تهران سينماهاي پرده بر
ايران در ادبيات سقوط و اوج
نواحي از گروه و 47 هنرمند حضور 185 با
مقامي موسيقي جشنواره نخستين ايران مختلف
ميشود آغاز امروز كرمان
تهران سينماهاي پرده بر
بازيگر
سجادي محمدعلي:كارگردان
سينماهاي.اسماعيلي حبيب كريمي ، نيكي:بازيگران
پيوند ، شهرتماشا ، تهران ، سروش ، بهمن ، فلسطين ، :نمايشدهنده
جامجم ، فرهنگسراي ناهيد ، گلريز ، اروپا ، پيام ، شباهنگ ،
.نور و سرو
سياوش
.مقدم سامان:كارگردان
تهراني هديه قربانزاده ، علي:بازيگران
قشنگ ، شهر صحرا ، جديد3 ، عصر:دهنده نمايش سينماهاي
.بلوار پيروزي ، فردوسي ،
شيدا
تبريزي كمال:كارگردان
سينماهاي.پيروزفر پارسا حاتمي ، ليلا:بازيگران
جوان ، سعدي ، آسيا ، ميلاد ، آستارا ، استقلال ، :نمايشدهنده
تيسفون ، ماندانا ، توسكا ، شاهد ، سايه ، بهاران ، كارون ،
.ابنسينا فرهنگسراي
خدا رنگ
مجيدي مجيد:كارگردان
سينماهاي.رمضاني حسين محجوب ، حسين:بازيگران
فرهنگسراي سپيده ، جديد2 ، عصر جديد1 ، عصر:نمايشدهنده
.اشراق
كتاني كفشهاي با دختري
صدرعاملي رسول:كارگردان
.حاجيزاده مجيد آهنگراني ، پگاه:بازيگران
قيام ، ملت ، مركزي ، قدس ، آفريقا ، :دهنده نمايش سينماهاي
.فرهنگ جمهوري ، كانون ،
شبيخون
آهنگراني جمشيد:كاگردان
بايگان افسانه هاشمپور ، جمشيد:بازيگران
البرز:نمايشدهنده سينماي
هيچكس من نام
تونينووالري:كارگردان
هيل ترنسل نوندا ، هنري:بازيگران
كريستال:نمايشدهنده سينماي
ايران در ادبيات سقوط و اوج
دولتآبادي محمود با گفتوگو
:اشاره
سال صد از بيش سابقهاي ايران ، در جديد داستاننويسي
نوشتههايشان كه بودهاند نويسندگاني ميان اين در.ندارد
اين.است درنورديده را مرزها و كرده پيدا جهاني ابعاد
و داستان درباره را خود خاص آراء و نظرات نويسندگان
.ميكنند و كرده ابراز گوناگون انحاء به ادبيات بهطوركلي
وضعيت است نظر مورد عمده مباحث بهعنوان آنچه
تدريجي مرگ آن ، شدن جهاني چگونگي ايران ، در داستاننويسي
ايران از خارج در را خود اميدهاي كه داستاننويساني
.ميباشد...و داستان و شعر رابطه ميجويند ،
محمود با موضوعات اين ميشود تقديم كه گفتگويي در
به آن خلال در و مطرح نويسندگانكشورمان از دولتآبادي
.است شده پرداخته نيز ديگري مسائل
ادبيات گروه
اكبرياني هاشم محمد :از گو و گفت
تعريفي چه كه كنيم شروع اينجا از را بحث دهيد اجازه *
شاخصههايي چه و داد ارائه توان مي ايراني داستان براي
ميكند؟ جدا ايراني غير داستانهاي از را ايراني داستان
كه است داستانهايي محض ، و ناب ايراني معناي به داستان
واقع وليداريم ادبياتمان در نقل و حكايت صورت به ما
آموزههايي ما ، امروزه داستاني ادبيات كه است اين امر
شده ما جزو سال صد اين در كه اروپا قاره ادبيات از است
و قارهها شدن نزديك و دنيا روند به توجه با و است
تاكيد كه نيست اصراري ديگر يكديگر ، به فرهنگها و ملتها
به متعلق قسمتها كدام و ماست به متعلق بخشها كدام كنيم
.دارد بشري تعلق بشري فرهنگ گفت ميشود من نظر به.ديگران
اندونزيايي اثر يك از "مثلا را ايراني اثر يك آنچه اما
