كودكان در خشونت و تلويزيون
دارد را بيننده بالاترين سيما ، سوم شبكه
مرزها فراسوي
شد راهاندازي "جوان خبرنگاران" باشگاه
گرفت جان دوباره "دوستي آژانس" مجموعه
موسيقي جشنواره نخستين برپايي با همزمان
كه عاشق بزن ;كرمان در ايران نواحي مقامي
...امشب دارم غم من
كودكان در خشونت و تلويزيون
مدت به كه ژاپني كودكان است داده نشان تحقيق يك نتيجه
بازيهاي از كه كودكاني يا و ميكنند تلويزيونتماشا زياد
خود از كودكان ساير بيشتراز ميكنند ، استفاده ويديويي
.ميدهند بروز خشونتآميز رفتار
دولتي وهماهنگي مديريت بنگاه سوي از كه تحقيق اين در
اغلب كه است شده تاكيد نكته اين بر شده ، تهيه ژاپن
برنامههاي و فيلمها ،(كارتون)متحرك نقاشي برنامههاي
كودكان براي را خشونت محرك ژاپننقش تلويزيون متنوع
.است داشته
است ، گرفته انجام ژاپني كودك روي 3465 بر كه تحقيق اين
بيشترين كه پرسششونده كودكان درصد ميدهدكه 56 نشان
رفتار دادهاند تلويزيوناختصاص تماشاي براي را زمان
.داشتهاند خود دوستان مقابل در خشونتآميز
با ويديويي بازيهاي ميان ارتباط مطالعه اين در همچنين
بزهكاريهاي و جرائم حتي يا و خشونتآميزكودكان رفتارهاي
بيشتري زمان كودكان چه هر:است آمده و شده ذكر نيز آنها
رفتارهايخشونتآميز دادهاند ، اختصاص بازيها اين به را
.دادهاند بروز خود از بيشتري
مورد نيز پرسششونده كودكان والدين تحقيقاتي كار اين در
برنامههاي پخش مخالف آنها اغلب كه واقعشدهاند سوال
.بودند تلويزيون از بار خشونت
دستگاه سه پرسششونده خانوادههاي از نيمي از بيش
طور به آنها درصد و 24 داشتند منزلخود در تلويزيون
.دارند كودكخود اتاق در تلويزيون يك اختصاصي
دارد را بيننده بالاترين سيما ، سوم شبكه
مناسبت به آذرماه چهاردهم روز از سيما و صدا سوم شبكه
پخش به اقدام شبانهروزي شبكه ، اين تاسيس سالگرد ششمين
.كرد خواهد تلويزيوني برنامههاي
جمع در سيما سوم شبكه مدير صافي محمدجعفر
:گفت شبكه اين تاسيس سالگرد ششمين خبرنگارانبهمناسبت
گزارشهاي به مربوط "صرفا اينشبكه به شده اضافه ساعات
اينكه به اشاره با وي.بود خواهد زمينهها تمامي در ورزشي
جوانانبهصورت فراغت اوقات پركردن هدف با سيما سوم شبكه
شد ، راهاندازي قشر اين نمودن آگاه نيز و خلاق و سازنده
هفته در ورزشي برنامه ساعت مجموع 49 در شبكهسوم:افزود
به شبكه اين از سريال نيز4 سالجاري در و ميكند پخش
شبكهنسبت اين فعاليت افزايش نشاندهنده كه درآمد نمايش
.است گذشته سال به
از درصد مجموع 34 در شبكه اين:افزود همچنين صافي
مختلف ، رشتههاي در ورزشي مسابقات رابه خود برنامههاي
ديگر متنوع بهبرنامههاي را مابقي و سريال درصد 32
.ميدهد اختصاص
در كه نظرسنجي آخرين در سيما ، سوم شبكه مدير گفته به
بالاترين درصد ، با 49 سوم شبكه انجامشد ، كشور 30شهر
جمهوري وسيماي صدا شبكههاي ساير ميان در را بيننده
ورزشي مسابقات مستقيم پخش وي.است كرده كسب ايران اسلامي
