كمال سوي به راهي انتقاد ،
هستيد؟ خوبي شنونده آيا
گذشته از تصويري
كمال سوي به راهي انتقاد ،
نيز شما آيا ميشود؟ شما عصبانيت و خشم سبب انتقاد آيا
ديگران رنجش موجب خود ، انتقادآميز سخنان با گهگاه
برنجانيد ، خود از را كسي مبادا اينكه ترس از آيا ميشويد؟
ترديد ميدانيد ، مفيد را آن صميمانه كه مطالبي بيان در
ميكنيد؟
البته.ميدهند "مثبت" پاسخ پرسشها اين به "غالبا مردم
انتقاد به نسبت كه ميشوند پيدا هم كساني ندرت به
به اعتماد از يا اشخاص گونه اين اما باشند ، بيتفاوت
.خودخواهند فوقالعاده يا و برخوردارند استثنايي نفسي
را هملت نقش كه است هنرپيشهاي حكايت آدمها ، اين حكايت
قطعه وقتي كه كرد بدبازي را خود نقش قدري به داشت برعهده
كردند ، هو را او مردم رساند پايان به را "نبودن يا بودن"
:گفت و كرد تماشاچيان به رو ماجرا اصل به بيتوجه او اما
"ننوشتهام؟ من كه را نمايشنامه اين ميكنيد؟ هو مرا چرا"
لازم ، حساسيت نداشتن علت به كه آدمها از معدودي جز به
مردم نميكنند ، درك آنهاست متوجه كه را انتقادي حتي
انتقاد شنيدن از و ميدانند دشواري كار را كردن انتقاد
زندگيشان در مهمي نقش انتقادكننده كه هنگامي ويژه به
ناراحت باشد همسرشان يا دوست رئيس ، "مثلا باشد داشته
.ميشوند
اثر در كه ناهنجاري واكنشهاي و آيند ناخوش وضعيتهاي
"معمولا مردم كه است آن از ناشي ميآيد وجود به انتقاد
تعبير و برند كار به منفي شكل به را انتقاد دارند تمايل
مخرب ، اظهارنظري را انتقاد اغلب آنها كنند ، تفسير و
.است عيبجويي هدفش كه ميدانند خصومتآميز يا تحقيركننده
.است انتقاد لغوي مفهوم از ناشي برداشتي چنين
:ميكنند معني چنين را كردن انتقاد لغتنامهها
".كردن خردهگيري خطاها ، بر نهادن انگشت"
فيلمها منتقدين ، بيشتر كه است مشخصي شيوه منفي ، انتقاد
دولتي سازمانهاي ميكنند ، نقد اساس آن بر را كتابها و
دستاندركاران و ميسنجند شيوه اين با خودرا تصميمات
ارزيابي آن با خودرا انساني نيروي و روشها صنعت ، و تجارت
از كلي طور به مردم ، كه ندارد تعجبي بنابراين.ميكنند
.باشند داشته نفرت انتقاد
ميشود ، مطرح ناخودآگاه صورت به بيشتر كه منفي انتقاد
آگاهانه و سنجيده انتقاد از زيانبارتر و رايجتر "عملا
.است
حد بدين تا تاثيري داراي خود رايج مفهوم در انتقاد چرا
است؟ مخرب
و رشد احتمال انتقاد نوع اين ميرسد نظر به آنكه اول
اعمال روي تمركز با شيوه اين.ميبرد بين از را پيشرفت
و گفتن در يا و كرده و گفته آنچه از اعم -فرد گذشته
از پرهيز و جبران نوع هر روزنه -داده نشان سستي آن انجام
به دارد بهبود امكان كه را وضعيتي و ميبندد را خطا
كسي به ندرت به.ميكند بدل تغييرناپذير و منفي وضعيتي
است ، اشتباه ميدهي انجام داري الان كه كاري فقط ميگويند
انگار بود ، اشتباه كردي كه كاري ميگويند "غالبا بلكه
او اشتباه فقط نه انتقادكننده.ميكند اشتباه هميشه كه
هم آينده به را آن بلكه ميكند ، "تثبيت" گذشته در را
ادامه كماكان اشتباه اين كه ميكند حكم و ميدهد تعميم
.يافت خواهد
"منحصرا جرياني خود ، متداول صورت به انتقاد اينكه دوم
فرض سپس و ميزند را حرفي انتقادكننده.است يكسويه
و بكند كاري يا بگويد چيزي نيست نيازي ديگر كه ميكند
شيوه.بدهد توضيحي انتقاد مورد شخص تا نميدهد فرصت حتي
منفي واكنش به را شونده انتقاد سويه ، يك انتقاد منفي
به اشتباه يا تحقير گناه ، از ذهني تصوري نخست.واميدارد
آن دنبال به و دادم انجام اشتباهي كار من:ميآيد وجود
اثبات به نياز با همراه تدافعي حالت و خشم ، از موجي
است ممكن نهايت در احساسات قبيل اين.ميآيد پديد حقانيت
اعتراض ، و انكار مانند غيرسازنده واكنشهاي صورت به
