اندوزي وتجربه آموزي عبرت غرب ،
دانشگاه استاد گرگاني محمدمحمدي دكتر با گفتگو
اشاره
اخير ساله تاريخ 200 اساسي ازموضوعهاي يكي همواره غرب
تحت گاهي و استعمار عنوان تحت گاهي.است بوده زمين ايران
دادهايم ترجيح حاضر گفتوگوي در اما امپرياليسم ، عنوان
از را غرب مايليم كنيم ، نگاه ديگري زاويه غرباز به
قرار توجه مورد تجربهاندوزي و عبرتآموزي و پند زاويه
جالب ما براي گذار دوران در ميتواند كه مسايلي دهيم ،
بهويژه را مكانيسمي چه آنان نمونه عنوان به باشد ، توجه
اين تا كه برگزيدند اجتماعي نظر از وسطي قرون از بعد
روزانه رفتار در اگر شد؟ حاصل ديار آن در پيشرفت اندازه
اين به آيا است مشاهده قابل شدت به كاري وجدان آنان
دين به واقع در يا شدهاند دور دين از كه معناست
غربي كشورهاي برخي در آنكه وجود با چرا نزديكشدهاند؟
و اجتماعي گسيختگي هم از اما دارد ، وجود طلاق درصد تا 40
نميشود؟ مشاهده تمدن ، و جامعه پاشيدگي هم از
انديشه گروه
نخعي آصف فروزان :گفتگواز
يك به توجه با را خودم بحث مايلم محمدي ، دكتر آقاي *
اروپا در آن تجربيات ميرسد نظر به كه داخلي روز موضوع
است ، انسان حقوق موضوع اين كنم ، شروع است مشاهده قابل نيز
قرائتي انسان ، حقوق و حق نمودن مطرح با عدهاي امروزه
و مكلف انسان قرائت با مغاير كه ميدهند ارائه انسان از
تاريخ در حقوق به رويكردي چنين آيا است ، تكليفگر "صرفا
تاريخ در رويكرد بهترين است ، مشاهده قابل نيز اروپا
است؟ بوده چه انسان حقوق به نسبت اروپا
اساس بر افراد تقسيمبندي مرحلهاي ، در نيز آنجا در *
افراد از انگلستان در مثال عنوان به بود ، عقايدشان
آزمايش اين با كه است آمده تاريخ در و ميگرفتند آزمايش
اين از پس سپس.ميگرفت قرار ارزيابي مورد افراد عقايد
وكشوري لشكري مناصب به داشتند حق آنان گزينش يا امتحان
اين در كه عدهاي دليل همين بهكنند پيدا راه
يا منچستر مانند كارگري شهرهاي به گزينشردميشدند
از كه بود اين افراد اين ويژگي.ميبردند پناه بيرمنگام
اينكه دليل به تنها.نميشدند برخوردار اجتماعي حقوق همه
از پس اما نميكرد تطبيق حاكم مذهب با مذهبيشان عقايد
افراد مرزبندي يا و استخدام براي را عقيده ضابطه آن ،
متعهد را خود اروپا اتحاديه كشورهاي نيز اكنون.ردكردند
.ميدانند مذهبشان و عقيده از فارغ افراد حقوق تساوي به
لحاظ به ولي ميشود عمل آن خلاف كه هست مواردي البته
پذيرفته عقايدشان از فارغ افراد ، تساوي فرهنگي و قانوني
.است شده
و دين راه از انسان ، به رويكرد اين با آنان آيا *
راه ميتواند موضوع اين نشدهاند اگر شدند؟ خارج دينداري
شود؟ تلقي نيز ما براي توسعه
يك به نياز خود كه است مطرح اينجا در مهمي بسيار نكته *
صداقت ، آيا كه است اين مسئله دارد ، جدي و مستقل بحث
دينياند؟ غير اموري انصاف جمعي ، روحيه كاري ، وجدان
فوق ويژگيهاي داشتن با جامعهاي كه بگوييم آياميتوانيم
را بحث اين بدهيد اجازه است؟ شده خارج دينداري از "عملا