آينده جملهبرنامههاي از را سال 2000 در سيدني المپيك
بهعمل كه هماهنگيهايي طبق :گفت و كرد ذكر سيما سوم شبكه
از دوره اين كشتي و فوتبال مسابقات است آمدهقرار
.نماييم پخش مستقيم و زنده بهطور را مسابقات
مرزها فراسوي
تلويزيوني شبكه دوازده و روسيه
خصوصي ، 2 شبكه كه 6 است فعال تلويزيوني شبكه روسيه 12 در
كابلي تلويزيون شبكه دو و دولتي ، نيمه 2شبكه دولتي ، شبكه
خود مخاطبان دادن آگاهي براي شبكهها اين بيشتر.هستند
.كنند مي پخش اخبارمختلف بههرساعت مانده دقيقه هرپنج
از بيش كه آنچه نيمهدولتي و دولتي اصلي درچهارشبكه
نقش اهميت ميكند ، جلب خود به نظربينندگانرا هرمطلبي ،
بخش هر در كه تاآنجا است جاري حوادث درارائه خبرنگاران
.ميشود برقرار تصويري مستقيم بارارتباط به 5 نزديك خبري ،
بيشترين انتخابات ، يا و چچن نظيربحران حساس وقايع از جدا
اختصاص فرهنگي و هنري مسائل شبكههابه خبرهادراين حجم
به وفرهنگي هنري خبرهاي موارد بسيارياز در.است يافته
.ميشود پخش خبراول عنوان
است پخش گويندگان نبودن شبكهها ، دراين توجه قابل نكته
انتهاي و ابتدا و نميشوند ديده شبكهها درهيچكداماز كه
.ميشوند يكديگرمتصل به تبليغات با برنامهها
شهروندان ، حال رفاه براي تعطيل روزهاي در همچنين
شبكه از 20 بيش روسيه درپخشنميشود خبري هيچگونه
.دارند فعاليت نيز راديويي
بينالمللي جايزه و ژاپن تلويزيون
يك زندگي داستان كه ژاپن "كي.اچ.ان" تلويزيون برنامه يك
را داوطلبانه المللي بين پزشكي سازمان ژاپنيعضويك پزشك
اين.آورد بدست را جايزهبينالمللي است ، كرده ترسيم
امريكا درخارج كه تلويزيوني بهترينبرنامه به جايزه
.ميگردد اعطاء ميشود ساخته
به جايزهاي ونوجوانان ، كودكان برنامههاي زمينه در
به مربوط برنامه موضوع.شد ژاپنداده اناچكي برنامه
.است مرزپيوسته پزشكانبدون به كه است ژاپني پزشك نخستين
كرد مخالفت كردي تلويزيون و راديو تاسيس با دميرل
تاسيس با را خود مخالفت تركيه جمهوري رئيس دميرل سليمان
اين:گفت و كرد اعلام كردي تلويزيون و راديو شبكههاي
.شد خواهد تركيه تجزيه سبب مسئله ،
ناميده كردي كه دارد وجود زبان هشت:كرد تصريح دميرل
وي.نميفهمند را ديگر كردي زبانهاي كردها ، اغلب و ميشود
از كداميك از تلويزيوني ، و راديو برنامههاي براي:افزود
تجزيه سبب مسئله اين شد؟ خواهد استفاده لهجهها اين
به كردي زبان از استفاده حق دادن طرفي از.ميشود تركيه
را ديگر قومي گروههاي به مشابه تقاضاهاي است ممكن كردها ،
.شود سبب تركيه در نيز
صربستان تلويزيون
امريكا مخالفت و
دولتي تلويزيون به دادن اجازه با صهيونيستي ، رژيم
تحريم يك آموس ماهواره از استفاده براي صربستان
.است كرده نقض را يوگسلاوي عليه بينالمللي
آهارانوت يديعوت روزنامه بيتالمقدس از رويتر بهگزارش
امريكا خارجه وزيرامور آلبرايت ، مادلين:تلآويونوشت چاپ
اين از تا است خواسته اسلو نشست جريان در باراك ايهود از
