دوره در مسيحيان مذهبي فعاليتهاي
شاهعباس
(بخش واپسين)
اين در شاه علاقه اظهار درباره آنچه هر كه است جالباين
شاه از آنتونيو كه است مطالبي به مستند شده ، گفته باره
(9).است نيافته انعكاسي هيچ داخلي مصادر در اما شنيده ،
با سياسي مقاصد روي از "صرفا شاه كه است جهت آن از اين
مقامات.است ميگفته سخن داشته ، را هيات سرپرستي كه وي
آمدند ، ايران به اگوستيني كشيشان از پس كه ديگري كليسايي
در واتيكان نمايندگي به كه بودند پابرهنه كارملي كشيشان
اين رهبران جمله از (10).ميبردند بهسر ايران دربار
بود (م دئوس 1633 تا جان) اليزئو سان تاداودي جان فرقه
خطاب جوواني پدر نام به را او:ميگويد دلاواله كه
به و آمده شاه ديدار به قزوين در شخص اينميكردهاند
آمده ، او نزد دير كه اوپرسيد از شاه وقتي دلاواله ، نوشته
كتاب از ترجمهزبورداوود مشغول شاه ، دستور طبق كه گفت
(11).است بوده مقدس
او.است داده دست به ماجرا اين از دقيقتري گزارش فيشل ،
از كارملي كشيش نخستين كه زماني سال 1604 در:مينويسد
ضد بر را عباس شاه تا ميآمد ايران دربار به پاپ طرف
برنارماسييوسكي كاردينال كند ، تحريك عثماني تركان
عهد از مذهب و مصور صفحه شش و هشتاد بر مشتمل نسخهاي
تصوير چهار داراي آن صفحه هر كه پوست بر شده نوشته قديم
توضيحات كه نسخه اين.كند تقديم شاه به تا داد او به بود
در ميلادي سال 1658 در بود لاتيني زبان به آن عكسهاي
نميدانست لاتيني شاه چون.شد تقديم عباس شاه به قزوين
بفهمد ، را تصاوير مقصود تا بود علاقهمند ديگر سوي واز
از يك هر توضيح تا داد دستور ايراني علماي از يكي به
ايراني عالم آن اينكه براي.بنويسد فارسي به را تصاوير
داده دستور او به دهد ، انجام بهدرستي را خود كار بتواند
نميداند را آنچه و باشد تماس در كارملي مبلغان با كه شد
اكنون نسخه همان و شد انجام كار اينبپرسد ايشان از
شاه ارتباط نخستين اين كه ميافزايد فيشل.است موجود
ترجمه به علاقهمند او كه شد سبب مقدس ، كتاب با اول عباس
از دلاواله كه است همان شخص اين شود ، انجيل و مزامير متن
سال از ترجمه كار كه مينويسد فيشل.است كرده ياد او
يهودي يك مزامير ترجمه كار در.شد آغاز اصفهان در 1616م
مارس 1615 در كشيش اين.بود كارملي كشيش دستيار اصفهاني
زبان به كتابهايي تاليف مشغول من:نوشت نامهاي در م
ايران ملاي سه آن در و است پرزحمتي كار اين و هستم فارسي
اين.ميكنند كار من با اصفهان متولد يهودي رباني يك و
مقابله از پس من و ميكند ترجمه عبري از را متنها آخري ،
ايراني ، نفر دو...ميكنم اصلاح را ترجمهها لاتين متن با
به اشاره با فيشل.مينويسند فارسي خط به را ترجمهها
شاهعباس سلطنت عهد در كه بوده ترجمهاي تنها اين اينكه
شاه به قزوين در مزامير ترجمه كه ميگويد گرفته ، صورت
(12).است موجود آكسفورد در آن نسخه اكنون و شد داده
به مزبور نسخه قزوين در كه كرده ياد جلسهاي از دلاواله
ياد شاه جلسات از يكي از او.است شده داده تحويل شاه
بلافاصله شاه و داشته حضور آن در اسپانيا سفير كه كرده