ملت يك روح.است اثر آن در ايران ملت روح ميكند ، جدا
آن چون و ميكند پيدا انعكاس ادبي و هنري اثر در كه است
به باتوجه برميخيزد ، ملتي هر قومي و جمعي وجدان از روح
عنوان به خودش قوت و جا به روح آن فرهنگها ، شدن نزديك
ميكند پيدا انعكاس ادبيات در كه است باقي ملت هر نشانه
.هست هم تمايز و تفاوت نشانه خودش و
چه ايراني ادبي آثار در جمعي وجدان و ملي روح اين *
دارد؟ ويژگيهايي
خود در بايد را شما نظر مورد ويژگي اين ميكنم گمان
را بلاغتش نه و قدرت نه فرصت ، نه من چون كرد ، جستجو آثار
را برگيرنده در و وسيع بسيار معناي اين بتوانم كه دارم
آثار در ميتوان را حضورش هم و فقدان هم اما.كنم نظرمند
اين الا نميآيد ، وجود به ملي ادبيات واقع در.ديد ادبي
موقعيتها در و شود كشف جمعي وجدان اين و ملي روح اين كه
.كند پيدا انعكاس ادبي روابط و كاراكترها و چهرهها و
از كوتاه عبارت دو نه است ، بيانگر خودش رويكرد ، اينگونه
.كليت يك كردن بازگو قصد به من
فرهنگ و شخصيت نوع يك به بازگشت منظورتان اينجا در *
نيست؟ سنتي
"الزاما اما است ، مستتر هنري اثر شدن وطني در سنت
.نيست مدنظر سنت به بازگشت
شدن بشري و شدن جهاني بحث گفتيد صحبتها ابتداي در *
بايد ايراني داستان گفت ميتوان آيا.است مطرح هم فرهنگ
ناگزير كه بشري روح و ملي جمعي وجدان يك از باشد تلفيقي
بپذيريمش؟ بايد
من گمان به.است نارسا بشري روح و جمعي وجدان از تلفيقي
بشري وجدان مخاطبش كه جمعي روح ;كرد فكر طور اين بايد
قرار ارتباط در بشريت كل با زاويه اين از يعني است ،
سرهم را اين از تكهاي با آن از بخشي كه اين نه.ميگيرد
از فرهنگ و زبان مخاطبان الان.كنيم درست چيزي و كنيم
اين به پس.است رفته فراتر ملتي هر جغرافيايي محدوده
بشري وجدان مخاطب ، يعني.ميشود پيدا تازه مخاطب مناسبت ،
.است
با برخورد در ايراني غير مخاطب كه نميرسد نظر به *
باشد؟ ناآشنا و غريب ايراني جمعي وجدان
چگونگي به بستگي قضيه اين ميگويد من تجربههاي.نه
چگونه و بيايد پديد ادبيات اين چگونه يعني.دارد بيان
اثر توفيق كه است برخورد نحوه اين.شود بيان هنرمند توسط
.ديگر چيز نه و ميكند تعيين را ادبي
است؟ فرمي بازيهاي منظورتان *
برايش خودش از بيش اهميتي من كه است كميتهايي آنها.نه
ميتواند اثر روح.است اثر يك مجموعه منظورم.نيستم قايل
.باشد ناتوان مخاطب كردن قانع در يا كند مجاب را مخاطب
.داريم را حالت همين دنيا ، ادبيات مقابل در ما كه كمااين
را كار اين است توانسته كه ميشويم قانع آثاري مطالعه با
با را "اوديسه" هنوز ميتوانيم چه براي ما.دهد انجام
توانسته اوديسه نويسنده كه اين براي.بخوانيم ميل كمال
هم را هرمانهسه.بدهد انتقال را روح اين زمان آن در است
موفق اثرش روح انتقال در هم او چونميخوانيم ميل با
بركت.ميخوانيم رغبت با هم را همينگوي ارنستاست بوده
توانستهاند كه است اين در برجسته داستاننويسان كار
ما كه كنند مطرح آثارشان در آنگونه را قومي جمعي وجدان
.كنيم قبولشان ناگزيريم
وسيع سطح در ايراني داستان ميشود باعث كه دلايلي *