فلسطين در امريكا سفارت سخنگوي.كند نظر صرف اقدام
نگراني خصوصابراز اين در امريكا كرد اعلام نيز اشغالي
.است كرده اعلام اسرائيلي مقامات به را خود
مخاطبان خستگي و كانادا تلويزيون
تلويزيوني تبليغات افزون روز ازافزايش كاناداييان
.شدهاند خسته خود علاقه مورد برنامههاي درميانه
شنبه سه روز "كانادا تبليغات انجمن" در مسئول مقام يك
زمان مدت افزايش با تلويزيون: گفت همگاني رسانههاي به
از را آنها بتدريج و كرده خسته تماشاچيانرا تبليغات
در ميدهد تصويريفراري رسانه اين هاي برنامه تماشاي
بطور كانادا در.نيست هيچكس نفع به اقدام اين حاليكه
تبليغپخش تعدادي بار يك دقيقه پانزده تا ده هر در معمول
توسط علاقه مورد برنامه يك تماشاي ترتيب بدين و ميشود
كه دارد وجود قاعدهايميكشد طول زمانبيشتري مدت فرد
بهحداكثر 12 را تلويزيون اندركاران دست توسط آگهي پخش
.است كرده محدود ساعت هر در دقيقه
قاعده اولين كه دارند عقيده تبليغات امور نظران صاحب
براي بيشتري تبليغي پيامهاي چه هر كه آناست بازاريابي
پيامها آن اثرات باشد ، وجودداشته مصرفكنندگان توجه جلب
.ميشود كمتر
تبليغ دقيقه محدوديت 12 كه دارد اعتقاد تبليغات انجمن
گذارده اجرا مورد به ميلادي دهه 1960 كهاز ساعت هر در
نبايستي و تبليغكنندهاست شركتهاي بهنفع ميشود ،
.كند تغيير
سال در كه دارد آن از حكايت انجمن اين هاي يافته آخرين
گرفته قرار بررسي مورد كه برنامههايي 1998 ، 81درصد
حال داشتند ، تبليغ هرساعت در دقيقه از 12 بيش بودند ،
.بود درصد معادل 49 سال 93 در رقم اين آنكه
شركتهاي همراه به انجمن اين كه است رو همين از
قرار فشار تحت را دولت سو اين به سالپيش يك از تبليغاتي
ايستگاههاي به كانادانياز كه ميكند بحث اين از و داده
تبليغاتبيشتر نه دارد ، كمتر تبليغات با بيشتر تلويزيوني
.موجود ايستگاههاي در
مدت افزايش با تلويزيون -راديو كه دارند اعتقاد آنان
خسته را تماشاچيان هم ساعت ، در دقيقه به14 آگهي پخش
را رقيب شركتهاي آگهيهايبيشتر ، معرفي با هم و ميكند
.ميسازد محدودتر
شد راهاندازي "جوان خبرنگاران" باشگاه
علاقه ايراني مستعد جوانان و نوجوانان از زيادي تعداد
به خود زندگي مناسبترينايام و بهترين در كه دارند
و مناسب پايگاه ولي شوند ، وارد قلمي و هنري عرصههاي
خود در را علاقه يا رو ، اين از و نمييابند را شفافي
رضا محمد".ميكنند جستوجو را ديگري مجراي يا و ميكشند
ضرورت زمينه در جوان ، خبرنگاران باشگاه رئيس "معماري
دانش افزايش انگيزه":ميگويد باشگاه اين راهاندازي
همه و است بالايي حد در ايران ملت در اجتماعي و سياسي
در گوناگون اخبار درگير كهنسالي تا كودكي از افراد ،
و مكتوب رسانههاي كثرت عليرغم.هستند مختلف حوزههاي
داده مناسب پاسخ خبري ، انگيزه و خواست اين به تصويري ،
".است نشده
تا 30 جوانان 15 و نوجوانان استقبال به اشاره با وي ،