مذكور صفات همه اينجانب نظر به كنيم ، موكول ديگر وقت به
به مربوط بحث در "مخصوصا.است دينداري و دين از جزئي
شان شخصي و دروني عقايد افرادمسئله اجتماعي روابط
.ندارد مستقيم دخالت
افراد خصوصي حريم را افراد شخصي و دروني مسائل حوزه آنان
دخالت حوزه اين در نداريم حق كه گفتند و كردند ، تلقي
حوزه در كه نيست آن معناي به مسئله اين اما.كنيم
كاري ، وجدانبگذارند پا زير را اديان تاكيدات اجتماعي
حقوق رعايت انصاف ، ملي ، منافع به نسبت مسئوليت احساس
نام جامعهاي اگر.است ديني اخلاقيات از همه..و ديگران
ارزشها اين همه نيست دليل برداشت آن روي از را دين
با اجتماعي نظر از كه است اين بعد نكته.باشند غيرديني
متفاوت افراد استعداد و خلاقيت از توانستند شيوه همين
كه كرد اعلام كانادا دولت پيش سال چند.ببرند بهرهها
سود دلار ميلياردها ساليانه ايراني ، متخصصين جذب از فقط
.است برده
بهترين از بسياري فرار موجب شد انقلاب اول دهه در آنچه
سرمايههاي افراد اين از بعضي.شد ما متفكرين و مغزها
فكري و فرهنگي سرمايههاي و هستند مملكت براي عظيمي
توجه مورد مالي سرمايه از بهتر و بيشتر بايد و ارزشمندند
.باشند
هم باز توانست خواهيم قرن 21 آستانه در فردا ما آيا
در يا و بيمهري مورد عقايدشان خاطر به "صرفا را افراد
دهيم؟ قرار احترامي بي مواردي
نخواهيم فردا آيا بود؟ نخواهد غرب امروز ما فرداي آيا
مناسبات در و باشد محترم افراد شخصي عقايد كه پذيرفت
آيا باشد؟و حاكم قانون اساس بر اجتماعي ضوابط اجتماعي ،
وجدان جمعي ، نظم اجتماعي ، آداب اجتماعي ، قوانين رعايت
ارزشهاي شدند ، امروز محتوم ارزشهاي و اصول كه...و كاري
غيردينياند؟
بايد ما امروزه كه است مشكلاتي چه داراي خوب ، غرب بسيار *
بگيريم؟ عبرت آن مسائل و تجربهها از
جامعه در كه چرا.است مشكل خود غرب مشكلات از گفتن سخن *
غرب نقد كه ميگويند غرب از بد آنقدر عدهاي متاسفانه ما
.ميشود سوءتفاهم موجب
مفصلتر و بهتر بسيار خود غرب كه است اين ديگر مهم نكته
عامل متفكرين نظر به خود اين و ميكند نقد را خود ما از
در دائم مطبوعات ، تلويزيون ، راديو ، .است شده غرب بقاي
كه ميشود نقد آنقدر.جامعهاند مسائل بررسي و نقد حال
دستشويي داخل يا و اتوبوس و تاكسي در ندارد نياز كسي
.بنويسد و بگويد مسئولين عليه شعار
بحث مورد اين در بزرگي متفكرين است ، مهم بسيار نكته اين
و دانستهاند ، جامعه بقاي عامل را مستمر نقد و كردهاند
نقد را جامعه بهترين ملاك قبل قرن قرآن 14 كه زيباست چه
پاي و دست به نه اما (109-عمران آل).ميداند آن مستمر
، بلكه شدن افراد شخصي امنيت مزاحم پيچيدن ، مردم عقايد
سرنوشت كه ميگردد باز اجتماعي مسائل به مستمر نقد اين
.است مربوط بدان همه
متفكرين همان نيز را غرب نقد عميقترين و بهترين امروز
ديدگاه از موارد بسياري در واقع در ما و اند كرده مطرح
را ما نقد ميتواند خود اين البته ميگيريم ، بهره آنان
