عيسي با پيوند از كه
...يلدا شد معروف چنان
مديريت پيام
عيسي با پيوند از كه
...يلدا شد معروف چنان
يلدا شب جشنهاي و رسوم و آداب آئينها ، به نگاهي
:ميگويد سنايي
جويي همي نامي اگر پيوند ، دولتي صاحب به
يلدا شد معروف چنان عيسي با پيوند از كه
با يلدا ، شب چون و ميلاد معني به است سرياني لغت يلدا
نام بدين جهت اين از ميكرده ، تطبيق مسيح ميلاد
در 25 كه مسيح ميلاد جشن داشت توجه بايدناميدهاند
مسيحيان كه بوده ميترا ظهور جشن اصل شده ، در تثبيت دسامبر
.دادند قرار (ع)عيسي تولد روز را آن ميلادي ، چهارم قرن در
كه داشت وجود جشن چهار ماه دي براي باستان ، ايران در
ماه اين سوم و بيست و پانزدهم هشتم ، اول ، روزهاي شامل
يعني ماه ، دي روز نخستين تنها ايرانيان امروز ، اما.بود
پايان پائيز ، شب آخرين يلدا ، شب) زمستان اول شب درازترين
قديم ، اصطلاح در.ميگيرند جشن را است ، (جدي آغاز قوس ،
در را زمستان مردم ، .ميگويند چله شب را زمستان اول شب
چله را اول روز كه 40 ميدانند بخش دو يا ماه دو حقيقت
كوچك چله است ، سده جشن با مصادف كه را آخر روز و 20 بزرگ
.مينامند
بديها فرشته شب ، اين در كه بودند باور براين پيشينيان
جنگ به (امشاسپندان) خوبيها فرشته با (اهريمن)
شب درازترين برابر كه طولاني نبرد اين در و ميپردازند
و داده شكست را اهريمن خوبيها فرشته بالاخره است ، سال
مجدد شدن زاده بعد صبح و ميخورد شكست روشنايي از تاريكي
را ، دي آغاز و خورشيد زايشميگردد آغاز خورشيد ،
قرار سال آغاز كهن ، سرزمين از بسياري فرهنگهاي و آيينها
شبهاي چنگ از خورشيد كه روزي شگون به و دادهاند
.بود مهرپرستان براي مقدس روزي مييافت ، نجات اهريمني
ميان در هنوز كه است جشني تنها نوروز از بعد چله ، شب جشن
:ميتوان را آن پايداري علت و است مانده پايدار ايرانيان
مهر و خورشيد زايش يعني مهرپرستان كهن ديني باور (1
.دانست
فصل آغاز و خود محصولات برداشت و كشاورزان كار پايان (2
اين شهر ، به روستاييان مهاجرت با كه دانست آنها استراحت
ميان به است ، ايرانيان گذشته روزگاران يادآور كه جشن
.است مانده پايدار و كرده نيزرخنه شهرنشين مردم
زمين ايران كنار و گوشه در يلدا شب آئين
فرهنگ ، به توجه با مختلف روستاهاي و شهرها در ايران مردم
اين در كه.ميگيرند جشن را چله شب خود خاص رسوم و آداب
عمومي جشن اين برگزاري چگونگي ذكر به مختصر ، طور به مقال
:ميپردازيم ايران شهر و منطقه چند در خانوادگي و
از بايد چله ، شب در كه معتقدند خراسانيها:خراسان
آينده سال تا خورد هستند خواصمخصوصي داراي كه ميوههايي
هويج ، شامل ميوهها اين.بماند باقي بدن در آنها خواص
در كهاست هندوانه و خربزه زيتونسبز ، انار ، گلابي ،
در بايد كه است اصلي ازميوههاي هندوانه ميوهها ، ميان
"مغز گرميت" هندوانه ميگويند كه چرا.شود خورده چله شب
در كس هر معتقدند همچنين.ميكند دفع را "جگر سوزندگي" و
از بعد البته.برنميدارد لك جگرش بخورد ، هندوانه چله شب
پشت به را هندوانه پوست كه است برآن هندوانه ، رسم خوردن
را ميوه اين خريد استطاعت اگر تا مياندازند همسايه بام
بام تا عمل اين و بخورد و بتراشد را آن پوست ندارد ،
فرستادن شب اين ديگر مراسم از.دارد ادامه هفتم همسايه
عروس خانواده براي و داماد طرف از كه است ميوه خوانچه
مناسب هداياي با ميوه از پر خوانچه ، اين.ميشود فرستاده
.است عروس براي گردنبند يا دستبند پارچه ، قواره قبيل از
انگور ، انار ، ) ميوه رنگ هفت لااقل بايد خوانچه ، اين در
.باشد داشته وجود (...و هندوانه گلابي ، سيب ، پرتقال ،