فرستاده برهنهپا كارمليهاي خليفه سراغ به را كسي
.بياورد خود با نيز را داوود زبور ترجمه بود داده ودستور
داوود ، زبور ترجمه بر علاوه و آمده بلافاصله نيز خليفه
بود شده چاپ عربي زبان به كه نيز را جديد عهد از نسخهاي
كه -شاه اطلاع به را آن چاپ نحوه تا بود آورده خود با
چاپخانهاي ميخواهد و است علاقهمند چيزها اين به خيلي
.برساند -آورد وجود به عربي و فارسي حروف با
خواهيم موفق ما ترتيب اين به كه است اين دلاواله تحليل
و كنيم منتشر ايران در را خود مذهبي كتابهاي از خيلي شد
روشن به بيشتري امكانات با توانست خواهند مسيحي روحانيون
(13).كنند كمك سامان اين مردم روح و فكر شدن
آن و ميكند اشاره مهمي بسيار نكته به دلاواله اينجا در
نسبت آنان كنجكاوي سبب ايرانيان ميان در فلسفه قوت اينكه
ايرانيان":مينويسد او.است شده مذهبي مباحثات به
به آنان از زيادي عده و هستند كنجكاوي بسيار آدمهاي
كتابهاي طريق بدين و دارند آشنايي نيز ديگر علوم و فلسفه
بر آنان نيز اكنون حتي و خواند خواهند ميل كمال با را ما
امتناع مطلبي هر شنيدن از سماجت با كه تركها خلاف
بهصحبت دين مسائل درباره ميل كمال با ميكنند ،
".آورند دست به اطلاعاتي ما مذهب از مايلند و ميپردازند
سيد و نوشته اسلام بر رد در كتابي دلاواله كه ديد خواهيم
از دلاواله تصور احتمال به و داده پاسخ آن به علوي احمد
آثار با آشنايي لحاظ به شيعه علماي نوشتههاي بودن فلسفي
زودي به اينكه به اشاره با دلاواله.است بوده سيداحمد
بايد":ميگويد !بگذارد را خود اثر آنان مذهبي تعليمات
مقدس كتاب فصول ساير و داوود زبور به شاه كه بگويم
هست ، نيز مسلمانان مقدس كتاب تاييد مورد كه عيسويان
و ميبوسد را كتابها اين بار هر و ميگذارد زياد احترام
اشياء جزء در را آنها داده ، دستور و ميگذارد خود سر بر
خوشبيني دلاواله كه پيداست ".بگذارند علاقهاش مورد
ديگري جاي در خود او اينكه كما ;است داشته بيهودهاي
و شخصي لحاظ از عباس شاه كه دارم قطعي يقين من:ميگويد
را عيسي دين هرگز و است متعصبي مسلمان خود كشور سياست
من بر نيز و..شود معجزهاي اينكه مگر ;كرد نخواهد قبول
دارد استوار ايمان و علاقه خود دين به او كه نيست پوشيده
بذل از بيفزايد ، اسلام عظمت و افتخارات بر آنكه براي و
نيز او عقيده و تعصب.كرد نخواهد دريغ خويش دارايي و قوا
انكار همه اين با...نيست ملامت سزاوار آدميت اصل بنابر
و نموده بسيار نيكي عيسويان به عباس شاه كه كرد نميتوان
.است كرده موءثر پشتيبانيهاي و طرفداري عيسي دين از
فرهنگي ارتباطات هند و ايران دوره اين در كه ميدانيم
وشدهاي رفت مرتب طور به كه گونه آن است ، داشته گستردهاي
هند دربار و ديار.است بوده برقرار شاعران و عالمان
و است توجه قابل ما بحث نظر از كه داشت نيز ديگري ويژگي
كشورهاي مسيحيان ديگر و انگليسيان گسترده حضور آن
ديگري عامل نيز ديني تسامح وجود.بود ديار آن در اروپايي
با.بود سرزمين اين در مذهبي و ديني مباحث افزايش جهت در
ديني ايجاد مدعي كه ((16051542م اكبرشاه آمدن كار روي
همه گيرنده بر در و الهي توحيد ترويج عنوان به جديد
