خرد و تجربه اندوخته بازنشستگي ،
بازنشستگان از تجليل هفته مناسبت به
:اشاره
و كار به را عمري كه هستند نسلي نماد بازنشستگان ،
خود زحمات ثمره از بايد اينك و گذرانده تلاش
به موظفيم ما از يك هر كه درست اين.شوند برخوردار
ارزاني ما به جامعه كه خدماتي از برخورداري نسبت
پس اما باشيم ، داشته نيز درخوري تلاش و كار ميدارد ،
كاهش و جسمي فرسايش كه مستمر كار سال گذشت 30 از
حق اين از بايد فرد يك دارد ، پي در را فردي توان
در را خود عمر سالهاي باقي كه باشد برخوردار
بازنشسته فرد يك است قرار اگر و بگذراند رفاه و راحتي
آن بپردازد ، تازهاي فعاليت و كار به دوره اين در
بلكه زندگي ، هزينههاي تامين و اضطرار سر از نه را
قدرداني.كند انتخاب شخصي گرايش و رغبت و ذوق براساس
قالب در بايد را بازنشستگان زحمات و كار از
در و برسانيم انجام به آنها اساسي نيازهاي تامين
پاس را آنها ساله چندين تلاشهاي و زحمات عمل
.بداريم
در بازنشستگان گراميداشت هفته با همزمان و سال هر
بازنشستگان به مربوط بحثهاي جمعي ، ارتباط وسايل
دقيق برنامهريزي يك خالي جاي هنوز اما ميشود ، داغ
تعيين و رفاهي نيازهاي تامين براي پايدار و
.است خالي قشر اين شايسته جايگاه
تصوير نخستين
نقش بازنشستگان از ثابت تصوير يك عمومي افكار در
همين با را بازنشستگان كه سالهاست و است بسته
و كار سالها از پس كه كارمنداني:ميشناسيم تصوير
پس ، آن از و ميآيند نايل بازنشستگي افتخار به تلاش
هم كنار در كه ديد ميتوان پاركها در را آنها بيشتر
بازنشسته يك اينكه اما.ميگويند سخن گذشته خاطرات از
اوقات شدن ، بازنشسته و كار دوره گذران از پس بتواند
و استراحت به پارك نيمكت روي كه باشد داشته هم فراغت
.دارد بحث جاي خودش بپردازد ، هواخوري
تهران ساكن بازنشسته كارمند "مرادي رضوانالله"
هستم ، گفتوگو حال در شما با كه حالا همين:ميگويد
چون.كوپن دنبال بودم ، رفتهميآيم پستي 12 منطقه از
مكافات كلي و بود شده گم ما خانوار كوپن سر برگه
رسمي مجاري از آن از تازهاي نسخه توانستم تا كشيدم
اما دارد ، وجود هم سياه بازار در البتهكنم تهيه
!گذشت آن خير از بايد گاهي كه گران بسيار
اين با ميشود مگر !فراغت؟ اوقات كدام:ميافزايد وي
هم بيشتر روز به روز كه زندگي سنگين هزينه و حقوقها
اما دارم ، سال من 67.داشت هم فراغتي اوقات ميشود ،
ميكنم كار تعاونيها از يكي دفتر در ظهرها از بعد
ميدانم.برآيم زندگي هزينههاي پس از حداقل بتوانم تا
در كه آنهايي مگر ندارند ، بهتري وضع من سالان و همسن
حقوق حالا و داشتند قرار عالي پستهاي
يا راميكند آنها تفريح و خرج تكافوي بازنشستگيشان
راه اين از و باشند داشته زيادي ميراث و ارث آنكه ،
من مثل نه.باشند زندگي هزينههاي جوابگوي بتوانند
!سرسامآور و سنگين هزينههاي و اندك حقوق اين با
سپيدش موهاي و سال و سن از كه را "آذري عليرضا"
است ، گذرانده تلاش و كار در را سالهايي كه پيداست
حال در البته مييابيم ، شخصي خودرو فرمان پشت
چند اوميپرسيم ، از و ميكنيم باز را سرصحبت مسافركشي
،"عليرضا" ميكند؟ مسافركشي است سال
رو و رنگ پلاستيكي جلد يك در كه را كارتشناسايياش
آن نمايانگر كارت اين.ميدهد نشان ما به باخته
از يكي بهداشت اداره در تمام سال او 30 كه است
بازنشستگي به نيل از پس و است كرده خدمت كشور شهرهاي
داشته دومي كار هم اصطلاح به تا است شده تهران راهي