چيست؟ نكند ، پيدا جهاني گسترده مخاطب و نشود مطرح جهاني
به صدا اگر ولي.باشد نويسنده مساله نبايد كه اين "اصلا
.است اجتنابناپذير آن شنيدن برسد ، رسايي از حدي
را مساله اين برخي.نيستم متوجه را منظورتان "دقيقا *
كه خودمان جامعه سياسي فرهنگي شرايط به برميگردانند
را استعدادهايش ميخواهد كه آنطور نميتوانسته نويسنده
دهد؟ بروز
.است درست اين بله
در بودنشان مطرح رغم به كه داشتيم نويسندگاني ما خوب ، *
اثر شاهد رفتند ايران از خارج بازتر فضاي به وقتي ايران ،
بودهاند نويسندگاني مقابل نبوديم؟در آنها از درخشاني
سوسياليستي اصطلاح به كشور يك از كه كوندرا ميلان مثل
فرهنگي و اقتصادي سياسي ، نظام با كشوري وارد بسته ،
كنند؟ پيدا جهاني گسترده مخاطب توانستند و شدند بازتري
اما نيست؟ دخيل مساله اين در شرايط "صرفا ميرسد نظر به
كشورهاي به كه بودند هم كساني ايراني ، نويسندگان ميان در
به كه جانگذاشتند به ممتازي اثر تنها نه و رفتند ديگر
شدند؟ خاموش كلي
ابتداي در من نظر به.است بوده محتوم سرنوشت خاموشي آن
مثل شخصي كردن قياس يعنياست معالفارق قياس قضيه
.است معالفارق ميبريد ، نام شما كه افرادي با كوندرا
مغاير و متفاوت "كاملا فرهنگي حوزه دو از ما "دقيقا
كاري چه و كيست ميداند كوندرا ميلان.ميشويم متولد
و ميرود آشنا فضايي به فضايي يك از و دهد انجام بايد
پا پيش ارزشهاي به او چون.ميكند دنبال خوب را كارش
مقيد هستند ، شيفتهاش شما اشاره مورد اشخاص كه افتادهاي
باقي نويسنده بود جا هر در و است نويسنده او.نيست
به و بزند پا و دست كه نداشت علاقهاي هيچ و ميماند
به كشوركوندرا از.بدود شهرت آن و موقعيت اين دنبال
تهران از بنده كه است اين مثل درست كردن عزيمت پاريس
بايد اگرنه و بخارا ، به جا دورترين در بروم شوم بلند
خام نويسنده يك با ميكند فرق اين.مشهد به بروم بگويم
و شده واقع كجا در نميداند هنوز كه ايراني آسيايي ،
و نميشناسد را خودش معاصر تاريخي پيشينه و واقعيت
بلند و ميسازد كاذبي فضاي خودش براي او دارد ، استعدادكي
.ميگيرد قرار ديگري eناشناخته فضاي در ميرود ميشود
موقعيت و كشور به كه اين از پيش من گمان به نويسنده اين
را كارش از فصل يك پايان خودش بيفتد جا و برود تازهاي
.است زده رقم
از آثارش و است آسيايي نويسندهاي كه چطور ، ياشاركمال *
است؟ گذشته كشورش وجغرافيايي زبان مرز
.است ملي "بود" همان واجد خودش جاي در ياشاركمال بله ،
ترك نويسنده كه اين از قبل است روحي قدرت يك ياشاركمال
عقب مردم وروح است خودش مردم نفس ياشاركمال.باشد زبان
دنيا و كرده منعكس آثارش در را حواشياش و تركيه مانده
بيان را ملت يك آثارش در آدم اين كه اين به دارد توجه
كند فكر كه استعدادي با دارد تفاوت "كاملا اين.است كرده
آثارش درخشش راه ميشود ، ديگر دنياي وارد چون "مثلا كه
ضمن.ندارم اعتقادي چنين "اصلا من نه ، .شد خواهد فراهم
.است نكرده مهاجرت كشورش از هرگز كمال اينكه
ملي فرهنگي ، ارزشهاي سلسله يك به بندي پاي ميكنيد فكر *
محصور ديگر كشورهاي در را مهاجر نويسنده كه است بوده
ميكند؟
