جمهوري كتاب هفته دوره هفتمين با همزمان
ماجراي ;(آذر 78 تا 2 آبان 24) ايران اسلامي
كتابخواني فرهنگ ترويج و كتاب هفته تكراري
زيبا غول
نمايشگاه چهارمين كشور شركت 31 با
كودك كتاب تصويرگران آثار بينالمللي
ميشود برگزار
جمهوري كتاب هفته دوره هفتمين با همزمان
ماجراي ;(آذر 78 تا 2 آبان 24) ايران اسلامي
فرهنگكتابخواني ترويج و كتاب هفته تكراري
جامعه در كتابخواني و كتاب فرهنگ گسترش براي پيشنهاد يك
توسعه بارز شاخصهاي از يكي كتاب ، به علاقه و كتابخواني
ملتهاي كه زماني مدت اگر.ميشود محسوب كشور يك در
معلوم شود ، مقايسه هم با ميپردازند ، مطالعه به مختلف
زيادتري وقت صنعتي ، و پيشرفته كشورهاي مردم كه شد خواهد
سومي ، جهان جماعت كه صورتي در ميدهند ، اختصاص مطالعه به
مردم متاسفانه ، ميان ، اين در و هستند مطالعه اهل كمتر
.ميشوند محسوب دنيا مردم كتابخوانترين كم جزو نيز ايران
به علاقه عدم و كتابخواني دلايل طرح دنبال به اينجا در
اجمال ، طور به بلكه نيستيم ، مختلف ملتهاي درميان مطالعه
در مطالعه بودن پايين باعث كه مشكلاتي و دليل چند به
ساعات كهميتواند طرحي به و ميپردازيم است ، شده كشور
.ميكنيم اشاره دهد ، افزايش برابر دهها را مطالعه
مطالعه بازدارنده عوامل
عوامل مورد در آنها ، با كه مصاحبههايي در مردم ،
را كتاب قيمت بودن گران آمده ، عمل به مطالعه ، بازدارنده
اگر حالا.كردهاند مطرح بازدارنده ، عامل متداولترين
كشورهاي در كتاب گزاف قيمت با ايران ، در را كتاب قيمت
كتاب ريالي ارزش اگر حتي نكنيم ، مقايسه جهان ، كتابخوان
آنهايي معتقدند ، بعضي نسنجيم ، هم شكلات يا و سيگار با را
دارند ، پول كه آنهايي و ندارند پول هستند مطالعه اهل كه
كتابخانههاي كمبود برخي.نميدهند كتاب براي را پولشان
افزايش براي ميدارند اظهار و ميكنند عنوان را عمومي
نه محله ، هر در پيشرفته كشورهاي مثل ميبايستي مطالعه ،
به مردم تا شود داير عمومي كتابخانه چند بلكه يك تنها
روزنامههاي و مجلات كتابها ، خانه ، قرائت از رايگان طور
شرايط شهروندان ، از بعضيكنند استفاده راحتي به آن
خريد مانع را خانهها فضاي بودن محدود و آپارتماني زندگي
:مثل كتابها سري يك:ميگويند و ميدانند كتاب
فردوسي ، حافظ ، ديوانهاي و دائرتالمعارفها لغتنامهها ،
به مرتب فرد هر كه را تخصصي كتابهاي نيز و...و مولوي
دادهايم ، خودجاي خانه در و تهيه ميكند ، مراجعه آنها
علمي و ادبي اجتماعي ، سياسي ، تاريخي ، كتابهاي بقيه ولي
و كرد تهيه نميتوان است ، نامحدود آنها تعداد كه را خوب
آنها بايد كجا مطالعه ، از پس كه ميمانيم خريد صورت در
و كهعلاقه افرادي معدود بحث البته).كرد انبار را
دارند ، را شخصي مفصل كتابخانههاي ايجاد و تهيه امكانات
.(است جدا
حياتبخش درختان قطع قيمت به كه كتابي ديگر ، طرف از
و تدبر ، تفكر ، تحقيق تحصيل ، نتيجه كه كتابي شده ، فراهم
كه كتابي است ، نويسندگان و دانشمندان عمر حاصل بالاخره
