درايران مطبوعات توفيق وشرايط اسباب
غرور از بيفزائيم؟ خود نفس عزت بر چگونه
برداريم دست بيجا
اتهامات به رسيدگي دادگاه جلسه نخستين
شد برگزار كيهان مديرمسئول
درايران مطبوعات توفيق وشرايط اسباب
مطبوعات اصحاب از برخي درجمع خانيكي هادي سخنرانيدكتر
طي جمهور ، رئيس مطبوعاتي مشاور خانيكي ، هادي دكتر :مقدمه
آغاز در كشور مطبوعات اصحاب از برخي جمع در مبسوط سخناني
از بديعي نكات به همشهري روزنامه انتشار سال هشتمين
به كه كرد اشاره ما كشور در مطبوعات توفيق شرايط و اسباب
خوانندگان توجه ايشان ، توسط شده مطرح مطالب اهميت لحاظ
.ميكنيم جلب سخنراني كامل متن به را محترم
زاده مطبوعات ساير به نسبت تفاوت يك با همشهري روزنامه
دنياي از ديگري بخشهاي به توانست را تفاوت همين و شد
مطبوعات عرصه در تمايز يكبدهد تسري ما كشور در مطبوعات
:كرد شمارش و كرد احصاء ريز به ميشود را اينها همه كه
به كردن توجه و مطالبش تقسيم و توزيع مطبوعاتياش ، زبان
يعني بود آن جوي و جست در ما شهري پرشتاب جامعه كه آنچه
و سياسي تعريف در كه را شهروند كه بود اين پي در
تفاوت تحولات برابر در منفعل فرد با يا رعيت با فرهنگيش
.گفت هم پاسخ و بدهد پاسخ شهروند يك نيازهاي به دارد
و كرد انتخاب روزنامهگاري در كه كوتاهي و مختصر زبان
و تواضع بر بيشتر كه را شهري فرهنگ با متناسب اخلاق
بدهد تسري بخشهايي به توانست را اين بود استوار اخلاق
هست ، مطبوعات عرصه در كه كاستيهايي از وقت هيچ اين اگرچه
مطبوعات عرصه در هست باقي خودش جاي به كاستيها نكاست ،
حركت از آنجا در "حتما نشناسيم را كاستيها اين اگر و
تمايزهايي يا تفاوتها اين بر علاوه وليمانديم باز
نحوه و شمايل و شكل نظر از را همشهري روزنامه بالاخره كه
با متفاوت مخاطبان دسترسي نوع و اندازه و قطع و توزيع
توجه ما جامعه در ديگر نياز يك به ميكرد مطبوعات بقيه
و سياسي توسعه و فرهنگي توسعه بين آيا اينكه آن و كرد
يا باشد برقرار توازني و تناسب ميبايست مطبوعاتي توسعه
برداشت همشهري چه اگر كه بود گامي اين من نظر به و نباشد
و همشهري از پيش از كه روزنامههايي توسط ولي بخشي در
برداشته آن تكميلي قدمهاي آمدند وجود به همشهري از بعد
جهت در كه باشيم اين مدعي ميتوانيم جد به ما امروز و شد
توسعه شاخصهاي در استاندارد به يا تعادل حد به رسيدن
به.چرا ميشويم ، نزديك زيادي حدود تا داريم مطبوعات
اينكه مگر نميدانند چيزي را فرهنگي توسعه اينكه خاطر
است ، زاينده كه جامعهاي.مشاركت پايه بر خلاقيت و نوزايي
مبتني را زايندگي و خلاقيت اين و است خلاق كه جامعهاي
را استوار گامهاي جامعه آنعمومي مشاركت بر ميكند
نظري تعريف يك فقط اين و است برداشته فرهنگي توسعه درجهت
خلاق ، جامعه نوزا ، جامعه بلكه نيست آكادميك تعريف يك و
"اولا چون ميشود هم هويت داراي كه است جامعهاي
ميتواند و بكند بازآفريني را خودش اصالتهاي ميتواند
به و را خودش ملي و ديني ماثر و معاريف بكند توليد باز
جلوگيري نسلها ميان ناهمزباني و گسستگي از ديگر عبارت
با مواجهه در را جامعه ميتواند "ثانيا و بكند