بايد خود ملي ارزشهاي به عشق و شيفتگي اين من گمان به
قادر انسان كه باشد شده فهميده و سنجيده و چندانعميق
.كند تجربه هم را بلاها بدترين آنها ، اعتبار به باشد
او ودنيا كردند محكوم زندان سال هفتصد به را كمال ياشار
دستوردهندگان تا كرد دعوت كشورش از بيرون به ماهي دو را
به برگردد بتواند كمال ياشار و پايين بيايند شيطان خر از
.كشورش
فكر ما كه حرفهاست اين از مشكلتر ادبيات من گمان به
است خوباست تعيينكننده و مجزا امري آن در فرم كنيم
كه بخصوص.نيست لايتغير و ثابت eآموزه يك "فرم" بدانيم
!گذشتهاند كه است وقت خيلي "فرم" هفتشهر از غربيها خود
حافظ ، مثل شخصيتهايي با فارسي زبان در واقع در ادبيات
.ميشود معني...و بيهقي و نظامي رودكي ، فردوسي ، مولوي ،
هيچ.ميآيند حساب به ادبيات در ما معيارهاي اينها
اول طراز و شده شناخته دنيا در كه نيستند هم كدامشان
پايه به اصطلاح به شعري لحاظ از كه عطار همين.نباشند
تمام منثورش قطعات هم و آثارش هم نميرسد ، ديگران
حضور دنيا در خودش جاي در و شده معرفي و شده برگردانده
به كه مولانا.است نبوده هم مفتعلن مفتعلن بند در و دارد
دارند و شده بازگشتي دنيا در حالا گيرم..اولي طريق
كدام ميان از و كجا از جوشان آتشفشان اين كه ميفهمند
ايران ، در ادبيات معيارهاي بنابراين.است سربرآورده ملت
ادبيات شدن جهاني به كه كساني.است بالايي خيلي معيارهاي
ايران خود در عيارش كه نكنند فراموش دارند ، علاقه خيلي
ميخواند را ايراني نويسنده يك اثر ميآيد كه كسي.است
آن كند ، اراده بيآنكه چيست ، و كيست اين بفهمد تا
تو كه ميفهمد زود خيلي همين براي.است يادش در معيارها
كه هستي مقلدي نه ، يا نوشتهاي و هستي خانواده ازاين آيا
!انداختهاي هم معلق كله تا چهار
روح و جمعي وجدان به اتكاء با ما نويسان داستان برخي *
دراثرشان را ما فرهنگ بارز نشان و مهر و مينويسند ملي
از خيلي ديگر عبارت به -شما خود آثار مثل -دارند
رمانهاي صاحبنظران ، برخي و ادبيات حرفهاي خوانندگان
و ميكنند ارزيابي "ياشاركمال" آثار همتاي را شما
شما مورد در سئوال.تركيهايتان همتاي از برتر درمواردي
اين معاصرمان داستاننويسان از ديگري شمار آثار همچنين و
آثار اما ميشود ، جهاني كمال ياشار چطور و چرا كه است
به -اثر تعدادي ترجمه بهرغم -ما اول طراز نويسندگان
نميشود؟ جهاني كلمه ، درست معناي
روحيه كه اين علت به هستند ، كمحوصلهاي مردم ما مردم
پنجاه فاصله در ادبياتي هيچ.است عجولي روحيه ما بر حاكم
اين در ما از بيشتر مشغولند ، تلاش به نويسندگانش كه سالي
نسبت هم شدن جهاني آخراست نشده جهاني ساله ، پنجاه فضاي
قدرت كه معتقدم من اما.هست راه در موانعي شك بدون.دارد
مثل موانعي نگران من و است قويتر مانعي هر از حقيقت
نيستم حكومتها طرف از حتي جلوگيري ، يا حمايت عدم يا زبان
من است ، مانع زبان فارسي زبان ميگويند كه اين مورد در و
شدم موفق اروپا قاره در من خود دستكم.دارم عكس بر نظري
زبان كه كنم منتقل را مفهوم اين فرهنگ ، و نظر اهل به
در خيليها.زبانهاست شيواترين و زيباترين از فارسي