و زينك فيلم ، چاپ ، ماشينآلات كاغذ ، كمبود فعلي شرايط در
كتابي و است شده پرداخت آن براي فراواني ارز مواد ، ساير
ليتوگرافي ، صفحهبندي ، تايپ ، ويراستاري ، صميمي تيم چند كه
مشاركت آن توليد در دل و جان با توزيع ، و صحافي چاپ ،
توسط خواندن يكبار از بعد تنها است درست آيا داشتهاند ،
اين و شود؟ بايگاني هميشه براي خانهاي در نفر ، يك فقط
عمومي ، كتابخانههاي شبكه از كتاب ، توزيع كه است حالي در
به توجه با و شده كتابها تكتك از استفاده حداكثر باعث
و دقيق تيراژ ميتوان مطالعه اهل علاقه و كتاب محتواي
به راه اين از و كرد تعيين را نياز مورد كتابهاي واقعي
.رسيد نيز كتاب حوزه در بهرهوري
چيست؟ راهحل
شود خنثي مادي غير و مادي بهانههاي تمام است لازم ابتدا
فراهم همگان براي كتاب نوع هر مطالعه و دسترسي امكانات و
كشور سطح در تاكنون اهداف ، اين به رسيدن براي.گردد
به بنده ولي گرفته ، انجام متعددي مشاورههاي و تدابير
شرح به پيشنهادهايي صورت به را نهايي نتيجه آنم دنبال
.كنم مطرح زير
تاسيس كشور ، امروز اقتصادي شرايط در ميرسد نظر به
در متنوع ، كتابهاي با آنها تجهيز و عمومي كتابخانههاي
كمبود اينكه براي نيست ، امكانپذير محلهاي ، هر
اختيار در ساده و سهل كتاب و جبران كتابخانهها
شروع براي ابتدا ميشود پيشنهاد گيرد ، قرار علاقهمندان
شهر مجهز كتابخانههاي از يكي موجود كتابهاي ليست كار ،
.قرارداد محله كتاب پخش مراكز اختيار در و كرد تهيه را
اجارهاي كوچك اتاق يك از ساده بطور محله ، كتاب پخش مركز
حتي كه مسئول نفر يك با دوست فرهنگ افراد اهدايي يا
.است يافته تشكيل كند ، فعاليت وقت نيمه طور به ميتواند
اختيار در را كتابها ليست محله ، كتاب پخش مسئول
خود نظر مورد كتاب علاقهمندان ، تا ميدهد قرار متقاضيان
كتاب كد فقط ميتوان سفارش ، تسهيل برايكنند انتخاب را
مركزي كتابخانه مخزن اختيار در روز هر و كرده يادداشت را
،(نقليه وسيله) سيار كتابخانه توسط بعد ، روز و قرارداد شهر
همانروز عصر و شود توزيع محلات در درخواستي كتابهاي
مورد كتاب و مراجعه محله كتاب مسئول به متقاضيان هم
امانت ، مدت شدن سپري از پس و ببرند امانت به را خود علاقه
كتابهاي بعد ، روز و گردد مسترد مركز مسئول به كتاب
به شود منتقل شهر اصلي كتابخانه مخزن به شده داده عودت
كتابخانه مخزن از كتاب تعدادي مرتب روز هر صورت ، اين
جهت برگشتي ، كتابهاي مقابل در و ارسال محلهها به اصلي
"مسلما.ميشود جمعآوري مخزن در بعدي ، كنندگان استفاده
در يا تلفني طور به را كدها ميتوان كار ، در تسريع جهت
يا و داد اطلاع اصلي كتابخانه به دورنگار با امكان صورت
كتابهاي ليست كتاب ، پخش ضمن توزيع ، مسئول روز هر
كتابخانه اختيار در و اخذ محلهها از نيز را درخواستي
.دهد قرار مركزي
مالي ، نظر از محلهها در اتاق اجاره و تهيه كه صورتي در
صورت اين در كند ، ايجاد مشكلاتي و موانع اجرايي ، و پرسنل
.كرد توصيه را ديگري راهحل آن رفع براي ميتوان
ميتوان كه دارد وجود مساجدي محلهها تمام در خوشبختانه