ظاهر سنگين سكوتي به بردن پناه يا و كردن گريه پرخاشگري ،
انتقادكننده متداول ، انتقادهاي در اينكه سوم شوند ،
انگشت ضعف نقاط روي فقط غيرمنصفانه شكلي به "معمولا
.ميگذارد
از منظور ابتدا در.انتقاد مفهوم به برميگرديم حالا
و افكار از بيطرف و عيني ارزيابي يك به اشاره انتقاد
معناي به KRITIKOS يوناني واژه).است بوده اعمال
انتظار انتقادكننده از.(است "داوري يا تشخيص توانايي"
آن محاسن ميكند ، بيان را چيزي معايب كه طور همان داشتند
.كند داوري را آن جنبه دو هر سپس و نمايد بازگو هم را
قرار تاثير تحت ارتباط ، برقراري كردن ، انتقاد از هدف
نوع اينبود شونده انتقاد واداشتن تحرك به و دادن
شخص به كه داشت روندارزيابي در مثبتي و مهم نقش انتقاد
بنگرد ، واقعگرايانه خود ، واعمال اهداف به ميكرد كمك
شخص تحمل و بود جديد مهارتهاي و استعدادها بروز راهگشاي
مفهوم اين اما.ميداد افزايش گوناگون عقايد به نسبت را
كه طوري شد ، منحرف خود اصلي هدف از "عملا انتقاد واقعي
.ماند باقي آن منفي جنبه فقط
در و كنيم تجديدنظر انتقاد تعريف در كه رسيده آن وقت
ايجاد اصلاحاتي و تحول شنيدن انتقاد و كردن انتقاد روند
است عبارت انتقاد است ، شرح بدين انتقاد صحيح تعريف.كنيم
را آن بتوانند كه نحوي به ديگران به اطلاعات انتقال از
است وسيلهاي انتقاد يا و برند كار به خود مصالح جهت در
اين.اجتماعي روابط و فردي رشد افزايش و تشويق براي
نميداند تغيير غيرقابل عملي را انتقاد مورد رفتار تعريف
.است تغيير قابل رفتار آن كه ميكند تاكيد عكس به بلكه
سازندهاي برخورد انتقاد كه است آن بيانگر جديد تعريف
صورت انتقادشونده و انتقادكننده بين "متقابلا كه است ،
:است اين صحيح انتقاد در نهفته پيام بنابراين.ميگيرد
به هم ميكنم فكر كه ميگويم اين براي را حرفها اين من
به انتقاد مورد شخص.ميكند كمك ما بين روابط به هم تو ،
ميگيرد ايراد من از هميشه او:كند فكر آنكه عوض
.كند كمكم ميخواهد او:بينديشد چنين ميتواند
:منبع
پريچهر مترجم نيست ، كامل هيچكس -هندري وايزنيگر ، -1
.اول ، 1369 چاپ مرواريد ، انتشارات گرجي ، معتمد
رضايي موسي سهيل :تنظيم و تهيه
هستيد؟ خوبي شنونده آيا
كه است طبيعي كردهايد؟ صحبت ديوار يك با بحال تا آيا
.نيستند خوبي مصاحب ديوارها زيرا باشد منفي شما پاسخ
يك داشتن.بشنوند نميتوانند اين بنابر ندارند ، گوش آنها
وقتي.هستند بياحساس و سرد آنهانميكند كمكي هم دهان
آجري ديوارهاي است ، اجتماعي ارتباط و مصاحبت از صحبت
.هستند بيفايده
كه است اصطلاحي اين.نميكند صحبت ديوار با كس هيچ البته
بكار نميكند ، گوش ما صحبت به كسي كه زماني اغلب ما
."ميكنم صحبت ديوار با دارم انگار":ميبريم
در گرفتهايد؟ قرار شرايطي چه در شما خود ببينيد اكنون
جامعه و شده گرفته ناديده دادن گوش هنر گذشته ، سال چند
اطلاعات.نميكند فرادادن گوش به توجهي كنوني ، پوياي
ما و ميكند بمباران را ما تمامتر هرچه سرعت با منتشره
.ميكنيم شنيدن به تظاهر بگويم بهتر يا و ميشنويم "ظاهرا
نگرش و توجه دهنده نشان ديگران ، سخن به دادن فرا گوش
:است مسئله اين كننده بيان واقع در و است شنونده منطقي
".دارم توجه ميكني بيان آنچه و تو به من"
ما سخنان به كه كنيم صحبت افرادي با علاقهمنديم ما همه
القا ما به را احساس اين افراد قبيل اين.ميدهند گوش
.است باارزش بسيار ميكنيم ، بيان آنچه كه ميكنند
همه كه شنوندهاي.باشيد خوب شنونده يك ميتوانيد هم شما
روش سه اين بهكارگيري با.كنند صحبت او با علاقهمندند
.بشويد خوبي شنونده ميتوانيد
:كنيد نگاه مقابل طرف چشم در *
شما ".است انسان روح پنجره چشمان" قديمي گفته يك براساس
و نگرش ميتوانيد بهتر مقابل طرف چشمان به نگريستن با