صنعتي ، سريع دگرگونيهاي فنآورانه ، سريع دگرگونيهاي
ديگر ، عبارت به.بسازد قابل و توانا سياسي ، و اقتصادي
توسعه از بلكه نكند رنجور را جامعه و كشور سياسي ، توسعه
شرايط مثل شرايطي در و بشود برخوردار بيشتر بتواند مادي
گذاشته ما مطبوعات دوش به كه مسئوليتي و نقش ما ، جامعه
كه آنچه عليالقاعده.است مضاعف ومسئوليتي نقش ميشود
مسئوليتهايي عهدهدار يا جايگزين مطبوعات ،...برميگردد
سياسي ، تشكلهاي مثل احزاب مثل ديگر نهادهاي غياب در هستند
هم كه هست هم دليل همين به و ديگر اجتماعي و صنفي
از بيش ما انتقادهاي طرف آن از هم و ما فزاينده انتظار
نهادها اين اينكه خاطر به ميگيرد ، قرار مطبوعات واقعيت
در را ديگر نهادهاي از را ديگر مشكلات و مسايل از بخشي
به بتواند نسبت اين براياينكه ميكنند ، نمايندگي جامعه
به بتوانيم را جامعه طرف يك از ما يعني برود توازن يك
كه بگيريم نظر در زاينده و نوزا و خلاق جامعه يك عنوان
عمومي طور به بلكه نيست نخبگان سطح در هم زايندگي اين
فرهنگ تعميم طبيعي طور به يعني عموم ، مشاركت بر هست متكي
انجام همشهري روزنامه را آن از بخشي كه كاري ميدهد هم
نوپا اينكه با نوپا و جديدالتاسيس روزنامه يك.ميدهد
نقد مورد باشد هنر اينكه جاي به ما مطبوعات عالم در بودن
بودن نوپا ميكنيم گمان و ميشود توهين و ميگيرد قرار
كه حالي در آنها ، بودن بيريشه بر است دليلي مطبوعات
و زدن جوانه بر باشد دليلي ميتواند آنها بودن نوپا
پيشبيني زماني در ميتواند نوپا روزنامهآنها زايندگي
و بيايد در كشور نشريه ترين پرتيراژ عنوان به نشده
گرفتن ناديده غرور براي عاملي يك را بودنش پرتيراژترين
است ارزنده شاخص يك اين خود نداند كشور مطبوعات ديگر
بگيرم نتيجه ميخواهم من اين بر علاوه اما توسعه ، براي
اما فرهنگ ، كردن همگاني و فرهنگ تعميم به كرده كمك كه
هم توسعه اجزاء و ابعاد ديگر به توجه بدون فرهنگي توسعه
و سياسي توسعه از را فرهنگي توسعه نيست ، كاملي توسعه
هم سياسي توسعه در. كرد تفكيك نميشود اجتماعي اقتصادي
جريان اگر است درست رساني اطلاع و مشاركت و رقابت بر اصل
اگر و نباشد برابري و سالم جرياني جامعه ، در اطلاعرساني
جامعه سرآمدان و نخبگان بين دادن پيوند به منجر نحوي به
نباشد ، عموم مشاركت و رقابت آن وحاصل نشود مردم عامه و
چنين در نميتوانيم ما يعني نيست ، متصور هم سياسي توسعه
مطبوعات فقط به فقط كه باشيم داشته را اين انتظار شرايطي
فرهنگشان از كه فرهنگشان يك ايجاد يا تيراژشان افزايش با
سرگرميها اشاعه نكرده خداي يا ابتذال اشاعه ميتواند
در كه آنچه باشد شده برداشته توسعه راه در قدمي باز باشد
آن ميشود ديده وضوح به و است نياز مورد الان ما جامعه
نوع يك بر ميشود مبتني دارد كشور مطبوعاتي جريان كه است
"نهايتا.رقابت و مشاركت اين كه رقابت نوع يك و مشاركت
بر علاوه و ميكند شفاف جامعه در را اطلاعرساني جريان
و ميبرد بالاتر را آگاهي و تحليل عمق اطلاعرساني
همه "تقريبا كه شرايطي در كه داشت را انتظار اين ميشود
