ايراني چاي مرگ براي معكوس شمارش
عدالت و عدل محضر از تقاضايي
!چكش؟ يا است صحيح چك
دريابيد را فدك پارك
!است دير خيلي فردا
خواندگي فرزند قبول مشكل
ايراني چاي مرگ براي معكوس شمارش
گرانقدر محصول اين كه است نشسته بار به چنين ما عملكرد *
كپكزدگي و موشخوردگي سبب به انبارها در ماندن از پس را
!ميزنيم آتش
گوشه در چاي بينالمللي نمايشگاه برگزاري شاهد پيش چندي
ده از "مجموعا نمايشگاه.بودم تهران هتلهاي از يكي سالن
بستهبندي صنايع به غرفه سه دو ، كه بود شده تشكيل غرفه
از هم آن داخلي ، چاي عرضه به غرفه دو و بود يافته تخصيص
كارتلهاي انحصار و اختيار در هم بقيه و آن نامرغوب نوع
.داشت قرار ايران در خارجي چاي
چاي توليدكننده كشور يك نيز ما كه انگار نه انگار توگويي
اين و هستيم چاي مزارع هكتار هزاران و كارخانه با 300
خود به كشور صنايع در را پراهميتي و خاص جايگاه صنعت
تنها نه كه است رفته خاطرمان از گويي و است داده اختصاص
بهره نان همچون محصول اين از كشور ميليوني جمعيت 60
اين رهگذر از نيز ايراني خانوار هزار دهها بلكه ميبرد ،
.ميشوند اداره و ميكنند معاش امرار صنعت
تنها نه آن پيشرفت كه است گونهاي به صنعت اين قابليت
كه است كشور داخلي مصرف به جوابگويي و نياز تامين متضمن
ايفا كشور صادرات در مهمي نقش كه را آن توانايي همچنين
.دارد شايستهاي ، و گسترده نحو به نمايد ،
چاي كيلو هر غربي ، كشورهاي در امروزه كه است ذكر شايان
اين در و ميرسد مصرفكننده دست به دلار تا 32 بهاي به
محصول اين كه است نشسته بار به چنين ما عملكرد سو
سبب به چاي ، سازمان انبارهاي در ماندن از پس را گرانقدر
!!ميزنيم آتش كپكزدگي ، و موشخوردگي
سالانه مصرف و تن هزار حدود 80 كشور در سالانه چاي توليد
داخلي توليد چاي توزيع اما ميباشد ، تن هزار قريب 90 آن
تن هزار تا 90 آن مابقي كه است تن هزار الي 45 سالانه 35
بيشتر ، هم شايد و تن هزار حدود 70 در يعني سالانه مصرف
با چاي سازمان توسط "عمدتا و گوناگون ارزهاي با خارج از
و ميشود وارد دلار ، هر براي تومان دولتي 175 نرخ
آسيبهاي و آثار رهگذر ، اين در چاي واردات كارتلهاي
ارمغان به ما ، جامعه براي را فرهنگي و اقتصادي عميق
.ميآورند
از چاي همايش در آشكارا چاي واردكنندگان كه اينجاست جالب
آنها تا شوند چاي قاچاق مانع كه ميخواهند انتظامي نيروي
داشته خارجي چاي قيمتهاي بر بيشتري كنترل و تسلط بتوانند
كه است اين مذكور خواست در روشن و ساده مفهوم كه باشند ،
كاهش خارجي چاي بهاي طبيعي طور به قاچاق چاي ورود با چون
براي را زيانباري آثار قطع طور به و بالنتيجه مييابد
مسئولان و مديران اينكه جالبتر و داشت خواهد بر در آنها
داشتند ، حضور همايش اين در كه چاي سازمان محترم
سودجويان سخنان تاييد نشانه به را خود سرهاي ناآگاهانه
.ميدادند تكان
مختصر طور به كشور در چاي توليد وضعيت هماكنون اما و...
