شده حفاظت منطقه ارتقاي طرح اجراي لزوم
ملي پارك به لار
است خالي شهيدان اين جاي حالا و...
ملي اقتصاد بيماري سوبسيدزدگي ،
شده حفاظت منطقه ارتقاي طرح اجراي لزوم
ملي پارك به لار
منطقه از گذشته ماه ارديبهشت در كه بازديدي جريان در
"دشت" اين وضعيت در تغييراتي متوجه داشتم ، لار شده حفاظت
محترم رئيس كه آنجا از.است تاسف مايه راستي به كه شدم
اهميت بر شايستهاي تاكيد زيست محيط حفاظت سازمان
زيست ارزيابي لزوم بر پيوسته و داشته طبيعي محيطهاي
عنوان به ميكنند ، تاكيد توسعه برنامههاي محيطي
نكاتي ميدانم لازم كشور طبيعت به علاقهمند يكايراني
در لازم اقدامات اميدوارم كه آن ضمن شوم ، يادآور را
.شود اعمال سهلانگاريها و غيرقانوني موارد با برخورد
چماقلو گردنه و فشم مسير از كه احداثي دست در جاده -1
بلده و قو گردنه از است قرار گويا و ميشود لار دشت وارد
كوهستاني محيط به توجه كمترين بدون شمالبرود ، و نور به
مسير اين از نقطه هر در.است پيشرفت حال در منطقه
فرسايش موجب كه ديد را كوه سمت دامنههاي ريزش ميتوان
پرشيبتر بخشهاي در فرسايشها اين و است شده خاك شديد
گونهاي به است ، شديد فوقالعاده يونيزا تنگ مانند مسير
و سنگ از تلي به واقع در زيبا دره اين از قسمت چند كه
.است شده بدل مرده خاك
تمامي كه شده احداث سازي راه كارگاه يك يونيزا تنگ در -2
از و شد آلوده زايد مواد و زباله انواع با آن اطراف محيط
از يكي نزديكي در را گازوئيل تانكر يك كه اين بدتر همه
زيادي مقدار گازوئيل نشت و كردهاند نصب طبيعي جويبارهاي
نشست.است كرده آلوده را جويبار بستر و اطراف خاك از
ديدهباني محيط پاسگاه بشكههاي از گازوئيل ملاحظه قابل
.است مضاعف تاسف و شگفتي مايه كه ميشود ديده هم كمردشت
مسطح "نسبتا و عريض درههاي معدود از لار دشت -3
سكونت آن در كه است (نوع اين از دره تنها وشايد)البرز
منطقه اين طبيعي ارزش نكته واين نداشته وجود دائمي گاه
مشاهده اخير سال چند در تاسف كمال باميكند بيشتر را
هر از "اولا شده حفاظت و طبيعي محدوده اين در كه ميشود
خانه چند "ثانيا و ميشود كشيده دسترسي جادههاي گوشه
كه شده ساخته (دوبرار چشمه روبهروي و كمردشت از بالاتر)
همچنين !ديگر خانهسازيهاي بر است مقدمهاي لابد
توري و سيماني سنگي ، كوتاه ديوارهاي با حصاركشيهايي
كار اين به كه افرادي منظور "قطعا كه ميشود ملاحظه
خصوصي ملك به زمينها اين تدريجي تبديل كردهاند ، اقدام
.است
نتوانستيم دوربينكشي و منطقه در حضور روز دو وجود با -4
پوكه زيادي تعداد اما ببينيم ، منطقه در چارپا راس يك حتي
و ايرا روستاي از كه جادهاي اطراف در ويژه به گلوله
شدن كم.كرديم ملاحظه ميشود دشت وارد پلاس سياه گردنه
خرابتر نشان (وميش قوچ بز ، و كل) وحشي چارپايان تعداد
.است منطقه حفاظتي ضعف "احتمالا و گياهي پوشش وضع شدن
سازمان پرتلاش رئيس كه عنايتي و بالا نكات به توجه با
يك در طبيعي زيستگاههاي وجود اهميت به زيست محيط حفاظت
طرح كه ميرسد نظر به ضروري دارد ، پايدار توسعه برنامه
سريعتر چه هر ملي پارك به لار شده حفاظت منطقه ارتقاي
جاده طرحهاي است لازم زمينه اين در.آيد در اجرا به
طرحها اين دركنار "احتمالا كه تمليك برنامههاي و سازي
است ، شدن پياده حال در مختلف نهادهاي و اشخاص توسط يا
قابل غير مرحله به سرمايهگذاري حجم نظر از كه آن از پيش
و گيرند قرار محيطي زيست دقيق ارزيابي مورد برسند ، برگشت
متوقف متخلفان ، از يد خلع با عنداللزوم يا معوض تخصيص با
.شوند
محمدي عباس
است خالي شهيدان اين جاي حالا و...
