دار چوبه پاي اعدام به محكوم بخشش
دادگاه راهروهاي در
صاحبخانه قاتلين دفاع آخرين
منجر نفر مسموميت 15 و مرگ به سمي حلواي
شد
ديگر برادر قتل بخاطر برادري عفو
دار چوبه پاي اعدام به محكوم بخشش
دار چوبه پاي عفو مقدم ، اميني مرتضي
محبي هادي شهيد
به محبي هادي شهيد خانواده ديروز سحرگاه :حوادث گروه
بودند آمده گرد (ع)امامحسين ميدان زياديدر جمعيت همراه
.كنند تماشا را قاتل اعدام مراسم تا
با تهراني شهروندان از انبوهي جمعيت ما خبرنگار بهگزارش
در محبي هادي شهيد قاتل امينيمقدم مرتضي اينكه از اطلاع
اعدام (ع)امامحسين ميدان در ديماه دوازدهم يكشنبه روز
در برسد صبح اذان به زمان اينكه از قبل سحرگاه ميشود
.شدند جمع دماوند خيابان ابتداي در قتل حادثه وقوع محل
خيابان از بخشي بر علاوه كه بود زياد حدي به جمعيت
خيابانهاي 17 ابتداي و (ع)امامحسين ميدان دماوند
.بود گرفته فرا را انقلاب و شهريور
و ميشد افزوده جمعيت ميزان بر لحظه هر كه حالي در
اطراف در امينيمقدم مرتضي و محبي هادي شهيد بستگان
حاضران جمع از عدهاي بودند ، شده جمع حكم اجراي جايگاه
با ديگر عدهاي و قصاص تقاضاي قرآن آيههاي به توسل با
.ميكردند عفو تقاضاي روايات و احاديث قرآن ، از بهرهگيري
خانواده براي و كندي به محبي شهيد بستگان براي زمان
نشده روشن "كاملا هوا هنوز ميگذشت ، سرعت به امينيمقدم
تا بود منتظر آمبولانس داخل در مرتضيامينيمقدم و بود
پشت رايزنيهاي ديگر طرف از.شود آورده دار چوبه پاي به
بستگان و داشت ادامه مقتول و قاتل خانواده ميان صحنه
كه ميخواستند محبي شهيد پدر از دست بر قرآن قاتل
كه بود رفته فرو حيرت و بهت در جمعيت ببخشد ، را فرزندشان
و گرفت شدت تقاضاها كردند ، نزديك دار چوبه به را قاتل
هيچكس و بود شده مستولي جمعيت بر اميد و ياس از هالهاي
كه زماني و هنگام اين در و شد خواهد چه كه نميدانست
آماده مجازات دار پاي به رفتن براي امينيمقدم مرتضي
امينيمقدم خطاي از لحظه آخرين در محبي شهيد پدر ميشد
و فرياد و فراگرفت را حاضر جمعيت شعف و شادي غريو.گذشت
اين در.ساييد آسمان به سر شهيد پدر از حاضران تشكر
را شهيد پدر گذشت و سخاوتمندي نشانه به حاضر جمعيت هنگام
اشك سردادند ، شادي غريو جوانان و كردند بلند دست روي بر
آنها بود ، سرازير مرتضي مادر و پدر چشمان از شوق
آنها فرزند كه مادري و پدر از بايد چگونه كه نميدانستند
.كنند تشكر رهانيده مجازات دار چوبه پاي از را
به:گفت حاضر جمعيت به خطاب محبي شهيد پدر هنگام اين در
-كريم قرآن دستور به و بسيج ارزشهاي حفظ خدا ، رضاي خاطر
خود حق از -ميكند گذشت و عفو به توصيه را مسلمانها كه
.ميكنم گذشت
به نسبت رضايت اعلام از خود هدف سخناني در نيز شهيد مادر
در دقت لزوم به خانوادهها توجه و وي اصلاح را متهم