ميشود نقل كساني از كه چرا بنمايد ، درستتر و عميقتر
خود مسائل به "عميقا و زيسته آنجا در خود كه
.انديشيدهاند
اين از بخشي كه است اين آن و ميكنم عرض را ديگر نكته
"اصطلاحا نظام يعني غرب و حاكم نظام چهارچوب در نقدها
از بسياري امروز كه توجه اين با.است سرمايهداري
يا دموكرات سوسيال اروپايي ، كشورهاي در حاكم دولتهاي
براي راهي يافتن دنبال به كه هستند نوگرا سوسياليستهاي
يعني بيستم قرن حاكم نظام و قدرت نقاط كردن جمع
دايره ازاين را بحث حوزهسوسياليسماند و سرمايهداري
غرب موجود وضع محدوده در اجازه با و ميكنم خارج كلي
.ميكنم عرض را نقدها
پرداختهاند ، موجود وضع نقد به كه انديشمنداني كلي طور به
.ميكنند ذكر را محور چند
Moral Indiferency يا اخلاقي بيتفاوتي -1
جدي معضل جوان نسل ميان در "مخصوصا اخلاقي بيتفاوتي اين
در بيتفاوتي اين از فراواني نمونههاي.است شده
.ميشود ديده اجتماعي صحنههاي
Atomistic Individualism سلولي يا ذرهاي فرديت -2
شهري ، پيشرفته مناسبات چه موجود ، مناسبات كه است اين بحث
.است كرده تنها را افراد اجتماعي ، و اقتصادي مناسبات چه و
يا تنهايي اين.است خود شخصي منفعت و شخص فكر به كس هر
.است گرفته قرار فراواني بحث موضوع بيكسي و تنهايي احساس
چيست؟ آن عوامل و علل شدهاست؟ چنين چرا
انگلستان در و است؟ %امريكا 52 در "مثلا طلاق رقم چرا
پيچيده آنقدر بشر توليدات كه حالي در چرا ؟%به 40 نزديك
خود كالاها اين سازنده انسان است ، خوب و زيبا و كارساز و
است؟ نكرده جانبه همه رشد
Moral Aimlessness بيهدفي و بيهويتي -3
جوان نسل "مخصوصا كه است بحث موضوع فراوان مسئله اين
تعالي ، و رشد انگيزه.است شده بيهدفي و بيهويتي دچار
.نميكند احساس را بشري موجود ارزشهاي براي لازم انگيزه
Neutrality of دچار ما امروز نسل كه ميكنند تعبير بعضي
اخلاقي ارزشهاي ميگويند.است شده ارزشي بيتفاوتي Aim
نيستيم آن تثبيت و دفاع به قادر است ، شده بيپشتوانه ما
سست باشد ارزشها اين پشتيبان كه فرهنگي عميق مايههاي
دچار Moral Philistine يا فرهنگي فقر نوعي به و شده
.شدهايم
اقتصادي مسائل نسبي حل وجود با چرا كه است اين جدي سوءال
بعضي باز بيكاري ، مواقع در حتي زندگي تامين افراد ،
هستند؟ مذكور بحرانهاي دچار جوانان
چيست؟ ريشهايش جوانان برخي ميان در موجود دلزدگي و خستگي
سال ظرف 10 انگلستان در فقط چرا است؟ كدام آن راهحل
نكته است؟ شده برابر هزار مخدر 5 مواد انواع به اعتياد
.است ساله جوانان 1813 ميان در رقم اين اينكه مهمتر
يكي كه است امريكايي متفكر يك توضيح فروم ، اريك جمله اين
اخلاقي مسئله":ميگويد او ميكند ، ذكر را عوامل اين از
تشخص حس فرد زيرا است ، خودش به نسبت انسان بيتفاوتي ما ،
بيرون مقاصدي ابزار را خود و داده دست از را بيهمتايي و
عقلانيت را موجود عقلانيت بعضي لذا ".است كرده خودش از
يعني.ميكنند تلقي Instrumental Rationality ابزاري
