نبايدها و بايدها جوانان اعتياد ،
سرتراشيده و پريده رنگ چهره با انتظار اتاق در وقتي مادر
به و سرميدهد جانكاه نالهاي ميشود روبهرو پسر
است من فرزند اين آيا ميپرسد خود از و ميزند سروصورتش
فكر...!است؟ افتاده اعتياد دام به جواني عنفوان در كه
شانزده نوجوان كه نميشد باورش.ميبيند خواب ميكرد
براي حالا و است مخدر مواد پخش عامل و معتاد سالهاش
به پريشان و اندوهگين حاليكه در.بكشد زنداني بايد تاديب
طنين ناگهان ، ميكرد فكر داشت او براي كه آرزوهايي
برميگرداند روي ميآشوبد ، هم در را او بهت آشنا ، آوايي
چيزي آمد پسر..!!!خورد گره غريبي نگاه در نگاهش و
و تنگ خانه:بگويد كه نيامد دلش يعني نگفت ولي بگويد
ولي بيحوصله ، مادر و بيتوجه بداخلاق پدر بود ، نامحرم
محرم نوجوانيش ، رازهاي محرم بودند او محرم خيابان و كوچه
.بود آسان نشانياش روياهايش ، محرم تنهاييهايش ، و شاديها
...خيابان ، توي شب نيمههاي شبانه ، ميهمانيهاي دم
تاريك سلولي مرطوب كنج در
فصلها ، و سالها مثل ميآيند هم پي در جوان نوجوان ، كودك ،
و گرم يكي سرد ، يكي زده ، تف و خشك يكي پروپيمان ، يكي
دانشگاه ، ميز پشت در يكي.ميبالند محيطي در هريك و پرشور
پرمهر دستهاي ميان يكي تاريك ، سلولي مرطوب كنج در ديگري
خلا در و پدر خشم زيرمشتهاي ديگري و مادر گرم آغوش و پدر
.ميماند پدر ميرود ، مادر مادر ، خالي جاي
چهل زنان به سنش بود ، مانده خيره نقطهاي به و بود نشسته
شدم ، شگفت در دارم ، سال هجده:گفت وقتي ميمانست سال
در كرد نگاهم پرسيدم؟ باز ريخت ، اشك او !!پس چرا؟:گفتم
شركت يك مديرعامل پدرم:گفت بود افتاده گريه به حاليكه
شد بيكار هم او شد ورشكسته شركت مدتي از بعد ولي بود
عصباني پدرم بود ناراحت هميشه بهانهجو و بيحوصله مادرم
دعوا هم با هرروز بود شده مادرم و من به بياعتنا و
من شدند جدا هم از دادگاه رفتند يكروز اينكه تا ميكردند
شب ميرفت صبح پدرم.بود رفته او ماندم ، تنها و تك
خودش براي باشد داشته من به توجهي اينكه ، بدون ميآمد
از يكي توسط كه بودم دبيرستان دوم سال.ميكرد زندگي
خوش بهم خيلي رفتم هم من شدم دعوت ميهماني يك به دوستانم
جمع هم دور شبها دوستانم با يكبار وقت هرچند گذشت ،
هستم ديگري عالم در شدم متوجه كمكم اينكه تا ميشديم ،
و غم از داشتم خوشي احساس بود زيبا و جالب برايم چيز همه
كمكم كه بود اينطوري بودم شده خلاص مادر نداشتن و غصه
آن گرم يك آوردن بدست براي و كردم عادت لعنتي گرد آن به
فروشنده شدم كردم ، ول را مدرسه ميزدم ، دست هركاري به
...مواد
ميكند پاك را چشمش اشك پيراهنش گوشه با حاليكه در
و ميكند تلخ مكثي متنفرم ، مخدر مواد از چقدر:ميگويد
در من اگر امروز:ميگويد و ميجود را كلمات سكوت پس در
نخواست حتي كه بود مادرم گذشتي كم بخاطر فقط هستم اينجا
.باشد پدرم كنار در و بسازد زندگي سختيهاي با من بخاطر
گرم خانوادهاي بچهها همه مثل هم من اگر كنيد باور خانم
و نميشدم خيابان و كوچه سرگردان و آواره داشتم ، سالم و
قبول را پيشنهادي هر مواد بسته يك آوردن بدست براي
.نميكردم
تو هم ميرساندي؟ بفروش كجا در را مخدر مواد بستههاي -