صاحب ما جامعه در فرهنگي گرايشهاي همه سياسي ، گرايشهاي
كه هستند رسانههايي و مطبوعهها صاحب و تريبونها
به را انديشه آن و برساند ثبت به را آنانديشه ميتواند
قابل زبان به حال هر به را سليقه آن و بكشاند نقد
شكل نوع يك را قضيه اين حاصل ميشود دربياورد انتقالي
يك.دانست بيشتر آگاهي گفتگو اين دل از و گفتگو دادن
دوستان خدمت ميخواهم مطبوعاتي برداشت يا ارتباطي برداشت
يك محصول هم يافته توسعه مطبوعات "قطعا كه بكنم عرض
يك در توسعه محرك و عامل هم و هستند يافته توسعه جامعه
را انتظار اين ميتوانيم وقتي ما شرايطي چنين در. جامعه
شدت پر و پرشتاب حركت يك در ما مطبوعات كه باشيم داشته
توانايي و ظرفيت آن سياسي نظام "اولا كه گرفتند قرار
توسعه به باشد داشته باور باشد داشته را مطبوعات توسعه
فراهم را مطبوعات توسعه عرصههاي و زمينهها و مطبوعات
ما كشور نظير كشورهايي در موءلفه يا عامل مهمترين.كند
از كه است سياسي نظام درون در مطبوعات توسعه به اعتقاد
برآورده تفكر اين اسلامي جمهوري نظام و اسلامي انقلاب دل
هم اثبات قابل معتبر شواهد و استفاده قابل شواهد با و
دارند ، مدني جامعه با مطبوعات كه است نسبتي دوم عاملهست
در چه باشد نگرفته شكل مدني نهادهاي كه جامعهاي هيچ در
نباشند متكي مطبوعات و مدرنش ساخت در چه و سنتياش ساخت
كه داشت اعتقاد نميشود جامعه در انگيخته خود نهادهاي بر
هم مطبوعات.بكند كفايت تنهايي به مطبوعات حركت
اگر و مدني نهادهاي بر هستند مبتني هم و هستند زمينهساز
جدي را مدني جامعه عامل و سياسي نظام عامل عامل ، دو اين
دو آن كه كنيم فكر ديگر عامل دو به ميتوانيم بگيريم
بر غلبه با ما جامعه نظير جامعهاي در تدريج به هم عامل
فرهنگ اصلاح يكي.ببرد پيش را حركت تاريخي ، ضعفهاي
رقابت و ستيزي مشاركت آن اينكه ديگر عبارت به هست ، سياسي
و گرفته شكل ما اخير سده دو يكي فرهنگي ساخت در كه گريزي
در كه استبدادي جمله از هست فراواني عوامل از متاثر خودش
به منجر و بود ستمشاهي نظام بر حاكم دولتهاي
اين ما همه به و شده نخبگان ميان بيشتر هرچه بياعتمادي
بلا ها تن از كه تنهايي به كن خو دلا كه رسانده را توصيه
يك به و جمعي رفتار بر اعتماد يك به ميبايست ما خيزد
و بكاهيم خود به نسبت را سوءظنها جمعي حركت بر اعتماد
خويشاوندي و بكنيم بيشتر را همديگر به نسبت اعتماد اين
و تقويتكنيم نخبگان و نوآوري عرصه در را فرهنگي و سياسي
و تقويت با مگر ما نظير جامعهاي در نيست ممكن اين
با و قدرتمند و قوتمند رسانههاي از جامعه برخورداري
ما مطبوعات بازهم كه ميرود انتظار كه دومي عامل و اخلاق
سامان يا دادن شكل بهش ، دادن سامان در باشند اين پرچمدار
توسعه ، به رو جامعهاست اختلاف حل كارهاي و ساز به دادن
اختلاف و نظرها اختلاف درونش در "حتما كه هست جامعهاي
اختلاف و اختلافنظرها اين اينكه.ميگيرد شكل سليقهها
جمع بتواند مكانيزمهايي چه با و نهادها چه با سليقهها
و رشد به عميقتري و بالاتر مراحل يك در بتواند و بشود
كه است تاريخي ضعفهاي از يكي باز كند ، كمك جامعه ارتقاء