.است انسان خود شده فراموش آنچه
به امريكا در مولوي مثنوي كتاب كه شنيدهايد شايد
.داشت را فروش بيشترين يكسال عرض در و شد ترجمه انگليسي
مسالهاي است ، جامعه يك نياز و تشنگي نشاندهنده خود اين
از بسياري در.ميشود ديده نيز اروپايي جوامع در كه
مانند ايراني عرفاني كتابهاي..حقوقي سياسي ، سمينارهاي
عرضه و شده انگليسي به ترجمه حافظ ، شبستري ، مولوي ، عطار ،
.ميشود
و اقتصادي رفاه اوج در است ممكن انسان كه است اين مساله
كپك خود تنهايي در هم باز رفاهي ، وسائل همه بودن دارا با
در كه است مهم بسيار نكته اين باشد ، تنها و خسته بزند ،
.است بيشتر داروها همه از عصبي داروهاي مصرف انگلستان
نيازهاي اوليه ، نيازهاي شدن برطرف با است ، همين انسان
نيكي ، به نياز احساس انسان ميشود ، شكوفا او برتر
نيازها اين.مينمايد... عشق ، طبعي ، بينهايت نيكوكاري ،
.ميطلبد را خود نگاه و بيني وجهان ميدان
قرن فرانسوي ، دوبنوا آلن مانند متفكرين بعضي جهت همين به
.نهادهاند نام خويش ، به انسان بازگشت قرن را يكم و بيست
وحدت كه است اين مهم سئوال فرموديد ، كه اينها تمام با *
هم به جوامع اين در چرا اجتماعي انسجام يا و اجتماعي
بهپيش بيشتري قدرت با روز هر جوامع اين و نميخورد
ميروند؟
مطرح جامعهاي در شد ، عرض كه نقدهايي است اين مهم نكته *
.است نموده پيشرفت گوناگون ابعاد و منظرها از كه ميشود
آمار اگر.است متفاوت بسيار مسايل سطح ديگر عبارت به
اين معنايش است درصد به 40 نزديك انگلستان در "مثلا طلاق
اجتماعي و انساني خصلتهاي همه از افراد اين كه نيست
فرزندان سرنوشت به بياعتنا مردم همه يا و بيبهرهاند
نسبت مسئوليت احساس و عشق با انسان ميليونها هستند ، خود
حتي خيريه موءسسات.ميكنند زندگي بشريت حتي و فرزندان به
به را اساسي مسايل هستند ، فعال دنيا كشورهاي ساير براي
حيات علامت نقدپذيري ، و نقد اين خود.ميكنند نقد راحتي
ديد از پنهاني چيز هيچ آنجا در.است جامعه وخوداصلاحي
و حيات نشان جامعه ، در نقدها اين خود.ندارد وجود مردم
پرداختن و شناخت براي مهمي وسيله و است جامعه اصلاحي خود
مشاركت كه آن ضمن ميشود ، محسوب اجتماعي مسايل حل به
محلهها ، بعضي در مثال عنوان به.مينمايد جلب را همگاني
قدم محل وخيابان كوچه در يكديگر با همكاري با خانوادهها
زن چند "مثلا.ميكردند دور محل از را معتادين و ميزدند
ميزدند ، قدم خود محل كوچههاي در شبها نوبت به مرد و
"مخصوصا و فرزندان حفظ براي داوطلبانه را كارها اين آنان
داشته سالمي و امن محيط تا ميدادند انجام خود جوانان
درجاي بايد و است مهم بسيار مساله اين روي هر به.باشند
بايد قدر همين اما شود ، مطرح مستقل بحث يك عنوان به خود
هنري ، فرهنگي ، علمي ، موءسسه انجمن ، هزارها حضور كه گفت
مطبوعات همچنين و حزب دهها حضور و غيره و خيريهها
خود ، مختلف ، تلويزيوني وكانالهاي راديوها و متنوع بسيار