از خارج در هم و بودند خودم مثل كه بچههايي بين مدرسه
.مدرسه
داشته اعتياد كه بود مدرسه در هم ديگري كس تو جز مگر -
.بودند چندتايي بله باشد؟
ولي ميداند پدرم هستي؟ اينجا تو ميدانند مادرت و پدر -
بخاطر مادرم.دارد اهميتي او براي مگر ندارد خبر مادرم
خودش ، كردن زندگي راحت و خانواده مشكلات نكردن تحمل
كرد ، رها تباهي و فساد در مرا و پاشيد هم از را ما زندگي
گوشه امروز ولي بودم بچهها خوشبختترين از يكي زماني
من چهره به نيست حاضر كسي حتي تاريك و سرد زندان اين
بلند ما پهلوي از حرفها ، اين گفتن از پس.كند نگاه
مادرم و پدر هرگز:ميگويد آهسته لرزان صداي با و ميشود
.نميبخشم را
ناسازگاري و نفاق و بيتوجهي و خشونت است مسلم كه آنچه
بنيان در تزلزل و سستي موجب يكديگر با مادر و پدر
و كجروي انواع بروز براي را زمينه و ميشود خانواده
صورت بدين و ميكند مساعد اجتماعي ناهنجاريهاي
ميگيرند قرار نابودي و فروپاشي معرض در كه خانوادههايي
در.نميدهند هديه فرزندانشان به تاريكي و سردي جز چيزي
مادر و پدر توجه و محبت و عطوفت از آنان وقتي ، واقع
و بزهكار و ناباب افراد دامان به براحتي باشند محروم
گرم كانون در حضور جاي به و ميافتند تبهكار باندهاي
صورت به و ميشوند سرگردان خيابان و كوچه در خانواده ،
فساد باندهاي و كاذب مشاغل جذب بيخانمان و ولگرد افراد
براي بخصوص پولساز ، و مطمئن مامني امروز كه فحشا و
.ميشوند است ، شده خانه از فراري دختران
فرزندان تربيت در والدين نقش
رابطه در دانشگاه استاد و روانشناس امينيان فاطمه دكتر
به آنان گرايش و فرزندان شخصيت تكوين در والدين نقش با
خانواده اينكه به توجه با:ميگويد اعتياد و بزهكاري
كه گفت ميتوان دارد ، فرزندان تربيت در را نقش اصليترين
و امور همه كه است خانوادهاي سالم و عادي خانواده يك
برجامعه حاكم معيارهاي و موازين بر منطبق آن فعاليتهاي
طبيعي و عادي روند در خللي هرگونه دليل همين به باشد
سلامت و محسوب آن پيكر بر ضربهاي بيايد بوجود خانواده
، تولد از پس كه چرا مياندازد ، مخاطره به را آن افراد
كودك شخصيت تحول و تكوين در عامل مهمترين خانواده محيط
در باشد مناسب و سالم محيط اين اگر حال ميآيد شمار به
همسازي و مسئوليت پذيرش محبت ، و مهر و بنفس اعتماد كودك
.ميآيد بوجود متعادل و سالم شخصيت بالاخره و انطباق و
صورت كند فرزندان طبيعي رشد ناسالم ، خانواده در برعكس
.ميسازد بزهكاري آماده را آنها و ميگيرد
نشان زمينه اين در تحقيق يافتههاي:گفت ادامه در وي
خانوادههاي در ما جامعه بزهكاران درصد كه 44 ميدهد
واقع ، در ميكردهاند زندگي بيبندوبار و نامتعادل
به آنان بياعتنايي و والدين گري ولاابالي بيبندوباري
آنها براي را وخيمي سرنوشت و عواقب فرزندانشان ، سرنوشت
.ميزند رقم
جامعه محركه موتور جوانان
غروب هر بيايد تربيت و اصلاح كانون به اينكه از قبل او
ميشد ديده محلهشان كوچههاي پس كوچه و خيابانها در
از ميدادند گوش درس به سركلاس بچهها ساير وقتي درست
.است ميرفته مدرسه به ميان در خط يك او قرار
و آرام داشت ، دور خود حال از را او نميتوان لحظهاي