بيان را شما اصلي منظور شما چشمان.كنيد كشف را او احساس
شما به مقابل طرف اگر ميكنيد ، صحبت كه وقتي.ميكنند
نيز گاهي و ميشويد عصبانيت و خشم دچار نكند ، نگاه
.كنيد بيان ميخواستيد چه كه ميكنيد فراموش
:باشيد داشته فكر تمركز *
تمركز ، عدم.است مشكلي كار ديگران سخن به فرادادن گوش
مقابل طرف سخنان به كنيد سعي.كرد خواهد پرت را شما حواس
هم توجه جالب بحث مورد موضوع اگر حتي باشيد داشته توجه
شما توجه جلب سبب فرادادن ، گوش دقت با زيرا نباشد ،
.ميشود
:باشيد صبور *
هستند ، ديگران به رساندن ياري مشتاق كه افرادي از بسياري
او اصلي مقصود درك و سخن خاتمه از قبل را مقابل طرف سخن
مقابل طرف صحبت به ندادن گوش و عمل اين با.ميكنند قطع
بدهيد اجازه.باشد اشتباه شما ، پيشنهادي راهحل است ممكن
.كند تمام خودرا حرف مقابل طرف
شنونده يك كار اصليترين و مهمترين ديگران ، سخن شنيدن
اگر.ميشود گرفته ناديده اغلب مهم اين اگرچه است خوب
ارتباط اين ندهد ، نشان توجهي سخنران سخن به شنونده
هنگام به بود خواهد طرفه يك و ناقص ارتباط يك اجتماعي ،
ديوار يك مانند و باشيد خوبي شنونده ديگران ، سخن شنيدن
.نباشيد بيتفاوت و سرد آجري ،
پيروزبخت معصومه :از
مطبوعات آرامگاه
المسرور المرحوم :قبرها روي نوشتههاي) .مطبوعات آرامگاه
-عرفهلوثقي المرحوم -ناصري المرحوم -فرهنگ المرحوم -اختر
-ثريا المغفور المرحوم -آذربايجان فرزند احتياج المرحوم
آذربايجان روزنامه -(...اقبال -قانون -پرورش نوجوان وفات
خود سنتي شكل از ادبيات و هنر مشروطيت انقلاب آغاز با
اشكال از گرفتن تاثير و آشنايي بر علاوه و شده خارج
.يافت عميقي تغييرات روز ضرورتهاي با ارتباط در اروپايي ،
شده ايران وارد چاپ ماشين نوزدهم قرن اول نيمه در چه اگر
جز به بيستم قرن اوايل در مشروطه دوران تا اما بود ،
غيرقانوني شبنامههاي و رسمي نشريات از كمي تعداد
.نداشت وجود ديگري مطبوعات
و روزنامه نود از بيش مشروطهطلبانه مبارزات طول در
در مشروطيت اعلام پساز تعداد اين و ميشد چاپ نشريه
انقلابي كانونروزنامهنگاري اولين.رسيد به 350 1285 ،
روزنامههاي شهرها ساير و تهران در آن از پس و بود تبريز
كشور از خارج در نيز روزنامه تعدادي.شدند منتشر انتقادي
كه "اختر" جمله از ميشد ، فرستاده ايران به و شده چاپ
در برجسته روزنامهنگاران و شاعران از گروهي توسط
"حبلالمتين" قاهره ، چاپ "ثريا" ميشد ، منتشر استانبول
مشروطيت صدر روزنامههاي لندن ، چاپ "قانون" و كلكته چاپ
شعرا بهترين كه چرا بودند ، ادبي عالي معيار داراي "اكثرا
جديد رسانه اين از تا بودند شده روزنامه ناشر و سردبير
نگارش شيوه از بار اولين براي نويسندگان.برگيرند بهره
سرودن و مقالات نوشتن به شروع و كشيده دست قديمي پيچيده
مردم با مستقيمي رابطه تا نمودند عاميانه زبان به اشعار
مردم توجه رسا قالبي در تا ميكوشيدند آنها.كنند برقرار
عنوان به طنز و نمايند جلب اجتماعي نامطلوب شرايط به را
.شد پديدار ايران مطبوعات در دوران همين در برنده حربه يك
افراد كه جامعهاي در.بود وسيع مطبوعات از مردم استقبال
در حتي ميدادند ، تشكيل را آن از كوچكي درصد باسواد
روزنامه كه باسوادي افراد گرد مردم هم دورافتاده مناطق
گوش مشتاقانه شده ، جمع ميخواندند بلند صداي با را
.ميكردند بحث مطالب درباره سپس و ميدادند
از انتقاد را روزنامهها مطالب عمده قسمت كه آنجايي از
ميشد متشنج علتي به جامعه هرگاه ميداد ، تشكيل حاكميت
تعطيل را روزنامهها كه ميآورد دست به بهانهاي دولت
نام تحت "وغالبا مدتي از پس روزنامهها اين اما.كند
.ميرسيدند چاپ به دوباره ديگري
ساهر حميد :آرشيو كاريكاتوراز
زارع رويا :تهيهكننده
|