طرفدار اوگذاشت شدت به رو ديني تسامح اين بود ، اديان
را الاديان بين ديني مباحثات خود و بود اديان همه آزادي
ميكند نقل كليسا آباء از نقل به مونسرانه.ميكرد تشويق
كتابهاي معين روزهاي در كه بود داده دستور اكبرشاه كه
يكديگر كنار ديني علماي و كنند حاضر را اديان همه شريعت
به بتوانم من چنانكه پردازند ، مباحثه به و شوند جمع
كدام كه دريابد بتواند كس هر و دارم فرا گوش ايشان سخنان
ويژهاي اداره اكبرشاه (14).است برحقتر و درستتر دين
به سال 1582م در او.كرد ايجاد مقدس كتابهاي ترجمه براي
كه يافتهايم اطلاع:نوشت اسپانيا پادشاه دوم فليپ
به مزامير و انجيل و خمسه اسفار قبيل از مقدس كتابهاي
يا شده ترجمه كتابهايي چنين اگر ;شده ترجمه فارسي و عربي
شود ، يافت شما مملكت در است ، سودمند همه براي ناشده ترجمه
در كه كساني از يكي.بفرستيد من براي را آنها خواهشمندم
تورات شده ترجمه نسخههاي جمعآوري به علاقهمند عهد اين
كه را فارسي ترجمههاي او.بود وتچيتي نام با شخصي بود
طرزي خان دولت نام با كارملي كشيشي بر بود عبري خط به
خط به ميشنيد كه گونه همان به شخص اين و ميكرد املا
(15).مينوشت فارسي
در -گفت خواهيم سخن او درباره اين از بعد كه -گزاويه
را مسيح داستان يا القدس مرآت كتاب اكبرشاه همين دربار
به كه لاهوري عبدالستار همكاري با مزبور اثر.است نگاشته
از بود ، آموخته را (پرتغالي) فرنگي زبان اكبرشاه دستور
با و لاتيني ترجمه با كتاب ايندرآمد فارسي به پرتغالي
به مسيح داستان نام به دوديو لودويكوس انتقادي حواشي
به (ق.-ه 1049) م سال 1639 در باتاويا اوگدوني در فارسي
وقايع يا حواريين داستان گزاويه "ايضا.است رسيده چاپ
همكاري با و شاه اكبر دستور به را گانه دوازده حواريان
به فوق تاريخ همان در آن از بخشهايي كه نوشته عبدالستار
(16).است رسيده چاپ
يك از هند و ايران در مسيحيت و اسلام درباره آثاري نشر
سوي از دربار در خارجي سفراي شد و رفت فراواني و سو ،
ميتوانسته ديني مباحثات به شاه علاقهمندي نيز و ديگر ،
علاوه به.بكشاند بحثها اين به نيز را شيعه عالمان پاي
عالمان و شاعران شد و رفت جريان در هند با ايران ارتباط
.است ميكرده مطرح شيعه علمي حوزههاي در را مسائلي
نيست ، دست در دقيقي آگاهيهاي فعاليتها اين از متاسفانه
واقف گذشته ، آنچه بر اندازهاي تا ميتوان روي هر به اما
.شد
:پانوشتها
كه آمده داخلي مصادر از يكي در جالبي نمونه برابر در -9
پس:مينويسد يزدي محمد جلالالدين ;ميباشد توجه قابل
به كردستان در مدم قلعه قمري هجري سال 1019 در آنكه از
خارجي ، برادوست اميرخان و شد مفتوح قزلباش سپاهيان دست
ميان در رسيد ، هلاكت به قلعه آن صاحب جولاق به مشهور
براي را آن شاه.عالي بسيار مرجان از بود اوتسبيحي اموال
را بيت اين و فرستاد گرجستان در آلارود كليساي بزرگ كشيش
:خواند
سگان گردن در حيدرست ذكر بر نه كه خارجي تسبيح
كن طناب جهنم
صص اروپاييان ، سفرنامههاي ديدگاه از صفوي ايران -10
ترجمههاي -12/ ص 315 دلاواله ، سفرنامه -11/ 6768