پاس به امينيمقدم مرتضي.داشت بيان خود فرزندان تربيت
اكنون من:گفت و بوسيد را خود ناجي گونه گذشت همه اين
متولد دوباره ميكنم احساس و دارم خوبي بسيار احساس
بسيار گذشتشان خاطر به محبي شهيد مادر و پدر از. شدهام
در حسين فرزند امينيمقدم مرتضي پيشتر است گفتني.متشكرم
را محبي هادي شهيد چاقو ضربات با جاري سال آذرماه بيستم
و تهران عمومي دادگاه شعبه 1601 سوي از كه رساند قتل به
به (محبي شهيد مادر و پدر) دم اولياي تقاضاي دنبال به
محكوم اعتراض با راي اين متعاقب بود ، شده محكوم نفس قصاص
كشور ديوانعالي به اعتراض به رسيدگي براي پرونده عليه
موازين مطابق را صادره حكم نيز مذكور مرجع شد ، فرستاده
اين بر بنا.كرد تاييد و داده تشخيص قانوني و شرعي
دوباره متهم پرونده دم اولياي خانواده گذشت از پس گزارش
دادگاه تا شد داده عودت تهران عمومي دادگاه شعبه 1601 به
.كند اعلام را خود راي جرم عمومي جنبه به نسبت
بشر حقوق كميسيون مردمي شكايات وپيگيري حقوقي امور اداره
هادي" شهيد بسيجي خانواده از نامهاي ديروزدر اسلامي
.كرد فرزندشان ، قدرداني قاتل عفو دليل به "محبي
دادگاه راهروهاي در
مادر؟ سرپرستي يا پسر راحتي
.داشتم سئوالي بچهام قيموميت به راجع خانم ميبخشيد -
.بفرمائيد -
بدهم؟ سابقم پدرشوهر به را پسرم قيموميت ميتوانم -
.ندارد مانعي باشند داشته قبول خودشان اگر -
بدهيد؟ پدربزرگش به را بچه قيموميت ميخواهيد چرا -
از پر چشمانش خورد گره نگاهم در نگاهش دقيقه ده از بعد
.بگيرد آرام تا ميگذارم بود شده اشك
. نشنيدي را سئوالم كه بودي فكر در آنقدر -
شنيدم چرا -
بدهي؟ جواب نداري دوست -
. ميگشتم مناسب جواب بدنبال -
داشتم بيدغدغهاي و آرام زندگي هميشه اينكه دليل به -
در كنم حل تنهايي به را خود مشكلات كه نكردهام عادت
.دارم مشكل پسرم تنها و خود مخارج تامين مورد
شدهاي؟ جدا شوهرت از -
.بله -
چرا؟ -
با مختلفي وسايل روز هر ميكرد دزدي كاركردن جاي به -
آورد دوچرخه يك خود با دفعه آخرين ميآورد ، خانه به خود
كار و ميكرد دعوا من با ميكردم اعتراض شوهرم به وقتي
.ميكشيد جنجال به
شدهاي؟ جدا شوهرت از است وقت چند -
.سال سه -
نميدهي؟ پدرش به را بچهات چرا -
مجهولالمكان نميداند را شوهرم زندگي محل آدرس كس هيچ -
.است
صاحبخانه قاتلين دفاع آخرين
صاحبخانه قتل پرونده به رسيدگي جلسه آخرين:حوادث گروه
رياست به شعبه 1601 در ديروز همدستانش و مستخدمه توسط
.شد برگزار كمرهاي كوه قاضي
بنام متهم داراي 4 پرونده اين ما خبرنگار گزارش به
.است (د) حسين و (ف) محمود ،(-ه) معصومه ،(ر) هنگامه
شدند احضار دادگاه به دفاعيات آخرين براي متهمان ديروز
دفاع به (د)حسين بنام متهمان از يكي وكيل جلسه اين در
.پرداخت
نمود سئوالاتي اول رديف متهم (ر) هنگامه از ابتدا در وي