:است چنين موجز و
و آن به بيتوجهي و ندادن اهميت خاطر به ايراني چاي -1
مصرفكننده ذائقه دادن تغيير براي خارجي چاي دلالان تحرك
بيرغبت و خارجي چاي مصرف سمت به ايراني چاي مصرف از
است توانسته "صرفا داخلي ، چاي مصرف به نسبت او كردن
ضعف دليل به تنها را جامعه درآمد كم قشرهاي از مشترياني
پيشرفت مانع نوعي به خود اين كه نمايد ، جذب مالي ، بنيه
.بود خواهد كشور در چاي صنعت
با داخلي چاي كه است اين فوق واقعيت مستقيم نتيجه -2
و شده مواجه بيمهري و بيتوجهي و كم استقبال
بهبود براي انگيزهاي داخلي چاي توليد دستاندركاران
به تن معيشت گذران سبب به تنها جملگي و ندارند خود محصول
چاي سازمان با خود سالانه قرار مطابق و ميدهند توليد
سازمان تحويل ناچيزي وجه مقابل در خودرا محصول كشور ،
اين در كه ميشود موجب خود نوبه به نيز اين كه ميدهند
.نگيرد شكل داخلي چاي كيفيت بهبود براي رقابتي هيچ عرصه
چاي سازمان كه است درآمده اينگونه به وضع انتها در و -3
به و درمانده خود ، انبارهاي در محصول اين انباشت با
كشاورزي پول موقع به پرداخت به قادر نه رسيده ، بنبست
را چايساز دستمزد موقع به پرداخت توانايي نه و ميباشد
.دارد
در چاي هميشگي و ساله هر مكرر قصه اين اينكه ، سرانجام و
داخلي چاي مرگبار سرنوشت به روز به روز و است كشور اين
.ميشويم نزديكتر شرايط و وضع اين در
چايچي -ر
عدالت و عدل محضر از تقاضايي
كه تهران استان شهرستانهاي از يكي در شاغل هستم معلمي
موتو با رانندگي هنگام سال 1377 ماه خرداد تاريخ 24 در
خودم.كردم تصادف عابري با كارم محل به عزيمت براي سيكلت
بستري شريعتي بيمارستان در هفته دو فك شكستگي دليل به
پرونده محتويات كه آنطور نيز پياده عابر فرد و بودم
استخوان شكستگي است حاكي ارتش شماره 2 بيمارستان پزشكي
در.است بوده مطرح آهيانه استخوان شكستگي احتمال و ساعد
هزار مبلغ 500 وي معالجه ، براي مصدوم بودن بستري مدت طول
بيمه توسط نيز ريال هزار ششصد و ميليون و 2 نقد ريال
وجود با كه شده شاكي اينجانب از مصدوم اما شده پرداخت
شد گونهاي به دادرسي جريان سير متعدد پزشكيهاي گواهي
نامه اين و است وقت اتلاف و كلام اطاله موجب آن شرح كه
يكبار شعبه 22 محترم قاضي شايد تا مينگارم جهت آن از را
شماره دادنامه پرونده سنجي نكته و دقيق مطالعه با ديگر
را تهران استان تجديدنظر دادگاه كلاسه 78/22/923 به 922
اينصورت در.فرمايند حكم آن بر است عدل آنچه و مرور
خواهد ثابت برايشان دردمند معلم يك حقانيت ندارم ترديد
.شد
اردكاني كمالي جواد
!چكش؟ يا است صحيح چك
معنا داراي و پويا و گويا بايد اسم ميدانيم كه بهطوري
"چك" نام اكنون ولي ;باشد واقعي يا حقيقي مفهوم و منظور و
ميشود پيشنهاد لذا داده ، دست از را خود مفهوم و معنا
اجراي براي بانكها زيرا ;شود انتخاب آن براي ديگري نام
بدون چكهاي خود مشتريان از وام ، متقاضيان تعهدات دقيق
امضاء چند با "بعضا و (سفيدامضاء) مبلغ بدون گاه و تاريخ
مستاجر از مغازه يا ملك تخليه براي هم مالكان !ميگيرند
عمل اين گاه و مينمايند مطالبه تخليه براي چك درمانده ،
در هم شوهر و زن.ميدهند انجام بنگاهداران را خلاف
استادكاران همچنين و ميستانند چك يكديگر از حساس مواقع
و كار ادارات به كمتر تا آنها ، والدين از يا شاگردان از
هم...و دارايي و شهرداريها !نمايند مراجعه غيره و بيمه
كه ميستانند ، وعدهدار چكهاي بدهكاران ، يا موءديان از
تجاوز فقره هزار چندين از شهر يك در "معمولا آنها تعداد
بودن ممنوع و قانون دستور به توجهي يك هيچ و مينمايد
دامداران برخي "اخيراندارند غيرقانوني و خلاف عمل اين
يا گله سپس و (!)ميكنند مطالبه چك خود چوپانهاي از هم
چكهاي گفت ميتوان لذا مينمايند ، آنان تحويل را رمه
بهعهده را تبر يا چكش نقش امروز ايران در بانكي
كاغذي ، ولي مخرب سلاح اين با مقتضي مواقع در تا گرفتهاند
و مشهود وضعيت اين با معهذا !بكوبيم يكديگر مغز به
در كثيرالانتشار جرايد و دعاوي وكلاي ميبينيم مشهور
و بيمصداق كلمه از هنوز كيفري يا حقوقي مباحث و مقالات
