ماكياولي سياسي انديشه
ماكياولي اصلي كتاب دو بر حاكم متدولوژي بررسي و تبيين
(شهريار و گفتارها)
بخشي احمد
و نوشته زيادي كتابهاي و مقالات ماكياولي درباره :درآمد
بلاكش شخص ، اين گويا است ، شده ارائه خاص تفسيري يك هر در
مخالف كاري جرياني يا كس هر و شد خود بعداز جريانات تمام
"ماكياوليست" لقب او به ميداد ، انجام گروهيديگر نظر
ويژه جايگاهي نميتوان غرب ، فلسفه تاريخ درميدادند
نازيسم ، پرچمدار را او گاهي گرفت ، نظر در ماكياولي براي
ويلهلم ، قيصر ، ناپلئون ، راه چراغ و آنارشيسم فاشيسم ،
ناسيوناليسم پرچمدار هم گاهي و ميدانند موسوليني هيتلر ،
را او ديگر زماني ;آلمان و ايتاليا وحدت پيامبر و
نيهيليسم پيامبر و سياست از اخلاق و دين جدايي تئوريسين
.شمردهاند
كه اوست فلسفه تفسيرپذيري از ناشي مختلف ، قرائتهاي اين
را او انديشههاي از بخشي مكان ، و زمان از فارغ گروه ، هر
.دادهاند قرار استفاده مورد خود ، خاص مقاصد براي
آثار از مختلف قرائتهاي عليرغم كه است اين اصلي سوءال
فرق ديگرش اثر با اثر هر در وي متدولوژي آيا ماكياولي ،
و نحلهها از ناشي قرائتها اين يا است ، ميكرده
و آمدند پديد ماكياولي از پس كه است بوده ايدئولوژيهايي
نوشتهها از قسمتي از طرفداري در را خود حيات ادامه شرط
بررسي بدون -او آثار از بخشي مخالفت يا او ، انديشههاي و
كه است برآن تحقيق اينميدانستند -انديشهها همه
و گفتارها) ماكياولي اصلي كتاب دو بر حاكم متدولوژي
.دهد قرار بررسي مورد را (شهريار
ماكياولي انديشه بر حاكم تفكر
نخست ماكياولي ، نوشتههاي بر حاكم متدولوژي شناخت براي
.كنيم بررسي را ماكياولي زمان بر حاكم بايدوضعيت
با يونان -در(Polis) شهر دولت نظام اسكندر ، آمدن با
گذاشته كنار -انديشهاي و سياسي اقتصادي ساختارهاي تمام
يونان افول دوران حاكم فردگرايانه نگرشي آن بهجاي و شد
به يونان ، بر حاكم جريان از قسمتي افول ، اين باشد شروع
بر فكري ظلمت دوران رم امپراتوري حاكم با و كرد سرايت رم
عنوان گمپل ژان.كشيد طول هزارسال حدود كه گشت حاكم غرب
به كتابي در را خود عقيده و نداشته قبول را ظلمت دوران
.است نموده بيان وسطي قرون صنعتي انقلاب نام
از ناشي وحي با ارسطو انديشه از رگههايي آن ، بعداز
.بود غالب رنسانس زمان تا انديشه اين.يافت اختلاط مسيحيت
انديشههاي ضد بر قيامي ميتوان نوعي به را رنسانس
حيات تجديد آورد ، بار به كه نتيجهاي و دانست ارسطويي
اين.شد آغاز ايتاليا در همه زودتراز كه بود ادبي و علمي
به ارسطو انديشههاي سركوبي با تا داشت تلاش علمي ، حيات
.يابد دست جديد علمي قوانين
مقابل در را جديدي جهانبيني رنسانس":است معتقد راسل
بزرگي توفيق دوره اين.كرد جايگزين وسطي قرون جهانبيني
گرفت صورت كارهايي دوره اين در ولي نبود فلسفه زمينه در
تحول اينساخت فراهم را هفدهم قرون عظمت مقدمات كه
رها وسطي قرون فرهنگ محدوديت از را خوانده درس مردان
در "تقريبا معروف مراجع كه ساخت آگاه نكته اين بر و ساخت
".داشتهاند مختلف عقايد موضوعي هر
بهمنظور وسطي ، قرون فكري نظامهاي تزلزل رنسانس ، هدف
انديشههاي ديگر ، طرف از.بود باستان عهد به بازگشت
اومانيستها.يافت غلبه و ظهور دوره ، اين در اومانيستي
پيدا مهارت انساني علوم در بايد انسانها بودند معتقد