زبان تنها كه ميآيند ميشود ، برگزار كه ادبي جلسات
لحاظ به فارسي زبان پس.نفهمند اگر حتي بشنوند ، را فارسي
فارسي زبان اگر.ندارد ايرادي هيچ ادبيات در عملكردش
برميگردد باشد ، داشته معاصر مدرن و فني دوره در اشكالي
اما.علم و فن زبان با فارسي زبان ارتباطي حلقه فقدان به
-ميگويم تعصب بدون -خوشايندي و خوشآوايي ادبي ، لحاظ به
زبان ارزش ادبيات در بنابراين.است ممتاز فارسي زبان كه
زبانهاي كاستي اين شايد.است چارچوبهمعمول از فراتر ما
را فارسي زبان تماميت كردن منتقل توانايي كه باشد ديگر
.ندارند ترجمه در
اثر در بايد گفتيد كه ملي روح به تقيد شما نظر به آيا *
روبه كند ، جهاني و ممتاز را اثر تا باشد داشته وجود هنري
ندارد؟ شدن كمرنگ
ضمن.است ادبيات اجتنابناپذير و اصلي عوامل از يكي اين
فكر.نميكنم فكر شدن غيرجهاني يا جهاني به من اينكه
ملتياست هر ادبيات محور و پايه جمعي روح اين كه ميكنم
مسالهاي هم نكند فبها ، شدن جهاني به كند كمك اگر كه
هيچ اما ، .نداريم عالم از كه مضاعفي مامطالبات.نيست
پيدا را لازم تشخص قومي ووجدان ملي روح اين بدون ادبياتي
ايران در كه كساني شايد ;شدنش كمرنگ درباره امانميكند
كه هستند روشهايي مرعوب بيشتر هستند ، ادبيات دستاندركار
مرعوب اين علت.ميشود تجربه دارد و شده تجربه غرب در
باطني رابطه نتوانستهاند هنوز آنها كه است اين هم شدن
شمس ، مقالات و مقولات خود با شمس ، غزليات با كنند پيدا
و طوسي نصير خواجه با و تذكرتالاوليا با ناصرخسرو ، با
اين كه است طوري اجتماعي موقعيت.وبلعمي بيهقي ابوالفضل
اين با كنند پيدا منطقي رابطهاي نتوانستهاند نويسندگان
روشهايي و ساخت مرعوب كه چرا.خودشان ناب كهن آثار
تجارب آن كه حالي در.ميشود تجربه دارد غرب در كه هستند
.است خوب هم خيلي و كرد دريافت ميشود آموزه عنوان به را
ديد بايد منتها.ميكنيم و كردهايم را كار اين هم ما
اجزاء اين چيست ، شاخه چيست ، بدنه چيست ، ريشه چيست ، پايه
جاي به را غرب داستاني تجربيات نبايدكنند عوض جا نبايد
بسيار ارزشهاي و جاي تجربيات اينبگيريم كارمان ريشه
درك و ارزيابي "عميقا است بهتر كه دارد را خودش معتبر
.بشود
شما آثار از استقبال آلمان ، نظير كشورها از بعضي در *
فرهنگي سنخيت نوعي از برخاسته استقبال اين.است بيشتر
است؟
زبان به كه اتريش و سوئيس و آلمان در بيشتر من آثار
.است گرفته قرار استقبال مورد ميخوانند ، كتاب آلماني
به آلماني زبان به من آثار كه است اين هم صريحاش علت
به كار اين.است شده منتشر و ترجمه حرفهاي و جدي طور
ترجمه دارد تازه فرانسه زبان به.است نشده انگليسي زبان
.ميشود
بود شده ترجمه انگليسي زبان به آثار اين اگر نيست معلوم
را اقبال اين -شود ترجمه بود بنا كه -روسي زبان به يا
اخير سيسال در اينكه است مسلم آنچه اما.نميكرد پيدا
توجه ما معاصر ادبيات و بهزبان آلماني فرهنگي eجامعه
.است داده نشان جدي
ترجمه با.هستيم مشكل دچار هم عرصه اين در ما واقع در *
كشورمان داستاني ادبيات بسا چه كشورمان داستاني آثار خوب
.گيرد قرار استقبال مورد و شود شناخته سريعتر
