شد تشكيل حجاريان سعيد بازجويي جلسه
ميگيرد؟ شكل موفقچگونه كاري روابط
؟ بيفزائيم خود نفس عزت بر چگونه
شويم چيره نفس عزت موانع بر
گذشته از تصويري
و "ايران گلستان"مسئول مديران
شدند احضار مطبوعات
دادگاه به "نو گلستان"
شد تشكيل حجاريان سعيد بازجويي جلسه
"امروز صبح" مديرمسئول حجاريان سعيد :اجتماعي گروه
غلامعلي خود مدافع وكيل همراه به اداري وقت اول سهشنبه
وقت تاآخر مرتضوي و شده حاضر دادگاه شعبه 1410 در رياحي
.كرد تحقيقات و بازجويي وي از اداري
اعاده دستور مطبوعات دادگاه حجاريان ، حضور و معرفي پي در
.كرد راصادر وي جلب اوراق
به 3 مطبوعات دادگاه سهشنبه روز درجلسه حجاريان سعيد
پاسخ امروز صبح روزنامه عليه اتهامي از 18پرونده مورد
خواست مهلت دادگاه از وقتاداري بهپايان باتوجه و داد
شود موكول روزچهارشنبه به پرونده اين به رسيدگي ادامه تا
.گرفت قرار دادگاه موافقت مورد كه
به بازجويي چهارشنبه روز جلسه در حجاريان سعيد است قرار
.دهد پاسخ خود جديد شكايت مورد 15
رياحي غلامعلي سخنان مورد در دادگاه رئيس مرتضوي سعيد
اظهار احضاريه عدمدريافت بر حجاريانمبني سعيد وكيل
وكيلمدافع همراه به حجاريان آقاي اينكه به باتوجه:داشت
به نسبت و مراجعه دادگاه اين به پيش ماه دو حدود خود
براي هفته يك و اقدام جديد پرونده از 18 مطالعه 10فقره
مهلت دادگاه از مستندات بررسي مداركو تهيه و دفاع تدارك
بر مبني ابلاغ واحد گزارش به باتوجه بودند ، همچنين خواسته
به مربوط اخطاريه فقره ابلاغقانوني 8 و تحويل
كرده چنينادعايي متهم وكيل چنانچه جديد ، پروندههاي
.است غيرموجه و مردود وي ادعاهاي باشد
روزنامه سابق آدرس به اشاره مورد احضاريههاي است گفتني
روزنامه اين آدرس حاليكه در است شده ارسال صبحامروز
.است كرده تغيير است مدتها
ميگيرد؟ شكل موفقچگونه كاري روابط
از اعم مينمايند وظيفه انجام سازمانها در كه افرادي همه
بهصورت كلمات و لغات از كارگر ، و كارمند سرپرست ، مدير ،
سازمانهاي در كه افرادي همه.ميكنند استفاده مستمر
و هستند بكار مشغول موءسسات ساير و خدماتي و تجاري صنعتي ،
كه دارند قبول ميكنند ، زندگي جامعه در كلي بهطور يا
براي ضروري و اساسي ابزاري كلمات و لغات واژهها ،
كلمات موارد پارهاي در حتي.ميباشند ارتباط برقراري
واقع افراد ترقي و پيشرفت نردبان بهعنوان ميتوانند
كارآمد مديريت از عمدهاي موءثربخش و صحيح ارتباطات.شوند
مقصود بيان و گفتن سخن ارتباط مهم جنبههاي از يكي.است
.است كلمات با
موءثر بيان
ديگران با ارتباط برقراري براي كلمات بيان و گفتن سخن
و تعامل در موءثر بيان كه است آشكار حقيقتي اين.است
هميشه شنونده.ميكند پيدا معنا افراد ساير با رابطه
خود از شنوندگان.ميكند ارزيابي خود ذهن در را گوينده
دريافت و درك را چيزي چه گوينده سخن از كه ميپرسند
گوينده و سخنور پرسش اين جواب كردن پيدا با ميكنند ،
.ميگردد ارزيابي
فصيح و شمرده سخن توانائي ميتوان را گفتن سخن مهارت"
تخصصي يا فني پيچيده بحث فهم كه نحوي به ناميد ، گفتن
دانشمند و برجسته فردي اگر.گردد آسان عامي مردم براي
بگذارد ، ميان در ديگران با را خود نظرات و عقايد نتواند
.ماند خواهد بيثمر او دانش و علم
مستمعان اگر است ، شنوندگان واكنش بر مبتني سخنران موفقيت
است ، بوده موءثر سخنراني دهند ، نشان واكنش مطلوب روشي به
.است انساني ارتباط يك برقراري موءثر سخنراني حقيقت در
خودشان با كه است آن مانند افراد بعضي سخنراني متاسفانه
