انسانها راستين هويت جوينده ساراماگو ،
تيغ لبه
انسانها راستين هويت جوينده ساراماگو ،
پژمان عباس دكتر با گفتوگويي
اثر "كوري" رمان انتشار و ادبي نوبل جايزه اخذ :اشاره
پرتغالي شهير نويسنده اين با آشنايي باب ساراماگو ، ژوزه
همشهري ، در جمله ازبازگشود ما ادبي محافل و مجامع در را
يك" عنوان با فولادوند عزتالله دكتر از مقالهاي
كه داد نشان نيز آن مجدد ترجمه و شد منتشر "بلند استعاره
اثر آخرين.دارد زمينه مردم ميان در آن از استقبال
هست ، نيز نويسنده كار آخرين كه فارسي درزبان ساراماگو
دارد استعاري خصلتي نيز كتاب اين.دارد نام "نامها همه"
آثار ساير از جذابتر شايد و پيچيدهتر جهاتي از و
كلاسيكهاي از يكي عنوان به آن اهميت.باشد نويسنده
دكتر اثر ، مترجم با تا داشت آن بر را ما معاصر ، ادبيات
آثار پژمان ، ازبگذاريم ميان در را سئوالاتي پژمان عباس
ناباكوف نوشته "ماري" رمان برگردان جمله از ديگري ادبي
مرور يكديگر با را گفتوگو اين.است رسيده چاپ به
.ميكنيم
چه به را آن خودتان شما است ، كتابي چگونه "نامها همه" *
ميكنيد؟ معرفي شكل
به تا ساراماگو ژوزه كه است رماني آخرين "نامها همه"
غربي زبانهاي به ترجمه از پس "اخيرا و است نوشته امروز
يك عنوان به هماكنون از و است كرده پيدا زيادي محبوبيت
از يكي شك بدون و ميشود برده نام آن از كلاسيك اثر
.است ساراماگو ژوزه آثار ژرفترين و زيباترين
ديگر رمانهاي با مقايسه در "نامها همه" شما نظر به *
دارد؟ مقامي و موقعيت چه ساراماگو
رمان پنج است نوشته ساراماگو كه رماني ده حدود از من
زيبا قوي ، آثاري اينها همه.كردهام مطالعه را او معروف
يك اينها از كدام هر در نويسنده و هستند انگيز تفكر و
البته.است داده قرار خود مايه دست را بديع و جالب موضوع
و هستند توجه جالب بيشتر جهاتي از اينها از كدام هر
.دارند ويژگيهايي
طنز يكي:هستند اينها هست "نامها همه" در كه ويژگيهايي
يكي.است بقيه از بارزتر اثر دراين كه است ساراماگو ژوزه
هست ، كتاب اين در كه ديالوگهايي بخصوص.است اثر لطافت
همه" ديگر ويژگيهستند ساراماگو ديالوگهاي لطيفترين
مرگ و انسان زندگي به ساراماگو گونه خيام نگاه "نامها
خود اثر آخرين اين در ساراماگو كه گفت ميتوان "كلا.است
حدود تا و است گرفته فاصله زندگي عارضي و مقطعي مسائل از
و كهن مسائل به روشنفكري ، مسائل و ازسياست فارغ زيادي
نگاه كردم عرض كه همانطور.ميافكند نظر انسان جاودان
ياد به را خيام نگاه كه است نگاهي كتاب اين در ساراماگو
قول نقل كتاب در هم را خيام رباعيهاي از يكي.ميآورد
.ميبرد نام مشهور رباعي عنوان به آن از و است كرده
عاشقانه تمهاي تمام مثل هم كتاب عاشقانه تم البته
زيباييهاي از يكي شك بدون.دارد تازگي و غرابت ساراماگو
عاشقانه تمهاي اين مديون ساراماگو رمانهاي كننده خيره
عشق مثلدارند خاصي غرابت و تازگي آنها همه و است بديع
و بالتازار" در جادوگر بليمونداي و دست يك بالتازار
