بزرگ اديان پيروان همسخني عصر
(ع)مسيح عيسي تولد هزاره سومين آغاز مناسبت به
تلبيس دشمن و دوستي و مهر پيامبر تولد از قرن بيست گذشتن
زنده و پويايي نشانگر ،(ع)مريم عيسيبن حضرت ناراستي ، و
رخدادهاي حتي واقع در.است بشري جوامع در ايمان بودن
قرن در بويژه گذشته ، سال صد چهار طول در زمين مغرب غريب
است نتوانسته هيچگاه آن ، زميني و مادي روح عليرغم بيستم ،
به ايمان ذات در كه ژرفي و ارجمند ارزشهاي بر پردهاي
.بيفكند است الهي بزرگ پيامبران از پيروي و خداوند
حامل و بزرگ كارواني همچون نبوت ، ختم زمان تا پيامبران
با انسانها زندگي مختلف مواقف در عميق ، و ناب اصالتهاي
يك و مييافتهاند حضور آنها ، حيرتانگيز اجتماعي تنوع
و زماني مراتب تشكيك با را واحد دستورالعمل يك و پيام
ابلاغ انسانها به اجتماعي و زباني محدودههاي
و فروزان همواره ايمان چراغ ترتيب بدين.ميفرمودهاند
بشريت و ميگرديد ازدحام پر جديدي رهروان با انبياء راه
.ميكردهاند كوچ دوباره خويش بزرگ مقصد سوي به
(ع)عيسي حضرت زيباي چهره الهي ، بزرگ اديان همه ميان در
درخشان و فروزان بسيار برادري ، و مهرورزي و رحمت پيام با
وجود به تاريخ طول در كه سوءتفاهمهايي عليرغم.است بوده
آفتاب فروزش كه (ع)مسيح عيسي پيام جوهر است ، ميآمده
دو از پس و نشده خدشهدار است ، بوده يكتاپرستي و ايمان
مختلف نامهاي به را خود راه الهي پيام اين سال ، هزار
اين اينجا در مهم مسئله.است بخشيده استمرار و يافته
را خود ميتواند شريعت كدام و است برحق دين كدام كه نيست
اغلب زيرا بنامد ، خداوند طرف از رستگاري راستين مسير
ادله با اسلام دين و دارند مدعايي چنين اديان پيروان
اما.ميفشارد پاي نكته اين بر اديان ساير از بيش خاتميت
امتها دل در ايمان فروغ داشتن نگاه كه است اين سر بر بحث
از جز كه است بوده نستوه و بزرگ كاري مختلف ، جوامع و
تاريخ طول در برجسته و اصيل پيامگذاران و پيامبران طريق
فقدان و وحي به الهي پيامبران اتكاياست نبوده ميسر
فراروي بازگشوده ، راهي پيام ، اين در خدشهاي هرگونه
و.بودهاند حقيقت تشنه و نيازمند كه بوده انسانهايي
و نيازمند انسانها همه كه است گمشدهاي همان "حقيقت"
"است بيرون مكان و كون كزصدف گوهري" همان.آنند جستجوگر
مالكيت مدعي نميتواند موجودي هيچ گيتي ، دو خداوند جز و
و عرضه الهي ، اديان همه اشتراك نقطه پس.باشد آن تعلق و
بارز و يگانه مصباح ، همچون كه حقيقتي.است حقيقت جستجوي
فواصل و اجسام و اجرام و گوهرها در آن تلالوهاي اما است ،
در كه گرانبها چراغ و ناب حقيقت اين.است متفاوت مختلف
اگر است ، نيستي و هستي پادشاه و بزرگ خداوند همان نهايت
فرهنگي همچون رسل ، و انبياء اهتمام به بشر ، تاريخ طول در
نميدواند ، ريشه بشريت ضمير و ذهن در استوار و بزرگ
شرعيات و ايمانيات و اجتماعيات و اخلاقيات بنياد "مسلما
موضوعه ، و عرفي اجتماعي ، و فردي قوانين همه كلام يك در و
فلسفي ، و كلامي استدلالهاي همه بالاخره و ديني و اخلاقي
همه ميتوان روزن ازاين پس ، .نميبود آب بر نقشي جز
منشوروار كه دانست حقيقت از بخشهايي حامل را الهي اديان
ميتوان -ضعف و شدت با ولو -آنها درخشش در و ميتابند
جستجو را منير مصباح اين منشاء و نور سرچشمههاي سراغ
.كرد
پرشمارترين و بزرگترين از يكي مسيحيت ، آيين امروزه ،
اديان همه همچون نيز ، دين اين.ميشود محسوب جهان اديان
ماهيتي از ايماني ، و وحياني وجه بر علاوه معظمالهي
فرق و شعب تاريخ ، طول در.است برخوردار نيز تاريخي
عرصه به پا آن ذيل در متفاوت عناوين و نامها با بسياري ،
هم تفرقات ، و تشعبات همين دل در و است نهاده حضور
را كلامي عظيم ديالوگهاي هم و اجتماعي پرشمار تنازعات
اين در عظيم انشعاب و بزرگ نهضت آخرين.است داده شكل
آن نقاد نگره پيدايش و پروتستانتيزم ظهور بزرگ ، تاريخ
بر و ساخته رويارو بسياري مسائل با را آباءكليسا كه بوده
