خواست قضائيه قوه رئيس از شمسالواعظين
شود سپرده راستگو قاضي يك به او پرونده
قوه رئيس از روزنامهنگاران صنفي انجمن
حوزه در شايسته تغييري خواست قضائيه
كند ايجاد مطبوعات دادگاه
به اعتراض در روزنامهنگاران تجمع
شمسالواعظين بازداشت
خواست قضائيه قوه رئيس از شمسالواعظين
شود سپرده راستگو قاضي يك به او پرونده
است دروغ همانقدر سردبير يك به فاكس كردن جعل اتهام
است مطبوعات آزادي مدافع مرتضوي آقاي بگويم كه
ماشاءالله اتهامات به رسيدگي دادگاه :اجتماعي گروه
صبح نشاط شده توقيف روزنامه سردبير شمسالواعظين
برگزار منصفه هيات حضور بدون شعبه 1410 محل در ديروز
.شد
دادگستري رئيس نماينده شريفي ابتدا دادگاه اين در
نامه چاپ دستور بر مبني مدعيالعموم شكايت تهران
امضا جعل همچنين و نشاط روزنامه در باقرزاده و باقي
روزنامه:گفت خود دادنامه در وي.كرد قرائت را سند و
سردبيري با و صفري لطيف مديرمسئولي به نشاط
عنوان با مقالهاي شهريور 78 تاريخ 2 در شمسالواعظين
باقرزاده آقاي به منتسب "است مجاز دولتي خشونت آيا"
هيات حضور با دادگاه تاريخ 29/6 در و نمود چاپ را
به را نشاط مديرمسئول صفري لطيف آقاي و تشكيل منصفه
به توهين بهدليل و مطلب اين چاپ درخصوص آرا اتفاق
.شناخت مجرم اسلام
مقاله اين چاپ در شمسالواعظين كه آنجا از:افزود وي
اصلي عامل (است اسلام به توهين منصفه هيات نظر به كه)
كس هر":ميگويد مطبوعات قانون ماده 26 و است بوده
كند اهانت آن مقدسات و اسلام به مطبوعات بهوسيله
صادر وي حق در ارتداد حكم شود منجر ارتداد به اگر
با شرع حاكم نظر طبق نينجامد ارتداد به اگر و ميشود
.است مقصر سردبير مقاله اين در "ميشود رفتار وي
نوشتهاي بيگناهي اعلام براي صفري آقاي:گفت شريفي
باقرزاده حسين نام به كه است كرده ارائه دادگاه به
شمسالواعظين آقاي از وقتي ديگر سوي از.است شده امضا
از بعد ايشان شد درخواست باقرزاده نوشته مقاله اصل
به باقرزاده آقاي امضاي با مقالهاي هفته يك
فاكس موجود ، شبهات دليل به كه نمودند ارائه دادگاه
مذكور اداره و شد ارائه هويت تشخيص اداره به مقاله
مرداد به مربوط نميتواند نظر مورد فاكس كرد اعلام
مهر تا 23 مهر به 15 مربوط فاكس اين و باشد ماه
مقايسه با دادگستري كارشناسان همچنين.ميباشد
"عينا امضا دو كه كردهاند اعلام مقاله و نامه امضاي
يك به "دقيقا امضا دو نميتواند فرد يك و است هم شكل
مدلبرداري امضا دو اين و دهد انجام هم عين و اندازه
.ندارد اصالت و است
من:گفت و گرفت قرار متهم جايگاه در شمسالواعظين سپس
زندان به ملي امنيت عليه اقدام اتهام به پارسال
آينده سال انشاءالله و جعل اتهام به امسال افتادم
.ميشوم بازداشت كودكي در همسايه شيشه شكستن اتهام به
آقاي شخص و دادگاه صلاحيت در فقط من داد ادامه وي
صلاحيت ايشان بگويم ميخواهم و ميگويم سخن مرتضوي
سوگند و ندارد را مطبوعاتي پرونده هيچ به رسيدگي
.نگويم چيز هيچ حقيقت بجز ميخورم
برگههاي بازجويي جلسه در مرتضوي آقاي:افزود وي
گفتند و دادند ارائه اينجانب به را قبلي بازجويي