ديگر شهرهاي همانند درشيراز خانوادهها اكثر:شيراز
از آنها ميپردازند ، زندهداري شب به را شب اين ايران ،
پذيرايي براي و ميكنند دعوت خود آشنايان و دوستان
هفتسين سفره به بيشباهت كه ميگسترند سفرهاي ميهمانان
،(ع)علي حضرت عكس قاب و آينه سفره ، اين درنيست نوروز
:شامل تنقلات انواع و اسفند روشن ، شمع چند و دولاله
ارده رنگينك ، مشكلگشا ، آجيل و ارده حلواي كشمش ، نخودچي ،
.ميگيرد قرار گل شاخه چند همراه به انجير خرما ، شيره ،
كشمش ، همراه به پلو هويج شب ، اين در شيرازيها ويژه غذاي
دير تا خانواده افراد همه شب ، اين در.است رب و گردو مغز
و ميپردازند مشاعره و خاطرهگويي گفتوگو ، شوخي ، به وقت
.دارد فراوان رواج شب ، اين در بخصوص حافظ فال گرفتن
مختلف نقاط در چله ، شب به مانده روز دو:مازندران
بعد و ميپردازند شب اين مقدمات تهيه به مردم مازندران
و مينشينند كرسي دور و شده جمع را شب آن آفتاب ، غروب از
سردي از تعريف به مجلس در حاضر مردان پير و زنان پير
افسانهها و داستانها گذشته ، يخبندان دورههاي و زمستان
.ميپردازند
پهن سفرهاي كرسي ، روي چاي ، و شام ازصرف بعد آنها
پرتقال ، :ازقبيل خوراكيهايي سفره ، آن در كه ميكنند
شيرين ، ليمو سيب ، نارنگي ، شيرين ، بادام كشمش ، نخودبرشته ،
اضافه به است ، مجلس اين ميوه شاه كه هندوانه و خربزه
افراد.دارد وجود محلي شيرينيهاي و تنقلات انواع
ديوان به تفال و گفتوشنود و مزاح شوخي ، به خانوادهها
بسته چشمهاي با نفر هر جشن ، پايان در.ميپردازند حافظ
و گذاشته خود تشك زير خواب موقع و برداشته گردو تعدادي
نيتش بود ، خوب و سفيد آن مغز اگر ميشكند را گردوها صبح
نامزد كه دختراني براي شب اين در همچنينميشود برآورده
اين در دامادميفرستند "خرجي" داماد ازطرف دارند ،
اضافه به است لازم چله شب براي كه چيزهايي تمام خوانچه ،
خانه به آفتاب غروب از بعد و ميدهد قرار ماهي و مرغ
.ميفرستد خود آينده همسر
گريه سرما ننه شب ، اين در اگر كه معتقدند مازندران مردم
بيرون را خود لحاف توي پنبههاي اگر و باراني هوا كند ،
.ميبارد تگرگ كند ، پاره را خود گردنبند اگر و برف بريزد ،
جشن را چله شب آن ، روستاهاي و شهرها و گيلان در:گيلان
آجيل و ميوه خود ، مالي توانايي به بنا كس هر و ميگيرند
و پرتقال ليمو ، انار ، :شامل ميوهها.ميكند تهيه
مفيد و واجب را هندوانه خوردن گيلان ، مردم.است هندوانه
خودشان بوستان محصول كه هندوانههايي آنها.ميدانند
نگه شده بافته برنج ساقههاي در چله شب براي را بوده
و خويش هم كه خانواده چند با خانواده افرادميدارند
به و ميشوند جمع سفرهاي برگرد يكجا در هستند ، قوم
كساني.ميپردازند بكوب و بزن و ترانهخواني و گفتوگو
"چلهگر شب" خود آينده همسر براي دارند نامزد كه
رسم ، ترك علت به نكنند ، را كار اين اگر كه ميفرستند
.ميگيرند قرار عروس خانواده سرزنش مورد
بوقلموني يا گوسفندي با چله ، شب در لرستان مردم:لرستان
.ميكنند تهيه غذا كردهاند چاق و پروار چله ، شب براي كه
جمع دورهم خانوادهها بزرگان همراه به خانوادهها افراد
.ميپردازند خاطره و داستان تعريف و فال گرفتن به شده ،
تنقلات انواع ايران شهرهاي ديگر مانند شب اين براي آنها
.ميكنند تهيه هندوانه و خربزه ميوهها ، و
در مختلف محلههاي جوانان و نوجوانان نيز چله شب در
به و شده تقسيم نفري چهار يا دو گروههاي به لرستان ،
بخاريهاي دودكش مسير از و ميروند خانهها پشتبام
و ميفرستند شال پنجرهها ، جلو يا قديمي خانههاي خاموش
تنقلات و آجيل تقاضاي شب ، اين مخصوص ترانههاي خواندن با
را شب آن خوراكي مواد از نيزمقداري خانه صاحب و ميكنند