بر علاوه.است افزوده بسيار ايشان كلامي ميراثهاي حجم
نيز ديگر اديان با دين ، اين پيروان ديگر ، جانبي از اين ،
بسياري نظامي حتي و اجتماعي يا فكري روياروييهاي
نزاعهاي هنگامه در روياروييها اين خاطره.داشتهاند
تاريخ اين تلخ لحظههاي از مسلمانان ، با صليبي به موسوم
امت به هم و مسيح پيروان به هم را بيكراني رنجهاي كه است
هزارمين دو آستانه در اينك بيترديد ، .ساخت وارد اسلام
و عبرتها به مسائل اين همه (ع)مسيح حضرت ميلاد سال
پيروان هم و (ع)مسيح پيروان هم و شده بدل تاريخ درسهاي
آن ، آموزههاي از بهرهگيري با ميبايد اديان ساير
جهاني براي مشاركت و گفتگو مسالمتآميز و نوين راههاي
همزيستي روزگار و گذشته خشونت عصر.بياموزند را بهتر
از پيروي كه انسانهاست همه حق.است رسيده فرا انسانها
شعار با حقيقت اين و برگزينند را خود مطلوب و خاص ديانت
بر علاوه.است گرديده تصريح اسلام در "فيالدين لااكراه"
اناخلقناكم ايهاالناس":معروف آيه در خداوند كه آنجا اين
به "لتعارفوا قبائل و "شعوبا جعلناكم و ذكروانثي من
ميفرمايد ، اشارت تفاوتها و شعبهها براساس خلقت ناموس
قرار بشريت پيشاروي را فراديني و عميق نتيجه اين "ضمنا
نيت و عمل يعني "عنداللهاتقيكم اكرمكم ان":كه ميدهد
پس.است ايشان برتري و فضيلت نماد انسانها ، پرهيزگارانه
در و بينجامد آدمي تهذيب به كه آموزهاي هر و اقدام هر
انسان به را خداوند مسير از شمهاي بگذارد ، گام مسير اين
.راستاست همان در هدايت طريق و داده نشان
و عقول رشد و گذشته زندگي بدوي مراحل از انسانها اينك ،
انسان روي به را عظيمي دروازههاي بلكه و دريچهها علوم ،
ديني خشونتبار حكومتهاي نظير تاريخ ، درسهاي.است گشوده
همه براي عبرتي كليسا ، وسطايي قرون حاكميت زمان در
خاطرات نميتواند هيچكس.امتهاست و دينها همه و انسانها
اقتدار و دين نام به انسان حرمت هتك و عقايد تفتيش تلخ
به و خداوند نام به مسيحرا روحانيت ، دنيوي مرز و بيحد
و دين كه هنگامي.ببرد ياد از كليسا نام به و دين نام
و وابسته سياسياي اغراض و دنيوي احلام چنين به ايمان
سوزانده دانشوران و خردمندان آنگاه شد ، آلوده بلكه
ميبايد تاريخي دادگاههاي در بزرگ پرسشگران و ميشوند
محكوميت با عوامالناس مقابل در و گويند پاسخ و بلرزند
و ميشود مسدود بهروزي و رستگاري راههاي ايشان ، صوري
حركت كه ميبرند گمان خود پنداشتن مطلق حق با حكومتها
گوهر آنكه حال.ميگردد طريق و نهج همين بر هميشه تاريخ
نور و ميرساند مقصود به را خود راه هزاران از حقيقت
بيرون بسيار پردههاي و لايهها زير از آن تابناك
امروزه ، .ساخت خواهد خيره را چشمها زود يا دير و ميتابد
به را تلخ خاطرههاي آن بشر ، علمي و عقلاني رشد و آگاهي
آن شوم تكرار از و بخوانند مردمان تا ساخته بدل درسهايي
.بپرهيزند
دينهاي پيروان همسخني عصر ديگر كه بست اميد ميتوان پس
دوعنصر ميتوان معاصر ، زندگي ژرفناي در و رسيده فرا بزرگ
عنوان به را مسئولانه آزادي و خردمندانه انتخاب
.داد هديه بشريت به ايمان پشتوانههاي و سرمايهها
به ايمان و دينمداري رشد آن ، مبارك سرانجام كه هديههايي
.بود خواهد مختلف جوامع ميان در اخلاقيات گسترش و خداوند
روشنفكران ميان در فلسفي و فكري نوين نهضتهاي خوشبختانه
كثرتگرايي براي تازهاي نگرش نويدبخش مسيحي ، روحانيون و
سوي به رويكرد و تقليدي و القايي ايمان از خروج بخردانه ،
.معناست به توجه و آزادي آگاهي ، مبناي بر دينمداري
نهال اين مجدد كاشتن و بشر زندگي به معنويت بازگرداندن
دنيوي ، زائدههاي پيراستن و امروز زندگاني باغچه در
جاهلانه ، خشونتهاي از رويگرداني و تساهل رشد با همراه
پيروان ويژه به.دارند دوش بر اديان همه كه است رسالتي
و است برادري و گذشت و مهر پيامبر كه (ع)مسيح عسيي حضرت
حرمت و ميدانست خداوند عزيز فرزندان را انسانها همه
...ميداشت پاس خويش عظيم رنجهاي با را ايشان
|