را مندان علاقه درصد از 60 بيش:افزود طرح اين از ساله
از هم نفر حدود 300 همچنين ميدهند ، تشكيل خانمها
در عضويت درخواست صداوسيما ، همكاران فرزندان و كاركنان
.كردهاند را باشگاه
ماه شهريور از علاقهمندان براي لازم آموزشي دورههاي
به سال دو طي مجموع در و سطح در 6 كه شده آغاز جاري
فيلمبرداري ، خبرنگاري ، زمينه در اطلاعاتي علاقهمند افراد
اطلاعرساني ، امور و گرافيك خبر ، تهيهكنندگي مونتاژ ،
محك به عمل در آنان نظري اندوختههاي كه ميشود داده
پس و دورهها طي از بعد آموختگان دانش و شد خواهد گذارده
كارت و ميگيرند را دوره پايان رسمي گواهي آزمون ، از
و ميشود صادر آنان براي رايانهاي كد با آزاد خبرنگاري
.كنند فعاليت موءسسهاي هر براي ميتوانند
و تلويزيون و راديو طريق از نزديك آينده در است قرار
ارايه علاقهمندان اطلاع به جديد اعضاي جذب نحوه مطبوعات
جوانان جامعه كه شرايطي در باشگاهي چنين راهاندازي.شود
حرفهآموزي و كاربردي دورههاي يادگيري تشنه نوجوانان و
ديگر منظر از اما است ، مثبتي اقدام اول نگاه در هستند
ديد از مقولات ، به اغلب تلويزيون كه داده نشان تجربه
به باشگاه اين غلطيدن امكان و ميكند نگاه سياسي
جوان خبرنگاران باشگاه كردن كاناليزه و سياسي عرصههاي
مقام قائم باشگاه ، اين رئيس كه آن بويژه ميشود ، حس هم
از.است دار عهده هم را صداوسيما سياسي معاونت پژوهشي
خبر شبكه كه است آن از حاكي نيز مثبت نگاه يك ديگر ، سويي
در بويژه مدت كوتاه آموزشهاي ارايه با است درصدد سيما
جذب به نسبت علاقهمندان براي تلويزيوني خبرنگاري حيطه
التحصيلان فارغ بين از نزديك درآينده متخصص انساني نيروي
.كند اقدام دوره اين
گرفت جان دوباره "دوستي آژانس" مجموعه
به "بادبادك" و "گذشته از مردي" تصويربرداري تاكنون
به "جديد راننده" و "ليلي" و رمضانزاده احمد كارگرداني
آژانس" تلويزيوني مجموعه از زينالزاده محرم كارگرداني
.است رسيده پايان به "دوستي
لولائي ، حميد پناهي ، حسين داورفر ، اسماعيل كاوياني ، فردوس
جوزاني جعفري سحر و چگيني ماهپاره بازغي ، پژمان
سيمافيلم آن تهيهكننده و هستند مجموعه ثابت بازيگران
مديريت به كه است فيلم جوزان دوستي ، آژانس طرح مجري.است
.ميشود انجام جوزاني جعفري فتحالله توليد
:داستان خلاصه -وزيري سعيد سينا:نويسنده:گذشته از مردي
از خود ساعت گرفتن براي است فراموشي بيماري دچار كه مردي
وي دختر كه حالي در.ميشود هوشنگ ماشين سوار ساعتسازي ،
.است پدرش شدن گم نگران
ميثم:داستان خلاصه -ايوبي محمد:نويسنده:بادبادك
طول در.هستند او جستجوي در خانوادهاش و ميشود ناپديد
.ميشوند خود فرزند واقعي كمبودهاي متوجه آنها مسير ،
به شاهرخ:داستان خلاصه -بابائي شيخ عباس:نويسنده:ليلي
دستگير مشكوك خانهاي به آمد و رفت و موادمخدر مصرف جرم
از يكي با روبهروشدن باعث دستگيري ، اين.ميشود
.ميشود دوستانقديمياش
:داستان خلاصه -وزيري سعيد سينا:نويسنده:جديد راننده