اعتقادهاي در كه كارها و ساز اين و بوديم گرفتارش ما
ما جديد نهادهاي در داشته وجود ما عرف در حتي و ما ديني
اين ميكنيم مطبوعاتي اخلاق از سخن اگر و گرفته شكل كمتر
همه دارد ، زيادي تفاوت ما فردي اخلاق با مطبوعاتي اخلاق
مخرب آثار از هستيم واقف خوبي به فردي روابط عرصه در ما
فردي روابط ميتواند كه آنچه از بسياري گناهان از بسياري
و مدرن نهاد يك به تبديل وقتيكه منتها.بكند آلوده را
من نظر به و نگرفته شكل هنوز اينها ميشود جديد نهاد
در هم را كارها و ساز اين ميتواند ما مطبوعات جديد حركت
مطبوعاتيشكل ساختارهاي در نهادها قالب در و قوانين قالب
سياسي ، نظام كه مولفهاي چهار يا عامل چهار اين از.بدهد
كردن پيدا و سياسي فرهنگ ارتقاء و مدني نهادهاي
آن و بگيرم نتيجه ميخواهم من هست اختلاف حل سازوكارهاي
در كردند اشاره دوستان كه همانگونه خوشبختانه اينكه
طور به و انقلاب از بعد عام طور به ما جامعه امروز حركت
و جدي تحرك يك شاهد ما خرداد دوم از بعد خاص
به من از اگر و هستيم مطبوعات عرصه در اميدواركننده
چه كه بپرسيد مطبوعات عرصه به علاقهمند فرد يك عنوان
حماسه به كه كساني آن خواستهاي يا برنامهها از بخشهايي
اين كه گفت خواهم شك بدون ميكردند فكر بيشتر خرداد دوم
زمينههاي در چه و كمي زمينههاي در چه را رشد و تحرك
عرصه مادر هست كه كمبودهايي از بسياري عليرغم كيفي ،
عرض كه جور همان مطبوعات اما ميبينيم بيشتر مطبوعات
رشد و تقويت لازمه "حتما و است زمينه يك و عرصه يك كردم
فرهنگي و سياسي حركتهاي سامانيابي و ساماندهي مطبوعات
پاي روي مطبوعات كه جور همان اميدوارم كه است اجتماعي و
حتي و فرهنگي لحاظ به هم و سياسي لحاظ به هم خودشان
همه عليرغم مطبوعاتي كار و ميايستند كمكم اقتصادي
دارد وجود كه مضايقي محدوديتها ، همه عليرغم و تهديدها
كنار درميشود ما جامعه در ارزنده مشاغل جمله از
ميشود ، مطبوعاتي كار با و دارد وجود كه آسيبهايي
در مثبت قدمهاي اين داشت هم سياسي و فرهنگي نقشآفريني
جامعه ، در ديگر نهادهاي تقويت و تامين با مطبوعات عرصه
نهاد نوع هر و سياسي جريانهاي و گروهها احزاب ،
ملي فرهنگ و ما اسلامي فرهنگ ميتواند كه خودانگيختهاي
ارتباط و نقاد تفكر نوع يك و ببخشد عمق را ما انقلابي و
در تاهم بكند تقويت بكند ، برقرار را گذشته و ما ميان
عصر تعارفي ، هيچ بدون كه عصري در جديد تحولات با مواجهه
از نكند رنجور را بناميم ، ما ميتوانيم تاريخ شتابندگي
طبيعي مطبوعات از جامعه در را انتظارها اينكه هم و توسعه
كه عزيزي خواهران و برادران همه براي من.بكند واقعي و
بزرگ خانواده در چه و همشهري روزنامه تحريريه در چه
عنوان به همشهري موءسسه و كشور سراسر در همشهري روزنامه
را خدمت دوام و توفيق آرزوي است ارزنده فرهنگي موءسسه يك
روزنامه جاني گران و ماندگاري اين كه اميدوارم و دارم
در...شاءا ان ما و بشود هم ما مطبوعات همه نصيب همشهري
مطبوعات تعطيلي شاهد نه ديگر دور چندان نه آيندهاي
اينكه و مطبوعات ساير براي محدوديتها شاهد نه و باشيم
با و اصلاحكنندگي نظامخود يك با ما مطبوعات همه