در بتواند كوچكترش فرزند خودش ، گفته بنابه هم و باشد
.كند دنبال را دانشگاهياش تحصيلات خانواده كنار
تحصيل بچههايم دارم دوست ":ميگويد بيرودربايستي
خرج پس از راستش اما ميتوانند ، كه آنجا تا كنند ،
ناچار ، به و برنميآيم بازنشستگي حقوق با تحصيلشان
زدن سروكله.است سخت مقدار يك.شدهام مشغول رانندگي به
مشاجرات حتي و رانندهها ديگر با رقابت و مسافر با
افزوده تعدادشان بر روز هر كه رقيباني با لفظي
ميآيد ، بدست زياد زحمت با كه درآمد اين اما.ميشود
كار روز يك اگر و باشد ما زندگي خرج جوابگوي توانسته
كه بزرگم پسر هم ، مقدار يكميشود معلوم اثرش نكنم ،
اگر بخواهيد را راستش اما.ميكند كمك ما به است مهندس
".ميآوريم كم زندگي گذران براي و ميلنگيم نكنم ، كار
لاله پارك در روز ميانه در "ميري بزرگ آقا" با
با.بانكهاست از يكي بازنشسته هم او.ميكنيم ديدار
.نشستهاند نيمكتي روي خود ، سالهاي و سن هم از نفر سه
از مردم بيشتر اوليه تصور همان آنها ، ديدن
كار ، سال از 30 بعد.ميآورد يادم به را بازنشستگان
از بخشي كه فراغت دوره بعدهم ، و بازنشستگي افتخار
در گردش هم بخشي و ميگذرد بازديد و ديد به آن
!...همدورهها با نشر و حشر و پاركها
خارج در هر 3 كه دارم فرزند سه:ميگويد "بزرگ آقا"
و ماندهايم اينجا همسرم و من.ميكنند زندگي كشور از
هزينهاش چون.ميرويم فرزندانمان ديدار به نيز گاهي
.بكنيم را كار اين نميتوانيم سال هر است ، سنگين
.ميفرستند برايمان آنها خود را سفر خرج تازه
حقوق امانداريم كسري و كم و ميگذرد زندگي بحمدالله
اسفبار وضع ديدن ديگر طرف از و ميدهند نامرتب را ما
.ميكند اندوهگين نيز را ما بازنشستهها ، از بسياري
تا باشند كاركردن محتاج سن ، اين در نبايد آنها
و اقوام بازديد و ديد به يكبار ماهي حداقل بتوانند
بچههايم كمك اگر هم من.بدهند جواب بستگانشان
.ندارد تعريفي وضعم خيلي نباشد ،
او.ديدارميكنيم"ب-اصغر" آقاي با ملي كتابخانه در
تحقيق سرگرم حالا و است پرورش و آموزش بازنشسته هم
راه از من:ميگويد پژوهشگر بازنشسته اين.ميباشد
براي و ميكنم معاش امرار آنها ، انتشار و تحقيق
دريافت سفارش هم ، آينده سال ده تا كار انجام
.كردهام
كار به كه نبوده معاش كسب "صرفا:ميافزايد وي
ميتوانند كه كساني معتقدم ، من.آوردهام روي تحقيق
دارند ، جسمي توان كه زماني تا بايد بكنند فرهنگي كار
بازنشستگي تحقيق قبيل از فرهنگي كارهاي.كنند كار
بازنشستگي ، كلي معيار نه شخصي ، ميل به البته.ندارد
از يكي.دارم گفتن براي زيادي حرف مورد اين در وگرنه
بودن پراكنده ما ، بازنشستگان جامعه مشكلات مهمترين
.است بازنشستگي خدمات و صندوقها و متولي دستگاههاي
پيدا سرانجام كار اين زياد ، سالهاي از بعد هنوز
مسئولان كه خواندم روزنامه در پريروز.است نكرده
اين كه دادهاند هشدار اجتماعي تامين سازمان
يا.بشود ورشكسته است ممكن ديگر سال چند تا سازمان
و آموزش وزارت كه است شاكي كشور ، بازنشستگي سازمان
اين حساب به را معلمان بازنشستگي كسورات پرورش ،
.شود پرداخت معلمان حقوق تا نميكند واريز سازمان
.باشند داشته فرجامي چنين ما بازنشستگان بايد چرا
ميخورد چشم به اعلاناتي و پوسترها جا همه روزها اين
به تجليل جامعه خردمندان عنوان به بازنشستگان از كه
چرا اما دارد قدرداني جاي اقدام اين.ميآيد عمل
هم نسبي رفاه يك از هنوز ما بازنشستگان بيشتر
و نيازها تامين براي بايد مدام و نيستند برخوردار