.ميشود خانهنشين و ميشكند پايش تصادف ، اثر بر جواد
در جواد جاي به كه ميگيرد تصميم امرارمعاش ، براي صديقه
.كند رانندگي آژانس
موسيقي جشنواره نخستين برپايي با همزمان
كه عاشق بزن ;كرمان در ايران نواحي مقامي
...امشب دارم غم من
زمان نشيب و فراز در آذربايجاني موسيقي شكوفايي به نگاهي
قرنها ، طول در كه شكوفا ، است پديدهاي آذربايجاني موسيقي
داشته نگاه سرزمين اين مردم با را خود جاويداني پيوند
يا چيرهدست ، نوازندگان پيوند اين اصلي عاملاست
با برخاستند مردم ميان از خود كه نوازندهاند چيرهدستان
.ماندند مردم با و زيستند مردم
كه رسيدهاند نتيجه اين به جديد ، تحقيقات به توجه با
رسمي موسيقي اول.دارد اصلي شاخه دو آذربايجاني موسيقي
دوم و ميشود گفته مقامي موسيقي آن به اصطلاح در كه است
اطلاق هم عاشيقي موسيقي آن به كه عاشقهاست موسيقي
.ميشود
واحد تحقيق بنابه -مقامي موسيقي كنيم ، دقت درست اگر
عاشقها موسيقي در ريشه طرف يك از -هنري حوزه موسيقي
.ايران سنتي موسيقي با جاودانه پيوندي طرفي از و دارد
آنها و شده تنظيم پرده هفت در آذربايجان مقامي موسيقي
:عبارتنداز
ايران مردم ميان در موسيقي دستگاه متداولترين :شور -1
و شاعرانه بسياردارد خاصي لطف و جذبه شور آواز.است
و ناله با گاه.دارد حكايتها دروني ملال از.است دلفريب
.است همراه حيا و حجب با حال درعين و است توام فغان و آه
بهترين لحاظ ، اين از و است نهفته آن در دلداري و اندرز
.ميآيد بهحساب آذربايجاني موسيقي در مايه
گذشت كه است تجربه با سالخورده انسان مانند "دقيقا شور
به روزگار ناملايمات برابر در و دارد سر پشت را روزگاران
تحمل را درد بردباري كمال با نهادن ، غم زانوي در سر جاي
انسانها ياد جهان ، اين ماديات به بيعلاقگي درس و ميكند
كشاكش در است بردبار دردكشان حال زبان حقيقت در و ميدهد
.زمانه
دستگاهي آن و است موسيقي دستگاه هفت از يكي :چهارگاه -2
داراي دستگاه اين.دارد حماسي و پهلواني جنبه كه است
و مخالف حصار ، زابل ، .است مختلفي تكههاي و ريشهها
.است دستگاه اين از منشعب مغلوب
جنبه داراي آذربايجاني ، داستانهاي از بسياري چون
اين در آذربايجاني موسيقي اعظم بخش است ، حماسي و پهلواني
.ميشود نواخته دستگاه
ايراني موسيقي دستگاه هفت از يكي سهگاه :زابل سهگاه -3
گام درجههاي با آن درجههاي فاصلههاي تناسب چون است ،
تكههاي و گوشهها اغلب است ، يكي "تقريبا چهارگاه ،
از يكي زابل سهگاه كه ميشود نواخته سهگاه در چهارگاه
.شد اشاره آن به چهارگاه در كه آنهاست
پس آواز اين.است ايراني آوازهاي از يكي ماهور :ماهور -4
گردش گام اوليه نتهاي روي و شد شروع تنبك از آنكه از
در و (حضيض و اوج).ميآيد فرود تنبك به دوباره كرد ،
كه ميكند توقف پنجم درجه روي مراحل ، طي از پس حقيقت
از راك و عراق دلكن ، مكته ، .است مقام در تغيير نوعي
.ميآيد بهحساب آن تغييرات