باقي كسالت فقط شنوندگان براي پايان در و ميكنند صحبت
در يكنواخت صداي با نبايستي متن يا نوشته يك.ميماند
را شنوندگان است لازم موارد اينگونه در شود ، قرائت جمع
.داشت نگه سرحال و مشتاق مختلف شيوههاي به
و عادي مردم بيشتر كه دارد وجود خوب سخنراني يك در نكاتي
توسط سئوال طرح مانند نميكنند ، فكر آن درباره مديران
در مهمي عامل تفكرانگيز و دقيق سئوالات طرح زيرا گوينده ،
(1)".است موءثر و قوي ارتباط برقراري
شفاهي گزارش
مديران مديره ، هيات اعضا به باشد قادر بايستي مديري هر
بدهد ، شفاهي گزارش خود سازمان تخصصي بخشهاي و عالي
و كردن متقاعد خواستن توضيح دادن ، آگاهي براي همچنين
كار يك مدير اگر بخصوص.كند صحبت آنها با كاركنان تشويق
حرفهاي خاص مفاهيم باشد قادر بايد ميدهد انجام تخصصي
"لزوما كه ديگران كه نحوي به كند ، بيان روشن بهصورت را
سهيم وي تفكر در و بفهمند را او سخنان نيستند ، متخصص
.شوند
ميبرند رنج بيهوده فكر اين از جوان مديران از تعدادي"
از كه است كاري و است بازيگري مانند جمع در سخنراني كه
ميشود موجب پيشداوري و تفكر اين.برنميآيد افراد همه
مطالب بيان از و كنند پيدا تدافعي حالت اشخاص اينگونه كه
.كنند اجتناب جمع در ضروري
شدن آشكار از ترسشان افراد اينگونه كه است آن واقعيت
تاسف مايه تفكر نوع اين.است گفتن سخن در محدوديتهايشان
بايد تنها نه دارد ذهن در باارزشي مطلب فردي اگر.است
موءثر "كاملا بصورت را آن است لازم بلكه كند بيان آنرا
سخن از كه ميكند احساس فردي اگر بهرحال.نمايد ابراز
به بايستي فرد خود ميشود ، دلهره و ترس دچار جمع در گفتن
ميتواند صورت اين در نمايد كشف را آن و باشد علت دنبال
".دهد نجات مشكلات ميان از را خود
از سخنراني هنگام در اگر كه ميكنند فكر افراد بعضي"
و نمايش صفحه يا پروژكتور مانند معمول ابزار و لوازم
آنها سخنراني در مهارت عدم كنند استفاده لوازم ديگر
وجود با چون ندارد ، واقعيت امر اين ولي نميشود ، آشكار
پاسخ شنوندگان سئوال به نتواند سخنران اگر ابزار اين همه
.است باقي همچنان مشكل دهد ،
و دلهره كردن دور و بودن راحت مشكل راهحل و كار چاره
جمع ، در گفتن سخن هنگام در كه كساني.است خود از نگراني
كاسته آنها كارائي از ميشوند نگراني و دلهره دچار
شدن خشك غيرعادي ، تنفس صدا ، تغيير موجب دلهره و ميشود
كه ميآورد بوجود گوينده در را حالتي و ميگردد دهان
(2)".ميگردد منحرف شنوندگان از غير چيز همه سوي به فكرش
دوجانبه ارتباطات
باشد اين سازمان يك در موءثر ارتباط مانع بزرگترين شايد"
اعتقاد جانبه دو ارتباطات به سازمانها از بسياري كه
صحبت زياد دوجانبه ارتباط درباره است ممكن آنهاندارند
ارسال از است عبارت ارتباطات حقيقت ، در اما.كنند
توضيح و گزارش دريافت و بالا از سئوالات طرح و دستورات
دو ارتباطات سازمان ، پايين سطوح سوي از آنها درباره
انتقادات سئوالات ، طرح دادن ، توضيح معناي به موءثر جانبه
.است (جانبه يك فقط نه و) بالعكس و پائين به بالا از
بيشتر كه است اين "احتمالا موءثر ارتباط مانع بزرگترين
تاييد موجب كه هستند مطالبي شنيدن به علاقهمند روءسا
برحسب روءسا.است موفقيتشان نشاندهنده و خودشان نظرات
و بشنوند نامطلوب خبرهاي ندارند دوست شان ، انساني سرشت
.ميكنند عمل منوال همين بر هم آنها اطراف آدمهاي
".ميآيد پديد واقعي ارتباطات راه در بزرگي مانع نتيجه در
موجب وي نارواي خواسته و مدير رفتار نحوه اين بنابراين
دورشده سازمان موجود واقعيتهاي از خودش "اولا كه ميشود