ارزشهاي بود معتقد كه بودند سيسرون تابع اينان.كنند
از است عبارت ميهن ، به خدمت براي ما نياز مورد اصلي
و فساد با و دادن قرار عموم خير تابع را خصوصي منافع
همين خواندن با كه افتخار و شرف كسب و جنگيدن استبداد
.مييابد پرورش رشتهها
درباره كافي توضيحات تمدن ، تاريخ در دورانت ويل
اخلاقي بهسستي بخشي در او.است داده رنسانس ايتالياي
بويژه رنسانس از ناشي تبعات به و ميكند اشاره وسطي قرون
.ميپردازد ايتاليا در
اما بود آن عقلاني زندگي از ديگري جهت رنسانس فردگرايي"
سياست و اخلاق حيث از وسطي قرون جمعي روح با مقايسه در
قرون در..و خيانت جنايت ، فريبكاري ، داشت ، نامناسبي وضع
همانقدر انگلستان و آلمان فرانسه ، در پانزدهم و چهاردهم
از چندان كشورها آن در اما ايتاليا ، در كه بودند شايع
تا نياوردند بهوجود ماكياولي يك كه بودند بهرهمند خرد
".سازد برملا و كند تشريح بدانگونه را كشورمداري اصول
فقير چندان پانزدهم و چهاردهم قرون در انگلستان و آلمان
رقابت ايتاليا با اخلاقي فساد در نميتوانستند كه بودند
ايتاليا به كشور دو آن از كه مسافراني بنابراين كنند ،
در ها ايتاليايي زندگي در اخلاقي سستي از ميكردند سفر
.بودند شگفت
:گفت چنين و كرد ديدن ايتاليا از سال 1511 ، در لوتر
شده بنا آن روي بر ايتاليا باشد داشته وجود دوزخ اگر"
".است
در خود كه حوادثي او عصر بر حاكم جريانات بر علاوه
.شد حاكم او متدولوژي بر نيز كرده ، تجربه زندگيش دوران
گروههاي ميان بسياري دشمنيهاي و درگيريها او زمان در"
ميلادي سالهاي 15121498 بين.داشت وجود يكساني متعدد
مهمي تاثير سالها اين.بود قدرت از خارج مديچي خانواده
ازدياد علت به دوره اين در گذاشت ماكياولي تفكر نحوه بر
شخصيت رشدداشت نيرومندي بسيار رشد فردگرايي خشونت ،
و فردي خواستهاي به رسيدن براي تلاش بيان ، آزادي افراد ،
ايدهآلهاي جمله از فردگرايي ويژگيهاي از بسياري خلاصه
ارتباط متداولي هنجار چنين.بود رنسانس دوره ايتالياي
يا فضيلت را آن ماكياولي كه دارد چيزي با نزديك
".ميداند پرهيزگاري
بود سارونارولا گذاشت تاثير ماكياولي در كه ديگري عامل
دين و اخلاقي قوانين مطابق حكومتي فلورانس در كوشيد كه
نداشت جنگافزار و سپاه و قدرت چون ولي كند برقرار مسيحي
.شد سوزانده همشهريانش دست به و خورد شكست
وضعيت ماكياولي ، تفكر دادن شكل در عامل مهمترين شايد و
فرانسه ، دولتهاي تاز و تاخت مورد كه ايتاليا بر حاكم
اين نحوي به كه دانست بود گرفته قرار آلمان و اسپانيا
صداي و ميكند بيان شهريار و گفتارها از فصولي در را درد
."بكن كاري پادشاها" كه است بلند او استغاثه
ماكياولي از مختلف برداشتهاي و قرائتها
يكي را ماكياولي ميتوان عوامل اين همه گرفتن درنظر با
شناخت براي و دانست غرب تفكر تاريخ در فلاسفه مهمترين از
فن فلورانس ، تاريخ ازجمله او كتابهاي تمام بايد او بيشتر
نوشتههاي و نمايشنامهها ديگر و گفتارها شهريار ، جنگ ،
اصول و متدولوژي تا داد ، قرار مطالعه مورد را او سفارت
آن وبعداز شناخت درستي به را او سياسي فلسفه بر حاكم
مشخصي جايگاه داراي غرب فلسفه سير خط در كه گفت بتوان
.كرد پيدا او فلسفه براي را تعادلي نقطه يك و بوده
مختلف قرائتهاي ماكياول از شد ذكر "قبلا كه همانطور
بوده تفريط و افراط حد در هم قرائتها اين و شده ارائه