رافع گذشته از پيش و بيش خودشان درون به انتقادي نگاه يك
سياسي لحاظ به چه و فرهنگي لحاظ به چه كه باشند مشكلاتي
در و نميآيد وجود به راهشان سر در اقتصادي لحاظ به چه و
كنار در مستقل نهاد يك عنوان به را مطبوعات نهاد حقيقت
.ببينيم بزرگوارمان و شريف مردم و دولت
غرور از بيفزائيم؟ خود نفس عزت بر چگونه
برداريم دست بيجا
برخورد صادقانه تواناييهايمان درباره ما از بعضي
از باشند داشته باور مردم اگر ميكنيم فكر.نميكنيم
.داشت خواهند دوست بيشتر را ما تواناتريم ، هستيم ، آنچه
هراسانيم نباشند ، قائل احترامي ما براي مردم كه اين از
خود كاستيهاي و مبالغه خود توفيقهاي درباره رو اين از هم
.ميكنيم پنهان را
گزاف و لاف گرفتهايم ، كه بزرگي حقوق اضافه درباره
فروش گزارش در را خود دلاري هزار اشتباه اما ميزنيم ،
فلان در را خود پذيرش.ميكنيم حفظ مهر سربه رازي چون
در خود شدن رد از اما ميرسانيم ، همه آگاهي به دانشگاه
بردهاي.نميآوريم ميان به سخني مهمتري دانشگاه كنكور
را خود باختهاي ليكن ميگيريم ، جشن و ميزنيم جار را خود
.ميسازيم پنهان ديگران از
ميدهيم ، ارائه بيرون جهان به توفيق و غرور از تصويري
اما خروشيم ، و جوش در شكست و بيكفايتي از درون در اما
خود در ميتوانيم حقارت احساس و برتري احساس از رهايي با
احساس و لغزشها تصديق با كه هنگامي.كنيم ايجاد نفس عزت
آوريم ، در به تن از را رياكاري زره پيروزيهايمان از غرور
داشته خود به نسبت بينانهتري احساسواقع ميتوانيم
.باشيم
رابينسن.ب دكتر :نوشته
غيبي منوچهر دكتر :ترجمه
اتهامات به رسيدگي دادگاه جلسه نخستين
شد برگزار كيهان مديرمسئول
شكايت طرح حال در كيهان پرونده شاكيان از يكي
حسين اتهامات به رسيدگي جلسه نخستين :اجتماعي گروه
دادگاه شعبه 1410 در كيهان روزنامه مديرمسئول شريعتمداري
منصفه هيات اعضاي حضور با و علني بصورت تهران عمومي
.شد برگزار
ناصري شهيدي ، پورنجاتي ، عسگراولادي ، كه جلسه اين در
اعضاي بعنوان ووسمقي زنجاني شبيري فاضلي ، صالحآبادي ،
كيهان روزنامه شاكيان از نفر داشتند 9 حضور منصفه هيات
.پرداختند خود شكايات كردن مطرح به
شهرداري و كرباسچي غلامحسين وكيل شريعتمداري شاكي نخستين
.بود تهران
واقع خلاف و كذب مطالب مورد كيهان 30 روزنامه:گفت وي
توهين اكاذيب ، نشر افترا ، به اقدام طريق اين به و نوشته
نموده كرباسچي آقاي و شهرداري مديران عليه حرمت هتك و
.است
:گفت كيهان در منتشره مطالب از برخي به اشاره با وي
و بيتالمال چپاول به متهم را تهران شهردار بارها كيهان
"تماما كه است نموده بند و زد و تومان ميلياردها اختلاس
از 5 كرباسچي آقاي دادگاه راي براساس و ميباشد كذبمحض
به تخفيف دليل به تنها و است شده تبرئه اختلاس مورد
توماني ميليون وام 20 و كشور وزير مجوز با هم آن مديران
.است شده صادر حكم
و گزارش انتشار كانون گذشته سال دو طي كيهان:افزود وي
.است شده كرباسچي عليه كذب مطالب
را شهرداري و كرباسچي كيهان مختلف ، مطالب در:گفت حائري
ميليارد بخششصدها فقر ، تعميق در مستقيم مسئوليت به متهم