مهمان شد برگزار "اخيرا كه مقدس دفاع عكس نمايشگاه در
وصل كه بود نابي صحنههاي نظارهگر چشمهايم و بودم شهدا
بر سنگيني بغض.بود كشيده تصوير به را معشوق به عاشقان
چشمهايم.كنم گريه نميتوانستمبود نشسته حنجرهام
.نداشت كردن گريه براي فرصتي و بود عشق درياي متحير
و برادر پوسيده جمجمه بر خواهر عشق بوسه عجيبي ، فضاي چه
.ميكرد حكايت جدايي سالهاي در را خواهر رنج كه چشماني
وجب از خمپاره و تانك و توپ باران زير سال هشت كه شهدايي
سربريده نيت به و كردند دفاع اسلاميمان ميهن خاك وجب به
در شهادت هم آن بود آرزويشان شهادت.رفتند جبهه به شدن
قابل و شده قطعه قطعه بدنهايشان كه حالي در گمنامي
.نباشد شناسايي
عالم از آنها.كردند جانفشاني آنها ديدم كردم فكر وقتي
و شدند خدا جذب و بريدند دنيا تعلقات از آنهاگذشتند
آنها كه آزادياي با و آنها ظاهري حضور بدون ما حالا
پا زميني روي.ميكنيم زندگي آوردند ارمغان به برايمان
ما شهداي اين از يكي وصال سجاده قطعهاش هر كه ميگذاريم
نفس آنها روزي كه ميكشيم نفس فضايي در.است بوده
.ميشدند نزديك خدا به بيشتر نفس هر با و ميكشيدند
چگونه ببينند كه نيستند.است خالي شهيدان اين جاي حالا و
ببينند تا نيستند.ميشود تقدير پاكشان خون قطرهقطره از
.ميكنيم حمايت فرزندانشان از چطور
بود آنها و خدا شده سفارش كه را چادر ببينند تا نيستند
كه عرياني لباس دادن نشان براي شدند آينهاي و برداشتند
.بود شده دوخته و بريده طراحي ، غرب در
جذاب جاذبه جذب وجودتان ذرات زيبا چه و پرگشوديد سبك چه
.شد الهي
.لرزيدم خود به ديدم تابلوها بر را ايثار ترجمه وقتي
سرازبدن.سوخته صورتهايشهدا شده متلاشي استخوانهاي
.كربلا صحراي بر بودند مانده جا كه پاهايي و شده جدا
پيرو ما از كداميك بدهد؟ را خدا جواب ميتواند كسي چه
بوديم؟ آنها راه
.كردم وداع آنها با قديمي و كهنه بغض همان با آخر در و
آزاد را حنجرهام و نميشكفد گاه هيچ انگار كه بغضي
ماديت كوچههاي پس كوچه در هنوز كه برمن واي.نميكند
.سرگردانم
كياني زهرا
ملي اقتصاد بيماري سوبسيدزدگي ،
با اقتصاد سلامت شاخصهاي از يكي جهان فعلي اقتصاد در
هر در يعنيميشود ارزيابي سوبسيد از آن فاصله مقدار
.است سالمتر باشد داشته وجود كمتري سوبسيدي آلودگي كشوري
پول بينالمللي صندوق و جهاني تجارت سازمان رو همين از
خدمات باشند داشته شديد سوبسيدي وابستگي كه كشورهايي به
داشتن لاهه داوري شوراي در كه همانطور).نميدهند ارائه
موجب بشر حقوق مادهاي اصول 30 رعايت عدم و اعدام مجازات
(.ميشود كشور آن عضويت لغو
ايران جمله از نفتي كشور چند گريبانگير كه يارانه معضل
هر كه گرديده تاريك و عميق حفرههاي پيدايش موجب است
كشورها اينچنين در.ميسازد بحران دچار را دولتي
با و ميكنند بازي را خيريه بنگاههاي نقش وزارتخانهها
هديه مردم به ناپايدار و كاذب ، راحتي سوبسيد تزريق
.است يدي و فكري تنبلي آن بازتاب كه ميكنند
انگيزه مردم كشورهايي چنين در كه ميدهد نشان تحقيقات
بين 7 فقط و ندارند را خود مغز توان ازتمام بهرهجويي
.ميكنند استفاده خود مغز از درصد الي 30
طولاني مدتهاي براي مديريت ضعف و سوءمديريت جوي چنين در
به خلاق مدير شدن پيدا صورت در برعكس و ميگردد تحمل
در.ميشود سركوب زده سوبسيد محيط با وي سنخيت عدم دليل
به ايران بوركراسي سيستم پرسنل راندمان ديگر آمار يك