كشورهاي مثل نميگوئيم ما كنند؟ كار خود زندگي مخارج
سالگي سن 60 از كارگران و كارمندان يافته ، توسعه
رايگان صورت به اجتماعي تامين خدمات همه از بعد ، به
بخواهيم كه داريم را حق اين اما باشند ، برخوردار
امرار براي خدمت ، دوره پايان در ما بازنشستگان
ياد ازنباشند دشوار و سخت كارهاي به مجبور معاش
براي.است خرد و تجربه اندوخته بازنشستگي ، كه نبريم
را خدماتشان و باشيم آنها فكر به قشر اين از تجليل
فراموش جامعه در قشر اين كه گونهاي به.بداريم پاس
.نشوند
جهاني عباس
گزارش يك بازتاب
|
جهان قاره پنج گذرگاه چالدران ، و ماكو
معرفي در همشهري روزنامه گزارشهاي در تاكنون
ماكو جاي ايران ، در گردشگري و جهانگردي جاذبههاي
خالي را آن جاذبههاي و تاريخي ديدنيهاي و
موقعيتهاي گوياي مختصر ، اين است اميد يافتهام ،
و داخلي گردشگران جذب زمينه در تاريخي شهر اين ويژه
.باشد خارجي
شوط ، شامل تابعه بخشهاي و چالدران دشت و ماكو شهر
محل در و كشورمان غربي شمال در بازرگان پلدشت ،
و ارمنستان تركيه ، ايران ، كشور چهار مرزهاي تلاقي
مهم مناطق از جهان قاره مسافران 5 و آذربايجان
جهانگردي ، زمينه در سرمايهگذاري انجام و گردشگر جذب
.ميشود محسوب بينالمللي ترانزيت تجارت و نقل و حمل
گذرنامه ، زميني ، گمرك قبيل از امكاناتي بودن دارا
مرز در كالا ترخيص و بينالمللي نقل و حمل پايانه
و كشور زميني بار كل از درصد ترانزيت 67 و بازرگان
را مسافر هزاران و سال در كالا تن ميليون سه حداقل
مرزي بازارچه دو همچنين.افزود ويژگيها اين بر بايد
صنم) پلدشت بخش در نخجوان و ايران اسلامي جمهوري بين
داير (سو ساي) بازرگان در تركيه و ايران بين (بلاغي
با و مرز سوي دو در طريق اين از پيلهوران كه ميباشد
كالاي با تهاتري بازرگاني امكانات از برخورداري
را منطقه و خود نيازهاي از بخشي مسافر همراه
پاگير و دست قوانين پارهاي حذفميكنند تامين
ارزي درآمدهاي جذب براي را زمينه ميتواند گمركي
.كند فراهم منطقه اين در ما ملي اقتصاد سود به بيشتر
جهاني پروژه ارتباطي خط ارتباطات ، لحاظ از
به و ميشود شروع چين شانگهاي بندر از كه فيبرلوزي
نيز ماكو از ميگردد ، متصل آلمان در فرانكفورت شهر
جهان كشور با 50 ماكو رهگذر اين از و ميگذرد
از برخورداري با ماكو.دارد مخابراتي ارتباط
ترانزيت نقش مهمترين منطقهاي ، هواشناسي ايستگاه
آسياي آسيا ، گذرگاه در را جوي و هوايي اطلاعات
.ميباشد دارا قفقاز و شرقي اروپاي ميانه ،
جلوههاي لحاظ از چالدران و ماكو مرزي شهرستان
به 3600 نزديك) اوراتورها تمدن تاريخي و جهانگردي
جهانگردان توجه مورد ابريشم مشهور جاده و (قبل سال
در طاطاوس قديمي و معروف كليساي ازجملهدارد قرار
ايران ارامنه از تن هزاران تجمع محل ساله همه چالدران
مقبره.است مذهبي ويژه آيينهاي برگزاري براي جهان و
قديمي بناهاي ديگر از قديمي كليساي و زاكارين كشيش
ساختمان.است جهانگردان پسند مورد و معروف و
ماكو قلاع قبيل از تاريخي آثار دهها و قديم شهرباني
هنر از ديگري جلوههاي ماكو ، سنگ صخره و تخته دل در
براي كه است اروپايي -اسلامي -ايراني معماري
.ميباشند اهميت حائز خارجي و داخلي جهانگردان
و معدني آبهاي ارزشمند منابع داراي چالدران و ماكو
نقش حرارتي انرژي توليد بر علاوه كه ميباشند گرم
و پوستي بيماريهاي بويژه امراض معالجه در مهمي
.دارند عصبي
عباسپور محمد
|
|