وكلاي از لذا ;ميكنند استفاده و تعريف "چك" غلط يا مسما
اذهان شدن روشن براي است ، تقاضامند بيطرف جرايد و محترم
حتي و چك قانون اصلاح ضرورت يا احتمالي ، خطرات و عمومي
نوشتند ، مقاله يا مطلب چك ، مورد در هرگاه آن ، نام تغيير
كه "تبر" يا "چكش" مسماي و مصداق با نام از گيومه ، داخل
تا نمايند ، استفاده ميباشد ، نزديكتر واقعيت و حقيقت به
به نهادهايي يا سازمانها چه ما جامعه در شود ، معلوم
مجلس ، ،(؟)كيست مقصر و مسئول و ندارند را لازم توجه قانون
و اجانب يا جرايد ، بانكها ، ملت ، دولت ، قضاييه ، قوه
...و اغيار
اكبري سيدجلال -مشهد
دريابيد را فدك پارك
!است دير خيلي فردا
پارك يك آن محدود وسعت بدليل نارمك منطقه در فدك پارك
از عدهاي پذيراي ميتواند كه ميآيد حساب به محلي
و (مدني شهيد) شمالي آباد نظام نارمك ، محدوده ساكنين
.باشد رسالت از بخشي
فضايي ، چنين وجود پرجمعيت و وسيع مسكوني منطقه اين در
لحظاتي تا است موهبتي محل اهالي براي آن ، كوچكي عليرغم
كهنسال درختان پناه در تابستان گرم شبهاي و روزها در را
ساعتي آپارتمانها ، بسته فضاي از فارغ و بيارامند آن
رها باغ نسيم طراوات در جستوخيز براي را خود كودكان
آنجا تا باغ مسئولين و باغبان سبز دستان واقع ، در.سازند
و آراستهاند را كوچك محدوده اين داشتند توان در كه
و رهگذران خسته جان و روح هديه طراوت با و زيبا بوستاني
ارزش با هديه اين كه سود چه اما.نمودهاند محل اهالي
و جرات همسايگان از بسياري كه شده آلوده لقمهاي بمثابه
.ندارند آنرا از استفاده مجال
دارند عهده به را پاركها انتظامات كه محترمي مسئولين اگر
قصد بنده كه را آنچه بزنند ، باغ اين به سري شب يك فقط
ولگرد عدهاي چگونه كه ديد خواهند خود ، دارم آنرا بيان
و گوشه كه مردمي لابلاي و پارك داخل موتوسيكلت انواع با
فروش و خريد با حتي و ميدهند جولان آراميدهاند ، كنار
و فحاشيها و كاريها خلاف انواع ارتكاب و مخدر مواد
كه دستهجمعي دعواهاي و وحشيانه گريزهاي و تعقيب
حرمت حريم ميافتد ، اتفاق شبها و روزها غالب متاسفانه
"مخصوصا و اهالي به را عرصه و ميدرند را خانوادهها
كرده دم هواي مردم جائيكه تا ميكنند تنگ معصوم اطفال
كه خلافكاري و بلوا همه اين تحمل به را آپارتمانهايشان
ترجيح ميكند ، تهديد را آنها ناموس و مال و جان دم هر
.ميدهند
به ميباشد؟ وضع اين به رسيدگي مسئول ارگاني چه راستي
اراذل و اوباش كه كردهاند اعلام مسئول سازمانهاي دفعات
.نمودهاند جمعآوري شهر سطح از را
اين بايد كي تا ؟!كيستند اينها پس است چنين اگر
و بيندازد خانوادهها اندام بر لرزه اجتماعي ناهنجاريهاي
به بنا كودكي اگر پارك اين در باشند؟ نداشته اعتراض جرات
اخطار سوت شود چمن وارد والدين غفلت يا و كودكي غريزه
ولي آزرد خواهد را همه اعصاب نگهبانان پيدرپي و ممتد
گلها شدن لگدمال و موتورها اگزوز لوله ناهنجار صداي براي
داخل به يكديگر دادن هول و ولگرد عدهاي توسط چمنها و
حضور در و عربده با آنهم ركيك كلمات اداي و استخر
تذكر يك قدر به انتظامات ، مسئولين جانب از خانوادهها ،
.نميشود برخورد هم ساده
تاكي ميداند؟ مسئول موضوع اين در را خود سازماني آيا
قرق در ورزشي و فرهنگي تفريحي ، مجموعه اين بايد
را منطقه نوجوانان و جوانان ساير باشد؟ خلافكاران
.است دير خيلي فردا والا دريابيد
كاوياني -ب
خواندگي فرزند قبول مشكل
فرزند نعمتداشتن از كه دليل اين به زندگي سال از 6 پس
با تا كرديم اقدام قانوني طريق از لذا ماندهايم بيبهره
اما.بگيريم عهده بر را كودكي حضانت خواندگي فرزند قبول
از و ديگر ادارهاي به اداره اين از كه است ماه مدت 6
سرانجام و شدهايم سرگردان ديگر دادگاهي به دادگاه اين
براي را پرونده به رسيدگي تاريخ كلتهران عمومي دادگاه
امور در كرد سوءال بايد كه دادهاند قرار ماه 1378 اسفند
از پروندههايي با را پرونده ، محترم دادگاههاي هم خير
ديگر و بينند؟ مي يكسان كلاهبرداري و دزدي و قتل قبيل
دستوپاگير ضوابط و كردنها برخورد اينگونه آيا كه اين
خانواده كانون گرمي معصومي كودك كه نميشود اين از مانع
كند؟ حس را
تهران -محمدي ناصر
|