پيرمردي و ميزد دودي عينك كه دختري عشق يا ،"بليموندا
تمهاي...و "كوري" در ميبست سياه بند چشم كه
اين با حال عين در و تازگي و غرابت اين با عاشقانهاي
و ماركز مثل اساتيدي آثار در فقط را فوقالعاده زيبايي
در هم "نامها همه" عشقي تم.ديد ميتوان گراهامگرين
.است زيبا كنندهاي خيره طرز به خود تازگي و غرابت عين
.است آن استعاري زبان اثر اين ويژگيهاي از ديگر يكي
مسائل از "ظاهرا او.است استعاره استاد ساراماگو البته
را خواننده است ممكن و ميزند حرف پاافتاده پيش و عادي
.ميسازد استعاره دارد واقع در يعني كند ، خواب اصطلاح به
ياد به را كوري شروع او "كوري" رمان خوانندگان "حتما
راهنمايي چراغ پشت ودر راه چهار يك در كوري شروع.دارند
از "نامها همه" در ساراماگو حال ، هر در.نيست بيحكمت
در او شايدميگذارد تمام سنگ كتاب استعاري زبان لحاظ
مرگ براي استعاره "نامها همه" اندازه به خود كتاب هيچ
به كتاب اول پاراگراف همان در فيالواقع.است نساخته
.ميكند صحبت مرگ از استعاره زبان به مختلف ، شكل چندين
استشمام كل بايگاني فضاي در هميشه كه كهنهاي كاغذ بوي
فضاي وارد لطافت غايت در گاهي كه خوشي بوي.ميشود
گلهاي و سرخ گلهاي بوي از آميزهاي و ميشود بايگاني
وقتي پاراگراف همين در يا.(مرگ و عشق) است داودي
كم اما ميميرند پيري در "غالبا انسانها بگويد ميخواهد
اين به را اين ميميرند ، زودرس خيلي كه هم كساني نيستند
"غالبا كاغذهاي برروي كه نيست روزي":ميكند بيان شكل
اما هستند ، (احوال سجل كل بايگاني) اينجا كه كهنهاي
يعني) هستند اينجا كه نويي كاغذهاي برروي هم وقتها خيلي
مرگهايي گزارش ،(شدهاند صادر تازه كه شناسنامههايي در
"...نكنند ثبت را
دارد مصرعي ،"دوزخ" نام به "الهي كمدي" سوم فصل در دانته
ارواح صف كه هنگامي و است او معروف بسيار مصرعهاي از كه
مرگ كه نميكردم فكر هيچ":ميآورد برزبان ميبيند را
ساراماگو ".باشد كشيده خود كام به را انسان همه اين
با مختلف اشكال به و بارها را اين به نزديك مفهومي
.ميكند بيان استعاره
از گونهاي تلفيق "نامها همه" كه گفتهايد مقدمه در *
"دوزخ" سيزدهم سرود از تقليدي و ارفه و تزه اسطورههاي
است؟ گرفته صورت چگونه تقليد و تلفيق اين است ، دانته
.است پيچيدهاي و ژرف اثر "نامها همه" كه گفتم
مستقيم غير طور به مورد چندين در كتاب همين ساراماگودر
جا يك در و است استعاره زبان كتاب ، زبان كه ميكند اشاره
نيستند ، چيز يك كلام فحواي و معنا":ميگويد "صراحتا نيز
كه حالي در ميدهد ، نشان آدم به را خود "فورا كلام فحواي
بطنش در ديگري معاني و بنشيند ساكت نميتواند كلام معناي
"...ميخورند وول
"الهي كمدي" و ارفه و تزه اسطورههاي اثر اين در شك بدون
ساراماگو هست كه چيزي اماهستند نويسنده نظر مورد دانته
يارودي ، نه و است ساخته كلمه واقعي معني به نظيره نه
روم و يونان ميتولوژي به انتقادي ديد يك با درواقع بلكه
اين.ميكند نظر دانته "الهي كمدي" به بويژه و قديم