دچار كه كرد خواهند رفتار بهصورتي افراد ثاني در و
واقعي خبرهاي ابراز و موءثر بيان از و شده خودسانسوري
جنبه خود مطالب بيان در و نمود خواهند خودداري
مطالب از گفتن سخن در و مينمايند رعايت را محافظهكاري
در و ميكنند استفاده مدير نظر مورد قالبي و كليشهاي
يك ارتباط به موءثر و جانبه دو حالت از ارتباط حقيقت
.ميگردد تبديل ناموءثر جانبه
موءثر بيان شيوه
هر كلي بهطور يا و مدير بيان و كلام اينكه براي بهرحال
از را نتيجه بهترين و باشد داشته اثر ديگران در شخصي
.است ضروري نكته چند رعايت آورد بدست خود مطالب بيان
و عبارت بردن بكار از و بگوييد سخن ساده زباني به *
.كنيد اجتناب پيچيده جملات
خيلي بخواهيد اگر.كنيد صحبت شنوندگان تجربيات حد در *
را شما جديد عقايد شنوندگان "احتمالا كنيد ، صحبت تخصصي
.فهميد نخواهند
نداريد ، لازم دانش يا اطلاع كه مطلبي و موضوع درباره *
سخن فقط خردمند انسان ديگر عبارت به.نكنيد اظهارنظر
.ميگويد دانسته
كنيد مطرح خود مناسب زمان و محل در را موضوع و مطلب هر *
.شود حاصل آن از نتيجه بيشترين تا
كه آنجائي تا و ورزيد امتناع پرگوئي و كلام اطاله از *
.كنيد استفاده كوتاه جملات از ميتوانيد
خود سخنراني در كنيد بيان را مفصلي مطلب ميخواهيد اگر *
يكنواخت بصورت مطالب بيان از و بريد بكار تحرك و تنوع
زيادي شنونده و است كسلكننده يكنواخت سخن.كنيد اجتناب
.داشت نخواهد
باشد ، دقيق كلمات از استفاده در بايد فرد هر كلي بطور
ديگران نظر در چه و خودمان نظر از چه ما ، تجربههاي زيرا
با خود مكالمات در اگر.ميشوند معنا كلمات همين كمك به
كلماتي به دقيقتر نگاهي نميرسيد ، مطلوب نتايج به اشخاص
دقيقتر كلمات انتخاب در و بيندازيد ميبريد كار به كه
(3)".باشيد
مهرياري الله حجت
: پانوشتها
-شويم مواجه همكاران با چگونه -مهرياري حجتالله -1
.اجتماعي صفحه -مورخ 27/7/77 همشهري روزنامه
دكتر مترجم -مديريت مهارتهاي -جي رستوم / پاركينسون -2
مديريت آموزش و تحقيقات موءسسه -پاريزي ايراننژاد مهدي
صفحات 3536 -1376-(نيرو وزارت)
ماهنامه -مديران انساني مهارتهاي -مهرياري حجتالله -3
صفحه 30 -شماره 83 تدبير
؟ بيفزائيم خود نفس عزت بر چگونه
شويم چيره نفس عزت موانع بر
كه دارند وجود موانعي همواره:است مسلم چيز يك زندگي در
براي درسهايي آنكه براي موانع اين.شد چيره آنها بر بايد
برسر حساسي نقاط در بياموزيم ، آنها از كه آورند فراهم ما
رشد بر آنها بر شدن چيرهميگيرند قرار ما زندگي راه
زيرا ميكند ، ايجاد نفس عزت ما در و ميافزايد ما شخصي
.داريم را توفيق توانايي كه درمييابيم
خواهيم چالشي نه رود ، پيش آساني و خوبي به چيز همه اگر
از مجموعهاي زندگي كه ندارد لزومي گرچه.هدفي نه و داشت
زندگي از بخشي موانع بر شدن چيره حال اين با باشد ، موانع
.است
را رشد بيشترين ما كه است بزرگ موانع با رويارويي در
.ميشويم برخوردار شخصي دستاوردهاي بزرگترين از و ميكنيم
سازگاري به سختي و سرخوشي به دردسر تبديل كه ميآموزيم
تبريك خود به شود ، رفيق توفيق وقتي.است امكانپذير
به ديگري فرصت آيد ، ما سراغ به ناكامي وقتي و ميگوييم
ناكامي اين از درسهايي آموختن درصدد و ميدهيم خود
.شدن كامل نه است ، پيشرفت ما هدف كه ميدانيمبرميآييم
عزت ما در و ميافزايد ما شخصي رشد بر موانع بر شدن چيره
را توفيق توانايي كه درمييابيم زيرا ميكند ، ايجاد نفس
. داريم
رابينسن.ب دكتر : نوشته
غيبي منوچهر دكتر : ترجمه