پا آن و پا اين مينگرد اطراف به مضطربانه ندارد قرار
گوشه كه ظريفي چينهاي اما است ساله پانزده ميكند ،
ميدهد نشان مسنتر را او است نشسته درشتش قهوهاي چشمان
ميكند نگاه مرا نگراني با حاليكه در چيست؟ اسمش ميپرسم
اميد:ميگويد
.مواد پخش بخاطر هستي؟ اينجا چرا -
كارمنده ، ، پدرم داشتم نياز ميكردي؟ را اينكار چي براي -
دعواهاي از نميشد تامين زندگيمون خرج داره كمي درآمد
نداشتم خونهرو تحمل ديگه بودم شده خسته هم مادرم و پدر
كوچه تو محل بچههاي با را وقتم بيشتر همين براي
من از سال چهار كه پسره يه با اينكه تا ميگذروندم ،
هم با پارك توي داشتيم كه روز يه شدم آشنا بود بزرگتر
زندگيمو شرايط منم پرسيد ، روزم و حال از او ميرفتيم راه
پيشنهاد بود سوخته من براي دلش كه او كردم ، تعريف براش
نشونم بسته يه هم بعد كرد ، من به را وآبدار كارنون يه
بدست بستههارو اين از تا چند روزي فقط اگر:گفت و داد
.ميدم بهت خوبي حقوق برسوني ، نفر چند
خوبي پول كردم قبول ديگه معلومه كردي؟ چكار تو خب -
براي رو بقيهاش ميدادم مادرم به اونو نصف منم.ميداد
.برميداشتم خودم
ميآوري؟ كجا از را پولها اين نميپرسيد تو از مادرت -
كه ظهرها از بعد:ميگفتم منم ميداد گير اول روزاي چرا
.ميكنم شاگردي دوستم باباي مغازه توي ميام در مدرسه از
زندگي تو مادرم آنقدر خانم ، بله ميكرد؟ باور او -
تحقيق من كارهاي مورد در نميكرد فرصت كه داشت بدبختي
.كنه
پايين را سرش و ميكند سكوت لحظهاي هستي؟ هم معتاد -
بله:ميگويد خجالت با و مياندازد
به دارم دوست ميكني؟ چكار رفتي بيرون اينجا از وقتي -
.نيستم مطمئن ولي بدم ، ادامه درسمو برم مدرسه
مارو نداره كافي درآمد كه من پدر اينكه براي !چرا؟ -
بيافتم ، خط اين توي بازم ممكنه همين براي كنه ، تامين
و نقل مثل ميذاره بيرون اينجا از پاشو آدم وقتي تازه
در كمكم صدايش.ميرسونند نوعش هر از مواد دستت به نبات
نمونه صدها و اميد ميشود ، گم ديوار پشت آدمهاي هياهوي
سرنوشت چنين كه نكردهاند ، گناهي كدام هيچ ديگر ،
درك صاحب و هوش با حساس ، بچههاي آنها دارند ، غمانگيزي
در كه بچههايي مانند.ميرسيدند بنظر انديشهاي و
ولي.ميكنند زندگي مادر و پدر سايه در خانههايشان
از باشند خانواده گرم كانون در اينكه جاي به آنها امروز
فقر ، جاي كه بطوري.افتادهاند بدور خانواده و خانه
سوزش و طلاق و جدايي و مادر و پدر هميشگي مشاجرههاي
چهرههاي در ميتوان را "اعتياد" نشسته چرك به زخمهاي
وضعيت اگر ميكنم فكر خود با.ديد نوجوانان اين معصوم
"مسلما نگردد ، فراهم بچهها اين براي مناسبي رشد و زيست
زيرا ميشوند نابود بزهكاري و فساد بيرحم ، چنگال در
اطفال از خود شوم اهداف براي مرگ سوداگران اين قاچاقچيان
به رسيدن براي و نميگذرند تهيدست و فقير نوجوانان و
منجلاب به بخواهند خود اينكه بدون را اينان خويش مقاصد
و روح ديدن آسيب با بدينترتيب و ميكشانند تباهي و فساد
محركه موتور" و بخش مهمترين كه ملي سرمايههاي اين جسم
آفت و ناكارا و خنثي عنصري به آنان ميباشند نيز "جامعه
.ميشوند تبديل اجتماعي
اجتماع تباهي و اعتياد