از نشان اين و شده ارزيابي روز در دقيقه سرانه 70 صورت
شده برنامهريزي بدون محلهاي در بيانگيزه پرسنل تورم
بهطور و نميشود تشويق ترقي و رشد جوامع اين دردارد
مستضعفها ، پابرهنهها ، :ميشود گفته مردم به خطاب مرتب
از رشد و ترقي انگيزه كه البته...و عزيز آسيبپذيرهاي
افراد درصد افزايش براي رواني دليل و ميشود گرفته آنها
.ميگردد تامين فقر خط زير
نظر در را پرواز آرماني بصورت اقتصاد باب در وقتي
وجهش سنجاقك پروازي ايستا و پروانه پرواز لطافت ميآوريم
نتيجه در ميكنيم ، تصور و كرده آرزو را عقاب اوج و ملخ
اقتصاد حكايت كه ميشود طراحي الخلقهاي عجيب موجود
ليبراليسم ، كاپيتاليسم ، از است معجوني كه ماست بيمار
را نرسيده منزل به كج بار قصه كه اسلام و سوسياليسم
.ميكند تداعي
دولتي بخش در و ليبرالي اقتصاد نمونه خصوصي بخش در ما
ملي سوسياليسم و (...خودروسازيو كارخانجات) كاپيتاليسم
را (..و قيمتها كنترل سيما ، و صدا نفت ، فروش و توليد)
آن بدهكاري به كه گاز و تلفن و برق و آب قبضهاي و داريم
ميشود مشاهده اسلامي اقتصاد نمونه نميگيرد ، تعلق تنزيل
آن به دولت كه داريم نيز را فردي به منحصر كلان اقتصاد و
با حتي و (آستانها و بنيادها) ندارد احاطه و اشراف
ميني رفتار... و تركمنستان در چينيسازي كارخانه احداث
سرمايهگذار درمورد.ميدهيم بروز خود از امپرياليستي
از نداريم جهان روز استانداردهاي مطابق خاص متولي خارجي
آسمان هفت به شغلي فرصتهاي نبودن از ما فرياد هم طرفي
به وام (ايتاليا و ژاپن) هم كشورهايي اگر و است بلند
را آن جذب قانون ميدهند اختصاص ايران صنعت صاحبان
.هستند تنها و بيكس همچنان صنعت صاحبان و نداريم
كشور در كارخانهدار سمت با سال دو مدت به نگارنده
محيط چه در ميآورم خاطر به.داشتم اقامت تركيه همسايه
علاقهمند قبل روز از بيشتر روز هر خوشرفتار و امن
برخورد من با احترامي و عزت چه با و ميشدم سرمايهگذاري
جمله يك در شدم جويا را كارها در سرعت دليل وقتي ميشد
واين ميكند ماليات و اشتغال توليد "ذاتا سرمايه گفتند
زيادي مشتركات تركيه هستيد مطلع "حتما.است كافي ما براي
فرهنگ اسلام ، دين جمعيت ، تعداد:جمله از دارد ما با
و كالاها روي سوبسيد هيچگونه آنجا در نزديك ، رفتاري
احزاب ، آزادي بيان ، آزادي عوض در و نميشود اعمال خدمات
روز ، در نسخه ميليون تيراژ 5/7 با روزنامهها انتشار
حدود 400)خصوصي بخش تلويزيون و راديو ايستگاههاي وجود
بدون و بينالمللي روابط در فحاشي بدون البته و (كانال
وجود آور نشاط و شاد زندگي با مردم به نسبت آمرانه رفتار
اشتغال پيشهاي به مذهبي مبلغان اغلب آنجا در حتيدارد
تبديل شمادارد خوبي اهميت نيز قانون به توجه.دارند
و امكانات و عضو همه آن با را فضيلت حزب به رفاه حزب
پذيرفت انجام خسارت كوچكترين بدون كه... و ساختمانها
كشور در توس به جامعه روزنامه تبديل با كنيد مقايسه
!خودمان
فراوان دكان و مغازه داشتن ما كشور عمده مشكلات از يكي
.ميباشد جمعيت ميليون نياز 60 از فراتر بسيار كه است
كشور 300 يك براي خريد مراكز تعداد اين كه بهطوري
سخت مقرارت و موانع دليل به مردم و ميكند كفايت ميليوني
فرموده به بنا كه روزي اميد به.هراسانند توليد از
.كنيم پيدا دست نفت بدون اقتصاد به ارجمند دولتمردان
(مكانيك مهندس) بربريان جعفر
|