غارت ميل ، و حيف تومان ميليارد صدها نورچشميها ، به تومان
كاشتن مجله ، و روزنامه دهها به بخشش و بذل عمومي ، اموال
و مالي مفاسد ايجاد ديگر ، مالي موءسسات در مالي فساد تخم
بند ، و زد تخلفات ، نهادينهكردن قانون ، فروش فرهنگي ،
تمام بايد كه است كرده بيتالمال اموال غصب هوا ، فروش
.كند ثابت را مطالب اين
كارهاي مورد به مورد كه مطلب اين اعلام با سپس وي
است ، بوده قانون عين ويا ارشد مقام مجوز با كرباسچي
كيهان روزنامه مسئول مدير مورد در عدالت اجراي خواستار
.شد
شكايت وحدت تحكيم دفتر نماينده عطري اكبر حائري ، از پس
.كرد مطرح خودرا
جرايمي عمومي اذهان تشويش قصد به كيهان روزنامه:گفت وي
.است كذب سراپا كه است داده نسبت وحدت تحكيم به را
و شمارههاي 16557 طي روزنامه اين:گفت تحكيم نماينده
صدور به متهم را وحدت تحكيم دفتر درشت تيتر با 16564
ماجراي راهپيمايي و است كرده فتنه ايجاد هدف با بيانيه
همچنين.است داده نسبت تحكيم دفتر به را دانشگاه كوي
نموده دانشجويي تجمع در پراكني شايعه به متهم را دفتر
.است
شهيدي قتل مسئول را وحدت تحكيم دفتر كيهان:افزود وي
.رساندند شهادت به را او دانشگاه كوي به مهاجمين كه دانست
بعدي شاكي خارجه وزارت كنسولي معاونت هادي محمدعلي
.بود كيهان روزنامه
مطلبي كيهان روزنامه شماره 16275 در:گفت هادي دكتر وكيل
معاونت مورد در 10 آن طي و است شده چاپ محفوظ امضاي با
به ضرر باعث كه فردي بعنوان را خارجه وزارت كنسولي
.است كرده معرفي است شده بيتالمال
خارجه وزارت جوابيه كيهان روزنامه:گفت قيامت محمدحسين
.نشد آن كامل چاپ به حاضر و كرده سانسور را مطلب اين به
در كيهان روزنامه بعدي شاكي دزفول فرماندار نورايي
طبق.كرد قرائت را وي شكايت قاضي و نداشت حضور دادگاه
فرماندار" عنوان با وي قول از كه مطلبي نورايي شكايت اين
شده چاپ كيهان در "ميكنم آدم را شهر اين مردم من:دزفول
.دانست عمومي اذهان تشويش موجب و كذبمحض را است
در مندرج مطالب به استناد با بعدي شاكي عسگري اميرهوشنگ
عنوان با كه مقاله اين در:گفت مورخ 14/5/78 كيهان
داده نسبت اينجانب به كذبي موارد است شده چاپ پنهان نيمه
.است كذب و ندارد واقعيت كه است شده
عليه شكايتي در نيز آذربايجان فرمانداران از تعدادي
عنوان با مطلبي درج با كيهان روزنامه كردند اعلام كيهان
فرماندار كه كرد اعلام ندارد خارجي وجود كلاسه مدرسه 12
اين چون است شده اختلاس مرتكب غرب شمال شهرهاي از يكي
ضمن در و دارد وجود نور پيام دانشگاه بصورت اكنون مدرسه
همه به نشده برده شهرستان نام مطلب اين در چون
.است شده توهين كشور غرب شمال فرمانداران
پرونده بعدي شاكي مازندران استاندار كشاورزيان داود
اقدام مورد در مطالبي درج به اشاره با وي.بود كيهان
:اميركلاگفت و بابل زباله دفن براي مازندران استانداري
دفن براي اقدام جريان در نفر دو كه شده اعلام خبر اين در
كودكي آنها از يكي كه شدهاند كشته بابلكنار در زباله
است محض كذب مطلب اين كه است رفته نفربر چرخ زير كه است
