اسلامي ارشاد و فرهنگ وزارت هشدار
سينمايي قانوني غير آموزشگاههاي درباره
تهران سينماهاي پرده بر
آفتاب و آب و نخل قلمرو در
مراسم در كيارستمي و مخملباف سميرا
كن 2000 افتتاحيه
اسلامي ارشاد و فرهنگ وزارت هشدار
سينمايي قانوني غير آموزشگاههاي درباره
ضرورت زمينه در اسلامي ارشاد و فرهنگ وزارت :هنري گروه
آموزشگاههاي به بازيگري علاقهمندانفن مراجعه از پرهيز
.داد هشدار مجاز غير
پيرو اسلامي ، ارشاد و فرهنگ وزارت عمومي روابط گزارش به
با دفاتر و مراكز همه فعاليت اطلاعيههايقبلي ،
و "بازيگري ثابت عضو" ،"بازيگري تست"همچون عنوانهايي
نظراين از سريالها و فيلمها در "بازي به دعوت"
انساني نيروي آموزش و مركزگسترش.است غيرقانوني وزارتخانه
مجوز صدور و نظارت كار اسلامي ارشاد و فرهنگ وزارت
در مركز اين.دارد برعهده را سينمايي آزاد آموزشگاههاي
،"سپيدار" سينمايي آزاد آموزشگاههاي به جاري سال ديماه
بهدليل "نما سيما" و اصفهان شعبه "هنر مروجينانديشه"
اخطار سينمايي آموزش اجراييمراكز آييننامههاي از تخلف
.داد كتبي
تهران سينماهاي پرده بر
قرمز روبان
پرستويي ، پرويز:بازيگران كيا ، حاتمي ابراهيم :كارگردان
بلوار ، بهمن 2 ، :نمايشدهنده سينماهاي حاجيان ، آزيتا
اشراق فرهنگسراي جديد 2 ، عصر گلريز ، مراد ، صحرا ،
مريم پسر
عصر كانون ، :دهنده نمايش سينماهاي جبلي ، حميد :كارگردان
سرو فرهنگسراي جديد1 ،
بلور جنس از مردي
مهتاب پورعرب ، ابوالفضل:بازيگران سهيلي ، سعيد :كارگردان
آسيا ، افريقا ، تماشا ، شهر:نمايشدهنده سينماهاي كرامتي ،
ناهيد ، بهاران ، سروش ، آبي ، آسمان المپيا ، اروپا ، فلسطين ،
.فردوسي شيرين ، پيوندفردوسي ، تهران1 ،
مرز بدون عشق
ايزابل كوئين ، دني:بازيگران درخشنده ، پوران :كارگردان
جم ، آستارا ، جام بهمن 1 ، :دهنده نمايش سينماهاي دهلين ،
دهكده ميلاد ، ستاره ،
هميشگي مظنون
كوين بالدوين ، استيون:بازيگران سينگر ، برايان :كارگردان
كريستال:نمايشدهنده سينماهاي اسپيسي ،
شب ديوار پشت
نگار جوان ، رامبد:بازيگران تائيدي ، مهران :كارگردان
فروزنده
جوان ، ملت ، مركزي ، ماندانا ، قدس ، :دهنده نمايش سينماهاي
تهران 2 قيام ، جمهوري ، سايه ، تيسفون ، توسكا ، حافظ ، سعدي ،
آفتاب و آب و نخل قلمرو در
فايزدشتي جنوب ، بزرگ شاعر سالمرگ هشتادمين بهانه به
مكوندي علي حسين
ماهتابست بالانشيني ، هر نه
خوشابست در گلي و سنگ هر نه
است فايز گويد شعر كس هر نه
افراسيابست زبان تركي هر نه
قلم ، اهل تهراننشين نازنين جنوبيهاي از يكي از بهتازگي
و زلال فرهنگ شيفتگان و ولايت اهل دوستان ادب شنيدهام
كه كنگرهاي نظير بوشهر در آنند سر بر عامه و ملي بالنده
برپا "بوشهر سعادت مدرسه" تاسيس بهمناسبت امسال پائيز
هنر پاسداشت در ديگري كنگره خود ، بههنگام بودند ، كرده
"فايز" به متخلص دشتي علي محمد زاير:يادمان و ماندگار
اين در پيشاپيش نيز من.دهند سامان سرفراز خطه آن در
گرامي را فايز عمو ياد او احوال و شعر به اشاره با مختصر
.ميدهد جنوب نرگسهاي بوي ياديكه ميدارم ،
و خوشآوازه ترانهگوي اين از ايناست ، نيت كه حالا *