.است جامعه بازسازي خود و تنفس حيات ، نشاندهنده
برخوردار ابعادي چه از غرب در اخلاقي ارزشهاي فروريزي*
را مسائلي چه يكديگر بر قضيه اين مختلف وجوه تاثير و است
رسانده نتايجي چه به را آنان "بعضا و است؟ آورده بهوجود
است؟
تحليل در و نيست واحد يك غرب كردم ، عرض كه همانگونه *
دارند ، متفاوتي ديدگاههاي متفكرين مشكلات ، نقد و مسائل
همين به.نيست فرد يك سخنگو ، يك با جامعه ، يك از سخن لذا
گفتهاند ، سخن باره اين در كه متفكرين ديدگاه بررسي جهت ،
علمي ، متفاوت رشتههاي حوزه در كه است جدي كار يك خود
در كه است اين ديگر مهم مساله.است انساني علوم "مخصوصا
بسيار مشكلات حجم است ممكن جنوب يا سوم جهان كشورهاي
حضور يا كمبود بهدليل اما.باشد پيچيدهتر و بيشتر
خود واقعي اندازه در مشكلات و مسائل رسانهها ، محدود
و رشد عامل ،"اصلاحي خود" كه نكته اين نميشود ، منعكس
بسياري اشاره مورد شده ، غربي كشورهاي در موجود تمدن بقاي
مورد جنوب كشورهاي در نكته اين.دارد قرار متفكرين از
كشورهاي ميان مقايسه "اساسا لذا است ، نگرفته قرار توجه
.است مشكل بسيار جنوب كشورهاي با پيشرفته و باز
و ميشد بررسي و بحث رسانهها طريق از "مستمرا مساله اما
متخصصين هم مشورت مورد مضعل تلويزيون و راديو در روز هر
عمدهترين بتوان شايد.داشت قرار عادي مردم هم و
نيز مسائل اين كه آن ضمن كرد ، بررسي و مطرح را محورهايي
.است تحول و تغيير درحال "دائما
طلاق آماربود بحث محورهاي از يكي خانواده نهاد فروپاشي
خانواده چرااست بحث موضوع بسيار انگلستان و امريكا در
فرزند ميشود حاضر مرد يا و زن چرا ميشود؟ متلاشي بزودي
كه حالي در چرا نمايد؟ مجدد ازدواج و كند رها را خود
اجتماعيوجود نسبي امنيت و شده حل حدي تا اقتصادي مشكل
ميشوند؟ جدا هم از افراد دارد
حتي كه است شاهد ابتدا از كه كودكي كه است اين بحث
را او است بيدريغ و بيتوقع محبت عشق ، مظهر به مادرش
اخلاقي فقر و بيهويتي نطفههاي اولين آيا.ميكند رها
نميشود؟ كاشته ذهنش در
محبت از محروم كودكي از كه بچههايي يعني طلاق ، فرزندان
بحث تلويزيون در مكرر بودند ، شده خود پدر و مادر
بيكسي ، چرا گذاشتي؟ تنها مرا چرا مادر كه ميكردند
را مساله نتوانستي چرا گرفتي؟ ناديده مرا ضعف و ناتواني
كه داشت تو چيزيبراي چه تو مجدد كني؟ازدواج حل ما با
داشت؟ برتري من ، تنهايي و محروميت به
"مستقيما كه بود تلويزيوني برنامه چند روز هر امريكا در
براي برنامه اين محور بيشتر ميشد ، پخش نيز اروپا در
.بود خانوادهها و بچهها
شده رها مادرش وسيله كودكي از كه دختري مثال عنوان به
ظاهر تلويزيون در داشت ، سال به 30 نزديك اكنون و بود
خودش از تماشاچي دهها درحضور بزرگ سالن يك در او ميشد ،
شوق اشك چنان ميكرد پيدا را مادرش وقتي و ميگفت سخن
خانواده ، بر تاكيد.ميريختند اشك او با همگان كه ميريخت
.است گرفته قرار توجه مورد بهشدت خانوادگي محبت و عشق
دارد ادامه
|