/گزر اوسته عراق پنجه اوخوسام عشيران من :ميگويد شهريار
.ائيلهميسن حجاز ترك اولالي ترك گوءزهليم
از شعبهاي و نوا دستگاه از قطعهاي عشيران ميدانيم
تغييرات از شد گفته كه همانطور نيز عراق و است بوسليك
بخواهم عشيران مايه در من اگر يعنياينكه.است ماهور
(باشد شاعر خود است ممكن) نوازنده دست پنجه بخوانم ، آوازي
ببرد ماهور دستگاه طرف به را عشيران كه است اين دنبال
و ترك.است آذربايجاني موسيقي از مايههايي دو هر كه
خالقي ، بهقولاست موسيقي در مقامي و آواز نيز حجاز
خوب شعر اگر و است موقرانه و متين ماهور ، در آواز كيفيت
عظمت ، .ميكند پيدا خاصي جلال و شكوه آواز شود ، انتخاب
گنجايش قابل دستگاه اين در دليري و تهور شجاعت ، جلال ،
.داراست نيز را طرب و شادي از گوشههايي دستگاه اين.است
و است ايراني موسيقي دستگاه هفت از يكي :پنجگاه راست -5
در اختلاف تنها.ندارد فرقي ماهور با مقام لحاظ از آن
فاو مايه در تار در پنجگاه راستاست آمد در حالت جزيي
اين از تنها.ميشود نواخته لا و سل مايه در ويولن در
سنتي موسيقي در ميشود ، نواخته تار مايه در كه لحاظ
.دارد خاص جايگاه آذربايجان
ميتواند آذربايجاني موسيقي با كه بيات مايه :بيات -6
بيات.است ترك بيات همان باشد ، داشته نزديك خويشاوندي
لحاظ اين از.عامهپسند و يكنواخت بسيار است آوازي ترك
خواننده دردمند دل نواي آذربايجاني آوازهاي از بسياري كه
موسيقي مايههاي از ميشود ، منتقل شنونده به كه است
تكنيك را ترك بيات تكنيك اگر.ميرود بهشمار آذربايجاني
و شور گام فاصلههاي در تفاوتي ديد خواهيم بدانيم ، شور
.ندارد وجود ترك بيات
نواي.است موسيقي پردههاي از پردهاي نام:نوا -7
از است نواهايي سه هر خسرواني نواي و خاركن نواي چكاوك ،
.ميدهند نسبت جهرمي باربد به را آن ابداع قديم ، موسيقي
و مدح بر مبتني و مسجع نثر الحان اين متن ميگويند
درجههاي فاصلههاي كه است گفتني.بود خسروپرويز آفرين
.است شور مانند آن ، گام
-ملايم بهشيوه و است نصيحتآميز و باوقار نوا آواز
را خواننده احساسات -دردناك نهچندان و پرنشاط نهچندان
خواننده آذر ، اقبال از چوپان آواز مانند.ميكند بيان
.آذربايجاني معروف
از خاصي نوع كه عاشيقي موسيقي يا عاشقها موسيقي اما و
دارد دور گذشتههاي در ريشه است ، آذربايجان سنتي موسيقي
داشته اشارهاي -گذرا چند هر -آن گذشته به بايد ناگزير و
.باشيم
عاشق.خداست به عشق رساننده و مفتون شيفته ، معني به عاشق
آن تعبير در و ميگفتند اوزن و اوزان قديم در را
به.است زن دو اوزن از باقيمانده كلمه اوزان:آوردهاند
زبانساز با و ميكند هم سر شعر چندان عاشق كه مفهوم اين
هرگز خود و كند خسته را شنونده كه جايي تا ميكند بيان
.نكند خستگي احساس
عاشق وجود.بودند مجلسآرا عروسيها و جشنها در عاشيقها
عاشق هر.بود مجلس حاضران دلگرمي مايه نيز شبنشينيها در
خاصي شيوه مجلس ، حاضران كردن سرگرم و مجلس كردن گرم براي