و است نويسنده خاص جهانبيني مبناي بر "عمدتا انتقاد
انتخاب.است گرفته صورت او اومانيسم مبناي بر "مخصوصا
("ناشناس زن" اسم با يعني اسم ، همين با حتي و) ناشناس زني
.دارد اومانيسم همين از حكايت داستان زن شخصيت عنوان به
انتخاب يا متولي ، يا بايگان مثل عنوانهايي از استفاده
گورستان يا احوال سجل كل بايگاني مثل انتزاعي مكانهايي
اسطورهاي خلق براي همگي نشان ، و بينام شهر يك در عمومي
از عناصري مدرن ، اسطوره اين خلق براي ساراماگو.است مدرن
در مرگ وادي يا زيرين جهان ارفه ، و تزه اسطورههاي
منتهي.ميگيرد كار به را آن رومي و يوناني روايتهاي
با و نميگيرد كار به خود كلاسيك جاي در را عناصر اين
.ميدهد انجام را كار اين انتقادي نظر
يك واقع در مردگان وادي به دانته سفرخيالي كه ميدانيد
سفر اين.ميشود روايت نمادين زبان با كه است معنوي سير
معروف شاعر ويرژيل ، راهنمايي به قسمت يك در دانته معنوي
قسمت ويك ميگيرد صورت ،"انئيد" سراينده و قديم يونان
عقل مظهر ويرژيل.دانته معشوقه بئاتريس ، همراهي به ديگر
در بئاتريس و ويرژيل درواقع.عشق مظهر بئاتريس و است
همه" قهرمان كه بگويم را اين اول.هستند هم "همهنامها"
سيرآقاژوزه.است نويسنده خود اسم هم ژوزه ، آقا ،"نامها
مردگان وادي همان اينجا در كه شهر ، عمومي گورستان در
كه ميگيرد صورت گورستان منشي راهنمايي به هم است ، دانته
گفتوگوي در كه است جالب.ميدهد ژوزه آقا به نقشه يك
اصطلاح) مقياس از صحبت ژوزه آقا و گورستان منشي اين
اشاره اين از تمام زيركي ساراماگوبا و ميشود ، (رياضي
آقا كه ميسازد عقل براي استعاره يك نقشه دادن و كوتاه
به سفر اين اصلي انگيزه اما.ميكند راهنمايي را ژوزه
.است آقاژوزه عشق واقع در گورستان
چيزي اولين ميگذارد ، مردگان وادي به قدم دانته وقتي يا
دوزخ در سر بر كه است معروف كتيبه آن ميخورد چشمش به كه
ابيات از است كتيبه اين در كه ابياتي و است شده نصب
آلام شهر داخل من از":است "الهي كمدي" معروف بسيار
در "..مينهند گام ابد رنج قلمرو به من از /ميشوند
تابلوي ميشود توصيف كه چيزي اولين هم ،"نامها همه"
يا تابلوها اين دوي هر و است احوال سجل كل بايگاني
با ،"نامها همه" در هم و دانته "دوزخ" در هم كتيبهها ،
.شدهاند نوشته سياه خط
استعاري ساراماگوزبان آقاي كه اين با كه بگويم هم را اين
در را پيچيدهاي تمثيلهاي و دارد پيچيدهاي بسيار
به هميشه هم را سرنخها اما است ، گرفته كار به رمانهايش
ابا هم توضيح و تفسير و شرح از گاهي حتي ميدهد ، دست
شگردهاي تمام "تقريبا كنار در را شگرد اين و نميكند
كار به استادانه و ماهرانه بسيار نويسندگي ، جديد و قديم
.ميگيرد
كرده انتخاب "نامها همه" را كتاب نام مناسبتي چه به *
است آورده كتاب سرلوحه در كه شعري ازآن منظورش و است
چيست؟
كه را تونامي" يعني كتاب سرلوحه كه كنم عرض را اين اول
به "نميداني داري كه را تونامي ميداني ، دادهاند تو به
هم كتاب اين در ساراماگو.است معنا دو به ناظر من نظر