نفت داستان
ناهيد روزنامه (1)!جنوب نفط
و استخراج امتياز.ش سال 1280 در اينكه از پس
سال شصت مدت براي ايران از نيمي وگاز نفت از بهرهبرداري
شركت".ش سال 1288 در شد ، داده انگليسي دارسي ويليام به
امتياز از ناشي تعهدات و حقوق تمام "ايران و انگليس نفت
حق بابت ايران دولت.پرداخت فعاليت به و كرده خريداري را
اضافه به را شركت ساليانه خالص سود %تنها 16 امتياز
از امتياز صاحبميكرد دريافت تومان هزار دو ساليانه
زمينهايي كليه براي گمركي وحقوق عوارض ماليات ، پرداخت
وارد كه وسايلي و آلات ماشين همچنين و داشت اختيار در كه
معاف ميكرد ، صادر كه نفتي محصولات جميع و ميكرد كشور
و بود كشور واردات كل اندازه به شركت واردات حجم.بود
دو به آن مبلغ ميشد گرفته عوارض كالاها اين از اگر
نفت كمپاني"ضمنا !ميگشت بالغ نفت ، امتياز حق برابر
ايران به كه را امتيازي حق برابر سه ايران و انگليس
انگليس دولت به درآمد بر ماليات عنوان به ميداد
نفتخيز كشورهاي بقيه از ايران نفت قيمت.ميپرداخت
سوم يك "تقريبا و كمتر عربستان و عراق بحرين ، مثل منطقه
نفت صنعت در شاغل ايراني كارگران مزد علاوه به ;بود آنها
بود كشور صنايع ساير كارگران ميان در مزد نازلترين نيز
طبق سال 1293 از.نميداد را آنها خوراك كفاف وحتي
اين شد منعقد نفت شركت و انگلستان دولت بين كه قراردادي
را انگلستان دريايي نيروي نياز مورد سوخت عمده بايد شركت
اعظم قسمت ترتيب اين به ميكرد ، تامين نازلي قيمت به
اول جهاني جنگ طول در انگليسي ناوگانهاي سوخت احتياجات
"جهاني بحران" دركتاب چرچيل.شد برطرف ايران نفت توسط
:نوشت خود
استفاده اثر در انگليس دولتي ادارات جهاني ، اول جنگ در"
نفت خريد و ايران و انگليس نفت شركت با قرارداد مواد از
سود ليره ميليون نيم و هفت بازار ، از ارزانتر قيمت به
ارزان فروش براي شركت تعهد اين كه نيست شكي.بردهاند
نتيجه در و شركت سود كه چرا ;بود ايران با تعهد نقض نفت ،
و ميآورد پايين بود شركت سود %كه 16 را ايران امتياز حق
".شد ايران ملت و دولت به زيادي خسارات باعث قرارداد اين
(دارد ادامه)
زارع رويا :تهيهكننده
ساهر حميد آرشيو از كاريكاتورها
و "ايران گلستان"مسئول مديران
شدند احضار دادگاهمطبوعات به "نو گلستان"
گلستان" محلي هفتهنامه مسئول مديران :اجتماعي گروه
اول شعبه به گلستان استان در "نو گلستان" و "ايران
.شدند احضار گرگان عمومي دادگاه
روز ايران گلستان هفتهنامه مديرمسئول نخعي آصف فروزان
وقت:گفت اسلامي جمهوري خبرگزاري گفتگوبا در سهشنبه
.است شده تعيين سيامديماه يك ، شعبه رياست سوي از دادرسي
تفهيم گونه هيچ هنوز كه است درحالي اين:افزود وي
شعبه رياست سوي از دادرسي روز در متهم دفاع براي اتهامي
آئين خلاف شيوهاي چنين:گفت وياست نشده انجام مذكور
استان تاسيسبودن تازه جهت به است اميد و است دادرسي
كار به آغاز بتازگي نيز آن مطبوعات دادگاه كه گلستان
و برود پيش مطبوعات قانون براساس پرونده بررسي روال كرده
محمد ديگر سوي از.شود برگزار منصفه هيات حضور در محاكمه
را نشريه اين شاكيان گلستاننو نشريه مديرمسئول آذري
بخش پرورش و ادارهآموزش و استان پزشكي علوم دانشگاه
.كرد ذكر آزادشهر
در شكايات اين به رسيدگي براي مطبوعات دادگاه:افزود وي
جلسه تشكيل ماه دي سوم و بيست و پنجشنبهشانزدهم روزهاي
.ميدهد
كه دارد ماهنامه يك و هفتهنامه سه تنها گلستان استان
به و نبوده منظم آنها انتشار متعددترتيب مشكلات بدليل
.شدهاند تبديل "گاهنامه"
|