جاي به و كرد استفاده منظور اين براي آنها موقعيت از
جوانان و مساجد مسئولين ايثارگري از تحويلدار ، استخدام
مالي بار هيچگونه تنها نه صورت ، بدين.گرفت بهره محل
نيز مذهبي و فرهنگي نظر از بلكه شد ، نخواهد گذاشته برجاي
نياز ، صورت در.شد خواهد بيشتر مساجد با محله مردم ارتباط
اتاقهاي از محله ، وسعت و مكاني شرايط به باتوجه
.كرد استفاده نيز توامان ميتوان مساجد و اجارهاي
مقابل در پولي هيچگونه امكان ، صورت در ميشود پيشنهاد
و قيد شهروندان ، بدون از بيشتري تعداد تا نشود اخذ عضويت
.كنند استفاده گسترده ، فرهنگي خدمات اين از بتوانند شرط
وزارت كه است خدمتي و هزينه حداقل اين ميرسد نظر به
كتابخواني فرهنگ توسعه براي اسلامي ارشاد و فرهنگ محترم
صورت در است طبيعي.گيرد نظر در ميتواند كشور ، در
به جوانان ، بويژه مردم ، آن ، اجراي و طرح اصل با موافقت
فراغت اوقات از زماني و شد خواهند علاقهمند كتابخواني
در داد ، خواهند اختصاص كتابخواني و مطالعه به را خود
و شد خواهند بهرهمند بيشتر خود گرانبهاي وقت از نتيجه
و علمي شكوفايي كتابخواني ، به عادت و مطالعه تداوم
.داشت خواهد دنبال به را جامعه فرهنگي
مركز در ابتدا طرح مقدمات ميشود پيشنهاد اجرا براي
سپس و شود كتاب توزيع به اقدام و گردد فراهم استانها
روستاهاي و شهرستانها كليه به خدمات اين طرح ، مفاد طبق
به و تجربه افزايش با عمل در البته.يابد توسعه تابعه
و سهلتر خدمات ارائه رايانهاي ، امكانات كارگيري
عقبافتادگي بدينترتيب است اميد.شد خواهد وسيعتر
.شود جبران بلند ، جهشي با جامعه ، در كتابخواني
زاهدي مجيد دكتر
تبريز دانشگاه علمي هيات عضو
زيبا غول
مالكي حسين:نوشته "جنون مدار" رمان به نگاهي
(راهگشا انتشارات شيراز ، )
كهن ، عقايد پارهاي در را خوزستان جنوب بوميان از بخشي
عقايدي.كرد مقايسه جنوبي امريكاي اهالي با ميتوان
.ميشوند آميخته غريب افسانههايي با گاه كه رمزآميز
هم در را خشونت و هيجان منطقه ، بنابرطبيعت كه آدمهايي
خوزستان ، جنوب روستاهاي در شهري زندگي پيشروي.ميآميزند
نيز را كمتر بخش.ساخت ويران را عقايد اين بيشتر بخش
از ناشي هول كه چرا.كرد منهدم جنگ هولآور ماشين
افسانهها از دهشتناكتر مراتب به ويرانگر سلاحهاي
نقل سينه به سينه كه حكايتهايي در همه ، اين با.مينمود
.كرد دنبال را افسانهها پاي رد ميتوان هم هنوز گرديدند ،
چه اگراست بوده دوگانه البته افسانهها بر جنگ تاثير
با مينمودند ، افسانهها از دهشتناكتر مراتب به سلاحها
و روستاها برهوت در كه ميداند كسي چه همه اين
هم به پريزادان جنگ ، دوران در سكنه از خالي نخلستانهاي
خود كاشانه به دگربار ازجنگ ، بعد كه بومياني گفتند؟ چه
اين از نياشوبيدند؟ را پريزادان خلوت آيا گذاشتند ، گام
.كرد مهيا را كهن افسانههاي دوباره تولد زمينه جنگ منظر ،
دنياي به نقبزدن با مالكي حسين نوشته "جنون مدار" رمان
ازدحام با را هولآور غول اين خلوت ،"طنطل" افسانهاي