پرسيدم من نميخورد ، ما درد به و كنيد پاره ميتوانيد
پاره را برگهها من كنيد ، پاره بله:گفت كنم پاره
من گوش در و آمد من نزد به ايشان كار اين از بعدكردم
اشكال چون نگوييد ، كارمندان به چيزي مورد اين در گفت
بعد ايشان خوب ، بسيار گفتم من ميكند ، ايجاد فراواني
و خواستند من وكيل از را بازجويي برگههاي مدتي از
با دقيقه ده از بعد و ميزشان زير قرمز سطل توي ريختند
و سيفزاده آقاي كنار بنده شدند ناپديد اطاق از سطل
لبخند با و شدند وارد ايشان كه بودم نشسته جلاييپور
دولتي اسناد تخريب اتهام به را شما ميتوانم من گفتند
بهشدت جلاييپور حرف اين با كنم ، زنداني ماه 6
خود مساله گفت جلاييپور به مرتضوي آقاي و شد عصباني
چاپ هنگام در چگونه كه كنيم رسيدگي بايد هم را شما
.داشتيد حضور آنجاست باقرزاده كه شهري لندن در مقاله
مرا بايد يا گفت و شد عصباني شدت به جلاييپور بعد
ايشان كه ميكنم ترك را جلسه من يا و كنيد بازداشت
جلاييپور خواست من از مرتضوي آقاي و كرد ترك را جلسه
.زدم زنگ جلاييپور همراه تلفن به كه برگردانم را
به رو چرا كه گفت شمسالواعظين به مرتضوي هنگام اين در
من:گفت شمس و كنيد صحبت من با كرديد خبرنگاران
.كنم نگاه شما به رو چطور نداريد صلاحيت شما ميگويم
تن دو قاضي و خنديدند عدهاي شمسالواعظين حرف اين به
.كرد اخراج دادگاه از خنديدن دليل به را خبرنگاران از
و اقدامات اين به توجه با:گفت شمس دادگاه ادامه در
تحويل ويرانهاي كه قضائيه قوه رئيس از موجود دلايل
و اساسي قانون اصل 168 برابر كه ميخواهم گرفتهاند
اتهامات به رسيدگي شعبه مطبوعات قانون ماده 34
راستگو صادق قاضي به را پرونده و كنند عوض را بنده
.نمايند واگذار
با سردبير يك به فاكس جعلكردن اتهام:افزود وي
آقاي بگويم كه است دروغ همانقدر مطبوعات سابقه
.است مطبوعات آزادي مدافع مرتضوي
اصل كه خواستند من از ايشان:گفت فاكس مورد در وي
معمول كه كردم عرض من دهم ارائه ايشان به را مقاله
بخش در را مقالات ماه يك از بيشتر كه روزنامههاست
و ميكنند معدوم را خبر اصل بعد و نميدارند نگه تصحيح
ميتوانم است گذشته مقاله آن از زيادي زمان چون
باقرزاده با نه اگر ميآورم كردم پيدا اگر كنم رسيدگي
.بفرستند را مقاله تا ميگيرم تماس
با تا خواستم دفترم رئيس از رفتم كه روزنامه به
.بفرستد را مقاله ايشان و بگيرد تماس باقرزاده
دادند من به را فاكس برگشتم روزنامه به كه بعدازظهر
هويت اداره و بود هم 17/7/78 فاكس دريافت تاريخ
توسط را فاكس اين من.است داده تشخيص دقيق "كاملا
.فرستادم دادگاه به فروغي آقاي
كامپيوتر در را امضايش باقرزاده چون كه هم امضاها
تايپ كه نامهاي و مقاله هر است كرده اسكن شخصي
مسلم ميكند فاكس و ميگذارد زيرش را امضا اين ميكند
به فاكس يك نداريد باور اگر است هم عين امضاها كه است
باقرزاده به كنيد تلفن بنده خرج با و بياوريد اينجا
امضا اين با فرقي ببينيد بفرستد را امضايش و مطلب تا
.نه يا ميكند
سند كه است كرده اعلام باقرزاده ديگر سوي از:گفت وي