و صص 22 سوم ، سال كتاب ، راهنماي مجله انجيل ، و تورات
همان ، -15/ ص 17 همان ، -14/ ص 23 همان ، -23 /13
ج تهران ، دانشگاه مركزي كتابخانه نشريه -16/ ص 1819
صص 239240 3 ،
معارف كتابخانه
|
(ع) صادق امام زندگاني از پرتوي
جعفر آيتالله مقدمه با /خراساني عليدوست نورالله :تاليف
/وزيري قطع /اول 1377 چاپ /اسلامي فرهنگ نشر دفتر /سبحاني
تومان 750/صفحه 350
تحقيقات مستندترين از يكي ،(ع)ششم امام زندگاني كتاب
.است شده نگاشته شيعه مذهب رئيس درباره كه است اخير
و امام حيات امام ، عهد از كامل و جامع تاريخي درواقع
بخش در.است حضرت آن الهي فرمايشات و انديشهها بالاخره
غاصب حكومتگران آن زوال و فرجام و امويان عصر كتاب نخست
خلفاي و عباسيان صعود درباره تفصيل به سپس و شده مطرح
با و دقت با بخشها ايناست شده گفته سخن سلسله اين جائر
اختلاف بهويژه و شده نگاشته اول درجه منابع بر تكيه
و امويان عهد در نژادپرستانه انديشههاي و فساد و طبقاتي
فرهنگي دورنمايي سپس.است شده بازنموده عباسيان پيروان
و فرقهها ميان حساسيتهاي و برخوردها و صادق امام عصر از
فردي ، سياسي ، زندگي وسرانجام گرفته قرار بررسي مورد مذاهب
شده ارائه خواننده به حضرت آن ديني و فرهنگي اجتماعي ،
امام زندگي درباره آثار جامعترين از يكي اثر اين.است
.است ايشان عصر و (ع)صادق
انديشه و قلم شهيدان
اول چاپ كومش ، انتشارات ،(رفيع)حقيقت عبدالرفيع :تاليف
تومان روكش ، 3500 با زركوب /صفحه وزيري ، 622 قطع 1378 ،
و انديشهها زندگي ، در اثري عنوان "انديشه و قلم شهيدان"
و شاعران عارفان ، نويسندگان ، از جمعي خونبار مرگ
مزدك ، ماني ، زرتشت ، .است ديار اين برجسته فرهنگمردان
حسنك دقيقي ، حلاج ، سرخسي ، سهل فضلبن مقفع ، ابن هرمزان ،
عطار ، كبري ، نجم بغدادي ، مجد سهروردي ، عينالقضاه ، وزير ،
فضلالله اول ، شهيد خليفه ، شيخ فضلالله ، رشيدالدين
ثاني ، شهيد پسيخاني ، محمود نسيمي ، عمادالدين نعيمي ،
كاشاني ، سرمد خطاط ، ميرعماد شوشتري ، قاضينورالله
نورعليشاه دكني ، شاه معصومعلي تربتي ، شاه مشتاقعلي
فراهاني ، مقام قائم كرماني ، مظفرعليشاه اصفهاني ،
روحي ، احمد شيخ كرماني ، آقاخان ميرزا اميركبير ،
واعظ ، سيدجمال المتكلمين ، ملك صوراسرافيل ، خبيرالملك ،
عليشاه سلطان بهبهاني ، سيدعبدالله نوري ، فضلالله شيخ
ميرزا محمدخياباني ، شيخ تبريزي ، ثقتالاسلام گنابادي ،
يزدي ، فرخي و مدرس شمال ، نسيم عشقي ، ميرزاده خان ، كوچك
آنچه و رفته باز دفتر اين در ذكرشان كه هستند نامداراني
.است گرديده بيان شد ايشان خون ريختن موجب
در و گماني به تاريخ ، خوردگان زخم اين از يك هر بيگمان
به جملگي آنكه حقيقت اما است ، برميداشته گام ويژه راهي
عقايدشان و تفكر و انديشه آن و تپيدهاند خون در دليل يك
و عقايد جرم به انسانها كه زماني تا و است بوده
بميرند ، و بگريزند و بردارند زخم است ممكن انديشههايشان
روي بنيآدم و افكند نخواهد سايه بشري جامعه بر انسانيت
.ديد نخواهد را لذت و شادماني
|
|