اعماق در كه غولي.ميسازد آشفته داستان آدمهاي
در تا ميشود برانگيخته بود ، آرميده بوميان ناخودآگاه
.پيافكند را بيمآور جدالي "هاني" و "يوسف" دنياي
يك.است آن بودن خواندني جنون ، مدار ويژگي مهمترين
حرفي اين شايد !شود خوانده تا ميشود نوشته داستان ،
امروزه كه داستانهايي به توجه با اما آيد ، نظر به بديهي
خواندن براي را ترغيبي هيچ خواننده در و ميرسند چاپ به
ويژهاي اهميت از اثر يك بودن خواندني نميكنند ، ايجاد
جنون ، مدار صفحات نخستين همان از مالكياست برخوردار
سطر را واو ميكند درگير افسانهاي دنيايي با را خواننده
بيهوشي آن از پس":ميكشاند قصه بافت درون به سطر به
را بيقراري شبح خود روي پيش كرد ، باز چشم وقتي طولاني ،
با ".ميجنباند را سربزرگش مهيب ، آوايي با آن هر كه ديد
.نميماند محصور افسانه ، بسته دايره در داستان همه ، اين
.هم با آدمها رويارويي براي است دستاويزي طنطل ، افسانه
.ايستادهاند هم برابر در داستان سراسر در هاني و يوسف
دانست نيكي مطلق نماد ميتوان را يوسف نه جنون ، مدار در
تمايلات برابر در يوسف وقتي.شر نمادمطلق را هاني نه و
را "شهاب ميرزا" كه هنگامي يا و ميشود تسليم شاهزاده
او در طنطل افسانهاي شرور نيمه آن ميسازد ، رها دمي
را جانم.ميروم سريعتر و مياندازمش":ميشود آشكار
و خيس چشمهاي آن با شب و روز كه ببرمش.ميكنم خلاص
تا ماندند چشمها اين شايد حالا بكند ، نگاهم قيدارش
من از را خوب فكرهاي و بزنند زل من به سال سالهاي
.كنند ارزانيم را خرابي و دلمردگي جايش به و بگيرند
را اوافتاد كولش از شهاب ميرزاشد شل دستهايش
".انداخت
آميزهاي.ميشود دوگانه موجودي نيز طنطل منظر ، همين از
هاني.است شده تنيده هم در يوسف شخصيت در كه شر و خير از
مرگ ، با رويارويي از پيش كه آنجا داستان ، آخر در نيز
برانگيختن با ميشمارد ، خويش زندگي تباهي مسبب را يوسف
از مبراي.ميشود مبرا لحظهاي گويادر خواننده ترحم حس
گول خواهرمه تو":است سرزده او از كه تباهكاريهايي همه
به مو و كشت خودشه تو حرص از بوام دادي ، كشتن به و زدي
رنج در ريشه تبرا اين اما "..شدم كور و دربدر تو خاطر
ميكند همراهي داستان سراسر در را يوسف هم كه رنجيدارد
ميتواند آدمي رنج ، در كه است اين نه مگر و را هاني هم و
آخرين در را يوسف كه آنچه پسگردد بديها از پالوده
از برخاسته معجزه ميرهاند ، آوار زير در مرگ از لحظات
آنچه و است رفته او مادر بر كه رنجي يا و اوست بردن رنج
ميدهد نجات خواننده ترحم با دم ، آخرين در را هاني كه
.ميكشد دوش بر كه دارد رنجي در ريشه نيز ،
به كه آن بدون ايجاز اين.است موجز اثري جنون ، مدار
برگرفته در را اثر تمام سازد ، وارد لطمهاي داستان حوادث
ضمن كه است گونه اين به مورد اين در مالكي كار شيوه.است
ومكاني ، زماني برشهاي با گفتگوها ، و توصيف به پرداختن
به را داستان نمايد ، خيز و افت احساس خواننده كه آن بدون
صدمهاي اثر توصيفهاي به نه رهگذر اين از.ميراند جلو
كه است هنگامي كار ، اين نمونه.گفتگوها به نه ميخورد ،