آسيبشناس و محقق فرجاد محمدحسين دكتر خصوص اين در
كم درآمد و بيكاري خانواده ، فقر:است معتقد اجتماعي
هرچند ميباشند ، خطرناك معضل اين تشديد عوامل از والدين
اجتماعي آسيبهاي بروز در اجتماعي و فردي متعدد عوامل
موءثرتري نقش سياسي و اقتصادي عوامل هميشه ولي دارند نقش
.ميكنند ايفاء را
بر علاوه مخدر ، مواد قاچاق و اعتياد مساله حاضر حال در
مساله يك ميباشد اجتماعي آفت و فرهنگي مساله يك اينكه
در چگونه كه ميبينيم ما و ميگردد تلقي نيز سياسي
مخدر مواد آساني به خودمان كشور جمله از مختلف كشورهاي
توزيع جامعه جوان قشر بخصوص افراد بين در آن نوع هر از
مخرب حركت اين كه هستند كار در دستهايي "يقينا.ميگردد
مواد جا همه در بهراحتي اينطور و ميدهند انجام را
در كه آنچه من بنظر.ميرسانند افراد بدست را افيوني
همان ميكند تشديد بيشتر را مشكل اين كنوني شرايط
خانوادهها كم درآمد و بيكاري و فقر اقتصادي بحرانهاي
و بكنند فكري اقتصادي دستاندركاران و دولت بايد كه است
قابل و اساسي برنامههاي بيكاري ، مشكل رفع و كاهش براي
مطالعات تجارب ، از آن كنار در و بگيرند نظر در را اجرايي
و روانشناسان و اجتماعي آسيبشناسان علمي تحقيقات و
با تا كنند بهرهبرداري كشور فرهنگي برنامهريزان
براي باري مصيبت مشكل امروزه كه درد ، اين ريشه شناسايي
.بپردازيم مشكل اين حل به است ، شده ما جوان جامعه
امر اين براي بايد ابتدا:ميگويد ادامه در وي
علي حاضر حال در كه چرا نمود ، (علتشناسي) "اپيدولوژي"
مواد با مبارزه ستاد جانبه همه فعاليت و زياد تلاش رغم
كشور مرزهاي در انتظامي نيروهاي گسترده مبارزات و مخدر
شهرها داخل در مخدر مواد توزيع و زياد حجم شاهد متاسفانه
و مخفي حالت از اعتياد شده موجب مساله اين و ميباشيم
با مخدر مواد قاچاقچيان و درآيد علني صورت به زيرزميني
"علنا - خيابان و كوچه -عمومي باز فضاهاي در آسوده خيالي
.بپردازند مبادله به
منفي عناصر و عوامل همه اعتياد كه آنجايي از:گفت سپس وي
و فرهنگي فقر سويي از پديده اين جادارد يك خود با را
محروميت ديگر ، سويي از و دارد همراه به را اجتماع تباهي
.ميدهد نشان مادي هم و معنوي هم ابعادش تمام با را
برجا مخربي و منفي تاثير اقتصادي زمينه در بخصوص
مشكل دچار جامعه كارآمد و فعال نيروي وقتي ميگذارد ،
توسعه و رشد ما اقتصاد كه داشت ميتوان انتظاري چه باشد
از را مسئوليتپذيري حس و اراده اعتياد زيرا.يابد
بيقيد و خيالپرداز افراد به را آنان و ميگيرد جوانان
توجه با.مينمايد تبديل جامعه و خانواده به نسبت بند و
اقتصادي توسعه و رشد دولت سوم برنامههاي از اينكه به
شناسايي و كردن برخورد علمي با و بود فكر به بايد است
ملي مشكل بصورت امروز كه خطرناك پديده اين علتهاي
رابه كشور معنوي و مادي سرمايههاي اعظم بخش و درآمده
آفت اين وجود از را جامعه است ، داده اختصاص خود
.كرد پاك خانمانسوز
...!!بدهيد نجات را پسرم
چهره با زني انتظار اتاق در معتادان بازپروري مركز در
دندان به را مشكياش چادر حاليكه در شكسته درهم و خسته
ما به ميكند پاك را چشمش اشك چادرش گوشه با و ميگزد
