گاهي كه نميكنند قبول مادرها و پدر چرا
ميكنند؟ اشتباه
...نكن دريغ را محبتت ;پدر
گذشته از تصويري
امروز روان بهداشت همياران سراسري همايش
ميشود برگزار
گاهي كه نميكنند قبول مادرها و پدر چرا
ميكنند؟ اشتباه
والدين بين متقابل روابط چگونگي مورد در مطلبي چاپ اشاره
موجي "كرد فكر جوانتر كمي ميتوان" عنوان با فرزندان و
فرزندان و والدين بين در را مختلف واكنشهاي و كنش از
آنچه فرزندان و والدين تا كرد فراهم زمينهاي و برانگيخت
و مستقيم نميتوانند متقابل درك ضعف دليل به كه را
بفرستند روزنامه براي بگذارند ميان در يكديگر با رودررو
نسل ، دو اين گفتوگوي و گپ براي باشد تريبوني همشهري و
افزون روز شتاب اجتماعي ، تحولات و تغيير كه نسلهايي
آنها روز هر اجتماعي ارزشهاي در تغيير و تحول و ارتباطات
تريبون اين كه اميد بدان ميكند ، دورتر يكديگر از را
درك نسلها ، شكاف كاهش براي باشد كوچكي گام مطبوعاتي آزاد
.فرزندان و والدين بيشتر همگامي و همدلي و متقابل
مطلبي مورد در است تفسيري و توضيح ميآيد بدنبال آنچه
شما كنيد باور مادر پدر" عنوان با زمينه همين ديگردر
اجتماعي صفحه در ديماه اول در"ميكنيد اشتباه گاهي هم
.رسيد چاپ به همشهري
هم شما كنيد باور مادر ، پدر ، " مقاله نويسنده مرادي خانم
اين كه اكنون و كجايي اهل نميدانم "ميكنيد اشتباه گاهي
سر به اسلامي سرزمين اين كجاي در ميخواني را مقاله
با اينچنين كه مراديهاست و مرادي با سخنم روي ولي ميبري
قبال در را جوانان مشكلات و مسائل احترام و ادب رعايت
.ميكنند بازگو عزيزشان والدين
اشتباه دچار اوقات گاهي نيز ما عزيز هميشه والدين آري
شروع اينجا از والدينش با جوان ناسازگاري ولي ميشوند
مرتكب اشتباهي كه نميكنند قبول مادر و پدر كه ميشود
از منميدانند اصلي مقصر را جوان همزمان و شدهاند
گاهي كه اكنون ولي محرومم كه است سال مادر 5 و پدر داشتن
انزواي ژرفاي به نميرسم تفاهم به بزرگهايم پدر با اوقات
را حق هم اوقات گاهي و ميكنم فكر والدينشان از جوانان
.ميدهم آنها به
است ، اين سخنم ميگذرانم زندگي آنها بي كه اكنون و
ما جرم: شماست با سخنم روي عزيز والدين بشنويد ، جهانيان
والدينمان ، با ساله چند سني اختلاف جوانيمان ، چيست؟
بودنمان ، بيريا و ساده و صاف روزگار ، گرم و سرد نچشيدن
محكوم اوقات گاهي بايد چرا چيست؟ راستي به جرممان؟ چيست
انساني هر.شويم والدين برخي بياساس و بيپايه افكار
هم آنها پس.انسانهايند زمره در هم والدين و جائزالخطاست
انساني هيچ خداوندميشوند واشتباه خطا دچار اوقات گاهي
.نمود خلق همديگر مكمل را انسانها همه و نيافريد كامل را
اينكه از دارند شكايت والدين برخي كه شاهديم بيگاه و گاه
و گردانند روي آنها با مصاحبت از جوانهايشان فرزندانشان ،
آناننشان با همصحبتي براي رغبتي و ميل هيچگونه
تنها نه بگويم بايد عزيزان اين جواب در.نميدهند
همصحبتي براي تمايل ابراز جواني هيچ بلكه آنها جوانهاي
به را او ايدههاي و آرمانها از مورد يك حتي كه فردي با
محفل در جوان يك چرا.داد نخواهد نشان نميشناسد رسميت
و سكوت در غرق است داده ترتيب دوستانش با كه دوستانهاي
تمام به دوستانش زيرا.است خويش دوستان حرفهاي محو
احترام و ميگذارند احترام او باورهاي و ، عقايد آرمانها
شما با نبوديم اگر عزيز ، والدين.قائلند هم براي خاصي
