاوره در تنها كه فردي آلماني رمانتيك فرمول درواقع و
سال 1893 ، درميكند احيا را است طبيعت با عرفاني
به را "ياس" ترسآور افسردگي موضوعات ، اهميت در تغييري
مونش.كرد تبديل "فرياد" سرگيجهآور سراسيمگي و اضطراب
بدون چرخاند ، ما بهسوي را صحنهاش در حاضر فرد ناگهان
به فرد اين.خيالي "كاملا و سن جنسيت ، سر ، بر كلاهي
و بيطبقه دوجنسيتي ، عريان ، و بيپرده ترس از نمادي
آسمان و آب خاك ، شكل موجي ريسمانهاي.شد تبديل جهاني
شكل از را او و ميساخت "S" منحني يك تابع را فرد اين
.ميساخت محروم انسانياش
گناهكاران تصاوير يادآور پلكش بدون چشمهاي و باز دهان
رنگ از افراطياش استفاده بهرغم "فرياد".است جهنم در
جغرافيايي ويژگيهاي فرم ، و پرسپكتيو محيط ، طبيعي
را "طبيعت فرياد" ،"مونش" اصل در.ميكند حفظ را متمايزش
رود شرقي ساحل امتداد در جادهاي طول در پيادهروي هنگام
كه گرفت نتيجه ميتوان اينطور درواقعشنيد "اسلو"
از مجموعهاي كلاسيك ، زيبايي اصول عمودي طرد در "فرياد"
.ميكند خلق را انسان پاسخ و طبيعت قدرت
شاهرخينژاد محمدرضا
:نويس پي
Masjonalgalleriat, Oslo :*1891
مهر تجلي
هنري فرهنگي جشنواره يك از گزارشي
"بهمن در مهر تجلي" نمايشگاهي جشنواره:هنر و ادب گروه
اين.شد برگزار بهمن فرهنگسراي در آبان اول تا مهر از 25
متنوع برنامههاي اجراي به مختلف بخشهاي در جشنواره
.پرداخت
كريم قرآن با انس محفل
محل در ماه آبان اول تا مهر از 24 كريم قرآن با انس محفل
روز هر برنامه اين.شد برپا بهمن فرهنگسراي نمازخانه
و اجرا تهران شهرداري مناطق از يكي قرآن كانونهاي توسط
قرآن" مسابقات برگزاري و سرود تواشيح ، برنامههاي آن طي
.شد گذاشته اجرا مورد به "بگيريد عيدي بخوانيد
:فيلم نمايش
مهر تجلي هنري فرهنگي جشنواره برپايي شب سومين در *
فيلم ديدن به بهمن فرهنگسراي چاپلين تالار در تماشاگران
.نشستند بهمني حميد كارگرداني به "نامريي تارهاي" سينمايي
فرامرز و بوشهري ميلاد كارگردان ، عنوان به بهمني حميد
حضور بينندگان بين در نيز فيلم اين بازيگر قريبيان
.پرداختند صميمانه گفتوشنودي به آنها با و يافتند
فيلم روزه همه "مهر تجلي" جشنواره برگزاري طول در *
سانس 10 دو در نوجوانان و كودكان خارجي و داخلي سينمايي
.آمد در نمايش به چاپلين تراس سينما در و 14
: موسيقي
و رستمي فريبرز خط سرپرستي به بيستون كردي موسيقي گروه *
جشنواره نخستين در را ترانههايي عزيزخاني جمشيد آواز
.كردند اجرا مبارك تالار در "مهر تجلي"
جمشيدي شهريار سرپرستي به (كبوتر) كابوكي موسيقي گروه *
به جشنواره اين روز دومين در زاده بهمن كاوه آواز با و
آواز و شور دستگاه در قطعاتي برنامه اين در.پرداخت اجرا
.شد نواخته اصفهان بيات
و شجاعي حميدرضا سرپرستي به شان و بال موسيقي گروه *
سازظهاي شامل برنامههايي اجراي به اعرابي مسعود آواز
شور ، دستگاه در قطعاتي آواز همراهي با دف و عود و تنبور
.پرداختند اصفهان بيات آواز و ماهور
از سرشار زندگيش شور و شورانگيز محتواي با كردي تصانيف *
.است ملودي گردش و فرم ريتم ، تنوع
سرپرستي با گنجينه اين از بهرهگيري با حافظ موسيقي گروه
به "محمودي مصطفي سيد" آواز همراهي و "ملكنيا فرساد"
حافظ گروه اجرايپرداختند موسيقي اين از تصانيفي اجراي
درتالار مهر تجلي نمايشگاهي جشنواره از روز چهارمين در
.گرفت صورت مبارك
ميان از نغمههايي ابوعطا آواز در "بشارت" موسيقي گروه *
از روز آخرين در را ايران موسيقي پيشكسوتان ساختههاي
سرپرستي صارمي شهرام.درآورد اجرا به مهر تجلي جشنواره
از تصانيفي همچنين.نمود همراهي خود آواز با را گروه اين
انتخاب قطعات جمله از "مشكاتيان پرويز" و شجريان محمدرضا
.بود كنسرت اين براي شده
دومين در "روزبه مجتبي" سرپرستي به شفق موسيقي گروه *
مبارك تالار در مهر تجلي نمايشگاهي جشنواره از روز