و دانست مبرا اتهامي هرگونه از را (د) حسين آن از پس و
و باشد نميتوانسته و نبوده جنايت محل در (حسين) او گفت
آن به اول رديف متهم كه كرد ذكر ساعتي اختلاف را آن علت
به كمرهاي كوه قاضي دادگاه جلسه آخر در بود كرده اعتراف
جلب را دم اولياي رضايت بتوانند شايد داد مهلت متهمان
.كنند
منجر نفر مسموميت 15 و مرگ به سمي حلواي
شد
خواجه بخشداري توابع از بيلوردي روستاي در :حوادث گروه
از يكي صالحي قلي افطار ميهماني در آذربايجانشرقي هريس
به و مسموم كودك و مرد زن ، و 12 كشته تن روستا 3 اهالي
.شدند اعزام تبريز بيمارستانهاي
در صاحبخانه دختربچه تبريز ، از همشهري خبرنگار گزارش به
مادرش كمك به آشپزخانه در فاميل افراد ميهماني روز
زردچوبه و دارچين بجاي اشتباها و ناخودآگاه و شتافته
نذري حلواي اوليه مواد بداخل را نباتي سم محتوي بسته
دختربچه خانه ، صاحب خود افطار هنگام نتيجه در كه ميريزد
دچار ديگري از بعد يكي حلوا خوردن با ميهمانان بقيه و وي
حادثه از اطلاع با روستا اهاليميشوند شديد مسموميت
كودكان و (ره)خميني امام بيمارستانهاي به را مسمومين
آنان ، از تن متاسفانه 3 ولي ميدهند انتقال تبريز
و شده فوت نزديكان از ديگر يكي و وي دختربچه و قليصالحي
.ميگيرند قرار معالجه تحت بقيه
ديگر برادر قتل بخاطر برادري عفو
در مجهولالهويه جسدي مشخصات چاپ پي در :حوادث گروه
روز چندين فاصله به همشهري روزنامه در تهرانپارس حوالي
رضايت با قصاص حكم و دستگير قاتل شناسايي ، جسد هويت
.شد نقض دم اولياي
شهرك در نيمسوختهاي كشفجسد از پس ما خبرنگار گزارش به
يكسال گذشت با كه تهرانپارس چهارم فلكه در واقع فرهنگيان
در مقتول مشخصات چاپ با بود ، باقيمانده ناشناخته آن هويت
مقتول برادر.شد شناسايي جسد هويت ديماه چهارم همشهري
و آمدند دادگاه به خبر چاپ فرداي پسرخالهاش همراه به
.است ساله خداويسي 19 عدنان به متعلق جسد داشتند اظهار
از پس كه بود فراري عدنانسربازي مقتول برادر بنابراظهار
و شد ناپديد كلثومه بنام سالهاي زن 50 با ازدواج
او از است يكسال مدت كه خبر چاپ روز تا عدنان خانواده
.است رفته تركيه به او ميكردند فكر نداشتهو خبري
مقتول برادر به خود تحقيقات پي در آگاهي اداره مامورين
وي بالاخره تا دادند قرار بازجويي مورد را او و شده ظنين
و مالي اختلاف سر بر كرد اقرار و گشود اعتراف به لب
پاي از چاقو متعدد ضربات با را او برادر ، بودن معتاد
را جنازه شناسايي عدم و ردگمكردن براي و درآورد ،
.است سوزانده
قرار اعدام و قصاص آستانه در مقتول برادر اعتراف اين با
شعبه رئيس و پرونده قاضي اسماعيلي به دم اولياي اما گرفت
خون از فرزندمان بخاطر داشتند اظهار و آمدند دادگاه 1602
قرار بخشش و عفو مورد را او و كرده گذشت ديگرمان فرزند
.ميدهيم
|