كه آنطور ما با نبوديد شما بوديم ، ميبايد كه آنطور
تحولات گرفتن نظر در بدون شما از بعضي.بوديد ميبايست
از را قبل سال چند روش به كردن زندگي دنيا "كلا و جامعه
اين با كه نميشود پيدا جواني هيچ بالطبع و خواستيد ما
گرامي والدين.كند موافقت باشد مقدس هم هرچند شما گفته
نيز كردن زندگي روش.است گذر و عبور حال در لحظه هر جهان
و 19 پيش 18 سال شما 4030.نمود خواهد تغيير آن متعاقب
سن اين به شما از بعد سال ما 4030 و بوديد ساله يا 20
سن اين در شما از انتظاراتمان داريد توقع آيا رسيديم
برداشت طور اين حرفها اين از ناكرده خداي.باشد يكسان
گفتم آريدارم را عزيزان اين به توهين قصد بنده كه نشود
هرگز و محرومم مادر و پدر داشتن نعمت از كه است سالي 5
."ابدا.كنم توهين عزيزان اين به كه نميشود راضي دلم
مينمايم خشوع خاشعانه و خضوع خاضعانه آنها تمام به بلكه
پدرها همه سايه كه دارم آرزو مهربان خداي از پايان در و
بماند جاودان و پاينده ابد تا فرزندانشان سر بر مادرها و
گاهي مبادا كه ميكنم خواهش خاضعانه عزيز جوانهاي از و
مادرخويش خورده زخم و نازك قلب تند و بلند صداي با اوقات
قبال در را احترام و ادب نهايت حال هر در. بيازارند را
داشته ابدي سعادت به رسيدن براي جوان هر بال دو اين
.باشند
كه مادرم و پدر زحمات از جمله اين با ميخواهم آخر در و
.كنم قدرداني رفتند و كشيدند پر كنارم از
عزيزم پدر و مادر
داشت خواهم نگاه زنده را يادتان ابد تا
غفوري محمد تشكر با
اردكان 3/10/78
...نكن دريغ را محبتت ;پدر
فشارهاي در ابتدا همان ازهفتنفره هستيم خانوادهاي
بهسر ناراحتي در كلام خلاصه و دلهره و ترس روحي ،
ميكشم خجالت كه مردي دست از !كسي؟ چه دست از.ميبرديم
.دارد زيبايي مفهوم و معنا پدر آخر.بگذارم پدر را اسمش
افتخار پدر.خوبيهاست منشا و محبت و مهر سرچشمه پدر
خصوصيات اين از من پدر و پدري هر نه اما.است فرزندان
.است بهدور
.شوند تربيت تا زد كتك را بچهها بايد كه است معتقد او
و فحش كتك ، باد به را آنها فرزندان ، اشتباه كوچكترين با
نيز را مادرم بلكه بچهها ، ما نهتنها.ميگيرد ناسزا
را مردي چنين اسم بگوئيد شما آخر.ميدهد فحش و ميزند
...!گذاشت؟ پدر ميشود
دل درد به باشد ، فرزندانش و همسر مونس اينكه جاي به
در كند ، راهنمايي را آنان خوش زباني با و دهد گوش آنها
سياه ماست":بگويد اگر.است انداخته راه پدرسالاري خانه
ميفرمائيد ، درست شما بلي":بگوئيم بايد نيز ما ;"است
ارشد فرزند كه بزرگم برادر كه است طوري ".است سياه ماست
تصميمي نميتواند دارد ، سن سال و 26 هست نيز خانواده
.ندارد را خود زندگي اختيار و بگيرد
دوست را ما كاش اي بودي ، مهربان ما با كاش اي:پدر
خوار آشنا و دوست پيش اينقدر را ما كاش اي. ميداشتي
.ميشدي قائل ارزش برايمان و نميكردي
سخت برايمان را زندگي چرا.داشتي اعتماد ما به كاش اي
فرزندانت با چرا كردي؟ سياه را روزگارمان چرا ميگيري؟
چيزي ازت هيچگاه كه فرزنداني ما ميكني؟ رفتار اينگونه
كه همسري ميكني؟ رفتار اينگونه همسرت با چرا.نخواستيم
چرا.بازنكرد شكايت به لب هيچگاه مشترك زندگاني طول در
ما با چرا ميكني؟ خراب را ما اعصاب هم و خود اعصاب هم
...!ميكني؟ چنين
به را پسرت كوچه در فوتبال كردن بازي خاطر به چرا :پدر
كه ريختي نفت رويش و بزني آتشش ميخواستي و بستي درخت