.است
متدولوژي
خاصي متدولوژي و روش يك او براي دانشمندان از كدام هر
كه پراكندهگوي فيلسوف را او هم ديگر عده و بوده قايل
.ميدانند ميباشد سيستماتيك روش فاقد
قرون انسان مانند ديگر كه است رنسانس انسان ماكياولي ،
قدم ديگر بلكه ندارد الهي قلمرو تسخير در سعي تنها وسطي
الهي ، قلمرو بر علاوه ميخواست و برداشت الهي قلمرو از
ذاتي توانايي يا vertu از استفاده با را دنيايي قلمرو
.كند تسخير خود
و نويسندگان كه است كرده پيروي روشي از نوشتن در او
آنها از يكي او خود كه رنسانس دوره انسانگراي دانشمندان
بهنام آنچه بودند ، آموخته باستان روميان از ميباشد
به يونانيان افول با كه است مشهور تقليد و سرمشق انديشه
در و رفت ياد از وسطي قرون فرهنگ توسعه و يافت انتقال رم
.شد شكوفا دوباره رنسانس دوره
شهريار متدولوژي -1
بخش هنوز حاليكه در سال 1513 در را كتاب اين ماكياولي
براي بود ، نرسيده پايان به گفتارها (نخست كتاب) اول
دولتي كاري دوباره كه دارد آن بر را مديچي خاندان اينكه
حاوي كه هدف ، اين به دستيابي براي و دهند ارجاع او به
گونه برچند و چيست مملكت مورد در او سياسي نظرات و چكيده
يا و نگهداشت آورد ، بهدست را آن ميتوان چگونه است ،
.ميرود دست از چگونه
طرح ابتدا فصل هر آغاز در كه است فصل حاوي 26 كتاب اين
يا حكايت خود موضوع تقويت براي سپس و ميكند موضوع
ايران حتي و باستان رم و يونان تاريخ از حكايتهايي
حكايتها از را موضوع همان هم آخر در و ميآورد
.ميكند نتيجهگيري
دغدغه او به دولتي كار يك بازگرداندن بر علاوه گويا
و آخر فصل و است داشته را موجود وضع از ايتاليا رهايي
رهانيدن به فراخواني" تحتعنوان را كتاب اين ختام حسن
پادشاه از آن در و داده اختصاص "بربران چنگال از ايتاليا
.است خواسته كمك امر اين براي
است برده بهكار فصل اين 26 تمام طول در او كه روشي
در كه است تاريخ از حكايتي اضافه به مساله طرح روش همان
دكتر دادهايم ، نام حكايت و حكمت آن به خودمان ادبيات
و ميداند اندرزنامهها جزو را شهريار هم "رجايي فرهنگ"
ابتداي در كه تاريخ و حكمت را كتاب اين مطالب ارائه روش
حكمت ، اين درستي اثبات براي و ميشود ارائه حكمتي باب هر
چند به نباشد كافي حكايت اين اگر و ميشود روايت حكايتي
.شود تحليل و تفهيم خود مطلب تا ميشود متوسل ديگر حكايت
گفتارها بر حاكم روش و متدولوژي -2
ده نخستين درباره گفتارهايي" گفتارها كتاب اصلي عنوان
در ماكياولي كتاب اين در.است "ويوس لي تيتوس تاريخ دفتر
تيتوسليويوس كتاب از را روم وقايع از يكي فصل هر آغاز
ملاحظاتي همچون را خود سياسي نظرات آنگاه و ميكند روايت
.مينمايد باز واقعه آن بر
در يعني خدمت از بركناري از پس سال يك را كتاب اين او
او.كشيد طول سال سه حدود آن نوشتن و كرد شروع سال 1513
مقدمه در و كرد اهدا خود دوستان از تن دو به را كتاب اين
و آموختهام دراز ساليان طي در را آنچه همه" را كتاب آن
اين در اندوختهام تاريخ مداوم مطالعه و تجربه راه از
.ميداند ".آوردهام فراهم نوشته
دارد ادامه
انديشه تازههاي
|
تاريخ درسهاي
/ ققنوس انتشارات /خادم محسن ترجمه /دورانت اريل و ويل
.ريال قيمت7000 /1378;اول چاپ
كار در كه دورانت ويل عالمگير نام با ايراني خوانندگان
مسائل و تاريخ و فلسفه درباره ساده كتابهاي نوشتن