ديدم بهتر آيد ، بهميان يادي دشت و دره كوي ، مردم مقبول
ترانههاي و عامه فرهنگ جايگاه به درخشان فرصت اين در
اجمالي ولو اشارتي سلف اديبان نگاه از كهن ، ادب در ملي
پناهي احمد اينباره در.باشم داشته كوتاه نوشته اين در
:ماندگارش اثر در سختكوش محقق و تاريخنگار سمناني
اين گذشته در...":ميگويد چنين ايران ملي ترانههاي
حوزه در است محلي لهجههاي آبشخورشان "عموما كه ترانهها
علماي را محلي گويشهاي "اساسا و نداشته جاي رسمي ادبيات
قابل را عامه زبان و ميناميدهاند "فاسد زبان" ادب
مطلب همين ادامه در."بپردازند اينكار به كه نميشمردند
اين در بهار ملكالشعراي استاد:است آمده كتاب همان در
خراسان شعراي يا شعردري اساتيد:مينويسد باره
از و نگشته دوبيتيها يا "فهلويات" سرودن گرد بههيچوجه
قول از باز مطالبي چنين وجود با اما..كردهاند دوري آن
دوبيتيهاي:ميخوانيم باباطاهرنامه كتاب در مينوي مجتبي
فارسي در را است مشهور فهلويات بهنام كه مسدس هزج بحر
رازي قيس شمس سويي از..است بلند رتبهاي و خاص مقامي
"فهلويات" محلي اشعار وزن بر اگرچه هفتم قرن معروف اديب
ميشمارد نامنظم و ثقيل را آن و ميگيرد فراوان ايرادات
مركزي نواحي در را اشعار اينگونه عامه قبول و شهرت ولي
...":مينويسد خود خاص نثر با و ميكند تصديق ايران
انشاء به وضيع و شريف و عامي و عالم از را عراق اهل كافه
آور ياد بههرحال "...يافتم مشعوف فهلوي ادبيات انشاء و
نخستين:نوشتهاند چنانكه عامه فرهنگ زمينه در ميشوم
تفحص و تحقيق به روسي و انگليسي پژوهشگران بار
نسيم" مجله مدير كوهي حسين شادروان "ظاهرا و پرداختهاند
راهنمايي و تشويق به ايران در كه است كسي اولين "صبا
ملي ترانههاي انتشار و جمعآوري به بهار ملكالشعراي
كوچكي كتابچه شمسي سال 1310 آذرماه در و است گماشته همت
از كه ترانه هزاران ميان از كه ترانه ده و يكصد حاوي
بختياري گويش به شعر بايك بود آورده گرد كرمان روستاهاي
محقق همين بعداز و داد انتشار بهار استاد مقدمه با
از ترانه هفتصد شامل ديگر مجموعه يك شمسي بهسال 1317
در و چاپ فروغي و بهار مقدمه با كشورمان مختلف جاهاي
.گرفت قرار دسترس
دوبيتيها يا فهلويات
ماست فارسي شعر اصيل آهنگهاي هزاران از يكي دوبيتيها
ايران مردم طبقات ميان در اسلام از پيش دورانهاي از كه
جلگههاي و كوهستانها در هم هنوز و داشته فراوان رواج
عاشقان دل تسليبخش و صاحبدلان زبانزد سرزمين اين زيباي
فهلويات و ايرانيست زن و مرد از جوانان زبان ورد و
المعجم نفيس كتاب در رازي قيس محمد شمسالدين كه ناميست
اين و است داده اشعار نوع اين به العجم اشعار معايير في
آمدن از پيش و نشده گرفته عرب شعري بحور از آهنگ و وزن
محلي ، آهنگهاي و موسيقي با شدن آشنا و ايران به اعراب
.است داشته وجود كشور اين در
جنوب شعر
معاصر محققان از يكي قول از ايران ملي ترانههاي كتاب در
يعني نيست ، ستيزنده شعري "ظاهرا جنوب شعر...":است آمده
مركزيت آشكار سمبل يك بهعنوان مبارزه عنصر عبارتي به
نيز ، جنوب شعر در فردگرايي اما نميدهد تشكيل را جنوب شعر
از جنوب شعر عاطفي زمينههاي و دارد ايستا خصلتي "كاملا