نشده موضوع اين جوابيه درج به حاضر حتي كيهان روزنامه و
.كرد چاپ ديگر صفحهاي در كوچك جوابيهاي و
استناد مورد كيهان روزنامه اخبار اينكه به اشاره با وي
برخلاف اكاذيب اين نشر:گفت گرفته مي قرار منافقين راديو
كيهان ، شاكي شكايت 9 طرح وبا است بوده ملي امنيت مصالح
.شد موكول بعدازظهر به دادگاه جلسه ادامه
از دفاع مقام در شريعتمداري حسين ديروز عصر جلسه در
جمله از كيهان مورد در شده انجام اقدام:گفت اتهامات
مطرح اتهامات انبوه آن براساس كه است رواني جنگ عمليات
برخي حال هر به كه شود القا اين مخاطب ذهن در تا ميشود
.دارد واقعيت
سرمايهداران سيريناپذير شكم در مردم اموال:گفت وي
اگر و ميكند فاش را آنها كيهان و ميشود ريخته بيدرد
.بگرديم تا بگرد ميدان ، اين كند انكار ميتواند كسي
سوءاستفادههاي به مربوط اخبار درج كيهان:گفت وي
.ميداند خود افتخارات از را ميلياردي
يا باشيم متهم جايگاه در بايد ما:افزود شريعتمداري
.ميريزند جيب در تومان ميليارد يكشبه 13 كه كساني
بهانهجوييهاي نوع از را كيهان مطالب دانستن كذب وي
از است شده درج كيهان در كه مطالبي:گفت و دانست معمولي
كرده اعلام آنرا قضائيه قوه يا و شد پخش هم سيما و صدا
غارت است ، نبوده غارت شهرداري اعمال ميگويد كسي چه.است
.دارند اعتراض چيز چه به شاكيان.بوده
چيست؟ بند و زد دليل:گفت منتشره مطالب دلايل ذكر در وي
نبشي يك اينكه براي معمولي آدم يك به كه است اين ما دليل
برخي اما ميكنند كبابش آفتاب با بگذارد پنجره جلوي در
برج ميتوان بند و زد بدون آيا ميسازند آپارتمان و برج
.ساخت
گراني عوامل از يكي گفتيم ما اينكه:گفت شريعتمداري
.نيست انكار قابل و است همين "قطعا بوده شهرداري
اموال از شد نوشته روزنامه در ميگويند اينكه:افزود وي
برميگردانيم را تومان ميليارد شهرداري 100 رفته غارت به
بيشتر كه است اين من شخصي نظر است نقدي سردار سخنان از
.است اين از
مطلب تيتر:گفت وحدت تحكيم دفتر شكايت از خود دفاع در وي
حال عين در و است شده استخراج دانشجويي بسيج بيانيه از
تحكيم دفتر نه بود متحصنين انجمن دانشجويي بسيج منظور
منتشره نامه "اصلا:گفت هادي دكتر شكايت مورد در.وحدت
.گرفتهاند خود به ايشان كه نيست هادي آقاي عليه
حضور در مطلب اين:گفت نورايي شكايت مورد در شريعتمداري
.دادهاند استشهاد بسيجيان از عدهاي و است شده گفته مردم
:گفت عسگري اميرهوشنگ شكايت به اشاره با ادامه در وي
كه ميگويند ايشان اگر است ، آشكار نيمهپنهان اسناد تمام
خودشان ايشان كه ميگوييم ما نبودهاند اميني علي مشاور
مستند مطالب تمام و هستند اميني علي مشاور كه نوشتهاند
.است ايشان خود نوشتههاي و گفتهها به
كشور كل بازرسي سازمان اسناد به استناد با شريعتمداري
از 15 يكي كلاسه مدرسه 12 مورد در شده مطرح مطلب گفت
دفن خبر مورد در شريعتمداري. است اسناد اين مورد
مورد در و دادهايم را ماوقع شرح ما گفت نيز زبالهها
.شد چاپ آن تكذيبيه هم شدن كشته
به رسيدگي ادامه قاضي شريعتمداري حسين دفاعيات از پس
آينده هفته دوشنبه به را كيهان روزنامه شكايات پرونده
.كرد موكول
|