را درددلهايش و حرفها ميخواهد ما از و ميشود نزديك
.بنويسيم
است؟ آمده اينجا به چي براي:ميپرسيم او از
معتاد دو هر پسرم و شوهر:ميگويد نميدهد ، امانش اشك
خانم ، ولي گذشته ، ازش سني تمومه كارش ديگه شوهرم.هستند
زجر و پير مادري پيام بخدا ترا جوانه خيلي هنوز پسرم
آنها از برسانيد جمهور رئيس و مسئولين گوش به را كشيده
بيست فقط او بدهند نجات را ما بچههاي كه ميخواهم كمك
.شده معتاد كه ساله دو داره سال
بسته يك لباسش از "تصادفا دارد؟ اعتياد فهميدي چگونه -
نشده آلوده زياد تا كردم التماس و گريه آنقدر درآوردم
:ميگفت من به عوض در نكرد گوش نرود دنبالش و كنه ترك
همان كنم زندگي نداري و فقر با منم باشه قرار اگر مادر
.بگيره را جونم اعتياد زودتر هرچه كه بهتر
مرد پيش سال پانزده شوهرم:گفت ميريخت اشك كه حالي در
پسرم دادن دست از تحمل ديگه شد ، معتاد كه زماني از يعني
را فرزندم تنها تا ميخواهم ياري و كمك همه از.ندارم را
.دهم نجات
. روز پنجاه آمده؟ ترك براي اينجا به است روز چند -
كه همين فايده چه ولي بله ، حدي تا داشته؟ هم تاثيري -
پيشنهاد او به كه كسي اولين بذاره ، بيرون جا اين از پاشو
خيابون توي نداره كه شغلي و ، كار ميكنه شروع دوباره كنه
ميخواهد دولت اگر است همه دست مخدر مواد اشغال مثل هم
شهرها از را قاچاقچيان اين دست بكند مخدر مواد با مبارزه
الان برداره مردم جوانهاي راه سر از را آنها و كنه كوتاه
.ارزانتره شكلات بسته يك از هروئين قيمت
مخدر مواد مافيايي شبكههاي سودآوري و ايران خاك از عبور
از ؟ كجاست در ملي مصيبتبار مشكل اين ريشه براستي
مرز كيلومتر داشتن 1925 علت به ايران كشور آنجائيكه
كنندگان توليد كه پاكستان و افغانستان كشور دو با مشترك
معرض در هستند ، جهان مخدر مواد عمده كنندگان صادر و
برسر ما كشور گرفتن قرار واقع در است گرفته قرار اعتياد
گسترش با همراه مخدر مواد مصرف و توليد مراكز راه
استقلال تازه كشورهاي در مخدر مواد صدور و توليد امكانات
صورت به ايران كه شده باعث قفقاز و ميانه آسياي يافته
حتي.درآيد مخدر مواد قاچاقچيان طبيعي هدفهاي از يكي
ارسال براي ايران خاك از استفاده سوداگران عمده هدف اگر
كشور "مسلما باشد ، اروپايي مصرف بازارهاي به مخدر مواد
ناديده خود جوان جمعيت بالاي رقم با ايران جمعيت پر
پرسودترين از يكي مخدر مواد تجارت زيرا.شد نخواهد گرفته
بينالمللي ، باندهاي منظور همين به و دنياست تجارتهاي
.هستند مخدر مواد توزيع و قاچاق دستاندركار
مواد انتقال مسير كوتاهترين ايران شد ذكر كه همانطور
نظر مطمح سرزمين ، اين كه است ، طبيعي اروپاست به مخدر
مذكور سودآوري.باشد مافيايي شبكههاي و قاچاق باندهاي
اين به هم را داخلي ازنيروهاي تعدادي گرديده موجب حتي
شدن مبتلا خطر معرض در را كشور اين جوانان و بكشاند وادي
جامعه قدري به خطرناك معضل اين.بدهند قرار اعتياد به
را كشور آموزشي مسئولين حتي كه ميكند تهديد را ما جوان
اعتياد بيشتر شيوع از پيشگيري و جلوگيري براي داشت برآن
را تحقيقاتي پژوهشگران ، مختلف سطوح در كشور مدارس در