.هستند آشنا است ، خبره اجتماعي
نگارش وقف را خويش زندگي (اريل و ويليام) دورانتها
چهار آن كوشيدند و ساختند بشر ساله هزار چهار تاريخ
آن سرگذشت و سرشت و بنگرند كلي و وسيع ديدي با را هزاره
.درآورند توصيف به دلپذير و جامع صورت به را
تمدن ، تاريخ جلد ده بر است پسگفتاري كه حاضر دفتر در
چهار تاريخ گنجينه به دستيابي با كوشيدهاند دورانتها
در مطروح كلي بسيار پرسشهاي به سرانجام بشر ، هزاره
درباره تاريخ دريابند" خود قول به و گويند پاسخ تاريخ
."گفت ميتواند چه انسان آينده و اميد و رفتار و سرشت
تاريخ ، كارگاه در آرمانها و مكاتب همه تجربه از پس اينان
صبورانه":كه مييابند اين را تاريخ آموزه بزرگترين
."نهيم ارج را يكديگر پندارهاي و بپذيريم را حقيقت
توسعهگرا دموكراتيك دولت به گذار آسيبشناسي
چاپ نو ، طرح انتشارات:ناشر /گنجي اكبر مقالات مجموعه
.صفحه تومان ، 415 قيمت2000 /سوم 1378
گنجي اكبر از اثر سومين "حكومت و دين از فاشيستي تلقي"
گفتگوهاي از مجموعهاي وي سال 1374 در و اين از پيش است ،
مجموعهاي در را ايران تفكر شده شناخته چهرههاي با خود
نيز گذشته ماه در و رساند چاپ به صراط ، انتشارات سوي از
مجموعهاي كه ،"اشباح تاريكخانه" خود بحثبرانگيز كتاب
قتلهاي درباره وي مصاحبههاي و نوشتهها و مقالات از
ساخته منتشر نو طرح انتشارات سوي از را است ، زنجيرهاي
.است
سه حول نويسنده مقالات مجموعه "...از فاشيستي تلقي"
و دارند نظري و تئوريك مبنايي اول موضوع دو است موضوع
پرونده درباره شده مطرح مباحث از مجموعهاي سوم مبحث
.گشت وي شدن زنداني به منجر كه است گنجي
چاپ به "نو راه" و "كيان" نشريه دو در "عمدتا مقالهها
صبح و خرداد نشريات در نيز مقاله چند و بودند رسيده
.شدهاند منتشر امروز
زرتشت فلسفه يا كهن ديني از نو ديدي
/ سوم 1378 چاپ جامي ، انتشارات:ناشر /مهر فرهنگ دكتر
.صفحه تومان ، 258 قيمت1000
آغاز نيكانديشي با زيستن درست و است زيستن درست راه دين
و نيكگفتاري نيكانديشي ، كه بود پيامبري زرتشت و ميشود
.ميآموخت خود روزگار آدميان به را نيككرداري
بخش در.است آمده فراهم بخش سه در "...نو ديدي" كتاب
بخش در و ميرود سخن زرتشت دين بنيادي باورهاي از اول
گفتگو گاتها فلسفي و ديني نوشتههاي و دين تاريخ از دوم
صورت زرتشت گاتهاي فارسي برگردان سوم بخش در و است شده
.است گرفته
جامعهشناسي در بنيادي انديشههاي
2200/اول ، 1378 چاپ /صبوري منوچهر:ترجمه /كيوسيتو پيتر
.تومان 1250/رقعي صفحه ، 226/نسخه
جامعه و حاضر عصر مسايل و موضوعات مهمترين كتاب ، اين در
كه برجستهاي ، نظريهپردازان انديشههاي با مدرن پست
مهمترين يعني قرن 19 اواخر در جامعهشناسي تفكر
پيوند آوردند ، پديد را جامعهشناسي كلاسيك نظريههاي
پيشگامان چگونه كه ميكند مطرح نويسندهاست يافته
در گسترده و شتابان دگرگونيهاي شاهد كه جامعهشناسي ،
دگرگونيها اين علل درباره انديشيدن به بودند ، خود جوامع
و پرداختند آينده روندهاي پيشبيني براي كوششها و
اين.كردند آغاز را جامعهشناسانه جستجوي بدينسان
صنعتي ، جامعه:اصلي موضوع چهار پيرامون بنيادي انديشههاي
از و گرديدهاند متمركز مدرنيته و فردگرايي دموكراسي ،
مورد كتاب اين در كه ميروند بهشمار مباحثي مهمترين
.گرفتهاند قرار بررسي
|
|