كبوتر ، يك خريدن خاطر به چرا !رسيد؟ دادش به همسايه خانم
دادن بهخاطر چرا !كردي؟ فرو پسرت بازوي در را چنگال
هي براي تنها آن از كه همسايه پسر به بيارزش تكهچوبي
خانه از شب را پسرانت ميكردي ، استفاده پرندگانت كردن
كه آنها !ميكني؟ اعتماد مردم حرف به چرا !كردي؟ بيرون
دروغ بهخاطر چرا.ميزنند حرف دخترانت مورد در دروغ به
خاطراينكه به چرا !ميزني؟ برق كابل با را دخترانت مردم
با مرا رسيدم منزل به دير تاكسي كمبود دليل به دقيقه ده
خدابيخبر از يك خاطر به چرا !گرفتي؟ كتك باد به برق سيم
و ميزني تهمت دخترانت به ميشود ، مزاحم تلفن ازطريق كه
اجازه فرزندانت به چرا !ميگويي؟ ناسزا و فحش آنها به
قول به كه دليل اين به فقط !نميدهي؟ استراحت و تفريح
دليل اين به فقط !ميبينند؟ را آنها مهتاب و آفتاب خودت
انگار !ميشنوند؟ را صدايمان مردم برويم بيرون اگر كه
نگاه را ما و برويم بيرون ما كه منتظرند و بيكارند مردم
!نميكني؟ بيرون سرت از را غلط افكار اين چرا...!كنند
ما بودن هم با حتي چرا كنيم؟ تحمل را وضع اين بايد كي تا
هم جان به را ما طريقي به و ببيني نميتواني را
!؟...چرا !مياندازي؟
از ميكنيدرحقيقت بودن پدر ادعاي كه تو اگر:پدر
و دهي بها فرزندانت به تو اگر ;هستي دور آن واقعي معناي
نكني ، خوار غريبه پيش چه و آشنا و دوست پيش چه را آنها
زندگي اجازه ما به اگر كني ، رفتار آنها با ملايمت با اگر
مرحله به اگر را ديگر اگر هزارويك و دهي تصميمگيري و
هرگز و ميشوند قائل احترام برايت فرزندانت ;برساني عمل
چنين داشتن از آنها كه كردي كاري.نميكنند را مرگت آرزوي
.كنند شرمساري احساس و بكشند خجالت پدري
ما خانه باباي كاش اي.نميبخشيم را تو هرگز فرزندان ما
.بود پدر يك نيز
را امني محيط منزل ، در هميشه كنيد سعي مادران ، و پدران
.باشيد داشته دوست را آنها.كنيد فراهم برايفرزندانتان
را بيگانه سوي از محبت هرگز آنان تا كنيد محبت آنها به
به كه است طريق اين به و كنيد مشورت آنها با.نپذيرند
.قائليد ارزش برايشان كه ميفهمانيد و ميدهيد بها آنها
فقط شما و بگيرند تصميم بگذاريد.شدند بزرگ كه كنيد قبول
را آنها زندگي اختيار اينكه نه كنيد ، راهنمايي را آنها
راهشان بگذاريد.كنيد معين تكليف برايشان و گرفته بهدست
باشند داشته فكري استقلال آنها بگذاريدكنند انتخاب را
كه هستند آنها چون.كنند انتخاب را خود آينده همسر و
.كنند زندگي عمر يك ميخواهند
به پاسخگويي به موظف شما عزيز ، بزرگ مادر و بزرگ پدر
آينده مورد در خود انتخاب با كه هستيد نوهتان سوءالات
نيز را نوههايتان بلكه خود دختر نهتنها فرزندتان ،
.كرديد بدبخت
املاك استرداد
ارتش ورود از پيش ماه 1320 ، شهريور پنجم و بيست روز در
از انگليس سفارت توصيه به بنا رضاشاه تهران به متفقين
شورا مجلس به را خود نامه استعفا و كرد كنارهگيري سلطنت
.نمود تقديم
مردم ميان در شديدي هيجان وي استعفاي از پس بلافاصله
به كامل اختناق در سال شانزده كه روزنامههايي.كرد بروز
مدت اين در كه ستمي و ظلم از ملت اكثريت و بودند برده سر
تشكيل نداي طرف هر از.درآمدند خروش به بودند كرده تحمل
تبعيدشدگان ، و سياسي زندانيان آزادي ملي ، محاكمات
دست كه جانياني مجازات و شاه رضا غصبي املاك برگرداندن
طنين ايران سراسر در بودند ، آلوده آزاديخواهان خون به