ميگوييد شما حالا است ، نبوده جعل و نوشتهام من را
من كه است شده مهم قدر آن باقرزاده است بوده جعل
مورد در آنهماست كجا جعل كاركرد كنم جعل را امضايش
شريعت به تعرض را آن ما جامعه از نيمي كه مقالهاي
هم و است گفته عليزاده آقاي هم را اين است ندانسته
.مهاجراني آقاي
اعلام من وثيقه مورد در:داد ادامه شمسالواعظين
براي نيست ، تجري بيم فرهنگي شخصيتهاي از چون كردهام
وثيقه تومان ميليون فراهمكردن 50 شب ساعت 8 در من
در ويميروم زندان به و نيست مقدور نفر پنج ديه معادل
از كه است چيزي آن از بهتر من براي زندان:گفت پايان
.كنند مي متهم آن به يا و ميخواهند من
برگههاي مورد در:گفت دادگاه ادامه در مرتضوي سپس
در كنيد پاره را برگهها شما كه نگفتم من بازجويي
موجود پرونده در برگهها اين اصل با برابر كپي كه صورتي
شما اگر و هستم واقعيت كشف دنبال به گفتم من و است
يا و نيست حقيقت گفتيد كه مطالبي كنيد مي احساس
برگههاي اين دارد اهميت حقيقت ما براي است اشتباه
بله گفتم.كنم پاره ميتوانم گفتيد كنيد پاره شما
.كنيد پاره
اين به كرديد پاره را برگهها ولع و حرص با شما وقتي
و نيستيد واقعيت گفتن دنبال به شما كه رسيدم نتيجه
.داريد سوءنيت
براي موردي من و دارد صلاحيت دادگاه اساس اين بر
.نميبينم عدمصلاحيت
و مطبوعات قانون طبق:گفت الواعظين شمس وكيل احمدي سپس
باشد منصفه هيات حضور با رسيدگي بايد اساسي قانون
منصفه هيات حضور و است مطبوعاتي من موكل اتهام و
با شمس ديگر وكيل سيفزاده احمدي از بعد.است ضروري
قوانين ديگر و اساسي قانون دادرسي ، آئين به اشاره
"ماهيتا و كنيد قضاوت نميتوانيد شما:گفت موضوعه ،
جريان در بايد و كند اظهارنظر بايد منصفه هيات
حيطه در را دادگاه شما اما.باشد داشته حضور رسيدگي
از پرونده مراحل تمام نگهداشتهايد ، خود شخصي قدرت
.است خلاف و غيرقانوني تامين و جلب تا احضار
كه است بوده اين بر رويه تاكنون گفت دادستان ادامه در
.است ميشده انجام تحقيقات منصفه هيات حضور بدون
طبق تاكنون ميكنيد اشاره رويه به كه شما:گفت شمس
دادگاه به مطبوعاتي اتهام براي سردبير رويه كدام
.است آمده
دو چاپ دستور بلكه نيستيد سردبير تنها شما:گفت مرتضوي
.هستيد مجرم و دادهايد را توهينآميز مقاله
مرا كه دادهايد مرا حكم شما ميشود معلوم:گفت شمس
.ميناميد مجرم
دادگاه مقابل در من:گفت دفاع در نيز فروغي جداري
پرونده كلاسه كه دادگاه اين نه ميكنم دفاع صالحه
منصفه هيات حضور بدون است مطبوعاتي اتهام كه را 375
.ميكند رسيدگي
طولانيشدن و وقت پايان بهدليل دفاعيات ادامه
.شد موكول صبح ساعت 9 امروز به دادگاه
قوه رئيس از روزنامهنگاران صنفي انجمن
حوزه در شايسته تغييري خواست قضائيه
كند ايجاد مطبوعات دادگاه
تقاضا شاهرودي هاشمي آيتالله از روزنامهنگاران صنفي انجمن
جلوگيري و شمسالواعظين آزادي زمينه كردن فراهم با است كرده
دستگاه به را اعتماد و اعتبار مطبوعات ، دادگاه غيرقانوني اعمال از
گرداند باز كشور قضايي