كه ميكند اشاره شال دادن تكان با و ميبندد پرشال به
.بكشيد بالا
آن ، از پس روز و شب اين در كشور مناطق همه در البته
اين بودن مختصر سبب به كه ميشود انجام ويژهاي آئينهاي
البته.بوديم معذور آنها همه به شدن وارد از نوشتار ،
گزينش به را ما كه بود دلايلي از خود آيينها ، در شباهت
.داشت محدود منطقه ، و استان چند آيينهاي ارائه و
اقدامي فاطمه *
مديريت پيام
داشت؟ رضايت زندگي از ميتوان چگونه
بگيريم عبرت اشتباهاتمان از -1
نااميدي باعث شدهايم ، اشتباه دچار زندگي در گاهي كه اين
شهامت دادن نشان فرصت ما به اشتباهات ، گاهي.نشود ياس و
.ميدهند قوتقلب و
باشيم سپاسگزار -2
داشته مثبت نتيجه هميشه مهرورزي ، .كنيم محبت ديگران به
ورزيدن مهرندارد نامطلوب عارضه هرگز محبت ، اظهار.است
حتي گلي ، دسته دادن هديه باشد ، داشته مختلف صور ميتواند
محبت اظهار مختلف شكلهاي "دارم دوستتان" كه اين گفتن
طرفي ، از و هستيم ديگران محبت نيازمند ما ، همه.هستند
.كنيم محبت ديگران به بايد
باشيم انتقادپذير -3
را مطلوب انتقادهاي هرگز بدانيم ، را خود منزلت و قدر اگر
مناسب فرصتهايي را آنها بلكه ، نميبينيم ، مشكل صورت به
نگران نبايد ، .ميآوريم حساب به ترقي و پيشرفت براي
امتيازات است ممكن.باشيم خودمان مورد در مردم قضاوت
در ترقي باعث كم امتيازات همين اما نكنيم ، كسب را خوبي
.ميشوند زندگي بالاتر مراحل
داشته رضايتخاطر زندگي از و بياييم كنار مشكلات با -4
باشيم
.باشند داشته مثبت ثمرات و نتايج ميتوانند گرفتاريها
كه باشيم شكرگزار عوض در نباشيم ، آنها نگران بنابراين
اين مهمتر همه از نشدهايم ، بزرگتر مصيبتهايي گرفتار
است ، پايان به رو مشكلات كه نكنيم فكر اينطور هرگز كه ،
نابسامانيها ، و مشكلات كه باشيم داشته خاطر به بلكه
زنده كه اين ازاست زندگي قانون اين و دارند وجود هميشه
اگر.ببريم لذت زندگي از و باشيم خشنود هستيم ،
زندگي در كه باشد چيزهايي خاطر به فقط خوشحاليمان
آزارمان سرخوردگي و ياس نوعي هميشه ميشوند ، نصيبمان
اين باشيم ، داشته رضايت زندگي خود از اگر اما داد ، خواهد
روي نيز ، زندگي از ما تلقي طرز.بود خواهد هميشگي رضايت
زندگي در نميتوان اوقات گاهي.است تاثيرگذار زندگي
تغيير را زندگي به نگرش ميتوان اما كرد ، ايجاد تغيير
در ميكند تغيير نيز ، زندگي يافت ، تغيير نگرش وقتي و داد
از و ميكنيم پيدا مهرورزي براي بيشتري فرصت صورت اين
.شد خواهيم خوشحال وجودمان ، در محبت احساس
!كنيم محبت نيستند ، ما دوستدار كه هم افرادي به حتي -5
به كه هم افرادي به بايد باشيم ، روحي آرامش خواهان اگر
رنجش باعث ناشايست رفتار با يا آزردهاند را ما نوعي
افراد سنگدلترين روي محبت ، .كنيم محبت شدهاند ، خاطرمان
خانواده ، افراد به كردن محبت البته.ميگذارد تاثير نيز
منفي جنبههاي به.است ديگران به محبت از ثمربخشتر
در را مثبت جنبههاي بيشتر و باشيم نداشته توجه زندگي
محبتمان خانواده ، ديگر اعضاي به كار اين با و بگيريم نظر
و مثبتنگري راههاي از يكي جايگزيني اين.دهيم نشان را
.است منفينگري حذف
نهايت آن ، از و كنيم پيشه را درستي و راستي زندگي در -6
ببريم را بهره
مانده باقي عمرمان از دقيقه پانزده فقط كه كنيم فرض اگر
بپرسيم؟ خود از و كنيم درنگ ميدهيم؟ انجام كاري چه است ،
...چيست؟و وظيفهمان هستيم؟ كجا در هستيم؟ كسي چه
كه نيستيم دنيا اين در هميشه كه باشيم داشته خاطر به و
را فرصت اين.باشيم داشته تصميمگيري و كردن فكر فرصت
را بهره نهايت فرصت اين از پس داريم ، زندگي طول در فقط
.ببريم
|