برگرداندن و باشد اثر به علاقهمند و متعهد بايد مترجم
.نكند تلقي صرف وظيفه يك را ما كشور داستاني برجسته آثار
رسيده كتاب فهم به و باشد يافته را كتاب بايد هم ناشر
روي سطح ، آن در و باشد داده تشخيص را كتاب سطح و باشد
هر كه نيست طور اين.شود معرفي كتاب تا كند كار كتاب
بايد.به به بگويند همه شود ، ترجمه ديگري زبان به مطلبي
.كرد شروع را كار ترجمهاش براي و شناخت و زد محك را اثر
دارد ادامه
نواحي از گروه و 47 هنرمند حضور 185 با
مقامي موسيقي جشنواره نخستين
ايران مختلف
ميشود آغاز امروز كرمان
حضور با مقامي ، امروز موسيقي جشنواره نخستين :هنري گروه
مسئولين و كرمان استان مقامات مختلف ، استانهاي هنرمندان
.ميشود افتتاح كرمان شهر خانه سالن در نهادها
موسيقي جشنواره جشنواره ، امور دفتر عمومي روابط گزارش به
به كه است فجر موسيقي مسابقه بخشهاي از يكي كرمان مقامي
گرفته شكل فجر موسيقي جشنواره پانزدهمين دبيرخانه ابتكار
گروههاي فجر ، دهه ايام از قبل مسابقه بخش برپايي با و
خواهند رقابت به كرمان شهر در سالم همايش يك در مقامي
.پرداخت
موسيقي عرصه هنرمندان به بخشي هويت جشنواره اين هدف
فرهنگي باورهاي عرضه با كه است كشور كل در (محلي) مقامي
ايران جايجاي از بومي "كاملا نغمههاي قالب در خود
.گذارند نمايش به را خود هنري دستاوردهاي ميكوشند اسلامي
بهصورت كشور در بار نخستين براي كه جشنواره اين در
گروه قالب 47 در منتخب هنرمند ميشود 185 برگزار مستقل
رقابت پايان از پس و پرداخت خواهند رقابت به هنري
و گروهنوازي برترينهاي داوران ، هيات راي با گروهها
پانزدهمين به خود جوائز دريافت از پس و معرفي تكنوازي
عرضه را خود آثار تا شد خواهند دعوت فجر موسيقي جشنواره
آذربايجان استانهاي از هنرمنداني گزارش بنابراين.نمايند
هرمزگان ، مازندران ، كرمانشاه ، كردستان ، غربي ، و شرقي
تهران ، بلوچستان ، و سيستان بوشهر ، كرمان ، خراسان ، گلستان ،
ايلام و خوزستان بختياري ، و چهارمحال همدانو لرستان ،
.داشت خواهند حضور جشنواره اين در
افرند نگارخانه
ساعت از /آذر دهم تا هنرمندان از گروهي نقاشي نمايشگاه
پلاك 10 ، اورامان ، مطهري ، خيابان:نشاني /تا 20 16
.تلفن834944 /آپارتمان 2
آزاد طراحان نگارخانه
تا ساعت 15 از /آذر تا 11 /فزوني فرهاد نقاشي نمايشگاه
/پلاك 41 فرحبخش ، ميدان شقاقي ، فتحي خيابان:نشاني /19
.تلفن8008676
ثمر هفت نگارخانه
تا ساعت 16 از /آذر دهم تا /زند ايرج مجسمههاي نمايشگاه
/پلاك 25 پنجم ، كوهنور ، كوي مطهري ، خيابان:نشاني /20
.تلفن8731403
دريابيگي نگارخانه
/تا 19 ساعت 16 از /آذر دهم تا /گروهي نقاشي نمايشگاه
.فاز 3 قدس ، شهرك:نشاني
ارسباران نگارخانه
/سرطاني بيبضاعت بيماران نفع به دستي هنرهاي نمايشگاه
پل از بالاتر:نشاني /تا 21 ساعت 9 از /آذر تا 15
.تلفن20864819 /ارسباران سيدخندان ،
سرو نگارخانه
/آذر تا 14 /خوبي شبنم آثار چوب روي نقاشي خط نمايشگاه
پارك شمالي ضلع وليعصر ، خيابان:نشاني /تا 18 ساعت 9 از
.تلفن8799998 /ساعي كوي ساعي ،
|
|