واقع ، در و است كرده حذف را خاص اسامي تمام ،"كوري" مثل
دارد ، ونيمه نصف اسم يك كه كتاب ، قهرمان ژوزه ، آقا از غير
ميانه اسمها با "كلا ساراماگو.ندارند اسمي اشخاص بقيه
و هستند ، كننده گمراه اسمها كه دارد عقيده و ندارد خوبي
را داستان اشخاص اسطورهاي ذات شايد يا افراد حقيقي ذات
با را اشخاص كه ميدهد ترجيح لذا.دهند نشان نميتوانند
در دوم ، معناي و كند معرفي آنها اسطورهاي موقعيتهاي
خواهد روشن ميافتد اتفاق شهر عمومي گورستان در كه فصلي
.شد
از ديگر يكي در ساراماگو خود كه بگويم هم را اين اما
بيت چند به راجع وقتي ،"ريكاردوريس مرگ سال" كتابهايش ،
سرلوحه شبيه كه ميگويد ميكند ، نظر اظهار مبهم شعر
اين به نيست بعيد لذا.مبهم اما صلابت با است ، كتابها
برداشتي هر يعني.باشد داده حالتي چنين "عمدا هم سرلوحه
.كند حفظ همچنان را خود ابهام بكنيم آن از كه
كه است اين بهخاطر كتاب براي "نامها همه" انتخاب اما و
بايگاني يكيميافتد اتفاق عمده مكان دو در كتاب داستان
سجل كل بايگاني.شهر عمومي گورستان ديگري و احوال سجل كل
بگويد ميخواهد ساراماگو كه است جايي كتاب اين در احوال
كه ميزند حرف آن از طوري و است قديمي بسيار مكان يك
بر حاكم منطق با و است آمده بهوجود كي نيست معلوم يعني
مكاني يعني.دهد جلوه جاودان را آن ميخواهد كتاب داستان
شده ثبت آنجا در نامش است آمده دنيا به تاكنون كس هر كه
در نامها همه يعني مردگان ، و زندگان تمام نام و است
توصيف طوري نيز را شهر عمومي گورستان باز.است آنجا
"ثانيا و است بهفرد منحصر "اولا كه است مكاني كه ميكند
و است آنجا در مردهها تمام نام كه است مكاني باز هم اين
در نيز آينده زندههاي و فعلي زندههاي تمام نام "طبعا
.نامها همه باز يعني بود ، خواهد آنجا
كار ساراماگو آثار ترجمه معلوم ، قرار از.خوب بسيار *
هم استيليست ساراماگو كه اين به توجه با.نيست سادهاي
و ديگر ، زبان يك از او آثار ترجمه كه ميكنيد فكر هست ،
در را اثر اصل ميتواند چقدر آن ، پرتغالي اصلي متن از نه
دهد؟ بازتاب فارسي زبان
و متنها ، جور اين ترجمه اگر كه نيست شكي هيچ البته
خيلي بگيرد صورت اصلي زبان از "مستقيما متني ، هر "اصلا
...و ايتاليايي و فرانسه انگليسي ، ترجمههاي و است بهتر
من ازقضا.هستند ترجمه خودشان باشد هرچه او آثار
او رمانهاي فرانسه و انگليسي ترجمههاي بين مقايسهاي
جوواني آقاي مترجم ، يك تاكنون را ساراماگو آثار.كردهام
پيش ، سال چند ايشان.ميكرد ترجمه انگليسي به پونتهيرو ،
و درگذشت "ليسبون محاصره تاريخ" نمونهخواني هنگام
جديد آثار ترجمه به اقدام ديگري مترجم هم تاكنون
ترجمههاي شدم متوجه من كه آنطور.است نكرده ساراماگو
.نميرسند بهنظر دقيق و وفادار زياد يرو پونته آقاي
يا است كرده ترجمه كوتاه جمله چند در را جمله يك "مثلا
خلاصه بهطور و كرده ادغام هم در را جمله و عبارت چند
را عبارتها و جملهها از بسياري حتي يا است ، كرده ترجمه