عاشق.بود چنين متداول شيوه "معمولا اما.ميبرد بهكار
را آذربايجاني ادبيات رزمي و عاشقانه داستانهاي از يكي
شكستناپذير ، داستان قهرمان آن در كه ميكرد انتخاب
قهرماني بالاتر همه از و محبت و عشق پاسدار حقيقتدوست ،
ايجاد قهرمان ساز.شود معركه وارد بغل در ساز كه باشد
ميدان به را ياران و ميكند او ياران در هيجان و شور
.ميكشاند نبرد
از كه ميكرد تنظيم طوري را داستان پايان و آغاز عاشق ،
آغاز.ميكرد پيدا ادامه داستان آفتاب برآمدن تا شب اول
مياني بخشهاي.مجلسآراست و عاشقانه و پرشور داستان
و شنوندگان در قهرماني روحيه ايجاد و حادثهآفرين
عاقبت و داستان قهرمان موفقيت آن پايان و است اهلمجلس
.است مطرح داستان در آنها سرگذشت كه دلداده دو شدن بهخير
ميكند بلند دست سر را ساز عاشق داستان ، پاياني بخش در
پرشور ديگر دست با و ميگذارد شانه روي را آن گاهي و
مجلس اهل وقت اين در.ميدهد نغمهسر خود و مينوازد
دلبكنند ، مجلس از نميتوانند كه درحالي بيخوابي ، از خسته
يعني "گئشدي يئرينه ايشدي يئدي":بگويد عاشق كه منتظرند
چشمي روي پلكي كه اينجاست تعجب جاي.رسيد پايان به مجلس
.نميبرد رنج خوابي بيدار از چشمي و نميكند سنگيني
مينشيند زمين ميكند ، پيدا فرصت داستان ، پايان در عاشق
و خستگي بيهيچ و ميكند تر گلو داغ چايي يك با و
عاشق.ميپردازد اطرافيان با چانه و گپ به ملالخاطري
.نميدهد اهميت زياد و كم به.نيست ماديات بند در چندان
به خانگي خصوصي مجالس از عاشقها زمانها ، گذشت از پس
خواندند شعر مردم براي مردم زبان با.شدند كشيده اجتماع
اجتماع در محل بهترين.كردند مجلسآرايي و زدند ساز و
هواداران عاشق هر.بود قهوهخانهها عاشقها براي مردم
مجالس ، اين در عاشق.ميكشاند قهوهخانه يك به را خود
تا 15 حداقل 10 كه ميكرد انتخاب را سرگذشتي يا داستان
شبانه ، مجالس اين در.كند سرگرم را مشتاقانش بتواند روز
ميداد شرح خود آواز و ساز همراه را داستان از بخشي عاشق
داستان تا ميگرفت پي ديگر شبهاي در را بعدي بخشهاي و
براي بدي اتفاق اگر داستان ميان در.ميرسيد بهپايان
داستان قهرمان كار و كس يا و ميداد رخ قهرمانداستان
مرثيهخواني مستمعان و حاضران وسيله به شب همان ميمرد
بسيار و ميگرديد برگزار سوگواري مراسم و حاضر محل در
.ميدادند سر گريه و ميافشاندند اشكي حاضران كه شده ديده
پايان به كه عروسي شادماني ، بخصوص و سرور و جشن درمجالس
خود يار به داستان قهرمان "معمولا و ميخورد داستان
تا ميشد قهوهخانه وارد شيريني خوانچههاي ميرسيد ،
برنامه از بخش اين در و كنند شيرين را دهانشان حاضران
عاشق وسيله به آهنگها سوزناكترين درعينحال و شادترين
چشميتر گوشه با حاضران از بسياري كه طوري.ميشد زده
.برميآوردند شادي فرياد لب بر لبخند
از ميكرد سعي هميشه داستان ضمن "معمولا عاشق ،
بود شده فراموش خاطرهها و خاطرها از كه قديم ماهنيهاي
