|
اسلامي انديشه در صلح سيماي
پاياني بخش - صلح به اسلام دعوت
به نسبت ترديدي نوع هيچ عرب قبايل اسلام ، ظهور از قبل
اين مقابل در جدي مقاومتي اسلام.نداشتند پيمانها نقض
جهاني و احترام قابل رفتار از رمزي اسلام.داد انجام عمل
ابوالكلام".اجراست قابل مواقع تمام در كه كرد وضع را
روح ميكند سعي قرآن كه است كرده اشاره تفسيرش در "آزاد
و صداقت عدم با سازشي هيچ كه را كردار و گفتار در صداقت
ملل گروههاي ميان در نه و افراد ميان در نه بيعدالتي
.كند تلقين ندارد ،
.باشد اجنبي يا خويشاوند يك جامعه ، يك يا فرد يك آن خواه"
جمعي ، يا باشد شخصي موضوع خواه دشمن ، يك يا دوست يك
شرايطي هر تحت قول ، نقض صلح ، يا جنگ از بياني خواه
انجام.است گناه و جرم خدا با ايمان نقض.نيست پذيرفته
(5)".دارد بدنبال جدي مجازات آن دادن
كمك خود همكيشان به كه ميداند فرض مسلمانان بر اسلام
مطرح اختلاف يك در را كمك تقاضاي آنها كه وقتي نمايند
جز":شده اضافه مهم شرط يك مسئله اين به اما.مينمايند
به خداوند -بستهاند پيمان شما با كه گروهي ضد بر
[انفال/72] ".بيناست كردارتان
يك بطور را پيمان كه نيست درست مسلمانان براي بنابراين
دشمنانشان كه است موقعي تنها آن.نمايند نقض جانبه
از را آنها تا نمايند سعي و نمايند نقض را معاهدهشان
صورت اين در شوند پيشقدم جنگ در و نمايند بيرون خانهشان
كه عظيمي نيروهاي از و بجنگند ميشود داده اجازه آنها به
يك كه است شده بيان مكرر.نهراسند ميرود بكار آنها عليه
پيش حالتي چنين وقتي بترسد خدا جز هيچكس از نبايد موءمن
:آيد
در كه خريد را موءمنان مال و جان بهشت ، مقابل در خداوند"
[توبه/111] ".كنند جهاد خدا راه
مسلمانان به كردند جنگ به اقدام تجاوزگران اگر بنابراين
بجنگند آنها با خود از دفاع حد در ميشود داده اجازه
.بشود مقاومت بايد بشر حقوق از عهدي نقض اينگونه با زيرا
جنگ نبايد هرگز شد مهيا صلح براي شرايط اينكه محض به
انحراف يك موقعيت بهترين در جنگ زيرا يابد ادامه
عمومي قاعده.است صلح زندگي ، طبيعي دوره.است ناخوشايند
"قبلا كه همانگونه گردد برقرار بايد بشري رابطه اينكه ،
(شر با نه) را شر ":ميرود بكار نيز اينجا شديم متذكر
گذشت و بخشش با يعني است (حسن) از بهتر كه چيزي با بلكه
"كن دفع
عهد به وفاي بر تاكيد موءمن ، يك اساسي خصوصيات ميان از
طرف از.ميگردد افتخار با صداقت و اعتبار موجب كه است
پا زير را خود قولهاي "عمدا كه است كسي منافق يك ديگر
ميآيد حساب به مهم آنقدر عهد به وفاي واقع درميگذارد
منع ضعيفتر گروه يك با بستن پيمان از "اكيدا مسلمانان كه
كامل آنرا قويتري شخص با اتفاق با بدينوسيله و شدهاند
:ميكنند
گامهاي كه ندهيد قرار فريب دستاويز را خود سوگندهاي"
بدي خدا ، راه از بازداشتن خاطر به و شود متزلزل ثابت ،
.نكنيد مبادله اندك بهاي به را خدا پيمان..بچشيد آنرا
[9594 /نحل] ".است بهتر شما براي خداست نزد آنچه بفهميد ، اگر
ارتباط اصول به را افراد اسلام ، تعليمات از خاصي سيماي
است شده ثبت بسياري نمونههاي.ميكند دعوت شرافتمندانه
وارد (اصحابش از بعضي و) پيامبر چطور ميدهد نشان كه
افراد با را معقولي قراردادهاي و ميشدند بزرگ بازارهاي
آنها به فراوان دقت با و ميبستند ديگر كشورهاي و مذاهب