ترجمههايش اينحال با ولي.است نكرده ترجمه و كرده حذف
آقاي خود قبول مورد "ظاهرا و است روان و مفهوم بسيار
او ، رمانهاي فرانسه ترجمههاي اما.هست ساراماگو ژوزه
داشته نظارت مترجم بهكار نويسنده خود كه آنهايي لااقل
آن انگليسي ترجمههاي با زيادي تفاوهاي است ، كرده كمك يا
تفاوتها "ريكاردوريس مرگ سال" مورد در "مثلادارد
دليل به.است رمانها بقيه از بيشتر و است مشخص "كاملا
ترجمه نظر از شايد و است تغزلي اثر اين نثر كه اين
اگر كه ميكنم فكر من لذا.باشد هم او اثر مشكلترين
ترجمههاي از يكي روي از ساراماگو آثار ترجمه است قرار
ترجمههاي روي از است بهتر دربيايد ، فارسي به آنها
به خودش ساراماگو اينكه دليل به.بگيرد صورت آنها فرانسه
و است فرانسه زبان برجسته مترجم و است مسلط فرانسه زبان
هر دردارد نظارت فرانسه زبان به خود آثار ترجمه در
خواننده و دارد وجود اصلي زبان در فقط اثر يك اصل صورت ،
شده ترجمه اصلي متن روي از چه ديگر ، زبان يك در اثر آن
اثر يك مثابه به بايد ديگر ، زبان يك واسطه به چه و باشد
اين بايد اوليه و اصلي قضاوتكند برخورد آن با مستقل
خلق فارسي زبان به است توانسته را متني چه مترجم كه باشد
ترجمه دو اثر يك از كه دارم سراغ را مواردي خودم من.كند
و اثر اصلي زبان از يكي است ، گرفته صورت فارسي زبان به
از كه ترجمهاي و اثر آن ترجمههاي از يكي روي از ديگري
ترجمه از بدتر بهمراتب بود گرفته صورت اصلي متن روي
ترجمههاي از يكي روي از را كتاب كه مترجمي و بود ديگر
خيلي را نويسنده سخن و لحن بود برگردانده فارسي به آن
.بود دريافته بهتر
رضوي مسعود:از گفتوگو
دارد ادامه
تيغ لبه
پژوهش و نشر /نبيلي مهرداد ترجمه /موام سامرست نوشته
تومان 1800/صفحه 370/رقعي قطع /پاييز 1378 /روز فرزان
به درسال 1874 انگليسي ، پرآوازه نويسنده موام ، سامرست
پاريس در دهسالگي تا او.درگذشت سال 1966 در و دنياآمد
را طب رشته آنكه با رفت ، لندن به كه وقتي از و زيست
كه توفيقي.پرداخت نوشتن كار به ميكرد ، تحصيل
را او كرد ، پيدا خود نخستين رمانهاي در سامرستموام
سامرست.روآورد ادبيات به و بپوشد چشم طب از كه واداشت
اول جنگ در و كرد سفر آمريكا و دور خاور و اروپا به موام
از درآثارش موام.شد روسيه روانه مخفي ماموريت به
سامرست.است كرده بسيار استفاده خود مشاهدات و تجربهها
تازه كتابي ميخواسته وقت هر كه است كرده اعتراف موام
.است ميخوانده را ولتر اثر "كانديد" ديگر يكبار بنويسد ،
داستان و رمان درباره":از عبارتند موام آثار معروفترين
"عمر حاصل" و (1919) "پشيز شش و ماه" ،"تيغ لبه" ،"كوتاه
شركت طرف از "قبلا كتاب چهار اين فارسي برگردان.(1948)
يكي "تيغ لبه" كه شده منتشر ايران در جيبي كتابهاي سهامي
.است بوده آنها موفقترين از
ميشود آغاز "كاتااوپانيشاد" از عبارت اين با "تيغ لبه"
همينگونه ، بر ;است دشوار كردن گذر تيغ لبه بر" كه
. "است دشوار رستگاري راه كه گويند دانايان
|