جنوب شعر در.ميكند مطرح آنرا بودن جانبدار جهتي
و شاعر چاهي بابا علي آقاي تعبير و دارد مهمي نقش دوبيتي
مورد "ملموس ظرفيتهاي اوج" بهعنوان ما فرزانه محقق
قالب اين به رجوع با آنها و گرفته قرار جنوب شعراي اقبال
.ميبخشند پاياني نقطه هنر قلمرو در خود تشنهكاميهاي به
"..فايز يك و جنوب يك اما و
اما نيست كاملي اطلاعات او زندگي درباره كه است درست
.ناميد بيشناسنامه شاعر بعضيها بهقول را او نبايد
هجري بهسال 1250 فايز به متخلص دشتي علي محمد زاير
روستاهاي از يكي كردوان در شمسي هجري برابر 1209 قمري
"زيارت" را او زادگاه نيز برخي.گشود جهان به ديده دشتي
.كردهاند ذكر هم "بردخون" يا و "دير" يا
ترانههاي:كتاب در ما پرتلاش محقق زنگوئي عبدالمجيد
"دشتستاني" را فايز اشتباه به برخي:مينويسد فايز
آن مركز كه است دشتي اهل فايز حاليكه در ميخوانند
و دشتي بين و است برازجان دشتستان مركز و است خورموج
آن مركز كه دارد قرار تنگستان دلاويز سرزمين دشتستان
بهمعناي فايز بههرحال.ميشود ناميده اهرم شهرستان
تخلص اين ديكته درباره و ميباشد رستگار يا نجاتيابنده
هم مردم و نيست درست فايض رسمالخط با فايز گفتهاند
بههرصورت.است همين درست و مينويسند "ز" با را فايز
كردوان در را خود مقدماتي تحصيلات ما ، شاعرجنوبي
روزگار آن در كه بردخون روستاي در سپس برد ، بهپايان
نظر زير است بوده دشتي درس و بحث مركز و علميه حوزه
بسيار گويند و داد ادامه دانشاندوزي به محلي مدرسان
از پسداشت نيز سركشي روح و بود استعداد خوش و باهوش
يكي نزد و بازگشته كردوان به "مجددا دورهها اين اتمام
احمد شيخ بهنام عالم و فاضل مردي كه ديار آن مشايخ از
مدرس اين نوادگان نيز هماكنون و بود عاشور شيخ فرزند
دانش تحصيل ادامه به ميبرند بهسر كردوان در توانا
شريفيان عبدالحسين گفته به بنا اينجا دراست پرداخته
دشتي منطقه درس حوزههاي و مكتبخانهها در ميشوم يادآور
ادبيات شاگردان به ديني علوم و قرآني تعليمات علاوهبر
اين آموختگان دانش اين بنابر ميشد آموخته نيز فارسي
سعادت مدرسه تاسيس مانند فراواني فرهنگي خدمات در منطقه
و بودهاند تاثيرگذار و پيشگام همواره آن غير و بوشهر
و سرشناس گيرندگان تعليم از شاخص نمونه يك نيز فايز
.ميآيد حساب به ديني و درسي موفق حوزههاي اين ماندگار
بهدست غيرت دستهاي با خاك و آب بذر ، از را نانش فايز
و خانها برابر در هرگز و آفتاب تيغه زير هم آن ميآورد
و نگفت مديحه بودند سامان آن مطلق حاكمان كه فئودالها
و طبع بلند گفتهاندنكرد پيشه تملق و نفروخت را هنرش
كه بود نخلي يا و زيست سروگونه گفت بايد و بود قانع
خود ولايتي هم شاعران با فايز.ميماند ذهن در قامتش
ديدارهاي همواره دشتي خان محمد و كبگاني محمود مانند
نبود شيراز حافظ مانند وي و است داشته ادبي يا و دوستانه
و رفت كربلا به زيارت قصد به هم سفري و داشت دوست را سفر
و ميكردند صدا دشتي محمدعلي زاير را او بعد به آن از
به دوره آن در كربلا ساكنان از كه بود سفر همين در شايد
شد گلهمند و متاثر سخت شهيدان آرامگاه به بيتوجهي لحاظ
.سرود را بيتي دو اين و