گرفتن قرار خطر معرض در كه را افرادي و بدهند انجام
نيز ديگر سوءاستفادههاي و مخدر مواد قاچاق يا اعتياد
مشاوره دفتر كه آماري برطبق.نمايند شناسايي را ميباشند
سال در پرورش و آموزش وزارت تربيتي امور برنامهريزي و
تعداد است ، داده انجام كشور سطح در (7776) تحصيلي
هزار را 78 ميباشند اعتياد خطر معرض در كه دانشآموزاني
اين حاليكه در است زده تخمين گوناگون مقاطع در نفر و 480
و هزار مذكور 41 مرجع سوي از (7675) تحصيلي سال در رقم
در شده مطرح رقم به باتوجه كه بود گرديده اعلام نفر 306
يكسال طي در درصد به 100 نزديك رشدي بيانگر ،(7776) سال
.ميباشد
اعلام مخدر مواد با مبارزه ستاد كه آماري براساس همچنين
معتادان حاضر حال در را كشور زندانيان درصد است 60 كرده
نيروي يعني اين.ميدهند تشكيل موادمخدر قاچاقچيان و
سرعت را كشور سازندگي ميتوانندچرخهاي كه كار عظيم
مراكز و كشور زندانهاي و اسيرند اعتياد دام در بخشند
.هستند افراد همين از پر معتادان بازپروري
ملي مصيبت يك اعتياد
(مخدر مواد قاچاق و اعتياد) ملي معضل اين براي نيست شكي
است گرديده سرزمين اين جوانان دامنگير حاضر حال در كه
بلاي اين ريشه تا همهجانبهاست و جدي مبارزه يك به نياز
.شود خشكانده مردمي مشاركت و ملي عزم با خانمانسوز
اين تهيه درجريان كه فراواني عيني مشاهدات به توجه با
از بعد مخدر مواد قاچاق و اعتياد دريافتيم داشتيم ، گزارش
خطرناكترين و حادترين از يكي جوانان بيكاري و گراني
را دولت و خانوادهها فكر كه است ما جامعه كنوني مشكلات
جامعه در معتاد جوانان زيرا.است داشته مشغول خود به
جرائم افزايش و فساد گسترش و اجتماعي منشاءبينظمي
ديگر سويي از و هستند اجتماعي ناامني و دزدي گوناگون ،
خود نيروي بايد كه جامعه فعال نيروهاي از زيادي بخش
ورود از جلوگيري مشغول كنند صرف كشور سازندگي رابراي
آن توزيعكنندگان و قاچاقچيان با مبارزه و مخدر مواد
امنيت تامين براي را زيادي هزينه بايد جامعه و ميشوند
به زندانها در آنها بازپروري و معتادين ونگهداري جامعه
كارهاي صرف بايد كه جامعه سرمايه واقع دربرساند مصرف
چرخهاي در امروز بشود شغلي فرصتهاي ايجاد و توليدي
به.ميگيرد قرار فرصتطلب و سودجو عدهاي دست در باطل
برنامهريزان و دستاندركاران و مسئولان اگر دليل همين
و رفع جهت سريع و جدي حركت يك با كشور اقتصادي و اجتماعي
دور چندان نه آيندهاي در نكنند اقدام معضل اين كاهش
را جبراني غيرقابل و سنگين تاوان بايد خود غفلت اين براي
.بپردازنند
كرد؟ بايد چه
بالا خانمانسوز ، و خطرناك معضل اين نابودي براي "مسلما
اعتياد عواقب از جامعه افراد اطلاعات و آگاهي بردن
كه است كارهايي ضروريترين از يكي مخدر مواد وقاچاق
يك با ميتوان كار اين براي.بگيرد انجام بايد ابتدا
منظور به كودكان بازيهاي حتي و درسي متون در بازنگري
معضل اين پيشگيري به افيوني مواد از آنان تنفر ايجاد
با پايين سنين از را نوجوانان و كودكان و پرداخت پيچيده
ميان ، اين در.كرد آشنا مخدر مواد مشكلات و مصائب
موءثري نقش تلويزيون و راديو بخصوص كشور همگاني رسانههاي
اجتماعي شعور بردن بالا و سازندگي و تربيت درهدايت ،