.مينهادند احترام
منتظر نجران مسيحيان نمايندگان ميلادي سال 630 در
معامله وارد مسلمانان با خواستند و ماندند (ص)پيامبر
از نسخه يك و داده پاسخ آنها درخواست به "فورا او و شوند
:است شده حفظ امروز تا قرارداد آن
محمد ، امنيت و "الله" حمايت مستحق (مسيحيان) آنها"
دين ، افراد ، ايمني اين كه هستند خدا ، رسول و پيامبر
و غايب كه آنهايي شامل كه آنها داراييهاي ديگر و سرزمين
يعني) آنها تصاوير و رسولان شتران ، حاضرند ، كه آنهايي
كه افتادهاي جا وضعيت.ميگردد (صليبها و كليسا تصاوير
هيچ نبايد و شود داده تغيير نبايد داشتند "قبلا آنها
منجربه نبايد كوششي هيچ.يابد تغيير تمثالي يا ديني آيين
كارش از راهب يك اسقف ، يك بعنوان كارش از اسقف تغيير
هر شود كارش از كليسا از كليسا خادم يك و راهب يك بعنوان
اين.باشد كوچك يا بزرگ است يك هر كنترل در آنچه چند
در كه خونريزي يا اشتباه عمل نوع هر مسئول نبايد مسيحيان
(بود زمان آن عربستان در رسم بعنوان) اسلام از قبل دوران
و شوند گرفته نظامي خدمت به نبايد هرگز آنها.باشند
(6)"كرد حقوق پرداخت به مجبور را آنها نبايد
كه پيامبر اصحاب توسط ديگر افراد با ديگر معاهده چندين
اهميت ديگران و يهوديان و مسيحيان به ، را سعهصدر همان
كاملي حمايت آنها مذهب و دارايي و زندگي از و ميدادند
:است شده قيد واضح ، بطور نجران ، معاهده در ميكردند ،
آنها ديني قوانين و دين دارايي ، زندگي ، براي كامل حمايت"
(7)".آمد نخواهد بوجود آنها در تغييري هيچ و دارد وجود
نقض قصد مقابل طرف كه است واضح "كاملا كه مواردي در
:شده داده اجازه آن فسخ دارد را معاهده
(را خود عهد فسخ) منصفانه داشتي ترس قومي خيانت از اگر"
"ندارد دوست را خائنان خداوند زيرا كن اعلام آنها به
[انفال/58]
به حتي زياد ، دقت در را اسلام فوقالعاده حساسيت اين ،
شما شود فسخ معاهدهاي يك اگر.ميدهد نشان جنگ رويداد
.باشيد داشته مقابل طرف به لازم توجه
اذيت بيرحمي با را وپيروانش او مكه ، در پيامبر دشمنان
جاهاي به شدند مجبور آنها از بسياري كه آنجا تا ميكردند
مهاجرت حبشه ، مانند عربستان بيرون وحتي عربستان ديگر
پناهگاهي طائف ، در كرد سعي بار يك پيامبر ، خود.كنند
به مجبور و شد رفتار او با خصمانه روش به اما بيابد
بود او خداي به توكل و كرم صبوري ، اما.شد مكه به بازگشت
آلوده دشمنانش به زشت بيان يا نفرين به را دهانش هرگز كه
:ميفرمود دعا همواره بلكه نميكرد
كاري چه نميدانند آنها اينكه براي ببخش ، را آنها خدايا"
(8)"ميدهند انجام
كه است نموده گزارش خود ، سيره در هشام ، ابن معروف ، مورخ
اين گرفت پيش در مكه ، قفاي در را راهش (ص) پيامبر وقتي
:كرد جاري لبانش بر را (ع)داود مهيج آواز
افراد كمي از بيكسيام ، از ميبرم شكايت تو به خدايا"
اي افراد ، ديگر و بيمسئوليت اشخاص و تدبير با
من پروردگار و بيكسان پروردگار تو مهربانان ، مهربانترين
كرد؟ خواهد ترك مرا نمايد محزون ترا كه هر.هستي
زيرا ندارم ، نگراني من نيست ، من بر غضبت اگر حتم بهطور
در پناهگاهي من پس ، .برميگيرد در مرا آن از بعد تو قدرت
تاريكي ، آن واسطه به كه نوري ميجويم ، سيمايت پرتو
منظم جهان آن و جهان اين امور تمام و روشنميگردد
ترا رد و خشم من كه بيايد زماني نيست ممكن.ميگردد