ياريد كوي ساكنان كه شما
ميگذاريد آسان نعمت اين چرا
فايز ميبود شما چون دريغا
داريد يار آسمان بر سر كه
زندگي سال هشتاد از بعد قلبها شاعر فايز حال هر به
است منسوب بدو كه افسانهاي عشق با توام نشيب و پرفراز
يعني خورشيدي هجري برابر 1298 قمري هجري سال 1330 در
جهان از چشم "گزدراز" روستاي در پيش قرن يك از كمتر
امانت ماه چند از بعد خودش وصيت به بنا را پيكرش.فروبست
بايد.سپردند خاك به و كرده منتقل نجفاشرف به نهادن
اندك تحقيق اهل بين فايز تولد تاريخ درباره شود گفته
چنين وفاتش تاريخ مورد در اما.ميشود مشاهده اختلاف
شاعران فايز جز به بدانيد نيست بد و نديدم آرايي اختلاف
استفاده تخلص اين از كه بودهاند ايران در هم ديگري
.كردهاند
فايز شعر يا هنر اما و
و فايز شعر درباره نام صاحب جنوبيهاي از آتشي منوچهر
"خصوصا و بودن مردمي در فايز شكوه و بزرگي:ميگويد فايز
اين از بايد را فايز يعني است ترانههايش بودن روستايي
بيشتر در و داد قرار مطالعه و مداقه مورد ديدگاه
تعميمپذيري كيفيت و حال و شور و جذبه آن فايز ترانههاي
در باشد برخوردار آن از ميكند آرزو شاعري هر كه هست
در شدن همگاني اين راز.بودن جاري مردم زبان بر و دهان
.اوست شعر عاطفي ظرفيت و فايز بيان و جان صداقت و سادگي
مردم زندگي و مردمي تاريخ اعماق از قالب اين و وزن اين
همين در باز..است يافته تموج و شده طنينافكن ايران
زنگويي عبدالمجيد كوشش به فايز ترانههاي كتاب در مقوله
و شور داستان سرتاسر كه فايز ترانههاي در":است آمده
و چشماندازها با گهگاهي سودازدگي ، حكايت و است شيدايي
روح اعماق تا كه ميگرديم روبهرو عرفان ناب رگههاي
دنياي بزرگان كلام به بيشباهت كه ميگذارند اثر بشري
"...نيست عرفان
كتاب در رازي قيس شمس ارزشي معيارهاي با گرچه حال هر به
ولي رفت او سرايي دوبيتي هنر شناخت به نبايد...المعجم
هم را ادبي و شعري صنايع از برخي ميدانند آگاهان
.يافت وي صميمي و روان ساده ، بيپيرايه ، شعر در ميتوان
او نام به شده جمعآوري دوبيتيهاي تمام آيا اينكه در
جهت اين از نظر و بحث نه يا است فايز سروده "واقعا
آن در فايز تخلص كه دوبيتي هر گفتهاند گرچه.است فراوان
با پژوهندگان از برخي ولي است فايز به متعلق "حتما باشد
بخش اطمينان "كاملا را نظر اين ميآورند كه دلايلي
فايز دوبيتيهاي دقيق تعداد است مسلم آنچه و نميدانند
مورد راي اين بعضيها است ممكن گرچه نيست معلوم كاملا
دوبيتيهاي درباره نيز مشكل هميننباشد قبولشان
.است شده مطرح "بعضا نيز خيام رباعيات يا و باباطاهر
نوع اين از كه است سروده هم مثنوي و غزل فايز ميگويند
پيدا بيشتر تاكنون يا مانده جا به اندكي تعداد او شعر
از گاه و داشت مهارت هم بديههسرايي در فايز.است نشده
جهتمانند اين از و ميآمد بيرون سربلند هم آزمونها
روايات و احاديث پيداست او اشعار از و بود بهار استاد
جزئيات و حوادث و رويدادها از و ميشناخت خوب را ما ديني
.بود آگاه فردوسي بلند شعر
باباطاهر و فايز بالاخره و
با و است پنجم قرن شاعر عريان باباطاهر يا همداني طاهر
شيوه اين در فايز به نسبت و داشت فاصله قرن هشت فايز