شبكه شش داشتن با سيما و صدا و دارند جامعه افراد
اين با ارتباط در را خود خاص پيامهاي ميتواند بهراحتي
است آمده در ملي مصيبت يك بهصورت امروز كه خطرناك پديده
و برنامهها تهيه طريق از و برساند مردم اطلاع به را
جوان قشر بخصوص جامعه افراد سينمايي ، و مستند فيلمهاي
.نمايند آگاه آن ، مضرات و خطرات از را
از استفاده با اطلاعرساني سيستم توسعه با همچنين
پژوهشگران و متخصصين ميتوان رايانهاي ، شبكههاي
علمي دستاوردهاي آخرين جريان در را كشور فرهنگي -اجتماعي
راههاي آن از استفاده با آنان داد ، تا قرار كشورها ديگر
مورد مبارزه براي را اجرايي قابل و مناسب عملي و علمي
اين بر اجتماعي مسايل كارشناسان زيرا.بدهند قرار توجه
افزايش باعث اجتماعي حاد مساله اين به بيتوجهي:باورند
همين به.ميگردد جامعه در بزهكاري به گرايش و جرايم
مخدر ، مواد قاچاق و اعتياد با مبارزه در ميبايست دليل
براي را فرهنگي و علمي راههاي پليسي ، كنترل بر علاوه
تشكيل با و گرفت بهكار مدت دراز در آن ، كردن ريشهكن
بهرهبرداري و استفاده با و پژوهشي و تحقيقاتي گروههاي
به وزارتخانهها نهادهاو معنوي و مالي امكانات از
گماردن ضمن در.پرداخت خوفناك پديده اين شيوع از جلوگيري
كه سازمانهايي مديريت راس در دلسوز و آگاه متخصص ، افراد
است ، لازم و ضروري ميباشند مخدر مواد با مبارزه امر در
.گرفت مثبت نتيجه ميشود راه اين در كه تلاشي از تا
اعتياد با مبارزه امر در گفت ميتوان كه آنچه پايان در
سياستگذاران و دولتمردان كه است اين مخدر مواد قاچاق و
دقيق بجا ، مناسب ، تصميمگيريهاي و پيشبيني با كشور
و وصنعت كار بازارهاي و اشتغال زمينههاي ودلسوزانه
فراهم جوان نسل "خصوصا جامعه افراد همه براي را تجارت
و تبهكاران دامان به را آنان محروميت و فقر تا نمايند
ناكامي و محروميت و فقر قدر هر زيرا نياندازد جنايتكاران
بر رواني فشارهاي هم ميزان همان به شود زياد درجامعه
رواني بهداشت ترتيب بدين و ميگردد تحميل خانوادهها
.مياندازد خطر به را جامعه
خانمانسوز ، معضل اين كاهش و رفع براي است خوب چه پس
تصويب جاي به كشور اقتصادي سياستگذاران و دولت مسئولين ،
و فعال نيروهاي حذف و تعديل:مانند طرحهايي اجراي و
بخش در كاري محيطهاي و اقتصادي صحنههاي از جامعه كارآمد
ايجاد بهفكر هزينهها در صرفهجويي منظور به دولتي ،
وقتي زيرا باشند ، افرادجامعه براي كار مساعد زمينههاي
دراينجاست و ميبرد خانوادهاش به را فقر شد بيكار فردي
هر بهميپذيرد خانوادهاش نجات براي را پيشنهادي هر كه
از قبل سالهاي تجربه با همراه ايران سال بيست تجربه حال
تنها ميدهد نشان ديگر كشورهاي نيز و اسلامي انقلاب
"اعتياد" مساله راهگشاي پليسي ، و قضايي برخوردهاي
قاچاق و اعتياد" با مبارزه درامر موفقيت بلكه نميباشد
و حمايت و مسئولان دورانديشي و همت گرو در "مخدر مواد
"سياه افسانه" اين آتش بتوان تا است ، مردمي مشاركتهاي
دشمنانمان بهواسطه سرزمين اين در سالهاست كه اعتيادي
يك با را ميگيرد تازهاي قرباني روز هر و است شده بپا
.كرد خاموش خداپسندانه و ملي جهاد
طلايي منيژه:از گزارش
|