و مجلس همان در فيالبداهه شعر سرودن با و كند استفاده
كه طوري.ميكرد گرم را مجلس ماهنيها قالب در آن آوردن
ماهني همان ترانههاي و شعرها ماهها جوانان ، از بسياري
.ميكردند زمزمه لب زير را ماهنيها يا
وفاداري ، ;ساززنيها و شعرخوانيها داستانگوييها ، اين در
نيك صفات كلي بهطور و مردانگي قهرماني ، مهرورزي ،
اندازه همان به و ميگرفت قرار ستايش مورد انساني
و نامردي بخصوص فرومايگيها ، و رذالتها و پستيها
كلاس قهوهخانه درحقيقت.ميشد واقع نكوهش مورد نامردمي
شاگردان سني هر در مجالس آن در حاضران و بود عاشقها درس
.ميآمدند بهحساب كلاس
مردم فرهنگ بخش پربارترين عاشقها رزمي و غنايي شعرهاي
گوش به عاشق ساز همراه كه شعرها اين در.است آذربايجان
و بومي كلمات زيباترين با زيبا تعبيرهاي ميرسيد مردم
آثار بهترين در را آن نظير چنانكه ميشد آورده محلي
.گرفت سراغ نميتوان جهان ادبيات مكتوب
سخن و ساز پشت عاشق.نيست خودنمايي فكر در وقت هيچ عاشق
روي را خود ساز موقع حساسترين در است ، پنهان خود شعر
ببينيم" دئيير نه ساز گوءرهك:ميگويد و ميكند بلند دست
يا و ساز از بشنويم حالا:ميگويد يا و "ميگويد چه ساز
را مطلب اين يعني "دئمكاولماز ديليلن بوسوزو":ميگويد
.گفت معمولي زبان با نميتوان
سنگيني داستان قهرمان قلب روي دردي كه جاها بعضي در
:ميگويد حسرت با عاشق ميكند ،
و شد كباب و سوخت دل " يعني:ديللندي ساز ياندي ك اوره
"آمد سخن به ساز
به كه استادي به حرمتگذاشتن با عاشق هم مواقع بعضي در
با است ، آموخته او به زدن ساز و داده ياد عاشقي هنر او
روايت چنين استادم:ميگويد و ميبرد را او نام احترام
ديگري مورد در.ميدهد ادامه را داستان سپس و است كرده
عاشق است ، رسيده خود مرحله حساسترين به داستان كه
در سخن به من ساز بگذار بگويم نميتوانم كه من:ميگويد
و ميچسباند تار سيمهاي به گوش سپسبزند حرف و آيد
.مينوازد پرشور
يعني:دانيشار ساز يانسا اورهك:ميگويد موارد بعضي در
نظام شعر مصداقدرميآيد سخن به ساز گيرد آتش دل اگر
/نگويد جانسوزي حرف نگيرد آتش دلي تا:ميگويد كه وفا
.كن جستجو ما گفته از اگر خواهي ما حال
آذربايجاني مثل يك كه است نزديك مردم به آنقدر عاشق
روي دري هيچ يعني "باغلاماز قاپو اوءزونه عاشق":ميگويد
عاشق:ميگويد ديگر جاي در يانميشود بسته عاشق
"ماست خود از عاشق" يعني ئوزوموزوندور ،
.هست نيز ارثي بيشتر زدن ساز و بودن عاشق كه است گفتني
مراسمي ، طي هم آن.ميرسد پسر به پدر از هنر اين اغلب
در را خود توان آخرين خودمياندازد راه خوبي مجلس پدر
بااقرار سپس.ميرساند بهاثبات شب آن شعرخواني و ساززني
را پيران جاي بايد جوانها و است شده پير ديگر اينكه بر
پسرش دوش روي و ميآورد پايين خود دوش از را ساز بگيرند ،
را پسرش روي سپس و ميبوسد را ابتداساز.ميگذارد
وداع يعني است ، جدايي داغ و درد همان اين.ميبوسد
.فرزند با هم و ساز با هم جاوداني ،
مهيار عباس
دارد ادامه
|