حال.بود درويش و صوفي عارف ، باباطاهربود پيشگام شاعري
نيامده ، مطالبي چنين فايز احوالات ذكر در كه آن
است ، سروده را شعرش لري گويش به ما همداني دوبيتيسراي
.لريست كدام او لري لهجه اين نيست معلوم هم خيلي
بدان آنها كه ميبينند واژگاني گاه او شعر در همدانيها
سروده محلي گويش به فايز اشعار اما نميبرند كار به شكل
يافته تغيير شعرش اينك بوده چنين "بعضا اگر يا و نشده
هم فقره اين.بفهمند را شعرش همگان خواستهاند شايد.است
نوشتهاند.شد مطرح پژوهشگران از پارهاي نظرات برمبناي
به تمام حرمت با روزي سلجوقيان سلسله باني سلجوقي طغرل
ذكر با را او سرا دوبيتي اين و رفت باباطاهر ديدار
چون فايز شايد.كرد نصيحت داد و عدل رعايت به مثالجالبي
نميشد فراهم برايش شرايطي چنين نبود پايتخت هرگز شهرش
دارد هم عربي به آثاري باباطاهر.بدهد ياد را عدالت كه
بدانيد نيست بد نيست باقي عربي به ملمعي خبر فايز از اما
است كلمهاي همداني شاعر آن نام تركيب در "بابا" واژه
كاربرد متصوفه يا دراويش عالم در كه "پير" يا "شيخ" نظير
مركز همدان در باباطاهر اينكآرامگاه هم.است داشته
درآنجا محلي شاعران شنيدهام يست شاعر و شعر فعاليت
"ضمنا ميخوانند ، يكديگر براي را شعرشان و كرده اجتماع
اشعار بازديدكنندگان براي كه هستند كساني آرامگاه اين در
وقتي هست يادم بگويم هم را حرف اين.ميخوانند را "بابا"
اين بود فايز نامشان كه داشتم هم شاگرداني بودم جنوب
هم اين حال هر به.است فايز به جنوبيها حرمت اوج شايد
. جنوب فايز از گلهآميز شعري
نيست محشري فردا كه داني اگر
نيست پيغمبري و پرسش و سوءال
ميتواني تا جفا اسب بر بتاز
نيست لشكري و سپاه را فايز كه
منابع
تهران اذكائي ، پرويز تدوين:نامه باباطاهر كتاب -
1375 توس انتشارات
زنگويي عبدالمجيد كوشش به:فايز ترانههاي كتاب -
سال 1367 ققنوس انتشارات
سمناني پناهي احمد تاليف ايران ، ملي ترانههاي كتاب -
مرداد 1364 انتشار تاريخ
معين فرهنگ اعلام كتاب -
مراسم در كيارستمي و مخملباف سميرا
كن 2000 افتتاحيه
جوان و سبك صاحب كارگردان "مخملباف سميرا":هنري گروه
و سال 2000 كن افتتاحيه درمراسم حضور براي ايران ،
ژيل" طرف از"فردا سينماي" جهاني كنفرانس در سخنراني
فرانسه به لوموند روزنامه و كن فستيوال رئيس "ژاكوب
.دعوتشد
سوي از كه "فردا سينماي" جهاني كنفرانس در شركت براي
روزنامه و كن فيلم بينالمللي سومينفستيوال و پنجاه
كارگردانان ، از از 40نفر ميشود ، برگزار "مشتركا لوموند
.شدهاست دعوت جهان فيلسوفان و نويسندگان
آسيا قاره از كنفرانس اين به دعوتشدگان از نفر پنج
جديد نسل از "مخملباف سميرا" اينميان در كه هستند
قديم نسل از"كيارستمي عباس" و ايراني فيلمسازان
.دارند قرار ايراني فيلمسازان
،"تصاوير تمدن" درباره كنفرانس ، اين در شركتكنندگان
شده دگرگون جوامع در جايگاهسينما" ،"آيندهجهان سينماي"
نوين روابط شكلگيري"و "فنآوري عظيم تحولات از پس
و تبادلنظر به "كشورها ساير روابط و اجتماعي انساني ،
.پرداخت خواهند گو و گفت
.ميشود برگزار فرانسه در مه ماه در ساله هر كن جشنواره
|