نامه ارسال با نگاران روزنامه صنفي انجمن :اجتماعي گروه
شمس آزادي خواستار قضائيه قوه رئيس به سرگشاده اي
اين متنشد مطبوعات دادگاه حوزه در تغيير و الواعظين
:است زير شرح به نامه
قضائيه قوه محترم رياست شاهرودي هاشمي آيتالله حضرت
قوه رياست به جنابعالي انتصاب از پس سلام ، با
روند در درخور تحولي كه ميرفت انتظار اين قضائيه
فضاي اخير مدت طي چه اگر شود ، مشاهده قضائي دستگاه
اين تحقق اميد حدودي تا شما عمومي گفتار بر كلي
عملكرد نحوه متاسفانه وليكن داد افزايش را انتظار
بهگونهاي مطبوعاتي فعاليتهاي با مرتبط دادگاه
اين و مينمايد تبديل ياس به را اميد اين كه بوده
از بيش قضا امر اعتبار و حيثيت كه است شده ايجاد تصور
.است شده غيرقانوني و سياسي برخوردهاي دستخوش پيش
شعبه 1410 برخورد نحوه به بايد نمونه آخرين عنوان به
سردبير شمسالواعظين ، آقاي با تهران عمومي دادگاههاي
روال از خارج كه نمود اشاره آزادگان عصر روزنامه
از غير فردي به را ديگري بيربط اتهام قانوني ،
اين ميرسد بهنظر.است نموده وارد روزنامه مديرمسئول
دستگاه اعتبار از كردن خرج قضات از برخي برخورد نحوه
جز نتيجهاي و است غيرحقوقي مناقشات در قضايي
و روزنامهنگاران بهويژه و جامعه بيشتر بياعتمادي
.ندارد پي در قضائي دستگاه به قلم اهل
به كامل احترام ضمن ايران روزنامهنگاران صنفي انجمن
تنشزاي روند توقف خواستار مصرانه كشور ، قانوني نظام
حقوقي عرف از خارج و غيرقانوني محاكمه و جلب فعلي
برخوردها اينگونه متاسفانه.است روزنامهنگاران
به را روزنامهنگاران شغلي امنيت و حرفهاي استقلال
و حرفهاي وظيفه ايفاي از را آنها و انداخته خطر
آزادي.است بازداشته اجتماعي نظارت اعمال
كه است تقاضايي حداقل شمسالواعظين آقاي قريبالوقوع
به روزنامهنگاران اعتماد بازگشت در ميتواند
.شود واقع موءثر قضايي دستگاه
درخواست قضايي دستگاه از هم گذشته در كه همچنان
درخور و شايسته تغييري كه ميخواهيم مصرانه كردهايم ،
رسيدگيهاي تا گردد ايجاد مطبوعات دادگاه حوزه در
آرامش موجبات و بازگردد قانوني روال به قضايي
اين در ديگري درخور نكات.گردد فراهم مطبوعات جامعه
با حضوري ديداري در اميدواريم كه دارد وجود زمينه
اصلاح به خداوند ياري به تا گذاريم ميان در حضرتعالي
و مطبوعات با قضائيه قوه برخورد شيوه "خصوصا و امور
.مددرساند روزنامهنگاران
به اعتراض در روزنامهنگاران تجمع
شمسالواعظين
بازداشت
در روزنامهنگاران صنفي ، انجمن دعوت به :اجتماعي گروه
انجمن مديره هيات.ميكنند تجمع آزادگان عصر روزنامه
دعوت مطبوعات اصحاب كليه از ايران روزنامهنگاران
آقاي بازداشت مناسبت به كه تجمعي در تا كرد
عصر روزنامه تحريريه محل در شمسالواعظين ماشاءالله
و سردبير از پشتيباني و همدردي اعلام منظور به آزادگان
هم به حضور ميشود ، برگزار روزنامه اين همكاران
الي 3 زساعت 2 ا چهارشنبه روز مراسم اين.رسانند
در واقع آزادگان عصر روزنامه محل در بعدازظهر
طاهري ، شهيد خيابان جم ، جام روبروي وليعصر ، خيابان
.ميشود برگزار دوم طبقه پلاك 15 ،
|