از تا بازميگردد يوسف ، با رويارويي از ناتوان "نصير"
و نصير كه لحظاتي.گيرد مدد يوسف بردن بين از براي هاني
نهايت با برميدارند ، گام شب سياهي در هم كنار در هاني
ايجاز بهانه به كار ، اين در مالكياست شده توصيف دقت ،
از فراخ و خلوت كوچه...":است فرونگذاشته را نكتهاي
از مختصري روشنايي.بود انباشته تاريكي و باران بوي
شب ، وقت آن در.ميتابيد بيرون به خانه چند پنجرههاي
.بود نصير از رهوارتر هاني.نميكشيد نفس هيچكس انگار
شديدتر لرزش برميداشتند ، كه قدمي خش خش هر با جوانك
را عربي آوازي بود ، برده پي او وحشت به كه هاني و ميشد
در آنها ادامه و سطرها اين ".ميخواند درگوشش آهستگي به
.ميرسد پايان به داستان بعد ، صفحه چند كه است حالي
كه هنگامي هم آن ماجراها نگارش در نويس داستان خونسردي
و طرح از حكايت نمانده ، كار پايان به صفحه چند از بيش
واقع در جنون مدار ايجاز.دارد شده حساب "كاملا توطئهاي
.است توطئه و طرح نوع ، همين مديون
نگاشته خوزستان جنوب مردم گويش با جنون مدار در گفتگوها
عربي زبان به سطرهايي جاي ، جاي اين ، بر علاوه.است شده
خواننده براي چه اگر سطرها اين وجود.ميخورد چشم به نيز
به مراجعه به نياز و كرد خواهد زحمت ايجاد ناآشنا
به دادن شكل در ليكن داشت ، خواهد دنبال به را پينويسها
وجود به طنطل افسانهاي شخصيت حول مالكي كه غريبي فضاي
اصلي مايه وقتي سخن ديگر به.است موءثر و جا به آورده ،
گويي داستان تمهيدات تمامي است ، غريب افسانه يك اثر ،
و قوت مايه ، آن به كه شوند برده كار به نحوي به بايد
در رفته كار به عربي واژههاي نما ، اين از.بخشند نيرو
.طنطل ازجنس ميشوند چيزي نيز گفتگوها
لحاظ به جنون مدار كاش نگارنده ، نظر به همه ، اين با
و ميشد نوشته محدودتري دايره در زماني و مكاني
واكاوي برمبناي كتاب ، نخستين فصلهاي بر حاكم درونگرايي
اثر بر كه چيزي ميماند ، محفوظ همچنان شخصيتها رواني
اجتماعي سياسي ، ماجراهاي و داستان طولاني و خطي زمان
.است شده كاسته آن از قدري
كه افسانههايي به دين اداي.است دين اداي يك جنون مدار
نفر كه نخلستانهايي و آرميدهاند خوزستان اعراب سينه در
وجود به پريزادان خلوت براي را نفوذناپذيري حريم نفر ، به
.آوردهاند
ياسيني محمدرضا
نمايشگاه چهارمين كشور شركت 31 با
كودك كتاب آثارتصويرگران بينالمللي
ميشود برگزار
آثار بينالمللي نمايشگاه چهارمين:هنري گروه
هم (آبان چهارم و بيست) امروز كودك ، كتاب تصويرگران
وارشاد فرهنگ وزير حضور با كتاب هفته آغاز با زمان
.ميشود افتتاح تهران معاصر هنرهاي حوزه محل در اسلامي
سرودخواني برنامه نمايشگاه ، اين افتتاحيه مراسم در
اين در.ميشود برگزار شيرخوارگاهآمنه كودكان توسط
وزارت هنري امور معاونت همكاري با كه نمايشگاه
و كودك كتاب تصويرگران انجمن و اسلامي ارشاد و فرهنگ
به جهان كشور از 31 اثر ميشود ، 661 برگزار نوجوان
تصويرمتعلق تعداد 349 اين از كه ميشود گذاشته نمايش
.است خارجي كشورهاي به
|