وجود قدرتي و وسيله هيچ زيرا.نمايم التماس ترا و ببينم
(9)".تو جز ندارد
پيامبري شايسته تنها خداوند ، پيشگاه در فروتني گونه اين
سياست كرد سعي پيامبر مكه ، فتح از قبلاست (ص)محمد چون
آنها اما كند دنبال را مكه اهالي با مسالمتآميز همزيستي
ايشان تلاش برابر در و ميكردند دنبال را او با دشمني
ميكردند مقاومت آنجا ونمازگزاران كعبه ديدار براي
.ميكردند انكار را او پرستش و وجدان آزادي بنابراين
او به قرآن شد مواجه انتقادي موقعيت اين با او كه زماني
يا شخصي سود خاطر به نه هم آن داد جنگ اجازه پيروانش و
حقوق اعاده خاطر به بلكه قدرت ، يا تندرستي بخاطر تكبريا
.بود خودش طريق در خداوند عبادت براي افراد
كه جنگ نه ميداند دوستي و رفاقت را بشري حيات جوهر قرآن
كنيد قيام خدا براي موءمنان اي":است غيرطبيعي و شر "ذاتا
به وادار را شما گروهي با دشمني و دهيد شهادت عدالت به و
پرهيزگاري به كه كنيد پيشه عدالت نكند ، عدالت ترك
"است آگاه كردارتان از كه بترسيد خدا از و است نزديكتر
[مائده/8]
اما شد ، بازداشته كعبه در عبادت از پيامبر چطور كه ديديم
مكه وارد "فاتح" يك بهعنوان لشكريان راس در او كه وقتي
زيارت انجام از را دشمنانش كه نداد اجازه مسلمانان به شد
روءساي از آمد مكه به پيامبر كه زماني شده نقل بازدارند ،
من از رفتاري چه:پرسيد دروغين سختگيري حالت با قريش
:دادند پاسخ و ميدانستند را اخلاقش آنها داريد؟ انتظار
"امين برادر يك پسر بهعنوان و امين برادر يك بهعنوان"
نيست شما بر حرجي هيچ امروز":فرمودند پيامبر آن از بعد
(10)."آزاديد شما همه برويد
مكه اهل ميان در رفتار در خلوص از نادري الگوي پيامبر ،
كه مخالفانش تمام به "تقريبا را گذشت كه گذاشت جاي به
اعمال نيز ميشد ابوسفيان جمله از عمدهاش دشمنان شامل
و خويشتنداري چنين اين حتي ، فليپ كلمات درنمود
(11).دارد تاريخ در كسي نمونه سياسيداني ،
درست مقوله دو بلكه نبودند "دوست" و "دشمن" اساسي ، كلمات
آنچه تمام با كنيد همكاري":بود اين ملاك بود ، نادرست و
مساعدت است نادرست و شر كه آنچه تمام با و درست و خوب كه
انجام يابد خوب كار كه فردي اينكه از صرفنظر "ننماييد
ديگر جاي يا شما جامعه يا دسته يا مذهب به متعلق ميدهد
عنواني ، هر تحت عبادت ، اماكن تمام كه شد روشن نيز باشد ،
داده اجازه صلح در چه و جنگ در چه دارد ، احترام ارزش
:شود بياحترامي آنها به كه نميشود
نميكرد رفع ديگر بعضي به را انسانها از بعضي خدا اگر"
آنها در خدا نام كه مساجدي و كنشتها و معابد و ديرها
[حج/40]"ميگرديد ويران ميشود برده بسيار
مسلمانان كه است حقيقت اين موءكد اعلان مطلب ، اين
پيروان توسط كه عبادت اماكن تمام به يكساني بايداحترام
متاسفانه ، كه حقيقتي -دهند نشان شده ، ايجاد ديگر اديان
و فراموشي به تمايل اغلب غيرمسلمانان مانند به مسلمانان
.دارند را آن انگاشتن ناديده
هم مقابل نقطه مينمايدكه معرفي را تفكر طرز نوع دو قرآن
داده نشان قابيل و هابيل نمادين شخصيتهاي در ، آنها هستند
و ميدهد نشان را صداقت و عدل به اصرار هابيل ، .ميشوند
گردد آلوده ديگرش برادر خون به انسان دستان اينكه از
وآماده است تجاوز تلقي طرز نماينده قابيلميورزد امتناع