قطعات.پرداخت دستگاهي موسيقي اجراي به بهمن فرهنگسراي
موسيقي يگانه استاد از كنسرت اين اجراي براي شده انتخاب
و بود عليزاده حسين و شهنازي اكبرخان علي مرحوم ايران
.شد انتخاب مشكاتيان پرويز ساختههاي مجموعه از تصانيف
.داشت برعهده حسيني محسن سيد را اجرا اين آواز
:ورزشي برنامه
"بهمن در مهر تجلي جشنواره" در سالم تفريحات و ورزش غرفه
كشور فدراسيونهاي مسئولان و ورزشكاران ميزبان روزه همه
سجادي دكتر ميزبان جشنواره روز اولين در غرفه اين.بود
فدراسيون رئيس ولينژاد و باستاني ورزش فدراسيون رئيس
باستاني گروه هنرنمايي با را خود كار غرفه و بود هاپكيدو
.كرد آغاز سجادي دكتر سرپرستي به فهميده شهيد
با تيراندازي مسابقه تيراندازي غرفه در جشنواره اين در *
و انجام متري فاصله 10 از استاندارد صورت به و بادي تفنگ
.شد اهدا التحرير لوازم برندگان به
جامعه ژرفاي در اوديسهوار
كتاني كفشهاي با دختري به نگاهي
را "كتاني كفشهاي با دختري" فيلمنامه وقتي پيش ، سال يك
سوژه اين به پرداختن در صدرعاملي رسول جسارت از خواندم
قابليتهايي داراي فيلم ، اوليه دستمايه.افتادم حيرت به
بربنياد را معاصر تكاندهنده فيلمهاي از يكي ميشد كه بود
اصلي شخصيت و ساله پانزده دخترك ،"تداعي"پيريخت آن
آغاز (تيپ) "سنخ" از كه باشد كاراكتري ميتوانست فيلم ،
"شخصيت" از اجتماعي ، و عميق سلوكي و سير پايان در و شود
.رود فراتر هم
شخصيت كه ميافتم" تولستوي آلكسي" از واگويهاي ياد به
كوره در كه الماسي:ميديد "تيپ" از فراتر بسيار را
پرداخته و ميخورد ادبارتراش و رنج خاراگين راههاي
.ميشود
تحولي و ماند باقي تيپ يك فيلم پايان تا البته ،"تداعي"
او آيا.نيست عميق چندان ميآيد پديد او در كه
خرابآبادي در شخصياش مكاشفههاي پايان در نميتوانست
خيره چشمهايي با ميباريد ، آن سروكول از نكبت و فقر كه
به اما چرا ، بازگردد؟ خانه به نويافته خردي در مانده
.ميكرد روبهرو مشكل با را فيلم راديكاليسمي چنين گمانم
آمده خانه به خالي دست ،"تداعي" كه نيست هم چنين اما
را فرورفتهاش تاريكي در خانه در زنگ هنگامي او.باشد
و ميشوند روشن يك به يك خانه چراغهاي سپس و ميفشارد
سهمگينتر تجربهاي بار زير در كه ميدهند ، سلام او به
.است شده خم خود سال و سن از
كمتجربه و خام دختركي "كتاني كفشهاي با دختري" در
.برميدارد طغيان به سر و ميايستد سنتها برخي رودرروي
تصوير به را دخترك زندگي از شبانهروز يك داستان فيلم ،
بهانهاي پدري خانه از او گريز و طغيان گويي.است كشيده
جامعه ژرفاژرف در وار"اوديسه" سفري براي بهانه.نيست بيش
رمي ويرژيل همچون كه فروشي آدامس پسرك از:او آفرين جرم
آن تا اوست مكاشفهآميز سفر واسطه دانته ، الهي كمدي در
كودكياش اسارت از را "تداعي" سرانجام كه كولي زن
ميكند سماجت او پاي پيش كه خودرويي از نيز و ميرهاند
خود ساختگي منطق وراي در كه صلاح ظاهر مرد عاقله آن تا
است ، كرده پنهان را فرويدي عقدههاي از تافته بر توطئهاي
،"تداعي" خود اما اند"تداعي" تجربه مديومهاي همه و همه
روابط وراي از فيلم كارگردان كه چرا نيست ، بيش بهانهاي
در اوديسهوار سفري به پيرامونش ، جامعه با او غريزي
ناكاميهاي و كاستيها و كژيها و برميخيزد جامعه اعماق
است برخوردار كافي پختگي و انسجام از كه فيلمي در را آن
تومار خود ، خاص هوشمندي با اما عاملي صدر.برميتابد
و نميبندد دخترك عزيمت نقطه در را گونه اين از داستاني
گشوده او روي به هنوز كه خانهاش درهاي پشت را او
بر چشم كه نسلي طغيان حكايت:ميكند ميخكوب نشدهاند ،
و او ميان درها.است باقي همچنان ميگشايد ، واقعيتها
تمام و بستهاند نمييابند در را وي كه او پيشين نسل
نسلها ميان از را ديوارها:است همين فيلمگويي پيام
جرم و كينهتوز و بيرحم كافي قدر به جامعه كه برداريم
.هست آفرين
خسروي رضا
|