.افكند
و تعديات حساب به رسيدگي از قبل كه ميخواستند مردم
سابق ديكتاتور به كشور از خروج اجازه ساله بيست تجاوزات
واداشته هم را فرمايشي مجلس خواستها اين شدت.نشود داده
نخستوزير فروغي ميان ، اين درگردد همصدا مردم با كه بود
بدهد تسكين طوري را عمومي احساسات ميكوشيد قوا تمام با
هم و يابد نجات فروپاشي از رضاخاني دستگاه هم كه
دليل همين به.نمايد خارج ايران از سلامت به را ديكتاتور
كه گرفت صلحنامهاي و نامه هبه رضاشاه از شتاب به
منقول ، از اعم را خود داراييهاي و اموال كليه آن براساس
به محمدرضا پسرش به غيره و كارخانجات غيرمنقول ،
كه ميرپنج رضاخانبود بخشيده "نبات گرم ده" مالالصلح
نه و كارخانهاي نه داشت ، ملكي نه نشستن تخت به زمان در
از ناگزير كه روزي در خارج ، بانكهاي در نقدي وجه
در كشور نقاط حاصلخيزترين تملك با شد كنارهگيري
مالك بزرگترين نقاط ، ساير و گرگان گيلان ، مازندران ،
انگليس ، بانكهاي در نقدي ذخاير داشتن دست در با و ايران
اين.بود جهان مردان ثروتمندترين از يكي آلمان و امريكا
يعني ممكن روش سادهترين به محدود ، مدتي در كلان ثروت
.بود شده جمعآوري زور ، به وي نظر مورد زمينهاي تصرف
و تهديد با زور ، به را زمينهايشان شاه رضا كه كساني
و مجلس از بود كرده تصاحب زندان در گرفتن امضاء و شكنجه
.بگيرند پس را املاكشان شايد تا نمودند دادخواهي دولت
در چنان را امر اين فروغي دولت و فرمايشي مجلس اما
خسته را مردم كه كردند گم سردر مقررات و قانون پيچوخم
تعقيب را خود حق به مطالبات تا بيندازند ، پا از و نمايند
.نكنند
به بود بخشيده دولت به را آنها محمدرضا كه غصبي املاك
درخواست به سپس و شد اداره دولت توسط سال هشت مدت
آمد در وي خود مالكيت به دوباره مجلس تصويب با و محمدرضا
دربار بهرهبرداري تحت و اختيار در ارديبهشت 1332 تا و
.بود
فرماني طي مزبور املاك مصدق دكتر اصرار به تاريخ آن در
دولت مرداد كودتاي 28 از پس اما شد ، داده انتقال دولت به
را "اختصاصي املاك" وزيران هيات تصويبنامه مطابق زاهدي
اولين عنوان به نيز "اعليحضرت".نمود تقديم محمدرضا به
پدرش غصبي املاك"!مردم و شاه سفيد انقلاب" اجراي در قدم
با و فروخت دهقانان به بهرهبرداري سال چندين از پس را
ايران ملي بانك به دهقانان ساله اقساط 25 قبضهاي سپردن
ملي بانك از تنزيل بدون و "نقدا را مزبور قبضهاي وجه
كار به مطمئنتري جاي در را خود سرمايه تا كرد دريافت
!بيندازد
زارع رويا :تهيهكننده
ساهر حميد آرشيو از كاريكاتورها
ملي شوراي مجلس در املاك استرداد قانون طرح مناسبت به
- رسيد؟ خواهد ما به هم كلاهي نمد اين از (ارديبهشت 1321)
!گويند چه لاشخوران تا
ناهيد روزنامه
امروز روان بهداشت همياران سراسري همايش
ميشود برگزار
روان ، بهداشت همياران سراسري همايش نخستين :اجتماعي گروه
معاونت حوزه اجتماعي آسيبهاي از پيشگيري دفتر همت به
فردا و امروز كشور بهزيستي سازمان پيشگيري و فرهنگي امور
.شد خواهد برگزار بهزيستي علوم دانشگاه محل در
تخصصي حمايت با كه است مردمي داوطلب "روان بهداشت هميار"
رواني سلامت ارتقاي و مردمي مشاركت تحكيم جهت در مشاور ،
بهداشت همياران.مينمايد فعاليت خود جامعه اجتماعي
طريق از را فردي كارآيي و مهارت متناسب ، آموزش با روان
.ميدهند افزايش مناسب رفتارهاي و نقش ايفاي
|