توسط قابيل قرباني.نمايد كشتار بهانهاي هر به است
قابيل نشد ، پذيرفته هابيل قرباني و شد پذيرفته خداوند
ترا "حتما":نمود ابراز قول اين با را خود خشم و كينه
پرهيزگاران از فقط خدا":(داد پاسخ هابيل) "كشت خواهم
كشتن براي من كني دراز دست من كشتن براي اگر.ميپذيرد
"ميترسم جهانيان پروردگار از چون نميكنم ، دراز دست تو
[مائده/2827]
خداوند كه است زياد آنقدر زندگي به اسلام احترام احساس
فسادي يا و قصاص به جز -را انساني كسي هر":مينمايد ذكر
كشته را مردم همه كه است چنان بكشد -است كرده زمين در كه
را مردمان گويي دهد نجات مرگ از را انساني كس هر و باشد
آنها براي روشن دلايل با ما رسولان و است بخشيده حيات
تجاوز خويش حد از زمين روي در آنها از بسياري اما آمدند
[مائده/32]".كردند
عضوي هر تنهاست خانواده يك بشر كه است اين استدلال موضوع
.است آميخته بدبختي و خوشبختي در ديگران با
اما است ، مجاز بدي برابر در مقاومت و دفاعي جنگ قصاص ،
اصرار نمودهايم بيان ديگر جاي در ما كه طوري همان
نيروفراتر از استفاده حداقل از انصاف ، بخشش ، بر همزمان
نيز.است بهتر خدا ، از ترس و داري دين رعايت و نرفتن
عدالت براساس آرامش و اصلاح ايجاد براي تلاش بر تاكيداتي
:دارد وجود
آيند ، در جنگ به يكديگر با موءمنان از گروه دو اگر"
ديگري بر دو آن از يكي اگر و كنيد برقرار آشتي ميانشان
و بازآيد خدا فرمان به تا بجنگيد ستمكار با كند تجاوز
كنيد برقرار صلح عدالت به آنها ميان آمد ، باز چنانچه
موءمنان.دارد دوست را عادلان خدا كه باشيد عدالت ومجري
خدا از و كنيد برقرار صلح برادرانتان ميان برادرند ،
[109/حجرات]"شويد واقع او رحمت مورد تا بترسيد
انعام ديگر يا گله و محصول ويراني يا جمعي كشتار عمل هر
روح با "كاملا دارد بستگي بشر بقاء به كه آنچه و طبيعت
از را بشر نوع قبل ، قرنها قرآن.است ناسازگار اسلام
.بود كرده آگاه بد و خوب اعمال برابر در جمعي مسئوليت
صلح به اعتقاد مسلمان فرد هر تا ميشود موردي مساله اين
نمايد تلاش جهان درسراسر اعتقاد آن براي بلكه و كند پيدا
اين براندازي براي كه نيروهايي و جنبشها با را خود و
هر":مينويسد بي توين.نمايند متحد ميكنند ، كار مساله ،
و آنهاست در شركتكننده همچنين بشر امور از بينندهاي
از يك هر بهراستياست وارد آنها در "اخلاقا اين بنابر
حتي هستند ما دانش در كه است بشري امور تمام در درگير ما
اتفاق شويم متولد ما اينكه از قبل كه وقايعي آن شامل
(13)".است افتاده
امر يك بهعنوان بشر براي صلح به اديان تمام كه حالي در
جمع هم كنار تاكنون آنها از يك هيچ كردهاند توجه اساسي
اهتمام مشترك هدف اين به خالصانه و دست يك تا نيامدهاند
تنها داشتند ، سرجنگ همديگر با اغلب آنها واقع ، در.ورزند
در بار اولين براي شايد- كه بود ميلادي سال 1970 در
به اديان تمام نمايندگان و شد تشكيل كنفرانس يك -تاريخ
تمام براي است لازم.پرداختند صلح براي راهحلي جستجوي
بعد و سازند برقرار خودشان ميان در اول را صلح تا اديان
.نمايند شركت جهان در صلح برپايي و جنگ از جلوگيري براي
دو اين براي كه كساني تمام از گشاده ، دستاني با اسلام
.مينمايد استقبال نمايند ، تلاش هدف
.است موجود روزنامه دفتر در ها پاورقي
ISLAM, THE RELIGION OF PEACE :منبع
|
|